🔻راز یک شعف
🔺دینداری قبل و بعد روح الله
🔸یکم. چه احساسی از دیدن و شنیدن خبر دیدار رهبری با نخست وزیر ژاپن داشتید؟ احساس عزت همراه با شعف و قدرت. این یک حس معنوی است. این حس معنوی آدم و بلکه جامعه را رشد می دهد. همین جا متوقف شوید. موضوع مهم تری وجود دارد.
🔸دوم. به تفاوت دینداری قبل و بعد از انقلاب تا به حال توجه کردید؟ آیا فکر کردید دینداری فردی من و شما ربطی به انقلاب سیاسی 57 ندارد؟ یعنی آدم دیندار بعد از انقلاب هم دیندار مانده است و آدم بی دین نیز همچنین؟خیر.
اگر دقیق تر شوید می گویید انقلاب 57، بستر دین ورزی حداکثری را فراهم ساخته است. بنابراین دین فردی دوران طاغوت، تبدیل به دین اجتماعی شده است و گستره تحقق توحید روی زمین و سلوک مومنانه بیشتر شده است. انقلاب، ذکر را از سر سجاده به ساحت اجتماع کشانده است.
حرف درستی است. اما ماجرا فراتر است.
اگر دقیق تر شوید می گویید انقلاب سیاسی 57 بستر دین ورزی اجتماعی را تقویت کرده است و بسیاری از آدم ها در بستری که عبودیت جلوه بیشتری دارد، مومن شده اند. یعنی بخشی از اهل معصیت در دوران طاغوت نیز در جامعه دینی اهل ایمان شدهاند و عاقبتشان ختم به خیر شده است. چون بستر تعبد و معنویت و اخلاق فراهم است.
حرف درستی است اما ماجرا باز هم فراتر است.
🔸سوم. فرض کنید یک نفر قبل از انقلاب دارای سطحی از دینداری است و بعد انقلاب نیز همان سطح دینداری را حفظ کند و نه بیشتر. آیا به نظر شما دینداری این آدم تغییر نکرده است؟ خیر. او نیز مومن تر است. این آدم نیز تکوینا رشد یافته تر است. چرا؟ تفاوت این دو را باید در مقایسه دینداری ذیل طاغوت و دینداری ذیل اسلام دید.
ماجرای صفوان جمال معروف است. از اصحاب امام کاظم(ع) بود و یک بار شترهایش را به هارون اجاره داد. امام او را بازخواست کرد. گفت برای سفر معصیت ندادم؛ قصد حج داشت. فرمود آیا علاقه داری هارون سالم برگردد تا کرایه شترهایت را بدهد؟ گفت بله. فرمود به همین میزان راضی به بقای ظالمی و اهل معصیت.
به همین دلیل امام خمینی ذیل تفسیر روایت عمربن حنظله می فرماید، رجوع به طاغوت ولو برای احقاق حق نیز جایز نیست چون کمک به اوست.
نتیجه این که مومن با انقلاب سیاسی خمینی و در همان سطح دین ورزی قبلی، بازهم رشد کرده است، چرا که زندگی عادی اش به جای تقویت طاغوت، به تقویت حق منجر می شود.
حرف درستی است اما ماجرا باز هم و بازهم فراتر است.
🔹و در نهایت چهارم. برگردیم به دیدار اخیر رهبری.
تا این جا هرآن چه گفتیم از انقلاب و جامعه دینی بود اما فعل امام نیز در دینداری امت موثر است. انقلاب یقظه است و تکانه اما سلوک و کمال ادامه دارد. رشد انقلاب به سلوک امام و امت وابسته است.
به عنوان یکی از پارامترهای مهم، هر میزان امام جامعه رشد کند یا کمالاتش را به ظهور بیشتری بکشد و معروفی را اقامه کند، جامعه اهل ذکر و معروف و معنویت بیشتر می شود. امام یک امت دستگیر از مردم است. رشد او رشد جامعه است. اقامه او، یک جامعه را هم با خودش می کشد و بلند می کند. جامعه ای که با او سیر کند، سفر او، سلوک جامعه می شود و در هیچ موقفی در تعارض حق و باطل دچار حیرت نمی شود.
حس معنوی آن روز من و شما از دیدار رهبری، متکی به چنین حقیقتی است. فقط تماشای معنویت نبود، حقیقتا جامعه رشد معنوی کرد.
هرچند آن روز دقیق تر شدیم وگرنه این حس و کشش 40 ساله است.
روزنامه خراسان
@mahdian_mohsen
🔹سه نکته درباره فراخوان قالیباف
محمدباقر قالیباف در یک فراخوان عمومی از جوانان مومن و کارآمد خواست که آستین بالا بزنند و برای حضور در یک رقابت انتخاباتی اعلام آمادگی کنند.
این فراخوان از چند منظر قابل ارزیابی است.
