ɢᴏʟɴᴀʀɢᴇꜱ🇵🇸عطرگلنرگس
معما::::: دو شخص با هم شام خورده و هر دو نیز لیوان های نوشیدنی سرد با یخ فراوان سفارش دادند. یکی ا
لیوان آخری یعنی ششمی مسموم بوده.
❤️❤️
☑️هرگز نگو "خسته ام..!
زیرا اثبات میکنی ضعیفی؛
بگو..نیاز به استراحت دارم.
هرگز نگو "نمی توانم..!"
زیرا توانت را انکار میکنی؛
بگو....سعی ام را میکنم.
هرگز نگو "خدایا پس کی؟!"
زیرا برای خداوند، تعیین تکلیف میکنی؛ بگو..خدایا بر صبوریم بیفزا.
هرگز نگو "حوصله ندارم..!"
زیرا...برای سعادتت ایجاد محدودیت میکنی؛
بگو، باشد برای وقتی دیگر..
هرگز نگو "شانس ندارم..!"
زیرا به محبوبیتت در عالم، بی حرمتی میکنی؛ بگو، حق من محفوظ است!
با بیان کلمات درست
مسیر زندگیت را عوض کن!
16.35M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هرکه دارد هوس کرببلا...
.
◈◈◈
جعلکم الله من خیر انصار ولیه فی غیبته و حضرته
◇◇◇
ان شاءالله آنهایی که توفیق زیارت خواهند داشت نایب الزیاره بقیه مشتاقان زیارت و محبان اهل بیت عصمت و طهارت صلوات الله علیهم اجمعین باشند.
🌿 امام سجاد(علیه السلام) فرمودند :
بعضی گناهان سبب براورده نشدن دعا میشود که باید از انها دوری کرد از آن جمله میتوان اشاره کرد به؛
☀️۱-نيت بد
☀️۲-خرابی باطن
☀️۳-دورويي
☀️۴-ایمان و اعتقاد به براورده شدن دعا نداشته باشیم
☀️۵-تاخير در نمازهای واجب
☀️۶-ترک كار خير و صدقه
☀️۷-گفتن كلمات زشت و ناپسند
📗 ميزان الحكمه، ج۴، ص۲۸۷
◾️#ما_ملت_امام_حسینیم
◾️#جهاد_تبیین
◾️#بصیرت_افزایی
◾️#غدیر|#روشنگری|#نشرحداکثر
آیت الله ناصری در مورد شهید حمید قبادی نیا فرمودند «کمترین مقام ایشان در بهشت اینست که ایشان مستجاب الدعوه است»
توسل به این شهید را از دست ندهید
#قبادی_نیا
*اسمش عبدالله بود . ..*
*تو شهر معروف بود به عبدالله دیوونه*
*همه میشناختنش!*
مشکل ذهنی داشت
خانمش هم مثل خودش بود ... وضع مالی درست و حسابی نداشت
زوری خرج شکم خودش و خانمش رو میداد
تو شهر این آقا عبدالله دیوونه، یه هیئتی بود
هر هفته خونه یکی از خادمای هیئت بود
نمیدونم کجا و چطور ولی هرجا هیئت بود عبدالله دیوونه هم میومد . .
یه شب بعد هیئت مسئول هیئت اعلام کرد که هرکی میخواد هفته بعد هیئت خونه اش باشه بیاد اعلام کنه
دیدن عبدالله دیوونه رفت پیش مسئول هیئت
نمیتونست درست صحبت کنه
به زبون خودش میگفت . . . حسین حسین خونه ما💔
مسئول هیئت با خادما تعجب کرده بودن
گفتن آخه عبدالله تو خرج خودتو خانمت رو زوری میدی
هیئت تو خونه گرفتن کجا بود این وسط . . !'
عبدالله دیوونه ناراحت شد
به پهنای صورت اشک میریخت میگفت آقا ؛ حسین حسین خونه ما💔. .
خونه ما 💔💔
بعد کلی گریه و اصرار قبول کردن
حسین حسین خونه عبدالله باشه . .
اومد خونه
به خانمش گفت ، خانمش عصبانی شد گفت عبدالله تو پول یه چایی نداری
خونه هم که اجاره ست ... !!
چجوری حسین حسین خونه ما باشه
کتکش زد . .
گفت عبدالله من نمیدونم
تا هفته دیگه میری کار میکنی پول هیئت رو در میاری . .
واِلا خودتم میندازم بیرون از خونه
عبدالله قبول کرد
معروف بود تو شهر ، کسی کار بهش نمیداد هرجا میرفت قبول نمیکردن که
هی میگفت آقا حسین حسین قراره خونه ما باشه💔 . .
