eitaa logo
جامعه متعادل | مهدی تکلّو
1.6هزار دنبال‌کننده
790 عکس
93 ویدیو
14 فایل
دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی پژوهشگر مطالعات جنسیت و جامعه کانال‌ها و صفحات من⬇️ https://zil.ink/mimte
مشاهده در ایتا
دانلود
ب یک سال و خرده ای می شود که به بهانه مواجهه با نوجوان ها دهه هشتادی (حالا نگویم کار تربیتی) ، پایم به آموزش و پروش باز شده و سمپادی شده ام. به اسم مشاوره تحصیلی دغدغه های فرهنگی-اجتماعی ام را هر بار به خط میکنم و می شمارم. چند روز پیش از هسته ی گزینش آموزش و پرورش تماس گرفتند و دعوت کردند برای مصاحبه! از کارهای اداری حضوری زورم می آید اما رفتم. داخل ساختمان شدم و اتاق مصاحبه را نشانم دادند. خودم را برای سوالات تخصصی مشاوره تحصیلی آماده میکردم و سعی داشتم سوالات مصاحبه گر را حدس بزنم. به پشت در رسیدم، در زدم و داخل شدم گفتند نیم ساعت دیگر تحمل کن.. غرولند کردم و تیکه هایم را نثارشان کردم، اما دست آخر صبر کردم تا نوبتم بشود. نوبت من شد. ابتدا از اطلاعات شخصی و تحصیلی سوال کرد. مشتاق همان سوالات تخصصی بودم و میخواستم قُدبازی ام را در مسائل فرهنگی هم به رخ بکشم. سوالات بعدی شروع شد . برخلاف تصور اما با سوالات اعتقادی و احکام مواجه شدم! مجبور بودم در مورد ولایت فقیه توضیح بدهم، باید میگفتم چند وقت یکبار نماز جماعت میخوانم یا آخرین باری که نماز جمعه رفتم کِی بود. دو سه آیه هم ترتیل خواندم تا مطمئن بشوند من مشاور خوبی هستم! حتی برایشان توضیح دادم که اگر به رکعت سوم نماز جماعت برسی باید چه کنی! اما من و انتظاراتم خشکمان زده بود! مصاحبه تمام شد و من که هایم در هم شده بود داشتم به این فکر میکردم که شایسته سالاری چطور با ظاهربسندگی حزب اللهی و انقلابی در این سالها بازی خورده است. من شاید وقت نکنم هر هفته یا هر دو هفته نماز جمعه بروم ولو با دلایل غیر قانع کننده ، یا حتی شاید دقت نکرده باشم آقای امامی کاشانی معمولا از چه سوره هایی در نماز استفاده میکنند! اما این سبک گزینش های نخ نما و پوسیده نباید خیال ما را از کادر اجرایی آموزش و پرورش راحت کند. دوست داشتم از من در مورد سند تحول آموزش و پروش بپرسند. دوست داشتم سیاق مشاوره ی فردی بندی را محک بزنند و میخواستم ایده هایم در موردِ ارتقای نشاط تحصیلی در بدنه دانش آموزان سمپادی مورد سوال واقع شود! همین ها را هم در آخر بهشان گفتم. گفتند چنین گزینشی متاسفانه وجود ندارد... این قصه ها را در سالهای ابتدایی انقلاب سراغ داشتم.. اما در آستانه چهل سالگی انقلاب نباید تلازم تعهد و تخصص برای مان ناملموس باشد. آن هم در سطح یک وزارت خانه ی اساسی! 囧 @segerme
جای مردان سیاست بنشانید مردان تا هوا تازه شود «فرهنگ هواست..» 囧 @segerme
حجاب مهم تر است یا چه؟👇👇👇
✅ حجاب مهم تر است یا چه؟ یکی از نکاتی باید مثل سایه دنبال کارهای فرهنگی مان بیاید مخاطب شناسی ست. به جرأت می شود گفت یکی از کُمیت های لنگ فعالیت های فرهنگی ما در این سالها به ویژه آنجا که کنش های اجتماعی با لایه های پیچیده ی روانشناختی در آمیخته می شده، کم دقمتی در بررسی واقعیت های رفتاری منسوب به گروه مخاطب بوده است. بایستی زاویه خطی و تک بعدی را کنار گذاشته و سطوح مختلف تحلیل را به میانه آوریم. شاید آن روز که حضرت آقا در دیدار با مردم خراسان شمالی در مورد خانم های به بیان عرف « بدحجاب » صحبت میکردند و از دل یک تناقض ظاهری ، نحوه برخورد با ایشان را توضیح می دادند، میخواستند به نحوی این سطوح لایه لایه ی تحلیل را به ما آموزش بدهند. چه تناقضی ؟ این که می بینیم یک خانم بدحجاب که در بسیاری از مولفه ها که جلوتر عرض میکنم به آنچه که باید، متخلق ست و به تعبیر رهبری دل در گروه این مرزبندی دارد اما در ظاهر یک نقص دارد آن هم کم توجهی به حجاب... به راستی با محجبه ها و چادری هایی که آخرش تو زرد از آب در می آیند و بالعکس بدحجاب هایی که تا آخر خط بر یک سری اصول اساسی می مانند چه باید بکنیم.. و تبعا این سوال رخ می نماید که بالاخره حجاب چقدر مهم است؟ این قالب متناقض نما را به عینه در ، دختر 16 ساله ای فلسطینی که به علت مبارزه و مخالفت با سربازهای رژیم صهیونیستی اکنون بازداشت و تحت محاکمه است، می بینیم. این گونه به نظر می رسد که برای پاسخ به این سوال و همچنین برای تعمیم به مقیاس های کلان تر باید مخاطب را با لایه های ارزش گذاری شده نگریست. آن شاخصه که در لایه های درونی تر و عمیق تر قرار گرفته و در این نظام ارزش گذاری ، اولویت بالاتری میگیرد جهان بینی و به تعبیر خلاصه توجه به مرزبندی جبهه حق و باطل است. ابتدا به ساکن باید بررسی نمود که موضوع و مخاطب ما در کجای این مرزبندی قرار گرفته سپس لایه های بیرونی تر با درنظرداشت این لایه واکاوی کرد. قرارگیری در جبهه ی حق در مقابل جهبه باطل که امروز در جبهه مقاومت در مقابل استکبار جهانی تعیّن پیدا کرده است را در سطر اول بررسی کرد سپس گفت نقطه سر خط. عهدالتمیمی در خط مقدم مبارزه با استکبار به نظر می رسد که میشود با بی حجابی اش هم کنار آمد و مدارا کرد (فعلا)؛ یا نمونه ی مشابه اش راشل کوری که زیر بولدوزرهای رژیم اشغالگر به شهادت رسید. و همینجا البته در آن سوی مرزبندی، چادری هایی که چادرشان قرآن سر نیزه است. 囧 @segerme
