بخشی از پاسخ این سوال در خود بیانیه شفاف اومده که در سه بخش بهش اشاره میکنم.
اول: حفظ و تقویت دستاوردهای انقلاب
🔸 آقا بعد از شمردن دستاوردهای کلیدیِ انقلاب یه جمعبندی ازش ارائه میدن و میگن حفظ و تقویتِ این دستاوردها بر دوشِ شما جوانهاست و باید شونه زیر بار مسئولیت بدید. این جملاتِ بیانیه رو میگم:
🔺 «محصول تلاش چهلساله، اکنون برابر چشم ما است: کشور و ملّتی مستقل، آزاد، مقتدر، باعزّت، متدیّن،... مطمئن و امیدوار، دارای تأثیر اساسی در منطقه و دارای منطق قوی در مسائل جهانی، رکورددار در شتاب پیشرفتهای علمی،... سرآمد در گسترش خدمات اجتماعی، سرآمد در انگیزههای جهادی میان جوانان، سرآمد در جمعیّت جوان کارآمد، و بسی ویژگیهای افتخارآمیز دیگر که همگی محصول انقلاب و نتیجهی جهتگیریهای انقلابی و جهادی است.»
🔺 «راه طیشده فقط قطعهای از مسیر افتخارآمیز به سوی آرمانهای بلند نظام جمهوری اسلامی است. دنبالهی این مسیر که به گمان زیاد، به دشواریِ گذشتهها نیست، باید با همّت و هشیاری و سرعت عمل و ابتکار شما جوانان طی شود. مدیران جوان، کارگزاران جوان، اندیشمندان جوان، فعّالان جوان، در همهی میدانهای سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و بینالمللی و نیز در عرصههای دین و اخلاق و معنویّت و عدالت، باید شانههای خود را به زیر بار مسئولیّت دهند، از تجربهها و عبرتهای گذشته بهره گیرند، نگاه انقلابی و روحیهی انقلابی و عمل جهادی را به کار بندند و ایران عزیز را الگوی کامل نظام پیشرفتهی اسلامی بسازند.»
🆔 @mahdi_pz
دوم: جهادِ نشرِ امید (توصیه به حق، توصیه به صبر)
🔸 آقا در بیانیه مصادیقی از تلاشِ دشمن رو میگن که همیشه زنده است و تو حوادث این چند ماهم به وضوح دیدیم. جهادی که در مقابلِ این حرکتِ دشمن باید انجام بدیم در قید و بندِ هیچ شرایط خاصی نیست.
🔸 با هر جنسیتی، با هر سنی، با هر شغلی، با هر دامنهی ارتباطی به قدر وسع میتونیم کار کنیم. ممکنه برای یه مادر فقط واکسینه کردن بچههاش در این حوزه مهمترین کار باشه.
از بیانیه:
🔺 «در طول این چهل سال -و اکنون مانند همیشه- سیاست تبلیغی و رسانهای دشمن و فعّالترین برنامههای آن، مأیوسسازی مردم و حتّی مسئولان و مدیران ما از آینده است. خبرهای دروغ، تحلیلهای مغرضانه، وارونه نشان دادن واقعیّتها، پنهان کردن جلوههای امیدبخش، بزرگ کردن عیوب کوچک و کوچک نشان دادن یا انکار محسّنات بزرگ، برنامهی همیشگی هزاران رسانهی صوتی و تصویری و اینترنتی دشمنان ملّت ایران است؛ و البتّه دنبالههای آنان در داخل کشور نیز قابل مشاهدهاند که با استفاده از آزادیها در خدمت دشمن حرکت میکنند. شما جوانان باید پیشگام در شکستن این محاصرهی تبلیغاتی باشید. در خود و دیگران نهال امید به آینده را پرورش دهید. ترس و نومیدی را از خود و دیگران برانید. این نخستین و ریشهایترین جهاد شما است.»
🆔 @mahdi_pz
سوم: فعالیت در توصیههای هفتگانه
آقا در بخش آخر بیانیه هفت توصیه به همه خصوصا جوانان میکنن که بعضیهاش بیشتر متوجه مسئولینِ. ولی بعضیاش بیشتر باید توسط خود ما پیگیری بشه. مثل اینها:
🔹🔹 علم که در دانشگاه و حوزه باید با سرعت و کیفیت و پژوهشمحور پیش بره
«ما هنوز از قلّههای دانش جهان بسیار عقبیم؛ باید به قلّهها دست یابیم. باید از مرزهای کنونی دانش در مهمترین رشتهها عبور کنیم... عقبماندگی شرمآور علمی در دوران پهلویها و قاجارها در هنگامی که مسابقهی علمی دنیا تازه شروع شده بود، ضربهی سختی بر ما وارد کرده و ما را از این کاروان شتابان، فرسنگها عقب نگه داشته بود. ما اکنون حرکت را آغاز کرده و با شتاب پیش میرویم ولی این شتاب باید سالها با شدّت بالا ادامه یابد تا آن عقبافتادگی جبران شود... اینک مطالبهی عمومی من از شما جوانان آن است که این راه را با احساس مسئولیّت بیشتر و همچون یک جهاد در پیش گیرید.»
