eitaa logo
مهدی پیروزمند
705 دنبال‌کننده
249 عکس
101 ویدیو
5 فایل
راه ارتباطی: @mosaferehaq
مشاهده در ایتا
دانلود
5⃣ 🔸بحث راه‌های تشخیص درست از غلطو تو یه کلاس نهم هم مطرح کردم. چند تا مورد خودشون گفتن و موردی که من اضافه کردم این بود: «تشریحِ مسئله/باز کردنِ ادعا». 🔸گفتم ادعا رو بذارید جلوتون و با استفاده از فکر خودتون یا پرسیدن از دیگران بازش کنید. مثلا بچه‌ها! اونایی که فکر میکنن جنگ فعلی اسرائیل و فلسطین تقصیر بچه‌های حماسه که جنگو شروع کردن، دستشونو بگیرن بالا‌. 🔸دیدم بیشتر کلاس همین فکرو میکنن. پرسیدم چرا فکر میکنید تقصیر خودشونه؟ از جوابایی که دادن مقدماتِ نهفته در ادعای مذکورو در آوردم. 🔸بالای تخته نوشتم: «جنگ فعلی تقصیر حماس است.» گفتم راه باز کردن ادعا اینه که سرِ جمله، کلمات پرسشی مثل «چرا»، «چطور»، «یعنی چی» بذاریم. باز شده‌ی جمله‌ی بالا بر اساس پاسخ‌های خودتون میشه این: «اسرائیل که قبل از ۷ اکتبر کاری با فلسطینی‌ها نداشت. و اصلا تشکیل اسرائیل قانونی بود (چون به واسطه‌ی فروش زمین‌ها به یهودی‌ها توسط خود فلسطینی‌ها بود) و حماس اصلا ربطی به مردم فلسطین نداره و مال ایرانه. پس جنگ فعلی تقصیر خود حماسه که طوفان الاقصی راه انداخت و مردم بیگناه اسرائیلو کشت و اسرائیلو عصبانی کرد.» 🔸گفتم تشریح مسئله کمک میکنه تک تکِ اجزای‌ نهفته در ادعا رو بررسی کنید. اگر فقط یک جزء هم غلط باشه میتونید بگید کلیتِ این جمله غلطه. بعد تک تک جملات مثال فوق رو به تفصیل براشون منهدم کردم.
6⃣ 🔸شبها کل گروه دور هم جمع میشدیم برای مباحثه و تبادل تجربه. بعد از همون جلسه‌ی اول یکی از رفقا که اولین بار اینجا دیدمش بهم گفت ماشالا شما صدای رسایی داری. گفتم میدونم 😁 یکم فکر کرد گفت صدات شبیه یکی از شخصیت‌های تلویزیونیه. گفتم محمدرضا سرشار؟؟ گفت آره آره خودشههه بزن قدش 🤩 خودم شباهتی نمی‌فهمم ولی قبلا یه نفر دیگه بهم گفته بود.
7⃣ سر یکی از کلاس‌ها که رفتم اسمای روی تخته که مبصر زیر کلمه‌ی «بدها» نوشته بود توجهمو جلب کرد. به ذهنم رسید بحثو از همین جا شروع کنم. با استفاده از همین دو تا اسم مسئله‌ی نهی از منکر و «به تو چه/به تو هیچ ربطی نداره» رو یه بار برای همیشه براشون حل کردم. صوت این قسمت از کلاسو میذارم. باحاله🔻
«مثبت هجده‌جات» «ازدواج و معضل اقتصادی» 1⃣ 🔸بچه‌های یکی از کلاس‌ها وقتی فهمیدن دارم به همه‌ی کلاس‌ها سر میزنم قبل از اینکه نوبت کلاس‌شون بشه اومدن پیشم و گفتن حاجاقا میشه راجع به فلان موضوعِ جنسی صحبت کنید؟ بچه‌ها درگیرن. 🔸سه‌شنبه ۱۴۰۲٫۹٫۲۱ رفتم کلاسشون. همون اول موضوعِ درخواستی رو درشت بالای تخته‌ی هوشمند نوشتم. صدای تشویق حضار بلند شد😂 خوبیش این بود که تا آخر کلاس خودشون همدیگه رو ساکت میکردن. 🔺دبیری که زنگشو گرفته بودم صاف وسط کلاس اومد تو😐 اولین بار بود دبیر میومد وسط کلاسم. یه چیزی جا گذاشته بود. یه نگاه زیرچشمی به نوشته‌ی روتخته انداخت و سرشو به نشانه‌ی خجالت انداخت پایین رفت😁 🔸از غریزه‌ی جنسی گفتم و اینکه سه جور میشه بهش پاسخ داد. یکی همونی که برنامه و پیشنهاد خداست. و دو تای دیگه که منجر به گناهان کبیره میشن. تشریح کردم که دو راه دیگه چطور علاوه بر آخرت، دنیای آدمم به آتیش میکشن. 