eitaa logo
مهدی جهان‌تیغی
1.2هزار دنبال‌کننده
274 عکس
30 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴بازی ایران و آمریکا چگونه تغییر کرد؟ ✔️چرا تحقیر ترامپ توسط رهبری، اینقدر دلچسب‌تر شد؟! / شکست وعده بزرگ انتخاباتی "برجام بهتر" برای آمریکا! ●●الف: طی چند ماه اخیر، ترامپ با ژست مغرورانه ای جلوی دوربین ها مدعی می‌شد که به زودی ایرانی ها با او تماس خواهند گرفت و درخواست مذاکره می‌کنند. این نوع نگاه مغرورانه وقتی که با لحن و ذهن احمقانه ترامپ ترکیب می‌شد، بیشتر مخاطب ایرانی را اذیت می‌کرد. به همین دلیل انتظار برای یک پاسخ خوب در افکار عمومی از مدت ها قبل در ایران شکل گرفته بود. این پاسخ البته گاها از طرف مقامات کشورمان در چند ماه گذشته داده شده بود ولی هیچکدام همانند پاسخ رهبری دلچسب و شیرین نشد! دلیل آن نیز مشخص است و آن اینکه این پاسخ در فرصت مناسب و البته با ادبیاتی قاطع و قانع کننده داده شد. وقتی ترامپ مدعی بود منتظر تماس – بخوانید التماس- ایرانی ها برای مذاکره است و به یکباره و از سراجبار واسطه برای مذاکره- بخوانید التماس گفتگو- می فرستد، فرصت تحقیر او را نباید از دست داد و به تعبیر دیگر بهنرین فرصت برای پاسخ چند ماه لفاظی فرا رسیده بود. این تعبیر را باید با افتخار نوشت که رئیس جمهور آمریکا پس از چندماه خط ونشان و توهین به ایرانیان، یک توگوشی جانانه دریافت کرد؛ که درد آن تا مدت‌ها با ترامپ خواهد بود. اما احساس عزتی که در میان مردم در برابر ترامپ منفور ایجاد شد، ماحصل شجاعت و تدبیر ولایتی است که جایی دیگر و در هیچ کشور مسلمان و غیر مسلمانی در این روزهای جهان مشابه آن پیدا نمی شود. ●●ب: پاسخ رهبری به ترامپ البته تنها یک تحقیر تاریخی نبود و درواقع یک اقدام هوشمندانه تاریخی نیز محسوب می شود. اغراق نیست اگر بگوییم با برخی بی تدبیری ها در گفتار و اعمال نادرست برخی مسئولین دولتی درنوع مواجه با ترامپ و سیاست های دولت جدید آمریکا، تصحیح خطاهای ذهنی مقامات آمریکا درباره ایران، بسیار سخت شده بود. اما اظهارات تاریخی رهبری در پاسخ به نخست وزیر ژاپن، مجموع چندین ماه خطاهای صورت گرفته را به یکباره تصحیح کرد. برای درک دقیق این اقدام کافیست بدانیم، برای شخص ترامپ و برخی مقامات دولت آمریکا نزدیک به یقین شده بود که دولت ایران یکبار دیگر به میز مذاکره با آمریکا بازخواهد گشت و حتی با فشار بیشتر امتیازات جدیدی را نیز می توان از دولت ایران کسب کرد. آمریکای‌ها یقین کرده بودند که دولت ایران گزینه‌ای غیر مذاکره یا اعتقاد ندارد و یا راهکاری جز مذاکره را بلد نیستند. اقدام رهبری تصحیح مجموع چند ماه محاسبات طمع انگیر مقامات آمریکا بود و این مساله اقدام کمی نیست و در آینده بیشتر نیز ابعاد آن نمایان خواهد شد. http://yon.ir/jahantighi ●●ج: اینک توپ در زمین شخص ترامپ است! او تا انتخابات دور جدید ریاست جمهوری آمریکا بیشتر فرصت ندارد. با این تفاوت که اینک علاوه بر رقیبان داخلی با رهبری معظم ایران نیز روبه رو است. جون ترامپ درحالی برای کشاندن ایران به میز مذاکره برای تبلیغات انتخابات دور دوم ریاست جمهوریش نیاز دارد که اینک این ایران است که این نیاز را می تواند به گروگان بگیرد! ترامپ می تواند احمقانه به مسیر فشار و التماس برای مذاکره ادامه بدهد ولی خوب می داند که دیگر گذشت زمان به نفع او نخواهد بود و این یعنی اینکه بازی متفاوت شده است ... حداقل تفاوت این بازی برای ترامپ در داخل این کشور این این است که وعده "برجام بهتر" برای افکار عمومی آمریکا در ایام انتخابات و همچنین برنامه محوری سیاست خارجه دولت اول ترامپ با قاطعیت رهبر ایران شکست خورده و این بزرگترین شکست سیاسی ترامپ در چهار سال اول ریاست جمهوریش خواهد بود. @mahdi_jahantighi
✔️رمزگشایی از آرایش جدید اطلاعاتی سپاه/ ساختار اطلاعات سپاه به سمت کدام مسیر راهبردی حرکت کرد؟ ●●برای کسانی که در داخل و خارج از کشور، اخبار جامعه اطلاعاتی ایران را دنبال می‌کنند، تغییرات اطلاعاتی در سپاه در سال 88 یک نقطه عطف محسوب می‌شود. از سویی سال 88 را می‌توان دوران جدیدی از تقویت مجموعه جامعه اطلاعاتی کشور نامید. سازمان اطلاعات سپاه در دل یکی از بزرگترین کارزارهای اطلاعاتی معاصر خاورمیانه – فتنه 88- وارد دوران جدید ساختاری خود شد. نکته جالب اینکه این نهاد خیلی زود اثر امنیتی خود را نشان داد. ●●در سال 88 توسط سازمان اطلاعات سپاه یک شبکه بیست ساله سازماندهی شده توسط سرویس های اطلاعاتی خارجی در محیط داخلی ایران متلاشی شد. برای بسیاری از سازمان های اطلاعاتی رقیب، هنوز نحوه نفوذ و ادامه مدیریت سازمان اطلاعات سپاه در شبکه داخلی فتنه ارزش اطلاعاتی دارد. ●●در هر صورت، بعد از فتنه 88 سرویس های اطلاعاتی متخاصم به یک گزاره قطعی دست پیدا کردند و آن اینکه هر نوع طراحی عملیات پیچیده امنیتی با لایه سیاسی و نفوذ در محیط داخلی ایران با هوشیاری و صراحت یک نهاد امنیتی به نام سازمان اطلاعات سپاه روبه رو خواهد شد. ●●شاید به همین دلیل آشنایی با ساختار و مکانیزم رفتار سازمان اطلاعات سپاه، یکی از علاقه‌مندی‌های همیشگی نهادهای اطلاعاتی خارج از کشور بوده است. به خصوص که به نظر می‌رسد که این نهاد اطلاعاتی، شبیه بسیاری از سازمان‌های سنتی اطلاعاتی نیست و قاعدتا حدس نوع رفتار و ساختار اجرایی آن بسیار سخت و پیچیده می‌باشد. ●●به دلایل گفته شده، مشاهده می‌شود که کمی درز اخبار رسمی درباره برخی تغییرات در این نهاد اطلاعاتی، از همان ابتدا، مساله اصلی رسانه های همچون بی‌بی‌سی فارسی می‌شود! ●●البته اشتیاق بی‌بی‌سی فارسی برای ابهام آفرینی درباره ساختار جدید سازمان اطلاعات سپاه با هدف تحریک برای درز اخبار بیشتر و دستیابی به جزییات ساختار جدید سازمان اطلاعات سپاه قابل درک است؛ زیرا این رسانه خود یکی از مهمترین سرحلقه های شبکه درونی فتنه 88 محسوب میشده و و بعد از آن تاکنون نیز ضربات جالبی در اینباره دریافت کرده است. ●●با این وجود اگر کمی به اظهارات سردار سلامی- که عمق ادبیات راهبردی او چندین سال است که مراکز تحلیلی و اطلاعاتی غرب را نیز به خود مشغول کرده- در آیین تکریم و معارفه مسئولان اطلاعات سپاه، دقت بیشتری داشته باشیم، می توانیم آرایش جدید اطلاعاتی سپاه را بیشتر تجزیه و تحلیل کنیم. فرمانده کل سپاه در این مراسم، مقیاس عمل اطلاعات سپاه را کل نظام و انقلاب و جغرافیای تهدید علیه ایران دانست. ●●وی در ادامه نبرد اطلاعاتی بین ایران و آمریکا را یک واقعیت جدی دانست و افزود: ما امروز در فضای جنگ تمام عیار اطلاعاتی با آمریکا و جبهه دشمنان انقلاب و نظام اسلامی هستیم و این فضا ترکیبی از عملیات روانی و عملیات سایبری، تحرکات نظامی، دیپلماسی عمومی و القای رعب و وحشت است و در این نبرد لحظه‌ای از اندیشیدن به آمریکا و تمرکز بر دشمن، تشخیص راهبردها و الگوی رفتاری آن نباید غافل شویم. ●●از این سخنان سه نکته راهبردی مهم را می‌توان برداشت کرد: ■الف: پس از درخشش سازمان اطلاعات سپاه در شناسایی، انهدام و مدیریت شبکه داخلی همکار با نهادهای اطلاعاتی متخاصم، باید دوران جدیدی از ضربات سهمگین به نهادهای اطلاعاتی متخاصم و شبکه‌ های امنیتی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای آنهم در هر نقطه ای که انقلاب را تهدید می کنند، شاهد باشیم. بی شک جغرافیای این نقاط تهدید صرفا و لزوما در داخل ایران محدود نخواهد بود و شاهد دورانی از عزم بیشتر برای گسترش دایره اقدام اطلاعاتی توسط سپاه در ابعاد منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای خواهیم بود. ■ب: اما ترکیب بخش معاونت اطلاعات راهبردی با سازمان اطلاعات سپاه به معنای دورانی خواهد بود که سپاه در جنگ تمام عیار اطلاعاتی همزمان با درک و بکارگیری اطلاعات راهبردی، با ترکیبی از گزینه ها – عملیات روانی، سایبری، تحرکات نظامی، دیپلماسی عمومی و... – عمل خواهد کرد. راز تغییر ساختار اطلاعات سپاه را نیز در ترکیب و بکارگیری همزمان گزینه‌های گفته شده باید جستجو کرد. بدین ترتیب گرچه با این تغییر ساختار در واقع با یک نهاد جدید اطلاعاتی روبه رو نیستیم، اما دوران جدیدی از حرفه ای بودن در نهاد اطلاعاتی سپاه شکل گرفته است. http://yon.ir/jahantigh2 ■ج: ساختار جدید اطلاعاتی سپاه دورانی از تمرکز ویژه بر آمریکا نیز خواهد بود. دورانی که سردار سلامی اصرار دارد که از تجزیه و تحلیل راهبردها و الگوی رفتار آمریکا لحظه ای نباید غافل شد و تقابل هوشمند با این دشمن همیشگی را باید تقویت کرد. این دوران جدید یکی ویژگی جدید هم خواهد داشت و آن اینکه نهادی همانند سپاه، براساس برآوردهای روزانه از الگوی رفتاری آمریکا اقدام خواهد کرد... @mahdi_jahantighi
🔴شباهت انتصاب رئیسی و سلامی ✔️ویژگی جذاب فرمانده جدید سپاه چیست؟ ■سردار سرلشکر حسین سلامی، هشتمین فرمانده سپاه در حالی از طرف فرمانده کل قوا، منصوب شد که می توان درباره او چند مزیت فوق‌العاده را برشمرد. البته در ابتدا این نکته قابل یادآوری است که امروز سپاه مجموعه‌ای از فرماندهان لایق و مقتدر را در اختیار دارد که هرکدامشان می‌تواند، این مجموعه را به خوبی هدایت کند و این البته حاصل چند مساله مهم است. اول آنکه هشت سال دفاع مقدس، فرماندهان بزرگی را برای سپاه به ارمغان آورد و تا سالها این نیرو را در حوزه فرماندهی صاحب یک ذخیره استراتژیک نیروی انسانی کرد. اما در مساله دوم نیز در ماموریت‌های ذاتی سپاه همانند همانند پاسداری از انقلاب اسلامی جستجو کرد. در تمام حوادث سیاسی و امنیتی که پس از جنگ بر انقلاب اسلامی گذشته، سپاه همواره حضور داشته و باید هم بنا به وظیفه قانونی خود حضور میداشته است. بدین معنا که سپاه همسان انقلاب هم به روز و هم پخته‌تر شده است.همچنین از فتنه‌های 78 و 88 گرفته تا ده‌ها جنگ نیابتی در خارج از کشور که پس از ایام جنگ تحمیلی تاکنون در برابر بزرگترین ارتش‌ها و نیروهای نیابتی پیشرفته دنیا، از فرماندهان سپاه، فرماندهانی توانمند و منحصر به‌فرد ساخته است. اما در کنار اینها قدرت فرمانده سازی رهبر معظم انقلاب را در جایگاه فرماندهی کل قوا نباید ندیده گرفت و اینک سردار سرلشکر سلامی با طی مراحل محتلف فرماندهی در مجموعه سپاه یکی از آنها محسوب می‌شود. 