🔸🔸معنویتافزایی برای خود، خانواده و جامعه
«معنویّت به معنی برجسته کردن ارزشهای معنوی از قبیل: اخلاص، ایثار، توکّل، ایمان در خود و در جامعه است، و اخلاق به معنی رعایت فضیلتهایی چون خیرخواهی، گذشت، کمک به نیازمند، راستگویی، شجاعت، تواضع، اعتمادبهنفس و دیگر خلقیّات نیکو است. معنویّت و اخلاق، جهتدهندهی همهی حرکتها و فعّالیّتهای فردی و اجتماعی و نیاز اصلی جامعه است؛ بودن آنها، محیط زندگی را حتّی با کمبودهای مادّی، بهشت میسازد و نبودن آن حتّی با برخورداری مادّی، جهنّم میآفریند.»
🔹🔹 اصلاح سبک زندگی؛ به سمت توحید
«تلاش غرب در ترویج سبک زندگی غربی در ایران، زیانهای بیجبران اخلاقی و اقتصادی و دینی و سیاسی به کشور و ملّت ما زده است؛ مقابله با آن، جهادی همهجانبه و هوشمندانه میطلبد که باز چشم امید در آن به شما جوانها است.»
🆔 @mahdi_pz
مهدی پیروزمند
«تنها با یک واسطه نقل میکنم...» ↙️ نائب الامام ۲۲ بهمن ۹۷ بیانیهای تاریخی صادر کردند. «بیانیه گام
دیداری که در این خاطره اشاره شد و آقا به سردار گفتن برای اینکه جوابتو بگیری این جلسه رو حاضر باش، دیدار رمضانی با دانشجویان، مورخ ۹۸٫۳٫۱ بود.
این عکسم از اون دیدارِ 😍
این سخنرانی از اول تا آخر بسیار خوندنی، پرمغز و راهبردیِ. آقا عمدهی سخنرانی رو اختصاص میدن به اغراض بیانیه و راهکارهای مشارکت جوانان در حرکت عمومی کشور که در بیانیه بهش اشاره شده.
پس برید بخونیدش ناموسا 😐
بخوام حتی خلاصهشو اینجا بگم پیاما زیاد میشه و مطالعه نمیشه...
متن کامل بیانات آقا در اون جلسه 🔻
https://farsi.khamenei.ir/speech-content?id=42633
حالا به چند جملهش اشاره میکنم برای تکمیل بحث. جملات داخل گیومه همه مال سخنرانی ۹۸٫۳٫۱ آقاست.
🔸 «ما به یک حرکت عمومی به سمت آن چشمانداز نیاز داریم؛ باید یک حرکت عمومی در کشور راه بیفتد؛... این حرکت طبعاً با محوریّت جوان متعهّد است؛ جوانهای متعهّد، محور این حرکتند.
🔸 خب، حالا یک سؤال اینجا مطرح میشود و آن، این است که فرایند ورود جوانان به این حرکت عمومی چیست؟ حالا شما یک جوان متعهّد هستید، میخواهید در این حرکت عمومی حضور داشته باشید؛ شیوهی حضور شما چگونه است؟
🔸 یک حرکتِ عمومیِ معقول و منضبط -وقتی میگوییم منضبط، یعنی حرکت، غوغاسالارانه و بَلبشویی و مانند اینها نباشد- اگر بخواهد انجام بگیرد، به چند چیز نیاز دارد:
(تیتر سه تای اولش:)
۱- شناخت صحنه
۲- جهت گیری به سمت هدف (تمدن اسلامی)
۳- عوامل امیدبخش (که داریم و اوکیه)
🔸 عنصر چهارم این است که بالاخره در هر برههای راهکارهای عملی لازم است... خب محلّ بحث ما اینجا است. آنچه شما سؤال میکنید همین است که بالاخره راهکار عملی برای اینکه ما بتوانیم به عنوان یک جوان وارد میدان بشویم چیست...»
