eitaa logo
ɢᴏʟɴᴀʀɢᴇꜱ🇵🇸عطرگل‌نرگس
99 دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
4.4هزار ویدیو
137 فایل
اغاز:۱۴۰۰/۱/۳ علاقهـ من به گل نرگسـ🌹 یه رازی پستشهـ؟ 😉 اگه میخوای بدونی بیا دوست من تا بهت بگم😍 همراهم باشـ! انلاین شاپم: @rehane_shop روبیک «https://rubika.ir/Mahdavigirls_313» https://ble.ir/mahdavigirls_313 بله
مشاهده در ایتا
دانلود
قیصرکه‌ازدیدن‌منظره‌سقوط‌تخت‌وبیهوش شدن‌دامادتعجب‌کرده‌بودبه‌غلامان‌دستورداد تخت‌روبالاببریدوپایه‌هاشودوباره‌برپاکنید.. بعدصلیب‌هاروبرروی‌آن‌بگذاریدوبرادراین‌ دامادبخت‌برگشته‌سرنگون‌شده‌روحاضر کنیدتانرگس‌روبه‌ازدواج‌اودربیارم‌،شاید نحس‌بودن‌این‌برادرباسعادت‌دیگری‌از‌بین‌ برود...💔 کارگزاران‌قصرکه‌‌درتعجب‌مونده‌بودن‌با دستور‌قیصردوباره‌به‌جنب‌وجوش‌دراومدند وغلامان‌تخت‌وآماده‌و‌تزئینش‌کردن🌸✨ بعدپسرعموی‌دیگه‌نرگس‌روآوردن‌واونم‌بالای تخت‌رفت... چشمتون‌روزبدنبینه... وقتی‌اسقف‌هاوکشیشان‌بلندشدن‌تامراسم‌ عقدوشروع‌کنن،دوباره‌پایه‌هالغزیدوتخت‌ درحالیکه‌داماد‌بالاش‌بود،زمین‌افتاد... قیصرکه‌ازاین‌ماجرادرمانده‌شده‌بودوچاره‌ای براش‌پیدانکرد،بسیارغمگین‌شدوبامتفرق‌ شدند.مردم‌مجلس‌برگشت‌وبه‌استراحت‌خود رفت.. اونروزتموم‌شددرحالیکه‌همه‌متحیربودن‌و متأسفانه‌نرگس‌هم‌ازوقوع‌این‌حوادث‌تعجب کرده‌بود!!
ببخشید خسته تون کردیم انشاالله فردا جلسه ی دوم رو میزارم.. 🦋✨ با تشکر ادمین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
"مچکرم از لطفتون ✨😍"
هیچ‌‌‌وقت‌فکر‌‌نڪن ڪہ‌امام‌زمان"عج"ڪنارت‌نیست همه‌حرفا‌و‌شِکایت‌ها‌رو بہ‌امام‌زمان‌بگو... و‌‌این‌رو‌بِدون‌ڪہ‌تا‌حرکت‌نڪنی برڪتی‌نِمیاد‌سَمتت...♥️ 🌱
خب‌بریم‌سراغ‌جلسه‌دوم😍👀 همون‌شب‌نرگس‌درعالم‌رویاخواب‌حضرت‌ عیسی‌رودیدکه‌باشمعون‌وعده‌ای‌حواریین توی‌صحن‌قصرجمع‌شدن... بعددرهمون‌مکانی‌که‌صبح‌به‌دستورقیصر چهل‌پله‌گذاشته‌شده‌بود،به‌دستورحضرت‌ عیسی‌یه‌منبری‌گذاشتن‌که‌سربه‌آسمون‌داشت (یعنی‌خییلی‌بلندبودکه‌تهش‌معلوم نبوده) بعدش‌پیامبرماوامام‌علی‌وعده‌ای‌فرزندانشون همراه‌بایک‌جوون‌واردقصرشدن.. حضرت‌عیسی‌به‌احترام‌اون‌حضرت‌ازجا برخاستن‌ونزدیک‌رفتن‌وبهشون‌دست‌دادن‌و حضرت‌محمدرودرآغوش‌گرفت♥️🌱 پیامبربه‌اون‌جوونی‌که‌همراهشون‌اومده‌بود اشاره‌کردوبه‌حضرت‌عیسی‌گفتن: ای‌روح‌الله،من‌برای‌خواستگاری‌دختری‌از نسل‌وصی‌توشمعون‌برای‌فرزندم‌ابومحمد آمده‌ام(منظورشونآقاامام‌حسن‌عسکری‌ هست)حضرت‌عیسی‌باشنیدن‌این‌حرف‌ پیامبربه‌شمعون‌گفتن: عزت‌وشرف‌برتوروی‌آورده‌نسل‌خودرابانسل محمدپیوندبده🌱 شمعون‌هم‌گفت‌قبول‌کردم... وقتی‌شمعون‌جواب‌مثبت‌داد،پیامبرازاون‌ منبربالارفتن‌وخطبه‌عقدنرگس‌وپسرش‌امام‌ حسن‌عسکری(علیه‌السلام)روخوندن‌وائمه‌و مسیح‌وحواریین‌شاهدازدواج‌این‌عروس‌و دومادبودند... +شیرینیش‌کو؟🙂😅
نرگس‌ازخواب‌بیدارشدوچیزایی‌که‌دیده‌بود روتوی‌ذهنش.مرورکرد... وقتی‌که‌علت‌سرنگون‌شدن‌تخت‌عروسی‌رو فهمیدباخودش‌تصمیم‌گرفت‌که‌رویایی‌که‌ راست‌وصادق‌هست‌روبرای‌هیچکس‌حتی‌ پدربزرگ‌‌هم‌نگه‌چون‌میترسیداوناباشنیدن‌ عقدنرگس‌وپسرپیامبر،تصمیم‌به‌قتل‌امام‌ حسن‌عسکری‌بگیرن💔 چندروزی‌گذشت‌ونرگس‌همچنان‌توفکر همسرش(امام‌حسن‌عسکری)بودورازش‌رو به‌هیچکس‌درمیون‌نمیگذاشت... انتظاردیدارحضرت‌لحظه‌به‌لحظه‌وروزبع‌روز تودل‌نرگس‌شعله‌میکشیدواونوبیتاب‌میکرد. به‌قدری‌ازدوری‌امام‌‌حسن‌وندیدنشون‌غمگین شده‌بود‌که‌آخرش‌مریض‌شدولب‌به‌غذاو نوشیدنی‌نزدتاجایی‌که‌خیلی‌ضعیف‌شد💔 قیصرکه‌سلامتی‌نوه‌ش‌رودرخطرمیدید تصمیم‌گرفت‌یه‌کاری‌کنه‌تانرگس‌خوب‌بشه. اون‌تمام‌پزشکان‌عالی‌روم‌روحاضرکردواز اونادارویی‌برای‌بیماری‌نرگس‌خواست،اما هیچ‌کدوم‌بیماری‌نرگس‌وتشخیص‌ندادن... وقتی‌قیصردیددیگه‌کاری‌ازدستش‌برنمیاد، فکرکردمرگ‌نرگس‌نزدیک‌شده،برای‌همین‌ رفت‌پیش‌نرگس‌وگفت: ای‌نورچشمم،آیاآرزویی‌دراین‌دنیاداری‌که‌ برآورده‌کنم؟! نرگس‌که‌منتظراین‌فرصت‌بودگفت:😅 ای‌پدربزرگ،درهای‌آسایش‌رابه‌روی‌خود‌بسته میبینم؛اگه‌ازاسیران‌مسلمانی‌که‌درزندان‌تو هستندشکنجه‌روبرداری،زنجیرهاروبازکنی، بهشون‌رحم‌کنی‌واوناروآزادکنی‌امیددارم‌که مسیح(حضرت‌عیسی)ومادرش‌(حضرت‌ مریم)‌منوشفا‌بدن💔(: قیصرتنهادرخواستِ‌نرگس‌روبه‌سرعت‌انجام دادوبرای‌خوشحالی‌اون،به‌اسیران‌احترام‌ گذاشت‌ودستوردادمهربون‌ترباهاشون‌رفتار کنن...🌱 نرگس‌که‌دیدبه‌حرفش‌گوش‌دادن‌برای‌اینکه پدربزرگش‌همچنان‌به‌کارش‌ادامه‌بده،نشون‌ داد‌که‌حالش‌بهترشده‌وکمی‌هم‌غذاخورد. قیصربادیدن‌سلامت‌او،بیشترازقبلاًبه‌ مسلمونا‌احترام‌گذاشت💚🖐🏻
ازش‌پرسیدم‌که‌شما‌رزمندهٔ‌اسلامید؟! گفت‌نـه‌عزیزم!ماشرمندهٔ‌اسلامیم! ازاون‌روزفکرمیکردم‌که‌شرمنده‌اسلام‌ یك‌رده‌بالاترازرزمنده‌اسلامه. تااینکه‌‌شهیدشد...!
🌻•• ✿ ‌اللهُّمَ‌کُن‌لِوَلیِّڪَ‌ . . . ✿ نجوایۍ‌اسٺ؛برزبان‌ِما ! اماقلبمان‌‌بہ‌ستون‌هاۍدنیا،زنجیرشده‌است ! دعایمان،بوۍبۍدردۍمیدهد ؛ کہ‌بھ‌اجابت‌‌نمیرسد :)💔 (:🌸