eitaa logo
کشکول|محسن مهدیان
3.6هزار دنبال‌کننده
406 عکس
133 ویدیو
3 فایل
روزنامه‌نگار. ارتباط با ادمین @mohsen_mahdian
مشاهده در ایتا
دانلود
شلوغ است. اما مسیر یک طرفه است. تا پای صندوق اخلاق رئیسی پای صندوق مثل رئیسی بعد از صندوق امتداد رئیسی @mahdian_mohsen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
چقدر این اخبار حال خوب کنه یادمه یک زمانی می‌گفتند کودک کار را جمع کنیم پایتخت را بی‌ریخت می‌کنند @mahdian_mohsen
کاش می‌شد ورود بوقی‌ها به انتخابات هم ممنوع می‌شد اخلاق هواداری هم اندازهٔ اخلاق انتخاباتی نامزدها مهمه @mahdian_mohsen
✅از هواداری سیاه تا جانفداهای خمینی 🔻هواداری در انتخابات یک ارزش است؛ به شرط اینکه به آدابش وفادار باشیم. واگرنه به دعوای پرهیاهوی تیفوسی ها در ورزشگاه تقلیل می یابد. خاصه در این انتخابات که میراث شهید جمهور حکم می کند اخلاق انتخاباتی تاپای صندوق رای حاکم باشد؛ بلکه بی اخلاقی های انتخابات گذشته از جمله مجلس تا حدی از حافظه مشترک اجتماعی حذف شود. 🔻اما مرز هواداری ممدوح با مذموم چیست. 1⃣یکم. هواداری برای کسب هویت هواداری ممدوح زمانی است که فرد، برای تحقق یک ارزش یا آرمان هوادار می شود. چنین هواداری هیچ گاه در مسیر طرفداری دچار تعصب کور و تعطیلی خرد نمی شود. اما برعکس؛ هواداری مذموم زمانی است که فرد با هواداری برای خودش هویت اجتماعی کسب می کند. اینجا ملاک خودش است نه آرمانش. هواداری وقتی تبدیل به هویت اجتماعی شود، هرنوع پیروزی یا شکستی منجر به انطباق حس مثبت و منفی در عزت نفس او می شود، با هواداری حس سرخوشی پیدا می کند و قدرت توهمی وعزت خیالی می گیرد، لذا از هرنوع مانعی برای پیروزی هراسناک است. 2⃣دوم. کوررنگی و دوقطبی اهورا-اهریمن هواداری سیاه جز در دوقطبی ها زیست نمی کند. دوگانه های از جنس اهریمن و اهورا، دیوان و پریان. در این دوقطبی ها برد در حذف دیگری است نه رقابت با او. در رقابت سازنده برخلاف دوقطبی شکننده، حذف صورت نمی گیرد بلکه رقابت ها منجر به رشد آگاهی و انتخاب مخاطب می شود. هواداری سیاه دچار کوررنگی و ندیدن اشکالات می شود و تعصب شدید مقابل نقد ها پیدامی کند. هرکس با او همراه شود، به او عشق می ورزد و حتا تفاوت ها را نمی بیند و هرکس او را نقد کند به او نفرت می ورزد و حتا مشترکات را نمی بیند. نکات مثبت رقیب را نمی بینند و به کمتر از تکفیر او فکر نمی کند. برای او کل کل بسیار جذاب تر و دلنشین تر از گفت وگوست. با کل کل رجز می خواند و خود را به رخ می کشد و تلاش می کند قدرتش را تحمیل کند. 3⃣سوم. هواداری و جهل مشترک اجتماعی افراد با هواداری، همدیگر را یافته و حس قدرت مشترک پیدا می کنند؛ حسی فراتر از حس فردی. بغض جمعی وحیرت جمعی و لذت جمعی و نفرت جمعی و غیره... حس مشترک جمعی، قدرتی فراتر از حس فردی دارد. نترسید نترسید ما همه با هم هستیم بخاطر حس مقاومت جمعی است که فراتر از حس تاب آوری فردی است. کارکرد اصلی حس مشترک جمعی اینست که فرد خود را از فکر کردن بی نیاز می بیند و ماموریت فکر کردن را به جمع می سپارد و هرکاری جمع انجام میدهد برایش مشروع می شود. مثلا خیلی وقت ها افراد در اعتراضات خیابانی دست به خشونت