🔸وقتی گفتم راه درست، ازدواجه، گفتن ده پونزده سالی که تا ازدواج داریمو چه کنیم؟ گفتم بیست سالگیم میشه ازدواج کرد. گفتن این پنج سالو چه کنیم؟ گفتم تحمل! اگه اهل کنترل نفس نباشیم و قدرت مدیریت گرایش‌هامونو نداشته باشیم بعد ازدواجم به آرامش نمیرسیم. و اگه قرار بود بندگیِ خدا تو راحتترین کار باشه و تحمل لازم نداشته باشه که امتحان معنا نداشت و همه بهشتی بودن... @mahdi_pz
2⃣ 🔹ازشون پرسیدم کیا الان تصمیم دارن تا قبل از ۲۵ سالگی ازدواج کنن؟ پنج نفر از سی نفر دست بلند کردن. گفتم حالا اونایی که دست بلند نکردن دلیل‌شونو بگن. 🔹از حرفاشون هفت تا دلیل دراومد. روی تخته نوشتم تا دونه دونه ردشون کنم. یکی گفت چون محدود به یه نفر میشم😐 یکی دیگه گفت بخاطر ترس از تکراری شدن خانومم😑 یکی دیگه گفت ترس از علاقه‌مند شدن به دخترای دیگه بعد ازدواج😶 اصن یه وضعی... 🔺مهم ترین دلیل‌شون همون بهونه‌ی بیشتر جوونای مملکت بود. مشکلات اقتصادی، گرونی‌ها و فراهم نبودنِ مدرک و شغل و خونه و ماشین تا ۲۵ سالگی. گفتم همه‌مون از اوضاع مملکت و سختیاش خبر داریم؛ ولی سه تا نکته: @mahdi_pz
3⃣ 🔸اول: اجازه ندید باورتون این بشه که قبلِ دکترا گرفتن نمیشه شغل خوبی داشت. باور نکنید که تو جوانی نمیشه به ثروت رسید. 🔺گفتم بچه ها! اونایی که حداقل یه نفر رو از نزدیک یا دور میشناسن که تو جوانی بدون مدرک خاص و ارث بابا پولداره دستشون بالا. بیشترِ کلاس دست بلند کردن. برای اونایی که بلند نکردن چند تا مثال عینیِ ایرانی روی تخته نوشتم. گفتم حتی اگه یه نفرم بود معلوم میشد نباید درآمدتونو به مدرک و سرمایه‌ اولیه گره بزنید. @mahdi_pz
4⃣ 🔹دوم: برید از چند تا زوج اطرافتون مثل پدر و مادرتون بپرسید شما موقع ازدواج مشکل مالی نداشتید؟ خونه و ماشین و همه‌ی امکاناتتون جور بود؟ 🔹می‌بینید که بیشترشون موقع ازدواج پولدار نبودن. ولی ازدواج کردن و آسمون به زمین نیومد. ذره ذره زندگی‌شونو با همسرشون ساختن. که شیرینیِ زندگی به همینه. 🔹اگه تا سی سالگی صبر کنید برای اینکه قبلِ ازدواج به دکترا و شغل خفن و خونه و ماشین برسید، گیرم رسیدید؛ ولی دورانِ شور عاطفی‌تونو از دست دادید. حالا موردِ مناسبتون خیلی سختتر پیدا میشه. پیدا هم که بشه چون سن‌تون بالاست کمتر با هم جوش میخورید و اصطکاک‌های بیشتری رخ میده. ضمنا حالا یه دختر اومده سرِ یه سفره حاضر و آماده و رنگین که شما پهن کردید نشسته. نگاهتون بهش منفیه! چون با خودت میگی این به خاطر پول و شغل و مدرکم باهام ازدواج کرد... @mahdi_pz