🔆 جهت بازخوانی و تبرک: «بعضى از همین هائى که در استقبالِ امروز بودند و شما - هم جناب آقاى مهمان‌نواز، هم بقیه‌ى آقایان - الان در این تریبون از آنها تعریف کردید، خانم هائى بودند که در عرف معمولى به آنها میگویند «خانم بدحجاب»؛ اشک هم از چشمش دارد میریزد. حالا چه کار کنیم؟ ردش کنید؟ مصلحت است؟ حق است؟ نه، دل، متعلق به این جبهه است؛ جان، دلباخته‌ى به این اهداف و آرمانهاست. او یک نقصى دارد. مگر من نقص ندارم؟ نقص او ظاهر است، نقصهاى این حقیر باطن است؛ نمى‌بینند. «گفتا شیخا هر آنچه گوئى هستم / آیا تو چنان که مینمائى هستى؟». ما هم یک نقص داریم، او هم یک نقص دارد. با این نگاه و با این روحیه برخورد کنید. البته انسان نهى از منکر هم میکند؛ نهى از منکر با زبان خوش، نه با ایجاد نفرت. (مهر 91) » 囧 @segerme
⏬ دیوارِ از همه کوتاه ترِ حجاب اجباری (قسمت 1) ✅ مخالفین حجاب اجباری دو دسته اند: اول عامد معاند و دوم دلسوز جاهل 1️⃣ دسته اول که در این نگاره بدان می پردازم، آن دستِ آشکار و نهانی است که برای افساد ، استحاله و سپس تسلط فرهنگی بر جمهوری اسلامی، اگر از در بیرون برود، باز از پنجره داخل می آید. این جریان امروز پیراهن حجاب اجباری را سر نیزه کرده است، لیکن هدف همان است: استعمار فرهنگی این ملت ! این هم ابتدای مسیر است. عروسک های خیمه شب بازی که توسط این دست هدایت میشوند دو قل خارج نشین و داخل نشین دارند. خارج نشین ها اخیراً ادعا میکنند با حجاب مخالف نیستند، و جهت مخالفتشان را هم فقط قانون حجاب اجباری است. این بار قانون حجاب که از لوازم و الزامات حکومت اسلامی است را هدف گرفته اند؛ اما این، سنگری از سناریوی فتح سنگر به سنگر است. آنهایی که به نان باگت های واشنگتن و پاریس و لندن عادت و ارادت دارند، اگر راست می گویند و به روضه ی «نقض آزادی زن» گریه شان در می آید، یک فحش هم نثار حکومت هایی کنند که حجاب و محجبه ها را محدود می‌نمایند و تحت آزار قرار میدهند. این قماش، دستشان به قدرت برسد ، سر از تن حجاب هم جدا میکنند. اما قسم داخل نشین هم اگر آروغ روشنفکری می زنند، نانشان امروز در این روغن است؛ شما ردپای دانه درشت هایشان در « -یاسر »ها می بنید، و دانه ریزهایشان هم که دارند بر سر «توييتی چند؟» چانه میزنند. از بعضی دخترهای پست برق نشین و سلبریتی های بیسواد گرفته تا مسئولین یقه سفید و چادری لیبرال مسلک! القصه امروز بیش از آن که نفی یا رد قانون بماهو یک مساله ی حقوقی، قضایی و اجتماعی موضوعیت داشته باشد، طریقیت یافته است. و می بینیم در مقابل تهاجم ها، قانون بدیهی حجاب است که سینه سپر کرده است. اما بی شک از روی جنازه ی این قانون عبور کنند، گام های بعدی را تا برهنگی و شیء شدگی زن و الخ خواهند رفت. پشت این چهره ی بزک کرده ی مظلوم نمای آزادی طلب، یک جاهلیت متجدد است که به لحاظ محتوا همان جاهلیت اولی است، هرچند که فن بیانش با کلاس تر و ظاهرش اتوکشیده تر شده باشد. (ادامه دارد...) 囧 @segerme
⏬ دیوارِ از همه کوتاه ترِ حجاب اجباری (قسمت 2) در این قسمت به آن دسته از مخالفین حجاب اجباری می پردازم که دلسوز و هستند و از قضا با ریش یا با ( و یا حتی با عبا و عمامه )، روی دیگر سکه ی این ماجرا را تشکیل داده اند. به زعم ایشان حجاب اجباری یک ضد تبلیغ است و اگر از همان اول حجاب آزاد بود، بی حجاب و باحجاب در کنار هم در کمال صلح زندگی میکردند. گمان میکنند قانون حجاب اجباری استبدادی ست و غیر عقلانی! و در مواضعی با مروجان ِ « حجاب هر کس به خودش ربط داره » هم قطار می شوند. چند اشتباه مساله شناختی در این عده به شرح اجمل : 1️⃣ فهم غلط ماهوی از حجاب : حجاب یک امر اعتقادی و فردی صرف نیست. حجاب بروز رفتاری یک جهان بینی در صحنه اجتماع است. حال، یا این جهان بینی به زادگاه اصلی اش یعنی دین، منطبق است، و یا بر اساس معقولات شخصی به مفاهیم دینی شباهت و نزدیکی پیدا کرده است. اجبار اگر در امور ذهنی و فردی مذموم باشد، حکومت اسلامی وظیفه دارد رفتار اجتماعی جامعه را بر اساس موازین اسلامی تنظیم و ایشان را تربیت کند. ( تاکید میکنم که این نگاره ناظر به علاقه مندان و معتقدان به اصل رعایت حجاب است ) 2️⃣ فهم غلط مخاطب شناسانه : در جامعه ی سرشار از آنومی اجتماعی ما تفسیر کردن مخاطبین به میل خود ( و به تعبیری یارکشی کردن ) غیر علمی ست. نه هر کس که است با اصل مخالف است، نظام را قبول ندارد و در حال نافرمانی مدنی است، و نه هر کس که حجاب را قبول کرده و انجامش میدهد، به تمامی مبانی اسلامی مسلط و مقید است. باید تنوع و تکثر ریشه های رفتاری مخاطب را مد نظر قرار بدهیم و از شیوه های صحیح آماری استفاده کنیم. 3️⃣ دیوار کوتاه حجاب اجباری : باید کارکرد هر کدام از ساختارها را در جامعه بدانیم. حکومتی یک نقشی دارد، یک نقشی دارد، هنجارها و عرف نقش دیگر. اولاً نباید بنابر نکته ی قبل ، بدحجابی را به پای دین ستیزی و دین گریزی بنویسیم و ثانیا نباید تمام تقصیر ها را از رشد بدحجابی به گردن بیندازیم. قانون بازدارنده حکومتی آخرین سهم را در این زمینه دارد. ریشه مشکل را از متولیان و مسئولین ذی ربط بیست و چند نهاد فرهنگی ِ مرتبط با حجاب بپرسید. ریشه ی مشکلات را در جیب تاجرانی که چشم بازار را با هر پوشاک خوب و بدی که می شد کور کرده اند جستجو کنید. سهمی از این مشکلات را به گردن هزاران فیلم و سریال و کانال و برنامه ماهواره ای و چه چه بدانید. و الخ. این عرض بنده همان فرمایش است که « در زمینه فرهنگ احساس ولنگاری میکنم ». 