🔹یکم. گام دوم
این فراخوان انتخاباتی، یک قدم بیانیه گام دوم انقلاب را پیش برده است. با گذشت حدود 4 ماه از انتشار بیانیه گام دوم انقلاب، هنوز برخی در متن متوقف اند و نتوانستند بیانیه را با یک فناوری اجتماعی وارد گردش رسانه ای کنند تا "مساله مخاطب" و "مطالبه جامعه" شود.
این فراخوان سیاسی از منظر گام دوم انقلاب اقدامی عملی در توجه به جوانان مومن و انقلابی و تلاش برای تبدیل "سربازان آتش به اختیار" به " افسران سیاست و حاکمیت" است. سرنوشت این فراخوان هر چه باشد، یک اثر قطعی دارد و آنهم جوشش درونی جوانانی است که احساس می کنند برای برقراری عدالت و حرکت به سمت پیشرفت و ارتقای کارآمدی باید آستین بالا بزنند.
فراموش نکنیم که دوران، دوران جوانی است. بخواهیم و نخواهیم گام دوم محقق می شود. سوال اینست که سهم ما در این ارتقا تاریخی کجاست.
🔹دوم. نواصولگرایی
این فراخوان انتخاباتی یک پیام روشن برای اصولگراها دارد و آن اینکه با سازوکار کهنه و سنتی نمی توان مجلسی نو و کارآمد رقم زد. اولین گام برای اصولگرایی متحول، بازکردن چتر اصولگرایی و جذب حداکثری و از همه مهمتر دیدن و رصد دارایی های انقلاب است. باید فراتر از اسم ها و رسم ها برای به میدان خواستن جوانان مومن و کارآمد پیشگام بود و برای شان هزینه داد و تلاش کرد نام آوران مجلس از میان همین خیزش های پرانگیزه و معتقد انتخاب شوند نه چانه زنی ها ناصواب.
فراتر از مجلس، تغییر و اصلاح و پوست انداختن اصولگرایی وابسته به حضور همین جوانانی است که فارغ از حب و بغض های سیاسی و حزبی، معتقد به انقلاب و آینده روشن این کشورند و نفس حضورشان بازگشت به اصولگرایی انقلاب 57 است نه ارزش های ملون در دوقطبی های کاذب و دروغین. فراموش نکنیم اصولگرایی زمانی کهنه شد که نخواست داشته ها و دارایی هایش را ببیند.
🔹سوم. جمناها
هیچ انتخاباتی بدون وحدت به نتیجه نمی رسد. وحدت همیشه و همواره برای دست یابی به "انتخاب بهتر" طریقیت دارد. اما سوال اصلی اینست که کدام سازوکار می تواند وحدت را در مسیر انتخاب کارآمد قرار دهد؟ اولین سوال از فرآیندهای موجود این است که از چند درصد جامعه انقلابی نمایندگی می کند؟ آیا اعتماد به جمناها از سرناچاری است یا از روی اعتبار؟
اعتبار ساختن برای یک فرآیند مولفه های مختلف دارد که یکی از مهمترین آن رصد و گزینش بهترین های جبهه انقلاب است. با این توضیح آیا می شود شب انتخابات، با اتکا به روابط محفلی ریش سفیدهای سیاسی لیست انتخاباتی بست؟ مردم کجا هستند؟ فقط باید اعتماد کنند و رای دهند؟
این فراخوان، صندوقچه گوهرین و گرانبهای شب انتخابات جمناهاست تا به قاعده مردمسالاری دینی از گستره نخبگان انقلابی گزینش کنند؛ نه چانی زنی احزاب خاک خورده. فراخوان، یک لیست نیست، بلکه قدرت سازی برای لیست هاست.
قالیباف بار روی زمین مانده دیگران را برداشت؛ هرچند ماجرا متوقف به یک سامانه مجازی نیست. راه بسیار است و چه بسا ناهموار. باید تمرین مردم سالاری دینی کنیم که از نتیجه انتخابات هم مهمتراست.
منبع صبح نو
@mahdian_mohsen
☑️ناگزیر از فراخوان
چند اصولگرای مشهور و ریش سفید را نام ببرید که طی یکی دو سال گذشته در حوادث مهم سیاسی نقش آفرین بودند. همین که دارید به ذهنتان فشار می آورید می شود نام دهها جوان مومن و باانگیزه و البته گمنام در جامعه و شبکه های اجتماعی را فهرست کرد که شب و روز در حال مبارزه سیاسی اند. اگر لیست شود شاید شما هم تایید کنید.
از یک منظر دیگر؛
اگر از شما سوال کنند اشکال اصلی جریان اصولگرایی را چه می دانید چه خواهید گفت؟ ناخالصی، شعارگرایی، تکبر، دنیا زدگی، نامردمی و ... سوال بعدی این است که اگر بخواهید این جریان را اصلاح کنید چه می کنید؟ از کجا شروع می کنید؟ کدام رویه را اصلاح می کنید؟ تا امروز اراده های بسیاری برای اصلاح آسیب های اصولگرایی شکل گرفته است و البته هم کم و زیاد اثرگذار بودند اما سهم تغییرات کمتر از آسیب هاست. پس راه حل چیست؟
☑️من ترجیح می دهم فراخوان قالیباف را از این منظر تحلیل کنم؛ مسیری برای اصلاح اصولگرایی. نواصولگرایی راهی برای ارتقای انقلابی گری است که در این مقطع، اصلاح اصولگرایی را در رجوع به جوانی دیده است.
