eitaa logo
❥♥مهدویت❥♥
371 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
166 فایل
#ڪلیپ_استورے_مذهبے #پست_ثامن #رمان_از_شهــــــدا #مطالب_پزشڪی #مسابقه😊 ڪپی آزاد به شرط صلوات برای سلامتی آقام امام زمان❤ @mahdavieat 🍃اللهـــــ💞ـــــم عجل لولیڪ الفرج🍃 ارتباط بامدیرکانال @Rostami987
مشاهده در ایتا
دانلود
♦️ ‏و هنوز باید با آب طلا نوشت؛ در هیئتی که دغدغه مبارزه با اسرائیل نباشد، ابن زیاد هم سینه می‌زند.. http://eitaa.com/mahdavieat
🌐 واکنش ظریف به عکس توهین‎آمیز سفارت روسیه وزیر خارجه: 🔻 امروز عکسی فوق‎العاده نامناسب مشاهده کردم. لازم است یادآور شوم که اوت ۲۰۲۱، نه اوت ۱۹۴۱ است و نه دسامبر ۱۹۴۳. مردم ایران نشان داده‌اند که سرنوشت آن‌ها هرگز نمی‌تواند برآمده از تصمیمات سفارت‎خانه‌های خارجی باشد. تصویری که سفارت روسیه منتشر کرده، یادآور کنفرانس تهران با حضور استالین، چرچیل و روزولت در جریان جنگ جهانی دوم و اشغال ایرن است http://eitaa.com/mahdavieat
🇮🇷💐 💐 ✅ یک خبر، یک تحلیل(۲۴) 💢 موضوع: منطق تماس ایران با طالبان 🍃🌻🍃 🔻یکی از سرفصل‌های مهم رسانه‌های فارسی‌زبان و بیگانه در خصوص تحولات داخلی افغانستان که بعضاً به افکار عمومی داخل نیز رسوخ کرده، تمرکز روی این موضوع است که جمهوری اسلامی ایران ضمن حمایت از طالبان و با یکسان پنداری آن با گروه‌های تکفیری و تروریستی مانند داعش، القاعده و غیره، در حال تطهیر سوابق و پیشینه این گروه است. 🌀 گزاره‌ تحلیلی: 1⃣ سیاست جمهوری اسلامی ایران در قبال تحولات داخلی افغانستان، منطقی و با در نظر گرفتن تمام ملاحظات سیاسی، امنیتی و غیره است. تهران به‌عنوان صادق‌ترین بازیگر تحولات افغانستان، خواستار برقراری امنیت و ثبات در این کشور است و برای نیل به این منظور، تعامل و تماس با تمام گروه‌های داخلی ازجمله دولت مرکزی و طالبان را در دستور کار قرار داده است؛ تشکیل یک دولت وفاق ملی و با مشارکت گروه‌های مختلف سیاسی در افغانستان، گزینه مطلوب و مورد حمایت تهران است. 2⃣ جمهوری اسلامی ایران همسو با «منافع و امنیت ملی» خود و همچنین ایجاد امنیت و ثبات در افغانستان، تنها به برقراری «تماس» با طالبان که با هماهنگی و اطلاع دولت مرکزی افغانستان است، بسنده کرده است. تهران در عین بی‌اعتمادی به طالبان، نه دنبال ائتلاف و پیمان با این گروه است و نه جنگ و درگیری با آن. جمهوری اسلامی بیش از ۹۰۰ کیلومتر مرز مشترک با افغانستان دارد که هم‌اینک تمام آن در اختیار طالبان است. لذا نمی‌تواند و نباید نسبت به آنچه در افغانستان می‌گذرد، بی‌تفاوت باشد. 3⃣ اینکه برخی جمهوری اسلامی را متهم به مشروعیت‌ بخشی به طالبان می‌کنند، آدرس غلط دادن است و از منطق درستی برخوردار نیست. ریشه‌های قبح‌زدایی از طالبان و مشروعیت‌بخشی به آن را نه در تهران، بلکه باید در گفتگو‌های این گروه با آمریکا در دوحه جستجو کرد؛ درواقع این آمریکایی‌ها بودند که در وهله اول به طالبان یک مشروعیت نیم‌بند دادند و با آن پشت یک میز به گفتگو نشستند. 💠 نکته پایانی: 🔺 هم‌جواری ایران با کشور افغانستان با ۹۰۰ کیلومتر مرز مشترک که همواره مصدر قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان و مهم‌تر از همه مشکلات امنیتی بوده است، ایران را وادار می‌کند که در یک پکیج کامل به مسئله افغانستان بنگرد تا امنیت ملی خود را در سخت‌ترین شرایط، حفظ نماید. ✍حمید خوش‌آیند http://eitaa.com/mahdavieat