5⃣⭐️ 🔸سوم: ما تو این مملکت همیشه از مشکلات اقتصادی و گرونی شنیدیم. پس فکر میکنیم روز به روز داریم بدبخت‌تر میشیم. گذشته‌ی کشورمون رو رنگین‌تر از حال حاضر تصور میکنیم. همونطور که کشورهای دیگه رو صد درجه رنگین‌تر از کشور خودمون. 🔸رفاه فقط به خرید فلان قدر گوشت در ماه نیست. رفاه یعنی برخورداری از آسایش در زندگی. پس برای ارزیابی رفاه‌مون باید مجموعه عواملی که روی کیفیت زندگی تاثیر دارن بررسی کنیم. 🔸گفتم بچه‌ها! از پدربزرگاتون یپرسید قبل انقلاب چقدر میوه میخوردن، با مصرف خودتون مقایسه کنید. درباره برنج و گوشت و مرغ و لبنیاتم بپرسید. 🔸امنیت پایدار، پیش‌شرطِ رفاهه. خیلی کشورها ندارن. تو کشور شما یه خانوم جوان میتونه نصف شب تنها بره تو خیابون. چیزی که تو خیلی از کشورای پیشرفته قفله. 🔸هزینه‌ی تحصیل و آموزش‌های عمومی در ایران ارزونه. چند تا بچه رو میشناسید که تو ایران تو دهه اخیر بی سواد مونده باشه؟ 🔸حالا به هزینه‌های بهداشت و درمان‌مون نگاه کنید. پوشش بیمه‌هامون در این حوزه قابل قبوله و جزو خوب‌های دنیاییم. 🔸بریم سراغ آب و برق ارزون‌مون. اگه نسبت به قدرت خریدِ همین حالای مردم اینا گرون بود شاهد رکوردشکنی‌های پی در پی تو مصرف کشور بودیم؟ 🔸برای گرم کردن یه واحد صد متری تو ۲۴ ساعت نیاز به ۱.۷ متر مکعب گاز طبیعی داریم. میدونستین قیمت هر متر مکعب گاز داره کمتر از ۱۰۰ تا تک تومنی برا ما در میاد؟ و میدونستین یکی از گسترده‌ترین شبکه‌های گازرسانی دنیا رو داریم و بیشتر از ۹۵ درصد مردم شهر و روستا از نعمت گاز بهره میبرن؟ 🔸بچه‌ها میدونستید تو ایران بیشتر از ۶۰ درصد مردم صاحبخونه‌ان؟ میدونستین درصد صابخونه بودنمون از سوئیس بیشتره؟ حواستون هست پنجاه سال پیش خیلی زوج‌ها تو یه اتاق از خونه‌ی ننه باباشون زندگی میکردن ولی شماها صاف میرید تو خونه‌ی مستقل؟ 🔸بچه‌ها اونایی که تو خانواده‌شون یه دونه ماشینم ندارن دستشونو بگیرن بالا! (هیچکس دستشو بالا نگرفت.) درسته ماشینامون کیفیتش پایینه ولی قبول دارید پراید داشتنم با ماشین نداشتن خیلی فرق میکنه؟ 🔸حالا یه نگاه به پاکیزگی شهرامون بندازید... براشون فیلمِ یه سلبریتی ضد جمهوری اسلامی گذاشتم که از سانفرانسیسکوی زیبا گزارش میده و میگه به چه کثافتی کشیده شده. 🔺دسترسی به سرویس بهداشتی رایگان تو جای جای شهر برای ما عادیه. تو اروپا اصلا عادی نیست. 🔸حالا پناه‌های روحی و معنوی‌مونو ببینید. مساجد و بقاع متبرکه مثل حرم امام رئوف. اینها کم سرمایه‌ای هستن؟ فکر میکنید چرا خیلی کشورای پیشرفته نرخ افسردگی‌شون از ما بیشتره؟ 🔸راه و شهرسازی‌مونو نگا. میشه کلی دربارش گفت. 🔸اینترنتمونو نگا. تو راه قم به مشهد که میومدم تقریبا همه جا 4g بود. 🔸بنزین ‌و نان بسیار ارزان‌مونو نگا... @mahdi_pz
6⃣ 🔹همه‌ی اینها یعنی کیفیت زندگی ما بالاست. جزو خوب‌های دنیاست. ما مثل ماهیِ توی آبیم که تا بیرون‌مون نندازن نمیفهمیم چی داشتیم. 🔹خلاصه اگه همین الانم ازدواج کنید، رفاه‌تون از گذشتگانتون، و از جوانان بسیاری از کشورها بیشتره. همزمان با ادامه تحصیل، مهارتی یاد بگیرید و درآمدی ایجاد کنید. به بقیه‌ش فکر نکنید و با توکل بر جانان، زود ازدواج کنید. برای نیازتون فقط برنامه‌ی حضرت حق رو اجرا کنید؛ که وعده‌ی خدا حمایت و برکته‌... والحمدلله. @mahdi_pz