🔻اما خاصتا درباره انتصاب فرمانده جدید سپاه پاسداران بخوانید: ●●الف: "انتهای مذاکره و سازش با آمریکا جنگ است"، "دورریز غذای ایرانی‌ها‌ 50 میلیون گرسنه آمریکایی را سیر می‌کند"، "نتانیاهو باید شنا کردن در مدیترانه را یاد بگیرد"، "(صهیونیست ها) راهی برای فرار ندارید، به اندازه یک عملیات بیت‌‌المقدس ما هستید"، "هیچ تصمیمی بدون ایران در منطقه قابل اجرا نیست"، "تحریم‌ها مانند سنگ زدن کودکان به یک قطار در حرکت است"، "جواب بازدید از مراکز نظامی را با سرب داغ می‌دهیم"، "پاسخ ما به هرگونه حمله نظامی قطعاً نظامی خواهد بود نه سیاسی"، این تک جمله های ماندگار تنها بخشی از اظهارات راهبردی سردار سلامی در روزهای گذشته و به مناسبت‌های مختلف بوده است. به همین دلیل برای همه آنانیکه به ادبیات استراتژیک و خلق ادبیات راهبردی علاقه مند هستند، سردار سلامی یک گزینه جذاب به شمار می‌رود. مروری بر ده‌ها سخنرانی سرداری سلامی نشان می‌دهد که او فقط یک سخنور هنرمند نیست بلکه به صراحت می‌توان گفت که از آن جمله مقامات جمهوری اسلامی است که توانمندی ویژه در خلق ادبیات راهبردی دارد. این جذابیت ذاتی در سردار سلامی، بگونه‌ای است که در دوران جدید سپاه پاسداران بیشتر خود را نیز نشان خواهد داد. دوران جدید دورانی است که سپاه یک دوره موفق جنگ نیابتی در غرب آسیا را پشت‌سر گذاشته و خود را برای دورانی جدیدی از تقابل شفاف‌تر با آمریکایی‌ها و صهیونیست‌ها آماده می‌کند. از سویی، موفقیت‌های جمهوری اسلامی در منطقه غرب آسیا و به خصوص در پرونده‌های مهمی همچون داعش، سوریه، عراق، لبنان و حتی یمن و تغییر موازنه قدرت به نفع جمهوری اسلامی نیازمند خلق ادبیاتی راهبردی در داخل و خارج از کشور است که این پیروزی ها را کامل به نمایش بگذارد و حق آن را به خوبی ادا کند. علاوه بر نقش مهم مقامات سیاسی کشور، بخشی از خلق این ادبیات راهبردی برعهده فرماندهان عالی‌رتبه نظامی است. اساسا سال‌های پیش رو سال‌های بزرگ و حساسی برای انقلاب است که دوران جدیدی از ادبیات راهبردی را نیز می‌طلبد. با توجه به توانمندی و سخنوری راهبردی سردار سلامی می توان در اینباره بسیار امیدوار بود و درباره او حساب ویژه‌ای را باز کرد. yon.ir/jahantigh3 ●●ب: از سوی رصد امورات آشکار سردار سلامی در همین چند سال اخیر نشان می‌دهد که او همواره در صحنه میدانی عرصه‌های مختلف ماموریتی سپاه حضور مستمر داشته است. تعداد بسیار زیاد و قابل تامل سفرهای شهرستانی و اساسا هر نقطه ای از کشور که احساس به حضور سپاه بوده، او از اولین افراد در صحنه بوده است. این را بگذاریید کنار سوابق مختلف مدیریتی وی در سپاه منجمله ستاد مشترک، نیروی هوایی، تدریس در دانشگاه عالی دفاع ملی، سالها جانشینی سپاه و ... که از سرلشکر سلامی یک فرمانده کاملا مسلط در دوران جدید ساخته است. شبه همین مساله درباره ریاست جدید قوق قضاییه نیز تکرار شد و آیت الله رئیسی پس از سالها حضور در سمت های مختلف دستگاه قضایی به ریاست این قوه رسید. رئیسی و سلامی حاصل کادرسازی مستقیم رهبری برای مهمترین نهادهای جمهوری اسلامی هستند. در هر صورت تغییرات اخیر در نهادهای مهمی همچون سپاه، ارتش، قوه قضاییه، ائمه جمعه و... نوید دوران چابک سازی موثر و تقویت کارامدی در انقلاب اسلامی است. @mahdi_jahantighi
🔻ارزیابی ویژه از یک موفقیت بزرگ ضد جاسوسی ✔️ابعاد دستاورد جدید فوق‌ سری امنیتی جمهوری اسلامی/ آبروی سازمان "سیا" چگونه در اختیار وزارت اطلاعات ایران قرار گرفت؟ ●●یک: آنچه مسلم است شناسایی و انهدام بزرگترین شبکه جاسوسی آمریکا در حوزه سایبری در عرصه بین المللی از یک رخنه و نفوذ اطلاعاتی صورت گرفته است. یعنی نهاد اطلاعاتی ایران از کوچکترین روزنه امنیتی توانسته بخش وسیعی از اطلاعات پنهان و شناسایی شبکه جاسوسان حرفه ای مرتبط با سازمان سیا را را بدست آورد. تفسیر دقیق این مساله این است که کارشناسان وزرات اطلاعات، یک مدیریت فوف حرفه ای اطلاعاتی گام به گام از کشف یک سرنخ تا رسیدن به شبکه بزرگ اطلاعاتی را به نمایش گذاشته اند. براساس آنچه رسما اعلام شده، کلاس این مدیریت ابعاد جهانی دارد، چون شبکه مویرگ سایبری آمریکا در سطح جهان ضربه خورده است. اما یک نتیجه اطلاعاتی فوق العاده ارزشمند نیز می توان از این فرآیند، بدست آورد؛ وقتی وزارت اطلاعات توانسته با یک سرنخ کوچک ضربات سهمگین اینگونه ی به سازمان سیا وارد کند، اینک با وجود در اختیاز داشتن اطلاعات وسیع باید منتظر ضربات سهمگین تر از این نیز در آینده و به صورت متعدد بود. ●●دو: شبکه جاسوسی آمریکا پس از ضربه اطلاعاتی ایران نیازمند یک خانه تکانی اساسی و خارج کردن وسیع جاسوسان از کشورهای متعدد دنیا شده است. بنابراین این شبکه از درون متلاشی شده و نه امکان حذف همه عناصر آن وجود دارد و نه اعتماد به همه آن! اینک مدیران سازمان سیا دقیقا نمی دانند که چند لایه شبکه آنها ضربه خورده و کدام لایه ها از بین رفته اند. این مساله به خوبی نشان می دهد که سازمان اطلاعاتی آمریکا در چه برزخی قرار گرفته است. سربسته نیز می توان به این موضوع اشاره کرد که محتمل ایران صاحب یک شبکه نفوذ دائمی در بخش های سایبری سازمان سیا و شبکه جاسوسی ایلات متحده شده است. ●●سه: اساسا اقدامات ضدجاسوسی در دنیا اینک بدون توانمندی فنی بالا به سرانجام مطلوبی نمی رسد. همچنانکه نفوذ ایران به لایه های پنهان اینترنتی مرتبط با بخش جاسوسی سازمان سیا توانمندی فنی بالایی را می‌طلبیده است. یعنی متخصصین امنیتی و سایبری ایران توانسته اند به حیات خلوت امنیت دنیا که به نوعی در انحصار آمریکا بوده، نفوذ کنند. این را همه اضافه کنید که آمریکا در سالهای اخیر در حوزه اطلاعاتی به شدت سایبرمحور شده است و ایران در واقع یکی از ستون های نظام جدید اطلاعاتی آمریکا را دچار ویرانی عجیبی کرده است. ●●چهار: بر اساس آنچه گزارش رسمی منتشر شده وزارت اطلاعات، ایران یک همکاری بین اللملی گسترده برای ضربه جهانی به سرویس اطلاعاتی آمریکا با متحدین خود در نقاط مختلف دنیا داشته است . اطلاعات و اشراف ایران به قدری درباره این شبکه جهانی اطلاعاتی دقیق بوده است که بخشی از جاسوسان آمریکایی بر اساس اعتماد به این اسناد در کشورهای مختلف دنیا اعدام شده اند. اما نکته جالب تر این است که ایران در این همکاری به نوعی نقش راهبر و هدایت کننده سرویس های همکار را نیز برعهده داشته؛ این قسمت ماجرا برای همه کسانی که در سالهای اخیر عملکرد جامعه اطلاعاتی ایران را رصد و پیگیری می کنند، خبر هیجان انگیزی محسوب می شود. اینک وزارت اطلاعات ایران در نقطه ای از اطلاعات سایبری قرار گرفته است که دیگر سازمان های اطلاعاتی همسو و حتی رقیب نیازمند اخبار و تحلیل های آن هستند. این نیازمندی اطلاعاتی به ایران در آینده نزدیک، با فواید بین المللی و طبیعتا دستاوردهای امنیتی بیشتری نیز برای کشورمان به همراه خواهد شد. منجمله اینکه ایران می تواند با استفاده از این نیازمندی معامله‌های خوبی اطلاعاتی راجع مخالفین خود در سرتاسر دنیا با سرویس‌های مختلف داشته باشد. ●●پنج: اما یک دستاورد فوق سری نیز می توان برای این موفقیت بزرگ اطلاعاتی برای جمهوری اسلامی ثبت کرد که شاید بتوان گفت ایران جز محدودترین کشورهای دنیا است که این دستاورد فوق سری اطلاعاتی را اینک در اختیار دارد. این دستاورد فوق سری نیز شناسایی روش‌های جدید جاسوسی سازمان «CIA» است. تسلط بر روش‌های جاسوسی محرمانه سیا، یعنی ایران در مواجه با این سازمان اطلاعاتی که بارها برتریش بر دیگر سازمان پیشرفته جاسوسی کشورهای دیگر همچون آلمان و انگلیس نیز ثبت شده، به یک نقطه مطلوب مهار و آسیب ناپذیری رسیده است @mahdi_jahantighi
✅"پهپاد" بعدی آمریکا کی و چگونه منهدم خواهد شد؟ 🔻چه کسی دستور شلیک به "گلوبال هاوک"را صادر کرد؟ ✍ : سالها اکثر استراتژیست های سیاسی و نظامی آمریکایی از این گزینه سخن گفته بودند که "گزینه جنگ روی میز آمریکا" باید ابزاری همیشگی و آنقدر واقعی و معتبر باشد تا ایران هم محاسبات راهبردیش را مرتبا تنظیم و هم دچار محاسبات غلط در مواجه با آمریکا نشود؛ اما اینک ایران است که با منهدم کردن یکی از پیشرفته ترین تجهیزات نظامی آمریکا و در واقع با پاسخ نظامی، محاسبات آمریکا را تنظیم مجدد کرده و غلط بودن آدرس‌ها درباره خودش را یادآوری کرده است. به معنای دیگر این فقط ایران است که به صورت جامع و عاقلانه "گزینه جنگ روی میز است" را به نمایش گذاشته است. البته ایران به دنبال جنگ نیست ولی در عمل نشان داده که راه استفاده از آن را از ابرقدرت دیگری بهتر می فهمد. ■اما در حادثه اخیر خلیج فارس چه کسی دستور شلیک و انهدام پهپاد آمریکا را صادر کرد؟ پاسخ به این سوال نه به خاظر اهمیت و یا در برابر اظهارات سبک ترامپ است که گفته است که انهدام پهپاد آمریکا ممکن است اشتباه فردی یک ژنرال! باشد، بلکه به دلیل این است که نحوه مواجه ایران با موارد مشابهه را نیز قابل پیش بینی خواهد کرد. 🔻در اینباره چند گام تحلیلی مهم ذیل را بخوانید: ●●الف: روایت رسمی و محدودی که تاکنون منتشر شده نشان می دهد که ایران طبق یک فرآیند معمولی تعریف شده، پس از تجاوز یک شی عظیم الجثه آمریکایی به آب های سرزمینی کشورمان پس از چند اخطار رسمی آنهم بر اساس یک عرف بین المللی اقدام به یک فرمان طبیعی و مرسوم کرده و نهایتا شی پرنده متجاوز را منهدم کرده است. ●●ب: اما همین روایت رسمی مقامات نظامی ایران را کمی لایه برداری باید کرد. در این صورت روایت رسمی را اینگونه می توان تبیین کرد؛در گام نخست ایران در یک اقدام فنی پیچیده ابتدا پهپاد آمریکایی به ظاهر رادارگریز را ردیابی کرده و در مرحله دوم آن را شناسایی – هویت آمریکایی آن را مشخص کرده است- سپس تهدید و اخطار و در اقدامی قاطعانه نهایتا انهدام آن را عملیاتی کرده و درواقع ظرف چند ثانیه پهپاد فوق پیشرفته "گلوبال هاوک" را تبدیل به چند تیکه آهن پاره کرده است. @mahdi_jahantighi
✅"پهپاد" بعدی آمریکا کی و چگونه منهدم خواهد شد؟ 🔻 چه کسی دستور شلیک به "گلوبال هاوک"را صادر کرد؟ ●●ج: طبیعی است که با مشخص شدن هویت آمریکایی پهپاد متجاوز اولین سوالات و ملاحضات این باشد که دستور مهم و حساس شلیک به این پهپاد را با توجه به تبعات امنیتی و سیاسی آن چه کسی صادر کرده است؟ در اینباره چند فرض مهم ذیل را می توان تصور کرد: ••یک: فرض اول این است که مدیران سامانه دفاعی ایران، از قبل توجیهه بوده که در برابر هر نوع تجاوز و بدون ملاحظه هر نوع انتساب به هرکشوری، شی متجاوز را مورد هدف قرار بدهند. ••دو: فرض دوم این است که در مرحله تصمیم گیری برای شلیک به پهپاد آمریکایی مقامات نظامی و امنیتی بالاتری از مسئولین مستقر در سامانه دفاعی منطقه خلیج فارس، دستور شلیک را صادر کرده اند. ••سه: فرض سوم نیز این است که ایران یک برنامه عملیاتی و روانی در آمریکا را جدی گرفته و آن اینکه یک حمله محدود از طرف آمریکا را با هدف تاثیر بر محاسبات راهبردی مسئولین و مردم در دستور کار است. به همین دلیل آتش به اختیاری برای پاسخ محکم به این برنامه در دستور کار فرمانده هان ارشد نظامی و با صدور مجوز فرمانده عالی بوده است. در این فرض ایران جنگ گسترده و طولانی با خود را منتفی می داند ولی از حمله محدود به برخی مراکز خود با هدف شوک به افکار عمومی و تردید در مسئولین خود غفلت نکرده و فرمان آتش به فرمانده هان نظامی خود را داده است. ••چهار: فرض چهارم نیز این است که پهپادهای آمریکایی اخیرا در لیست قرمز ایران و به خصوص در ماه های اخیر و پس از افزایش کم سابقه تحریم ها و خروج آمریکا از برجام قرار گرفته و ایران درصدد انتقام کور و یا تلافی به هر قیمتی از آمریکا بوده است. ••پنج: فرض پنجم نیز این است این اقدام نظامی یک اقدام خودسرانه و بدون هماهنگی بوده باشد. همانند آنچه ترامپ معتقد است! ■فرض پنجم اما از اساس منتفی است زیرا حتی در شرایط معمولی و نه مثل شرایط حساس کنونی اقداماتی به مراتب کوچکتر در حوزه نظامی نیز باید با برنامه دستوری و فرمانده هان ارشد نظامی کنترل و هماهنگ شود. ■ به نظر می رسد که فرض چهارم نیز به نوعی باطل باشد، زیرا تاکنون سپاه پهپادهای متعددی از آمریکایی ها را منهدم و یا حتی به تسخیر خود درآورده است و بسیاری از این پهپادها قبل از برجام در اختیار ایران قرار گرفته یا منهدم شده اند. بنابراین این اراده همیشگی در نیروهای نظامی ایران وجود داشته که در مواجه با پهپادهای آمریکایی این اقدام را انجام بدهند. ■اما اینکه فرض سوم، دوم و اول چقدر صحیح تر است، تشخیص آن بسیار سخت است. زیرا بخشی از آن به محرمانه بودن فرآینده صدور فرمان آتش و نحوه عملکرد سامانه موشکی ایران بر می گردد. ولی فرض اول و دوم و سوم به راحتی قابل جمع با یکدیگر می باشد. ■بدین معنا که هم در فرض اول و دوم و همچنین در فرض سوم وجود اراده و مهمتر از آن اجازه رسمی و با هدف برای شلیک به ماشین جنگی آمریکا در ایران آشکار است. همین اراده و اجازه شلیک به ما می گوید که پس از این نیز هر پهپاد آمریکایی در هر نقطه و هر زمان در صورت تجاوز با سرنوشت پهپاد گلوبال هاوک مواجه خواهد شد. ■البته وجود این اراده و اجازه و البته ایضا آتش به اختیاری هوشمندانه فرماندهان ارشد یک نکته بزرگ دیگر نیز در درون خود دارد و آن اینکه نیروهای نظامی ایران وقتی در مرحله جاسوسی به ماشین جنگی آمریکا رحم نمی کنند، بنابراین در هرنوع مواجه با تهاجم نظامی نیز باید منتظر سریع ترین و سنگین ترین ضربات متقابل باشیم. نتیجه کلی آنکه پهپاد بعدی از هر زمانی که به مرزهای ایران وارد بشود، سرنوشت مشابه گلوبال هاوک پیدا خواهد کرد و اجازه شلیک در ایران نیز از قبل صادر شده است. @mahdi_jahantighi
✅ علایم یک شکست جدید فوق پیشرفته دیگر برای آمریکا/ حمله سایبری امریکا به سامانه موشکی منهدم کننده "گلوبال هاوک" چگونه شکست خورده؟ 🔻واشنگتن پست، نیویورک تایمز و خبرگزاری آسوشیتدپرس مدعی شدند ایالات متحده آمریکا روز پنجشنبه حملات سایبری‌ای را بر علیه سامانه تسلیحاتی ایران انجام داده است. بر اساس این ادعا، هدف اصلی این حمله سایبری تسلیحات نظامی ایران بوده است. تسلیحاتی که به گفته آمریکا در سرنگونی پهپاد ایالات متحده و حمله به نفت‌کش‌ها مورد استفاده قرار گرفته شده است. 👈اما در اینباره بیشتر بخوانید: ●●گرچه این حملات و ادعاها تاکنون توسط منابع مسئول ایران تایید نشده  اما حمله سایبری به تجهیزات و  تسلیحات نظامی ایران امر بی سابقه ای نبوده و همواره تکرار شده است. ●●سوال اساسی این است که هدف این حملات سایبری اخیر چه بوده؟ پاسخ این سوال در ظاهر مشخص است و آن اینکه هدف ایجاد اخلال در تسلیحات موشکی و دفاعی ایران بوده است. اما سوال اساسی تر  این است که این اخلال به چه منظور بوده است؟! ■ هدف اول این است که حملات در ظاهر قرار بوده که ضربه سنگینی و مدت داری به بخش نرم افزاری تسلیحات پیشرفته موشکی و دفاعی ایران وارد کند و این تجهیزات را با آسیب های عمیق روبه رو کند. ■ اما هدف دوم را شاید بتوان با استفاده از مطلب نیویورک تایمز بیشتر رمزگشایی کرد! نیویورک تایمز نوشته که قرار بوده این حمله برای مدت زمان مشخصی سیستم تسلیحاتی ایران را از کار بیاندازد. این "زمان معین" بر چه اساس و با چه هدفی بوده است؟! ●●طبیعی است که اولین گمانه بر این گزاره استوار شود که " حمله سایبری با هدف از کاراندازی قدرت دفاعی ایران برای فرآهم شدن پاسخ نظامی آمریکا باشد". همچنانکه نشریه واشنگتن پست مدعی شده که این حمله سایبری موجب از کار افتادن سیستم‌های کامپیوتری کنترل تجهیزات شلیک موشک‌ و راکت‌ شده است. ●●بنابراین در صورتی که بپذیریم، این خبرها صحیح است، می توان گفت بعد از سرنگونی پهپاد فوق پیشرفته، اینبار آمریکا در یک جنگ سایبری پیچیده نیز شکست خورده است. زیرا حتی اگر مطالب هدفمند این سه رسانه آمریکایی را درست هم پنداریم حداقل با یک گزاره قطعی روبه رو می شویم و آن اینکه حمله سایبری آمریکا به تجهیزات دفاعی ایران با شکست قطعی روبه رو شده و عملا نتوانسته مدت زمان مطلوب و مدنظر ارتش آمریکا برای ضربه و از کاراندازی سیستم های کامپیوتری حوزه دفاعی و موشکی ایران را محقق کند. ضمن اینکه ثابت می کند سامانه های دفاعی بومی ایران نه تنها در تهاجم قابلیت فوق العاده ای دارند بلکه از یک حصار حفاظتی فوق پیشرفته ای نیز بهرمند هستند و آسیب پذیری شان به راحتی ممکن نیست. @mahdi_jahantighi
(۱) ✔محرمانه ترین اخبار از یک جلسه تاریخی مقامات ارشد سیاسی و نظامی آمریکا/ در آخرین دقایق تصمیم درباره پاسخ نظامی به ایران در کاخ سفید چه گذشت؟! 🔻ترامپ مدعی شده که ده دقیقه قبل از آغاز عملیات بر علیه ایران دستور توقف پاسخ نظامی را داده است. این ادعا که گرچه شواهدی از دروغ بودن آن حکایت می کند ولی به نوعی دیگر برای جامعه تحلیلی در ایران و آمریکا اهمیت راهبردی دارد. صورت مساله ده دقیقه پایانی آمریکا در یک جمله خلاصه می شود و آن اینکه مقامات مختلف آمریکایی و از هردوجناح سیاسی جدای از عملیات روانی معمول – اعتبار سازی روانی گزینه جنگ- در سالهای اخیر در موقعیت عملی برای اجرایی کردن این گزینه قرار داشتند. 👈اخبار و واقعیات محرمانه ترین جلسات رئیس جمهور آمریکا با مقامات نظامی و سیاسی این کشور چه بوده است؟ به نظر می رسد که واقعیات غیرقابل انکار ذیل، بخش زیادی از اخبار محرمانه پشت پرده اتاق های نهایی تصمیم گیری در آمریکا را نشان می دهد: ✅الف: عدم اجماع درباره تصمیمات راهبردی در باره ایران در آمریکا قطعی است. تاکنون اخبار و اظهارات افرادی که در آن جلسات نهایی تصمیم گیری تاریخی مقامات ارشد آمریکا شرکت کرده اند – تاریخی از آن جهت که در آینده درباره آن جلست بیشتر از اکنون در آمریکاحرف زده خواهد شد- همه اظهارات و کدها بر عدم اجماع و سردرگمی درباره تصمیمات مهم درباره ایران را ثابت می کند. این تصمیمات  به خصوص درباره نوع ومواجه نظامی با ایران بسیار آشفته تر از همیشه است. در آن جلسه کسی از رقبا و مسئولین دموکرات آمریکا ترامپ را برای عدم جنگ سرزنش نکرده است! به همین دلیل ترامپ با یک خیال راحت‌تر با رسانه‌ها مواجه شد و حتی گفته از سپاه بابت عدم انهدام هواپیمای دیگر آمریکایی که سرنشین داشته، تشکر می کند! بماند که ترامپ بی میل ترین فرد برای جنگ در میان حتی ارشدترین مقامات دولت خود هست! و این نکته بسیار مهمی است. ●●اما نکته راهبردی تر و مهمتر این است که برخلاف تصور عمومی، اختلاف اصلی بر سر ایران بر جنگ و یا عدم جنگ با آن نیست بلکه بخشی از اختلاف بر سر عدم افزایش تنش ها و یا کاهش تنش ها در گزینه های غیرجنگی است! این در حالیست که دربدترین شرایط تحمیلی به آمریکا نیز جلسات اخیر تاریخی مقامات آمریکایی نشان داده که آنها حتی برای گزینه "جنگ بسیار محدود" نیز اجماع و اتفاق نظر ندارند. ✅ب: اینک می توان به صراحت گفت که بخش جدی از جلسه آخر محرمانه تصمیم گیری نهایی در کاخ سفید نه برای نوع پاسخ نظامی آمریکا به ایران گذشته بلکه برای این مساله بوده است که رئیس جمهور  ایلات متحده چگونه علت عدم پاسخ آمریکا به ایران را بیان کند! و بهترین پاسخ برای اقناع عدم حتی پاسخ همتراز نظامی به ایران به افکار عمومی داخل و خارج از آمریکا چیست؟ @mahdi_jahantighi
(۲) ✔محرمانه ترین اخبار از یک جلسه تاریخی مقامات ارشد سیاسی و نظامی آمریکا ✅ج: وقتی خروجی جلسات محرمانه در کاخ سفید، عدم پاسخ نظامی به ایران بوده، طبیعی است که بخش محوری این جلسات نیز به دلایل غیرمفید بودن و تبعات حمله نظامی به ایران برای منافع ملی آمریکا گذشته است. مهمترین کدی که در اینباره وجود دارد این است که مقامات آمریکایی ها معتقدند ایران پاسخ به حمله محدود نظامی را نه تنها مسکوت نمی گذارد بلکه محدود هم پاسخ نمی دهد! ✅د: عموما و مسلما در همه تصمیمات راهبردی در کشورها از اولین مسایل بررسی بازخورد و مواجه افکار عمومی با تصمیمات اتخاذ شده حاکمیت ها است. همچنانکه هیچ کشوری اقدام نظامی نخواهد کرد بدون اینکه آخرین وضعیت افکار عمومی مردمش را بسنجد و یا بخواهد در آنها آمادگی ایجاد کند. طبیعی است که یکی دیگر از خروجی های محرمانه جلسات نهایی کاخ سفید، بررسی آخرین نظرسنی های محرمانه از آخرین وضعیت فکار عمومی آمریکا درباره جنگ با ایران بوده است. این در حالیست که افکار عمومی آمریکا سالهاست سیاست خارجه دولت های آمریکا  را در حوزه جنگ مجبور به محدودیت های کرده است و این را هردوجناح قدرتمند در آمریکا به خوبی درک می کنند و باور عمیق دارند. تصمیم آن جلسات محرمانه کاخ سفید نه تنها این بوده که مردم آمریکا آمادگی جنگ ندارند بلکه باید به آنها اطمینان داد که آمریکا حتی پاسخ محدود نظامی هم به ایران نخواهد داد. ✅ه: مشاوران و دوستان انتخاباتی ترامپ به او گفته اند،جنگ با ایران می تواند همه تصویرسازی تبلیغاتی از او از اول تبلیغات ریاست جمهوری تاکنون را از بین ببرد. اما اینک مساله مهمتر برای ترامپ  شکست راهبرد فشار حداکثری برای به پای میز مذاکره آوردن ایران است. ترامپ معتقد بود فشار و اعتبار بخشی به گزینه جنگ برای ایران کفایت می‌کند  تا او به اهدافش برسد. بنابراین به صورت طبیعی او و یا برخی مشاوران عاقلش باید به فکر ترسیم یک راهبرد جدید بشوند. اما جلسات بازنگری درباره مواجه با ایران در کاخ سفید توسط خود جمهوری اسلامی و به خصوص دولت می تواند پربارتر و تعداد آن را بیشتر  شود!  اگر دولت و مجموع دستگاه های حاکمیتی همچنان بر هزینه مندکردن اقدامات تقابلی  آمریکا ایستادگی کنند، بازنگری در استراتژی دولت ترامپ در مقابل ایران دور از دسترس نخواهد بود. مهمترین راهبرد  این است که از درون ایران این پیام به خارج صادر شود که ایران بر هزینه دار کردن اقدامات دولت ترامپ و حتبی استفاده بیشتر از ابزارهای فشار خود به آمریکا اصرار دارد و کوتاه نخواهد آمد. 👈متن سر تیتر سایت جهان نیوز را اینجا بخوانید http://www.jahannews.com/news/691601 @mahdi_jahantighi
