eitaa logo
ɢᴏʟɴᴀʀɢᴇꜱ🇵🇸عطرگل‌نرگس
99 دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
4.4هزار ویدیو
137 فایل
اغاز:۱۴۰۰/۱/۳ علاقهـ من به گل نرگسـ🌹 یه رازی پستشهـ؟ 😉 اگه میخوای بدونی بیا دوست من تا بهت بگم😍 همراهم باشـ! انلاین شاپم: @rehane_shop روبیک «https://rubika.ir/Mahdavigirls_313» https://ble.ir/mahdavigirls_313 بله
مشاهده در ایتا
دانلود
برادرآرمان‌ :)🌱 ما‌حسینی‌شده‌دست‌امام‌ِحسنیم! ‌‌ ⿻⤷‌عطࢪ گل نࢪگس|𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐩𝐞𝐫𝐟𝐮𝐦𝐞•
لَيْتَ شِعْرِي أَيْنَ اسْتَقَرَّتْ بِكَ النَّوىٰ کاش می‌دانستم اکنون کجا اقامت داری.. عطࢪ گل نࢪگس|𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐩𝐞𝐫𝐟𝐮𝐦𝐞•⿻
می گفت : همیشـه تویِ عبـادت متوجـه باش که ... خدا عاشـق می خواد نـه مشتریِ بهـشت :) ‌‌ •.⿻عطࢪ گل نࢪگس|𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐩𝐞𝐫𝐟𝐮𝐦𝐞•⿻.•
‹.🧕🏻🖤.› گفت:این‌همه‌حجاب،حجاب‌‌ می‌ڪنیدچه‌فایده‌ای داره؟! گفتم‌‌فوایدش‌ڪه ‌خیلی‌‌زیاده،اما‌اگه‌بخوام خلاصه‌بگم:خیابان‌ها‌امن‌تر، خانه‌هاگرم‌تر،زنان‌ ارزشمندترمی‌شوند🦋🌿..!" •.⿻⤷‌عطࢪ گل نࢪگس|𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐩𝐞𝐫𝐟𝐮𝐦𝐞•♡•.
غیرت عباس ع به یاد غیرت شهید حمیدرضا الداغی در برابر بی حرمتی به ناموس وطنش 🖤 🕊«»↶   『عطࢪ گل نࢪگس|𝐍𝐚𝐫𝐠𝐞𝐬 𝐩𝐞𝐫𝐟𝐮𝐦𝐞』
پخش زنده تشییع پیکر شهید الداغی شبکه ۱ ایجاد جریان مطالبه گری مردمی در حوزه عفاف و حجاب در استان ها و سراسر کشور توسط بسنشینان محصنات
‍ خاطره‌ای جالب از شهید حمیدرضا الداغی به نقل از هم‌دانشگاهی او مهدی عرفاتی: شهید حمیدرضا الداغی هم‌دانشگاهی من بود. اواخر دههٔ هفتاد. من ارتباطات می‌خوندم و حمید حسابداری (اگر اشتباه نکنم). من بچه مذهبی دانشگاه بودم و اون بچه خوشتیپ دانشگاه. ظاهراً هیچ صنمی باهم نداشتیم. ماجرای آشنایی ما برمیگشت به جنجال و نزاعی که سرِ مسابقات فوتبال دانشگاه به راه افتاد. وسط بازی تیم ما، مدافع حریف یه خطای ناجور روی من کرد. من بلند شدم و اعتراض کردم. بازیکن حریف فحاشی کرد و من یه لحظه خون به مغزم نرسید و درگیر شدم. در کسری از ثانیه، ۷-۸ نفر ریختن رو سر من و کأنه با قاتل پدرشون طرف هستن… زیر مشت و لگد و فحاشی‌ها، حمید رو دیدم که به هواخواهی من وارد معرکه شده و داره یکی پس از دیگری رو می‌نوازه… تا جایی که یادمه ورزشکار بود و حتی توی مسابقات رزمی هم اسم و رسمی داشت. دعوا که تموم شد متوجه شدم هر دوی ما رو با تیزی نشون کردن؛ من گوش راستم و حمید گوش چپ... رفتیم بیمارستان و سهم هر کدوم سه چهارتا بخیه شد و گوش‌هامونو پانسمان کردن. از فردا توی دانشگاه معروف شدیم به گوش‌بریده‌ها… شکایت کردیم و دادگاه برامون طول درمان برید و دیه. ۲۵۰هزار تومن برا ضارب دیه بریدن. بابای طرف اومد به التماس و خواهش که ببخشیمش. یه کارگر ساده بود که یحتمل ۲۵۰هزار تومن، حقوق چندماهش میشد. از دست پسرش شاکی بود. حمید با همون برخورد اول راضی شد و منم راضی کرد که ببخشیمش و بخشیدیمش… این ماجرا شد دلیل دوستی منِ بچه مذهبی دانشگاه با جوان اول خوشتیپ و خوشگل دانشگاه. پریشب یکی از رفقای دانشگاه بهم پیام داد که حمید الداغی به رحمت خدا رفته. دروغ نگم، اولش نشناختم تا اینکه عکسشو برام فرستاد. حالا همون جوان خوشتیپ و خوشگل دانشگاه، پشت اسمش کلمه شهید نشسته و منِ بچه مذهبیِ پرادعا هیچ 🕊«# »↶