4️⃣ تفسیر و ایستا از جامعه : این عزیزان تصور میکنند اگر حجاب بود هر کس به هر رویه ای که اعتقاد داشت عمل میکرد و آب از آب هم تکان نمیخورد. باید پرسید چگونه می شود تغییرات تدریجی در سطح فرد و اجتماع در نظر نگرفت؟ چگونه می شود بی حجاب و با حجاب ها را منزوی تصور کرد و تبادلات و تاثیر و تاثرات این دو را به یکدیگر از گوشه چشم انداخت؟ این نگاه که به بیشتر به یک شوخی می نماید را، باید ناآگاهانه در مسیر اسلام زدایی قرار گرفتن دانست. غرب هم به لحاظ مقیدات فرهنگی خود، از 100 سال پیش تا کنون به شدت با امروز متفاوت است. یک روز روشنفکران با ادعای تساوی تحصیلی و شغلی زن قیام کردند و امروز ماجرا از شیوع هم جنس گرایی (بازی) و چه و چه، به تن فروشی مردان و ... رسیده است. 囧 @segerme
چه رمزی در این میان است ، که عموم اين چادری های سانتی مانتال و جلوه گر (به مثابه یک پدیده جالب اجتماعی) در ورطه سیاست هم، مشی اصلاحطلبان و غرب گرایان را پسند و انتخاب کرده اند؟ @segerme
🔳 مسئولین را شطرنجی کنید یادداشتی در رابطه با برخوردهای اخیر قوه قضائیه
🔳 مسئولین را شطرنجی کنید 🔳 در نمی شود یک مهره را قطع نظر از مهره های دیگر و فارغ از واقعیت های کلان بازی حرکت داد. نگاه و تصمیم گیری در خلأ، بدون در نظر گرفتن پیوستگی مهره ها، سرنوشت بازی را به شکست مختوم میکند. 🔳 مسائل اجتماعی نیز چنین است. اگر تنها از یک زاویه به موضوع نگاه شود، و مسائل درهم تنیده با آن در نظر گرفته نشود، اقداماتی که در حوزه سیاست گذاری و تصمیم گیری برای رفع یک پدیده اتخاذ می شود، ممکن است، خود منجر به مسائل و عوارض اجتماعی دیگر شود. تصمیم گیری در خلأ و نگاه تک زاویه ای، کم عمق و غیر کلان، مثل آن می ماند که در بازی شطرنج، با فیل، اسب را بزنی اما پس از آن در شرایط کیش و مات قرار بگیری! 🔳 برای آنکه از مقدمه عبور کنم، بگذارید از ماجرای این روزهای قوه قضائیه مثال بزنم. میخواهم از برخورد اخیر قوه قضائیه با را بگویم. و قبل از آن خبرهای کمرنگ و پررنگ به نقل از دادستانی برای فیلترینگ اینستاگرام. دستگیری دختر رقاص همراه با اعتراف گیری تلویزیونی اش، در شرایطی که اذهان مردم به التهاب ، و و مسائل معطوف است، واکنش های عمومی را در معرض یک دوقطبی قرار داد: « دوقطبی فساد اخلاقی یا فساد اقتصادی » 🔳 در شرایطی که مردم باخبر میشوند یک جوان 31 ساله، 38 هزار سکه طلا را خریداری کرده و در شرایطی که اسامی وارداتچی هایی که با ارز دولتی جنس آورده اند ولی با ارز رایج فروش میکنند، اسامی شان با حروف الفبا هم منتشر نمیشود، برخورد قاطع با دختر رقاص ، جامعه را ناخودآگاه به ورطه ی انتخاب یکی از دوگانه ی فساد فرهنگی و فساد اقتصادی را به عنوان اولویت اصلی قرار می کشاند. و این گونه بدنه جامعه که شبانه روز با کلیپ های نابهنجار بصری چه در و چه در فضای حقیقی عادت کرده، در این تقابل با مهم دانستن برخورد قاطع با مفسد اقتصادی، خود به خود اهمیت فساد اخلاقی را که گریبانگیر جامعه است، به حاشیه می راند. 🔳 هر دوی این مفاسد باید به جای خودش شمرده و با هر کدام به سهم خودش باید برخورد می شد. اما وقتی این دو را در معرض انتخابِ یکی به جای دیگری قرار میدهیم، طبیعی ست که قبح ذاتی یکی با مهم تر شمردن دیگری، خفیف جلوه میکند. این گونه، اقدامات اتخاذ شده برای کاهش جرائم فرهنگی، خود مسبب شیوع جرائم فرهنگی جدید میشود. به این دلیل که قباحت و زشتی این عمل یک روزی، یک جایی، در یک مقایسه ای، ناچیز جلوه شد. میخواستیم فساد اخلاقی را در فضای مجازی کنترل کنیم، اعتراف هم گرفتیم که قبح این اعمال ثابت شود، با این اقدام بدموقع و نسنجیده قبح این اعمال ریخت! 🔳 مسئولین متحجری که زبان مردم را نفهمیده اند، با این نارضایتی های به بار آورده شان، باید چشم انتظار کمپین هایی باشند که از لجاجت با حکومت و نظام، کاروان راه می اندازند. پس لطفا این مسئولین را شطرنجی کنید. 囧 @segerme
انتقام 👊 یادداشتی در باب برنامه های هفته عفاف و حجاب👇 囧 @segerme
