eitaa logo
مهدی یزدانی۲۲
2 دنبال‌کننده
17 عکس
16 ویدیو
2 فایل
مناجات و مرثیه
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از سبک و اشعار مداحی
شب بی گریه من نمیخواهم بعد مردن کفن نمیخواهم ای بی کفن حسین دور از وطن حسین (۲) بدنم را شبی که من مردم لحظه ای رو به قتلگاه کنید کفنم را در آورید و سپس گریه بر بوریای شاه کنید در دهانم همینکه تربت رفت بنشینید و آه آه کنید ای بی کفن حسین... (۲) کربلایی محمدحسین پویانفر
هدایت شده از 🚩 هی هات | جهاندار
   ای برای آمریکا 💢 تخم عقاب ماشینِ اوفتاده به پت‌پت! چگونه‌ای بحران دستمالِ توالت! چگونه‌ای ای مرد عنکبوتیِ در تار خود اسیر ای بَتمنِ نشسته به فِت‌فت* چگونه‌ای! ای سازمان بی‌ملل، ای بی‌بشر حقوق! هنگام ظلم، لالی و ساکت، چگونه‌ای؟ ای واضع تمام قوانین جنگلی ای ناقض تمام ضوابط چگونه‌ای؟ ما نفتمان به آن طرف آب‌ها رسید ای زنده‌ات مشابه میّت! چگونه‌ای پهپادِ سرنگون شده در آبی خلیج! توقیفِ کِشتی الیزابت! چگونه‌ای ای آبروی رفته‌ی عین الأسد، هنوز آمار کشته‌های تو سِکرت! چگونه‌ای با ضربه‌ی ملایم مغزی چه می‌کنی تخم عقابتان شده اُملت! چگونه‌ای ای تایتانیکِ غرق شده، غرق‌تر شده اینبار اندکی متفاوت؛ چگونه‌ای خاک سیاه بر سر کاخ سفید شد ای زرد، ای ترامپِ ترومپت چگونه‌‎ای پوشک خریده باش و تل‌آویو را بگو با چند موشک و دو سه راکت چگونه‌ای؟ @mehdi_jahandar * فِت‌فت کردن: آهسته و به شتاب گفتنِ چیزی به کسی و غالباً با نیّتی بد (فرهنگ معین)
چند بیتی در بیان مرثیه دفن حضرت سید الشهدا علیه السلام بعد ایامی پر از درد و مِحَن مانده جسمت روی صحرا بی کفن هست در دل یک جهان سوز و گذاز کس نخواند ای شاه بر جسمت نماز پیکرت ای کوکبِ عالم فروز ماند روی خاک آن مقتل سه روز تا که آمد آن ولیّ عالمین یادگار تو علی بن الحسین داشت ناله بر لب آن فخر حجاز خواند بر آن پیکر بی سر نماز گفت ای مردم ز احسان و وفا آوریدَم تکّه ای از بوریا تا به اشک و ناله و آه و فغان خود گذارم جسم بابایم در آن پس وصیّ تو به دشت کربلا پیکرت بنهاد بین بوریا در عزای تو گریبان چاک کرد پیکر خونین تو در خاک کرد سخت آمد بی قرارت یا حسین پس نوشت او بر مزارت یا حسین کین بود قبر کسی که از بلا تشنه جان داده به دشت کربلا 🔴 سروده شده در حدود سال ۸۳ @sherosabk
من از ازل در این خانه بودم و هستم به بارگاه تو عمریست عبدِ پا بستم چو در اَلَست به احوال من نظر کردی دگر زِ قِیدِ دو گیتی به آن نظر رَستَم از آن زمان که وصال تو آرزو کردم زِغیر ، رشتهٔ آمالِ خویش بُگسَستَم از آن زمان که سبو از یَد تو بگرفتم سبویِ غیرِ تو را ترک گفته ، بشکستم هزار شاه بَرَد رَشکِ حال و روز مرا که من به کوی سخای تو بنده ای پَستَم تو ثامن الحُجَجی ، هشتمین امام مَنی منم که بر سر کویت ، به اشک بنشستم میان سجده ی شکرم ، رضا رضا گویم که در تلاطم نامت همیشه سر مستم به جان حضرت نجمه ، به حق بابایت بگیر روز جزا ، ای اُمید من دستم صفای طوس ، فزون از صفای بیت و صفاست قسم به عشق که حَجَّم طواف کوی رضاست همیشه در دل محزون بُوَد بهانه تو پریده مرغ دلم بهر آب و دانه تو هر آن کسی که در او نو ایزدی پیداست بُوَد به لوح دلش یا رضا ، نشانه تو شود چو غنچه شکوفا وجود انسان از بهار عشق تو و مهرِ جاودانه تو شفا نه دست طبیبان این زمانه بود شفای درد بُوَد خاک آستانه تو خدا کند که شود نامه ام به حشر ، سپید ز برگ سبزی از آن لطف بی کرانه تو به وقت دادن جان گفته ای که با تو خورند غذای خویش ، غلامان و اهل خانه تو در آن دمی که نهادی به خاک حجره سَرَت بیامد آن خَلَف و زاده یگانه تو در آن دما که سِپُردی تو جان به حضرت دوست سرت گرفت به