هایی می زنند که اگر در خلوت، رفتارشان را مرور کنند دچار پشیمانی می شوند. در فضای مجازی نیز همین است. می بیند همه یک نفر را تکفیر می کنند و او چشم بسته همراه می شود. ✅دست آخر اینکه؛ هواداری ممدوح مثل جانفداهای خمینی هستند که پای منبرش از شدت علاقه، اشک می ریختند اما آنقدر امام به عقلانیت آنها اعتماد داشت که میگفت اگر از من خطایی سر بزند همین مردم جلوی مرا خواهند گرفت. و نکته ظریف و نهایی ماجرا همینجاست؛ اینکه نامزدهای انتخاباتی روی هیجان هوادار حساب کنند و رفتار غیرارادی او را تحریک کنند یا روی عقلانیت و اراده منطقی او. همشهری @mahdian_mohsen
❇️ترکیب متفاوت مرددین/ چه باید کرد؟ 🔸آرای مردد دو دسته اند. دسته اول آرای مشارکت ساز هستند. آرائی که بین رای دادن و ندادن مردد اند. دسته دوم آرایی که رای می دهند اما هنوز معلوم نیست به چه کسی. 🔸اما حرف اینجاست که کمپین های انتخاباتی و تبلیغات رسانه ای هنوز کمکی به آرای مردد نکرده اند و این یک تفاوت جدی با گذشته است. چرا؟ آیا شعارها و برنامه ها و وعده های نامزدها دست مردم رسیده است؟ اجمالا پاسخ منفی است. اما آیا نامزدها حرف نمی زنند؟ می زنند، چه بسا بیش از گذشته. آیا برنامه و ایده و وعده ندارند؟ کم و بیش دارند. پس ماجرا چیست؟ 🔸علت اصلی اینست که برخلاف گذشته دیگر نامزدها و ستادها نیستند که کمپین می سازند و امروز شبکه های مجازی اند که کمپین سازند. کمپین سازی دیگر بالا به پائین نیست و افقی و عرضی است. به همین دلیل حتی هوادارها نیز کار به برنامه ها و وعده ها ندارند. 🔸هرکس قصه خودش از نامزدش را برای مخاطب می گوید تا او نیز با همین قصه هم قصه شود. خیلی هم برایش مهم نیست این قصه چه میزان واقعی است. 🔸به همین دلیل است که در خیلی از موارد نیز کار به اختلاف و جدل کشیده می شود چون روایت افراد از نامزد مورد علاقه شان اغلب افراطی و دوقطبی ساز است. طبیعت ذهن و روان ادمی چنین است.  آدم ها دوست دارند از نامزد مورد علاقه خود فرشته و از رقیب او اهریمن بسازند. 🔸برای رقابت های دیو و پری گونه نیز ایده و برنامه و شعار نیاز نیست، بلکه زمین بازی را افشاگری ها و بداخلاقی ها و طعنه زدن ها و غیره روشن می کند. رقابت نمی کنند که دیگران انتخاب کنند، رقابت می کنند تا همدیگر را حذف می کنند. 🔸اینجاست که سطح کمپین ها فراتر از هواداری سخت نخواهد رفت چون قدرت گسترش در مقایس های بزرگ تر اجتماعی و عمومی را نخواهد داشت.  ❇️حالا چه باید کرد؟ 🔸در روزهای باقی مانده باید کمپین های شبکه ای و افقی شکل بگیرد. کمپین هایی که قدرت رشد مویرگی در شبکه های محلی و خانوادگی و دوستانه و غیره را داشته باشد. صاحب این کمپین ها چه کسانی اند؟ خود فعالان شبکه اجتماعی.  🔸هرکس با هدف معرفی نامزد مورد علاقه اش مسائلی که می تواند میان مخاطب دست به دست شود را احصا و روی  همان تمرکز کند. مثلا فرض کنید این روزها برای مخاطب تورم یا فیلترینگ یا حجاب یا ارز و بورس و غیره مهم است. هر هواداری می تواند روی ایده نامزد خود لابه لای نظام مسائل مخاطب تمرکز شود. هر میزان که از آن ایده می فهمد همان را به زبان خودش بگوید. 🔸فایده اصلی این کمپین های شبکه ای اینست که هم وضع موجود را می بیند و هم ناظر به مخاطب ایده و برنامه می دهد و لذا امیدافزاست و از همه مهمتر اینکه به روایت مخاطبین است نه ستادها. چنین کمپین هایی می تواند هم مشارکت بسازد و هم انتخاب. شما هم راه حل پیشنهاد دهید. @mahdian_mohsen
🔻تفاوت دولت سوم روحانی و دولت دوم رئیسی 🔻دولت سوم روحانی یا دولت سوم خاتمی یا ادامه دولت مرحوم هاشمی؛ این ها همه عناوین یک نماد است. دولت دوم شهید رئیسی نیز یک نماد است. قبل از هرچیز ذکر این تذکر ضروری است که سخن از مقایسه دو راهبرد برای اداره کشور است. به سخن دیگر دولت سوم روحانی تعریض یا گوشه و کنایه نیست. آنانکه قائل به ادامه دولت مرحوم هاشمی و خاتمی و روحانی هستند نیز تلاش می کنند از این مسیر خدمت کنند. اما اینکه آیا این راه موثر است یا نه سخن دیگری است که غرض این متن نیست. این متن صرفا توجه دادن به مقایسه برخی اختلافات راهبردی این دو نماد است؛ دولت سوم روحانی یا دولت دوم رئیسی؟ 1⃣یکم. نگاه به جمهوریت دو نگاه در موضوع جمهوریت حاکم است. یکی توده گرایی و دوم مردم سالاری. تفاوت ایندو چیست؟ در توده گرایی صرفا انتخاب مردم اهمیت دارد. در مردم سالاری رشد انتخاب مردم. یعنی انتخاب از سر آگاهی و نه هر انتخابی. 🔻ثمره نگاه اول در انتخابات، جلب نظر مردم به هر قیمتی است و دومی رشد آگاهی مردم برای انتخاب احسن. 2⃣دوم. نگاه به نقش مردم نگاه اول به نقش مردم صرفا در انتخابات است و نگاه دوم مشارکت و نقش پذیری. 🔻ثمره نگاه اول اینست که مردم انتخاب می کنند و لازم نیست در همه جزئیات تصمیم گیری ها ورود کنند اما در نگاه دوم مردم بعد از انتخابات نقش دارند و باید کنار منتخب شان مشارکت کنند. 3⃣سوم. نگاه به دنیا در نگاه اول باید قواعد نظم نوین جهانی را پذیرفت و در نگاه دوم می گوید نظم نوین جهانی اصالت ندارد. اصالت هویت ملی ماست. 🔻مقایسه ثمره هر دو نگاه در موضوعی شبیه مذاکره اینست که اولی می گوید راهی غیر از مذاکره نیست و دومی می گوید مذاکره موضوعیت ندارد و طریقیت دارد. مذاکره بدون انتفاع بی ثمر است. 4⃣ چهارم. نگاه به آزادی در نگاه اول آزادی ضروری است چون انسان آزاد است و خط قرمز جایی است که به دیگران صدمه بزند در نگاه دوم ازادی ضروری است چون اختیار مقدمه انتخاب و رشد انسان است. لذا ازادی محدود می شود به عقلانیت انسانی نه صرفا صدمه به دیگران. 🔻ثمره ایندو نگاه را باید در محدودیت های عقلانی دید. مثل قانون حجاب و فیلترینگ و غیره 5⃣پنجم. نگاه به اقتصاد در نگاه اول اقتصادی رقابت همه چیز را حل و فصل می کند و نگاه دوم معتقد است رقابت به تنهایی منجر به کارامدی و کارایی نیست و نیاز به دولت تنظیم گر و هوشمند و موثر داریم. 🔻ثمره نگاه اول در واردات اینست که منطقا وقتی جنسی ارزان تر و باکیفیت تر است راهی جز واردات نیست و در نگاه دوم می گوید تقویت تولید داخلی به جهات راهبردی مهمتر از جنس ارزان و باکیفیت است. 6⃣ششم. نگاه به عدالت یک نگاه اینست که باید پیشرفت کنیم و هرجا نقصی ایجاد شد با حمایت های اجتماعی انرا اصلاح کنیم و نگاه دوم اینست که عدالت تنها در نتیجه نیست و باید در مبدا و مسیر هم عدالت ایجاد کرد. 