eitaa logo
❥♥مهدویت❥♥
364 دنبال‌کننده
5.6هزار عکس
4.5هزار ویدیو
166 فایل
#ڪلیپ_استورے_مذهبے #پست_ثامن #رمان_از_شهــــــدا #مطالب_پزشڪی #مسابقه😊 ڪپی آزاد به شرط صلوات برای سلامتی آقام امام زمان❤ @mahdavieat 🍃اللهـــــ💞ـــــم عجل لولیڪ الفرج🍃 ارتباط بامدیرکانال @Rostami987
مشاهده در ایتا
دانلود
6.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️👌خدایا..... صبری بده به قلبی که چیزی را میخواهد اما نمیشود خیلی وقتا طوری میشه که جز صبوری کردن راهی نمیمونه بدون پیش خدا صبر اجر بزرگی داره..... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌ به کانال مهدویت بپیوندید👇 http://eitaa.com/mahdavieat
♨️قدم های اولیه برای تقرب به ساحت مقدس زمان ارواحنا فداه...♥️ 🔸برای کسانی که خواهان تقرب به خدا و ساحت مقدس علیه السلام هستند می‌توان موارد زیر را که متخذ از روایات هستند، توصیه کرد. این موارد در حقیقت، قدم‌های اولیه خودسازی و سلوک معنوی هم محسوب می‌شوند. 1⃣ اول توبه‌ای از اعمال گذشته بکند و تصمیم بگیرد که در آینده گناه نکند، مبارزه با حق ننماید و شیطان را پیروی نکند. 2⃣ ملتزم بشود که نمازهایش را اول وقت بخواند. 3⃣ تسبیح علیها السلام را بعد نمازها حتماً بخواند. 4⃣ هر صبح، دعای عهد را بخواند. 5⃣اغلب اوقات با وضو باشد. 6⃣ همین طوری که در روایت آمده است، روزی صد بار استغفار کند. 7⃣ روزی پنجاه آیه قرآن بخواند. 8⃣موقع خواب، با وضو باشد و مقداری قرآن بخواند. 📌انجام این اعمال، بسیار مفید است و سبب زوال یا کم‌رنگ شدن این حجاب‌ها می‌شود و در نتیجه، انسان از انوار قدسی حضرت بیشتر بهره می‌برد. 🖋آیت الله ناصری دولت آبادی 🍃⃟⃢💚•|منتظران (مهدے) به کانال مهدویت بپیوندید👇 http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🍃 🌷🕊 فصل اول ...( قسمت پنجم)🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 روزش آن شکلی می گذشت گاهی صدایم می زد و می گفت اشرف سادات امروز چند شنبه اس کمی فکر می کردم و لب هایم را به هم فشار می دادن و با انگشت هایم می شمردم و مثلا می گفتم دوشنبه بلند صدا می زد یا قاضی الحاجات و هی تکرارش می کرد هوا ام که تاریک می شد وضو می گرفت و با ان جثه کوچک دراز می کشید توی رختخوابش و لب هایش به ذکر خدا می جنبید تا خوابش ببرد سحر ناله ضعیفی به گوشمان می خورد با صدای نماز شب خواندن و العفو گفتن های ننه آقا پهلو به پهلو می شدیم و تا آقا جان برای نماز صبح صدایمان کند به جز ننه آقا پدر و مادرم را هم همیشه موقع اذان پای سجاده می دیدیم ما هم از بچگی ایستادیم کنارشان و یاد گرفتیم. نماز صبح که می خواندیم دیگر روز ما شروع می شد ما یعنی من فاطمه و مادرم دو تا خواهر باید بسم الله می گفتیم و نخ می کشیدیم و گره می زدیم به قالی نصفه نیمه مادرم هم مشغول کارهای خانه می شد اول صبحی آفتاب هنوز نرسیده وسط آسمان حیاط را که آب پاشی می کردیم بوی کاهگل دیوارها بلند می شد تا ذغال های داخل سماور خوب سرخ شوند و آب جوش بیاید زیر انداز را که یک تکیه گلیم کهنه بود پهن می کردیم زیر درخت توت و صبحانه می خوردیم این ها برای تابستان بود زمستان سوز سرما استخوان می ترکاند همان رفت و آمد از اتاق تا مطبخ هم برایمان سخت