رجوع به جوانان تنها و البته سریعترین راه اصلاح جریان اصولگرایی است. بسیاری از باورهای غلط و رویه های نادرست در بازگشت به جوانی حل و فصل می شود. این روش یعنی عبور پرشتاب از آسیب هایی که اصلاح هرکدام می توانست سالها انرژی و هزینه و فرصت از جریان انقلاب بگیرد.
این مدلی است که گام دوم انقلاب نیز برمبنای همان شکل گرفته است. یعنی رهبرانقلاب برای اصلاح دوره دولت سازی، راه چاره را در رجوع به جوانان دانستند. مسیری که می تواند سالها تلاش برای ارتقای دولت در انقلاب اسلامی را به سرعت و شتاب بیشتری به نتیجه برساند.
☑️ اما این تحلیل یک سطح عمیق تر دارد. به تعبیر دیگر فراخوان تنها یک روش اصلاحی در کنار دیگر روش ها نیست. فراخوان واپسین گزینه است. فراخوان یک یک پروسه قهری است. قالیباف برگزار نمی کرد، برگزار می شد. امروز نبود به فردا می رسید. به نام فراخوان ثبت نمی شد به نام های دیگر بروز می یافت. دعوت کنند یا نکنند، بازیگران اصلی تغییر کردند و تغییر می کنند.
بیائید دقیقتر ببینیم. فراخوان یک پروژه نیست یک پروسه است. قالیباف مهم نیست. او ابتکار به خرج داد و هزینه ها را تقبل کرد تا مسیر راه باشد. مساله اصلی این است که دوره، دوره جوان متعهد و متدین و انقلابی است. خروجی 40 سال انقلاب، جوان "رشد یافته در باورها" و "عمق یافته در ایمان" است.
به سوال اول متن رجوع کنید. فعالان انقلابی را فهرست کنید. صدر تا ذیل جوانان گمنامی هستند که سبک زندگی شان را شمشیر زدن برای انقلاب ترتیب دادند. اصولگرایی و اصلاح طلبی و چه و چه اگر خودشان را با این موج همراه کردند نام و نشانی از ایشان خواهد ماند و اگرنه برای حیات و ممات سیاسی جوانان انقلابی، گام دوم رهبرشان کفایت می کند.
روزنامه رسالت
@mahdian_mohsen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️یک روایت آزاد
یک.امروز نطق پرشور پزشکیان علیه دولت آمریکا مجلس را به وجد آورد و شعار یکصدای مرگ برآمریکای شان به رسانه ها رسید.
دو. چند روز قبل جهانگیری گفت درسی که از عاشورا می گیریم ایستادگی است.
سه. سخنگوی دولت اعلام کرد توانستیم وابستگی بودجه به نفت را به 30 درصد کاهش دهیم.
حالا؛
من این اخبار را با این روایت می خوانم
"مقاومت و جهاد" آنهم با این دولت و مجلس تنها "هنردستِ رهبری" و از "اسرارِ مردم سالاری دینی" است.
اینجا فرق "من و ما" با "رهبری انقلاب" است.
او بجای ایستادن مقابل "انتخاب مردم"، "اراده ها" را "هدایت و ارتقا" می دهد.
اما ما این روزهای تلخ را بهانه می کنیم و کمپین راه می اندازیم که "دیدید اشتباه کردید!"
با سبک هدایت رهبری، آدم ها حذف نمی شوند و رشد می کنند.
انتخاب مردم حرمت می گیرد و ارتقا می یابد.
و با همین آدم ها انقلاب جلو می رود...
سالها طول می کشد تا حجاب از اسرار مردم سالاری دینی و میراث حضرت روح الله برداشته شود.
@mahdian_mohsen
⭕️پلیس منفعل
امروز در خبرگزاری فارس تصمیم گرفتیم از مامور ناجا تقدیر کنیم که خبر برخورد ناجا و دستور بازداشت پلیس منتشر شد. طبیعی است که از این خبر شوکه شویم.
متاسفانه ناجا اینبار هم منفعل عمل کرد و نتوانست تصمیم درست را بهنگام تشخیص دهد. در این باره چند نکته حائز اهمیت است.
1⃣یکم. مقصر اول.
منکر قصور و تقصیرها در این فیلم نیستم. اما مقصر اصلی چه کسی است؟ پلیس حاضر در صحنه؟ اشتباه بزرگی است؛ مقصر اصلی در تصویر غائب است. مامور پلیس اتفاقا رفتار طبیعی از خود نشان داده است.