🔺هشتم آذر امسال بسیجی‌ها به دیدار فرمانده رفتن. عکسی که بیشتر از همه از اون دیدار بازنشر شد این عکس بود. که علمای شیعه و سنی در کنار هم شعار حمایت از فلسطین و مبارزه با استکبار سر میدن. 🔺عالم شیعی این عکس، حضرت استاد احتشام کاشانی امام جمعه موقت کاشانه‌. کسی که هم در وادی علم نمونه است، هم وادی تبلیغ و تبیین. ایشون چند ماه قبل به خاطر همین جمع بین جهاد و فضیلت، مورد تقدیر آیت الله اعرافی مدیر کل حوزه‌های علمیه قرار گرفت و در حاشیه همین دیدار هم از حضرت آقا مدالِ تحسین دریافت کرد. 🔺این استاد عزیزم تو درس امروز متذکرِ مطلبی شدن که با مقداری حذف و اضافه نقل میکنم👇🏻
ایشون در «اهمیت فضاسازی و نمادپردازی» فرمود: 👈🏻 بچه‌های ما حداقل تا سه چهار سالگی که پاشون به مهدکودک باز نشده، تماما در اختیار ما هستن. مهم‌ترین بازه‌ی تربیت هم همین چند سال اوله؛ که فرزند، بیشترین و عمیق‌ترین اثرپذیری رو داره. 👈🏻 حالا بچه‌های ما تو این سه سال تو محیط خانه چی می‌بینن؟ ور رفتن والدین با موبایل و ولگردی‌شون در فجازی؛ فیلمایی که خانواده تماشا میکنن؛ میز آرایش مادر و خودآرایی‌ها؛ اعصاب‌خوردی‌های پدر و غرولندها؛ و اسباب‌بازی‌هاش که حامل فرهنگ بیگانه هستن. بعدم انتظار داریم بچه تو بیست سالگی یه پا حججی بشه😐 👈🏻 محیط خانه رو باید ساخت. باید پر از نماد الهی کرد. با اختصاص یک تکه‌ی دیوار به این کار میشه کاری کرد که چشم بچه مرتب شهید مطهری ببینه. بهشتی ببینه. چمران و باقری و باکری ببینه. خمینی و بهجت و دیگر اولیای خدا به چشمش بخورن. 👈🏻 البته که قرار دادن تصویر روی دیوار و تعویضِ گاهانه‌ی اون یه گوشه از کاره. اصلِ فضاسازیِ توحیدی در گرو عملکرد پدر و مادر در منزله. در گروِ زیباییِ ارتباطشون با خودشون و با خدای خودشون... @mahdi_pz
۱/۲ 🔻ظهر چهارشنبه ۱۴۰۲٫۹٫۲۹ دل‌مشغول از قضیه‌ای به دامانِ کریمهٔ آل الله پناه بردم. به رسمِ عاشقی در چنین لحظاتی منتظر دریافتِ پیام هستم. 🔸صدای اذان التیامِ دلم بود. راهیِ مسجد اعظم شدم. داشتم مُهر بر میداشتم که صدای پخته‌ای از پشت سلامم داد. برگشتم و پیش از دیدنِ سیمایش به گرمی جواب دادم: «علیکم السلام» 🔸یک پیرمرد آفتاب‌سوخته بود. تا این جواب سلام را شنید گفت: به به! و از طلبگی تمجید کرد. پیشنهاد دادم برای نماز جماعت کنار هم بنشینیم. 🔸قبل از نماز دیگر مجال صحبت نبود. تکبیرة الاحرام گفتیم. متوجه شدم این مرد سپید مو در تمام نماز، حالِ حضور و خشیت و بکاء دارد. اذکار رکوع و سجود را با ناله و اشک سر میداد. 🔸بعد از نماز عصر بساط صحبت پهن کردم. کار واجبی داشتم که باید زود میرفتم. اما در دل گفتم هر چه میخواهد بشود. اکنون مهم‌ترین کار دنیا برایم مصاحبت با این مرد زلال است. 🔸گفت من تا کلاس اول ابتدایی بیشتر درس نخواندم. در قرائت قرآن هم فقط ترجمه‌اش را میخوانم. گفت در میدان میوه و تره‌بار تهران مسئولیت دارد. گفت امانت‌داری در کارشان خیلی سخت است و نگرانی دارد...