بر طفل نازدانه تو اگر داغ تو بهر قلوب آذر بود به دشت کرببلا روضه جور دیگر بود تمام دشت ز سوگی عظیم غوغا شد دو چشم دهر از این شرحِ درد دریا شد به باغ خلد پیمبر ز ماتم شِبهَش هلال وار قدش همچو مرتضی تا شد میان معرکه ی کفر و دین به کرببلا کمال غربت آل علی هویدا شد زداغ و محنت پور حسین،اشک عزا روان ز چشمه ی پاک دو چشم سقا شد چو پیکر علی اکبر به خاک و خون افتاد بلند ناله جانسوز امّ لیلا شد ز بغض حیدر کرار در کشاکش جنگ تنش ز حَربه کفار اِرباً اِرباً شد حسین رفت کنار جنازه ی پسرش فغان و ناله او تا به عرش اعلا شد چو یاسِ روی علی را چنان شقایق دید دوباره زنده بر او خاطرات زهرا شد خدای من من بده بهر سفر مرا توشه برات و تذکره طوس و قبر شش گوشه 🔴 این شعر در سال ۸۶ سروده شده @sherosabk
مدح و مرثیه امام رضا علیه السلام منم گدای سرای تو یا امام رئوف گدای بی سر و پای تو یا امام رئوف قسم به آن حَرَمَت کسب آبرو کردم ز خاک صحن و سرای تو یا امام رئوف بوَد همیشه الا ای بهشت جود و کرم دو دیده ام به عطای تو یا امام رئوف به جان اکبر لیلا قبول کن از من جوانی ام به فدای تو یا امام رئوف چه می شود چو شهیدان جبهه ها من هم شوم ذبیح مِنای تو یا امام رئوف ببین به دردِ گُنَه سخت مبتلا هستم کجاست فیض دوای تو ؟ یا امام رئوف مریض معصیتم آمدم به حالی زار به آستان شفای تو یا امام رئوف میان گلشن جان بلبل محبت و عشق شده ترانه سُرای تو یا امام رئوف تو صاحب قَدَر و حاکم قضا هستی تو پاره تن ختم رسل رضا هستی تو شمس و کون و مکان همچو ذره در بر تو تو شاه و اهل دو گیتی فقیر بر درِ تو خزانِ عرصه امکان بهار می گردد از آن تبسم روی خدای منتظر تو شبِ دل همه زُوّار مشهدُ النّورت سحر شود زِ طلوع جمال اَنوَرِ تو تویی تو آینه طلعت خداوندی جمیع حور و مَلَک مُحرِمان محضر تو معین جمله ضعیمان تویی گل زهرا منم نشسته به خاک حریم اطهر تو تو را به جان جوادت عنایتی بِنمای همیشه مست بمانم ز فیض ساغر تو علی سوم آل رسول ، از رحمت کرم نما که شوم خاک پای نوکرِ تو منم همان که هَماره غمی به دل دارم به یاد جد غریب و به یاد مادر تو منم به مَبحَسِ دلدادگی اسیر ، آقا بیا و عشق خودت را ز من مگیر ، آقا جلال حق بُوَد اندر جمالِ تو مستور تویی به مصحف خلقت مثال آیه نور نوای عشق به مدح تو ساز کرده زِ جان همیشه موسيِ عِمران زِ آستانه طور دلم گواه دهد ، کان مسیح عالیقدر به آسمان شده از بهر خدمتت مأمور غلام بیت اباصلت تو دو صد غلمان فداییانِ کنیزانِ آستانت حور هنوز نور حدیث تو هست جلوه نما همان حدیث که خواندی به شهر نیشابور من از لسان همه گویم ای عزیز خدا شفاعتی تو زِ ما کن به نزد رَبّ غفور به روز حشر زِ الطافِ مادرت زهرا خدا کند که شوم با ولای تو محشور ولادت تو چُنان شوقِ درجِنان بودن مصیبت تو به ما همچو ماتم عاشور الا تمامی افلاکیان عباد تو جوانی ام به فدای تو و جواد تو منم غلام و تو ارباب یا امام رضا مرا ز لطف تو دریاب یا امام رضا به میکده ز منِ زار کن پذیرایی به قطره ای ز میِ ناب یا امام رضا منم به ظُلمت دنیا اسیر و درگَهِ توست مرا چو جلوه مهتاب یا امام رضا به خُلد و روضه رضوان و جنّت و فردوس ولای توست چو اَبواب یا امام رضا خدا مدیح تو را گفته بهر اهل نظر به قَدر و کوثر و اَحزاب یا امام رضا پیِ گرفتن رِزقَم به مَشهَدَت آیم به هر طریق و به هر باب یا امام رضا منم به دشت تو آهوی بی پناه غریب فتاده ام به تب و تاب یا امام رضا به خواب غفلتم و غرق قُلزَمِ عصیان مرا در آر از این خواب یا امام رضا به پشت پنجره فولاد تو نشسته منم به آن ضریح قشنگت دخیل بسته منم اَلا نثار تو بادا هزاران مرتبه جان قبول کن زِ منِ زار ، این سرشک