انتقام👊 میخواستم قبل از رسیدن هفته و ، در مورد برنامه های مناسبتی این ایام مطلبی را بنویسم، فرصت نکردم؛ اما با گذشت این روزها سوژه های مناسبتری برای این موضوع جفت و جور شد. سالهاست که موضوع از سبد مسائل اجتماعی - فرهنگی خارج و به یک موضوع سیاسی بلکه امنیتی بدل شده است. به طور خلاصه میتوانم، دستپاچگی مدیران فرهنگی (اعم از مردم و مسئولین) و عطف جریان مهاجم فرهنگی به را به عنوان دلایل عمده فهرست کنم. اما به نظر می رسد، موضوع در این سالها بیشتر از این که خودش اصل باشد، قرار است پازل مبارزه علیه را تکمیل کند. وگرنه اجبارِ حداقل میزان حجاب در یک حکومت اسلامی بدیهی ست. کما این که حکومت اسلامی در مورد سایر مفاسد اجتماعی ملزم به واکنش است. پس معلوم می شود، مبارزه علیه حجاب اجباری همان مبارزه با جمهوری اسلامی ست در بسته بندی جدید. لذا وقتی جمهوری اسلامی نشانه باشد، حکماً هر گونه انشقاق و افتراق و میان مردم، از آن جایی که موجب تضعیف نظام خواهد شد میتواند خودش هم یک هدف باشد. تحریک های اجتماعی در دستور کار است. مبارزه یا رسانه ای علیه حجاب اجباری که این روزها پرچمش را با دلارهای آمریکایی به دست گرفته از همین قبیل است. قرار است جامعه زنان و مردان را به ورطه دو قطبی دیگری بکشانند. قرار است مخالفین و موافق حجاب ( ِ اجباری) مانند تقابل استقلال و پرسپولیس به جان هم بیفتند. رقص دختر کشف حجاب کرده در شب شهادت امام صادق (ع) جلوی درب مسجد را در این بستر و از این عینک معنا کنید. هر چه مساله ی حجاب بیشتر به ی حجاب تبدیل شود و هر چه در آتش این ماجرا ، هیزم بیشتری ریخته شود، به نفع جریان معاند است. هر چه بیشتر بدحجاب و باحجاب در وضعیت تقابل و نفرت قرار بگیرند، هر چه بیشتر این دوگانه شدت بگیرد و تلقی دشمن انگاریانه طرفین از یکدیگر جدی تر شود، اتفاقاً حل مساله ی هم مشکل تر می شود. حال مع الاسف اقدامات مدیران و دست اندرکاران فرهنگی هم در همین زمین بازی رقم میخورد. اقدامات علیه فحشا را در مبارزه با مسیح علینژاد خلاصه میکنند و برای اثبات پوچی نظر وی، دنبال سند و مدرک برای ابتذال او می گردند. انگار اگر معلوم شود او قبل از ازدواج تجربه بارداری داشته یا فلان سال با فلان نماینده مجلس صیغه بوده، استدلال های (مغالطه های) او هم پاسخ داده خواهد شد. حاشا که بعد از این باید منتظر او جذبش جدیدش باشند. فلذا طبیعی ست که این دست اندرکاران فرهنگی ، برای هفته حجاب و عفاف، منتظر باشند تا همایش بگیرند بلکه با این کار اردوکشی کرده و تعداد چادری ها و مذهبی ها را به رخ بکشانند! سالن همایش هم اگر کوچک باشد تا عده ی زیادی بیرون بمانند چه بهتر! این بزرگواران هم ناخواسته بازیچه شده اند و عرصه خطیر را با میدان جنگ و عرصه ی اشتباه گرفته اند. این اردوکشی ها و لشکرکشی ها ضمن این که به نظر میرسد بیشتر به جهت تخلیه عصبانیت باشد، در آتش نفرت این دوقطبی بیشتر می دمد. چند خانم که شاید حجاب مناسبی هم نداشته باشند در این ها حضور پیدا میکنند؟ در راهپیماییهای حجاب که انگار میخواهند سر به تن دیگر زنان نباشند چند دختر اصطلاحاً بدحجاب شرکت میکند؟ جریان حزب اللهی تصور می کند تمام آنچه که باید با آن مبارزه کند، از تمامی مفاسد فقط حجاب است و آن را هم در مبارزه با اشخاص خلاصه میکند. برای همین فکر میکند اگر خواهر علینژاد را بیاورد و رجز بخواند انتقام خودش را گرفته و حساب بدحجاب ها را کف دستشان گذاشته است. و با دست خود تمام بدحجاب ها را در صف مخالفین جمهوری اسلامی معنا میکند. حال آن که پرداختن به مساله ی حجاب بماهو حجاب بزرگترین اشتباه راهبردی این سی و خرده ای سال ماست. حجاب انعکاس سبک زندگی و نظام عقاید و منظومه ی گرایشهای زن است. برای نجات مردم از آتش سوزی دود را از پنجره بیرون نمیکنند! باید آتش را خاموش کرد. برخورد ناصواب جریان فرهنگی مذهبی کشور که عملاً بازیچه ی جریان مقابل شده را یک طرف بگذارید. اما برخورد رهبری با پدیده دقیقا عکس چنین برخوردی ست . یعنی تقلیل موضوع به یک موضوع ساده ی فرهنگی. رهبری پرداختن به این مسائل رو بنایی را و فرعی میداند و ظاهر نامناسب زن را در کنار همه ی نقایص ظاهر و باطن انسان تصویر میکند. 囧 @segerme
⏬ دیوارِ از همه کوتاه ترِ حجاب اجباری (قسمت 3) در ارتباطات میان فردی کشور ، چه در فضای حقیقی و چه در فضای مجازی ، مغالطه موج می زند. در شرایطی که عموم مردم، هم در مرتبه ابراز استدلال به مغالطات گوناگون دچار هستند و هم در مرتبه ی مواجهه با استدلال حضور پررنگ این مغالطه های رسانه ای را لمس نمیکنند، بدیهی ست بازار شبهات داغ و بدفهمی رایج باشد. که به نظر می رسد بیش و پیش از همه باید یقه ی آموزش و پرورش را در این زمینه بگیریم! یکی از مغالطه های رایج که به نوبه ی خودش قوت غالب فضای ارتباطاتی ماست، مغالطه ی و تحلیل و تفسیر انتزاعی و مغرضانه است. ما در طول شبانه روز در توجیه و تحلیل پدیده های اجتماعی، سیاسی ، اقتصادی و... به شدت با این مغالطه مانوس هستیم. عوامل ایجاد پدیده ها و پیامدهایشان را آن گونه که می خواهیم و می پسندیم تفسیر میکنیم. به نوعی علت پدیده ها را به میل خود، جعل میکنیم. یکی از نمونه های پرتکرارش هم این ادعاست که « وضع نامطلوب حجاب در کشور نتیجه اجبار و تحمیل حجاب ()‌ است.» در صورتی که گزاره های تفسیرگرایانه به ویژه در گزاره های اجتماعی نیازمند پژوهش های علمی دقیق و بی طرفانه نسبت به موضوع است. اعتبار این گزاره منوط است به استناد به اعتبار پژوهش های اجتماعی انجام شده و از این مجراست که علل ( نه علت ) شکل گیری پدیده های اجتماعی و سهم هر