eitaa logo
کشکول|محسن مهدیان
2.8هزار دنبال‌کننده
369 عکس
120 ویدیو
3 فایل
روزنامه‌نگار. ارتباط با ادمین @mohsen_mahdian
مشاهده در ایتا
دانلود
38-66(1402-12-02) (1).pdf
5.01M
رای دادیم چی شد فایل با کیفیت پوسترهایی که در ایستگاه های مترو نصب شده است. مناسب برای انتشار @mahdian_mohsen
✅دو شاخص کلیدی برای انتخاب اصلح 🔻شاخص برای انتخاب اصلح زیاد است. اما در این متن دو شاخص کاربردی را مطرح می کنم تا از کلی گوئی عبور کنیم. بسیاری از شاخص ها قابل محاسبه نیست. مثل اینکه کاندیدا باید مردم دار باشد. یا کارآمد و متخصص و انقلابی و غیره باشد. اصراری ندارم ایندو شاخص کافیست اما پیشنهاد می کنم مورد توجه قرار دهید. 🔻ایندو شاخص چیست؟ 1⃣ اول قابل پیشبینی بودن 2⃣و دوم قابل پیشگیری بودن. 🔻اما ایندو چیست و چه کارکردی دارد؟ 🔸قابل پیشبینی بودن یعنی چی؟ یعنی فردی را انتخاب کنید که بتوانید مواضعش را در مواقع حساس از قبل پیشبینی کنید. 🔸قابل پیشگیری یعنی چی؟ یعنی فردی که تشکیلات وکار جمعی را بپذیرد و ساختارشکن و خودرای و متعصب نباشد. 🔻اما ایندو چطور ایجاد می شود و چه اهمیتی دارد؟ 1⃣آدم قابل پیشبینی کسی است که دارای نظام فکری و ذهنی است. این آدم را می توان متناسب با نظام اندیشه ای و سیاسی اش پیش بینی کرد. هم علم دارد و هم نظام اندیشه. ایندو یکی نیستند. علم او جزئی از نظام اندیشه ای اوست. 2⃣اما فقط همین هم نیست. آدم قابل پیشبینی ادمی است که دارای تجربه است. تجربه یعنی تکرار. تکرار می تواند ابزار محاسبه ذهنی و رفتاری به فرد بدهد. 3⃣باز هم همین نیست. آدم قابل پیشبینی آدم اخلاقی است. آدم های اخلاقی را می توان پیشبینی کرد که در بزنگاه ها رفتار غیراخلاقی نخواهند داشت. تا اینجا شد انتخاب نامزدی که قابل پیش بینی است. پس خلاصه علمی بودن و تجربه و نظام اندیشه و اخلاقی بودن را در قابل پیش بینی بودن خلاصه کردیم. یعنی خلاصه همه آن خصائص باید در عمل، خودش را در این ویژگی مشخص نشان دهد. ببینید چه کسی را می توانید در بزنگاه های سیاسی پیشبینی کنید. طبیعتا اینجا آدمی با تجربه و سابقه یک امتیاز پرقدرت محسوب می شود. 🔻و اما گزاره دوم یعنی قابل پیشگیری. آدم قابل پیشگیری آدمی است که اهل گفت وگو و تعامل است. اهل تنازل از دیدگاه خودش است. اهل کار جمعی و مشارکت است. این اصلا به معنی لابی گری و محافظه کاری و عافیت اندیشی نیست. اتفاقا عین عقلانیت است. یعنی افرادی که حاضرند رفتار جمعی و تشکیلاتی و ساختاری داشته باشند. به عنوان مثال کسی که اهل وحدت است و برای ائتلاف مدارا می کند این ادم حضورش در مجلس موضوعیت دارد. دقت کنیم که ائتلاف و وحدت به معنی عبور از دیدگاه ها نیست بلکه مدارا برای پیشبرد کارهاست. ضمن اینکه چنین فردی توانائی ایجاد همدلی و وفاق بین مردم را داراست که ابرشاخص کلیدی است. ✅اما ایندو چرا اهمیت دارند؟ 1⃣ما در مجلس به نماینده ای نیاز داریم که شفافیت خودجوش داشته باشد نه فقط با قانون شفافیت شفاف شود. این شفافیت کمک می کند تکلیف با او روشن شود. هم در اراده و هم نظام محاسباتش و هم نظارت بر او. تا اینجا می شود قابل پیشبینی. 2⃣دوم اینکه نماینده مجلس باید اهل مدارا با نظام حاکمیت و مردم باشد. اهل اجماع نخبگانی و اقبال ملی باشد. چنین نماینده ای باید اهل تعامل باشد. خودرای و متعصب و غیرقابل کنترل نباشد. اهل کار تشکیلاتی و کار مردمی باشد. یعنی با حفظ دیدگاه هایش مدارا کند تا کار جمعی و تشکیلاتی و کار مردمی پیش رود. جمع ایندو می شود قابل پیشبینی و قابل پیشگیری. ❇️در نهایت اینکه اگر می شناسیم انتخاب کنیم؛ اگر نمی شناسیم به لیست ها و سرلیست ها توجه کنیم. دقت کنیم رجوع به لیست و سرلیست یک امر عقلایی و رجوع به کارشناس این حوزه است. همشهری @mahdian_mohsen
✅لیستی رأی بدیم یا نه؟ 🔻بعد از سخنان امروز رهبرانقلاب دربارهٔ نحوهٔ انتخاب نامزدها، این مسأله مطرح شد که ایشان مخالف رأی دادن لیستی هستند. برخی هم در مخالفت گفتند از سخنان رهبری این برداشت نمی‌شود و باید ارجاع داد به گذشته که رهبری انقلاب موافق رأی لیستی است. واقعیت این است که اساسا موقف سخنان رهبری انقلاب دربارهٔ تأیید یا تکذیب رأی لیستی نبود و نیست. ایشان توضیح دادند که چطور باید افرادی را که نمی‌شناسیم با رجوع به مطلعین انتخاب کنیم. 🔻اما سؤال اصلی این است که آیا برای رأی به لیست هیچ استدلال دیگری بجز رجوع به سخنان رهبری وجود ندارد؟ ❇️نکتهٔ اول و پیش از ورود به بحث این تذکر ضروری است که اگر نسبت به فردی نفیا و یا اثباتا شناخت کامل داریم، باید به حجت شخصی عمل کنیم و اساسا لیستی رأی دادن و ندادن مسألهٔ ثانوی است. 🔻اما اگر شناختمان اجمالی است؛ اینجا رأی لیستی خودش موضوعیت دارد. چرا؟ برخی تصور می‌کنند رأی لیستی صرفا برای دفع خطر و نفی پیروزی رقیب است. این‌طور نیست. این نیز یکی از کارکردهای آن است، اما رأی لیستی خودش فوائدی دارد. 1⃣اول اینکه لیست به خودی خود سطح نازلی از کار حزبی است. یعنی کسانی که به هم قرابت دارند، دور هم جمع شدند و لیست دادند. رأی به شبه تشکیلات، به آرای پراکنده ارجح است. چون کار تیمی در مجلس بسیار اهمیت دارد و مانع لابی‌های فسادگونه می‌شود. از همه مهم‌تر، موجب پیشبرد اراده‌ها و تصمیمات می‌شود. جمع در آینده نیز نظارت‌پذیرتر است. جمع به خودی خود مانع تخلف است و غیره. 2⃣و اما دوم مهم‌تر است. لیستی که از دل فرآیند‌های ائتلافی بیرون می‌آید، اهمیت بالاتری دارد. چرا؟ چون وحدت و ائتلاف، ثمرهٔ بلوغ سیاسی گروه‌هاست. یعنی ما با گروه‌هایی مواجهیم که بدون عدول از گرایش سیاسی خود، حاضر شدند برای ائتلاف با هم مدارا کنند. این خودش یک شاخص انتخاب است. چون این گروه‌ها بلوغ کار جمعی دارند و در جامعه هم احتمالا از قطبی‌سازی‌های موهوم پرهیز می‌کنند و توان ایجاد وفاق ملی خواهند داشت. البته ممکن است عده‌ای به خروجی لیست و یا فرآیند‌ها اعتراض داشته باشند. این اعتراض‌ها نیز ممکن است بحق باشد. اما باید دو نکته را توجه کرد. اول اینکه هیچ فرآیند و هیچ لیستی در نهایت بدون اعتراض نخواهد بود. نقد همیشه هست. دوم اینکه طراحی و ترمیم فرآیند، باید پیش از بسته شدن لیست‌ها باشد؛ نه پس از انتشار لیست نهایی. طبیعی است که ایجاد ائتلاف، امری نفس‌گیر و طراحی فرآیند، زمان‌بر و بدون اشکال نخواهد بود. 3⃣و نکتهٔ سوم صرفا یک محاسبهٔ عقلانی و احتمالی است. رأی لیستی از تشتت آرا جلوگیری می‌کند و احتمال رأی‌آوری افرادی که مناسب‌تر برای مجلس هستند را بیشتر می‌کند. مثلا رأی ما به فرد خارج از لیست که احتمال می‌دهیم به‌خاطر عدم شناخت مردم رأی نمی‌آورد، باعث می‌شود نفر دیگری رأی بیاورد که از نفرات لیست ضعیف‌تر است. با این توضیح، لیستی رأی دادن خودش موضوعیت دارد. در نهایت همان تذکر اول؛ اگر کسی شناخت کامل نسبت به افراد دارد، باید به حجت شخصی خود عمل کند، نه لیست. @mahdian_mohsen
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬅️ واقعا شما باشی به حرف اینا گوش می‌کنی؟! @hamshahrinews
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬅️ چرا رهبری فرمود در کار خیر حاجت هیچ استخاره نیست @mahdian_mohsen
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⬅️ خاطره جالب از شعبون بی مخ در صف رای گیری @mahdian_mohsen
❤️آرای فداکار؛ دستاورد انتخابات 1⃣یکم. این انتخابات هم برگزار شد و باز هم پیروز نهایی مردم اند. رمز و رازش نیز در بلوغ سیاسی این دوره از انتخابات است. ما سه دسته آرا داریم. رای عادی که یک رای دارد و به نفع نامزد مورد علاقه خود به صندوق می اندازد. رای پرقدرت که تبلیغ می کند تا دیگران نیز به نامزد مورد علاقه او رای دهند. اما دسته سوم آرای فداکار است. آرای فداکار، آرائی هستند که بجز نامزد مورد علاقه شان، تلاش می کنند مردم را فارغ از هر جهت گیری پای صندوق بیاورند و دعوت به مشارکت کنند. این دوره آرای فداکار بسیار برجسته و چشمگیر بودند و این یک بلوغ قابل اعتنا در سپهر سیاسی کشور است. مشارکت از روزها پیش شروع شده بود و تا پای صندوق رای امتداد داشت. تمام تلاش مردم و فعالان رسانه ای این بود که چند نفری را با خود پای صندوق رای بیاورد. شکوه این انتخابات به بلوغ سیاسی یک جامعه است. به احساس مسوولیت جامعه ای که بسیار جلوتر از گروه ها و جریانات سیاسی است.  این دستاورد را نباید دستکم گرفت. اما چرا این دستاورد اهمیت دارد؟ 2⃣دوم. واقعیت اینست که ما در یک جنگ صدای تمام عیار قرار داریم. جنگ صدا جنگ در عصر شبکه هاست. جامعه امروز مثل کندوی عسل تبدیل به شبکه هایی شده است که این شبکه ها الزاما بهم متصل نیست و راه ندارد. مثل اتاق های یک ساختمان بزرگ که ساکنان هر اتاق از اتاق مجاور خود بی اطلاع هستند. این جامعه شبکه ای دارای فوائد  و مضراتی است که از حوصله این متن خارج است. اینکه چطور از یک جامعه تخت و بی مانع به یک جامعه شبکه ای رسیدیم نیز قابل بحث است و بماند بعد. اجمالا اینکه جامعه شبکه ای محصول رسانه های اجتماعی و شبکه های نوین و جامعه پلتفرمی است. اما مساله اصلی اینجاست که در این جامعه شبکه ای، جنگ صدا رخ می دهد و اساسا صدا به سادگی در بین اتاق ها نمی چرخد. اینطور نیست که یک صدای بلند در همه اتاق ها پخش شود و به گوش همه مردم برسد. از سوئی دیگر صدای دشمن با تمام قوا و با خرده رسانه هایی از جنس خبری و سرگرمی و سبک زندگی و غیره پای خود را به این شبکه ها رساندند. واقعیت امروز جامعه را باید با این جنگ صدا در جامعه شبکه ای دید. ثمره چنین جامعه ای اینست که اساسا صدا به صدا نمی رسد و بخش قابل اعتنایی از جامعه صدای رسانه های مرجع و مسوولین و حاکمیت را دریافت نمی کنند که بخواهند نسبت بدان واکنش نشان دهند. آنهم در شرایطی که صداهای مزاحم دشمن وجود دارد. گذشت زمانی که رسانه ملی یک حرف را می توانست تا دل روستاها و قلب کویر و پشت کوه ها برساند. امروز رسانه ملی نیز انحصارش شکسته شده است و او هم یک صداست میان انبوهی از صداهای دیگر. 3⃣سوم. اینکه در جامعه شبکه ای چه باید کرد و حاکمیت باید چه کند که نمی کند، مجال این یادداشت نیست. اما خلاصه کلام اینست که در جامعه شبکه ای همه باید رسانه شوند. همه باید بلند شوند. قیام کنند. شهروند رسانه ها باید تبدیل شوند به رسانه های متعهد و مسوولیت پذیر نسبت به دیگر شهروندان پیرامونی خود که یک شبکه را تشکیل می دهند. اگر چنین اتفاقی رخ دهد انتظار می رود جامعه حرکت و رشد کند. به تعبیر ساده تر رشد جامعه در رشد حلقه های رسانه ای - میانی است که نقش رسانه های خرد را بازی می کنند و صدای حق را به دل شبکه ها می رسانند. 