🆔 @mahdi_pz
🔸 «این چهار عنصری که گفتیم که برای یک حرکت عمومی نیاز است، تبیین اینها نیاز دارد به ذهن فعّال و زبان گویا؛ منتها این آخری که مسئلهی راهکارهای عملی باشد، احتیاج دارد به هدایت، تمرکز، پیگیری، فعّالیّت پیدرپی و لحظهبهلحظه برای اینکه بتواند این کاروان عظیم جامعه را و مهمتر از همه جوانهای جامعه را به پیش ببرد.
🔸 این کارِ چه کسی است؟ این تمرکز، این ایجاد برنامهی کار، پیدا کردن راهکار، ارائهی راهکار، برنامهریزی، به عهدهی چه کسی است؟ این به عهدهی جریانهای حلقههای میانی است. این، نه به عهدهی رهبری است، نه به عهدهی دولت است، نه به عهدهی دستگاههای دیگر است؛ [بلکه] به عهدهی مجموعههایی از خود ملّت است که خوشبختانه امروز ما این را کم هم نداریم.
🔸 ما نخبههای فکری در زمینههای گوناگونِ مورد نیاز در میان جوانان، در میان مسئولین خودمان داریم. اینها میتوانند بنشینند برنامهریزی کنند و هدایت کنند... هر که هم در این زمینهها فعّالتر باشد، مؤثّرتر است؛ یعنی زمام کار دست کسانی است که فعّالیّت کنند؛ تنبلی و بیحالی و کسالت و مانند اینها به درد نمیخورد.»
🆔 @mahdi_pz
گلچین آخر از سخنرانی آقا؛
ارائه چند راهکار دیگه و جمعبندیِ مهم
🔸 «نشستن، تحلیل سیاسی کردن، حوادث سیاسی را شناختن، فهمیدن، منتقل کردن، یکی از آن کارهای بسیار اساسی است که حرکت عمومی جامعه را تسریع میکند، شکل میدهد و کمک میکند؛ یکی از کارها این است.
🔸 یک راهکار دیگر تشکیل گروههای علمی و همکاری با مراکز علمی است. یک راهکار دیگر همکاری با شرکتهای دانشبنیان و کار اقتصادی است. یک راهکار بسیار مهم دیگر کارهای خدماتی است؛ همین کارهای گروههای جهادی که میروند به این مناطق مختلف که یکی از بهترین کارهای دانشجویی است؛ هر چه اینها توسعه پیدا کند و تقویت بشود و جهتدارتر و هدفدارتر بشود بهتر است؛ اینها تقویت جسم و روح و ایجاد آن حرکت عمومی است.
🔺 نتیجهی اینها چه میشود؟ اینجا من این جور یادداشت کردهام که سرانجام [اینها]، کشاندن نسل جوان متعهّد به عرصهی مدیریّت کشور است. که یکی از دوستان گِله میکردند که جوانها را به عرصهی مدیریّت راه نمیدهند. خب چه جوری وارد عرصهی مدیریّت میشوند؟ ورود در عرصهی مدیریّت برای نسل جوان از این راهها اتّفاق میافتد و طبعاً اگر نسل جوان وارد عرصهی مدیریّت شد، و مدیران ارشد نظام از جملهی جوانهای متعهّد شدند آن وقت آن حرکت عمومی کشور طبعاً سرعت پیدا میکند و انجام میگیرد.
🔸 پس بنابراین این سؤال که جوان چگونه میتواند وارد میدان این حرکت عمومی بشود، به نظر من پاسخهای روشنی دارد که من یک مقداری از آنها را گفتم.
🔹🔹 از شما جوانهای عزیز که من خیلی به شماها واقعاً علاقهمندم، انتظار داریم این است که شماها باید خودجوش باشید، باید خودکار باشید، باید منتظر این نباشید که شما را به کار وادار کنند؛ باید خودکار حرکت کنید، باید بچّههایی که اهل اندیشه هستند؛ بعضیها هستند در اندیشهورزی پیشرو هستند، بعضیها در حرکتهای اجرائی پیشرو هستند؛ هر کدام در هر قسمتی که تواناییاش را دارید بایستی خودجوش و خودکار باشید؛ مثل مبارزات مبارزین زمان طاغوت...»
🆔 @mahdi_pz
971122_بیانیه گام دوم انقلاب.pdf
347.1K
🔺 بحث دیشب برای این بود که یک بار برای همیشه تکلیفمون رو با خودمون روشن کنیم!
📌 فکر نکنیم نظام یه موجود جدای در راس قدرته که ما باید ایام راهپیمایی و انتخابات ازش حمایت کنیم. روزهای دیگه هم لم بدیم و غر بزنیم و بگیم لنگش کن. اوجِ فعالیتمون هم اعتراض به افزایشِ قیمتِ کالاها باشه.