🔴دستگاهها برای رایگان شدن آزمایش کرونا فعالیت کنند ❣ رهبر معظم انقلاب: ✅در اول جریان کرونا آزمایش های بیماریابی عمومی رایج شد و این بسیار کار خوبی بود، این کار بایستی انجام بگیرد، یعنی به معنای حقیقی بیفتند، هم شبکه‌ی بهداشت، هم کمک بسیج، در این زمینه فعالیت کنند و بتوانند آزمایش تشخیص بیماری را به صورت رایگان، به صورت وسیع برای همه فراهم کنند. 💯💯امروز برای همه فراهم نیست، مشکلاتی هست، هزینه‌هایی هم برای افراد دارد، برای بعضی هزینه‌های سنگینی هم دارد. جوری باشد که همه‌ی مردم بتوانند بیماریابی و آزمایش های مربوط به تشخیص بیماری برای همه باشد. این البته بیمه‌ها باید کمک کنند، دولت هم باید کمک کند که این قضیه پیش برود و انجام بگیرد. http://eitaa.com/mahdavieat
27.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 فیلم کامل پیام تلویزیونی رهبر انقلاب درباره وضعیت بیماری کرونا : http://eitaa.com/mahdavieat
علیهاالسلام 🔹دختر اِنّا فَتَحنا🔹 انتقامش را گرفت این‌گونه با اعجازِ آه آهِ او شد خطبۀ او، روز دشمن شد سیاه قصۀ کرب‌وبلا را دختری تغییر داد کاخ‌ها ویرانه شد، ویرانه‌اش شد بارگاه چادرش دست نوازش بر سر صحرا کشید سبز شد خارِ مغیلان و فدک شد هر گیاه دختر این قوم تکلیف حجابش روشن است چادرِ او تار و پودی دارد از خورشید و ماه دختر اِنّا فَتَحنا اشک می‌ریزد ولی گریه‌های او ندارد رنگ زاری هیچ‌گاه بر سرش می‌ریخت خاک از بام‌ها، می‌سوختند دخترانِ زنده در گور عرب از این گناه بین طوفان، غنچه و گل سر در آغوش هم‌اند او به زینب یا که زینب می‌بَرَد بر او پناه تا شود زهرا، فقط یک کارِ باقی مانده داشت شانه زد بر آن پریشانِ تنور و قتلگاه چون زبانش بند می‌آمد خجالت می‌کشید با سرِ بابا سخن می‌گفت، اما با نگاه آه بابا! پا به پایت سوختم، خوردم زمین رنگ گیسویم دلیل و زخم پهلویم گواه ماند داغِ نالۀ من بر دل دشمن، فقط خیزران وقتی که خوردی زیر لب می‌گفتم آه جنگ پایان یافت بعد از تو چهل منزل ولی عمه می‌جنگید با دستان بسته، بی‌سلاح اربعین من نیستم از او سراغم را نگیر این امانت دار را شرمنده‌تر از این مخواه بعد از این هرجا که رفتی با تو می‌آیم پدر پای من زخمی‌ست اما روبه‌راهم روبه‌راه... 📝 http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🍃 : 🌷🕊 🌷🕊 فصل دوم..(قسمت هفتم)🌹🍃 🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین چشم گرداند تا ماشيني را كه با آن آمده بود پيدا كند و جواد را از آنجا ببـرد، اما از ماشين، فقط مشتي آهن سوخته برجا مانده بود كه شعلههـاي آتـش، از هـر گوشة آن زبانه ميكشيد. مي ِ ان آهن پارهها حجم سياهي را ديد. گفت: كاظم! دويد به آن سو. اما حالا ديگر خيلي دير شده بود. ميدانسـت خـود اوسـت. كاظم را كمي پيش از بمباران پشت فرمان ديده بود. كنار ماشـين، حـاج هـدايت افتاده بود. توان فرياد زدن نداشت. دهانش خشك شده بود. حـاج هـدايت، چـراغ سـاز لشكر بود. با پتوي كوچك پشت سنگرش كه انبار فانوسـها و چراغهـاي شكسـته بود. آنجا پناهگاه حسين براي فرار از