کدام مشخص می شود. و از قضا شما را به این نکته توجه بدهم که، خواسته یا ناخواسته یکی از پیامدهای فعالیت رسانه ای علینژاد در کمپین نه به حجاب اجباری، دمیدن در آتش این مغالطه و القای این نکته که : « ایده ی حجاب اجباری شکست خورده است » در میان دلسوزان عرصه حجاب و در نهایت مدیران جامعه است. در حالیکه با نگاهی به وضعیت فعالیت های فرهنگی در کشور و سابقه آن در چهل سال گذشته، به نظر می رسد طرح چنین مدعایی وجاهت علمی نداشته باشد. وضعیت فعالیت ها و سیاست های فرهنگی کشور در این سالها وضعیت ست. نه در عرصه بلکه در بسیاری از مسائل فرهنگی کشور، شرایط مطلوب حاصل نشده است. علاوه بر مساله حجاب، فرهنگ رانندگی و ترافیک، جنون مصرف گرایی، مصائب فضای مجازی، استعمال فراگیر فحش و کلمات رکیک، آمار پایین کتابخوانی، میل به تجمل گرایی، بهداشت عمومی در زندگی اجتماعی و بسیار مسائل دیگر نیز به عنوان چالش ها و مسائل فرهنگی، همچنان روی میز مدیران فرهنگی ست. این یکنواختی و همگونی مولفه های فرهنگی کشور بیشتر، ناشی از همان در ساحت مهندسی فرهنگی به نظر می رسد. لذا این گونه تحلیل های تک سببیِ مغرضانه از اساس نیازمند تجدید نظر است. http://3germe.blog.ir/post/5@segerme
👥 چند نفر دیگه به جز #مسیح_علی_نژاد... یادداشتی درباره قهرمانی تیم ملی کبدی زنان در مسابقات آسیایی... 囧 @segerme
👥 چند نفر دیگه به جز ... 🔻 قبلا کم ندیده بودیم دختران ما با روی سکو بروند! ذوق زده هستیم اما این بار ، بار اول نیست. دختران ما چه در ورزش و چه در عرصه های دیگر کم ندرخشیده اند و پیام در جامعه اسلامی را (که یکی اش است) مکرر در چشم رسانه های بین المللی فریاد زده اند. اما این بار ماجرا کمی تفاوت دارد. دختران کبدی کار ایران، با شکست تیم قدرتمند هند، قهرمان آسیا می شوند. اما این که پس از 40 سال تنبلی جمهوری اسلامی در و یا گاهاً عدم تخصصش و پس از چندین دهه بمباران شبانه روزی علیه حجاب و وضعیت زنان در جامعه اسلامی، دختران کبدی ایران پس از پیروزی، به روی پرچم مقدس جمهوری اسلامی سجده شکر کنند و با هم بخوانند آن قدر شگفت انگیز است که جا دارد از شوق گریست. 🔻پیروزی و قهرمانی و با حجاب و روی سکو رفتن جدید نبود اما این واقعا نوبر بود. و این آیت الکرسی به مثابه ی یک خطبه ی حماسی دست کم روی سه گروه را سیاه کرد. گروه اول علینژاد‌ها و کمپین های دلار زاده ای که شبانه روزی ماموریت دارند بر طبل حجاب زدایی بکوبند. داخلی ها و خارجی هایش. آنهایی که میگفتند ننگ بر جمهوری اسلامی و قوانین عقب مانده ی اسلام که اجازه نمیدهد این دختران با مرد خودشان را آماده کنند. آنهایی که شبانه روز زن مسلمان را تحقیر میکنند تا به جایش زن ابزار شده ی تمدن غربی را بنشانند. 🔻اما تیم ملی ما به جز این که هشتگ را نثار او کرد، به دو گروه دیگر نیز نهیب زد. اول آن ناامیدها و مایوس ها که دست از پمپاژ به رگهای جامعه بر نمیدارند و اسلام را از دست رفته توصیف میکنند. آنهایی که فقط چشمشان به ظاهر است و خیابان های بالاشهر. هر روز احساس شکست میکنند و در گوشه ای نشسته و چشم انتظار نابودی جمهوری اسلامی اند. 🔻این آیت الکرسی نشان داد علیرغم تهاجم فرهنگی بی امان دشمن، نور ایمان در قلب های دختران کشور ما تلألو میکند. این آیت الکرسی حقیقتاً کشیده ی جانانه ای به صورت ناامیدها نشاند. همانهایی که باور نکردند، جمهوری اسلامی در پیروز میدان است. 🔻اما نهیب دیگر را این دخترانه ی قهرمانانه ، به فعالان فرهنگی و دست اندر کاران و تصمیم گیران فرهنگ زد. آنهایی که هنوز هم پس از 40 سال نقطه اتکای فهم شان از مسائل پیچیده زنان‌ است با همان نگاه سنتی! و تمام برنامه ها و سیاست گذاری ها و بودجه هایشان در موضوع خلاصه می شود. این آیت الکرسی و این نور ایمان که معمولا نمی بینیمش نشان داد دخترانی که شاید عرفاً مذهبی نباشند، دارند در عرصه تمدن اسلامی و تبلیغ فرهنگ آن ، جور کم کاری های جمهوری اسلامی را می کشند. دست برداریم از دسته بندی های غیر علمی بدحجاب و محجبه که فقط دایره ی ما را تنگ و آنها را گسترده میکند. 💯الحق که سجده شکر دارد. 囧 @segerme
🌺 2 واحد «زن در اسلام» یادداشتی در مورد نگاه متفاوت انقلاب اسلامی به جایگاه زنان
🌺 2 واحد «زن در اسلام» . . . 🌱تنها مکتبی که زن را جنس دوم نمیداند نگاه اسلام انقلابی ست. باید برای نگاه اسلام انقلابی به زن ، همین جلسه ی ساده، صمیمی و دبش را مثال آورد. این جا بیت نیست. همین جا که بین زن و مرد حتی دیوار نکشیده اند، بیت نیست. اینجا است. مجاهدان اسلام پس از عملیات به جلسه ی «خسته نباشید» رفته اند. اینجا جنسیت در لایه ی دوم معنا و فهم می شود. آنچه مهم است هویت انسانی ست؛ به واسطه ی آن که خدا انسان را از نفس واحد آفریده و این انسان فارغ از جنسیت، رابطه ای دارد با خدا، با وضعیت امروز اسلام، و ولایت. . . . 