✔️تحریم‌های جدید ترامپ ارزش تحلیل ندارد/ فقط تلخ است که هرزه‌ها نام یوسف ما ببرند.. 🔻تحریم آیت الله خامنه ای، عملا امکان پذیر نبوده و نیست. سالهاست در غرب و آمریکا ایشان در شدیدترین تحریمها و محدودیت‌ها منجمله تحریم های کم سابقه رسانه ای بوده است. ولی الان چه اتفاقی افتاده است؟! او از محبوبترین رهبران دنیا است با این تفاوت با همه دیگران که کاریزمایش در "منطق" و "معنویت خاصش" است. همان چیزی که بر اساس سنت‌های الهی نهایتا او را بر دیگر رهبران امروز جهان چیره خواهد کرد. 🔹🔹البته این مطلب نه در پی جدی گرفتن تحریم های جدید آمریکا است و نه می‌خواهد اثبات کند که چرا رهبر ایران تحریم پذیر نیست؟! چون تجربه سی ساله همه اتاق فکرهای آمریکایی شکست و احساس زبونی درباره رهبر ایران بوده و چه دلیلی بالاتر از اینکه وقتی دانشمندان خبیث سیاسی در آمریکا این شکست را قبول دارند، به اظهارات و اقدامات فرد احمقی همچون ترامپ توجه باید کرد! 🔹🔹اساسا حسینیه امام خمینی(ره) بیت رهبری مگر تحریم پذیر است؟ منطق، عقلانیت، معنویت و استدلال الهی در کجای تاریخ توانسته حبس شود که اینبار شود؟ حسینیه امام خمینی(ه) تحریم شکن است نه تحریم پذیر؛ دفتر رهبری هم، همان حسینیه امام خمنی(ره) است که هیچ قدرتی نمی تواند آن را تحریم کند. 🔷🔷بنابراین این نوشته فقط یک پاسخ طبیعی درونی به اقدام سبک ترامپ است! و حتی نه غیرتی شدن از باب اینکه فردی همانند ترامپ می تواند غباری بر عبای ولایت ما بیاندازد بلکه از باب دل سوختنی که هرزه ها را چه به یوسف ما؛ فقط تلخ است که هرزه‌ها نام یوسف ما ببرند.. هرچند که زمانه است که اجازه داده هرزه ها نام یوسف را هم ببرند وگرنه دهان نجس  را چه توان که حتی اسم پاکان را به زبان آورد. به همین دلیل ما حتی از تهدید توخالی رئیس آمریکا نسبت به رهبری، هم حزین می شویم.  ترامپ غلطی نمی تواند بکند ولی حزینیم که می‌شد و می‌توانستیم کاری بکنیم که او نتواند حتی از محدوده قرمز ما نامی ببرد. 🔴🔴هرچند ترامپ اینبار با نزدیک شدن به محدوده حسینیه امام خمینی(ره) نه کار را برای خود بلکه برای دیگرآمریکایی ها نیز سخت کرده است! چون دفاع از "ولی مسلمین" لزوما در چارچوب های قابل پیش بینی تعریف نمی شود، همانطور که تاکنون دفاع از "امام جامعه" محدود به ساختارهای رسمی جمهوری اسلامی نبوده. سالهاست حمایت از ولایت با آتش به اختیاری در سرتاسر عالم قرین است. هر قلب مومنی در هر گوشه ای از دنیا و با هر ملیتی، می تواند فرمان آتش را برای دفاع از ولایت فقیه صادر کند. بهتر است ترامپ  نزدیکتر از این نشود ... @mahdi_jahantighi
✅ آیا زمان تغییر برخی نسبت‌های جریان انقلابی و اصولگرا از رئیسی فرا رسیده؟! 🔻"ادامه حمایت" از آقای رئیسی یا "مطالبه گری" و "آغاز انتقادات" از او!؟ ✍بی شک یکی از عالی‌ترین تحولات مدیریتی کلان کشور، تغییر ریاست قوه قضاییه بود که هم به لحاظ جایگاه و هم به لحاظ شخصیت اجتماعی وسیاسی آقای رئیسی آن را جذاب تر نیز کرد. رئیسی پس از انتصاب در آستان قدس و با مجموع اقدامات بزرگ و انقلابی که از خود به نمایش گذاشت، نسبتش با جریان انقلابی و جناح سیاسی اصولگرا نیز دچار یک تغییر بزرگ شد. او تقریبا به یکباره تبدیل به یک چهره بسیار محبوب و الگو شد و این روند تا انتخابات ریاست جمهوری 96 به اوج خود رسید. ✍البته رئیسی با شیبی قابل توجه از محبوبیت در یک جناح سیاسی در کشور فراتر رفت و به یک چهره محبوب اجتماعی نیز تبدیل شد. آغاز این روند از آستان قدس تا انتخابات ریاست جمهوری 96 و علی رغم همه تخریب‌ها کسب آرای قابل توجه 16 میلیونی نشان می دهد که او از محدود شخصیت های انقلابی است که در فاصله کوتاهی تبدیل به یک چهره محبوب اجتماعی با این حجم وسیع شده است. ✍نکته جالب اینکه با انتصاب وی به ریاست قوه قضاییه نیز این روند نه تنها متوقف نشده بلکه گسترده تر نیز شده است. شاید به نوعی همین گسترش محبوبیت نیز بود که پس از ریاست بر قوه قضاییه حتی بخش های زیادی از جناح اصلاح طلب کشور نیز از ریاست او استقبال کم سابقه ای کردند! مهمترین آورده این سرمایه اجتماعی نیز برای رئیسی این بود که بسیاری این پشتوانه مردمی را برای تحول در قوه قضاییه در زمان ریاستش بسیار موثر می دانند. ✍در این میان از زمان مشغول شدن رئیسی در آستان قدس، انتخابات ریاست جمهوری 96 و بعد از آن و اینک چندماه پس از گذشت ریاستش بر یکی از مهمترین ارکان جمهوری اسلامی، موضع فعالین سیاسی و فرهنگی جریان انقلاب و همچنین موضع احزاب و گروه های اصولگرا حمایت کامل از آقای رئیسی بوده است. موضعی که البته با عملکرد امیدوارکننده رئیسی پس از آغاز ریاست رسمی بر قوه قضاییه بیش از پیش درستی آن تایید شده است. رئیسی پس از ریاست بر قوه قضاییه اولا دارای یک برنامه جدید مورد تایید برای این نهاد است – که تاکنون چند بار مورد تعریف و تایید رهبری نیز قرار گرفته است- و دوما خیز رفتار مدیریتی او نیز نشان می دهد که تحول در قوه قضاییه و بهبود عملکرد این رکن مهم انقلاب را جدی در حال پیگیری است. [ ادامه دارد...] @mahdi_jahantighi
✅ برای تکامل رفتارهای انقلابی مغفول، از خودی‌ها شروع کنیم ( ) 🔻"ادامه حمایت" از آقای رئیسی یا "مطالبه گری" و "آغاز انتقادات" از او!/ آیا زمان تغییر برخی نسبت‌های جریان انقلابی و اصولگرا با رئیسی فرا رسیده؟! 👈اما سوال اساسی این است که آیا موضع جریان انقلابی کشور با آقای رئیسی نباید تغییراتی داشته باشد؟ آیا همین موضع صرفا حمایتی باید در دستور کار باشد؟ آیا پس از مسئول شدن و ریاست وی بر یکی از مهمترین ارکان حاکمیتی کشور، نسبت جریان انقلاب با وی نیز نباید دچار تغییراتی بشود؟! ✍در ابتدا باید تصریح کنم که به اعتقاد نگارنده موضع حمایتی از آقای رئیسی باید حتی بیشتر تقویت شود تا قوه قضاییه به سرمایه اجتماعی بیشتر از اکنون دست پیدا کند و برای اجرایی عدالت تقویت شود و دست بزرگانش برای برخورد با مفسیدن دچار لرزش نشود. اما باید تصدیق کرد که موضع صرفا حمایتی در حال حاضر موضع جامع و کاملی نیست. رئیسی اینک یک مسئول اجرایی است و وظایفی بزرگ و ماموریت های بزرگی دارد که عملکرد درستش به این وظایف و ماموریت در بهبود وضعیت انقلاب و مردم تاثیر مستقیم دارد. ✍از سوی او اینک وضعیتش در قبال انقلاب و مردم طبیعی است که با دوران انتخابات و حتی خادمی آستان قدس تفاوت های جدی دارد. به معنای دیگر تغییر نقش رئیسی در جمهوری اسلامی خود به خود سبب تغییر برخی نسبت های او با جریان انقلابی و مومن کشور نیز می شود! ✍یک مثال ساده این است که نسبت جریان انقلابی برای رئیسی در ایام تبلیغات و انتخابات ریاست جمهوری، شناساندن صحیح و دفاع از سوابق و اقدامات گذشته و تبلیغ او بود. اما اینک وظیفه ما برای رئیسی در برابر مردم فقط تبلیغ او نیست! چون نسبت خود رئیسی نیز با مردم تغییر کرده و اینک در نقش یک خدمتگذار و پاسخگو به ملت قرار گرفته است. ✍به نوعی جریان انقلاب که معرف رئیسی به جامعه بوده نیز در طول همین مساله در موضع پاسخگویی قرار گرفته است. اگر امروز به اصلاح طلبان انتقاد میکنیم که مسئولیت معرفی و تبلیغ آقای روحانی در برابر مردم را بپذیرند، خودمان نیز نباید به این آفت مبتلا شویم. ✍بنابراین جریان انقلابی برای پاسخگویی رئسی به انتظارات و مطالبات مردم نباید بی تفاوت باشد. ساده تر آنکه الان جریان انقلابی کشور فقط نباید عملکرد آقای رئیسی را به مردم منتقل کند بلکه باید مطالبات و انتظارات و صدالبته انتقادات مردم را نیز به آقای رئیسی انتقال بدهد. زیرا در موضع نقش دینی خود نسبت به عموم جامعه باید مطالبه گر، مطالبات مردم و به دنبال جلب رضایت آنها نیز باشد. ✍از سوی دیگر اساسا نسبت و نقش شخص رئیسی با انقلاب نیز دچار تغییراتی شده است. رئیسی اینک رئیس یکی از ارکان اجرایی انقلاب است و مرتبا عملکرد او باید انقلاب را تقویت و به تکامل آن کمک کند. ✍بنابراین انقلاب و خدمت و دفاع از مطالبات و جلب رضایت مردم دو رکن اساسی هستند که هر فردی در هر جایگاهی با آن ذو سنجیده می شوند و نه یالعکس . ✍در هر صورت، همین نسبت های جدید نیز گاهی باید ما را از تبلیغ و حمایت صرف فاصله داده و آقای رئیسی – بسیار محترم و انقلابی- را در این نسبت جدید نیز مرتبا رصد کرده و صریح‌تر از قبل بسنجیم! ✍اما رهبر انقلاب در دیدار با مسئولین و کارکنان قوه قضاییه یک مطالبه از رئیس قوه قضاییه به نوعی مطرح کردند و آن تحول دستگاه قضایی به نحوی که طی مدتی برای مردم ملموس باشد! می توان گفت این مطالبه به نوعی بزرگترین مطالبه رهبری از دوران جدید قوه قضاییه است. خب اینک وظیفه ما در برابر این مطالبه رهبری چیست؟ بسیار طبیعی است که موضع جریان انقلابی و جناح اصولگرا در کشور باید موضع مطالبه تحول از قوه قضاییه آنهم با تبصره مدت زمانی مشخص! از آقای رئیسی و دیگر مسئولین این نهاد مهم باشد. ✍حال اگر افراد و جریانی موضع خود را صرفا حمایت افراطی از آقای رئیسی قرار داده باشد، می توانند، هم مطالبه شدن با رهبری در برابر دوران جدید قوه قضائیه باشد؟! قطعا نه! البته اینجا یک مغالطه را نیز باید پاسخ داد و آن اینکه مطالبه مانعی برای ادامه حمایت از آقای رئیسی نیست بلکه به نوعی مراقبت و تکمیل کننده آن است. همانطور که اگر آقای رئیسی اقداماتی در جهت تحول در قوه قضائیه برمی دارند آنجا اتفاقا موضع باید حتما حمایتی و اتفاقا از نوع شدید آن باشد! اما اگر اقدامات آقای رئیسی برای تحول کوتاه یا ناکافی یا کند و یا خدای نکرده اشتباه بود، اینجا موضع به ثواب نزدیکتر، اول مطالبه و در صورت کوتاهی در ادامه تبدیل به انتقاد می شود! [ ادامه دارد...] @mahdi_jahantighi
✅برای تکامل رفتارهای انقلابی مغفول، از خودی‌ها شروع کنیم ( ) 🔻"ادامه حمایت" از آقای رئیسی یا "مطالبه گری" و "آغاز انتقادات" از او!/ آیا زمان تغییر برخی نسبت‌های جریان انقلابی و اصولگرا با رئیسی فرا رسیده؟! ✍اما همه اینها نوشته شد تا چند نتیجه مهم ذیل را بتوانم بگیریم: ✔️الف: موضع عموم جریان انقلابی کشور باید آنقدر به تکامل نزدیک بشود که نسبتش از اشخاص عبور و به اصل انقلاب و در نظر گرفتن کمک به تکامل انقلاب – بخوانید تحقق گام دو- و جلب رضایت و گسترش خدمت به مردم نزدیکتر شود. وگرنه هر طیفی از انقلاب در یکی از شخصیت های ارزشی کشور، متوقف خواهد شد. ✔️ب: کمک و حفاظت از اشخاص خوب و انقلابی کشور فقط حمایت و تبلیغ از آنها نیست بلکه گاهی گوشزد کردن ضعف ها و پیگیری مطالبات انقلاب و مردم کمک بزرگتر به آنها خواهد بود. همچنانکه آقای رئیسی یکی از سرمایه های کشور و انقلاب هستند و حمایت و البته مراقبت از او تواما برای جریان انقلابی کشور، تکلیف آور است. ✔️ج: مطلوب دانستن همه عملکرد فرد مورد علاقه مان در هر شرایطی ، هم عقلایی نیست و هم انسان و جامعه را از بسیاری تکالیف دیگر نسبت به خود آن فرد دور می کند. وقتی امام جامعه برای مردم حق نظارت و انتقاد بر خود قائل است، قطعا این نقش مردم نباید برای مسئولین کشور تضعیف شود. کوتاهی و یا تضعیف در نظارت جمعی در کشور درباره مسئولین، بخشی از مشکلات امروز را به همراه داشته است. خوبست جریان انقلابی کشور مطالبات مردم و نظارت بر مسئولین را اول از شخصیت های مورد علاقه خودشان شروع کنند و این ان شاالله به سلامت بیشتر و پاک ماندن جریان انقلابی و اشخاص مورد علاقه آن تواما کمک خواهد کرد. ✔️ذ: اما در مورد شخص آقای رئیسی اینک در چه مرحله ای هستیم ادامه حمایت، آغاز نقد عملکرد یا مطالبه گری؟! عملکرد آقای رئیسی تاکنون حمایت جریان انقلابی را لازم کرده است، درباره نقد عملکرد نیز، هنوز چون در مراحل اولیه ریاست ایشان هستیم، قطعا انتقادات جامع و راهبردی از ایشان غلط است ولی باب انتقادات کوچک و روزمره! از خود ایشان و یا اطرافیانش قطعا می تواند باز باشد. اما درباره مطالبه گری، یک مطالبه بزرگ از طرف رهبری – تحول در قوه قضائیه- عملا وجود دارد. البته با این تبصره که اکنون این مطالبه باید با تشویق و ترغیب و حمایت از تحقق آن و در نظر گرفتن زمان و محدودیت وچالش های پیش رو! همراه باشد. دقیق تر آنکه مطالبه گری تحول قوه قضائیه نیز نباید با هیاهو، انتقادات سبک و بی مورد، سیاسی کاری و حتی به بهای تضعیف جایگاه ریاست قوه همراه شود. یادمان نیز نرود که تحول در دوران جدید قوه قضائیه با ریاست آقای رئیسی جای امیدواری بسیار دارد و رهبری هم در اینباره امیدواری شان را بیان کرده اند. بنابراین انتقادات احتمالی از آقای رئیسی و قوه قضائیه نباید به روح امیدواری ایجاد شده ضربه وارد کند و این مهمترین مساله در ملاحظات ماه های اولیه است. ضمنا رهبر معظم انقلاب به نوعی سرفصل های مطالبه گری برای تحول در قوه را مشخص کرده اند؛ اجرای سند آماده شده‌ی تحول بدون تأخیر، زمان دار بودن اقدامات برای تحول، اولویت پرداختن به مفسذین داخل قوه قضائیه، انتصابات دقیق، آورده های جدید برای دستکاه قضا، اخلاق در برابر متهم و شاکی، قاطعیت، سخت گیری در برابر مفسیدن ، احیای حقوق عامه، داشتن گوش شنوا در برابر مردم، رفتار حکیمانه، داشتن راهکارهای خلاقانه برای بهبود سیستم و... ✍خلاصه آنکه به نظر می رسد که مطالبه گری برای "تحول قوه قضائیه" به همراه ادامه حمایت عاقلانه از آقای رئیسی بیش از هر گزینه مشخص دیگری اینک در اولویت است و دیگر موارد در سرفصل بعدی است ولی فراموش کردن کامل آن موارد نیز به تکلیف و بصیرت نزدیک نیست. 