شلوغيهاي ناگزير بـود. آنجـا مـيتوانسـت آسوده در تنهايياش بنشيند، فكر كند، كتاب بخواند يا بخوابد. ياد صدرا افتاد كه حاج هدايت دستش را گرفته بود و آورده بود كنار ماشين و گفته بود: اين آقا بـا شما كار دارد اما رويش نميشود بيايد جلو. و صدرا جلو آمده بود: سلام، برادر خرازي. نامه را به سويش دراز كرده بود... دلشورة عجيبي به جانش افتاد. با هراس ماشين را دور زد. كمي دورتر صـدرا را شناخت؛ از بلوطي روشنِ موهايش. با صورت بر خاك افتاده بود.تمام طول راه تا به او برسد،آهسته و پي در پي تكرار ميكرد: او كه نه، ميدانم او نيست، نبايد باشد... سرانجام وقتي برش گرداند و دهان و بينياش را از خاك خونآلوده پاك كرد، ديد خود اوست. با صدايي كه روي هر كلمه ميشكست، گفت: اين يكي ديگـر نه، خدايا، اين امانت بود... و سر صدرا را بغل گرفت و چشمهايش را بست. گلهاي اسليمي حاشية كاغـذ نامه پشت پلكهايش قد كشيدند. گلهايي فيـروزهاي و طلايـي بـا نقـشِ مرغهـاي افسانهاي كه ميان شاخهها بال گشوده بودند و به سوي آسمان كاغذيشان پـرواز ميكردند.خط، ظريف و پخته بود و خوانا. آخر هر سطر، كلمات رو به بالا كشيده ميشدند و حرف آخرشان ميان پيچ و خم اسليميها گم ميشد. شنيدم آمده بوديد اصفهان و سري هم به ما نزديد. اگر چه مصاحبت پيرزنـي تنها چندان خوشايند نيست اما بعد از شمسالدين كه هميشه همراه شما مـيآمـد، دلم با ديدن شما شاد ميشد... صدرالدين پسر كوچك من است، تنها فرزند بـاقي ماندهام. آيا خواهش زيادي است كه بخواهم او را در كنار خود نگه داريـد؟او را به شما ميسپارم. خواهش ميكنم هر جا ميرويد، او را با خودتـان ببريـد. البتـه نميخواهم دست و دلتان براي به كار گرفتنش بلرزد اما مواظبش باشيد، او هنـوز خيلي جوان است... صدرا گفت: «نامه را مادرم برايتان نوشته است. حسين نگاهش كرد. صورتش صاف بود، بي هيچ خطي در پيشاني يا در كنـارة گونه ها و چشمهايش با آن دو مردمك درشت عسلي رنگ. تا وقتي حسين نامه را خواند و آهسته تا كرد، به او دوخته شده بود... نامه را در جيب راستش گذاشت و گفت: «قبول، ولي امروز نه! بايد به خاكريز تازهاي سر ميزد كه نزديكترين نقطه به عراقيها بـود. صـدرا اصرار كرد و چشمهايش از اندوه قهوه اي شـده بـود. دسـت آخـر گفـت: «فكـر ميكردم سفارش مادرم را قبول ميكنيد. آن قدر چانه زد و سماجت كرد تا حسين تسليم شد: خيلي خُب، بيا بالا آقـا صدرالدين. صدرا روي صندلي عقب، كنار حاج هدايت نشست.كـاظم ماشـين را روشـن كرد. صدرا سرش را جلو آورد و جوري كه از ميان سر وصـداي ماشـين شـنيده شود،گفت:«آشناها به من ميگويند صدرا،برادر حسين. و او جواب داده بود همه به من ميگويند حسين؛ چه آشنا باشند، چه غريبه. و لبخند زده بود. حسين پلكهايش را گشود؛ صدرا به او نگاه ميكرد. خواست چيزي بگويد امـا خون از ميان دندانهاي شكستهاش جوشيد و به سرفه افتاد. حسـين بلنـد شـد و دويد به طرف جاده. پايينتر ماشين گل مالي شدهاي ايستاده بود. سبك شد. فرياد زد: «اين جا مجروح داريم. بجنب برادر.» نفسزنان به ماشين رسيد. سرِ راننده روي فرمان بود. در را بـاز كـرد. هيكـل راننده، يخ و بيجان از ماشـين افتـاد پـايين و خـون از سـوراخ كـوچكي روي شقيقهاش شُره كرده بود. با دشواري او را كشيد كنار جاده. خواست بنشيند پشت