روز اول گذشت ، روز دوم گذشت ... تا روز آخر
خانمش گفت عبدالله وقتت تموم شد هیچی هم که پول نیاوردی
تا شب فقط وقت داری پول آوردی آوردی نیاوردی درو به رو خودت و هیئتیا باز نمی کنم . .
عبدالله دیوونه راه افتاد تو شهر هی گریه میکرد میگفت حسین حسین خونه ما💔💔💔
رفت ؛ از شهر خارج شد
بیرون از شهر یه آقایی رو دید
آقا سلام کرد گفت عبدالله کجا ؟ مگه قرار نبود حسین حسین خونه شما باشه ؟!
عبدالله دیوونه گریش گرفت
تعریف کرد برا اون آقا که چی شد و . . .
آقا بهش گفت برو پیش حاج اکبر تو بازار فرش فروشا
بگو یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بهت بده ، بفروش خرج حسین حسین خونه رو بده💔
عبدالله خندش گرفت دوید به سمت بازار فرش فروشا
به هرکی میرسید میخندید میگفت حسین حسین خونه ما . . خونه ما💔
رسید به مغازه حاج اکبر
گفت یابن الحسن سلام رسوند گفت امانتی منو بده !
حاج اکبر برق از سرش پرید عبدالله دیوونه رو میشناخت
گریش گرفت چشمای عبدالله رو بوسید عبدالله ... !!!
امانتی یابن الحسن رو داد بهش
رفت تو بازار فروخت با پولش میشد خرج ۱۰۰ تا حسین حسین دیگه رو هم داد . .
با خنده دوید سمت خونه نمیدونم گریه میکرد ، میخندید میگفت حسین حسین خونه ما 💔
رسید به خونه شب شده بود . .
دید خادمای هیئت خونه رو آماده کردن
خانم عبدالله رفت چایی و شیرینی گرفت
چه هیئتی شد اون شب 💔
آره یابن الحسن خرج هیئت اون شب خونه عبدالله دیوونه رو داد🚶🏻♂
عبدالله خودش که متوجه نشد
ولی دیگه عبدالله دیوونه نبود ، خیلی خوب صحبت میکرد
آخه یابن الحسن رو دیده بود💔😍
میخوام بگم حسین تو حواست به عبدالله بود
حواست بود خرج هیئتت رو نداره
اینجوری هواشو داشتی
آقا حتما حواست هست نوکرات دلشون برات تنگه💔 ...
*میشه یه شب حسین حسین بین الحرمین باشه؟!*🚶🏿♂
میشه درد منم دوا کنی بیام حرم💔😔
*یا امام حسین خیلی ها دلشون میخواد بیان کربلا اما......ندارند خودت مثل عبدالله دیوونه براشون درست کن...بحق مادرت .*
💔😭😭
*هر کس خوند ودلش شکست برا فرج امام زمان عج دعا کنه وثوابش رو هدیه کنه نثار اموات همه کنید*
✨﷽✨
📌 پلکهای مزاحم چشم مرا بستهاند
✍ از اولش یادم نمیاد، ولی تا جایی که یادمه چند نفر دنبالم کرده بودند. با اینکه با تمام توانم میدویدم، اما خیلی سریع داشتن به من نزدیک میشدن. صدای پاشون خیلی نزدیک شد. اونوقت من فریاد زدم: کممککک... و از خواب پریدم.
دوستم: چه جالب!
من: چیش جالبه؟!
دوستم: اینکه آدم میتونه با چشمای بسته فرار کنه، بترسه و کمک بخواد و کمک بهش، پریدن از خواب و بیدارشدن باشه. دقت کردی بعضی وقتا چقدر واقعی خواب میبینیم؟ اصلاً همین الان شاید توی یک خواب خیلی واقعی هستیم و با چشمانی بسته زندگی میکنیم! تفاوتش با خواب تو اینه که، صدای پایی نمیشنویم که بترسیم و فریاد بزنیم تا منجی بیاید و دستی بر سرمان بکشه و بیدارمون کند.
▪️ من: *شاید تعبیر خوابم این باشه که تا فریادی نباشه، فریادرس هم دلیلی برای آمدن نداره…*
دوستم: چه خواب بیدارکنندهای!
📖 داستانک
🌷اَلّلهُمـّ؏َجِّللِوَلیِّڪَالفَرَجَواَقِمنابِخِدمَـتِه🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#ساخت_خودم
مجنونیعنۍچہ؟!
مجنونیعنۍکسۍدرشهرخودسرمیڪند
امادلشدرکوچہهاۍنجفماندهآوارھ...💔
ـ ـ ـ ـــــ⊰❀⊱ـــــ ـ ـ ـ
🦋◇⃟💙¦⇢#حسینی
『عطࢪ گل نࢪگس|𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐩𝐞𝐫𝐟𝐮𝐦𝐞 』