شوق روان خوشا به حال شهیدان که وصل تو دیدند خزانِ هجر تو کِی می رسد مرا پایان تو نور حق به زمینی و بر من عاصی رضایت تو بُوَد چون رضایت یزدان قسم به پاکیِ کوثر ، تو اصل ایمانی عطا نَما به دل تار ، نوری از ایمان خوشا دمی که زیارت کنم تو را در طوس به ذکر اَدرِکنی یا خَلیفَةَ الرَّحمٰن خوشا دمی که شوم خاک پای زوّارت اَلا عطا شده بر زائر تو اَجر گِران خوشا دمی که به کنجی زِ صحن گوهرشاد نِشینَم و به تو گویم زِ درد های نهان خوشا دمی که قبول تو اُفتَد ای مولا دعای خسته دلی بی نوا و تاب و توان اَلا ولایت تو ، رکن مذهب و دینم به وقت دادنِ جان خود بیا به بالینم
توسل به محضر امام رضا علیه السلام هر چه دارم از عطای شهریارِ طوس دارم عشقِ آن معشوقِ قدسی شد همه دار و ندارم از فراقِ کوی او بی صبر و بی تاب و قرارم بین گل رویان عالم او بود تنها نگارم اوست مولا و ولیّ و حکمران و شهریارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" لشکر ایجاد باشد جملگی اندر رکابش گل از او عِطری گرفت و شُهره شد عطر گلابش دل بَرَد از هر ستاره درگَهِ چون آفتابش صحن آزادی و جمهوری و صحن انقلابش کاش روزی چهره روی خاک آن درگه گذارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" گنبدِ زرّینِ او چون آفتابِ داورِ من پرچم و گلدسته های او بهشتِ دیگرِ من پنجره فولادِ او امّید قلبِ مضطرِ من خاکِ پایِ زائرانش سُرمه ی چشمِ تَر من از عطای فاطمه این بود از اوّل شعارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" در پناهِ رحمتِ او دشمنان و دوستانش بهرِ کسبِ فیض از الطاف و جودِ بی کرانش حاملانِ عرش و فرش و قدسیان و حوریانش فوج فوج آیند از بهرِ طوافِ آستانش مرقدش باشد بهشت و جنّت و باغ و بهارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" ماهِ رخسارش بود آئینه ی رخسار سرمد میشود پیدا در او جمله صفاتِ حیِّ ایزد همچو زهرا مادرش،باشد جگر گوشه به احمد اوست رحمان و رئوف و عالمِ آلِ محمد از عنایاتِ کثیر و بی کرانش شرمسارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" بُردنِ نامش دهد ارزش به اشعار و کلامم آستانِ قدسِ او هم سَعی و هم بیت الحرامم بعدِ هر تکبیر و حمد و سجده و ذکر و سلامم سوی درگاهش به سینه هست دستِ احترامم در مِنای دوست هم دلداده ام هم جان نثارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" مِهرِ آن مولا نماید شوره زارِ دهر،گلشن تا زمانی که بُوَد جانِ گرامی هَمرهِ تن یا رضا گویم به اشکِ دیده و با قلبِ روشن بی تَوَلّایش نمی ارزم به یک جو یا یک ارزن چون تولّای رضا باشد تمامِ اعتبارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" چشمه ی فیضِ رضا باشد چو بحری بی نهایت میشود آتش گلستان گر کند آقا عنایت در دمِ میزان و روزِ محشر از بهرِ شفاعت یک اباصلتش کند بر کلِّ مخلوقان کفایت با چه رو گویم که آن مولا بُود دلدار و یارم؟ "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" بسکه هستم بر وصالِ آن حبیبِ عشق،مایل عاقبت ترسم مرا گردد فراق دوست قاتل کیست تا رافع شود اندوه و رنج و درد و مشکل او رئوفِ خاندان عصمت و من عبد و سائل نوکری بد هستم و عصیان و غفلت گشته کارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" هست ای یاران رضای حضرت حق از رضایش ای خوش آنکه گشته عارف بر امام و مقتدایش شعله ی غفلت بُوَد خاموش از نورِ ولایش مجمعِ خلقت بُوَد مسکین الطاف و عطایش در دلم جز آرزوی وصلِ او چیزی ندارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" او امیرِ نَشأتین و او پناهِ عالمین است بولبَشر را تا رسولُ الله جمله نورِ عین است نیک گفت ابنُ الرضا،آنکه امیرِ کاظمین است اجرِ زوّارِ رضا برتر زِ زوارِ حسین است بر قدومِ زائرانِ آستانش خاکسارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" من دخیلِ اشک می بندم امامِ مقتدا را آنقَدَر سر میدهم در محضرش سوز و نوا را تا کند امضا رضا پای براتِ عشقِ ما را هم مدینه هم نجف هم سامرا هم کربلا را کاش روزی روزیم گردد ز الطافِ نگارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" آنقَدَر ناله زنم تا عاقبت یارم بیاید آن زمانی که پریشان و گرفتارم بیاید آن شفیعِ مهربان و ماه رخسارم بیاید کاش در زیرِ لَحَد آقا به دیدارم بیاید فیضِ دیدارش دعا و ذکر هر لیل و نهارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" کن عنایت ای یگانه خالقِ یکتا و برتر تا نگردد آخرِ کارم به عُقبیٰ خَتم بر شَر کاش از الطافِ بی پایانِ زهرا،کُفوِ حیدر یا رضا گویان بگردم واردِ صحرای محشر بِینِ آن وادیِّ وا نَفسا جز این حاجت ندارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" ساقیانِ عرش،مسکینِ درِ میخانه ی تو ساکنانِ عرش،خاکِ درگهِ جانانه ی تو جنّت و فردوس سرمست از میِ پیمانه ی تو هست زمزم تشنه کامِ آبِ سقاخانه ی تو جرعه اي نوشیدن از آن آب باشد افتخارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" ای فَلَک روزی خورِ الطافِ مخفیّ و عیانت ای ملائک غبطه خور بر عزّتِ جارو کشانت قابضُ الاَرواحِ خِلقت ای رضا جان،جان فشانت جبرِئیل از عَجز،خدّامی ز خِیلِ خادمانت ای ولایت تحفه ای از سوی رب بر قلبِ زارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم" ظلمها شد بر شما از جانبِ مامونِ ملعون گشت جاری در وجودت،زهرِ پیکر سوزِ مامون یا رضا،بگریست بر تو سنگ و کوه و دشت و هامون قلبِ زهرا مادرت شد در جِنان از ماتمت خون روضه میخوانم برایت با دو چشمِ اشکبارم "من رضا رو دوست دارم من رضا را دوست دارم"
. بسم ‌الله الرحمن الرحیم به مناسبت سالروز #_ع_مدح ▶️ خاک بودیم و یاعلی گفتیم جان گرفتیم تا علی گفتیم ما به ربی که روحمان بخشید همگی یکصدا علی گفتیم در قنوت نماز روز ازل ربنا آتنا علی گفتیم "یا علی" ذکر اعظم حق را مصطفا گفت، ما علی گفتیم روز خندق همین که جبراییل نعره زد "لا فتی" علی گفتیم این "علی" من "علی" ولی خداست ذکر سبحان ربی الاعلی است شیر پروردگار شد حیدر شاه دلدل سوار شد حیدر قدرت الله عرصه های نبرد صاحب ذوالفقار شد حیدر آن که "فی الفتنه" هست "عین الله" چشم شیطان درآر شد حیدر در شب توطئه علیه رسول یاور جان نثار شد حیدر مهر و قهر خداست این مولا قاسم نور و نار شد حیدر حک کن ای عرش، روی لوح بصر ها علی بشر، فکیف بشر روز محشر نوشته بر میزان بغض او کفر، حب او ایمان می درخشد چو ماه در محشر مومن مرتضی علی عنوان مژده دادند می رود به بهشت شیعه ی او علی علی گویان نغمه ی درب جنت است "علی" لب حورا به اوست دُر افشان در مقام مدیحه خوانی او جبرییل است مرغ خوش الحان حق خدا، حق علی و حق یاهو وحده لا علی الا هو شیعه باید علی نگر باشد حیدری وار در خطر باشد شیعه باید چو مالک و بوذر دشمن هر چه فتنه گر باشد شیعه باید سقیفه بازان را مانع راه و دردسر باشد شیعه باید شبیه فاطمه بر رهبر خوشتن سپر باشد شیعه باید که در دفاع ولی خود حریف چهل نفر باشد شیعه با رهبرش "وفا" دارد ذکر "نفسی لک الفدا" دارد نوکر مرتضی شدن خوب است در وجودش فنا شدن خوب است قنبرش بودن آرزوی همه است فضه ی این سرا شدن خوب است پشت درب غریبی حیدر یار خیرالنسا شدن خوب است ای گنه کار شرمسار اینجا حر کرببلا شدن خوب است پیکری داد زد ته گودال پای دین سر جدا شدن خوب است پیکری داد زد که... آه... نیا! برو زینب ... به قتلگاه نیا! .