فرمان اما دريافت بيفايده است. نميتوانست بچهها را بتنهايي و با يك دست بلند كند و توي ماشين جا دهد. پس دوباره در امتداد جادة خالي دويـد. بـه تقـاطعي رسيد كه ساعتي پيش از آن پيچيده بودند سوي خاكريز تازه. باز دويد. سـرانجام ساية سياهرنگي از دور پيدا شد. دست تكان داد و دويد. كمي بعد هيأت ماشـيني استتار شده در ميان جاده جان گرفت. ايستاد وسط جاده تا راه ماشين را سد كند. راننده ترمز كرد. از پنجره سـر بيـرون آورد و بـا عصـبانيت گفـت: چـرا راه را بسته اي؟ http://eitaa.com/mahdavieat
هرشب راس،ساعت ۲۱زیارت عاشورا
میدونيد ضرب المثل«سرش بره قولش نمیره» از کجا اومده؟؟؟ . . 🖤روی دستش " پسرش " رفت ولی " قولش نَه " 🖤نیزه ها تا " جگرش "رفت ولی " قولش نَه " 🖤این چه خورشید غریبی است که با حال نزار 🖤پای " نعش قمرش " رفت ولی " قولش نَه " 🖤شیر مردی که در آن واقعه " هفتاد و دو " بار 🖤دست غم بر " کمرش " رفت ولی " قولش نَه " 🖤هر کجا مینگری " نام حسین است و حسین " 🖤ای دمش گرم " سرش " رفت ولی " قولش نَه " 🖤 السَّلامُ عَلَيْك یا اَباعَبْدِاللهِ الحُسَین i‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ http://eitaa.com/mahdavieat
علیه‌السلام 🔹به اذن عشق🔹 دلم پرواز می‌خواهد، رها در باد خواهم شد چو طوفان بر سر هرچه قفس فریاد خواهم شد به رویم راه‌ها را یک به یک با دست خود بستم نمی‌دانم از این حبس ابد آزاد خواهم شد؟ اگر که رو بگرداند... اگر رنجیده باشد، چه؟ اگر من را نبخشد دوست، دشمن‌شاد خواهم شد ترک‌های بیابان راوی دلشوره‌های من بخندد آسمان، با خنده‌اش آباد خواهم شد سرود سروها عمری نوازش داده روحم را دلم می‌گفت با آزاده‌ها همزاد خواهم شد به اذن عشق نامم در دل تاریخ می‌ماند میان توبه‌های توبه‌کاران یاد خواهم شد تجلی می‌کند آیات حق در برق شمشیرم در این هنگامه تفسیر «لبالمرصاد» خواهم شد بگو با حنجر خونین رقم خورده‌ست تقدیرم بگو مثل کسی که پای تو سر داد، خواهم شد کنار قبر هفتاد و دو لاله، جای من خالی... و من آن لاله‌ای که از تو دور افتاد، خواهم شد http://eitaa.com/mahdavieat
202030_1966090010.mp3
37.06M
🔊 سخنرانی استاد رائفی‌پور 📝 موضوع: حضرت رقیه (سلام‌الله‌علیها) http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️🥀⚫️🥀⚫️🥀 اللهمَّ العن اولَ ظالم ظلمَ حقَّ محمد و ال محمد و اخِرَ تابِع له علی ذالکَ اللهمَّ العنِ العصابةَ التی جاهدتِ الُحسین وَشایعتْ و بایِعتْ و تابِعتْ علی قِتله اللهمَّ العنهم جمیعاً🤲 السلام علیکَ یا ابا عَبداللهِ وَ علی الاَرواح الَّتی حَلت بفنآئِکَ علیکَ مِنی سلامُ الله ابداً ما بَقیتُ وَ بقیَ اللیلُ وَ النهارَوَ لاجعلهُ اللهُ اخرَ العهدِمنی لزیارتکم  السلامُ علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین ❣❣❣❣❣ http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ایران اقتدارش را شکوهش را عظمتش را نه از قهرمان هایش بلکه از مردمی دارد که تمام قد قدردان قهرمان هایشان هستند... http://eitaa.com/mahdavieat
۲.docx
9.3K
🇮🇷💐 💐 ✅ 💢 موضوع: صندلی خالی نشان از قدرت ماست ✍️ محمد میری 🍃🌻🍃 http://eitaa.com/mahdavieat
◼️ عامل ماندگاری قیام امام حسین (ع) چیست؟...(۲ http://eitaa.com/mahdavieat