📌 «نظام» خودِ ماییم. تمام آرزوها و آرمانهای این نظام چشمِ امیدش به حرکتِ حلقههای میانیِ که ما باشیم. آقا در بیانیه یک جا میگن «ارادهی ملی» جانمایهی «پیشرفتِ حقیقی و همهجانبه» است.
🔺 اینکه منصبدارها آدمای متخصص و متعهدی باشن لازمِ، اما تا همهمون نخوایم نمیشه. تا مردم آستین بالا نزنن نمیشه. اگه جامعه خواب باشه حتی اگه امیرالمومنین علیه السلام حاکم بشه کل دولتش باید به جمع کردنِ گندِ قبلیها و درگیری با نفهمهای داخلی بگذره! «إِنَّ ٱللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَومٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِم»
✍🏻 مهدی پیروزمند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آنچه در ایتا نمیبینید 😁
🔺 این تظاهراتِ ۲۲ بهمنِ ضد انقلاب در لسآنجلسِ (همین پریروز). حتی تاریخِ تجمعشونم از خودشون ندارن 😐 فقط اون گولاخی که وسطش میگه «بگوووو» 😂
🔺 ظاهرا دهها هزار نفر اومدن. برای اپوزیسیون واقعا آمار خوبی حساب میشه. حقیقت اینه که اگه حکومت مانع نمیشد از این تجمعات در ایران هم میدیدیم. بالاخره همین چند روز پیش دهها هزار زندانی آزاد کردیم.
🔺 البته که بازم کمّ و کیفشون به گرد پای مردم دیندار و انقلابی نمیرسه. ولی هستن. نمیشه چشممونو ببندیم بگیم اصلا وجودِ خارجی ندارن. اینا از آسمون اومدن؟ دهها هزار نفری که عفو خوردن آموزش دیدهی موساد بودن؟
🔺 نه. جزو خودمون هستن. از متنِ همین جامعه در اومدن. و این کمکاریِ ماها رو میرسونه. وقتی همهی مسئولیت رو گردنِ مسئولین میندازیم احتمال این ریزشها بیشتر میشه. مگه مسئولین چند نفرن؟ مگه اصلاح و رشدِ فرهنگی با ارادهی چند دهتا مسئولِ خوب میتونه اتفاق بیفته؟
🔺 همونطور که یک «فطرت اجتماعی» داریم که انقلابِ اسلامی خلق میکنه؛ تشییع حاج قاسم خلق میکنه؛ ۲۲ بهمن ۱۴۰۱ خلق میکنه، یک «نفس اماره اجتماعی» هم داریم. که اگه مدیریت و تربیت نشه غلیان میکنه و جامعه رو به سمتِ بازی در زمینِ شیطان و تقابل با حق میکشونه.
🔺 اگه شونه زیر بار مسئولیت ندیم و نقشِ خودمون رو در گام دوم پیدا نکنیم، هیچ تضمینی نیست که فردا عزیزان خودمون، بچههای خودمون رو تو این تجمعاتِ شیطانی نبینیم!
✍🏻 مهدی پیروزمند
4_5944865354827170566.mp3
25.13M
آجرک الله یا بقیة الله
امشب سر سفرهی دو روایت از بابالحوائج مینشینیم که قیمت ندارن...
🆔 @mahdi_pz
«دو راز آرامش از امام کاظم علیه السلام»
اول: برای دیگران زندگی نکن
🔺ارزشِ هر انسان، که به شهادتِ «وَنَفَخۡتُ فِیهِ مِن روحِی» از سنخِ باری تعالی است، بالاتر از تمامِ کهکشانهاست. آنوقت بسیاری از مردم بیآنکه بدانند، خود را اندازهی «نظرِ عوام» تعریف کردهاند. اگر محاسبه کنند میبینند بیش از آنکه برای خود زندگی کرده باشند برای دیگران زندگی کردهاند.
🔺سالها درس خوانده که مدرک بگیرد و در چشمِ دیگران بیسواد به نظر نیاید. هیچوقت سمتِ خلقِ افکارِ هیجانانگیزش نرفته که توسطِ دیگران احمق خطاب نشود. از شنیدنِ قضاوتِ یک نفر چنان به هم ریخته که مدتها تمامِ دغدغهاش انتقام یا اصلاحِ نگاهِ او بوده. کلی اقدامِ ساده را نکرده که «زشت» نشود. کلی درخواستِ منطقی را مطرح نکرده که «نه» نشنود! و هزاران مثال دیگر...