۲/۲ 🔹نیم ساعت صحبت کردیم. تا توانستم سکوت کردم تا بیشتر بشنوم. هر جای صحبت اسم حضرت حق می‌آمد منقلب میشد و برقِ اشک در چشمان چروکیده‌اش دلبری میکرد. یک بار اسم مدینه آمد، بلافاصله برای حضرت زهرا گریست. 🔹تعریف کرد که یکبار نماز آیت الله بهجت را درک کرده و با دیدن گریه ایشان در نماز تعجب کرده. گفت بعدها فهمیده تعجب ندارد. گفت: «گریه ندارد؟! نماز همه‌اش گریه است! إِيَّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيَّاكَ نَسْتَعِينُ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ...» 🔺گویا اولین بار بود آیات فاتحة الکتاب را می‌شنیدم. اشکم سرازیر شد. 🔹فهمیده بود ایاک نعبد یعنی چه. میگفت ما وقتی داستان بت‌پرستان را میشنویم به آنها میخندیم و میگوییم معلوم است که سنگ و چوب پرستیدن ندارد! ولی خودمان صبح تا شب داریم برای غیر خدا کار میکنیم. غیر خدا را میپرستیم. همان سنگ و چوب و آهن را... 🔹در طول گفتگو به چند جای قرآن اشاره کرد. ترجمه‌‌ی آیات را از بَر بود. ترجمه را که میگفت آیه‌اش به رنگ تازه‌ای در ذهنم مجسم میشد و قلبم را میگرفت. یکجا به ندای پروردگار به حضرت موسی اشاره کرد: «يا مُوسى‏ إِنِّي أَنَا الله!» عجب ندای با عظمتی! 🔺از هدایت یافتن جادوگران فرعون یاد کرد. و جملهٔ طوفانی‌شان پس از تهدید فرعون؛ که گفتند: هر چه میخواهی با ما بکن. ما راه را پیدا کردیم... «قالُوا لا ضَيْرَ! إِنَّا إِلى‏ رَبِّنا مُنْقَلِبُونَ» 🔺پیامی که منتظرش بودم گرفتم. تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار که رحم اگر نکند مدعی خدا بکند 🔹در انتها از او نصیحت خواستم و تعابیر خاصی شنیدم. حاج داوود التماس دعا داشت. گفتم چشم‌. اما احتیاج من به دعای شما خیلی بیشتره. ما را به دعا کاش فراموش نسازند رندانِ سحرخیز که صاحب نفسانند آنانکه به عطر نفس و ذکر مناجات خورشید جهان تاب به شامِ دگرانند @mahdi_pz
«به فنا رفته» ۱/۲ 🔺دیشب رفتیم سینما. از باب قطحیِ فیلم، «ویلای ساحلی» رو دیدیم. برای اینکه کمتر شرمنده‌ی یه ساعت و نیم از عمرم بشم سعی کردم بیشتر فیلم با خانواده پچ پچ کنم😀 🔺فیلم حتی برای مخاطبان سخیف‌پسند سینمای ایران هم حال‌ به هم زن محسوب میشه. دلیل رکوردشکنیش تو روز اول اکران هم تنها داراییشه: اسمِ رضا عطاران و پژمان جمشیدی. 🔺تعجب کردم که کیانوش عیاری با نیم قرن تجربه و سابقه فیلمای در خور توجه به ساخت همچین فیلمی کشیده شده. بعد دیدم خودش تو مصاحبه با ایسنا شیک و مجلسی گفته: «مهم‌ترین دلیلم برای ساخت این فیلم، پول بود. چون می‌خواهم پروژه دیگری را شروع کنم که تهیه‌کننده آن خودم هستم و به پول احتیاج دارم.» 🔺کاش بزرگوار به عشق پولم که شده مایه میذاشت. کارگردانی در حد پدرام نوزده ساله از شنقول آباد. فیلمنامه تهی. شوخی‌ها تباه. @mahdi_pz
۲/۲ 🔸تبریک به وزارت ارشاد دولت انقلابی که انصافا در حوزه‌ی سینما و نمایش خانگی گوی سبقت رو از دولت بنفش ربوده؛ در ولنگاری. 🔸تبریک به سینماهای کشور که تا اسم عطاران و جمشیدی میبینن کف میکنن و با حرص و ولع هر چه تمام‌تر بیشتر سانس‌هاشونو میدن به اون فیلم. 🔸تبریک به مشتریان سینما در ایران که ذائقه‌شون جوری هنر هفتم مملکتو به فنا داده که فعالان فیلم‌سازی باورشون شده: «هر چی سخیف‌تر، موفق‌تر». 🔻مواد لازم برای یه فیلم بفروش تو ایران: - رضا عطاران - پژمان جمشیدی - چند دختر جوان (دستکاری شده با عمل، خفه‌شده با آرایش) - سه پیمانه شوخی جنسی - دو لیوان تمسخرِ دین و مذهب و تقیدات شرعی - یه داستان تباه و یه متن آب بندی شده @mahdi_pz
