ɢᴏʟɴᴀʀɢᴇꜱ🇵🇸عطرگلنرگس
_
خلاصه که هر شاهڪاری یه ڪپی بیارزش داره ...
🕊«#این_روزا»↶
『عطࢪ گل نࢪگس|𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐩𝐞𝐫𝐟𝐮𝐦𝐞』
🔴 مدرسه ای در میشیگان امریکا آوردن کوله پشتی و به مدرسه ممنوع اعلام کرده از ترس اینکه توش اسلحه بزارن بیارن
🔹 تو مدرسه هاشون هم قشنگ میدون جنگله
🕊«#باغ_اروپا»↶
『عطࢪ گل نࢪگس|𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐩𝐞𝐫𝐟𝐮𝐦𝐞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هرجاکهنظرمیکنمازتواثریهست..!🙂
🕊«#نظامی»↶
『عطࢪ گل نࢪگس|𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐩𝐞𝐫𝐟𝐮𝐦𝐞』
10.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گریہمیکنمبرات..>>>>🙂
🕊«#امام_حسین »↶
『عطࢪ گل نࢪگس|𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐩𝐞𝐫𝐟𝐮𝐦𝐞』
🔴برخورد با دزد
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم
نشسته بودیم داخل اتاق. مهمان داشتیم. صدایی از داخل کوچه آمد. ابراهیم سریع از پنجره نگاه کرد. شخصی موتور شوهر خواهر او را برداشته و در حال فرار بود!
بگیرش ... دزد ... دزد! بعد هم سریع دویدم دم در. یکی از بچه های محل لگدی به موتور زد. دزد با موتور نقش بر زمین شد!
تکه آهن روی زمین دست دزد را برید و خون جاری شد. چهره زرد دزد پر از ترس بود و اضطراب. درد می کشید که ابراهیم رسید. موتور را برداشت و روشن کرد و گفت: سریع سوار شو!
رفتند درمانگاه، با همان موتور. دستش را پانسمان کردند.
بعد هم با هم رفتند مسجد! بعد از نماز کنارش نشست؛ چرا دزدی می کنی!؟ آخه پول حرام که ... دزد گریه می کرد. بعد به حرف آمد: همه این ها را می دانم. بیکارم، زن و بچه دارم، از شهرستان آمده ام. مجبور شدم.
ابراهیم فکری کرد. رفت پیش یکی از نمازگزارها، با او صحبت کرد. خوشحال برگشت و گفت: خدارا شکر، شغل مناسبی برایت فراهم شد.
از فردا برو سرکار. این پول را هم بگیر، از خدا هم بخواه که کمکت کند. همیشه به دنبال حلال باش. مال حرام زندگی را به آتش می کشد. پول حلال کم هم باشد برکت دارد.
راوی: عباس هادی
منبع: «سلام بر ابراهیم» زندگی و خاطرات پهلوان بی مزار شهید ابراهیم هادی
🕊«#احکام»↶
『عطࢪ گل نࢪگس|𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐩𝐞𝐫𝐟𝐮𝐦𝐞』
ea7a463fbe2e32f85b3008280ac57432.mp3
17.55M
از تو میپرسند؛
برایِ قلبِ شکستهات مرهمی یافتی ؟!
بگو، ذکر حسین . ؏ . التیامبخشاست (:
『عطࢪ گل نࢪگس|𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐩𝐞𝐫𝐟𝐮𝐦𝐞』
خداخیرشدهد، هرکسمرااینجاگداکردھِ . ☁️
『عطࢪ گل نࢪگس|𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐩𝐞𝐫𝐟𝐮𝐦𝐞』
najla ☁️ ..jpg
1.79M
☁️
•
.
بھِ غربت حرم بۍ چراغِ تو سوگند !
کہ هر دلي حرم توستـ یاامامحَسَنْ (:
『عطࢪ گل نࢪگس|𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐩𝐞𝐫𝐟𝐮𝐦𝐞』
صدمُردھِزندهمیشود، ازذکرِیاحَسَنْ ! (:
『عطࢪ گل نࢪگس|𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐩𝐞𝐫𝐟𝐮𝐦𝐞』
خوابدیدمکہشدمزائربینالحرمین
گفتمبہخودمهرچہصلاحاست...
حسین
آرزویحرمتکردهمࢪادیوانہ
أنتَمَولاوأنَا…!
هرچہصلاحاستحسین:)))
『عطࢪ گل نࢪگس|𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐩𝐞𝐫𝐟𝐮𝐦𝐞』