👆ادامه ی رمان #نسل_سوخته عزیزانی که تابحال پارت های این رمان رو دنبال نکردند پیشنهاد میشه از این به بعد مارو همراهی کنند
مخصوصا #نوجوونای عزیز
اولین قدم جانانه ی #مهران دفاع از مظلوم
✨بسم رب المهدی
#گزارش_فعالیت
❇️ امام علی (علیهالسلام) میفرمایند: یاران قائم، همگی جوان اند و پیران، میان آنان نیستند، جز به اندازه سرمه چشم... (الغیبه نعمانی، ج۱، ص ۳۱۶)
🟢 جلسه همفکری و هماهنگی بنیاد حضرت مهدی موعود (عجل الله تعالی فرجه الشریف) و نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری دانشگاه اردکان، جهت اجرای برنامهها و فعالیتهای مهدوی مناسب و موثر برای اساتید و دانشجویان، در روز شنبه مورخ ۱۴۰۲/۸/۶ برگزار گردید.
🟢 از جمله پیشنهادات خوب و سازندهای که مطرح شد:
- اختصاص جلسات فرهنگی اساتید به موضوع مهدویت به صورت ماهانه.
- اجرای برنامهها و فعالیتهای مهدوی بنیاد مهدویت برای دانشجویان در سطح دانشگاه، خوابگاههای دانشجویی، فضای مجازی با همکاری هيئت باب الحسین دانشگاه اردکان
- حضور در آیین معارفه دانشجویان جدیدالورود دانشگاه اردکان به منظور معرفی انگیزشی برنامههای مهدوی و عضوگیری جهت همراهی در اجرای طرح ها
#کارگروه_جوان
#دانشگاه_اردکان
#بنیاد_فرهنگی_حضرتمهدیموعودعلیهالسلام_اردکان
🌸بهار عالمیان🌸
🌸کانال تخصصی مهدوی🌸
@mahdi255noor
⚘️بهار عالمیان⚘️
☘☘☘☘ ☘ ☘ ⭕️مراتب معرفت به امام عصر(عج) الف: بُعد اعتقادی (شناخت امام زمان، به طوری که این شناخت،س
☘☘☘☘
☘
☘
⭕️مراتب معرفت به امام عصر(عج)
الف: بُعد اعتقادی
(شناخت امام زمان،
به طوری که این شناخت،سلمان را برتر از لقمان حکیم می کند)
✔️یقین به عنایات امام:
از جمله مراتب معرفت به امام
این است که یقین داشته باشیم
امام همچون خورشیدی پشت ابر،اهل زمین را
بهره مند می کند.
آیت الله بهجت تأکید فراوان داشت که با وجود محدودیت های ایام غیبت ،
امام زمان در هر ساعت از شبانه روز، مشکلات مومنان رو در سراسر عالم رسیدگی می کند.
ایشان با لبخندی پرمعنا می فرمود:
« بعضی وقت ها انسان می بیند یک حال خوشی دارد!
نمی داند علتش چیست
هرچه فکر می کند ،هیچ علتی پیدا نمی کند
نه کار خاصی کرده، نه نماز خاصی خوانده
هیچ کاری نکرده است!
[ علتش این است]
او نمی داند در کوچه ای ،جایی رد می شده
و فقط به نحو گذرا حضرت از کنارش رد شده است،
این نورانیت و حال خوش شخص ، به همین جهت است.
آخر می شود انسان از کنار کوه ایمان رد شود و در او تأثیر نگذارد؟! »
منتظر ادامه مطلب در چهارشنبه ها باشید.
#پست_سفیران_مهدوی
📚 حضرت حجت/آیت الله محمدتقی بهجت /
ص ۵۴ و۵۳
🌸بهار عالمیان🌸
🌸کانال تخصصی مهدوی🌸
@mahdi255noor
⚘️بهار عالمیان⚘️
☘☘☘☘ ☘ ☘ ⭕️مراتب معرفت به امام عصر(عج) الف: بُعد اعتقادی (شناخت امام زمان، به طوری که این شناخت،س
👆👆چهارشنبه ها در محضر کتاب حضرت حجت از بهجت عارفان آیت الله محمد تقی بهجت رحمه الله علیه از امام زمان علیه السلام می گوییم .