🔻***پی نوشت: صحبت از آقای رئیسی صرفا یکی از مصادیق مهم محل تذکر بود و نه صرفا تمرکز بر او. ضمن اینکه جایگاه اجتماعی و سیاسی و به خصوص ریاست رئیسی بر یکی از ستونهای جمهوری اسلامی نیز اقتضا می کند که اگر قرار است مواردی برای جریان انقلابی کشور درباره افراد مورد علاقه شان یادآوری شود از افرادی همانند آقای رئیسی و یا امثال او شروع شود! @madi_jahantighi
ارزیابی ویژه درباره حواشی راه اندازی اینستکس ✔️کاهش تعهدات برجامی، از زدن پهپاد آمریکایی سخت‌تر است؟! ✍اینستکس بالاخره در یک مسیر به ظاهر اجرایی قرار گرفته است. مسیری که البته حتی افرادی همانند عراقچی- که عموما اندک اروپایی ها را هم در این سالها زیاد می دیدند-  معتقد  است نه اندازه حق ایران در برجام است و نه نفتی با آن فروخته می شود و نه اساسا قرار است که به تحریم ها تحمیلی آمریکا به ایران ضربه ای وارد کند. تازه اگر مواد خوراکی هم از این طریق ارسال شود به ازای این است که ایران در برجام بماند و دیگران هرکاری هم خواستند بکنند. اما اینستکس دقیقا ایران را در چه وضعیت راهبردی دلخواه برای طرف غربی  قرار می دهد: 🔷🔷الف: اینستکس عملا نه تنها هیچ آسیبی به تحریم ها وارد نمیکند و اساسا حتی وعده کمک به درو زدن ایران در تحریم را هم منتفی و بالاتر از آن مسدود می کند. خباثت بیشتر در پشت پرده اینستکس نیز این است که ایران را چند ماه دیگر برای رسیدن به نقطه نهایی تحریم – یعنی صفر کردن کامل نفت ایران- در دالان برجام حفظ میکند. یعنی زمان حیاتی پیش رو  را برای ایران می کشد، تا اهداف تحریمی آمریکا کامل محقق شود. 🔷🔷ب: اینستکس درست در زمانی که آمریکایی ها در نوع مواجه با ایران به خاطر سلسله ای از اتفاقات امنیتی در خلیج فارس و همچنین کاهش تعهدات برجامی، دچار مخمصه راهبردی و تصمیم گیری شده اند، در مسیر راهبردی جدید ایران خلل ایجاد می کند. همین مسیر راهبردی جدید بود که آمریکا را مجبور کرد تا یکی از غول های اقتصادی شرق را برای واسط به ایران بفرستد و اینک از فضای فریبنده ایجاد شده پس از راه اندازی اینستکس احتمالا یک غول اقتصادی اروپایی دیگر-  زمزمه سفر مکرون به تهران- را برای واسطه گری و البته اینبار با چاشنی وسوسه بیشتر اقتصادی برای تحقق فریب برای مذاکره به تهران گسیل کند. مکرون به اعتقاد ترامپ گزینه جذاب تری برای دولت ایران هست، فرانسه کشوری است که هنوز هم برخی غرب زده های داخلی به آن امید دارند و زمینه ها و زیرساخت های وسوسه انگیز اقتصادی بیشتر از ژاپن برای دولت ایران به همراه دارد. 🔷🔷ج: اینستکس رسما ایران را مجبور می کند که بپذیرد از بسیاری از حقوق خود در برجام عقب بنشیند و عملا نه توان و نه اراده ای دیگر برای طرح مجدد آن داشته باشد. به معنایی دیگر اگر آمریکایی ها با خروج از برجام ایران را از حقوق و وعده های داده شده خود محروم کردند، اروپایی ها با ماندن خود و اجبار ایران در برجام، مردم کشورمان را از همان حداقل حقوق نامتوازن خود در برجام هم محروم می کنند. این که می گویند، اروپایی ها و آمریکایی ها یک هدف و با دو روش مختلف در برابر ایران دارند، دقیقا در همین اینجاست. 🔻اما در این شرایط یک نکته راهبردی مهم وجود دارد، تفکر معتقد به اقتدار و مقاومت وقتی پهپاد آمریکایی را ساقط کرد، روی ورق به مراتب تصمیم گیری درباره آن -با توجه به تبعات قابل پیش بینی آن-  از ادامه کاهش آرام تعهدات برجامی ایران و یا نه مجدد به یک فرستاده احتمالی همانند مکرون، سخت‌تر بود. به معنای دیگر دولت گزینه به مراتب راحت تری برای حراست و تامین منافع ملی در اختیار دارد و عمل و اصرار بر کاهش تعهدات برجامی  شجاعت و البته تدبیر پیچیده‌تر کمتری از زدن پهپاد آمریکایی می طلبد! ⚫️⚫️و دست آخر اینکه الان بیشتر قابل فهم است که چرا چندی قبل و پیشاپیش رهبر معظم انقلاب بر انتقال و انتشار گزاره "فریب نخوردن جمهوری اسلامی برای مذاکره با آمریکا" در داخل کشور و انتقال پیام به طرف خارجی اصرار داشتند.  اینک ابعاد جدید فریب برای هدایت مقامات ایران برای مذاکره مشخص شده است، سه ضلع اینستکس، ادامه تمایل برای سیاست فرستادن واسطه‌ها و توقف رویکرد افزایش تفکر مقاومتی ایران، شکل دهند طراحی به روز شده "فریب ایران برای مذاکره"با آمریکا است. @mahdi_jahantighi
✔️ارزیابی آخرین گزارش سازمان امنیت داخلی آلمان/ نکات فوق العاده از توان اطلاعاتی ایران در قلب اروپا نیروهای امنیتی جمهوری اسلامی نزدیکتر از همیشه به اپوزسیون و ضد انقلاب خارج نشین ✍گزارش رسمی امنیت سال 2018 سازمان امنیت داخلی آلمان، چند روز قبل منتشر شد. نکته جالب اینکه مفصل‌ترین بخش این گزارش حاوی مشاهدات و ارزیابی‌های این نهاد امنیتی درباره فعالیت اطلاعاتی ایران در آلمان اختصاص دارد. ارزیابی این گزارش اطلاعاتی، حاوی نکات جالبی درباره ارزیابی یک از قوی ترین نهادهای امنیتی غرب درباره قدرت، میزان و نوع فعالیت های دستگاه های امنیتی جمهوری اسلامی در اروپا است. همچنین این گزارش به‌روزترین برآورد رسمی از توان اطلاعاتی ایران در قلب اروپا محسوب می شود. 🔷یک: بر اساس این گزارش؛ شبکه جمع آوری اخبار دستگاه امنیتی ایران محدود به عوامل ایرانی نیست و بخش مهمی از آن مبتنی بر منابع بومی در قلب اروپا است . یعنی صحت و عمق اخبار جمع آوری شده، توسط دستگاه اطلاعاتی ایران، دارای درجه بالایی از اعتبار و اطمینان می‌باشد. 🔷دو: نکته جالب اینکه سرویس اطلاعاتی ایران، تنها به جمع آوری اخبار امنیتی در اروپا اقدام نمی کند و تمرکز ویژه ای بر اطلاعات علمی و اقتصادی روز اروپا دارد. یعنی نقشی فراتر از امنیت بر عهده داشته و بخشی از پیشرفت های علمی ایران نیز به نوعی مدیون دستگاه امنیتی کشور است. ضمن اینکه معنای دیگر به روزرسانی برای اطلاع از وضعیت اقتصادی غرب از طریق جمع آوری اخبار محرمانه اطلاعاتی؛ یعنی ایران در جنگ اقتصادی تنها نظاره گر نیست و به دنبال کسب اطلاعات راهبردی اقتصادی از قدرت های غربی بوده که  قطعا در این کارزار دیر یا زود به درد ایران خواهد خورد. 🔷سه: طبق رویه اعتراف گونه همه گزارش های اطلاعاتی سالهای اخیر درباره ایران، سرویس امنیتی آلمان نیز به قدرت فوق العاده سایبری ایران اذعان شده است. برای دانستن ابعاد این قدرت کافیست که بدانیم در آخرین گزارش سرویس امنیت داخلی آلمان تلویحا اعتراف شده که ایران بخش مهمی از به روز بودن خود در امور تسلیحاتی و هوافضا را مدیون قدرت سایبری و جمع آوری اخبار مخفی از طریق جنگ سایبری است. 🔷چهار: سازمان امنیت داخلی آلمان در گزارش خود از رصد و تمرکز ویژه وزرات اطلاعات و نیروی سپاه قدس بر هر نوع نهاد وابسته و یا حتی حامی اسرائیل در این کشور است. به معنای دیگر ایران هم اکنون، علاوه بر تمرکز و اشراف بر محدود سرزمینی فعلی رژیم صهیونیستی،بر سازمان های متعدد اسرائیل در سرتاسر اروپا نیز  اشراف اطلاعاتی دارد. به معنایی دیگر قدرت ایران برای آسیب به اسرائیل فقط در محدوده جغرافیایی فعلی آن نیست و این توان را دارد که در صورت لزوم در نقاط مختلف اروپا نیز به این رژیم ضربه وارد کند. 🔷پنج: در گزارش سالیانه دستگاه امنیت داخلی آلمان به اشراف فوق العاده دستگاه امنیتی ایران بر اپوزسیون خارج نشین نیز اشاره شده است. آنچه از فحوای این گزارش می توان به خوبی دریافت این است که میزان اشراف اطلاعاتی دستگاه امنیتی کشورمان به گونه ای است که میزان آسیب‌پذیری اعضای اپوزسیون و ضدانقلاب بیش از هر زمان دیگری بالاتر رفته است. 🔷شش: اما شاید راهبردی ترین مساله در گزارش سازمان امنیت داخلی آلمان اعتراف به این نکته راهبردی است که دستگاه اطلاعاتی ایران همتراز کشوری عمل می کند که باور دارد قدرت منطقه ای است و به دنبال تاثیرگذاری فرامرزی – بخوانید جهانی- است. این همترازی نکته بسیار مهمی است که پیشرو بودن دستگاه امنیتی کشور را نشان می دهد. ضمن اینکه سرویس اطلاعاتی آلمان اعتراف می کند که سطح جمع آوری اخبار امنیتی ایران در اروپا، بسیار استراتژیک است. یعنی اخباری را دنبال می کند که دقیقا ناظر و مبتنی بر آینده پژوهی از آینده سیاسی غرب و سیاست خارجه کشورهای اروپایی می باشد. به معنایی دیگر، جهت راهبردی دستگاه امنیتی ایران در راستای خیز  ایران به سمت قدرت فرامنطقه ای شدن و با تقویت اشراف بر پیش بینی معادلات قدرت در سالهای آینده در دنیای غرب است. 🔷هفت: نکته آخر اینکه به ادعای سازمان امنیت داخلی آلمان، بخشی از تمرکز مستمر اطلاعاتی ایران برای تقویت روزافزون قدرت موشکی است. یعنی همواره باید امیدوار بود که ایران در به روز ترین سطح از فناوری موشکی دنیا و اطلاع از وضعیت رقبای موشکی خود قرار خواهد داشت. ان شاالله... @mahdi_jahantighi