🔻ثمره ایندو نگاه در اقتصاد اینست که یکی در یارانه ها و اعانه ها متوقف می شود و دومی به رشد و توانمند سازی بیش از یارانه ها توجه می کند. 7⃣هفتم. نگاه به مصلحت نگاه اول به مصلحت اینست که ما در زمانه ای بسر می بریم که نباید بلندپروازی کنیم. نگاه دوم اینست که ما محکومیم به حق گرایی و مصلحت تنها زمانی بکار می آید که در نهایت منجر به حق گرایی شود. 🔻ثمره نگاه اول مصلحت سنجی به سبک مرحوم آیت الله هاشمی است و در دومی مصلحتی شبیه نرمش قهرمانانه. 8⃣هشتم. مدیریت برو یا مدیریت بیا در نگاه اول صرفا ساختار سلسله مراتبی است که اداره کشور را بر عهده دارد اما در نگاه دوم مدیرت ارشد خودش جلوتر از دیگران میرود و ساختار را با خود می کشد. 🔻ثمره نگاه اول ساختار بروکراتیک است و از نگاه دوم سفر استانی و اقدام جهادی و مهمتر اینکه تربیت خود و نیروی انسانی در سطوح مختلف نتیجه می شود. 9⃣نهم. ولایت پذیری نگاه اول ولایت پذیر است و می گوید در چارچوب قانون تلاش می کنیم نظر رهبری را پیش ببریم. نگاه دوم می گوید نگاه راهبردی رهبری را می فهمیم و تلاش می کنیم آن نگاه را پیش ببریم. 🔻ثمره نگاه اولی اینست که ولایت فقیه مثل خط قرمز عمل می کند که نباید از آن تخطی کرد و نگاه دوم اینست که ولایت فقیه نقش پیش برنده دارد. اولی حداقلی و دومی حداکثری است. 🔟دهم. ارزش های انقلاب نگاه اول در بهترین حالت این است ک ما باید تلاش کنیم ارزش های انقلاب را در کنار دنیا و رفاه مردم محقق کنیم. دومی می گوید دنیا و رفاه را باید از درون ارزش های انقلاب سامان بخشید . 🔻ثمره نگاه اول میشود نگاه ضمیمه ای ارزش ها به پروژه ها و ثمره نگاه دوم می شود نگاه ضمیمه ای پروژه ها به ارزش ها. همشهری @mahdian_mohsen
📌گونه ای غریب از عدم مشارکت/ چه باید کرد؟ 🔻بیاید این روزهای آخر کمی هم لابه لای تبلیغات نامزدها به رشد مشارکت فکر کنیم. به دورو برتان نگاه نکنید. محدود به تایم لاین و گروه های اجتماعی تان نشوید. نرخ مشارکت به نقل از برخی نظرسنجی ها همچنان حوالی 50 درصد است. آنها که هنوز تصمیمی برای شرکت در انتخابات ندارند دو دسته اند. با دسته اول آشنائید و اما دسته دوم احتمالا غریبه اند. تا انتها همراه باشید تا برسیم. 🔻نسل اول مرددها چه کسانی اند؟ آنها که از رای دادن پشیمانند. یا می گویند "رای دادیم چی شد" یا می گویند "رای نمی دهیم تا اصلاح شوید." 🔻پاسخ به "رای دادیم چی شد" خیلی سخت نیست. کافیست مختصری از کارنامه شهید جمهور را فهرست کنیم. کاهش تورم یا رشداقتصادی یا نرخ بیکاری و غیره. برای اثرگذاری بیشتر بهترست همین آمار را در مقایسه با دهه 90 ارائه کنید. حرف اینست که رای دادید و چنین شد. از این بخش عبور کنیم. 🔻پاسخ به شبهه دوم اینست که منطقا رای ندادن نمی تواند منجر به اصلاح شود. فرض کنیم فردای انتخابات نظام تصمیم بگیرد بخاطر قهر یک جماعتی خودش را اصلاح کند. حالا اولین سوال ساده اینست که چه باید کند؟ فردای قهر وقتی نماینده معترضین در حاکمیت وجود ندارد، چه چیز را وچه کسی باید اصلاح کند ؟ 🔻خلاصه اینکه رای ندادن خودش رای است؛ آنهم سه رای. رای به اینکه دیگری جای من رای دهد. رای به اینکه نامزدناصالح بر ما مسلط شود و در نهایت رای و رضایت به شرایطی که پیش می آید. تا اینجا برای دسته اول است. 