📌«بررسی ادعای از دست رفتن نسل جدید» «وضعیت فعلی جوانان ما امیدوارکننده است یا نا امیدکننده؟» 1⃣ 🔹یکی از اساتید بزرگوارم فرمود یکی از مبلغین پس از بازگشت از تبلیغ دانش آموزی به این مضمون حرف زده: «بیش از نود درصد نوجوان‌ها مبتلا به مشکلات جنسی هستند و افرادی که برای تبلیغ به سمت این قشر میروند، معمولا نا امید برمیگردند.» استاد از حقیر ابراز نظر خواستند. در اطاعت امر ایشان مینویسم. 🔺قضاوت کلی درباره اینکه وضعیت نسل جدید از نسل های اول انقلاب بهتر است یا بدتر، نیاز به بررسی پارامترهای متعددی دارد. در مقام چنین قضاوتی نیستم. اما از کسی که قضاوتش پسرفتِ نسلی و یاسِ تربیتی است چند سوال دارم که پاسخ آنها در قضاوت نهایی موثر است.🔻 @mahdi_pz
2⃣ اول: 🔸شما تجربه کار کردن با چند مدرسه را داری؟ گاهی با دیدن چند مجموعه درباره کل کشور فتوا میدهیم. در سفر اخیر، من و دوستانم هر کدام به یک مدرسه رفتیم. وضعیت مدارس‌مان با هم خیلی فرق داشت. مدارسی داریم که تمام کادرش غیر مذهبی و ضد روحانیت هستند. چه برسد به بچه هایش. در برخی مدارس هم جو مذهبی بسیار غالب است. به نظر میرسد عموم مدارس چنین غلبه سیاهی و سفیدی ندارند و گونه های مختلف فکری در آنها یافت میشود. ربطی به بالاشهر و پایین‌شهر بودن هم ندارد. 🔺معمولا در اینگونه مدارس خاکستری‌ها اکثریت هستند. یعنی بچه هایی که شاید مبتلا به گناه باشند و نماز هم نخوانند، اما هنوز فطرت حق طلبشان خاموش نشده و مشتاق گفتن و شنیدن هستند. انحراف احتمالی‌شان زادهٔ ضعف معرفتی است نه عناد. @mahdi_pz
3⃣ دوم: 🔸در راستای بخش قبل، نمیتوان تمام مبتلایان به یک انحراف فکری یا عملی را به یک چوب راند. به نظر شما چند درصد از دختران مبتلا به بی حجابی با علم به فلسفه حجاب، بی حجابند؟ چند درصد از پسران مبتلا به خودارضایی با علم به فلسفه دینداری این کار را میکنند؟ 🔸آنکه از روی «استضعاف» و نه «استکبار» آلوده شده، از دست رفته نیست. در دلهایشان نور هدایت خاموش نشده. البته که هر چه سن‌شان بیشتر میشود آن نور کم فروغ تر شده و اشتعال دوباره‌اش به تلاش و زمان بیشتری نیاز دارد. پس مسلم است که هر دانش آموزِ مبتلا به گناه را نمیتوان از دایره دینداری خارج دانست و مایه نا امیدی قرار داد. 🔺دینداری و حق‌گرایی صفر و صدی نیست. حتی کسی که هنوز پنج درصد از قلبش رشته وصلی به آسمان داشته باشد، محل امید ماست نه یأس. مثل کسانی که به هیچ گناهی نه نمیگویند اما سینه زنی محرم‌شان ترک نمیشود. @mahdi_pz
