#لطیفه😁
وصیت کردم بعد مرگم با نصف داراییم
#بستهی_نامحدود بخرن و باهاش #وای_فای رایگان بدن به بچههای محل...👱🏻♂🧑🏻
👈 رمزشـم #حمـد و سـوره باشد ...
دیگر با نـون و خـرما کسی واسه ات
#فاتحـه نمیفرستد
😁😁😍😍😅
🌹🌷🌹🌷🌹
#احکامشرعی🌷🌹
#احکام_حق_الناس 🔰
1️⃣استفاده از آب و#برق و تلفن دیگران بدون اجازه صاحبان آن جائز نیست.
2️⃣زنگ زدن از#تلفن ثابت دیگران هرچند خانه برادر یا پدر یا خواهر باشد☎️ باید با اجازه آنها باشد و ممکن است آنها رضایت قلبی نداشته باشند. پس باید قبل از آن از آنها اجازه گرفت☝️
3️⃣استفاده از #وایفای دیگران یا هک رمز آن بدون اجازه جایز نیست.📲
احکام
https://eitaa.com/mahdaviiiyat
هدایت شده از تجمع بزرگ شیعیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍نمیخوام اُمید الکی بدم ولی این ویدئو شاید باعث بشه حالت بهتر بشه پس با توجه نگاه کن😍
https://eitaa.com/shiayanali
تصور کنیم مانند اهل معرفت دارای چشم بصیرت بودیم...
شب جمعه یه دفعه نگاه به آسمان بکنیم...
و ببینیم میلیونها ،میلیون فرشته از آسمان به سمت زمین می آیند...
و بیشتر دقت کنیم مثلأ ببینیم در دست راست شان قلم هایی است از طلا به شدت طلایی و درخشنده ، و در دست چپ شان صفحه هایی سفید و درخشان مثل بلور ...
از آنها بپرسیم شما شب جمعه با این تعداد زیاد و قلم های طلایی و کاغذهای نقره ای چرا به زمین می آیید؟
قرار است چه چيز با ارزشی را بنویسید؟
و آنها پاسخ بدهند که ....
🔵 فضیلت #صلوات از شامگاه پنجشنبه تا غروب روز جمعه
🔺 امام صادق(علیهالسلام) میفرماید:
🔹 هنگامی که شام پنجشنبه و شب جمعه فرا میرسد، فرشتگانی از آسمان نازل میشوند که به همراه خود قلمهایی از طلا و کاغذهایی از نقره دارند. آنها در طی این مدت تا غروب روز جمعه، هیچ عملی به جز #صلوات بر پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم را ثبت نمیکنند.
📚 من لا یحضره الفقیه،ج ۱ص ۴۲۴
➖رفتار عجیب شهید برای فرار از غیبت :
یک روز قرار شد که من برادر شهید ابراهیم اصفهانی و یکی از فرماندهان سپاه به محل جلسه برویم پشت فرمان نشستم.
برادر اصفهانیکنار من و آن فرمانده در کنار برادر اصفهانی نشست.
در طی مسیر این فرمانده شروع به صحبت در مورد یکی از فرماندهان کرد.
برادر اصفهانی با مهربانی گفت:
برادر، در مورد کسی که در جمع ما نیست حرفی نزن شاید مبتلا به غیبت شویم.
اما این بنده خدا بدون توجه به تذکرات به حرفش ادامه داد.
دوباره برادر اصفهانی گفت:
دوست عزيز غيبت نكن من هم
که شنونده غیبت هستم در گناه شما شریک می شوم.
این فرمانده باز حرفش را ادامه داد و گفت :مگه دروغ میگم؟
یکباره دیدم برادر اصفهانی فندک جلوی ماشین را در آورد يكباره و بدون هیچ حرفی به پشت دست خودش چسباند من شوکه شدم و زدم روی ترمز...
بوی دود و گوشت سوخته توی ماشین پیچید !
آن فرمانده هم مثل من زبانش بند آمده بود همگی پیاده شدیم.
دستبرادر ابراهیم اصفهانی سوخته بود...
او بدون اینکه به ما چیزی بگوید به خودش نهیب زد و گفت: می بینی ابراهیم تحمل سوختگی دنیا را نداری ،عذاب خدا را چطور میخواهی تحمل کنی؟...
✍ راوی: برادر محمد شریفی همرزم شهید
📚از گود مافیا تا گود قتلگاه صفحه ١٠٣
🇮🇷 شادی ارواح طیبه شهدا به خصوص شهید عزیز ابراهیم اصفهانی صلواتی هدیه بفرمائید.
🌸اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