4⃣چهارم. از این جهت بزرگترین ثمره این انتخابات رشد رسانه های خردی است که احساس مسوولیت در قبال جامعه خود کردند و با بلوغ سیاسی خود رابه مردم رساندند تا پیام مشارکت را به آنها برسانند. کافی بود یک جمله به قلب و ذهن مردم برسد. اینکه ببینید در میانه این میدان شفاف چه تصمیمی باید بگیرید. میدانی که یک سویه آن تروریست ها و تکفیری ها و کودک کش ها و تجزیه طلب ها هستند و سوی دیگر آن از حاج قاسم تا دختر کاپشن صورتی و گوشواره قلبی در انتظار ایستادند. این صدا به هرکس رسیده است دلش را لرزانده و نقش تاریخی خود را به درستی انتخاب کرده است. اما طنین این صدا در همه شبکه ها راه یافت؟ آینده تاریخ را همین رسانه های خرد می سازند. همین شهروند رسانه ها. همین حلقه های میانی که باید قیام کنند تا مردم بلند شوند. راهی نیز جز این نیست. یک راه پیش روست؛ اینکه هرکس هرجا نشسته است بایستد و تمام. همشهری @mahdian_mohsen
🔻این 25 میلیون نفر 🔻حماسه 25 میلیون نفری را دست کم نگیرید. این آرای پرقدرت، فراتر از آرای عادی هستند. به این آرا باید بالید. این آرا تخمینی از هسته پرقدرت جمهوری اسلامی هستند که مثل یک دژ مستحکم از خاک و هویت و دین شان صیانت می کنند. مرور کنیم تا ماجرا روشن شود. 🔹اول اینکه چرا رای دادند؟ به 3 دلیل این آرا پای صندوق آمدند. 🔸الف. رای ایدئولوژیک دلیل اول آرای ایمانی است. آرائی که به جهت تکلیف دینی و ملی شان به صحنه آمدند. این رای بسیار پرقدرت است. چون ایدئولوژیک است. 🔸ب. رای استراتژیک دلیل دوم آرایی است که برای صندوق رای فارغ از خروجی اش موضوعیت قائل است. آرائی که معتقد است صندوق رای به خودی خود قدرت ساز است. آرائی که خوب می داند اگر صندوق رای تضعیف شود اول چیزی که ضربه می خورد امنیت است. این رای استراتژیک است.  🔸ج. رای سازنده و دلیل سوم آرائی است که به صندوق رای از حیث طریقیت توجه می کند. آرائی که حرکت کشور را می بیند و آینده را روشن می داند. آرای امیدوار دلیل سومی است که موجب حضور پای صندوق رای شده است. رای برای انتخاب افراد صالح و کارآمد. این رای امیدوار و سازنده است. 🔻حالا سوال اینست که ثمره این سه ویژگی چیست؟ یعنی در عمل این سه ویژگی چه آرائی را شکل داده است: 1⃣یکم. نماد تاب آوری این آرا با وجود همه سختی های اقتصادی پای صندوق آمدند. شرایط اقتصادی امروز با همه تلاش هایی که از سوی دولت و مجلس صورت گرفته است، سخت و تلخ است. این آرا نمایش این تاب آوری ملی است. 2⃣دوم. نماد مبارزه این آرا تحریم های شناختی و رسانه ای دشمن را شکست. چند ماه تلاش دشمن برای تحریم انتخابات ایران بی نتیجه ماند و مردم با آرایش جنگی مقابل دشمن پای صندوق رای آمدند. این آرا از این جهت نماد مبارزه است. 3⃣سوم. نماد فداکاری آرای این دوره نمایش رای فداکار است. ما سه نوع رای داریم. رای عادی که تنها رای به نامزد مورد علاقه است. رای پرقدرت که بجز یک رای تلاش می کند دیگران هم به نامزد مورد علاقه اش رای دهند.  و سوم رای فداکار که فارغ از پیروزی نامزد مورد علاقه اش برای اصل مشارکت تلاش می کند. ما ایندوره به شکل چشمگیری با حضور دسته سوم مواجه بودیم.  4⃣چهارم. نماد اخلاق ایندوره از انتخابات مردم بسیار جلوتر از گروه ها و جریانات سیاسی بودند. اگر گروه های سیاسی مثل همیشه به دنبال تخریب همدیگر و مجادله بجای رقابت بودند اما مردم اولویت اولشان افزایش مشارکت بود. از اینرو بجای تخریب، رقابت را دنبال کردند تا به سبد مشارکت ریخته شود. 5⃣پنجم. نماد عقلانیت این دوره از انتخابات رای دهنده به این سطح از عقلانیت و بلوغ رسیده بود که صندوق رای فارغ از نتیجه آن موضوعیت دارد. حتی اصلاح طلبان نیز با عبور از بدنه سنتی شان تصریح داشتند که اصل صندوق رای اهمیت دارد  وقدرت ساز است. 🔻مجموعه این دلائل باعث می شود که این 25 میلیون نفر، رای شان پرقدرت و به مثابه یک دژ مستحکم باشد که کشور را مقابل هرگونه تهدیدی صیانت می کند و در آینده موتور محرکه و شتابدنده آرای خاموش باشد. قدر بداینم. همشهری @mahdian_mohsen
⛔️دروغ 60 درصدی 📛ضدانقلاب بعد از حماسه جمعه در تقلاست و می گوید:"اینکه 41 درصد شرکت کردند، پس 59 درصد مقابل نظام اند." این ادعای مشحون از بلاهت نیاز به توضیح ندارد. اما چون برخی در داخل دانسته یا نادانسته آنرا تکرار می کنند مختصری توضیح می دهیم. 1⃣یکم. با چی مقایسه می کنید؟ معیار مقایسه نرخ مشارکت با متوسط مشارکت است؛ نه عدد 100. متوسط نرخ مشارکت در مجلس طی یازده دوره گذشته57 درصد است. جهت اطلاع متوسط نرخ مشارکت در اتحادیه اروپا 50 درصد و در آمریکا زیر 50 درصد است. تفاوت نرخ مشارکت در انتخابات ها نیز به شرایط سیاسی اجتماعی وقت مرتبط است و اساسا از عدم مشارکت هیچ وقت درصد مخالفان نظام در نمی آید. 🔻خاطرتان هست نرخ مشارکت رفراندوم اول انقلاب چقدر بود؟ 