🔺 یونس بن عبدالرحمن از اصحابِ سرّ اهل بیت بود. گاهی حرفهای سنگین میزد. مردم نمیفهمیدند. به او برچسبِ کفر و الحاد میزدند! خیلی ناراحت شد... موسی بن جعفر علیهالسلام اینگونه او را آرام کرد:
🔸 «مَا يَضُرُّكَ أَنْ يَكُونَ فِي يَدِكَ لُؤْلُؤَةٌ يَقُولُ اَلنَّاسُ هِيَ حَصَاةٌ، وَ مَا كَانَ يَنْفَعُكَ أَنْ يَكُونَ فِي يَدِكَ حَصَاةٌ فَيَقُولَ اَلنَّاسُ لُؤْلُؤَةً»
🔸 «اگر در دستت جواهری باشد و مردم بگویند ریگ است، سخنِ مردم، به تو زیانی نمیرساند؛ و اگر در دستت ریگی باشد و مردم بگویند جواهر است، به تو سودی نمیرساند!»
دوم: بازی را جدی نگیر!
🔺بر بالِ خیال بنشین و از چند نفر در آستانهی وفات هستند سوال کن. هنگامی که بینِ زمین و آسمان قرار گرفته و عرقِ مرگ بر پیشانیاش نشسته از او بپرس به نظرت فلان دارایی ارزشِ اینقدر جنگیدن داشت؟ آن مسئله سزاوارِ عمر گذاشتن بود که برایش عمر گذاشتی؟ فلان ماجرا ارزشِ حرص خوردن داشت؟
🔺و او اگر میتوانست با تمام وجود فریاد میزد: هرگز! همهی خبرها از حالا به بعد است. آنچه ارزشِ کوشیدن داشت از حالاست. که زندگیِ بیانتهای حقیقتپایهام اینجاست. کاش به جای حرص خوردن برای سنگ و چوب، برای منزلی که نادانسته میساختم حرص میخوردم؛ منزلم در دیارِ باقی.
🔹 «سَمِعْتُ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ عِنْدَ قَبْرٍ وَ هُوَ يَقُولُ: إِنَّ شَيْئاً هَذَا آخِرُهُ لَحَقِيقٌ أَنْ يُزْهَدَ فِي أَوَّلِهِ وَ إِنَّ شَيْئاً هَذَا أَوَّلُهُ لَحَقِيقٌ أَنْ يُخَافَ آخِرُهُ.»
🔹 «راوی میگوید شنیدم امام كاظم عليهالسلام بر سر قبری فرمود: به راستی دیاری كه انتهایش اين است، سزاست كه از ابتدايش دل نبندیم (و جدی نگیریم). و دیاری كه ابتدايش اين است، سزاست كه از انتهایش بترسیم (و جدی بگیریم).»
🔺قرآن زندگیِ دنیا را «بازی» خوانده. یک بازیِ خانوادگی را در نظر بگیرید. تمامِ تلاشمان را برای برد میکنیم اما در نهایت هر چه شود حرص نمیخوریم. چون میدانیم خبری نیست! خبرها پس از بازی است...
#مهدی_پیروزمند ↙️
https://eitaa.com/joinchat/473956552Cf826cf13b0
9-Konje Tanhaei.mp3
7.89M
وقتی مبتلا به غصهای میشوی نجوایی شیطانی در گوشَت میگوید: ببین خدایی که سنگش را به سینه میزدی دوستت ندارد!
🔸🔸 بگو: شاید با این بلا، بلای بزرگتری از من دفع کرده. شاید در پسِ این ابتلا خیری بزرگ برایم نهاده. شاید کفارهی گناهم را مرحمت کرده تا عقوبتش برای آن سوی مرگ نماند. شاید نقطهی ضعفم را نشانم داده تا از دلِ ترمیمش رشد کنم. شاید مرا محک زده تا در پیِ صبر، أجرم دهد. و شاید فقط عشقبازی است؛ که بیشتر با یادش برخیزم و به سوی دامانش بگریزم.
🔺 نمیدانم کدامِ اینهاست. اما هر چه باشد «بلا از مِهرِ دوست میآید نه قهرِ دوست». بنگر که سختترین سختیها متعلق به خوبترین خوبها بوده! مگر نه اینکه در راهِ مقصود، یوسف به چاه افتاد و موسی به نیل و ابراهیم به آتش و یونس به بطنِ ماهی؟!
♥️ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: «إِنَّ اَللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى إِذَا أَحَبَّ عَبْداً غَتَّهُ بِالْبَلاَءِ غَتّاً وَ ثَجَّهُ بِالْبَلاَءِ ثَجّاً. فَإِذَا دَعَاهُ قَالَ: لَبَّيْكَ عَبْدِي! لَئِنْ عَجَّلْتُ لَكَ مَا سَأَلْتَ إِنِّي عَلَى ذَلِكَ لَقَادِرٌ وَ لَئِنِ اِدَّخَرْتُ لَكَ فَمَا اِدَّخَرْتُ لَكَ فَهُوَ خَيْرٌ لَكَ».