بخشی از فیلم دستگیری یک دزد را هم نشان دهند، روشن است که در وهله اول برای مخاطبی که بی اطلاع است، گمراه کننده و تاثر برانگیز جلوه کند. فیلم را باید کامل دید. حداقل مسئولان پلیس نباید به دانلود فیلم از صفحه شخصی کارمند پمپئو اکتفا کنند!
دستگیر شدگان مست بودند و مواد مخدر مصرف کرده و توهم داشتند. ضمن اینکه روشن است کل صحنه و سر و صداها نیز برنامه ریزی شده فیلم برداری شده است. مامور هم ابتدا تذکر داده و بعد از اینکه مقاومت و پرخاشگری و سلیطه گری دیده، برخورد کرده است.
سوال اینست که چرا پلیس نباید مجهز به تجهیزات نوین الکترونیکی باشد؟ چرا نباید مجهز به دوربین روی لباس باشد که امروز فیلم را کامل ببیند؟
2⃣دوم. مقصر دوم و بالاتر
اما تقصیر تنها محدود و محصور به تجهیزات نیست. سوال اینست که جسارت این خانم در تعدی به مامور قانون به کدام پشتوانه است؟ چه اتفاقی افتاده که رفتارهای هنجارشکنانه از متخلفین در برخورد با پلیس شایع شده است؟ یک روز راننده لندکروز و یک روز فوتبالیست و یک روز درویش جانی و غیره. این جسارت ها را کنار جلسه مهمانی باحضور یک قاتل سیاسی بگذارید.
اصلاح را از این نقطه آغاز کنید. بگردید ببینید چه کسی و کسانی تلاش کردند پلیس مظهر اقتدار نباشد؟
3⃣سوم. مقصر سوم و فراتر
مقصر اصلی مربوط به همین دست تصمیم سازی ها و تصمیم گیری هاست. تصمیمات هیجانی و ناتمام و غیرجامع. فرض کنید یک مامور تخلف داشت که نداشت. چرا باید پلیس ما سطح دعوا را در یک پارک و آب بازی ببینید؟ آیا مدیران محترم متوجه نیستند این بازی فراتر از آب بازی و حجاب و قانون و پلیس و غیره است و نقشه آشکار فرماندهان و سربازان آشکار و پنهان ضد ایرانی برای فشار بیشتر به مردم است؟ آقای پلیس باید متوجه باشد که سطح تصمیم گیری اش محدود به سازمان ناجا نیست. امروز تصمیم دقیق ناجا تکه های پازل ضدانقلاب را می توانست جابجا کند.
انتظار این بود بزرگان پلیس صحنه را دقیق ارزیابی می کردند و با همه جزئیات و ابعادش آنرا می دیدند و بعد تصمیم می گرفتند. برخورد شتاب زده با مامور، نقشه پشت پرده و اصلی آب بازی را تکمیل کرده است؛ کاش در آب بازی متوقف نمی شدند.
@mahdian_mohsen
کشکول|محسن مهدیان
⭕️پلیس منفعل امروز در خبرگزاری فارس تصمیم گرفتیم از مامور ناجا تقدیر کنیم که خبر برخورد ناجا و دستور
الحمدلله...
دستور رئیس پلیس پایتخت در خصوص برخورد با ماموران حادثه پارک متوقف شد
⛔️پرستو یا بادبزن جگر!؟
این روزها نوبت پرستوی نفتی است. به اندازه کافی ماجرا به جهت خبری و رسانه ای جذاب است. یک خانم با 16 مرد. آنهم در نفت؛ در حوزه بیژن زنگنه که دارای بیشمار اتهام نفتی و غیرنفتی است. عده ای این چند روز راه افتادند و عکس و اسم ها منتشر کردند که "آی چه نشسته اید که یک پرستو با مدیران نفتی، نفت را به تاراج بردند..."
اول اینکه هیچ استبعادی نمی بینم دشمن پروژه نفوذ را از طریق جذابیت های جنسی دنبال کند. بنابراین اصل ماجرا دور از ذهن نیست. اما درباره ابعاد ماجرا بی شمار سوال وجود دارد. کدام مدیران و چه رده ای؟ چه سطح رابطه ای؟ چه سطح فسادی؟ چه سطح اثری؟ و غیره... در نهایت اینکه نقش پرستو برای جمع آوری اطلاعات بعید نیست اما اینکه یک زن بتواند قراردادهای نفتی را به نفع دشمن جابجا کند را به جهت سطح ایمنی نهادهای امنیتی نشدنی می دانم. هرچند باید منتظر حکم عدلیه ماند.
اما حرفم اینجا نیست.
اینکه عده ای جرئت می کنند از مدیرانی اسم ببرند و اتهام جنسی بزنند را هیچ وقت نمی فهمم. چطور چنین جسارتی دارند؟ با کدام مبنای شرعی و اخلاقی می توانند؟ اتهام جنسی مگر شوخی است؟ چطور تعمیم می دهند؟ چطور به حساب زنگنه می گذارند؟ و قس علی هذا. این هم مصداقی دیگرست از عدالتخواهی فانتزی.