🔰چرا برادر خاتمی سند همکاری‌شان با آمریکا را منتشر کرد؟! اسنادی بالاتر از جاسوس بودن لیدرهای اصلاح طلب ✍برای همراهی برخی اصلاح طلبان با بدترین طراحی‌ دشمن نیازی به ارائه سند نیست. چهره‌هایی که خود از مسئولین امنیتی و سیاسی این مملکت بودند، وقتی با خواست دشمن همراهی می کنند، این افراد دیگر در زمره فریب خوردگان معمولی محسوب نمی شوند و بلکه در درون خود دقیقا از عمق اقداماتشان مطلع هستند. آنها به خاطر سوابق و تجارب اجرایی‌شان دقیقا می‌دانند که همکار و همراه دشمن شده‌اند. 🔹🔹اما با این وجود هستند افرادی در جریان اصلاح‌طلب که سندهای آشکارتری از همراهی خود با دشمن به جای می گذارند! محمدرضا خاتمی، مصطفی تاجزاده، محسن امین‌زاده، و عبدالله رمضان‌زاده سخنگوی کابینه اصلاحات چند روز قبل سندی از همکار و همراه بودن با آمریکا را آنهم به صورت آشکار در یک رسانه آمریکایی منتشر کردند. آنها در آن یادداشت از قریب الوقوع بودن جنگ آمریکا با ایران سخن گفته و همچنین به صراحت گفته‌اند که حمله آمریکا سبب نابودی اصلاحات! شده و تذکر داده‌اند که اگر دولت ترامپ با آن‌ها همکاری نکند در انتخابات آتی شکست خواهند خورد! 👈اما در اینباره بیشتر بخوانید: 🔷یک: در مقاطع بسیاری از تاریخ همواره یکی از بزنگاه های که بزرگترین و بیشترین جاسوسان فعال و یا دستگیر شده اند، مقاطعی بوده که القای جنگ، القای برتری نظامی دشمن در جنگ و نهایتا زمینه سازی تسلیم شدن یک کشور در برابر دشمن، اتفاق افتاده. اساسا در این مقاطع فعالیت جاسوسان و همکاران دشمن چندین برابر می شود و کسانی که این جاسوسان و همکاران را استخدام میکنند، بیشتر از هر موقعی از آنها می‌خواهند که در چنین مقاطعی فعال باشند. 🔷دو: طی چند ماه اخیر متعدد سخنرانی‌ها، نامه‌ها از طرف چهره های اصلی و تصمیم گیر اصلاح‌طلب مشاهده شده که چه رسانه ای و چه غیر رسانه‌ای هم القای جنگ با آمریکا را کرده اند و هم نابودی و شکست ایران در صورت حمله آمریکا به ایران را جار زده‌اند. اما یک جاسوس حرفه‌ای و یک همکار و اجیر شده مستقیم آمریکا در ایران، غیر از این چه ماموریت تمام عیار دیگری می تواند در این شرایط داشته باشد؟ مگر معتبر سازی حمله آمریکا به ایران و القای نابودی و شکست سنگین ایران در صورت حمله آمریکا، در تمام این سالها بخش اصلی طراحی عملیات روانی اتاق فکرها و دولتمردان آمریکایی و عوامل آنها نبوده است؟! 🔷سه: بالاتر از جاسوسی و یا عامل دشمن بودن، مسئولین و یا چهره‌های سرشناس سیاسی و فرهنگی هستند که رفتار‌شان مطلوب دشمن باشد و خود نیز به این اشاره کنند. زیرا اساسا جاسوس ها با صرف هزینه های گزاف به دنبال این هستند که زمینه ای را ایجاد کند تا افرادی مطلوب نقشه و منافع دشمن عمل کنند. بنابراین یادداشت برادر خاتمی و دیگر لیدرهای اصلاح طلب را یکبار دیگر در نیویورک تایمز مرور کنید. این چهار اصلاح‌طلب در نامه خود تاکید کرد بحران میان ایران و آمریکا طی سال‌ گذشته، جریان اصلاح‌طلب در ایران را نحیف کرده و اگر دولت ترامپ با آن‌ها همکاری نکند در انتخابات شکست خواهند خورد. این غیر از این است که خود اعتراف می‌کنند که آرمان اصلاح طلبی و مشخصا خودشان، مطلوب آمریکایی هاست؟! 🔷چهار: در روزنامه معتبری همچون نیویورک تایمز نمی شود مطلب بدون تاییدیه نوشت. یعنی سابقه‌ای بوده که محمدرضا خاتمی و دوستانش به امید تاثیرگذاری نوشته اند ما مطلوب شما آمریکایی ها هستیم و گرنه نوشتن این نکات به صورت علنی در آمریکا چه فایده ای داشته است!؟ باید از قبل تایید مطلوب بودنشان برای آمریکا موجود بوده باشد که اینک آن را دوباره به دولتمردان آمریکا یادآوری کنند. 🔷پنج: این نوع یاداشت نوشتن چه تفاوتی با عملکرد و اهداف یک عامل دشمن و جاسوس بودن دارد؟! هر دو نه تنها در هدف بلکه در برخی اعمال نیز یک طور رفتار می‌کنند. فقط جاسوس اولی در ازای این کار پول و وعده دریافت می‌کند ولی برادر خاتمی و دیگر دوستانش حداقل برای مردم شفاف نیست چه نوع خدماتی از آمریکا دریافت می کنند. اگر فرض بگیریم سند ارتباط وعده سیاسی و یا پول و هر نوع پاداش دیگر در ازای این خدمات به آمریکایی ها درباره این افراد وجود ندارد، این نوع خدمات شبه جاسوسی، آنهم بدون جیره و مواجب تاسف آورتر از جاسوس رسمی بودن است. 🔷شش: یک نکته بسیار ترحم انگیز در درون این یادداشت وجود دارد و آن اینکه این لیدرهای اصلاح‌طلب که منزوی بودن خود در جامعه ایران را قطعی می دانند، ادامه حیات سیاسی خود را از آمریکایی‌ها گدایی می‌کنند. آنها در یادداشت منتشر شده خود نگرانند که با حمله آمریکا اصلاحات در ایران، بساطشان جمع شود! اما چه خوش خیالند به آمریکای که به مراتب دوستان قوی تر از تاج زاده و خاتمی ها را در خاورمیانه در بزنگاه با لگد از خود دور کرده و یا تنها گذاشته تا دیگران آنقدر لگد بزنند، تا نابود شوند. @mahdi_jahantighi
[بخش نخست] 🔰طراحی ضد امنیتی جدید آمریکا در جنوب شرق/ پشت پرده قرار گرفتن جیش العدل در فهرست گروه های تروریستی آمریکا 👈جریان تروریستی در جنوب شرق، با تشکیل گروهک جندالله – جندالشیطان- توسط عبدالمالک ریگی، در اویل دهه هشتاد وارد مرحله تازه ای شد. این گروه با پشتیبانی آمریکا و اسرائیل روندهای ضدامنیتی در بلوچستان ایران را دچار تحولاتی کرد و اولین عملیات های مستمر انتحاری و حمله هدفمند به مراکز مذهبی شیعیان و کشار مردم سنی به جرم همراهی با جمهوری اسلامی در آن سالها توسط این گروه انجام شد. این گروه بعدها با پیوستن به فتنه سبز و حتی تغییر نام خود، به جبهه اتحاد اپوزسیون که تحت نظارت آمریکا در زمان فتنه 88 گردهم آمده بودند، پیوست. از 88 به بعد عملا می توان گفت این گروه پس از منافقین، نیروی مسلح رسمی اپوزسیون خارج نشین شد. اما پس از دستگیری تاریخی عبدالمالک ریگی در آسمان ایران و فروپاشی گروه او؛ چند ماه بعد! آمریکا گروهک جندالشیطان را که نزدیک به چهارصد شهید و زخمی از مردم شیعه و سنی سیستان و بلوچستان را در کارنامه داشت، با تاخیر خبیثانه ای در سال 2010 به لیست گروه های تروریستی خود اضافه کرد. 🔹🔹در فاصله کوتاهی بعد از فروپاشی جندالشیطان، نفر دوم نظامی این گروه – محمد ظاهر- گروه جیش العدل را تشکیل و تاکنون خون صدها شیعه و سنی، زن و کودک بی گناه و بی دفاع و همچنین تعدادی از حافظان امنیت کشور را بر زمین ریخته است. با این وجود پس از چندسال جنایت مستمر، وزارت خارجه آمریکا این گروه را با تاخیر زمانی بسیار معنادار در لیست گروه های تروریستی قرار داده اند. ⚠ اما واقعا ماجرا چیست؟! آمریکایی ها در پشت صحنه چه چیزی را دنبال می کنند؟! @mahdi_jahantighi
[بخش پایانے] 🔰طراحی ضد امنیتی جدید آمریکا در جنوب شرق/ پشت پرده قرار گرفتن جیش العدل در فهرست گروه های تروریستی آمریکا ●●الف: همچنانکه اشاره شد آمریکایی ها، گروهک جندالشیطان را عملابعد از فروپاشی این گروه، در لیست گروه های تروریستی قرار دادند و پس از آن نیز هیچ اقدام عملی علیه افراد این گروه تاکنون نکرده اند. ضمن اینکه باقیمانده گروهک جندالشیطان عملا با نظارت و هدایت آمریکایی ها موفق به تشکیل گروه جدید شدند! ماحصل این نظارت و هدایت، تاسیس گروهک جیش العدل شد. گروه ای که آمریکایی ها توسط منافقین، تشکیلات ، آموزش های جاسوسی، تسلیحات جدید و حتی محتوا و سبک بیانیه های شان را هم تغییر دادند. بنابراین پس از این هم قرار نیست برای اعضای گروه جیش العدل از طرف آمریکا اتفاقی بیافتد. و این اقدام اخیر، نیز نمادین باقی خواهد ماند. ضمن اینکه عمق جنایات ضدبشری جیش العدل هم به گونه ای است که آمریکایی ها مجبور به ظاهرسازی شده اند و اجبارا باید در پشت صحنه ارتباطات خود را حفظ کنند. در صوری بودن اقدام اخیر وزارت خارجه آمریکا همین بس که جیش العدل پس از قرار گرفتن رسمی در لیست گروه های تروریستی، لازم ندیده حتی اظهارنظر ظاهری و واکنش معمولی هم داشته باشد. ●●ب: آمریکایی ها با صرف دلارهای زیاد – که بخشی از آن نیز توسط پول مستقیم نفتی عربستان و امارات تامین می شود- تاکنون برای تشکیل گروه های متعدد تروریستی در جنوب شرق هزینه صرف کرده اند، ولی حتی به اهداف اولیه خود نیز نزدیک نشده اند. گروه های همچون جیش العدل قرار بود، همواره ابزار پروژه مشغول سازی امنیتی ایران در جنوب شرق باشند و همچنین طی چند سال به ارتشی برای استقلال بلوچستان ایران! تبدیل شوند. اما اکنون آمریکایی ها به هیچکدام از اهداف خود نرسیده و جیش العدل خواسته های آنها با وجود چندین سال زمان و فرصت، نتوانسته برآورده کند. این گروه مانند جندالشیطان پس از چند سال جنایت به یک گروه سوخته و با ارزش محدود به چند عملیات تروریستی برای ادامه حیاتش تبدیل شده اشت. بنابراین زمان بهم زدن روابط ظاهری با این گروه نیز رسیده و از این به بعد ارتباط با آن از طریق همان سرپل های پنتاگون و سازمان سیا به صورت مخفی و با همکاری افسران اطلاعاتی عربستان و امارات باقی خواهد ماند. در حقیقت آمریکایی ها با قرار دادن جیش العدل به عنوان گروه تروریستی به شکست اهداف امنیتی و سیاسی خود در جنوب شرق ایران اعتراف کرده اند. ●●ج: اما آمریکا پس از مرحله جداسازی ظاهری خود از جیش العدل یک هدف خبیثانه دیگر را دنبال می کند. این گروه بعد از این مجوز خواهد داشت که عمق جنایات غیر انسانی خود را افزایش بدهد! به معنای دیگر، در لیست ترور آمریکا قرار گرفتن در حقیقت مجوز جنایت بیشتر برای این گروه توسط آمریکا است. آمریکایی ها پیشاپی برای جنایات غیرانسانی جیش العدل در آینده، به ظن خودشان راه فرار و انکار ارتباط با این گروه را باز کرده اند. ●●د: یک گمانه امنیتی و اطلاعاتی دیگر نیز این است که آمریکا، گروه تروریستی جدیدی با قالب و ظاهری دیگر را جایگزین جیش العدل خواهد کرد. این گروه یا گروه های جدید نیز همچون جندالشیطان و جیش العدل سالها فرصت دارند تا قبل از اعلام ظاهری در لیست گروه های تروریستی آمریکا جنایات جدیدی را با خیال راحت و بدون مانع در جنوب شرقران راه بیااندازند. آمریکایی ها سالهاست آرزو دارند یک گروه نظامی در جنوب شرق داشته باشد که باوجود عملیات های ضدامنیتی، بدنه اجتماعی و هوادارمردمی داشته باشد و ظاهر جنایاتش هم تاحدی با حداقل معیارهای حقوق بشری قابل تطبیق باشد. تجربه نزدیک به دو دهه فعالیت های جندالشیطان و جیش الظلم نشان داد که سالها سرمایه گذاری بر این گروه ها نه تنها بدنه اجتماعی در جنوب شرق برای تفکرات وهابی و تجزیه طلب ایجاد نمی کند، بلکه آمریکایی ها را در عوض به علت شراکت در جنایات آنها در میان مردم شیعه و سنی سیستان و بلوچستان منفورتر کرده است. دولت آمریکا با قرار دادن جیش العدل در فهرست گروه های تروریستی این کشور در حقیقت افسران سازمان سیا را به خاطر ناکارآمدی و عدم موفقیت در اهداف راهبردی تنبیه کرده است. @mahdi_jahantighi