با ماهمراه باشید.
🌸بهار عالمیان🌸
🌸کانال تخصصی مهدوی🌸
@mahdi255noor
هدایت شده از چشم به راه 🇵🇸| بنیاد مهدویت
18.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❌ می ترسم آقا تشریف بیارند
و گله کنند ...
📞 تماس تلفنی ضبط شده مرحوم حجت الاسلام والمسلمین مؤیدی و حجت الاسلام والمسلمین عالی
⚠️ این مکالمه با رضایت حجت الاسلام والمسلمین عالی منتشر خواهد شد.
#امام_زمان
@chashmbe_rah
🎁 هدیه کتابخانه علوم اسلامی تسنیم
😍 ارائه ۳۰ کتاب مهدوی بصورت رایگان
۱. در ساحل انتظار 👈 دانلود
۲. راه وصال 👈 دانلود
۳. وظایف شیعیان در غیبت 👈 دانلود
۴. فضیلت انتظار 👈 دانلود
۵. انتظار و انسان معاصر 👈 دانلود
۶. مکیال المکارم متن اصلی 👈 دانلود
۷. ترجمه مکیال المکارم 👈 دانلود
۸. ترجمه دیگر مکیال المکارم 👈 دانلود
۹. مکیال المکارم موضوعی 👈 دانلود
۱۰. شوق مهدی (عج) 👈 دانلود
۱۱. الغیبة (نعمانی) 👈 دانلود
۱۲. ترجمه الغیبة نعمانی 👈 دانلود
۱۳. شش ماه پایانی 👈 دانلود
۱۴. دولت کریمه امام زمان 👈 دانلود
۱۵. آخر الزمان و حکومت مهدی 👈 دانلود
۱۶. خورشید مغرب (حکیمی) 👈 دانلود
۱۷. شرایط ظهور در قرآن 👈 دانلود
۱۸. مهدویت، پرسش و پاسخ 👈 دانلود
۱۹. دولت موعود 👈 دانلود
۲۰. النجم الثاقب 👈 دانلود
۲۱. ترجمه النجم الثاقب 👈 دانلود
۲۲. مهدی منتظر در نهجالبلاغه 👈 دانلود
۲۳. سرانجام صالحان 👈 دانلود
۲۴. کفایة المهتدي 👈 دانلود
۲۵. الغیبة (شیخ طوسی) 👈 دانلود
۲۶. درسنامه مهدویت (4جلدی) 👈 دانلود
۲۷. روزنهای به خورشید 👈 دانلود
۲۸. المهدی (سید صدرالدین صدر) 👈 دانلود
۲۹. فرهنگنامه مهدویت 👈 دانلود
۳۰. جزیره خضرا و مثلث برمودا 👈 دانلود
📲 ثواب انتشار این متن با شما
#معرفی_کتاب #امام_زمان
🌸بهار عالمیان🌸
🌸کانال تخصصی مهدوی🌸
@mahdi255noor
🇮🇷
❀اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیّکَ الفَرَج❀
࿐ྀུ༅⊰⊰⃟𖠇
🔘 مصاحبه ی دوره ی
" تربیت معلّم زمینه ساز ظهور"
روز جمعه ۱۴۰۲/۰۸/۱۲ با حضور ۲۹ نفر از "فرهنگیان و مربیان طرح امین در مدارس شهرستان های اردکان و میبد" در محل حوزه ی علمیه ی امام صادق (علیه السّلام) اردکان با همکاری
بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود عجل الله فرجه اردکان برگزار شد.
افراد پذیرفته شده پس از طی دوره علمی مهدوی به مدارس اعزام و به تدریس معارف مهدوی می پردازند.