🌱این تفکر اسلام انقلابی ست که هم، زن را از پستوهای محافظه کارانه ی ظاهراً مقدس بیرون آورد و هم از آن طرف، از دستاویز هوس آلود اندیشه غربی دور نگاه داشت. نه قبول کرد که زن باید در خانه بماند و فقط به فرزندداری و شوهرداری بپردازد. چه اگر این را هم اصل بدانیم ، بدون نگاه تمدنی و جبهه ای به اسلام، زن حتی در تربیت فرزند هم موفق نخواهد بود. یعنی اصلا معلوم نیست فرزندش را به چه جهت و به چه قصدی دارد تربیت میکند. تربیت مقصد دارد هدف دارد جهت دارد. و معلوم نیست شوهرداری اش به نفع کجا تمام خواهد شد. از سویی دیگر، نه زیر بار آن رفت که به بهانه های دروغین آزادی و حقوق برابر، زن را به عرصه های مردانه بکشاند و از زن، مردواره های دیگری بسازد. . . . . 🌱اسلام انقلابی چیز عجیب و غریبی نیست. دارم در مورد تقریر متعالی انقلاب اسلامی از اسلام صحبت میکنم. اسلام حقیقی که انقلاب اسلامی به دنبال آن ست. که نه نگاه سنتی مخلوط با شرع را به زن برای زن می پذیرد و نه نگاه مسموم مدرن را. حقیقت جایگاه زن در اسلام همین است. زن و مرد ، مساوی در تکالیف اجتماعی اسلام، اما نا متشابه. مساوی در رابطه با حکم جهاد اما نامتشابه ( و جاهدو فی الله حق جهاده ). مساوی در نسبت با ولی اما نامتشابه. دوشادوش با مردها در مبارزه در همه عرصه ها اما نامتشابه. هم عرض با مردها در تکالیف اجتماعی اما نامتشابه. . . . . 🌱زن در اسلام همین است که در این جلسه ی ساده می بینیم. بدون هیچ حرف اضافه. زن و مرد هر دو مسئول در پیش برد جبهه اسلام که کمال حقیقی بشر از این مجرا تامین می شود. خواه در عرصه ورزش. خواه عرصه های دیگر @segerme
درباره ی «چپ اسلامی»! ✊🏻 🔹مفهوم هر قدر هم که مبدع اش اصرار کند که التقاطی نیست، برعکس التقاطی ست. اساساً از پشت عینک اندیشه های مدرن (به معنای اصطلاحی اش) به اسلام نگاه کردن التقاط است. وارد شدن به دوگانه ی چپ - راست یا مارکسیسم -لیبرالیسم مستلزم تکیه بر مبنای فلسفی این دوست و فهمیدن اسلام در مقیاسهای این دوگانه التقاط بلکه ظلم به اسلام است. به یک نحو بهتر است چپ اسلامی را همان اسلام اندود کردن چپ تلقی کرد. چرا که اسلام فرم نیست ، اسلام لباس نیست که تن دیگران کنیم. اسلام خودش محتواست. هم محتوای منحصر به فرد دارد هم فرم خودش را. 🔹اسلام یعنی لا اله الا الله و این یعنی نفی طواغیت در تمام ابعاد. کوچک یا بزرگ، درونی، داخلی یا خارجی. و به این معنا اسلام خودش انقلاب است؛ انقلاب هر لحظه ای. و تلبّس به لباس اسلامی یعنی انقلابی گری. انقلابی گری اصلا پایان ندارد که بخواهد به محافظه کاری دچار شود. محافظه کاری اگر به معنای استحاله شدن توحید و رجعت به شرک باشد دیگر از دایره اسلام خارج است. اصلا اسلام نیست. لذا اسلام به اندیشه چپ هم نیاز ندارد. مسلمانان یا حقیقتاً اسلامی هستند که اگر چنین است یعنی علیه پایین انقلاب کرده اند و به بالا می روند، و یا از حقیقت اسلام تهی هستند که باید علیه خود انقلاب کنند چرا که گرفتار طاغوت اند. به تبع انقلاب اسلامی 57 هم از این رهگذر مستثنی نیست. ⚠️شاید اگر خالق مفهوم « چپ اسلامی » دغدغه هایش را در عبارت « مسلمان چپ » معرفی میکرد راحت تر می شد کنار آمد. 🔹علاوه بر این به نظر میرسد باید از التقاط در معنای « انقلاب » هم جلوگیری کرد. انقلاب اتفاق نیست. برهه ای از تاریخ یک جامعه نیست. انقلاب فرآیند قیام گروه مقاومت علیه گروه محافظه کار نیست. انقلاب یک روح و یک روحیه است که جریان دارد و در حال سیروریت است. مادامی که علیه طاغوت و کفر و استکبار در حال قیام هستیم انقلابی و مسلمان هستیم. مادامی که به طاغوت تن داده ایم اصلا مسلمان نیستیم. انقلابی را نباید به معنای رادیکالش فهم و به شورش و براندازی تصویر کرد. 🔹در برابر قوانین بد چه کنیم؟ قوانین یا مستقیماً شرعی هستند یا اگر جعل شده اند به واسطه و به اعتبار حکومت اسلامی مشروعیت می یابند و شرعی می شوند (مثل حکم فقهی قوانین راهنمایی و رانندگی). پس شورش (آنارشیسم) علیه قوانین بد یعنی شورش علیه شرع! و شورش علیه شرع با التزام به شرع یکجا جمع نمی شود. و این جا به مفهوم تناقضی و التقاطی بهتر پی می بریم. ⭕️قوانین بد را باید در چارچوب التزام به قانون و نه آنارشیسم اصلاح کرد. اینگونه نیست که تنها راه تغییر قوانین بد ، شورش باشد. چه اگر که اصلاح قانون را در فقط هرج و مرج ببینیم، این قرائت از اسلام و انقلاب، آری توجیه محافظه کاری خواهد بود. لیکن چنین نیست. ⚠️عدالت خواهی (در حکومت اسلامی) هم اگر از جاده قانون خارج شود، در غایت به تضعیف عدالت منجر خواهد شد. چرا که انقلاب اسلامی خودش بزرگترین عدالت خواه است. و تضعیف بزرگترین عدالت خواه و یاری ندادنش یعنی تضعیف عدالت. 囧 @segerme