4⃣ سوم: 🔹در راستای بخش قبل، شما تا کنون بیشتر با چه گروه سنی کار کردی؟ 🔺مسئله این است که در آغاز نوجوانی (که در چارت آموزشی همان متوسطه اول است)، بچه ها پر از سوال هستند. سوالهایی که البته بیشترشان متاسفانه خاموش است. یعنی به فعلیت نرسیده و در ذهنشان نمیچرخد. که اگر چنین بود، دنبال جوابشان میرفتند. برای اینکه بفهمند سوال دارند باید یک نفر طرح موضوع کرده و ذهن‌شان را به چالش بکشد. در این مقطع، ذهنشان هنوز آزاد است و در مقابل حرف منطقی خضوع دارد. 🔺وقتی در متوسطه اول این سوالات انباشتهٔ خاموش، بی جواب میماند و یک عالم مهذب پیدا نمیشود که به داد این بچه ها برسد، در متوسطه دوم همین سوالات، «شبهه» میشوند. دیگر سوگیری دارند و حق را گم میکنند. این شبهات وقتی توام با چشیدن لذت گناه میشود، قوت پیدا میکند و دوست دارد زودتر آنها را باور کند. 🔺حالا تصور کنید در متوسطه دوم هم طلبه‌ای اطراف خود نبینند و باب رفاقتی با یک مطلع دینی به روی آنها گشوده نشود. وارد دانشگاه میشوند و در یک شیب تند تباهی می‌افتند. سوالات متوسطه اول و شبهات متوسطه دوم در سالهای اول دانشگاه، تبدیل میشوند به «باورهای مسموم/اعتقادات نفسانی». و تغییر باور قلبی بسیار دشوار است. 🔺در متوسطه دوم مبتلا به فلان گناه بود. در دانشگاه معتاد به آن گناه میشود. قلبِ یک معتاد به مواد مخدر، با ده استدلال قطعی در باب مضرات مواد مخدر نیز نمیتواند همراه شود و تصمیم به ترک بگیرد. اینها را گفتم که بدانیم: 👈🏻 فرق میکند با کدام رده سنی کار میکنیم. آنکه با متوسطه اول کار میکند میتواند تاثیر بیشتر و سریعتری ببیند و امیدوارتر باشد. شاید اگر به من بود، عمده ظرفیت تبلیغی کشور را برای دو سه سال متمرکز بر این ردهٔ سنی میکردم. 👈🏻 پیکان اتهام را ابتدا به سمت آقای حوزه علمیه باید گرفت نه این طفل معصوم‌ها. شما مطلب را به موقع به آنها رساندید و قبول نکردند؟ 👈🏻 وقتی توقعات را درست تنظیم کنیم، عقربهٔ امیدمان نیز درست بالا و پایین میشود. با توجه به مطلب بالا اگر مثلا برای ایجاد یک تغییر جدی در دانش آموز هشتمی یک ماه حضور و انس با او لازم است، برای یک دانش‌آموز یازدهمی شاید شش ماه لازم باشد. @mahdi_pz
5⃣ چهارم: 🔹در راستای بخش قبل شما امید و یأس را در امر تبلیغ، دائر مدارِ چه چیزی برای خود قرار دادی؟ انتظار داشتی با خروار خروار جوان نمازشب خوان روبرو شوی؟ در کدام صفحهٔ تاریخ، مبلغین دین خدا با اکثریتی مومن مواجه بوده‌اند که تو میخواهی باشی؟ 🔹از یکی از جملات مرحوم علی صفائی وام میگیرم و عرض میکنم: ضعف دینداری مخاطب، موضوع کار ماست نه مانع کار ما. 🔺از این رو همان خدایی که گفت چرا مهاجرت نمیکنی؟ (فلولا نفر) در ادامه گفت چرا پس از کسب علم بر نمیگردی و برای انتشار نور نمیکوشی؟ (اذا رجعوا الیهم لعلهم یحذرون) اگر قرار بود اکثریت خوب باشند که نیازی به چنین فراخوان قاطع الهی نبود. @mahdi_pz
6⃣ پنجم: 🔸وضعیت خود شما که دغدغهٔ نشر اسلام داری از جهات «معنوی»، «علمی» و «ارتباطی» چطور است؟ 🔺تا کنون هر مبلغی را دیدم که مایوسانه سخن میگوید، حداقل در یکی از این اضلاع ضعف جدی داشته. 🔺آنکه خود هنوز موفق به ترک گناه نشده یا فی المثل هنوز در اول وقت خواندن نمازش غیور نیست، چگونه میتواند حاملِ نور و مجرای فیض هدایت باشد؟ طبیعی است که به سرعت احساس ناکامی میکند. یا آنکه نصاب علمی لازم را ندارد و در مقابل چند شبههٔ جوانانه فیتیله پیچ میشود، طبیعی است که سرخورده شود. همینطور کسی که الفبای حسن معاشرت و رفاقت را نمیشناسد و فضای مدرسه را با روی منبر اشتباه میگیرد، طبیعی است که احساس میکند هیچ روزنه نفوذی به قلب مخاطبش ندارد. @mahdi_pz