🔺 امام باقر عليه السّلام فرمود:
«به راستى خداوند هرگاه بندهاى را دوست داشته باشد او را در گردابِ بلا فرو برد و بارانِ بلا بر سرش فرو ريزد! و چون به درگاهِ خداوند دعا كند، فرمايد: لبّيک، اى بنده من! اگر آنچه خواهى فورا به تو مرحمت کنم، مىتوانم. و اگر آن را برایت پسانداز كنم، پس آنچه برايت ذخیره میكنم، سودمندتر است برایت...»
✍🏻 مهدی پیروزمند
🔺 سختی ندیدن نشونهی بدی نیست مگر در وضعیتِ «استدراج»: «فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِۦ فَتَحۡنَا عَلَيۡهِمۡ أَبۡوَٰبَ كُلِّ شَيۡءٍ حَتَّىٰٓ إِذَا فَرِحُواْ بِمَآ أُوتُوٓاْ أَخَذۡنَٰهُم بَغۡتَةٗ» (انعام/٤٤) «پس چون حقايقى را كه [براى عبرت گرفتنشان] به آن يادآورى شده بودند، فراموش كردند، درهاى همه چیز (از نعمتها) را به روى آنان گشوديم! تا وقتی به آنچه داده شدند، مغرورانه خوشحال گشتند، ناگهان آنان را [به عذاب] گرفتيم...»
✅ برای عموم مومنین این وضعیت نیست و «راحتی» خیره. همونطور که «سختی» خیره. اون چیزی که پیوسته در جریانه امتحانه. هم سختی امتحانه هم راحتی. هم دارایی هم نداری. هم خوشی هم ناخوشی.
🔺 اینکه میگیم رنجها خیر هستن معناش این نیست که بهشون فکر کنیم و دوست داشته باشیم بیشتر مبتلا بشیم! بیشترِ رنجها ناشی از کوتاهیهای خودمونه و اصلا مجبور نیستیم توشون بیفتیم. «وَمَآ أَصَٰبَكُم مِّن مُّصِيبَةٖ فَبِمَا كَسَبَتۡ أَيۡدِيكُمۡ» (شوری/٣٠) «و هر آسيبى به شما رسد به سبب دستاوردِ خودِ شماست»
✅ پس چه بسا مؤمنی که خوب بندگی کرده و خوبم تدبیر کرده و زندگیش سرشار از خوشی و نعمته. ما هم باید همین رو هدف بگیریم. حالا تو مسیر اگه ناخواسته ناملایماتی پیش اومد اونا رم به فالِ نیک میگیریم :)
✍🏻 مهدی پیروزمند
🔸 همهی شهدا پیشِ خدا ارج و قرب دارن. اما میشه از روی ذوق با بعضی شهدا رفیق شد. ارتباطی برقرار کرد که رفقای صمیمی با هم دارن.
❤️ چند ساله «رفیقِ شهیدم» رو انتخاب کردم. اعمالم رو بهش هدیه میکنم. تو دلگرفتگیها باهاش درد دل میکنم. در تردیدها ازش هدایت میخوام. بارها به وضوح پاسخِ لبریز از مهرش رو دیدم...
از شهدای همون والفجر هشته که ماجراشو یه هفته پیش تعریف کردم و اینجا میتونی مرور کنی.
دیروز سالگرد شهادتش بود.
شهادتت مبارک رفیق عزیزم!
🆔 @mahdi_pz
🔺 کتاب خاطراتشو امروز برای بارِ نمیدونم چندم خوندم. با همون شوقی که انگار بارِ اوله میخونم.
گردآورندهی کتاب تو مقدمه میگه:
«آنچه شاگردان و دوستان او از کرامات و حالات او میگفتند کار را سخت کرده بود. آیا آنها را مکتوب کنیم؟ آیا مردم ظرفیتِ پذیرشِ این سخنان را دارند؟ آیا ما را متهم به خرافهگویی نمیکنند...؟»
چند خاطره نابشو امشب براتون میذارم
🆔 @mahdi_pz
«دیدارِ یار»
🔸 در ۱۹ سالگی شهید شد. اما در همین عمر کوتاه بارها خدمتِ حضرت بقیة الله رسید. در کتاب از قول برخی دوستاش این خاطره اومده:
🔸 «یک بار با احمد آقا و بچّههای مسجد امینالدوله به زیارت قم و جمکران رفتیم. در مسجد جمکران پس از اقامهی نماز به سمت اتوبوس برگشتیم. راننده گفت: اگر میخواهید سوهان بخرید یا جایی بروید یک ساعت وقت دارید.