⊰⃟𖠇࿐ྀུ༅𑁍
🌸بهار عالمیان🌸
🌸کانال تخصصی مهدوی🌸
@mahdi255noor
⛅️🪐
#نوجووون
#کتاب_خون
#بخش۱۰_نسلسوخته
🔺ادامه...🔻
بسمربّالمهدی 🌕
🔘لقمه حرام🍂
معلممون خیلی آروم وارد کلاس شد. بدون توجه به ما وسایلش رو گذاشت روی میز و رفت سمت تخته👨🏫
رسم بود زنگ ریاضی، صورت تمرینها رو مبصر کلاس روی تخته مینوشت تا
وقت کلاس گرفته نشه.
بیتوجه به مسألهها، تختهپاککن رو برداشت و مشغول پاک کردن تخته شد...💢
یهو مبصر بلند شد🙋🏻♂
_آقا! اونها تمرینهای امروزه...‼️
بدون اینکه برگرده سمت ما، خیلی آروم، فقط گفت:
_میدونم❕
سکوت عمیق و بیسابقهای کلاس رو پر کرد و ما سه نفر هنوز ایستاده بودیم👥👤
_میرزایی!
_بله آقا!
_پاشو برو جای قبلی فضلی(مهران) بشین. قد پیمان از تو کوتاهتره. بشینه پشتت تخته رو
درست نمیبینه.
بدون اینکه حتی لحظهای صورتش رو بچرخونه سمت کلاس، گچ رو برداشت.
🌼《تن آدمی شریف است، به جان آدمیت •°•¤•°• نه همین لباس زیباست، نشان آدمیت 》🌾
•°•¤•°•
امتحانات ثلث دوم(ترم دوم) از راه رسید.
توی دفتر شُهَدام📖، از قول مادر یکی از شهدا نوشته بودم:
_پسرم اعتقاد داشت بچه مسلمون همیشه باید در کار درست، اول و پیش قدم باشه؛ باید شتاب کنه و برای انجام بهترین ها پیشتاز باشه
خودش همیشه همینطور بود؛ توی درس و دانشگاه، توی اخلاق، توی کار و نماز...😇
👆این یکی از شعارهای سرلوحه زندگی من شده بود؛ علیالخصوص که 2 تا شاگرد اول
دیگه هم سر کلاسمون بودن. رسما بین ما 3 نفر، یه رقابت غیررسمی شکل گرفته
بود؛ رقابتی که همه حسش میکردن، حتی بچههای بیخیال و همیشه خوشکلاس؛ رقابتی که کمکم باعث شد فراموش کنم اصلاً چرا شروع شده بود⁉️
سوال امتحان، یک و نیم نمره داشت. همه سوالها رو نوشته بودم؛ ولی جواب اون اصلاً یادم نمیاومد. تقریباً همه برگههاشون رو داده بودن. در حالی که واقعا اعصابم خرد شدهبود، با نااُمیدی از جا بلند شدم😞
_خدا بهت رحم کنه مهران که غلط دیگه نداشته باشی. وَاِلّا اول و دوم که هیچ...، شاگرد سوم کلاس و پایه هم نمیشی😑
غرق در سرزنش خودم بلند میشدم که...
چشمم افتاد روی برگه جلویی و جواب
رو دیدم. مراقب اصلاً حواسش نبود♨️
هرگز تقلب نکرده بودم؛ اما حس رقابت و اول بودن، حس اول بودن بین 120 دانشآموز پایه چهارم، حس برتری، حسِ...! نشستم و بدون هیچ فکری، سریع جواب رو نوشتم. با غرور از جا بلند شدم. برگهام رو تحویل دادم و رفتم توی حیاط😌
یهو به خودم اومدم؛ ولی دیگه کار از کار گذشته بود. یاد جمله امام جماعت افتادم:《اگر
تقلب باعث ...》
روی پله ها نشستم و با ناراحتی سرم رو گرفتم توی دستم
_خاک بر سرت مهران! چی کار کردی؟؟؟ کار حرام انجام دادی.!🤦🏻♂
هنوز آروم نشده بودم که صبحت امام جماعت محلمون نفت رو ریخت رو آتیش...⚡️🔥
_فردا روز، اگر با همین شرایط، یه قدم بیای جلو، بری مقاطع بالاتر و به جایی
برسی؛ بری سر کار؛ اون لقمهای هم که در میاری حرامه... خانوادهها به بچههاتون تذکر بدید‼️
فردا این بچه میره سر کار حلال و با تلاش و زحمت پول در میاره؛ اما پولش حلال
نیست. لقمه حرام میبره سر سفره زن و بچهاش؛ تکتک اون لقمهها حرامه❌
گاهی یه غلط کوچیک میکنی؛ حتی اگر بقیه راه رو هم درست بری؛ اما سر از
ناکجاآباد در میاری. میدونی چرا؟؟ چون توی اون پیچ، از مسیر زدی بیرون...🚧
حالا بقیه مسیر رو هم مستقیم بری؛ نتیجه؟؟ باید پیچ رو برگردی...