می شد اما نشستن پای دار برای ما وقت فصل یا سن و سال نداشت فقط برای ناهار و شام از روی تخته بلند می شدیم البته چشم مادرم را که دور می دیدم شیطنتم گل می کرد آن قدر به پهلوی فاطمه سیخونک می زدم و نق نق می کردم که مجبور می شد یه حرفم گوش کند. فاطمه روی حساب بزرگ تری احسای مسولیت داشت سعی می کرد مجابم کند باید کار را زودتر تمام کنیم و فرصتی برای بازگوشی نداریم ولی راستش زورش به من نمی رسید حریف زبانم نمی شد گاهی هم حریف کارهایم شانه قالی را قایم می کردن نخ را از زیر دستش می کشیدم نقشه را نمی خواندم خلاصه هر طوری بود او را همراه خودم می کردم بعضی وقت ها می رفتیم توی حیاط و طناب بازی می کردیم یک مرغ داشتیم که ار روز تخم می کرد می رفتم سر وقتس تا می دیدم کسی حواسش بهم نیست تخم مرغ را بر می داشتم و زیر خاک قایم می کردم خانه که خلوت می شد و مادرم می رفت خرید پیدایش می کردم و می رفتم توی مطبخ نیمرو درست می کردم هی فاطمه را صدا می زدم فکر می کرد دوباره رفتم پی بازیگوشی می ترسید کار مردم عقب بیفتد از همان جا داد می زدم نیای را همه خودم می خورما. به کانال مهدویت بپیوندید👇 http://eitaa.com/mahdavieat 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹
ممنون از نظر و پیشنهاداتتون ولی اون عزیزکه گفتن چیز الکی پلکی.... ما الکی پلکی نمیزاریم استوری از،شهدا امامان هستش پست های ثامن رمان از،شهدا ویا اموزش و تزئینات که اونم یه چندتای از اعضا مثل شما در خواست کردن پس ما به نظرات وپیشنهادای همه عزیزان توجه میکنم😊😊🙏🙏 به کانال مهدویت بپیوندید👇 http://eitaa.com/mahdavieat
•🔗🦋• • ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌دلم به آن مستحبےخوش اسٺ ڪه جـوابـش واجـب اسـٺ🌱 السَّلاَمُ‌ عَلَى‌ وَارِثِ‌ الْأَنْبِيَاءِ وَ خَاتِمِ الْأَوْصِيَاءِ...✋️ 🤲 • به کانال مهدویت بپیوندید👇 http://eitaa.com/mahdavieat
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
*✨°•"♥️"•°✨* *حاجی جان عزیز دلم دلتنگتم🥺* 😰😔 *عشق که تــــو باشی* *مگر می شود پروانه نشد و* *دورت نچرخید🦋🦋* *عشق که تــــو باشی* *مگر می شود که در غم دوری ات مثل شمع آب نشد*🕯️🕯️ *شهید حاج قاسم🌹✨* *‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌اللّهم عجّل لولیک الفرج بحق زینب س✅*. *یاد شهدا عزیز و سردار دلهابا ذکر ٣ صلوات رفیق... 🌷* *اللهم ارزقنا شهادت🤲* به کانال مهدویت بپیوندید👇 http://eitaa.com/mahdavieat
دفترچه خاطرات دفاع مقدس بلا فاصله نگاهم به سر آقاابراهیم افتاد.. قسمتی از موهای بالای سر او سوخته بود.. مسیر یک گلوله را می شد بر روی موهای او دید. با تعجب گفتم: داش ابرام سرت چی شده؟ دستی به سرش کشید ، با دهانی که به سختی باز میشد گفت: می دانی چرا گلوله جُرأت نکرد وارد سرم بشود؟ گفتم چرا؟ ابراهیم لبخندی زد و گفت: گلوله خجالت کشید وارد سرم بشود ،چون پیشانی بند "یامهدی" به سرم بسته بودم... علمدار کمیل سردارشهید_ابراهیم‌_هادی . به کانال مهدویت بپیوندید👇 http://eitaa.com/mahdavieat
به سادگی عبور نکنیم قدر داشته هامونو بدونیم ... گاهی داشته های ما آرزوی دیگران است خدایا شکرت برای همه چیز به کانال مهدویت بپیوندید👇 http://eitaa.com/mahdavieat