اما حرفم اینجا هم نیست.
کاش دقت کنیم که یک نفر می تواند نه خائن باشد، نه فساد مالی داشته باشد، نه فساد جنسی و غیره ولی اعتقاد فاسد داشته باشد که این به مراتب بدتر است.
چرا سطح دعوا را نازل می کنیم؟ دعوای ما با دولت و زنگنه، پرستو و دستگاه پوز و رانت و غیره نیست. دعوا سر غربزدگی است. دعوا سر اعتقاد باطل است. ریشه این اعتقاد باید بخورد و نه حتا این آدم ها. این ها می آیند و می روند اما این غربزدگی است که ریشه دوانده و اصلاح طلب واصول گرا هم نمی شناسد و همینطور از کشور و این مردم هزینه می گیرد.
این روزها که فرصتی مهیا شده است تا زمین گیری غربزدگی تاریخی شود، ایندست اخبار و شایعه ها ضدتجربه عمل می کند. در بهترین حالت اگر هم اثبات شود مخاطب می گوید پس ایراد از شهوت و رانت بود نه اعتقاد فاسد.
عده ای کنش سیاسی را فراتر از بادبزن جگر نمی دانند. گویا با اتهام و افشاگری قرارست جگرشان خنک شود. حال آنکه جگرها مهم نیست که خنک شود و این اراده هاست که باید رشد کند.
سطح دعوا را نازل نکنید. اختلاف ما با امثال زنگنه خیانت فعلی است نه فاعلی. بگذارید مردم نتیجه اعتقاد فاسد را ببینند؛ واگرنه بر سر اخلاق فاسد که اختلافی نیست.
ضمن اینکه جمهوری اسلامی آنقدر بلوغ یافته است که با شهوت و رانت به انحراف نرود، هرچند هنوز مصونیتی از اعتقاد فاسد ادم های حتا دیندار و نماز شب خوان ندارد.
@mahdian_mohsen
❤️فتوای حیرت انگیز امام و رهبری
چند روز پیش در اینستاگرام ویدئویی از یک جوان امروزی با تیپ و شمایل خاص دیدم که در قهوه خانه نشسته و درحالی که دوستانش درحال قلیان کشیدن هستند، گیتار بدست برای مدافعین حرم پاپ می خواند.
یکی دو روز قبل هم گزارشی از یک مربی ورزشی خانم منتشر شد که از پشت پرده آمریکایی چهارشنبه های سفید می گفت و جالب اینکه خود این خانم به ظاهر بدحجاب محسوب می شد. با دیدن این خانم یاد تصاویر صداوسیما از خانم های بدحجاب در راه پیمایی ها افتادم و بدل گفتم "نمی دانم مدیران سیما می دانند چه می کنند یا نه؛ اما انتشار این صحنه ها به غایت ممدوح است." اما چرا؟
این چند مورد چه ارتباطی به هم داشت؟
ابتدا مختصری فاصله بگیریم.
حضرت امام یک فتوای حیرت انگیز درباره موسیقی دارند که برخی بزرگان هنوز در ماهیت و مفهوم آن دچار ابهام اند. جالب اینکه رهبری انقلاب نیز فتوای شان همین است. حضرت امام در اواخر عمرشان می فرمایند:" این چیزهایی که امروز از رادیوی جمهوری اسلامی پخش می شود برای ما حلال است، اما اگر همین ها در فلان کشور اجرا شود حرام است."
حضرت آقا همین نقل را در جلسه خارج فقه توضیح می دهند و می گویند که وقتی کشور و مردمی جهت گیری اسلامی پیدا می کنند، این فضای دینی و اخلاقی بر محتوا و جزئیات تاثیر می گذارد. سپس مثال دقیقی می زنند که اگر شعر حافظ در مجلس معصیت و مطربی به آواز خوانده شود گناه است و اگر در مجلس معرفت و عرفان باشد صواب.
دریا دریا محتوا در این فتواست که جرعه جرعه باید نوش کرد. آیا انقلاب اسلامی را اینطور تحلیل کرده ایم که به ابزار و اشیا نیز معنا می دهد؟ چه رسد به انقلاب انفسی که یک رستاخیز تاریخی است برای توبه و بازگشت انسانیت به توحید.
بازگردیم به مطلع کلام.
جوانی که جهت گیری اصلی اش، منطبق بر جهت گیری انقلابی است، اشکالاتش نیز به مرور زمان اصلاح می شود؛ چه آنکه انقلاب اسلامی ظهور اسم هادی روی زمین است.