حالا برید ببینید اثرات لقمه حرام رو. چه بلایی سر نسل و آدمها و آینده میاره...🌪
•°•¤•°•🌱🪖
#امام_زمان
#کارگروه_نوجوان_مهدویت
🌸بهار عالمیان🌸
🌸کانال تخصصی مهدوی🌸
@mahdi255noor
⛅️🪐
#نوجووون
#کتاب_خون
#بخش۱۱_نسلسوخته
🔺ادامه...🔻
🔘اعتراف✅
کلمات و جملاتش، پشت سرهم به یادم میاومد و هر لحظه حالم خراب تر میشد...😖
بچهها همه رفته بودن؛ اما من پای رفتن نداشتم. توی حیاط مدرسه بالا و پایین
میرفتم؛ نه می تونستم برم، نه میتونستم...💔
از یه طرف راه میرفتم و گریه میکردم، که خدایا من رو ببخش؛ از یه طرف دیگه
شیطان وسوسهام میکرد.
_حالا مگه چی شده؟ همش 1/5 نمره بود. تو که بالاخره قبول میشدی. این
نمره که توی نتیجه قبولی تاثیری نداشت...
⚠️
بالاخره تصمیمم رو گرفتم!
_خدایا! من میخواستم برای تو شهید بشم... قصدم مسیر تو بود...؛ اما حالا. من
رو ببخش!🥺💔
عزمم رو جزم کردم و رفتم سمت دفتر. پشت در ایستادم.
_خدایا! خودت توی قرآن گفتی خدا به هر که بخواد عزت میده؛ به هر کی نخواد، نه. عزت من از تو بود. من رو ببخش که به عزت تو خیانت کردم و با چشمهام
دزدی کردم. تو، من رو همهجا عزیز کردی و این تاوان خیانت من به عزت توئه...😢
و در زدم...
رفتم داخل دفتر. معلمها دور هم نشسته بودن؛ چایی میخوردن و برگه تصحیح
میکردن. با صدای در، سرشون رو آوردن بالا.👤
_تو هنوز اینجایی فضلی؟! چرا نرفتی خونه⁉️
_آقای غیور ببخشید! میشه یه لحظه بیاید دم در؟
سرش رو انداخت پایین...😕
_کار دارم فضلی! اگه کارت واجب نیست برو فردا بیا. اگرم واجبه از همونجا بگو... داریم برگه صحیح میکنیم؛ نمیشه بیای تو.
بغض گلوم رو گرفت، جلوی همه. به خودم گفتم:
_برو فردا بیا! امروز با فردا چه فرقی میکنه؟! جلوی همه بگی، اون وقت...➿
اما بعدش ترسیدم!!
_(اگر شیطان نذاره فردا بیای چی⁉️)
_آقا نمیشه یه لحظه بیاید دم در؟ کارمون واجبه!〽️
معلوم بود خسته و بیحوصله است...
_یا بگو یا در رو ببند و برو. سرده، سوز میاد❄️
چند لحظه مکث کردم:
_مهران! خودت گند زدی و باید درستش کنی. تا اینجا اومدن تاوان گناهت بود!❎
نیومدن آقای غیور امتحان خداست.
امتحان خدا؟ یا امتحان علوم؟
_آقا ما تقلب کردیم‼️
یهو سر همه معلمها باهم اومد بالا. چشمهاشون گرد شده بود؛ علیالخصوص
مدیر و ناظم که توی زاویه در تا اون لحظه ندیده بودمشون😳❕
_برو فضلی! مسخرهبازی درنیار. تو شاگرد اول مدرسهای...😒
چرخیدم سمت مدیر.