🔻اما ما چند سالی است که با گونه جدید و غریبی از عدم مشارکت مواجهیم. چرا جدید؟ چون مشارکت منفی ندارند. بلکه نفیا و اثباتا به مشارکت فکر نمی کنند. گوئی انتخابات و صندوق رای را نمی بینند. 🔻اینها چه ویژگی دارند؟ مهمترین ویژگی شان اینست که در دنیای متفاوتی زندگی می کنند. دنیایی بدور از رسانه های مرجع و آمار رسمی و واقعیت های جامعه. دنیایی که عمدتا حول سرگرمی و تفنن شکل می گیرد. دنیایی مخدری و به غایت در فربگی خیال. رها از واقعیت. دنیایی که پایداری مختصات آن پای در واقعیت های پیرامونی ما ندارد. دنیایی غرق در رسانه های اجتماعی و بلکه دقیقتر آن تودرتو در شبکه های توده ای و سایبری. 🔻با این گروه چه باید کرد؟ راه حل اولیه مواجهه آگاهانه است. تصمیم بگیریم شانه های این جامعه را گرفته و تکان دهیم و بیدار کنیم. تا ببینند. ببینند و تصمیم بگیرند. یا میایند و یا می روند. 🔻اما راه حل موثرتر در مواجهه فیزیکی است. مواجهه فیزیکی یعنی قرارگرفتن ناخواسته در زیست سیاسی و انتخاباتی . چیزی فراتر از برنامه های تلویزیونی و میزگردها و مناظره ها و غیره. کمپین های اجتماعی از ایندست است. 🔻در این مسیر لازم نیست برای رای دادن و انتخابات استدلال کنیم. کافی است انتخابات را نشان دهیم. بدون پیچیدگی های ذهنی. کافیست هرکس نامزد مورد علاقه خودش را به طور گسترده تبلیغ کند؛ تبلیغ فردی و البته گروهی و شبکه ای. تبلیغ برای نسل جدید مخاطب؛ مخاطبی که اصل انتخابات را نمی بیند. باید وارد شبکه این افراد شد و مانور کمپینی داد.مهم اینست که صندوق رای را ببیند. وقتی در آماج تبلیغات شبکه ای قرار گرفت، پایش به زمین می رسد و تصمیم خواهد گرفت. رای هم ندهد از دسته دوم به دسته اول مرددین منتقل می شود و تازه مقدمه گفت وگو فراهم می شود. 🔻درباره این گروه بیشتر باید فکر کرد و نوشت. مراقبت نکنیم بزودی و در دوره های بعدی عدم مشارکت را این گونه جدید پر می کنند نه آرای مردد و یا آرای منفی به نظام. @mahdian_mohsen
✅سخنی با نامزدهای جبهه انقلاب ✅نام تان در تاریخ خواهد ماند خداقوت به نامزدهای انقلابی انتخابات ریاست جمهوری. مجاهدت و روزهای پرتلاشی را پشت سرگذاشتید. در مناظره ها و دیگر برنامه های رسانه ای از ایده و برنامه ها و دغدغه ها و نگرانی های تان گفتید. احساس مسئولیت شما ستودنی است. اما سرنوشت این انتخابات خارج از دو گزینه نخواهد بود. یا دولت سوم روحانی یا دولت دوم رئیسی. نامزدهای جبهه انقلاب در صورت پیروزی، با همه اختلاف منطقی و طبیعی شان دولت دوم رئیسی را شکل می دهند. اما اگر شکست بخورند چه؟ قهرا بازگشت به دهه نود؛ با همه تلخی هایش. آرای سه نامزد اول مطابق همه نظرسنجی‌ها به هم نزدیک است. از سویی بخش معناداری از آرا هنوز مردد است. تصمیم آرای مردد به برنده نظرسنجی ها و کمپین سازی های روزهای آخر وابسته است. عدم اجماع بی شک باعث قدرت رقیب در جذب آرای مردد می شود. با این توضیح حرف روشن است؛ تکلیف همواره در ماندن نیست. خیلی وقت ها تکلیف در رفتن است. تعلل نکنیم و تصمیم بگیرم. سمت درست تاریخ بایستیم که آیندگان درباره تصمیم امروز ما قضاوت خواهند کرد. ادامه راه شهید جمهور تنها در دولت و قدرت نیست. در اخلاق و ایثار و