eitaa logo
منتظران ظهور
309 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
1.7هزار ویدیو
20 فایل
خادمین کانال هماهنگی جهت تبادلات @mahdiadmin @mahdavi_admin
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴صابونی نباشیم! 📌شخص از اهل می گوید: ⬅️روزی در عطاریم نشسته بودم که نفر برای خریدن و به دکان من وارد شدند. وقتی به صحبت کردن و هایشان دقت کردم، متوجه شدم که اهل بصره و بلکه از مردم نیستند به همین جهت از شهر و دیارشان ؛ اما جوابی ندادند. 📝من می کردم ولی جوابی نمی دادند. به هر حال من التماس نمودم، تا آن که آن ها را به رسول مختار -صلی الله علیه و آله و سلم- و آل اطهار آن حضرت دادم. مطلب که به این جا رسید، اظهار کردند: ⬅️ما از درگاه حضرت حجت -علیه السلام- هستیم. یکی از جمع ما که در خدمت مولایمان بود کرده است؛ لذا حضرت ما را فرموده اند که سدر و کافورش را از تو 》 📌همین که این مطلب را شنیدم، دامان ایشان را نکردم و تضرّع و زیادی نمودم که مرا هم با خود . گفتند: 📝این کار بسته به آن بزرگوار است و چون اجازه اند جرأت این جسارت را 📌گفتم:مرا به محضر حضرتش ، بعد همان جا طلب کنید اگر اجازه فرمودند، شرفیاب می شوم و اِلا از همان جا می گردم و در این صورت، همین که در خواست مرا اجابت کرده اید خدای تعالی به شما اجر و پاداش خواهد داد؛ ⬅️ اما باز هم کردند. بالأخره وقتی تضرع و اصرار را از حد گذراندم، به حال من نموده و منت گذاشتند و کردند. من هم با عجله تمام سدر و کافور را تحویل دادم و دکان را بستم و با ایشان ، تا آن که به دریا رسیدیم. آن ها بدون این که لازم باشد به کشتی سوار شوند روی آب راه افتادند؛ اما من . متوجه من شدند و گفتند: 📝؛ خدا را به حضرت حجت -عجل الله تعالی فرجه الشریف- بده که تو را حفظ کند. بگو و روانه شو》 ⬅️این جمله را که شنیدم، خدای متعال را به حق حضرت حجت -ارواحنا فداه- قسم دادم و مانند زمین خشک به دنبالشان به راه افتادم تا آن که به وسط دریا رسیدیم. ناگاه به هم پیوستند و شروع به باریدن کرد. اتفاقاً من در وقت خروج از بصره، پخته و آن را برای خشک شدن در آفتاب بر بام گذاشته بودم. 📌وقتی باران را دیدم، به صابون ها افتادم و خاطرم شد. به محض این خطور ذهنی پاهایم در آب ؛ لذا مجبور به کردن شدم تا خود را از غرق شدن حفظ کنم؛ اما با همه این احوال از همراهان می ماندم. آن ها وقتی متوجه من شدند و مرا به آن حالت دیدند و دست مرا و از آب بیرون کشیدند و گفتند: 📝از آن ذهنی که به فکرت رسید، کن و مجدداً خدای تعالی را به حضرت حجت -علیه السلام- بده 📌من هم توبه کردم و دوباره خدا را به حق حضرت حجت -علیه السلام- قسم دادم و روی آب راهی شدم. بالاخره به دریا رسیدیم و از آن جا هم به طرف مقصد، مسیر را ادامه دادیم. مقداری که رفتیم در دامنه بیابان به چشم می خورد که آن، فضا را روشن نموده بود. همراهان گفتند: 📌تمام در این خیمه است ⬅️و با آن ها تا چادر رفتم و همان جا کردیم. یک نفر از ایشان برای گرفتن وارد شد و درباره آوردن من با حضرت کرد، به طوری که سخن مولایم را ؛ ولی ایشان را چون داخل چادر بودند، نمی دیدم حضرت فرمودند: 📝: او را به جای خود برگردانید زیرا او مردی است صابونی ⬅️این حضرت اشاره به ذهنی من در مورد صابون بود؛ یعنی هنوز دل را از های دنیوی خالی نکرده است تا محبوب واقعی را در آن جای دهد و شایستگی با دوستان خدا را ندارد. 