حالا این روایت دلنشین قدسی از امام باقر علیه السلام به جان می نشیند:
قطعا قطعا قطعا (با سه تاکید) عذاب میکنم هر کس که ولایت امام ظالمی را بپذیرد ولو آن آدم در رفتارها شخصی خود انسان نیکوکار و سالمی باشد. و (با همین سه تاکید) قطعا قطعا قطعا میبخشم کسی را که ولایت امامی که از جانب خدا تعیین شده و عادل است قبول کرده است ولو در رفتارهای شخصی اش ظالم و گنهکار باشد.
بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۲۵، ص ۱۱۰
جامعه ما ایمانی است؛ در ظواهر این روزها نمانیم.
@mahdian_mohsen
در نگاه اول شاید ایندو عکس یکی بنظر برسند. چه آنکه سازنده این عکس ها همین را نیت کرده است.
اما برداشت من غیر اینست. معنا درین دو عکس متفاوت است.
نگاه عکس بالایی از سر ذلت است و نگاه عکس دیگر از سر هوس.
سیاست در غرب سراسر همین است و سیاست در مدیران غربزده نیز خلاصه در همین.
یکی در هوس قدرت و مکنت و ثروت و شهوت
و دیگری در هوس آن یکی.
حالا به نظرشما کدام یک بدترست؟
.
پ. ن: صرفا بر اساس برداشت رایج از عکس پایینی نظر دادم واگرنه شخصا قضاوتی درباره این عکس ندارم
@mahdian_mohsen
❤️خدمت امام به ضدانقلاب...
از تیتر دلخور نشوید. مختصری همراه باشید...
امروز ضدانقلاب با تصویر سازی وارونه از کشور و زشت نمایی از مردم در تلاش است نشان دهد انقلاب ایران آزاد نیست و گرفتار فساد و بی اخلاقی و بی عدالتی است. جالب نیست؟ بله، تلاش ضدانقلاب طبیعی است؛ اما ادبیات شان جالب نیست؟
امروز با ضدانقلابی مواجهیم که معتقد است در جمهوری اسلامی آزادی نیست و با شعار آزادی خواهی انقلاب را نقد می کند. این شعار را از کجا گرفته است؟ تاریخ فراموش نمی کند که روزگاری در این مملکت آخرین نفری که روزنامه ها را پیش از چاپخانه می خواند و ممیزی می کرد ساواک بود. مردم فراموش نمی کنند که ساواک کمترین و سهل انگارانه ترین برخوردش با مخالف، سلاخی بود.
امروز ضدانقلاب باشعار عدالت، انقلاب را نقد می کند. این شعار عاریتی را از کجا آورده است؟ چطور ممکن است فراموش کنیم که 35 درصد جمعیت ایران به گزارش رسانه های همان زمان، دچار سوتغذیه بودند؟
امروز ضدانقلاب هم مدعی مبارزه با اشرافیت است. احسنت. این رشد ضدانقلاب نیست؟ این ها همان کسانی هستند که به اعتراف تدارکاتچی جشن هنر شیراز، در دو روز بین 650 تا 800 میلیون دلار برای این جشن ها هزینه می کردند که آنروز معادل بودجه سنواتی سوئیس بود.
امروز ضدانقلاب، ایران را با شاخص مبارزه با فساد نقد می کند. ارزش نیست؟ اینها همان هایی هستند که بنا بر افشاگری فایننشال تایمز تنها در یک فقره شاه ایران 35 میلیارد دلار از سرمایه مردم ایران را خارج کرد و بزرگترین دزدی تاریخ ایران را رقم زد و کام از کام بر نیاوردند.
امروز مطالبات ضدانقلاب هم رشد یافته است. مخالفان و طفیلی و غفیلی های داخلی و خارجی شان نیز همپای انقلاب رشد کرده اند. اما این همه را مدیون چه کسی هستند؟ امروز ضدانقلاب نیز مدیون امام است. تحولی که امام ایجاد کرد فقط برای مردم ایران، توسعه و معنویت نساخت؛ او ضدانقلاب را هم ارتقا داد تا بجای مطالبه شهرنو در ابعاد ملی و توسعه هرزگی اجتماعی، عدالت و رفاه و آزادی را مطالبه کنند.
بستری که امام به اسم انقلاب ساخت همه را رشد داد. طنین گفتمان معنوی و عدالتخواهانه انقلاب، دشمن را هم تحت تاثیر قرار داد.
حالا در این جمله رهبری انقلاب دقیق تر شویم و بیشتر حظ ببریم که فرمود: این عصر، عصر خمینی است. هرکس هر جای عالم است چه بخواهد و چه نخواهد تحت تاثیر عصر خمینی است.
عالم در پازل حق است و دشمن نیز در زمین امام. "ما پیروزیم" شعار نیست؛ یک حقیقت است. حرف بسیار است. بگذریم.
@mahdian_mohsen
⚖دو جمله دلسوزانه با آقای رئیسی
از رئیس عدلیه دلسوزانه و خیرخواهانه تقاضا می کنم اول به افکار عمومی رسیدگی کنند. به آنچه ذهن مردم را درگیر کرده است. به هرآنچه برای مردم دلمشغولی است.