. عج دلتنگم و حال دل من نیست مناسب در مسجد و محرابِ تو ای حاضرِ غائب- صد مرتبه «إیاکَ» و صد مرتبه «نَعبد» با چشم ترم نذرِ تو شد حضرت صاحب می خوانمش و معتقدم سورۂ یوسف از عشق تو دارد به خدا سجدۂ واجب این سائلِ هر هفته رسیده ست گداتر پس «أوفِ لَناالکیلْ» به کوریِ اجانب می دیدمت ایکاش زمانی که گرفتم... از دستِ پر از برکتِ تو جیره مواجب شرمندۂ سنگینیِ پروندۂ خویشم شرمنده ام از این همه عصیان و معایب هر بار به یادت گرهی کور گشودم- شد بیشتر از پیش حضورت به مراتب ای آرزویِ بهجت و شیخ احمد کافی ای حسرتِ دیرینۂ ادیان و مذاهب برگرد که چشمانِ به راهم شده کم سو کمرنگ شده تابش ِ خورشید و کواکب شد هر ورق از دفتر من باطله ای محض تا گوشۂ چشمان تو شد لبّ مطالب! .
مشترک .. ........ یک ساله که ندیدم ،صورت دلرباتو دیگه به خاک سپردم، صدای آشناتو یک ساله که ندیدم، دستای مهربونت یک ساله مهربونم، بستی رو من چشاتو درد فراق سخته، این انتظار سخته بدون تو(( دیگه*)) شبای تار سخته، امان امان ای دل ای دل ای دل دم غروب هر روز، توی دلم یه غوغاست چشمای رنگ خونم، بدون تو یه دریاست یه ساله که با گریه، نوشتم این غزل رو هر جایی که تو باشی ، بهشت من هم اونجاست کاشکی میشد از ما ، تو یادی می کردی کاشکی میشد بازم ، به خونه برگردی امان امان ای دل ای دل ای دل * بجای کلمه «دیگه» میشه گفت، (بابا،مادر، داداش، خواهر، ....) حسین کریمی نیا نیم از عالم خاک .
. شعر سالگرد مجالس ختم و ترحیم شاعر رسول چهارمحالی(ساقی) ........................ هیچکی باورش نمی شه،یه ساله تو پر کشیدی زیر خاک تو آرمیدی،تو ز دنیا دل بریدی هیچکی باورش نمی شه،چراغ خونه خموشه سایه و تاج سر من،خونۂ ما سیه پوشه (مادرم تاجِ سر من،خونۂ ما سیه پوشه) هیچکی باورش نمی شه،بال و پر وا کردی رفتی سالگردت شده حالا،تو دعا کردی و رفتی هنوزم چشام به راهه،واسه دیدن جمالت کاش می شد یه بار ببینم،لطف و احسان و کمالت هیچکی باورش نمی شه،گُلِ گلخونه خدا رفت بعد غم و اندوه،ناله ی ما هر کجارفت خدایا به حق زهرا،اون شفیع همۂ ما بگذر از جرم و گناه،همه شیعیانِ مولا خدایا به حق حیدر،حق اون ساقی کوثر تشنه لب شهید بی سر،از خطای ما تو بگذر این عزیز رفته در خاک،توی خاکش تو بکن پاک بگذر از او خالق من،حق شاهنشه افلاک وِرد روی لب ما شد،یا حسین غریب ساقی و لطف خدا و ،بی کفن شهید بی سر .