_سلام آقا! به خدا جدی میگیم. من سوال سوم رو یادم نمیاومد. بلند شدم برگهام رو بدم، چشمم افتاد به برگه جلویی. بعدشم دیگه...💢
آقای رحمانی، یکی از معلمهای پایه پنجم، بدجور خندهاش گرفت.
_همین یه سوال؟ همچین گفتی آقا ما تقلب کردیم؛ که الان گفتم کل برگهات
رو با تقلب نوشتی. برو بچه جون!!!🤣🚶🏻♂
همه فکر کردن شوخی میکنم؛ اما گم کم با دیدن حالت من، معلوم شد اصلاً شوخی
نیست. خیلی جدی دوباره به معلممون نگاه کردم:😶
_آقا اجازه! لطفا سوال سوم رو به ما صفر بدید!! از ما گفتن بود آقا. از اینجا گناهی
گردن ما نیست؛ ولی اگر شما باور نکنید و خطش نزنید، حقالناس گردن هر دوی
ماست😔
_عجب پررویی هم هستها... قد دهنت حرف بزن بچه!!😐
سرم رو انداختم پایین. حتی دلم نمیخواست ببینم کدوم یکی از معلمها بود.
_با خودت فکر نکردی اگر فکر کنم همهاش رو تقلب کردی و کلاً بهت صفر بدم چی❓
•°•¤•°•🌱🪖
#امام_زمان
#کارگروه_نوجوان_مهدویت
🌸بهار عالمیان🌸
🌸کانال تخصصی مهدوی🌸
@mahdi255noor
⛅️🪐
#نوجووون
#کتاب_خون
#بخش۱۲_نسلسوخته
🔺ادامه...🔻
🔘پایان التهاب🌀
ترسیدم جواب بدم، دوباره یکی یه چیز دیگه بگه؛ اما سکوت عمیقی فضا رو پر کرد✨
یهو یاد حرف حضرت علی افتادم که روی دیوار مدرسه نوشته بودن. بعد گفتم:
_آقا ما اونقدر از شما، چیزهای بااَرزش یاد گرفتیم که بنده شما بشیم، حقی از ما
وسط نیست. نمره علوم رو ثلث آخر هم میشه جبران کرد اما...
دیگه نتونستم حرفم رو ادامه بدم و سرم رو انداختم پایین😔 دوباره دفتر ساکت شد.
_برو! در رو هم پشت سرت ببند!
کارنامهها رو که دادن، علوم 20 شدهبودم. اولینبار بود که از دیدن نمره 20 اصلاً
خوشحال نشدم🙁. کارنامهام رو برداشتم و رفتم مسجد. نماز که تموم شد؛ رفتم
جلو. نشستم کنار امام جماعت:
_حاج آقا یه سوال داشتم.
از حالت جدی من خندهاش گرفت:)
_بگو پسرم!
_حاج آقا! من سر امتحان علوم تقلب کردم؛ بعد یاد حرف شما افتادم که از قول
امام گفتید این کار حقالناس و حرامه و بعداً لقمه رو حرام می کنه. منم رفتم
گفتم؛ اما معلممون بازم بهم 20 داده. الان من هنوز گناهکارم یا نه؟ پولم حروم
میشه یا نه؟؟🤕
خندهاش محو شد. مات و متحیر مونده بود چه جوابی به یه بچه بده😦. همیشه میگفت:
_به جای ترسوندن بچهها از جهنم و عذاب، از لطف و رحمت و محبت خدا در
گوششون بگید. برای بعضی چیزها باید بزرگتر بشن و...🌱
حالا یه بچه اومده و چنین سوالی میپرسه! همینطور دونههای تسبیحش رو توی
دستش بالا و پایین می کرد...📿
_سوال سختیه! اینکه شما با این کار، چشمت مال یکی دیگه رو دزدیده و حقالناس گردنت بوده، توش شکی نیست؛ اما علم من در این حد نیست که بدونم آینده شما چی میشه... آیا توی آیندهتون تاثیر میگذاره و لقمهات رو حرام میکنه یا نه❔🤔
اما فکر کنم وظیفه از شما ساقط شده؛ چون شما گفتی که این کار رو کردی و در
صَدَدِ جبران براومدی...