دادگاه علنی محمدرضا خاتمی دست مریزاد داشت. کاش زودتر برگزار می شد. هرچند آثار مثبتش می توانست با علنی تر بودن، بیش تر باشد.
علی مطهری مدتی پیش مدعی شد جمهوری اسلامی برای مخالفینش پرستو اعزام می کند. چنین اتهام بی شرمانه ای رسیدگی نداشت؟ ذهن و قلب این مردم را بعد از چنین زشتی پراکنی چطور می توان التیام داد؟
فرمودید اولویت اصلی دستگاه قضائی، رسیدگی به حقوق عامه است. افکار عمومی راهم جزء حقوق عامه بدانید.
رئیس سابق دستگاه قضایی در واپسین اظهارت اعلام کرد که تهمت زدگان به دخترشان را حلال نمی کنند. این جمله نشانه یک رویه غلط در دستگاه قضایی بود. اتهام به دختر ایشان، یک مساله شخصی نیست که با حلال و حرام کردن حل وفصل شود. سهم افکار عمومی چه می شود؟ آنها که تهمت نزدند و می خواهند رئیس عدلیه نظام اسلامی مبرا از اتهام باشد چه؟
ماجرای برادران آقای لاریجانی پاسخ می خواهد. بالاخره چه شد؟ اگر اتهامی متوجه پرونده آنهاست که رسیدگی و اگرنه با اتهام زدگان برخورد قانونی کنید.
هر روز یک افشاگری به سبک آمدنیوز و دیگر رسانه های ضدانقلاب منتشر می شود و یک مسوول متهم به فساد می شود. اگر درست است رسیدگی کنید و اگرنه اجازه ندهید مورد بی اعتنایی قرار گیرد. مساله تنها آبروی این و آن کارگزار نیست؛ مساله اعتماد عمومی است.
شایعاتی که تا سالها پیش در صف نان و شیر و در تاکسی ها و غیره مطرح می شد امروز به اسم عدالتخواهی دست به دست می شود. اجازه ندهید این رویه دامنگیر، افکار عمومی را نسبت به اصل نظام بدبین کند.
هربرخوردی کنید از سکوت بهتر است. با فساد برخورد کنید عدالت را پیش بردید و با اتهام زننده برخورد کنید باز هم حق را یاری دادید و از انقلاب اتهام زدایی کردید.
خودتان را جای مردم بگذارید؛ هر روز که از خواب بلند می شوند به اسم افشاگری مصداقی، اسم چند مسوول را می بینند که متهم به فساد اخلاقی و مالی شدند. بعد هم هیچ کس نیست بگوید این اتهامات درست بود یا غلط. این رویه نادرست اعتمادسوز نیست؟
اگر گزارش رئیس دیوان محاسبات که اعلام کرد 98 درصد مسوولین جمهوری اسلامی پاک دستند باور نمی شود، به دلیل همین مماشات سابقه دارست. به اسم مردم اصلاح کنید.
@mahdian_mohsen
28.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شاید شماهم دوست داشتید❤️
صدمین جشن در بشاگرد
#جهادی_محبین
@mahdian_mohsen
💐در نقد خامنه ای دات آی آر
ما و جامعه جوان ما شناخت دقیقی از رهبری انقلاب نداریم. شناخت چیست؟ یعنی زندگی نامه رهبری؟ یعنی پی گیری سخنان ایشان؟ یعنی نظام اندیشه؟
وقتی حرف از خامنه ای دات آی آر می زنیم منظور یک سایت نیست. منظور هرکس و هرجایی است که متصدی معرفی شخصیت رهبری انقلاب است؛ بلکه غرض هر انسان محب و انقلابی است که تمایل دارد رهبرش را بشناسد و بشناساند.
🔻بزرگترین انتقاد اینست که رهبری را جامع تصویر نمی کنیم. جوان ما از رهبری انقلاب تنها سیاست و آنهم سطحی از سیاست ورزی را دیده است. هربار هم خواستیم جامعیت را در رهبری نمایش دهیم تلاش کردیم جامعیت سیاسی را تصویر کنیم.
🔻چرا این موضوع اهمیت دارد؟ چون اگر جامعیت رهبری تبیین نشود، جامعه متصل به امام نیز، جامع تربیت نمی شود. برای این کار باید هم عمق نظام اندیشه رهبری را تحلیل کرد و هم ظهور این نظام اندیشه در سبک زندگی شان. به همین جهت است که ما در مواجهه با انبیا، هم سراغ قول می رویم و هم سیره. اما این نظام تبیین از شخصیت رهبری در دستگاه های تبلیغی ما جای ندارد.
