eitaa logo
حجت الاسلام دومیری
740 دنبال‌کننده
2هزار عکس
290 ویدیو
110 فایل
بیانات و بنانات حجة الاسلام مهدی دومیری گنجی ارتباط با ادمین: @ganji_65
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم ولایتمداری از حرف تا عمل در روز گذشته، امام جمعه محترم شهر بشرویه، گلایهٔ تندی نسبت به برنامه ریزی سفر معاون گردشگریِ وزیر میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی، در خطبه های نماز جمعه روا داشتند که عکس العمل های متفاوتی را موجب شد. چند نکته: ۱- حضرت آقا در تاریخ ۱۳۹۲/۹/۱ فرمود:« ما گفتیم مسائل اقتصادی و مسائل گوناگون مهم پیوست فرهنگی داشته باشد، معنای آن این است كه یك حركت اساسی كه در زمینه‌ اقتصاد، در زمینه‌ سیاست، در زمینه‌ سازندگی، در زمینه‌ فنّاوری، تولید، پیشرفت علم میخواهیم انجام بدهیم، ملتفت لوازم فرهنگی آن باشیم ». شهر بشرویه از این قاعده مستثنا نیست و پدر فرهنگی شهر نیز امام جمعه محترم است. طبیعی است که هر کاری که قرار است در شهر صورت پذیرد، باید با اطلاع ایشان باشد و رعایت این اصل، بروز و ظهور یکی از اصول ولایت مداری است. ۲- بحث گردشگری یکی از اموری است که اصل و اساس آن فرهنگی است و دقیقا به همین دلیل باید نظر امام جمعه محترم در آن ملحوظ گردد. حتی اگر با کج سلیقگی، گردشگری را از حوزه فرهنگ خارج دانسته و منحصر در اقتصاد کنیم، باز هم به دلیل فرمایش امام جامعه مبنی بر لزوم پیوست فرهنگی، باز هم باید نظرات امام جمعه محترم، مورد توجه قرار گیرد. ادعای تحقق این مهم بدون دیدار مسؤولین مربوطه با ایشان، پوچ و بی اساس است. ۳- گردشگری به خصوص در شهرستان بشرویه دارای اهمیتی صدچندان است که فرهنگ اصیل اسلامی - ایرانی، با گوشت و پوست و خون مردم آن عجین شده است. لذا به همین میزان، توجه به رهنمودهای امام جمعه محترم نیز صدچندان می گردد. ۴- اینکه امام جمعه محترم این مطالب را در تریبون نماز جمعه منعکس نمودند، به این دلیل است که مطالبه گری باید توسط مردم صورت پذیرد و شرط آن، اطلاع مردم از حقایق است. و تا زمانی که مردم واقعیت ها را ندانند، مطالبه ای نخواهند کرد و بدون مطالبه مردم، کاری از پیش نخواهد رفت. پشت پرده ماندن این قضایا نه تنها کمکی به حل آن نمی کند، بلکه موجب می گردد وقت مطالبه گری بگذرد و دیگر نتوان کاری از پیش برد. ۵- دلیل اینکه چرا شخص امام جمعه محترم باید این مطلب را بیان کند که شائبه هایی داشته باشد؟، باید گفت: به این دلیل که ما و شمایی که باید چنین مسأله ای را مطالبه کنیم، در خوابِ ناز به سر می بریم و پدر فرهنگی شهر مجبور است خود به عرصه وارد شود. اگر ما مطالبه گرانی به عملکردِ صحیحِ به هنگام بودیم، ایشان ناچار نمی شد چنین مطالبی را در خطبه های نماز جمعه بیان کنند. ما باید این مطلب را از مسؤولین مربوطه مطالبه نماییم. ۶- برآشفتن عده ای از این سخنان صریح و صحیح، به خاطر چه منافعی است که در تضاد با سخنان رهبری است؟. الله اعلم. شنبه ۱۴۰۱/۷/۲۳ @mahdi_domeiri