📝این سخن را که و آن را بر طبق برهان عقلی و شرعی دیدم، دندان این طمع را کنده و چشم از این آرزو و دانستم تا زمانی که آیینه دل به های دنیوی آلوده است، چهره محبوب در آن نمی شود و صورت مطلوب، در آن دیده نخواهد شد چه رسد به این که در خدمت و ملازمت آن حضرت باشد. 📕 دارالسلام؛تألیف: علامه شیخ محمود عراقی
🔴 حج قسمت دوم آقا بهتر نیست پول حج رو بدیم به فقرا؟ یا هزینه یه ازدواج رو مهیاکنیم؟ یا بدیم سیل زده‌ها؟ درجواب باید به چند نکته توجه داشت اول اینکه، واجبات الهی مثل، حج، ، کمک به فقرا، رو باید دونه دونه انجام داد. نه اینکه به‌صورت سلف سرویس یکیشو انتخاب کرد. هیچ منافاتی نداره همه‌ش رو باهم انجام بدیم. بله اگه در احکام اومده بود که یا حج رو به‌جا بیار یا فقیری رو کمک کن، یا اسباب کسیو فراهم کن بله میشد. مثل روزه که سه راه براش معین شده، یا گرفتن شصت روز روزه، یا اطعام فقیر یا آزاد کردن بنده. هرکدومو انجام بدی درسته دوران معلم مطالعات اجتماعیمون تو کلاس همین موضوعو مطرح کرد، که آقا حج مهمه یا کمک به فقرا؟ بهترنیست بجای حج به فقرا کمک کنیم؟ یه روز که امتحان مطالعات داشتیم، تو جواب سوالا، فرمول‌های نوشتم. بعدش معلمم گفت اینا چیه نوشتی؟ گفتم فرمول ریاضی. گفت خب چه ربطی داره؟ گفتم رشته ما ریاضیه، مطالعات اجتماعی چه اهمیتی داره؟ بهتر نیست فقط به ریاضی بپردازیم؟ اونم به‌جای اینکه متنبه بشه و ایمان بیاره که و کمک به فقرا هر دومهمه و سرجای خودش باید انجام بشه، منو رد کرد. به‌جاش من فهمیدم ریاضی و مطالعات هردو مهمه نکته دوم اینکه، آیا تابحال کسی رو دیدید که بیاد معادل هزینه حج رو بده به یه ؟ 40میلیون جیرینگی بده بگه این هزینه حج امسالم بود، نمیرم؟ سوم اینکه، مگه کسی که میره حج، گفته هیچ کمکی به نمیکنم؟ که بگیم حالا که میخوای فقط یکیو انجام بدی بیا اینو انجام بده؟ اتفاقا انسان های و معتقد خیلی بیشتر به مستمندان کمک میکنن. چون دستورات توصیه اکید میکنه به کمک به فقرا چهارم اینکه، اگه شرط رفتن به حج، این باشه که هیچ فقیری وجود نداشته باشه. پس حج باید تعطیل بشه. چون در طول ، هیچ حکومتی نبوده که بتونه رو ریشه‌کن کنه درجواب شاعر که میگه: ای قوم به حج رفته کجایید کجایید؟ معشوق همینجاست بیایید بیایید باید بگیم که اتفاقا خود گفته بیایید بیایید اینجا مکه و این اعمالو انجام بدید و هرکی شرایطشو داشته باشه و نیاد و از دنیا بره از دنیا نرفته. ماهم بلند میشیم میریم، اگه خود معشوق نگفته بود عاقلانه نبود کسی 40میلیون بده، این همه راه بره اونجا، یک‌ماه تو گرما. بعد بفهمه معشوق جای دیگه بوده؟ معشوق همه جاهست. چه تو ، چه تو ، چه تو ، چه تو حج. باید همه جا بامعشوق بود و برای رضایت معشوق کار کرد. آیا میشه گفت معشوق فقط تو خونه‌اس؟ تو خونه خوب باش، خوش اخلاق باش. بقیه جاهارو ول کن؟