✔️باز هم یک تلفن بدموقع؟! نقاط ضعف و قوت گام دوم هسته ای ✍گام دوم هسته ای در حالی برداشته شده، که گرچه می‌توانست با قاطعیت بیشتری برداشته شود ولی در همین حرکت آرام چون در بستر یک مسیر درست راهبردی قرار دارد، بی فایده هم نیست. اما در یک نگاه کلی چند نکته و ملاحظه راهبردی ذیل را برای گام ذوم می‌توان اشاره کرد: 🔷الف: شاید مهمترین آورده گام هرچند کوتاه دوم هسته‌ای در همین جملات اخیر ریچارد نفیو معمار تحریم ها در دولت اوباما نهفته است که گفته است: مسئله جالب توجه برای من درباره اقدام ایران در خصوص از سرگیری غنی سازی اورانیوم به بالاتر از 3.67 درصد و همینطور عبور آنها از محدودیت 300 کیلوگرم برای ذخائر اورانیوم  آن آدم هایی هستند که به من اطمینان خاطر می دادند اگر برجام را نقص کرده و به ایرانی ها با بازاعمال تحریم ها فشار وارد کنیم آنها هم دست روی دست می گذارند. 🔷ب: در جمع‌بندی تصور طرف غربی از ایران می‌توان گفت که آنها معتقد بودند که نیروهای نظامی ایران در برابر تهدید به جنگ قاطع هستند ولی دولت در برابر تهدید بازگشت تحریم‌ها بی‌دفاع و  دست‌بسته باقی می‌ماند، و بدترین ذهنیت درباره دولت ایران همین است. یعنی اگرچه معتبرسازی جنگ در برابر ایران به بن بست می‌خورد ولی معتبرسازی بازگشت تحریم ها، دولت ایران را به راحتی در منگنه روانی و عملی قرار می‌دهد. به همین دلیل کاهش گام دوم در وهله اول کمک به تصویر بسیار بدی است که در طرف غربی از روحانی و ظریف شکل گرفته است. البته دولت باید به طرف غربی نیز به مرور نشان بدهد که دل کندن از برجام نیز برایش به هیچ وجه سخت نیست. بنابراین دو گزینه "نترسیدن از  بازگشت تحریم" و " تمایل ایران به آتش زدن برجام" باید در رفتار دولت دیده شود. این دو  را در کنار "مهم نشمردن و دل نبستن اینستکس" و "منتفی دانستن هرنوع تمایل برای مذاکره با آمریکا"نیز باید با آن دو گزینه قبلی ترکیب شود. بنابراین یکبار دیگر این نتیجه راهبردی تصدیق می شود که: ادامه واکنش تهاجمی ایران، بزرگترین مساله راهبردی برای محاسبات طرف غربی در این روزهای حساس است. ذهنیتی که نزدیک به شش سال برای غربی ها تثبیت شده بود، عدم واکنش ایران در قبال نقص حقوقش بود. حالا شواهد بسیاری نشان می دهد که معتبرسازی واکنش های بزرگ از طرف ایران، متغییر اصلی برای تغییر رفتار اروپایی ها و آمریکایی ها می باشد. ایران بعد از این باید بر مسیر تهاجمی خود اصرار داشته باشد. مسیر تهاجمی هم معنایش، تهدید به غنی سازی بیشتر با ترکیبی دیگر از ابزارهای فشار ایران برای عقب نشینی گام به گام اروپایی تا رفع تحریم‌ها و تسهیل فروش نفت و معاملات بانکی ایران است. 🔹ج: موکول کردن اعلام جزئیات گام سوم به 60 روز دیگر شاید یکی از ضعف های گام دوم هسته ای باشد. در اینباره عدم ترسیم جزئیات شفاف به نوعی برای دیپلماسی در شرایط فعلی به نوعی سبب نقص‌های در مسیر راهبردی دیپلماتیک جدید ایران هست. شاید این محاسبه در ذهنیت وزارت خارجه کشورمان باشد که عدم اعلام جزییات گام سوم به نوعی ایجاد تردید و انفعال در کشورهای مقابل ایران ترسیم بکند و این در طول ادامه مذاکرات مفید باشد. اما به نظر می رسد که ترسیم شفاف گزینه های ایران بیش از همه چیز در حال حاضر مفیدتر باشد. زیرا عدم ترسیم جزییات گام سوم این مساله را نیز در درون خود دارد که ایران همچنان به اروپایی ها امید گشایش دارد و یا از رفتن به سمت گزینه‌های قوی‌تر کمی ابا دارد. ضمن اینکه سیاست انتظار تاکنون نشان داده که وضعیت اقتصادی ایران را همچنان بدون پیشرفت محسوس قرار می دهد. از سوی دیگر گرچه ایران تاکنون با واسطه ها قاطع برخورد کرده است ولی از اثر تلفن اخیر مکرون به روحانی نیز نباید غافل شد. مکرون علاوه بر اینکه به دنبال این بوده است که از زبان روحانی بشنود که ایران در گام دوم چه خواهد کرد، به دنبال باز کردن پای آمریکایی‌ها به مذاکرات با ایران نیز بوده است. روحانی هم یکبار دیگر ظاهرا شرط برداشتن تحریم ها را در اینباره گذاشته است. برخی گمانه زنی ها نیز محدوده این در خواست را کاهش تحریم ها آنهم تحریم های که آمریکا ظالمانه و بی مورد پس از خروج از برجام انجام داده است، بیان کرده اند. اما اگر  به قول آقای عراقچی برجام پرونده‌اش بسته شده، دیگر مذاکرات جدید با آمریکا چه معنایی خواهد داشت؟! @mahdi_jahantighi
در ساعات اولیه پس از سقوط پهپاد آمریکایی در تهران چه گذشت؟! ✔️ابعاد جدید از علت توقف عملیات آمریکا ده دقیقه قبل از حمله به ایران ✍ترامپ پس از سقوط پهپاد گرانقیمت و پیشرفته «گلوبال هاوک» مدعی شد که ده دقیقه به آغاز حمله نظامی به ایران، به علت تلفات انسانی فرمان توقف عملیات را صادر کرده است. اعلام  این موضوع در ابتدا سبب تحلیل ها و اخبار متضادی درباره صحت و یا نادرستی این مساله شد. اخیرا دو شاهد معتبر ایرانی و یک شاهد آمریکایی بدست آمده است که آمریکایی ها تمایل به پاسخ نظامی را داشته اند ولی یک دلیل کاملا ایرانی بیش از دلایل آمریکایی  مانع توقف عملیات شده است. دو شاهد ایرانی هم اظهارات وزیر اطلاعات و رئیس سازمان پدافند غیرعامل کشور است که هر دو از اعلام تصمیم آمریکا برای حمله محدود به ایران و سپس پاسخ بازدارانده ایران به این تصمیم حکایت دارد. ♦️♦️و البته شاهد سوم؛ تشکیک بسیار مهم و کارشناسی «لئون پانه‌تا»، وزیر دفاع اسبق آمریکا است که البته علت شهرت ویژه او برای جامعه اطلاعاتی ایران، به چندین سال ریاستش بر سازمان سیا بر می گردد. پانه‌تا در مصاحبه‌ای با روزنامه آلمانی اشپیگل، درباره علت توقف حمله نظامی به ایران گفته است: نمی‌توانم تصور کنم که وزارت دفاع برنامه‌ای برای حمله به اهداف مشخصی داشته باشد و شمار تلفات ناشی از هدف قرار دادن آن مواضع را مشخص نکرده باشد.این موضوع باید در نخستین رایزنی‌ها مشخص‌شده باشد. اما بررسی اظهارات این سه شاهد مهم چه می‌گوید: 🔷🔷الف: اینک مشخص است که در ساعات پس از سقوط پهپاد گلوبال هاوک یک عامل و به تعبیییر دقیق تر یک پیام  ایرانی سبب توقف تصمیم عجولانه و غیر منطقی ترامپ و دولت این کشور شده است. تصریح به لفظ عجولانه هم به این دلیل است که ساعاتی پس از فروکش هیجان در جامعه سیاسی و نظامی آمریکا، حتی شخص ترامپ نیز پس از دور شدن از التهابات و فشار ساعات اول ناشی سقوط پهپاد به صراحت گفته که خوشحال است که عملیات نظامی را علیه متوقف کرده است. اما این پیام بازدارنده ایرانی به آمریکا نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی یک گزاره راهبردی و بسیار معتبر در حوزه امنیت ملی خود تولید کرده است: " هر نوع حمله و در هر سطحی به منزله آغاز جنگ و  با پاسخ سریع و گسترده – همه به لحاظ نوع ابزار تسلیحاتی و پاسخ نظامی و هم به لحاظ جغرافیایی-  ایران مواجه می شود". این گزاره آنقدر برای آمریکایی‌ها معتبر شده که نه تنها حمله گسترده نظامی و حتی محدود به ایران را برای آنها منتفی کرده، بلکه توانایی کنترل مقامات آمریکا حتی در یکی از هیجانی‌ترین لحظات سیاسی و نظامی این کشور را در یک دهه اخیر نیز اثبات کرده است. 🔷🔷ب: فرآیند تصمیم و انهدام سقوط پهپاد آمریکایی نشان می‌دهد، که تصمیمات نظامی در تهران کمترین زمان ممکن و با چاشنی اعتماد به نفس فوق العاده گرفته می شود. اما به دلایل متعددی این اعتماد به نفس – بخوانید اعتقاد به قدرت بومی نظامی کشور- در ساعات پس از سقوط پهپاد بیشتر نمایان است. درست در زمانی که احتمال عملیات نظامی علیه کشور به اوج خود می‌رسد، اتاق تصمیم گیر ارشد نظامی ایران، در نهایت شجاعت احتمال پاسخ نظامی  گسترده و غیر محدود  ایران را با معتبر سازی  فوق العاده صادر می‌کند. این پیام آنقدر معتبر است که آمریکایی‌ها نیز یقین پیدا می‌کنند که پاسخ به حمله ایران، پاسخی به بزرگی یک جنگ تمام عیار را برای آنها خواهد داشت. 🔷🔷ج: اما آنچه بیش از همه اهمیت دارد، باور آمریکا به حقیقی بودن پاسخ نظامی ایران است. این باور چگونه در آمریکایی‌ها شکل گرفته است؟! برای پاسخ دقیق به این سوال باید در مطلبی دیگر به صورت مفصل به آن پرداخت ولی اجمالا می‌توان گفت که این باور محصول این گزاره است: آمریکایی‌ها به قدرت نظامی ایران اعتراف دارند و مهمتر از همه اینکه در تمام سالهای گذشته در مناطق مختلف خلیج فارس عملا قاطعیت و واقعی بودن پیام‌های فرمانده هان نظامی ایران را در صحنه‌های واقعی جنگ مستقیم و نیابتی کاملا لمس کرده‌اند.   🔷🔷د: حال باید برگشت و به این سوال پاسخ داد که در ساعات اولیه بعد از سقوط پهپاد آمریکایی در تهران چه گذشته است: آمادگی قبلی، آرامش، اعتماد به نفس و نهایتا شجاعت، چهار گزینه‌ای است که روح همه تصمیمات و اتفاقات در پایتخت ایران در یکی از حساس ترین مقاطع نظامی و امنیتی چند سال اخیر کشور و منطقه است @mahdi_jahantighi
فریب جالب اطلاعاتی "آقا محمد" پشت صحنه سریال گاندو ✔️حسام‌الدین آشنا در دام اطلاعاتی "آقا محمد" واقعی +جزییات ✍سریال گاندو به ظاهر تمام شده ولی آنقدر عمیق و تاثیرگذار بوده که اینک یک دو قطبی بزرگ شکل گرفته است. مردم و "آقا محمدها" یک قطب شده‌اند و قطب مقابل هم گرچه بسیار قلیل است ولی از امثال حسام الدین آشنا در نهاد ریاست جمهوری تا مسعود بهنود در بی‌بی‌سی فارسی ساکن لندن را شامل می‌شود. ♦️♦️اما فرض کنید که یک "آقا محمد" واقعی در پشت سریال "گاندو" بوده باشد و او غیر از تنویر، آشنایی، بصیرت افزایی جامعه درباره پروژه "نفوذ" و البته آرامش‌بخشی به مردم درباره حواس جمع دستگاه امنیتی به تهدیدات نرم و پنهان بیرونی و داخلی، دنبال یک سری اهداف اطلاعاتی دیگری نیز بوده باشد. در این صورت الان چه اتفاقی افتاده است؟! 🔷الف: فرض کنید "آقا محمد" پشت پرده سریال "گاندو" به دنبال این ارزیابی باشد که چه افراد و جریاناتی در داخل و خارج از کشور با دیدن این سریال حساس و نگران – بخوانید بیشتر به دست و پا میافتند- می‌شوند و بعد بر اساس اصول روانشنانسی و اطلاعاتی، برای ادامه تکمیل پرونده "نفود" باید همان نقاط را باید بیشتر مورد رصد اطلاعاتی و مراقبت قرار بدهد. حال با این زوایه نگاه، اشخاص و مراکز اصلی تخریب هدفمند سریال "گاندو" را دوباره بررسی کنید. بی شک یکی از افراد بالای فهرست تخریب، حسام الدین آشنا مشاور فرهنگی رئیس‌جمهور است! با این تحلیل، به نظر می‌رسد که علاوه بر نفوذی‌ها و نفوذخوردگان، ایضا آقای "آشنا" نیز در دام اطلاعاتی "آقا محمد" واقعی گیر افتاده‌اند. 🔷ب: یک فرض مهم‌تر دیگر نیز می‌توان تصور کرد؛ بر اساس طراحی "آقا محمد" واقعی، سریال گاندو  می‌تواند تنها بخشی از  ایجاد آمادگی برای انتشار اسناد بیشتر پروژه "نفوذ" در افکار عمومی و به خصوص پس از اینکه جامعه آدرس‌های خوبی نیز درباره برخی افراد خاص پیدا کرد، باشد. حال طراحی‌های عملیات روانی حسام الدین آشنا در جهت تخریب سریال "گاندو" ناخواسته به اجرایی شدن طرح دوم عملیات روانی و رسانه ای "آقا محمد"  واقعی کمک می‌کند. از این منظر نیز امثال حسام الدین آشنا با سالها سوابق و فعالیت اطلاعاتی و همچنین دیگر دولتی‌ها همانند برخی سخنگویان وزارت خارجه، بدجوری در دام عملیات روانی یک "آقا محمد" واقعی گرفتار شده‌اند. ♦️♦️*پی نوشت: این نوشته تنها یک فرض ژورنالیستی بود؛ اما از نظر روش‌های اطلاعاتی و عملیات روانی این فرض‌ها هم محال نیست! بنابراین اگر این فرض ژورنالیستی درست باشد امثال "آشنا" تنها کاری که از این پس می‌توانند انجام بدهند، این است که به سردار عبدی! فشار بیاورند، تا واسطه کوتاه آمدن "آقا محمدهای" جوان، آزاده و گمنام امنیت ملی کشور شود. البته "آقا محمدهای" واقعی سفارش‌پذیر و سازشکار درباره امنیت مردم و انقلاب نیستند و سردار عبدی هم نشان داد روش و اخلاقش کوتاه‌آمدن نیست. @mahdi_jahantighi