💰 اقتصادی اسلامی، وصله ی ناجور زوری یا چی؟ ➕شهید صدر در کتاب اقتصادنا میان علم و مکتب تفاوت و تمایز قائل می شود. علم اقتصاد دانشی ناظر به تببین روابط میان پدیده ها و رویدادهای اقتصادی است و مکتب اقتصادی، اصول اساسی و نظریات کلان راهبردی در زندگی اقتصادی جامعه به تعبیر شهید صدر قلمداد می شود. ➕علم اقتصاد فارغ از ارزش ها و آرمان ها قواعد درون اقتصادی را کشف و تببین میکند و از هر گونه دخالت ارزش‌ها به دور است. اما مکتب اقتصادی چارچوب کلانی است که نظام ارزشی اش را بر علم اقتصاد سیاسی حاکم میکند. به یک معنا علم اقتصاد دغدغه اش اقتصاد بما هو اقتصاد است و فارغ از هر گونه ارزش گذاری و آرمان خواهی به دنبال تنظیم روابط میان مؤلفه های اقتصادی ست. حال آن که، مکتب اقتصادی بی آنکه سودای دخالت در این روابط علمی ِدرون اقتصادی را داشته باشد، از اقتصاد و نقش آن در زندگی اجتماعی – اقتصادی به مثابه یک ابزار صحبت میکند. ➕به عبارتی علم اقتصاد دانشی ناظر به درون اقتصاد است؛ انگار که روی اقتصاد بایستید و بی توجه به هرچه بیرون از اقتصاد است، فقط به درون آن بنگرید. اما مکتب اقتصادی روی جامعه می ایستد و به تمام جامعه می نگرد و سپس احوالات اقتصادی جامعه و این که در بستر آرمان ها و ارزش های جامعه، چه مسائلی به دوش علم اقتصاد قرار گرفته و چه ملاحظاتی شامل حالش می شود را تعیین میکند. مکتب اقتصادی بن مایه های فرهنگی- اجتماعی دارد و لذا بی جهت و بی طرف نیست. ارزشهای اخلاقی را در صدر می نشاند و سایر نظام ها را به خدمت آن نقاط هدف می گمارد. ➕به جهت مثال، عدالت یکی از اساسی ترین دغدغه های مکتب اقتصادی اسلام است. علم اقتصاد نفیاً و اثباتاً نظری در مورد عدالت به دست نمی دهد. از طرفی دیگر مکتب اقتصادی هم در باب قواعد و قوانین دخالت نکرده و برای مثال طرحی درباره نسبت سرمایه و سود، عرضه و تقاضا، قیمت و تقاضا و ... ادعا نمیکند. مکتب اقتصادی از طرفی وجوه اقتصادی اهداف کلان و ارزش های اخلاقی و آرمانی جامعه را تشریح میکند و از طرف دیگر، روشن می سازد که چه سبک قوانین اقتصادی نافی ارزش ها و علیه آرمان ها خواهد بود، پس به کار گرفته نشود؛ و چه دست قواعد علم اقتصاد آن ها را مقتضی می نماید، پس استفاده شود. علم اقتصاد، اقتصاد است برای اقتصاد و مکتب اقتصادی، هنجارها، ارزشها، ضرورت ها و اهداف جامعه است با تمرکز بر اقتصاد و با نگاه از دریچه اقتصاد. و از این منظر علم و مکتب رابطه عموم و خصوص مطلق دارند. ➕ در پایان شاید این تمثیل خالی از فایده نباشد. که مکتب اقتصادی بیشتر به یک نقشه کلان می ماند که مقاصد را می نمایاند. قوانین مدنی اقتصاد در نقش علائم راهنمایی و رانندگی به بایدها و نبایدهای حقوقی مبادرت می ورزد و علم اقتصاد در این میانه شیوه حرکت خودرو را بی هیچ ارزش گذاری تشریح میکند. 囧 @segerme
🏴هیات! که چی؟ بیاید تصور کنیم ما از بچگی تو هیات بزرگ نشدیم و چیزی به اسم هیات برامون عادی نشده باشه اصلا بیاید تصور کنیم چیزی به اسم هیات وجود نداشته و ایده ی تشکیل هیات تازه به ذهن ما رسیده. اون وقت دیگه باید هدف از هیات رو توضیح بدیم و بگیم غرض از هیات چیه و اساسا با هیات می‌خوایم چیکار کنیم و کدوم خلأ رو می‌خوایم با ایده ی «هیات» پر کنیم. 🏴 اما چرا باید هدف از هیات رو بازخوانی کنیم؟ اگر شما به راننده ببینید که فقط رانندگی میکنه بدون اینکه مشخص کنه مقصدش کجاست ، ما به بی عقلی محکومش میکنیم. اگر اون راننده بگه من مقصد برام مهم نیست فقط میخام از جاده لذت ببرم، این بار ما اون رو به هواپرستی متهمش میکنیم. ما هم اگر ندونیم هیات برای جلو بردن چه کاری می‌خوایم عملاً داریم همین برخورد رو با هیات میکنیم. العامل علی غیر معرفة ، کالسائر علی غیر طریق، لن یزید السرعة السیر الا بعداً عمل کننده بدون معرفت مثل رونده ی خارج از مسیره که هر چقدر تند تر حرکت کنه دورتر میشه. 🏴خب چطور مشخص کنیم هدف از هیات چیه؟ برای این کار باید به نظر من باید به خود امام حسین علیه السلام رجوع کنیم. «هر هدفی که امام حسین برای اون هدف مهم به شهادت رسید ، امتداد و پیگیری اون هدف ، می‌تونه غرض از تشکیل هیات باشه» نمیشه امام حسین واسه یه چیزی جنگیده و شهید شده باشه و ما برای یه چیز دیگه ای گریه کنیم. اگر هیات نزدیک ترین تشکیلات شیعی به مکتب اهل بیت باشه پس باید بیشترین قرابت رو هم با اهداف اهل بیت داشته باشه. اگر امام حسین برای نفی حکومت هر چیزی جز الله شهید شد، پس هدف از گریه و روضه و هیات هم نمیتونه چیزی جز مبارزه دایمی با طواغیت زمان باشه. و اگر علت تامه تشکیل هیات رو مشخص کردیم، حالا میتونیم ویژگی های هیات هم احصا کنیم. با این تفاسیر اساسا در و دیوار باید یک فلش بیشتر نداشته باشه. هر چیزی جز اون هدف اگر برای هیات موضوعیت پیدا کنه داره هیات رو از بودن درمیاره؛ اگر مقصد شد قیام علیه حکومت ما سوا الله، بنابرین تزیینات، مداحی، تبلیغات و تمام ارکان هیات باید به سمت مقتضی کردن این هدف حرکت کنه. 🏴نسبت هیات و انقلاب ۵۷ چطور میشه؟ اگر انقلاب امام خمینی ره به قصد نفی طواغیت و برپایی حکومت الله بوده باشه، پس هیات یکی از اصلی ترین بازوهای انقلاب اسلامی می‌تونه باشه. با این تقریر هیات اگر هیات باشه در همون لحظه انقلابی هم هست، و اگر هیاتی انقلابی به این معنا نباشه اساسا دیگه هیات نیست. معلوم نیست چیه!! با این تقریر اصلا راه نداره که هیات سیاسی نباشه. هیات خودش نوعی درگیری سیاسیه. «هیات امام حسین سکولار ما نداریم» که آقا میگن به نظرم همین مطلب رو بیان می‌کنه. با این اوصاف شاید بهتر باشه یه بار دیگه مرور کنیم : «این محرم و صفر است که اسلام را زنده نگه داشته است» @segerme
✍ یادداشتی انتقادی در مورد برنامه #عصرجدید 👇👇👇