🔸 ما هم راه افتادیم به سمت مغازهها. یک دفعه دیدم احمد آقا از سمت پشت مسجد به سمت بیابان شروع به حرکت کرد! یکی از رفقایم را صدا کردم. گفتم: به نظرت احمد آقا کجا میره؟! دنبالش راه افتادیم. آهسته شروع به تعقیب او کردیم! احمد جایی رفت که اطراف او خیلی تاریک شده بود. ما هم به دنبالش بودیم. هیچ سر و صدایی از سمت ما نمیآمد. یک دفعه احمد آقا برگشت و گفت: چرا دنبال من میآیید؟!
🔸 جا خوردیم. گفتم: شما پشت سرت رو میبینی؟ چطور متوجّه ما شدی؟ احمد آقا گفت: کار خوبی نکردید. برگردید. گفتم: نمیشه، ما با شما رفیقیم. هر جا بری ما هم مییایم. در ثانی اینجا تاریک و خطرناکه، یک وقت کسی، حیوانی، چیزی به شما حمله میکنه…
🔸 گفت: خواهش میکنم برگردید. دوباره اصرار کرد و ما هم جواب قبلی… سرش را انداخت پایین و گفت: طاقتش رو دارید؟ میتونید با من بیایید!؟ ما هم که از همهی احوالات احمد آقا بیخبر بودیم گفتیم: طاقتِ چی رو، مگه کجا میخوای بری؟!
نفسی کشید و گفت: دارم میرم دستبوسی مولا.
🔸 باور کنید تا این حرف را زد زانوهای ما شُل شد. ترسیده بودیم. من بدنم لرزید. احمد این را گفت و برگشت و به راهش ادامه داد. همینطور که از ما دور میشد گفت: اگه دوست دارید بیاید بسم الله.
🔸 نمیدانید چه حالی بود، آن لحظه وحشت وجود ما را گرفته بود. با ترس و لرز برگشتیم. ساعتی بعد دیدیم احمد آقا از دور به سمت اتوبوس میآید. چهرهاش برافروخته بود. با کسی حرف نزد و سر جایش نشست.»
#مهدی_پیروزمند ↙️
https://eitaa.com/joinchat/473956552Cf826cf13b0
«مراقب باش تا حاجتروا باشی»
یکی از دوستانش تعریف میکنه:
🔹 «من یک سرّ مخفی بین خود و خدا داشتم که کسی از آن خبر نداشت. احمد آقا مخفیانه به من گفت: شما دو تا حاجت از خدا طلب کردی. اینکه خداوند یکی از حاجت شما را بدهد یا نه، موکول کرده به اینکه شما بتوانی در روز عاشورا مراقبهی خوبی از اعمال و نفس خودت داشته باشی. اگر میخواهی احتیاط کرده باشی، یک روز قبل از عاشورا و یک روز بعد از عاشورا مراقبهی خوبی از اعمالت داشته باش و مواظب باش غفلتی از شما سر نزند.
🔹 خدا را شکر، من آن سال حال خوبی داشتم. خیلی مراقبت کردم تا گناهی از من سر نزند. محرم آغاز شد. در روزهای دههی اول مراقبهی خودم را بیشتر کردم. در روز عاشورا و روز بعدش خیلی مراقب بودم که خطایی از من سر نزند.
🔹 بعد از دو سه روز احمد آقا من را در مسجد امینالدوله دید و طبق آن اخلاقی که داشت دستم را فشار داد و به من گفت: بارک الله وظیفهات را خوب انجام دادی. خداوند یکی از آن حاجتهایت را به زودی به تو میدهد.
🔹 گذشت تا ایام اربعین. ایشان مجدداً به من گفت: خداوند میخواهد حاجت دوم را نیز به شما بدهد. منتهی منتظر است ببیند در اربعین چگونه از اعمالت مراقبت میکنی. من باز هم خیلی مراقب بودم تا روز اربعین، اما در روز اربعین یک اشتباهی از من سر زد. آن هم این بود که یک شخصی شروع کرد به غیبت کردن و من آنجا وظیفه داشتم جلوی این حرکت زشت را بگیرم. امّا به دلیل ملاحظهای که داشتم چیزی نگفتم و ایستادم و حتی یک مقداری هم خندیدم.
🔹 خیلی سریع به خودم آمدم و متوجّه اشتباهم شدم. بعد از آن خیلی مراقب بودم تا دیگر اشتباهی در اعمالم نباشد. روز بعد از اربعین هم مراقبت خوبی از اعمالم داشتم. اما وقتی بعد از اربعین به خدمت احمد آقا رسیدم و از ایشان دربارهی خودم سؤال کردم؟ گفت: «متاسّفانه وضعیت خوب نیست. خدا آن حاجت را فعلاً به شما نمیدهد.» بعد با اشاره به مجلس غیبت گفت: نتوانستی آن مراقبهای که باید داشته باشی...»