فداکاری و مردانگی و وحدت آفرینی آن شهید بزرگوار هم هست. روح مرحوم آیت الله مهدوی کنی و مرحوم حاج حبیب الله عسگراولادی و دیگر بزرگان عرصه مودت و وحدت شاد. امروز جبهه انقلاب خالی از این ریش سفیدان خوش طینت و مدبر است که برای اجماع و وفاق عرق می ریختند و خون دل می خوردند. با این حال ایمان داریم نامزدهای انقلابی جای خالی آن بزرگان را پر می کنند. هر چهار بزرگوار اهل جبهه و از خود و آبروگذشتن و ایثارند. در موارد متعدد نشان دادند اهل جوانمردی سیاسی اند. امروز نیز یقین داریم بهترین تصمیم را خواهند گرفت؛ تصمیمی که برای جوان ترها و جامعه انقلابی آموزنده و فخرآفرین است و برای مردم عزیزتر از جانمان تاریخ ساز است. فرآیند نیز روشن است. در ساعات باقی مانده یک نهاد معتبر علمی در نظرسنجی را شناسایی کنند. نهادی که عاری از هرگونه سوگیری سیاسی و جناحی است و حتی در مظان آن هم قرار ندارد. هم عهد و هم قسم شوند و فرآیند نظرسنجی و افکارسنجی را امضا و همه گزینه های مرتبط به این تصمیم را به این نهاد معتبر واگذار کنند و نتیجه را بپذیرند. و یقین کنیم این تصمیم مومنانه سراسر برد است و حسنه و عبادت؛ چه رئیس جمهور انقلابی شویم و چه رئیس جمهور انقلابی بسازیم. @mahdian_mohsen
🔸 ظاهرا آقایان بهانه کنارنکشیدن را اینطور توجیه می کنند که ماجرا تکرار 84 است نه 92. در حال حاضر 30 درصد آرای مردد برای مشارکت وجود دارد و از بین رای دهنده ها نیز 25 درصد هنوز تصمیم نگرفتند. آرای مردد نیز لحظات آخر به نظرسنجی ها و کمپین ها نگاه می کنند. حال آنکه کمپین اصلاح طلبان با زور آرای سیاه و سبز و بنفش، در حال تقویت است و آرای جبهه انقلاب در حال تخریب و تراشیدن هم. خودتان محاسبه کنید که منطقی است خودمان را به رمل و اسطرلاب و شانس و تاس انداختن بسپاریم؟ خلاصه در بازگشت به ویرانه و خسارت دهه 90 مقصرید؛ ولو نیت تان خیر باشد. حرف تمام است. @mahdian_mohsen
تأکید رهبر انقلاب بر اینکه تنبلی نکنید یک پیام جدید داشت واقعیت اینست که برخلاف تصور ما با جامعه‌ای مواجهیم که آمدن یا نیامدنش خیلی به مناظره‌ها و وعده‌ها و ایده‌ها مربوط نیست. نه با پیام خاتمی مشعوف می‌شود، نه با بازگشت به دهه 90 می‌ترسد. نه با نظام مسأله دارد و نه مسأله‌اش نظام است. او تنها غرق در سرگرمی و خیال فضای مجازی است. تنبلی برای این ساحت و از خاصیت زندگی مجازی است. او اساسا در مسیر رفت‌وآمد شما نیست که ببیند و متوجه شود. استدلال هم لازم ندارد. فقط باید دستش را گرفت. اسامی این‌ها را پیرامون خود لیست کنید. زنگ بزنید. لازم شد دنبالشان بروید تا پای صندوق. @mahdian_mohsen
🔻بیائید واقع بین باشیم... همه معتقد به وحدتیم، اما فعلا نشد. دو طرف هم بهانه هایی دارند. جلیلی می گوید در نظرسنجی ها بالاترم. قالیباف هم می گوید سبد رایم رنگین کمانی است و با کناره گیری من پزشکیان هم تقویت می شود. از طرفی خیلی هم نگران نیستند و می گویند وضعیت نظرسنجی ها به نحوی است که انتخابات دو دوره ای است و اجماع خود به خود حاصل می شود. البته حرف بسیار است که بماند. 🔻اما از این مهمتر چیست؟ دو دسته مردد داریم. مردد به رای و مردد به نامزد. اینها خیلی مسیرشان به انتخابات نخورده است. چرا؟ این هم بماند. تک جمله ای اینکه "این ها در تایم لاین یا گروه های ما نیستند." اما برای ما آشنا هستند. وارد شبکه اینها شویم؛ به هر طریق. با تلفن یا پیام یا در پلتفرم ها و شبکه هایی که حضور دارند. 🔻و دو کار ساده انجام دهیم. یکی یادآوری دهه 90. با آمارهای همه فهم و ساده. دهه 90 برای هرکس با هرگرایشی ترسناک است. یکی هم گفتن رکوردهای شهیدرئیسی. شهید برای هرکس با هرگرایش خوش است. اولی برای اینست که "رای اشتباه ندهیم" و دومی می گوید "رای دادیم چی شد." دست آخر هم از نامزد مورد علاقه تان بگوئید. جوابه. هرچه شود برد است. @mahdian_mohsen
🔻بیائید رای ندهیم... 🔸این متن را برای کسانی بفرستید که هنوز تصمیمی برای شرکت در انتخابات ندارند؛ چند جمله صمیمانه که شاید مؤثر باشد. 🔸فرض کنیم من هم مرددم. 🔻بیائید رای ندهیم... خب، چه اتفاقی می‌افتد؟ احتمالا می‌گویید نظام خودش را اصلاح می‌کند. فرض کنیم نظام پیام رأی‌ندادن ما را گرفته و می‌خواهد خود را اصلاح کند. خب؟ دقیقا چه کند؟ ما با رأی‌ندادن فقط می‌گوییم چه نمی‌خواهیم؛ اما چه می‌خواهیم؟ چه‌کسی نماینده مطالبه ماست تا به سرانجام برسد؟ آیا غیراین است که باید مجدد انتخابات برگزار کنیم تا یکی نماینده ما شود؟ 🔸این همه حرف نیست 🔻بیائید رای ندهیم... وقتی رأی ندهیم، چه اتفاقی می‌افتد؟ اولا به یکی حق می‌دهیم جای ما رأی دهد؛ دوم به کسی هم رأی دهد که نماینده ما نیست. سوم هم طبیعتا تصمیماتی گرفته می‌شود که خلاف نظر ماست. غیر این متصور است؟ 🔸بالاتر از این 🔻باز بیائید رای ندهیم... وقتی رأی ندهیم چه اتفاقی می‌افتد؟ یک عده خوشحال می‌شوند. اینها چه کسانی هستند؟ همان‌ها که از ابتدای انقلاب انتخابات را تحریم کردند. خب، چرا تحریم کردند؟ دوستدار ما هستند؟ اینها همان‌ها هستند که با تحریم‌شان هر روز سفره زندگی مردم را کوچک‌تر کردند. اینها همان‌ها هستند که اجازه ندادند داروهای بیماران سرطانی و صعب‌العلاج وارد کشور شود؛ همان‌ها که برای تجزیه ایران از هیچ کاری کوتاهی نکردند. اینها همان‌ها هستند که بهترین‌های ما را به شهادت رساندند؛ از شهدای دفاع‌مقدس تا شهدای هسته‌ای و تا شهدای مدافع حرم و تا شهدای امنیت تا حاج قاسم و غیره. خنده و تشویق تروریست به نفع ماست؟ تروریست‌هایی که مردم عادی را در کوچه و خیابان به شهادت رساندند، امروز مدافع ما شده‌اند؟ اینها همان‌ها هستند که روزانه هزاران کودک و زن و پیر و جوان را در غزه سلاخی می‌کنند. امروز مدافع ما شده‌اند؟ اوباش محله باسابقه دزدی از منزل تان اگر نصیحت تان کند گوش می دهید؟ 🔸و اما حرف آخر 🔻بیایید رای بدهیم رأی ما هیچ ثمری هم که نداشته باشد، یک ثمره مهم دارد و آن اینکه این کشور را برای خدمت‌رساندن قوی می‌کند؛ همین سرزمین و خاکی که روزها و شب‌هایمان در آن سپری می‌شود. سرکار می‌رویم و مدرسه و دانشگاه و تفریح و دیدوبازدید و غیره. فارغ از اینکه چه گرایشی داشته باشیم، نیازمند یک دولت مقتدریم تا امنیت و رفاه زندگی‌مان را تضمین کند. هردولتی ولو مخالف ما با رأی و مشارکت بالاتر قدرت خدمت‌رسانی بیشتری پیدا می‌کند، تصمیماتش مؤثرتر می‌شود و پاسخگوتر. خلاصه اینکه رأی ما قدرت‌ساز است. @mahdian_mohsen