96 درصد. اما چند ماه بعد مشارکت در انتخابات مجلس به 52 درصد رسید. این یعنی مردم چند ماهه از انقلاب برگشتند؟ مضحک نیست؟ سال 76 مشارکت ریاست جمهوری 80 درصد بود. چند ماه بعد مشارکت مجلس به 67 درصد رسید. باید چی می گفتیم؟ 2⃣دوم. هرکس رای نداد ضدانقلاب است؟ 🔻و اما کسانی که رای نمی دهند چند دسته اند: 🔸الف. بخشی به هر دلیل ناتوان از حضورند. 🔸ب. بخشی آرای معترض امااصلاح گرند. آرائی که نظام را قبول دارند اما به خطا معتقدند قهر بیشتر از رای جواب می دهد. 👈تا اینجا این دودسته که مخالف نظام نیستند. هستند؟ 🔸ج. دسته سوم آرای هیجانی اند. آرائی که سرشان به کار خودشان است و عمدتا در شرایط دوقطبی ترغیب به رای می شوند. تخمین این افراد چقدر است؟ 🔻یک مثال برای اینکه متوجه شویم از چه جماعتی حرف می زنیم: بالاترین نرخ مشارکت در سال 88 و برای انتخابات دوقطبی احمدی نژاد- موسوی است؛ با نرخ مشارکت 85 درصد. فاصله این عدد با نرخ 66 درصدی متوسط مشارکت ریاست جمهوری، سهم آرائی است که در شرایط دوقطبی زنده می شوند؛ 22 درصد. 👈آرائی که در شرایط هیجانی زنده می شود ضدانقلاب است؟ 🔸د. دسته دیگر آرای مردد است که ممکن است با آرای هیجانی در دوقطبی ها هم پوشانی داشته باشد و به هر دلیل به جمع بندی نمی رسد که در انتخابات شرکت کند. این آرا در انتخابات اخیر حدود 29 درصد است. این عدد از کجا آمده است؟ نزدیک ترین پیش بینی مشارکت به واقعیت، مربوط به نظرسنجی ایسپا است. ایسپا مشارکت را 41 درصد پیش بینی کرد. حالا؛ همین نظرسنجی نرخ مرددین را 29 درصد برآورد کرد. این نرخ را نظرسنجی صداووسیما 28 درصد اعلام کرده بود. 👈آیا مردد یعنی ضدانقلاب؟ چنین ادعایی از سر حماقت نیست؟ 🔸ه. بله. بخشی از آرا نیز البته برای مخالفان نظام است که با دسته بندی بالا وزن شان روشن است که در اقلیت است. 3⃣سوم. و اما چرا رای غائب؟ آرای معترض و مردد چطور شکل گرفته است؟ 🔹اینجاست که باید به جنگ ترکیبی تمام عیار دشمن طی ماه های گذشته اشاره کرد. هم جنگ اقتصادی و هم جنگ رسانه ای. با جنگ اقتصادی تلاش کردند روز به روز سفره مردم کوچکتر شود. چه کسی است که نداند تورم امروز رابطه مستقیم با تحریم نفتی دارد؟ با جنگ رسانه ای نیز تمام تلاش خود را برای تبلیغ انسداد سیاسی در ایران بکار بستند. اینکه کشور را سیاهی و فلاکت و فساد گرفته است و طبیعتا هیچ امیدی به آینده نیست. این ماجرا وقتی جالبتر می شود که توجه کنیم همین رسانه ها نرخ مشارکت در انتخابات را زیر 20 درصد تخمین می زدند تا جائی که رسانه معتبر گاردین باور کرد و نرخ مشارکت را حداکثر 27 درصد پیشبینی کرد. 🔹و اما لازم است در کنار این جنگ ترکیبی به عنوان مسبب اصلی به دو دلیل داخلی نیز اشاره کرد. اول اینکه خدمات دولت و مجلس با همه تلاش هائی که داشتند هنوز به صورت محسوس سر زندگی مردم احساس نشده است و این سوال مطرح می شود که رای های قبلی ما چه اثری داشت که اینبار مجدد رای دهیم. و اما دلیل دوم اینست که برخی بداخلاقی ها در رقابت های ایام انتخابات باعث شد که اساسا مردم از هردو گروه تنفر پیدا کنند. تهمت زدن ها و بی آبرو کردن ها و دروغ گفتن ها و مجادلات پیاپی بسیار مشارکت سوز است. ✅با این توضیح علیرغم اینکه حتی کاهش یک رای برای جمهوری اسلامی اهمیت دارد اما باید توجه داشت که با این شرایط، آرای 41 درصدی آرای غیرتمند و پرقدرت محسوب می شود و دژ مستحکم انقلاب اسلامی را شکل می دهند و می تواند در آینده موتور محرکه و شتابدهنده رشد مشارکت در کشور باشند. خلاصه اگر ترکیب غائبین روشن شود، حماسه 25 میلیونی نیز به روشنائی خورشید خواهد بود. همشهری @mahdian_mohsen
⬅️ دروغ بزرگ مخالفت ۵۹ درصدی 🔺تبارشناسی آرای غایب در انتخابات روز جمعه @hamshahrinews
✅مهمترین پیام انتخابات و تکلیف ما 🔻41 درصد جهاد کردند و جنگ ترکیبی را شکستند. وقتی گفته می شود حماسه یعنی همین. اما آیا هزینه هم ندادیم؟ حتما هزینه دادیم. 🔻پیام اصلی این انتخابات و گلایه بود. چه پیام رای دهنده ها و چه آنها که رای ندادند. چرا؟ 1⃣یک دسته که محکم گفتند رای نمی دهیم تا نظام اصلاح شود. نیاز به گفتن نیست که این گروه هم نظام را قبول داشتند و به اصلاح درون آن ایمان داشتند و هم صداقت این نظام را می شناختند. با این حال به غلط فکر کردند قهر کنند موثر تر است. 🔸این اعتراض گروه اول. 2⃣دوم مردد ها هستند که نیامدند. دو نظر سنجی ایسپا و صداو سیما نزدیک به واقعیت مشارکت را پیش بینی کردند. همین دو نظرسنجی رقم مردد ها را 28 تا 29 درصد تخمین زدند. تردید یعنی چی؟ یعنی با اصل رای دادن مشکلی ندارند اما تردید دارند این رای موثر است یا نه. چرا؟ چون از عملکردها گلایه دارد. 🔸این اعتراض گروه دوم. 3⃣سوم آرای باطله است. در یک نمونه آرای باطله در تهران از 10 درصد در دوره گذشته به 15 درصد افزایش یافته است. رای باطله نیز روشن است. یعنی برای نظام آمدیم نه شما نامزدها یا مسوولین. 🔸این اعتراض گروه سوم. 4⃣چهارم آرای صحیح است. آنها که رای دادند نیز به روشنی رای سلبی دادند. رای به کسانی که داد زدند و اعتراض کردند و به همین دلیل مردم هرکس نماینده وضع موجود بود را کنار زدند. 🔸این هم اعتراض گروه چهارم. 🔻اما به چه چیز اعتراض دارند؟ روشن است؛ وضع موجود. 🔻اما این اعتراض ناشی از چیست و چه میزان واقعیت دارد؟ 🔻اعتراض دو بخش دارد. 1⃣بخشی از اعتراضات واقعی است. یعنی معطوف به واقعیت است و ناشی از سه چیز است: 🔸یک اثر تحریم ها بر زندگی مردم 🔸دو اثر عملکرد مسوولین. چه کم کاری ها و چه تصمیمات غلط 🔸سوم اثر نامحسوس بودن زحمات مسوولین و پیشرفت در بخش های مختلف بر سر سفره و زندگی مردم. 2⃣اما بخش دوم اعتراضات ناشی از جنگ شناختی دشمن است. حالا یا دشمن یا جریان داخلی که دانسته یا نادانسته همان خط را تکمیل کرده است. ✅سخن این متن برای این بخش است؛ همان تکلیف ما. این بخش بسیار پر رنگ است. بخش قابل اعتنایی از اعتراض ها مربوط به این جنگ شناختی است و بسیار فراتر از واقعیت است. اینجاست که کسری جهاد تبیین کاملا مشهود است. جنگ صداست. گوئی بین مردم و منبع پیام اعم از رسانه ها و نخبگان و مسوولین، ادبیات بیگانه ای حاکم است. صدا به صدا نمی رسد. یا میرسد اما نویز دارد. در این انتخابات نمانید. برای این ادبیات گنگ دوطرفه فکری نکنیم هر روز چوب می خوریم . @mahdian_mohsen
🔻یک استعفا و مبارزه سیستمی با فساد 🔻معاون دستگاه قضائی استعفا می دهد. چرا؟ چون می خواهد رسیدگی به پرونده فرزندش تحت الشعاع حضور وی قرار نگیرد. رئیس عدلیه هم در پاسخ به استعفای وی می نویسد بااینکه حضور شما خللی در رسیدگی به پرونده ایجاد نمی کرد اما با استعفا موافقم. 🔻این رفتار اخلاقی را کجای دنیا سراغ دارید؟ مرور کنیم: 🔸اول رسیدگی عدلیه به پرونده فرزندان معاون اول 🔸دوم برخورد اخلاقی معاون در استعفا و تاکید بر رسیدگی بدون شائبه بر پرونده فرزندش 🔸سوم مواجهه قاضی القضات در پذیرفتن استعفا به جهت رد هرگونه شبهه نزد افکار عمومی 🔻از این اخبار اخیرا کم نداشتیم. از بازگشت بابک زنجانی تا پرونده گروه عظام و تا پرونده رستمی صفا و غیره. حتی در برخورد با تخلف نزدیکان مسوولین هم طی سالهای گذشته کم نداشتیم. از بردار رئیس جمهور سابق تا فرزندان مرحوم آیت الله هاشمی تا حلقه اول آقای احمدی نژاد و غیره. آقای رئیسی هم گشت ارشاد راه می اندازد . 60 مدیر متخلف را برکنار و 20 نفر را به دستگاه قضائی معرفی می کند. شهردار تهران هم تنها در یک فقره جلوی 20 هزار میلیارد تومان فساد دانه درشت های اقتصادی را در تهران می گیرد. 🔻اما نمی بینیم. چرا؟ چون رسانه های دشمن قرار است فساد سیستمی را در کشور جا بیاندازند؛ نه مبارزه سیستمی با فساد. برخی هم در داخل از سر حماقت یا خیانت در همین بازی نقش پیدا می کنند. 🔻اما ماجرا از این هم عجیب تر است؛ پدیده ای نادر که در هیچ جای عالم نمونه ندارد. اینکه دستگاه قضایی با فساد مبارزه کند اما برخی همین را از مصادیق فساد سیستمی بدانند. یعنی کارآمدی را فساد روایت کنند. عجیب نیست؟ 🔻فساد سیستمی در ایران واقعیت ندارد. البته فساد در ساختار داریم. فساد در قوانین هم داریم. طبیعی هم هست. خطا در قانون گذاری و خطا و تخلف فرد در ساختار قابل کتمان نیست. خطای ناشی از سیستم هم قابل فهم است. اما فساد سیستمی نیست. همین اخبار نشان می دهد فساد سیستمی نیست. فساد سیستمی اشاره به فساد در هم تنیده ای دارد که از هر سمت بخواهیم با آن مقابله کنیم خود ساختار مانع شود. 🔸با این حال رسانه ها به دو روش تلقی فساد سیستمی را خواسته یا ناخواسته جا می اندازند. اول تکثیر اخبار فساد و دوم تکرار. وقتی مخاطب هر روز با اخبار تائید شده و تائید نشده فساد مواجه شود طبیعی است که ذهن او خودکار تصور می کند همه جا را فساد گرفته است. از آنسو تکرار، این تلقی را تبدیل به یک ابرروایت در ذهن می کند تا دیگر مسائل هم از همین منظر تحلیل شود. 🔻اما راه مقابله با این بیماری نادر اجتماعی چیست؟ مبارزه سیستمی با فساد را ببینیم. اینکه تمرین کنیم خودمان درست ببینیم و دیگران را هم تشویق به درست دیدن کنیم. جهاد تبیین هم چیزی غیر این نیست. خلاصه مبارزه سیستمی با فساد را نبینیم فساد سیستمی را باور می کنیم همشهری @mahdian_mohsen
✅ برخورد مؤمنانه در ماجرای آقای صدیقی 🔻فرض کنیم در ماجرای آقای صدیقی تخلفی صورت گرفته است. واکنش مؤمنانه به این ماجرا چیست؟ اصلا مهم است؟ آیا قرار است به اسم عدالتخواهی ظلم کنیم؟ 🔹پس اولا با هیاهوی ضدانقلاب منفعل نشویم و جزء تکمیلی پروژهٔ رسانه‌ای آن‌ها نباشیم. 🔹دوم برخوردهای کودکانه در فضای مجازی را هم وقعی ننهیم. هیجان دارند تا بیشتر دیده شوند. مراقبت کنیم برای عقب نماندن از قافله به خطا و گناه نیفتیم. 🔹سوم هم زمین بازی "پروژه‌بگیران مجازی" و "دکان‌داران سیاسی" و "دلالان افشاگری" و "کاسبان عدالتخواهی" نشویم. 🔻 ازاین‌رو برای مخاطبی که درد اخلاق و شرع و قانون دارد و دغدغهٔ مطالبهٔ مؤمنانه دارد، چند نکته ضروری است. ✅مقدمهٔ کلیدی: عدالتخواهی به تعبیر رهبر انقلاب بدون معنویت و عقلانیت ظلم است. معنویت یعنی تقوا و رعایت قانون الهی و شرع. تهمت و آبرو ریختن و هتک حیثیت و فحاشی و غیره نامش هرچه هست عدالتخواهی نیست. عقلانیت نیز قدرت محاسبه است. منطق و استدلال است. رفتار خوارج‌گونه و ظاهرگرایانه و قضاوت‌های یکجانبه باعث می‌شود فرد در قضاوت نهایی دچار خطای فاحش شود. رفتار مؤمنانه در عدالتخواهی یعنی رعایت تقوا و عقلانیت. این دو نباشند، عدالتخواهی نیست و توهم مطالبه و دادخواهی خیال‌انگیز است. 