#مهدی_پیروزمند ↙️
https://eitaa.com/joinchat/473956552Cf826cf13b0
«تا معراج نچشی...»
🔸 «روز به روز روحیات معنوی احمد آقا تغییر میکرد. هر چه جلو میرفتیم نمازهای احمد آقا معنویتر میشد. کار به جایی رسید که موقع نماز سعی میکرد از بقیه فاصله بگیرد! در انتهای مسجد امین الدوله یک فرو رفتگی در دیوار وجود داشت که از دید نمازگزاران دور بود. آنجا یک نفر میتوانست نماز بخواند. احمد آقا بیشتر به آنجا میرفت و از همانجا به جماعت متصل میشد.
🔸 یک بار وقتی احمد آقا نماز را شروع کرد به آنجا رفتم و در کنارش مشغول نماز شدم. احمد آقا بعد از اینکه نماز را شروع کرد به شدّت منقلب شد. بدنش میلرزید و گریه میکرد. گویی یک بندهی حقیر در مقابل یک سلطان با عظمت قرار گرفته.
🔸 البتّه احمد آقا بسیار کتوم بود، یعنی از حالات درونی خود حرفی نمیزد. من یک بار از خود ایشان شنیدم که حدیث: «نماز معراج مؤمن است» را خواند. و بعد خیلی عادی گفت: بچّهها باید نماز شما معراج داشته باشد تا حقیقت بندگی را حس کنید. من آن شب اصرار کردم که: احمد آقا آیا این معراج برای شما اتفاق افتاده؟ معمولاً در این شرایط به نحوی زیرکانه بحث را عوض میکرد امّا آن شب، سرش را به نشانهی تأیید تکان داد.»
#مهدی_پیروزمند ↙️
https://eitaa.com/joinchat/473956552Cf826cf13b0
👈🏻 طبیعتا از زمان و مکان شهادتشم خبر داشت.
وصیتنامهی کوتاهشو چند ساعت قبل از شهادت تو دلِ عملیات نوشت. از جمله نوشت:
«خوشا به حالِ کسانی که شناختند وجود خویشتن را در این دنیا و عمل میکنند به وظایف خود، به امیدِ تزکیهی نفس و ترفیعِ درجه و لذتِ عبادت و خشوعِ قلب. کسی به آن میرسد که مراقبتهای سخت به اعمال و گفتار خود داشته باشد. قرآن؛ قرآن را فراموش نکنید. بدانید که بهترین وسیله برای نظارت بر اعمالتان قرآن است...»
📌 در روایات هست خدا اولیای خودش رو بین مردم مخفی کرده پس هیچ مومنی رو دستِ کم نگیر که شاید از اولیای خدا باشه. «وَ أَخْفَى وَلِيَّهُ فِي عِبَادِهِ فَلاَ تَسْتَصْغِرَنَّ عَبْداً مِنْ عَبِيدِ اَللَّهِ فَرُبَّمَا يَكُونُ وَلِيَّهُ وَ أَنْتَ لاَ تَعْلَمُ»
🔺 احمدعلی مصداقِ این روایت بود. اینقدر عادی زندگی میکرد و بی سر و صدا سلوک میکرد که حتی خانوادش خیلی از مقاماتش خبر نداشتن. یه بچهی دهاتیِ بی شیله پیله. که تو کارِ خونه کمک میداد. تو برنامههای مسجد برای مردم چایی میریخت. برای صبحانهی دعای ندبه میرفت نون میگرفت. بعد نماز جماعت با مردم تکبیر میگفت و دعای «خدایا خدایا» رو میخوند... خلاصه به شدت عادی بود. در حالیکه تو نوجوانی در نقطهای ایستاده بود که خیلی علما بعد چهل پنجاه سال ریاضت و سلوک بهش میرسن.
انشاءالله مشمولِ دعا و شفاعتش باشیم به برکت یک شاخه گل صلوات هدیه به روح بلندش :)
ولایت.mp3
4.05M
عیدتون مبارک 🥳
این مطلب استاد عالی خیلی عالی و عمیقه. دعایی که اشاره کردن و تو مفاتیح در اعمال امشب اومده حتما بخونیم ایشالا
🆔 @mahdi_pz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اجرای اول احسان یاسین تو عصر جدید 😍
قطعه «تو به سویم آمدی» سامی یوسف رو خوند
🆔 @mahdi_pz