بسم الله الرحمن الرحیم آموزشِ بی پرورش آموزش و پرورش یکی از مهمترین مراکزی است که تأثیر ( مثبت یا منفی ) آن بر سرنوشت جامعه، مستقیم و عمیق است اهمیت جنبهٔ علمی آموزش و پرورش خود مسأله ای است مهم، و نیز اهمیت جنبهٔ تربیتی و پرورشی اش مسألهٔ مهم دیگری است. این هر دو جنبه، باید مورد بررسی و مداقه قرار گیرد و با خطکشِ « منظومهٔ فکری امامین انقلاب »، سنجیده و اندازه گیری شوند امام عظیم الشأن انقلاب اسلامی، در وصیت نامهٔ الهی - سیاسی شان در مورد جایگاه حساس آموزش و پرورش و اهمیت آن و نقش تربیت و پرورش در سعادتمندی جامعه، می فرمایند: « گرفتاری همه ما برای این است که ما تزکیه نشده‌ ایم، تربیت نشدیم. عالِم شدند، تربیت نشدند، دانشمند شده‌ اند، تربیت‌نشده‌ اند تفکراتشان عمیق است، لکن تربیت‌ نشده‌ اند. آن خطری که از عالمی که تربیت‌ نشده است و تزکیه نشده است بر بشر وارد می‌ شود آن خطر از خطر مغول بالاتر است. غایت آمدن انبیا این تزکیه است، و دنبالش آن تعلیم. اگر نفوسی تزکیه نشده و تربیت‌ نشده وارد بشوند در هر صحنه، در صحنه توحید، در صحنه معارف الهی، در صحنه فلسفه، در صحنه فقه و فقاهت، در صحنه سیاست، در هر صحنه‌ ای که وارد بشوند، اشخاصی که تزکیه نشدند و تصفیه نشدند و از این شیطان باطن رها نشدند، خطر این‌ها بر بشر خطرهای بزرگ است» رهبری معظم انقلاب در مورد بعد تربیت و پرورش و نقش آن در فرایند تمدن سازی، می فرمایند: « آموزش و پرورش باید بتواند انسان هایی تربیت کند دانا باشند، توانا باشند، خردورز باشند، پارسا باشند، پرهیزکار باشند، پاکدامن باشند، کارآمد باشند، مبتکر باشند، شجاع باشند، اهل اقدام باشند، از دشمن نترسند، از تهدید نترسند، خواب‌ رفتگی و غفلت پیدا نکنند؛ انسان های این ‌جوری تربیت کند. این [طور] اگر شد، این کشور به همانی که بنده آرزو کردم و گفتم و وعده دادم و ان‌ شاء‌ الله خواهد شد، خواهد رسید؛ یعنی ما تا چند دهه بعد - آن روز من گفتم تا پنجاه سال که حالا چند سالش گذشته - مثلاً تا پنجاه سال دیگر [ به جایی می رسیم که ] هر کسی در دنیا بخواهد مرزهای جدید علم را به دست بیاورد، مجبور باشد فارسی یاد بگیرد. تربیت یک چنین انسان هایی، یک چنین جوان هایی، پایهٔ اصلی ایرانِ سربلند فردا است، پایهٔ اصلی تمدّن نوین اسلامی است. ۱۳۹۸/۰۲/۱۱ در یکی از مدارس ابتدایی شهرستان، برای نهادینه کردن نظم ( در راستای اهمیت به بعد تربیتی )، آنانی که دیرتر از ساعت مقرر وارد مدرسه شده اند را، در صفی جداگانه قرار می دهند که هم خودشان و هم دیگر دانش آموزان بدانند که اینان افراد بی نظمی هستند که اساسا در مقابل بعد تربیت، مقاومت به خرج می دهند و با این کارِ شایسته و کارشناسی شدهٔ مسؤولان مدرسه، این مقاومت شکسته شده،و اینان نیز به جرگهٔ افراد با تربیت وارد شده و منظم می شوند آیا نباید به این مسؤولان فهیم جایزه داد؟. آیا نباید برای شکستن غرور این نونهالان در ابتدای بالیدنشان، از مسؤولان مربوطه قدردانی کرد؟ آیا نباید به خاطر پامال کردن اعتماد به نفس این گل های نوشکفته، تشکرات وافره را راهی محضرشان کرد؟ آیا نباید به خاطر إعمال زیرکانهٔ تحقیر فرزندان مان، ممنون شان باشیم؟ ما کودکانمان را راهی مدرسه می کنیم که علم بیاموزند و تربیت شوند، همان تربیتی که امام جامعه به اهم مصادیق آن اشاره نموده است. آیا با این تحقیر می شود نسلی شجاع تربیت کرد؟. آن هم تحقیر در سنین هفت و هشت سالگی که ابتدای ورود به عرصه جامعه و مدرسه است؟ آیا این تحقیر و شکستن غرور در این سنین، هیچ علاقه ای برای پرداختن به درس و بحث در این کودکان باقی می گذارد؟ پس از مدتی نیز این تحقیر شدن عادی می شود و حس سنگینیِ نگاه دیگران به یک انسانِ مرتکب ناهنجاری شده،از بین می رود و بزهکاری و ناهنجاری برای این کودک قبح خود را از دست می دهد و با افتخار مرتکب آن می شود و این نتیجهٔ مستقیم چنین تصمیمات فوق عاقلانه است آنان که ذره ای با روانشناسی آشنایی دارند، می دانند که عنصر اعتماد به نفس، عنصر احترام، عنصر عزتمند بودن، عنصر تحقیر شدن و ...، تا چه میزان تأثیرات عمیقی روی افراد و سرنوشتشان دارد آیا از دانش آموز تحقیر شده ای که عزت نفسش پامال گشته و غرورش له شده و اعتماد به نفسش به فنا رفته، می توان انتظار داشت که تحقق بخش « تمدن نوین اسلامی » باشد؟. این حرکات نسنجیده و نفهمیده که بر آمده از کوته نظری است، چه تناسبی با نگاه تمدنی امام جامعه به این مراکز مهم دارد؟ و عجیب تر آنکه بسیاری از والدین در برابر چنین حرکاتی، روزهٔ سکوت گرفته اند و چنین سکوتی را افتخار می پندارند باید مطالبه کرد و از مسؤولین امر خواست که در عین احترام به کودکان، مفاهیم ارزشی چون نظم را به آنان بیاموزند،که اگر توان جمع این دو را ندارند،إشغال کرسی مسؤولیت بی تقوایی است امیدوارم این روند به زودی اصلاح شود دوشنبه ۱۴۰۱/۷/۲۵ @mahdi_domeiri
تحلیل وقایع اخیر ۱۴۰۱.۷.۲۶.aac
28.06M
حجة الاسلام دومیری تحلیل وقایع اخیر کشور ۱۴۰۱/۷/۲۶ قسمت چهارم @mahdi_domeiri
مجالس خانگی و نورانیت.aac
14.24M
حجة الاسلام دومیری جلسات خانگی و نورانیت سه شنبه ۱۴۰۱/۷/۲۶
گام سوم تمدن سازی، ویژگی مسؤولین (۱).aac
22.31M
حجة الاسلام دومیری گام سوم تمدن سازی، ویژگی مسؤولین (۱)
برگزاری‌ اردوی جهادی قرارگاه جهادی امام رضا(ع) جمعه ۶ آبان ۱۴۰۱ @mahdi_domeiri
بسم الله الرحمن الرحیم نرمالیزاسیون آندلسی چندی پیش ده ها دختر دهه هشتادی، در خیابان چمرانِ شیراز، با کشف حجاب و دست در دست دوست پسر، به شادی و پایکوبی پرداختند. و همهٔ مسؤولان فرهنگی متعجب از چگونگی وقوع این حادثه و مشغول برنامه ریزی برای کارهای سطحی و زودگذر. اما تحلیل دقیق این واقعه، نیازمند درک دقیق از جامعه شیراز و تاریخچهٔ اجتماعی این شهر است. شیراز شهری است که مذاهب گوناگون کنار یکدیگر قرار گرفته اند و سال ها است که زندگی مسالمت آمیزی دارند. از برهه ای از تاریخ این شهر، شاهد بدحجابی ها و بی