🔰 عصر قدیم ‌ ♨️تیزر برنامه ی «عصر جدید» را که می دیدم، از این که صدا و سیما برایش مساله ی موضوعیت پیدا کرده خوشحال و به تبع منتظر بودم. ‌‌‌‌‌ ♨️اما اولین قسمت پخش شده عصر جدید، کافی بود برای آن که به خوش خیالی ام پوزخند بزنم. عصر جدید، تکرار بدون واو «تلنت» آمریکایی هاست. از میز داوری و داوری کردن هایش گرفته تا دکور و آن ملیجکی که سمت راست استیج یک دوربین سر دست را به خود اختصاص داده است همه و همه شعبه ایرانی همان است. کپی برداری های همراه با خونسردی و جمهوری اسلامیزه شده ی این چنینی، که البته خودش هم دیگر پدیده ای جدید نیست. ‌‌‌ ♨️اما این برداری را بهانه ای کنم برای پرونده مظلوم «استعدادیابی». عصر جدید هم مانند نسخه اورجینال خود و برخلاف ادعایش مبنی بر کشف استعدادها، به دنبال هایی است که خرق عادت کرده باشند. قهرمان های برنامه های این چنینی، انسان های عجیب، متفاوت و فاصله دار از زندگی روزمره مردم هستند. هر چه سوژه شاذتر، برای علیخانی و همکارانش مناسب تر. در این شرایط به نظر می رسد به کار بردن واژه ی استعداد، جفای در حق این مفهوم باشد. عصر جدید، را پیدا میکند و به شبکه خانگی می آورد. فقط قرار است مخاطب، به هر قیمتی که شده پای جعبه جادویی بنشیند. و این همان مسخ فرهنگی دنیای مدرن است که آگاهی کاذب خلق میکند. دردی هم از جریان زندگی اجتماعی دوا نمیکند. ‌‌‌‌ ♨️این برنامه در بهترین حالت می پروراند و این چهره های هایلایت شده هم به مدد این حضور در شبکه های اجتماعی، فالوور به جیب میزنند و پس از این باید شاهد تبلیغات های مکرر اینترنتی در صفحات آنها باشیم. بازی کامپیوتری، کافه، رستوران، یا آرایشگاه تخصصی زنان و... . حداکثر یک شوی تلویزیونی سرگرم کننده ست و استعدادیابی لقمه بزرگتری از دهان عوامل این برنامه ست. اصلا علیخانی هم به همین علت موضوعیت دارد. دقیقاً مثل گلزار. ‌‌‌‌ ♨️استعدادها در کشور ما متعدد و متکثرند، به تبع استعدادیابی پروسه ای تخصصی و موضوعی می طلبد. نه البته گونه های شاذ انسانی. بلکه استعدادهای رایج متناسب با زندگی اجتماعی. همانی که ادبیات عامه آن را به دکتر و مهندس و معلم و ... تقسیم میکند. و باز باید به حال استعدادیابی واقعی مردم که در نظام آموزشی استعدادکُش و در پشت سد کنکور به خاموشی می رود افسوس خورد. ‌‌‌ 囧 @segerme
👤 ما خودمان ابن خلدون مذگان داریم 🔸فرهنگ غرب حقیقتاً‌ مهاجم است، هر چند که این تهاجم نرم و خزنده باشد. در توضیح ، باید بگویم فرهنگ غرب، زمینه های ذهنی و مفاد اندیشه را نه تنها دستکاری بلکه از نو تعریف میکند. نیازی به تصاحب اندیشه ها نیست. همین که طریقه کسب معرفت و چگونگی اندیشیدن را در دست بگیرد کافیست. این گونه تو در زمین بازی او توپ میزنی. چگونه توپ زدنت مهم نیست، مهم این است که درگیر قواعد او هستی. 🔸جامعه شناسی به معنای رایج علمی و مکتبی اش، مولود غرب است. تبعاً این دانش،‌ مسائل اختصاصی خودش را دارد، روش های خودش را امضا زده و طریقه اندیشیدن آن هم منحصر بفرد است. بنابراین،‌ در مقابل هر اندیشه ای در هر مرحله ای با جامعه شناسی غرب امتزاج یابد، متهم به است، هر قدر هم سودای مخالفت،‌ نقادی یا عبور از تمدن غرب داشته باشد. 🔸طرفداران جامعه شناسی اسلامی امروز درگیر همین انفعال هستند. چه آنها که اصل را بر جامعه شناسی غرب گذاشته و با حدیث و آیه تزیین کرده اند. چه آنها که درگیر مسائل اختصاصی جامعه غرب شده اند و برای آنها به دنبال پاسخ های اسلامی میگردند و چه آنها که مشغول به «ما خودمان ابن خلدون مذگان داریم» شده اند. این هم خود نوعی انفعال است. 🔸دسته آخر را بیشتر توضیح بدهم. نوعی مقابله به مثل، و رجزخوانی در نهاد این نوع انفعال مشهود است. این گونه که غرب اگر مارکس و وبر دارد ما هم ابن خلدون و فارابی داریم. اگر دورکیم و پارسونز دارد ما هم خواجه و ابن سینا داریم. این دعوای خاله زنکی و چشم و هم چشمی و تفاخر بر سر اندیشمندان غرب و شرق هم خودش نوعی انفعال و وادادگی در برابر غرب است؛‌ اینجاتقابل اندیشه خیلی موضوعیت ندارد. بازار تقابل اندیشمند داغ است. دغدغه هم این است که بگویند متفکران مسلمان از اروپایی ها به فلان نظریات رسیده اند. و یا این که از لسان متفکران مسلمان به مسائل جامعه شناسی غرب پاسخ بدهند. 🔸باید ابن خلدون را خواند، باید فارابی را بلد بود، اما نه در اولویت بالا؛ اینها جامعه شناسی اسلام را به دست ما نمیدهد. به جز این که نمیتوان ادعا کرد اندیشه های اجتماعی اندیشمندان مسلمان،‌ الزاما منطبق بر سنت حکمی-فلسفی اسلامی و منبعث از اسلام است، مع الاسف باید اعتراف کرد که با عصبیت و نظریه دوری و چه و چه نمیتوان مسائل امروز بشریت و جهان اسلام را مرتفع نمود. و این غمناک ترین قسمت ماجراست: «دانش اجتماعی مسلمین و نه دانش اجتماعی اسلام» 🔸باید به سراغ اسلام رفت. اسلام را آنگونه که هست باید فهمید. باید آجرهای جامعه شناسی اسلام را کم کم پیدا کرد و روی هم چید. برای این هم نباید غرب گریزی کرد و هم نباید مواریث گذشتگان را کنار گذاشت. اما هیچ کدام مقصود و مقصد نیستند. 囧 @segerme