ماجرای موشک ضدهواپیما حزب الله چیست؟! ✔️مختصات آخرین تحولات راهبردی حزب الله در حوزه نظامی ✍سیدحسن نصرالله با دو غافلگیری راهبردی در حوزه نظامی برای جامعه نظامی و اطلاعاتی غرب و به خصوص صهیونیست ها، سالگرد جنگ 33 روزه را گرامی داشت. 13 سال بعد از جنگ 33 روزه لبنان سیدحسن سخنانی بیان کرد که از لحاظ دستیابی به میزان  تحول نظامی در حزب الله به شدت قابل توجه است: 🔷یک: قدرت حزب الله در حوزه تهاجمی به شدت افزایش یافته است. درباره یگان الرضوان و گردان‌های العباس درجنگ های آینده بیشتر سخن گفته خواهد شد. 🔷دو: در حوزه سلاح پیشرفته‌تر و در حوزه موشکی نقطه زن تر از گذشته شده و همچنین به لحاظ تعداد قابل قیاس با ۱۳ سال قبل نیست. 🔷سه: افزایش اشراف اطلاعاتی نه تنها در حوزه زمینی بلکه در حوزه هوایی و دریایی بر رژیم صهیونیستی 🔷چهار: زیر دندان قرار گرفتن نوار ساحل رژیم صهیونیستی؛ شامل اولین شهرک یعنی نتانیا تا شهر اشدود درمسیری به طول 70 کیلومتر و عرض 20 کیلومتر به مساحت 1200 کیلومتر مربع (تمام مراکز دولتی اسرائیل از جمله فرودگاه بن گورین و انبارهای تسلیحات و کارخانه پتروشیمی و بنادر تل آویو و اشدود در این مربع قرار دارد). به صورت خلاصه می توان گفت جنگ آینده با ویرانی گسترده اسرائیل همراه خواهد بود. منطقه ویران شده نیز، به مثابه قلب اسرائیل است. 🔷پنج: توان تصرف سرزمینی و بازپس گیری مناطقی از فلسطین اشغالی و منجمله نقاط قطعی منطقه مهم الجلیل است. 🔷شش: مهمتر از همه سخن درباره احتمال در اختیار داشتن موشک ضدهواپیما! ♦️♦️اما بند شش اصلی ترین غافلگیری و ابهام آفرینی راهبردی سیدحسن نصرالله برای جامعه نظامی و اطلاعاتی اسرائیل محسوب می شود. در اینباره توضیح ذیل ضروری است: ♦️الف: اصلی ترین ماموریت جامعه اطلاعاتی و نظامی رژیم صهیونیستی در طول جنگ سوریه، ممانعت از انتقال موشک و یا مهمتر فناوری موشک های پیشرفته به حزب الله بوده است. در طول این سالها رژیم صهیونیستی، هرمکان و یا کاروان احتمالی برای انتقال موشک به حزب الله را مورد هدف قرار داده است. بنابراین اولین سوال برای جامعه اطلاعاتی و نظامی دنیا اینک این است که موشک های پیشرفته ضدهواپیما چگونه به حزب الله منتقل شده است؟! ♦️ب: اسرائیل در سالهای اخیر هرگاه در حوزه دریایی و به خصوص نظامی کم آورده است، بوسیله حملات سهمگین هوایی توسط هواپیماهای پیشرفته خود، تلاش کرده تا شکست های نظامی خود را جبران کند. پس از این جدیدترین مساله درباره سرنوشت جنگ آینده این جمله تاریخی سیدحسن نصرالله است که از این پس: نیروی هوایی تکلیف جنگ را مشخص نخواهد کرد! به تعبیر دیگر حزب الله اینک توانسته – و به قول سیدحسن نصرالله احتمالا!- آخرین برتری های راهبردی نظامی رژیم صهیونیستی را نیز به شدت تضعیف کند. ♦️ج: اما شاید یکی از پیچیده ترین پیام های سخنان سیدحسن نصرالله پاسخی به تهدید اخیر نتانیاهو درباره استفاده از هواپیماهای نظامی پیشرفته ای همچون اف 35 برای حمله نقطه ای – برخی مراکز هسته ای ایران- باشد. در طول سالهای اخیر رژیم صهیونیستی بارها تاکید کرده که بدون حمایت آمریکا  قادر است همانند حمله به برخی مراکز هسته ای در گذشته به سوریه، با استفاده از هواپیماهای خود نقاط هسته ای ایران را مورد هدف قرار بدهد. اینک این احتمال معنا می شود که سید حسن نصرالله در آستانه معتبرسازی مجدد تهدید حمله هوایی نتانیاهو این پیام راهبردی را به او منتقل کرده است که در صورت لزوم می توانند، قبل از رسیدن هواپیماهای اسرائیل به آسمان ایران، آنها را ساقط کنند. بماند که ایران وقتی پیشرفته ترین پهپاد رادار گریز را با سامانه بومی خود ردگیری و متلاشی کرده، هواپیمایی های اسرائیلی راهی به آسمان ایران هرگز پیدا نخواهند کرد. @mahdi_jahantighi
✔️اعترافات امنیتی، صهیونیستی به قدرت تحلیلی رهبر ایران هم‌نظری جامعه امنیتی اسرائیل با رهبر ایران درباره آینده خاورمیانه ✍نوزدهمین کنفرانس هرتزلیا هفته گذشته در حالی در اسرائیل برگزار شد که این کنفرانس به ظاهر غیر رسمی یکبار دیگر آخرین محاسبات، ارزیابی های مقامات امنیتی و سیاسی رژِم صهیونیستی را نمایان و یادآوری کرد. 👈در اینباره بیشتر بخوانید: ♦️♦️الف: سال 93 بود که رهبر معظم انقلاب در مواضعی علنی از لزوم تسلیح مردم ساکن کرانه باختری در فلسطین همانند نوار غزه سخن گفتند. در آن ایام این موضع‌گیری علنی، غیرمنتظره و کم‌سابقه توصیف شد. موضعی که برخی از این منظر که وضعیت اجتماعی کرانه باختری متفاوت با نوارغزه است، در نتیجه بخش‌بودن آن تردید کردند. پس از چند سال از این فرمان هوشمندانه رهبری، رؤوفین ریولین رئیس رژیم صهیونیستی در سخنانی در کنفرانس اخیر هرتزلیا از احتمال انتقال مقاومت و نبرد از نوار غزه به کرانه باختری ابراز نگرانی کرده و اظهار داشت: باید گفت آنچه امروز در نوار غزه جریان دارد، ممکن است به کرانه باختری منتقل شود. در همین حال، ژنرال گادی آیزنکات رئیس سابق ستاد مشترک ارتش رژیم صهیونیستی هم در این کنفرانس گفت: دو میلیون انسان در نوار غزه و دو میلیون و هشتصد هزار نفر در کرانه باختری زندگی می‌کنند و همگی آنها، حملات مسلحانه(مقاومت مسلحانه) را شیوه و راه اساسی برای تحقق حقوق سیاسی، دینی و اجتماعی خود قلمداد می‌کنند که سبب شده است اسرائیل با یک چالش بسیار پیچیده روبرو شود. این ارزیابی جامعه امنیتی اسرائیل نشان می‌دهد که مواضع چند سال قبل رهبر معظم علاوه بر هدفگذاری برای وارد کردن یک شوک امنیتی به رژیم صهیونیستی؛ تا چه حد قابل توجه‌ای بر سنجش و پایش دقیق افکار عمومی در کرانه باختری استوار بوده است.همچنانکه ژنرال عاموس گلعاد رئیس اداره سیاسی و امنیتی سابق وزارت جنگ رژیم صهیونیستی نیز گفته است: تشکیلات خودگردان فلسطین دیگر به عنوان یک قدرت و مجموعه پابرجا نیست، آنچه وجود دارد جزیره حماس و جزیره فتح است، امروز اگر انتخاباتی در کرانه باختری برگزار شود، قطعا حماس پیروز خواهد شد، فروپاشی امنیتی در کرانه باختری بزرگترین خطر نسبت به نوارغزه است، حماس به فلسطینیان ثابت کرد که بهترین راه برای تعامل با اسرائیل، قدرت(مقاومت) است. درجمع بندی بند «الف» می‌توان گفت که با استناد به همین اظهارات اخیر مسئولین امنیتی سطح اول جامعه اطلاعاتی و نظامی اسرائیل، فرمان استراتژیک چند سال قبل رهبری درباره تسلیح کرانه باختری، هرچه بیشتر و کامل تر اجرایی شود، نابودی اسرائیل و آزادی فلسطین سرعت فوق العاده‌ای خواهد گرفت. ♦️♦️ب: اما رهبر معظم انقلاب طی چند سال اخیر چندین بار از موج تازه بیداری اسلامی در منطقه سخن گفته‌اند. موضعی که برخی در داخل  بعد از فروکش برخی التهابات بیداری اسلامی در منطقه، با برآوردهای سطحی و استناد به وضعیت به ظاهر آرام سیاسی در برخی کشورهای منطقه تلاش غیرمستقیم کردند، تا بر این پیش‌بینی نیز خللی وارد کنند. اما ارزیابی‌های اطلاعاتی منتشر شده نوزدهمین کنفرانس امنیتی هیچ صراحت و تضمینی بر ثبات کشورهای منطقه حتی برای چند ماه آینده هم ندارد. ژنرال عاموس گلعاد رئیس اداره سیاسی و امنیتی سابق وزارت جنگ رژیم صهیونیستی و رئیس کنفرانس هرتزلیا در سال جاری میلادی گفته است: ما روابط شگفت آوری را با بسیاری از کشورهای عربی برقرار کردیم، ولی بدون فلسطینیان هیچ صلحی با آنها وجود نخواهد داشت، کشورهای عربی به آنها خیانت نخواهند کرد و دستگاه های امنیتی اسرائیل ممکن است در پیش بینی حوادث قابل انتظار و قابل پیش بینی در جهان عرب موفق نباشند واینکه این کشورها تا چه زمانی باثبات باقی خواهند ماند. این در حالیست که سرویس اطلاعاتی اسرائیل اشراف قابل تاملی بر کشورهای عربی و به خصوص بر وضعیت حاکمان این کشور‌ها دارد و به همین دلیل ارزیابی‌های آنها بسیار قابل تامل است. آنهم ارزیابی‌های که به صراحت از عدم ثبات و وقوع هر لحظه طوفان براندازی در این کشورها حکایت دارد. براندازی که بی‌شک با شاخص‌های بیداری اسلامی بیشتری همراه خواهد بود. 🔹🔹*پی نوشت: نوزدهمین کنفرانس امنیتی هرتزلبا نشان داد که جامعه امنیتی اسرائیل نیز به نوعی با نظر رهبر آینده انقلاب درباره آینده منطقه - نابودی اسرائیل، آزادی فلسطین و تحقق گسترده بیداری اسلامی- هم نظر هستند. @mahdi_jahantighi
✔️ چرا عناصر مومن نظام قرار است جواب دزدی دریایی انگلیس را بدهند؟! مومن به انقلاب یا مسلمان به انقلاب ✍ رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار ائمه جمعه سراسر کشور  تاکید کردند عناصر مؤمن در جمهوری اسلامی راهزنی دریایی انگلیس را بی جواب نمی گذارند و در فرصت و جای مناسب پاسخ خواهند داد. ♦️اما عناصر مومن در جمهوری اسلامی کیستند که قرار است پاسخ دزدی دریایی انگلیس را بدهند و چه فرقی با دیگر افراد و جریانات درون انقلاب دارند؟! 🔷 الف: اساسا پاسخ‌های بزرگ به زورگویی ابرقدرت‌های همانند انگلیس و آمریکا، تنها از عهده عناصر مومن انقلاب قرار برمی‌آید. زیرا لازمه پاسخ‌های بزرگ به امثال انگلیس خبیث، مومن بودن به انقلاب و سنت ها و قواعد انقلابی است. اگر کسانی مومن حقیقی به قواعد انقلاب اسلامی – توکل و اعتماد به خدا و سنت‌های الهی، بزرگ نشمردن دشمن از حدواقعی‌اش، اعتماد به نفس و اعتقاد قلبی به قدرت درونی و تکیه به مردم، شجاعت و  اعتقاد به دکترین مقاومت امام خمینی(ره)، باور به عقلانیت و تدبیر انقلابی، صراحت و ترسیم خطوط قرمز پررنگ در برابر دشمن و... – نباشد، نمی‌توانند تصمیمات سخت و عکس العمل واقعی در برابر  کشورهای خبیثی همچون انگلیس داشته باشند. 🔷 ب: تاکنون نیز بسیاری از پاسخ‌های بزرگ و دردناک به کشورهای زورگوی همچون آمریکا و انگلیس توسط عناصر مومن انقلابی داده شده است. از ابتدای ابتدای انقلاب تا الان می توان موارد متعددی را در اینباره برشمرد که البته منهدم کردن پهپاد فوق پیشرفته آمریکایی گلوبال هاوک آخرین نمونه آن است. از این منظر  افرادی از جنس و مشابه منهدم‌کنندگان پهپاد آمریکایی کاندیدا اول برای پاسخ به دزدی دریایی انگلیس هستند. 🔷 ج: البته پاسخ عناصر مومن انقلابی به دزدی‌ها یا زورگویی‌های کشورهای متکبر غربی تنها پاسخ نظامی نیست؛ بلکه شامل هر نوع پاسخی غیر سخت – فرهنگی، سیاسی، علمی، اقتصادی و ...- است که در آن چارچوب قواعد انقلابی رعایت شده باشد. همچناکه یک دیپلمات نیز می‌تواند با قواعد انقلابی، پاسخ‌های دردناک و اتفاقا موثری به اقدامات اخیر آمریکا و انگلیس بذهد. 🔷 د: اما تمام بحث چند سال اخیر درباره عناصر تصمیم‌گیر یا تصمیم‌ساز درون نظام در مواجه با کشورهای زورگو غربی به نوعی تقابل مومنین به انقلاب و  اسلام آوردندگان به انقلاب است! البته می توان افراد و جریاناتی را نام برد که واقعا اینک در زمره کافران به قواعد انقلابی هستند ولی تقابل عمده درون نظام به تقابل عناصر مومن و غیرمومن به انقلاب است. برخی از افراد درون نظام تنها مسلمان به انقلاب هستند ولی در بزنگاه‌های سخت چون مومن – ایمان و باور قلبی- به انقلاب و قواعد آن نیستند، نمی توانند تصمیمات بزرگ بگیرند و در مواجه با زورگویان دنیا کم می‌آورند. 🔷 ه: اما فرق مومن‌بودن به انقلاب با مسلمان‌بودن به انقلاب چیست؟ این دو تفاوت‌های بزرگی با هم دارند. ولی به صورت خلاصه اولا در باور و یقین قلبی با یکدیگر فرق دارند و دوما مومن به انقلاب در مرحله آرمان و گفتمان، همه آن آرمان‌ها و ابعاد گفتمانی انقلاب اسلامی را باورد دارد و نه بخشی را و مهمتر اینکه در شعار، حرف و ظاهر باقی نمی‌ماند و دست به عمل و پاسخ انقلابی هم می‌زند. 🔺🔺*پی نوشت: عناصر مسلمان به انقلاب از چارچوب انقلاب و نظام بیرون نیستند ولی هیچگاه  به اندازه  مومنین به انقلاب هم به جمهوری اسلامی نمی‌توانند کمک واقعی کنند و  چه بسا گاها مانع تکامل آن نیز می‌شوند. @mahdi_jahantighi