ناخودآگاه در حالی که سرم رو تکان میدادم، انداختمش پایین😞
_ممنون حاج آقا؛ ولی نامه عمل رو با فکر کنم و حدس میزنم و اما و اگر و شاید
نمینویسن❗️
و بلند شدم و رفتم.
تا شنبه دل توی دلم نبود. سر نماز از خدا خجالت میکشیدم. چنان حس عذابی
بهم دست داده بود که حس میکردم اگر الان عذاب نازل بشه سبکتر از حال و
روز منه🌪
شنبه زودتر از همیشه از خونه اومدم بیرون. کارنامه به دست و امضا شده. رفتم
جلوی دفتر، در زدم و رفتم تو.
تا چشمم به آقای غیور افتاد، بیمقدمه گفتم:
_آقا اجازه! چرا به ما 20 دادید؟! ما که گفتیم تقلب کردیم. آقا به خدا حقالناسه. ما غلط کردیم. تو رو خدا درستش کنید!😩
خندهاش گرفت...😂
_علیک سلام. صبح شنبه شما هم بخیر.
سرم رو انداختم پایین😬
_ببخشید آقا! سلام! صبحتون بخیر!
از جاش بلند شد، رفت سمت کمد دفاتر...🗄
_روز اول گفتم هر کی فعالیت کلاسیش رو کامل انجام بده و مستمرش رو 20 بشه، دو نمره به نمره اون ثلثش اضافه میکنم✅
حس آرامش عمیقی وجودم رو پر کرد. التهاب این دو روز تموم شده بود. با خوشحالی
گفتم:
_آقا یعنی 20، نمره خودمون بود؟؟!😃
دفتر نمرات رو باز کرد، داد دستم.📒
_میری سر کلاس، این روهم با خودت ببر. توی راه هم میتونی نمره مستمرت رو
ببینی.
دلم میخواست ببینمش اما دفتر رو بستم.
_نمره بقیه هم توشه چشممون میافته. ممنون آقا که بهمون 20 دادید!☺️💟
•°•¤•°•🌱🪖
#امام_زمان
#کارگروه_نوجوان_مهدویت
🌸بهار عالمیان🌸
🌸کانال تخصصی مهدوی🌸
@mahdi255noor
⚘️بهار عالمیان⚘️
☘☘☘☘ ☘ ☘ ⭕️مراتب معرفت به امام عصر(عج) الف: بُعد اعتقادی (شناخت امام زمان، به طوری که این شناخت،س
☘☘☘☘
☘
☘
⭕️مراتب معرفت به امام عصر(عج)
الف: بُعد اعتقادی
(شناخت امام زمان،
به طوری که این شناخت،سلمان را برتر از لقمان حکیم می کند)
✔️حاضر و ناظر دیدن امام:
کسی که خود را در محضر امام زمان ببیند، نمی تواند بر خلاف رضای ایشان عمل کند و دیگر نیاز به هیچ نصیحتی ندارد و این احساس حضور بالاترین واعظ و هادی اوست.
« اگر گمان می کنید که برای ما چشمانی نظاره گر و گوش هایی شنوا همراه شما نیست،چه بد گمانی دارید
به خدا قسم ،هیچ چیزی از اعمال شما بر ما مخفی نمی شود
پس ما را به نیکی حاضر بدانید و خود را بر کار خیر عادت دهید و از اهل خیر باشید تا به آن شناخته شوید.
همانا من فرزندانم و شیعیانم را به این کارها دستور می دهم.» ( الخرائج و الحرائج، ج۲، ص۵۹۶)
منتظر ادامه مطلب در چهارشنبه ها باشید...
#پست_سفیران_مهدوی
📚 حضرت حجت/آیت الله محمدتقی بهجت /
ص ۵۵،۵۶
🌸بهار عالمیان🌸
🌸کانال تخصصی مهدوی🌸
@mahdi255noor