7⃣ ششم: 🔸آیا برای قضاوت، ظرفیت‌ها و قابلیت‌ها و زمین‌های آمادهٔ کشت را نیز لحاظ کرده‌اید؟ باید «فعلیت» را از «ظرفیت» تفکیک کرد. یک وضعیت ظاهری داریم، یک استعداد باطنی. 🔺 شاید اگر آمار دقیقی در دسترس بود، میدیدیم برای مثال درصد مبتلایان به ضعف حجاب یا کشف حجاب در دختران و درصد مبتلایان به گناه جنسی در پسران مقداری از ده سال قبل بیشتر شده. نکته اینجاست که ظرفیت تبلیغ موثر و پذیرش مخاطب هم یقینا بیشتر شده. زیرا اولا عصر اطلاعات، دسترسی به پاسخ سوالات و شبهات را تسریع کرده؛ ثانیا به برکت نظام اسلامی عموم جوانان ما «سیاسی» بار می‌آیند. در متن حوادث بزرگ اجتماعی رشد میکنند. لذا قدرت تحلیل و آگاهی‌شان با چند نسل قبل قابل مقایسه نیست. 🔺رهبر حکیم انقلاب، در دیدار سال گذشته با دانش‌آموزان _ که در بحبوحه اغتشاشات بود و خیلی‌ها از آن حوادث استنتاج میکردند که این نسل، از دست رفته _ فرمود: «نوجوانِ امروز، بر خلاف نوجوان قدیم، یک عنصر بالغ و عاقل است، یک عنصر خردمند است. زمان ما این جوری نبود؛ من به شما عرض میکنم. من خودم را میگویم؛ قضیّه‌ی بیست‌وهشتم مرداد وقتی اتّفاق افتاد، ما به سنّ بعضی از شماها مثلاً فرض کنید چهارده پانزده سالمان بود؛ یک شبحی از قضایا جلوی چشممان بود، [امّا اینکه] دقّت کنیم که چه کسانی هستند، چه عناصری هستند، این طرف چه کسی است، آن طرف چه کسی است، هدف چیست، چرا میکنند، نه، اینها را ملتفت نبودیم. نوجوان امروزی این جوری نیست؛ نوجوان امروزی فکر میکند، تحلیل میکند، تحلیل را درست میفهمد، نکاتی به نظرش میرسد، جوان امروزی اهل تحلیل است؛ این خیلی نکته‌ی مهمّی است، این خیلی قابل توجّه است. بچّه‌های ما و جوانهای ما حرف دارند و این خاصیّت انقلاب اسلامی است... انقلاب اسلامی بود که جوان را بیدار کرد... روزبه‌روز جوانهای ما رشد کرده‌اند، قدرت تحلیل دارند، قدرت فهم حوادث را دارند.» 👈🏻 این بیشتر شدن درصد ضعیف الایمان‌ها را فرض گرفتم تا بگویم در بدترین حالت هم وضعیت، بیشتر سزاوار امید و شور است تا یأس و کسالت. وگرنه معتقدم درصد خوبها و دینداران نسل فعلی، اگر بیشتر از نسل های قبل نشده باشد (که نشانه‌های با شکوهی مثل اربعین و تشییع حاج قاسم و تجمعات مذهبی میگویند شده) کمتر هم نشده. 🔺ما یک هسته سخت بیست سی درصدی داریم که بار انقلاب را تا ظهور صاحب آن، نسلی پس از نسل به دوش میکشد و انگاره هایی مثل شکاف نسلی هم توهمی بیش نیست. @mahdi_pz
8⃣ پنج روز بیشتر مهمان‌شان نبودم. اما سعی کردم این پنج روز مثل یک دبیر جایگزین شده نباشم. برادر بزرگتری باشم که تمام وقت مدرسه در دسترس است. در پایان سفر برخورد کادر، بچه‌ها و اولیا طوری بود که در کنار احساس شکر و رضایت، احساس شرم کردم. شرم از اینکه بیشتر نمیتوانم کنارشان باشم. مدرسه‌ای که رفتم جزو مدارس بالاشهر بود. وضع خانواده‌ها اکثرا خوب بود. جو مدرسه از نظر مذهبی متوسط بود. اما به وضوح دیدم زمین‌های تشنه‌ی غریب افتاده را. یا رب به فضل و کرمت سیرابشان کن... پایان. @mahdi_pz
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺این قطعهٔ دیدنی از عارف حکیم مرتبط با بخش 3⃣ و 7⃣ مطلب بالاست.