حجابی هایی هستیم که غالب مردم متدین در برابر آن موضعی نمی گیرند. دلیل عدم موضع گیری، دین و مذهب متفاوت آن خانم های غیر محجبه بود. می گفتند: ما که مسلمان نیستیم، بهایی، یهودی، مسیحی یا زرتشتی هستیم. حجاب بر ما واجب نیست و بر شما هم نگاه کردن بر ما حرام نیست و مردم هم پذیرای این استدلال بودند. این خانم های غیر محجبه، در برخی خیابان ها و بعضی پاساژ ها جولان می دادند. به گونه ای که یکی از « جهاد با نفس » های بچه های مذهبی و انقلابی شیراز، نرفتن به فلان خیابان یا فلان پاساژ بود. رفته رفته بدحجابی ها فجیع تر شد و بی حجابی ها ظاهر شد. حالا دیگر تنها زنان غیر مسلمان بدحجاب و بی حجاب نبودند، دخترکان جوان و نوجوان مسلمان و شیعه نیز دیگر حجاب مناسبی نداشتند و دیگر نمی شد از روی حجاب زن مسلمان و غیر مسلمان را از یکدیگر تشخیص داد. از آن سال ها جلوتر که بیاییم و در زمان سفر کنیم، در خیابان چمران شیراز عبور می کنیم و می بینیم نوجوانان و جوانان دهه هشتادی را که دختر و پسر دست در دست هم و بدون حجاب، مشغول خوشگذرانی هستند. چه اتفاقی افتاد؟: نرمالیزاسیون ... پرسید: چگونه حکومت را از مسلمانانی که سال های سال بر ما حاکم هستند بگیریم و عزت از دست رفته مسیحیت را بازگردانیم؟. پاسخ داد: تفریحگاهی فراهم کنید و دخترکان زیباروی مسیحی را مأموریت دهید که بدون پوشش کافی در آن تفرّجگاه بخرامند و دل ببرند از جوانان مسلمان. اگر هم بتوانید مشروبات را در پستوی خانه ها جای دهی، صد در صد موفق خواهی شد. وَ اینگونه بود که آندلس از دست رفت. چه اتفاقی افتاد؟. نرمالیزاسیون ... بشرویه از زمان های دور، شهری مذهبی بوده و به راحتی نمی شود بی حجابی و بی عفتی را در آن رواج داد. چه باید کرد؟: نرمالیزاسیون ... باید بد حجابی را به مرور عادی و طبیعی کرد و در این راستا دو دسته فعّال هستند: دستهٔ اول آنهایی که انتهار کرده و قید آبرو و جایگاه اجتماعی خود را می زنند و به صورت مکشوف و بد حجاب و بی حجاب در شهر ظاهر می شوند تا آرام آرام دیگران نیز بتوانند چنین کنند. دستهٔ دوم کسانی اند که بد حجابی هاشان به بهانهٔ مسلمان نبودنشان است. یعنی چون دینشان اسلام نیست، پس بد حجاب در منظر و مرعی عموم ظاهر می شوند و متأسفانه برخی محجبه ها هم همین استدلال را برای مانع نشدن از چنین پوششی به کار می برند. این هر دو دسته، با برنامه ریزی و حساب شده و توسط اتاق فکری، هدایت شده و در این راستا فعالیت می کنند. این کشور قانون دارد و همه در برابر قانون برابرند و مسلمان و غیر مسلمان موظف به رعایت حجاب هستند. مردم بزرگوار هر بی حجابی را دیدند، بدون اینکه برخورد تند و خشنی داشته باشند، صرفا تذکر لسانی بدهند و عبور کنند، فرقی هم میان مسلمان و غیر مسلمان نیست. لازم است دستگاه های مسؤول بیش از پیش نسبت به این قضیه در شهرستان توجه شان را مبذول دارند که خطر « نرمالیزاسیون آندلسی » در بشرویه به شدت احساس می گردد. شنبه ۱۴۰۱/۸/۷ @mahdi_domeiri