🔻با این مقدمه ماجرا را مرور کنیم. 1⃣یکم. چه کسی خبر را آورد؟ نگاه کنید ببینید چه کسانی دست به افشاگری می‌زنند و این‌ها چه سابقه‌ای داشته‌اند. نیت از چه جهت مهم است؟ قرار نیست با شناخت فرد، از محتوا عبور کنیم. اما با شناخت فرد متوجه می‌شویم که واکنش‌مان هدف نهایی او را تکمیل نکند. با شناخت فرد متوجه می‌شویم این پروژه، هدف نهایی او نیست. مثلا هدفش تخریب شخصیت‌ها و بزرگانی است که برای مردم ارج و قربی دارند. همین امروز را نگاه کنید. به واسطهٔ رفتار این دست جریانات تقریبا احدی در نظام نیست که سلم و پاکیزه مانده باشد. یا هدف نهایی‌شان تلقی فساد سیستمی و ابرپروژه‌شان ناامیدسازی است. شناخت فاعل مطالبه‌گری کمک می‌کند در نهایت بازی او را کامل نکنیم 2⃣دوم. حالا با محتوا چه کنیم؟ بعد از بررسی اسناد و مدارک متقن، مهم‌ترین مسأله این است که ما چه میزان حق قضاوت داریم؟ ما حق داریم ورود به‌هنگام محکمه را مطالبه کنیم. اما قضاوت و مجازات کار ما نیست. آیا همهٔ آنچه قاضی باید ببیند و حکم کند در اختیار ماست؟ آیا می‌توان به فرض وجود تخلف، پی به سوء نیت افراد برد؟ آیا شرعا و اخلاقا و قانونا حق قضاوت و بدتر از آن اجرای حکم و مجازت داریم؟ مجازات مگر چیست؟ همین ریختن آبروی افراد بدترین مجازات‌هاست؛ آن‌هم افراد با آبرو. قرار نیست سوابق افراد مانع قضاوت آن‌ها شود، اما اتفاقا سابقهٔ افراد در بزنگاه‌های مهم اخلاقی و سیاسی در گذشته یک ملاک عقلایی و منطقی است که بی‌محابا آدم‌ها را متهم و سرزنش نکنیم و اجازه دهیم محکمه با رعایت حقوق طرفین حکم کند. 3⃣سوم. برنده و بازندهٔ نهایی کیست؟ به ثمرهٔ مطالبه و حرف و کامنت و لایک‌مان توجه کنیم. ببینیم وقتی نقطهٔ نهایی را گذاشتیم، برنده و بازندهٔ نهایی چه کسی است؟ عدالتخواهی‌ای که منجر به تخریب و بی‌آبرو کردن سرمایه‌های معنوی و اخلاقی و سیاسی مردم شود، ظلم است. ظلم اصلی هم به اعتقادات مردم است؛ نه فقط این و آن. اگر مطالبه‌گری منجر به تلقی فساد سیستمی شود، ظلم اکبر است. اگر عدالتخواهی در نهایت به ناامیدی از آینده شود تبدیل شود، ابرفساد و بی‌عدالتی محض است. دادخواهی اگر منجر به رونق پروژه‌بگیران مجازی و دلالان افشاگری و کاسبان عدالتخواهی شود، حماقت تمام است. افشاگری اگر باعث تلقی ناکارآمدی عدلیه و رونق سوپرمن‌های عروسکی و بتمن‌های دست‌ساز شود، دادگری توهمی و خیالی است. در نهایت مراقبت کنیم به اسم عدالتخواهی جای اصل و فرع را برای‌مان عوض نکنند. ✅خلاصه و ساده؛ اگر نقطهٔ پایانی مطالبه‌مان را گذاشتیم، چه در نوشتن و چه تأیید کردن و چه حرف زدن، اگر ثمره‌اش در خود و مخاطبمان ناامیدی از انقلاب و حاکمیت و آینده بود، بدانید و بدانیم که گرفتار فسادی تودرتو و ظلمی بزرگیم؛ مطالبهٔ مؤمنانه که هیچ... همشهری @mahdian_mohsen
🔸نهم فروردین ۱۴۰۳ 🔹صفحه یک روزنامه همشهری 🔺مهم‌ترین اخبار روزهای نوروز را در صفحه یک روزنامه همشهری بخوانید 🔻نسخه با کیفیت صفحه یک همشهری نوروزی را در لینک زیر بخوانید https://media.hamshahrionline.ir/d/2024/03/28/0/4991771.pdf?ts=1711619083000
❇️ده ویژگی کاسبان عدالتخواهی این روزها با پدیده جدیدی به نام "کاسبان عدالتخواهی" مواجهیم. "سوپرمن های دست ساز" و "بتمن های تخیلی" که تلاش می کنند قهرمان مبارزه با فساد باشند و از این دکان کاسبی کنند.  هرکس تخلف کرده است طبیعی است که باید در عدلیه پاسخگو باشد و البته نقش ما است. لذا سوال اصلی اینست که ما حق داریم افراد را بدون محاکمه وشنیدن ودیدن همه مستندات قضاوت کنیم و بدتر از آن حکم صادر کنیم و آبرو ببریم؟ با این مقدمه کوتاه لازمست مختصری درباره کاسبان اینروزهای عدالتخواهی بدانیم. شناخت کاسبان عدالتخواهی کمک می کند مطالبه گری مومنانه را فدای خدعه خناسان نکنیم و زمین بازی آنها نشویم. 🔻کاسبان عدالتخواهی چند دسته اند. 1⃣گروه اول پروژه بگیرهای  افشاگری اند که برای دادزن از دست کارفرما صله می گیرند. 🔸نحوه شناسایی اینها چیست؟ این افراد اساسا هیچ معیار و مبنای مشخصی ندارند و اگر سابقه اینها را چک کنید مملو از رفتارهای متناقض است. 2⃣دسته دوم کاسبان لایک و فالور و دیده شدن هستند. اینها پول نمی گیرند اما گدایی توجه می کنند. 🔸نحوه شناسایی اینها چیست؟ تولیدات اینها بدون هرگونه محتوای عمیق است. اغلب احساسی و هیجان زده اند. بیش از دو خط توئیت نمی توانند بنویسند و برای خط سوم دچار لکنت می شوند. 3⃣دسته سوم کاسبان سیاسی اند که دو دسته اول را به خدمت می گیرند تا به قدرت و مکنت برسند. 🔸نحوه شناسایی اینها چیست؟ شناسائی این افراد مشکل تر از بقیه است. اما اجمالا این افراد را بیشتر در ایام انتخابات و بزنگاه های سیاسی بشناسید. ✅اما کاسبان عدالتخواهی چه ویژگی هایی دارند؟ شاخص کلان همان است که رهبری انقلاب درباره مطالبه گری فرمودند؛ اینکه مطالبه گری مذموم آنست که با دشمن مخرج مشترک پیدا کند.  🔻با این اصل کلیدی چند مورد قابل فهرست است: 1⃣یکم. عدالتخواهی غیر اخلاقی: این جریان برای کاسبی در عدالتخواهی هیچ حد و مرزی نمی شناسند. آبروی افراد برای آنها از بی ارزش ترین هاست و هیچ مرزی برای حریم شخصی و عمومی افراد قائل نیستند. هتک و تهمت و دروغ و غیره بماند. 2⃣دوم. عدالتخواهی شتابزده: هر چه دیدند و دست شان رسید، بدون تحقیق و بررسی به سرعت منتشر می کنند و به همین دلیل در اغلب موارد مورد سوء استفاده کارفرماهای سیاسی و ابرپروژه بگیرها قرار می گیرند. 3⃣سوم. عدالتخواهی سوپرمنی: عدالتخواهی این افراد اغلب برای ایجاد قهرمان های دست ساز است. برای همین مهمترین هدف شان دیده شدن است و جائیکه عدلیه ورود کند و بخواهد عالمانه و منصفانه قضاوت کند، زیست عدالتخواهی آنها نیست و نابود می شود.  4⃣چهارم. عدالتخواهی فریبنده: در این سبک عدالتخواهی یک مصداق را در فرد یا نهاد پیدا می کنند و آن مصداق را به کل تعمیم می دهند. این خطای شیطانی مهمترین ابزار برای تخطئه و حذف کامل افراد و بدتر از آن ایجاد تلقی فساد سیستمی است. 5⃣پنجم. عدالتخواهی کاریکاتوری: مهمترین ویژگی این گروه جابجا کردن اصل و فرع است. یک حاشیه را تبدیل به اصل می کنند تا مخاطب از ظاهر فرعیات منکر اصول شود. 6⃣ششم. عدالتخواهی در بن بست: پروژه نهایی این افراد القای بن بست است. اینکه عدلیه تعطیل است و نهادهای نظارتی خوابند و هیچ اراده ای برای مبارزه با فساد نیست، جز همین افشاگری های توئیتری.  7⃣ هفتم عدالتخواهی تخیلی: این جریان هیچ اعتنایی به واقعیت های زمانه ندارد و در یک رویای خیالی و توهمی هر نوع عقلانیتی را مصلحت اندیشی می دانند. برای این جریان، آرمان ابزار ظاهرسازی در عدالتخواهی کاسبکارانه است. 8⃣هشتم. عدالتخواهی کور: این جریان اساسا به ثمره اقدامش در مخاطب توجه ندارد. اینکه مخاطب دچار تلقی فساد سیستمی شود یا از اصلاح ناامید شود اصلا و ابدا برایش مهم نیست. این جریان کور است چون حتی برایش مهم نیست با دشمن مخرج مشترک پیدا می کند و ابزار دشمنی می شود. 9⃣نهم: عدالتخواهی متناقض: این جریان را باید در فرآیندها و در طول زمان تحلیل کرد نه در یک مصداق مشخص. این جریان اغلب نسبت به کارفرمای خود ساکت اند و هیچ سطحی از مطالبه را نمی پذیرند. بدتر اینکه درباره خودشان نیز حاضر نیستند پاسخگو باشند. از سوابق عدالتخواهی شان و دروغ ها و تهمت هایی که زدند تا سوابق کیفری و محکومیت هایی که داشتند و تا سوال هایی که اول از همه خودشان باید پاسخگو باشند. 🔟دهم. عدالت خواهی فصلی: این گروه ها اغلب در بزنگاه ها فعال می شوند. حالا این بزنگاه یا زمان انتخابات است یا زمانیکه یک مجموعه خوب می درخشد و باید تخطئه شود یا شرایطی که فرد باید تمام و کمال حذف شود تا پروژه ای که دست گرفته است ناتمام بماند یا چه و چه. خلاصه اینکه برای اینها عدالتخواهی پوسته ای برای پروژه های مهمتر است. این ده ویژگی باعث میشود بیشترین خوراک دشمنی ضدانقلاب را فراهم کنند و عملا آلت دست دشمن شوند. همشهری @mahdian_mohsen
⭕️از ۱۲ فروردین ۵۸ تا امروز ❤️چرا جمهوری اسلامی حرم است؟! 🔴پس نقدها چه می شود؟ در سالگرد رای قاطع مردم به جمهوری اسلامی یکبار دیگر جمله آن بزرگ را مرور کنیم:"جمهوری اسلامی حرم است". واقعا چرا؟ آیا این تعبیر ذوقی است؟ عاطفی و از سر شور و علاقه است؟ ابتدا حرم؛ حرم کجاست؟ نقطه ای برای اتصال به انسان کامل که او ظهور و بروز حق است. زائرین گرد حرم جمع می شوند و زیارت و توسل می کنند تا هم نمک سفره شان را بگیرند و هم توشه سفرشان به ابدیت. با این توضیح چه نسبتی میان جمهوری اسلامی با این همه خطا و نقص در گوشه وکنارش با حرم مقدس اهل بیت وجود دارد؟ چه انکه از این نیز بالاتر و فرمود:"والله والله والله این خیمه آسیب دید بیت الله الحرام و مدینه و نجف و کربلا ....و قرآن آسیب می بیند." چرا؟ نسبت ایندو چیست؟ جمهوری اسلامی چیست که انقدر مقدس است؟ جمهوری اسلامی مسوولین آن است؟ ساختارهاست؟ قانون اساسی است؟ رهبری است؟ چیست؟ جمهوری اسلامی هیچ کدام از این نیست. جمهوری اسلامی به آدم ها و ساختارها و قوانین نیست. جمهوری اسلامی یعنی مردم. یعنی چی مردم؟ مردم چه هستند که جمع شان حرم می شود؟ جمهوری اسلامی حرم است چون مردمش مومن اند. مومن یعنی چی؟ یعنی صرفا تسبیح و چادر. خیر. یعنی حرکت به سمت توحید. "حرکت و حرکت" این مردم، جمع شان حرم است. رهبری هم یک عضو در میان مردم است که نقش اتصال درونی و کانونی این مردم را برعهده دارد. جمهوری اسلامی حرم است، چون تمام فضائلی که ما می شناسیم و در حریم مقدس اهل بیت استغاثه داریم که کسب کنیم، در جمهوری اسلامی هدف گذاری شده است. دقت کنیم هدف؛ نه تحقق. گوئی جمهوری اسلامی راه است. مسیر است. مقدمه تعالی توامان مادی و معنوی است. خروجی چنین حرمی، همان انسان هائی است که جمهوری اسلامی برای ساختن آن ها برپا شده است. کارخانه انسان سازی است. چنانچه یکی از خروجی های این حرم شهید بزرگواری است که به تعبیر رهبری خودش مکتب است. قیمت جمهوری اسلامی به مردم معنوی و متحول آن است. مردمی در حال حرکت به سمت حق. با تمام سختی ها و حوادث. با همه کم کاری های داخلی و پرکاری های دشمنان. بودن در درون این جریان مردمی، خودش انسان ساز است؛ همچون حرم. مردم ایمانی حرکت شان رو به جلوست. ممکن است در راه دچار وقفه درونی و بیرونی شوند اما حرکت شان رو به جلوست. نقش تاریخی معصوم نیز همین است. حرم پرفروغ شان نیز: "بلند کردن و حرکت دادن." اینجاست که حرمت جمهوری اسلامی به تعبیر خمینی بزرگ از حفظ جان امام زمان نیز بیشتر می شود. چرا؟ چون خود امام زمان نیز جانش را خرج حرکت ایمانی مردم می کند. خود را خرج می کند تا مردم بلند شوند. حالا 40 و اندی سال است این مردم بلند شدند و حرکت می کنند. آیا چنین قیام و حرکتی حریم نیست؟ حرم نیست؟ حرمت ندارد؟ هست؛ چون حرکت ساز است؛ همچون حرم. و اما؛ پس نقدها و نقص ها و ضعف ها و آسیب ها چه؟ آنچه از خطاهای جمهوری اسلامی می دانید، خطاهای مسوولین است؛ خطاهای این و آن است؛ حتی خطای بروکراسی و قوانین است. اما جمهوری اسلامی این نیست. جمهوری اسلامی هویت مومنانه مردم است. به همین دلیل است که رهبرانقلاب می فرمایند ممکن است کسی من را هم نقد داشته باشد اما پای نظام اسلامی بایستد.(29.11.96) نقص ها و آسیب ها هست؛ نه قائل به عصمت مسولینیم و نه عصمت قواینن. جمهوری اسلامی با دولت اسلامی متفاوت است. از جمهوری اسلامی تا دولت اسلامی راه بسیار است. نقص ها را بگوئیم. فریاد هم بزنیم. با محافظه کاری نیز از آنها عبور نکنیم. اما بدانیم اصل و فرع چیست و به چه فخر می کنیم و به چه نقد داریم. دشمن نیز یک هدف بیشتر ندارد؛ بهم زدن همین نسبت ساده. او می خواهد خطای دولت ها(یعنی مسوولین و قوانین و بروکراسی) را به حساب جمهوری اسلامی بگذاریم. نه دلش برای حجاب سوخته و نه ورزش و نه اقتصاد و نه هیچ. او هر درز دیواری را نشانه ترک بر جداره جمهوری اسلامی میداند. همین تفکیک را بدانیم، نقشه دیوان و ددان نقش بر آب است. @mahdian_mohsen
🔸سیزدهم فروردین ۱۴۰۳ 🔹صفحه یک روزنامه همشهری 🔺مهم‌ترین اخبار روزهای نوروز را در صفحه یک روزنامه همشهری بخوانید 🔻نسخه با کیفیت صفحه یک همشهری نوروزی را در لینک زیر بخوانید https://media.hamshahrionline.ir/d/2024/04/01/0/4992297.pdf?ts=1711958055000
« مظلوم مقتدر » تطبیق تاریخی مظلوم مقتدر بر "حکومت امیرالمومنین" و "دوران جمهوری اسلامی" و "این روزهای غزه"
❤️پیامبر غزه 🔻فرمودند روز قدس امروز با یک خروش بین المللی مواجه خواهیم شد. همین هم شد. هم ایران و هم دیگر کشورها حتی در دل اروپا و آمریکا. اما این خروش ثمره پیامبر غزه است. 🔸ابتدا دو مقدمه؛ 1⃣یکم. یک وقت پیام قدرت تاثیر بر مخاطب دارد. یک وقت فراتر از مخاطب، قدرت اثرگذاری بر جامعه دارد. اما یک زمان پیام چنان ارتقا می یابد که قدرت در نوردیدن تاریخ دارد. پیام در کربلا چنین بود. از فرد و جامعه عبور کرد و از دل تاریخ دست ما رسید. از انسان سازی و جامعه سازی فراتر رفت و امروز تمدن ساز است. 2⃣دوم. یکبار قدرت پیام در سطح افکار عمومی است. یک زمان هم قدرت پیام در سطح تغییر رفتار است. اما یک زمان چنان ارتقا پیدا می کند که قدرت پیام به سطح ایمان می رسد. خون شهدای کربلا چنین بود. خون مظلوم، ذهن ها را رشد می دهد و با ساخت رفتار، عمق می بخشد و در نهایت ایمان ساز می شود. 🔻هرزمان در جبهه حق انسداد پیام ایجاد شد، خون مظلوم "پیام بر" می شود. پیام بر غزه نیز همین خون مظلوم است. خون کودکان و زنان غزه نه صرفا به مثابه یک رسانه، بلکه در قامت یک معلم و پیام بر چنین نقشی داشت. نقش بیدار کننده وجدان ها. نقش آگاه کننده ذهن ها. نقش خروشان ساز انسان ها. ظلم به مردم مظلوم فلسطین داشت به فراموشی سپرده می شد که خون مظلومان غزه پیام بر شد و انسداد را شکست. 🔻ثمراتش را ببینید. 🔸قدرت نهایی در تغییر جهان، قدرت توده هاست. امروز به برکت خون های ریخته شده در غزه مردم دنیا بیدار شدند. یک ثمره اش تغییر محاسبات در منطقه. امروز هم جایگاه مقاومت ارتقا و تثبیت و توسعه یافته است و هم دولت های منطقه مثل گذشته نمی توانند پشت ظالم بایستند. 🔸امروز بیداری مردم دنیا حتی دولتمردان غربی و آمریکایی را هم دچار چالش کرده است. آمریکا ناچار می شود مقابل قطعنامه شورای امنیت سکوت کند. غرب ناگزیر می شود به قطعنامه عدم فروش تسلیحات به اسرائیل تن دهد. 🔸از همه مهمتر افتادن نقاب اهریمنی رژیم اسرائیل باعث شده است این رژیم قوه عاقله اش را از دست بدهد و مثل یک مجنون خود را به در و دیوار زندان خودساخته بزند بلکه رهایی پیدا کند. یک روز زن و بچه ها را می زند و یک روز بیمارستان و یک روز تیم های امدادجهانی و یک روز کنسولگری و هرچه بیشتر تقلا می کند بیشتر فرو می رود. 🔻اما ثمره خون مظلوم تنها روشنگری نیست. سطح اثرش تنها در سطح افکار عمومی نیست. خون مظلوم ایمان ساز است. بیدار کننده فطرت ها و رشددهنده معنویت ها است. 🔻راه پیمائی روز قدس مردم ایران یک نمونه اش. در خبرها آمده بود رشد 50 درصدی داشته است. مردم سالاری حقیقی را باید در روز قدس دید. دفاع از مظلوم و خروشان علیه ظالم؛ آنهم با زبان روزه و زیر گرمای طاقت فرسا. هم آرمانخواه و هم اهل مقاومت. این مردم انقلابی اند یعنی همین. 🔻"آرمانخواهی" و "مقاومت" درسی است که "پیام بر" غزه به تاریخ داد...واپسین درس خون های به ناحق ریخته شده.... همشهری @mahdian_mohsen