ما نتواستیم توضیح دهیم که چطور می شود رهبری انقلاب برای بازی لی لی و گانیه بچه ها هم به شورای عالی انقلاب فرهنگی توصیه کند. نتوانستیم توضیح دهیم که چطور از وحدت وجود در نظام سازی اقتصادی و سیاسی می گوید. چطور با قاعده معرفتی یدالله مع الجماعه به مردم اعتماد می کند. نتوانستم نسبت رهبری با موسیقی را توضیح دهیم که چطور وجه متعالی آنرا نغمات اکتسابی از بهشت می داند. چطور از اصلِ اصلِ دین در مثنوی و از حکمت و عرفان حافظ میگوید. نشد و نتوانستیم توضیح دهیم که چطور دهها دقیقه صرف می کند تا برای مادر شهید از فتنه بگوید و همین اندازه تا جانباز جنگ را امیدوار سازد و معتقد به سنت نصرت الهی. حکمتش چیست؟
🔻در بهترین حالت این ها را گفتیم تا بگوئیم رهبری ما اهل فضائل است. اما توضیح ندادیم که از گلیم ساده زیر پای او تا رافت ش با مردم و مبارزه اش با دشمن یک نظام واره و یک اندیشه ممتد است. یک نظام اعتقادی است که بروز یافته و سبک زندگی او را ساخته است. همین نظام فکری است که هم ضرورت حجاب را می بیند و هم دختر بدحجاب را متعلق به جبهه حق می داند. هم در مبارزه با فساد قاطع است و هم برای آبروی فرزند خردسال متخلف دلسوزی می کند.
🔻حقیقت رهبری، تجلی کثرت جامعه در وحدت اوست. شخصیت رهبری باید چنان باشد که مظهر خوبی های یک یک مردم باشد. او جامعست است چون اراده اش هضم در اراده حق است.
چه انکه حق را نیز با اسمائش می شناسند. اما هر اسمی چون رزاق و عالم و حق و قادر و سمیع و بصیر نیز بر اسم جامع الله برمی گردد. لذا کثرتش نیز با وحدتش توضیح داده می شود.
اگر رهبری را با جامعیت معرفی و سبک زندگی اش را با ظهور نظام اندیشه اش تبیین کردیم، جامعه نیز به سلوک او، جامع تربیت می شود.
@mahdian_mohsen
📌تحلیل سلوکی از روزهای پیش رو...تاانتخابات
جامعه را می توان مثل گذر یک انسان در تاریخ تحلیل سلوکی کرد. "نفسِ" این جامعه در هر دوره با خطورات شیطانی و وساوس خناسان مواجه بوده است، با این حال در گذر تاریخ، جبهه حق در حاشیه انحراف دولت ها، رشد معنوی خاص خودش را داشته است.
📍تکنوکرات ها، خطرناک ترین جریان اعتقادی و سیاسی اند. به این دولت و این و آن نیز محدود نمی شوند. تکنوکرات ها صورت بدون سیرت انقلاب اند که قدرت تحریف مکتب امام را بدون هرگونه خونریزی و جنگ سخت دارا هستند. تکنوکرات تنها جریان اعتقادی است که مقابل انقلاب، دارای یک نظام فکری منسجم است و می تواند فکر و اندیشه اش را تا ساحت عمل امتداد دهد. تکنوکرات، جریان اعتقادی سرمایه داری همراه با سبک زندگی سکولارست. قدرت این جریان در توان نفوذش است. چه انکه از اصلاح طلب تا اصولگرا و از لائیک تا متدین را در می نوردد و در بر می گیرد.
📍تکنوکرات در انقلاب اسلامی ظهور و بروز نفس اماره اجتماعی است. بعد از جنگ، "عبور از مردمسالاری" و "اباحه گری در مواجهه با آرمان ها، باعث جولان نفس اماره شد.
📍دولت اصلاحات
شعله ور شدن آتش نفس اماره در اولین اثر، موجب شکل گیری عقلانیت ابزاری و دنیایی شد. اصلاح طلبی نماد عقلانیت باطل و معرفت انحرافی است. در دوره اصلاحات بود که بیشترین هجمه اعتقادی به انقلاب وارد شد و البته ثمره آن رشد معرفتی جبهه حق به جهت علمی و مبنایی بود. ظهور و بروز نشریاتی شبیه نقد و نظر و نقد ما و طرح هایی شبیه طرح ولایت و غیره محصول همین دوره است.
📍دولت احمدی نژاد
اما اعتقاد و عقلانیت انحرافی موجب رشد انانیت و خودمحوری شد. این انانیت باعث شد، رشد معرفتی و علمی در ظواهر و پوسته متوقف شود. این دوره با تعابیر مقدس اما توخالی مواجهیم. آرمان ها و ارزش هایی که به موجب انانیت از معنا و باطن تهی شده بود. از عدالت و مهرورزی تا ولایت و مبارزه و مردم گرایی و غیره
اما اثر قهری این دوره در جبهه حق، خالص سازی بود. خالص سازی باعث شد، معرفتی که در دوره اصلاحات شکل گرفته بود در دوره احمدی نژاد از ظاهر با باطن برسد و جریان خالص شده مهیای یک خیزش سیاسی باشد.
📍دولت تدبیر
دولت تدبیر، بلوغ نفسانی دولت سازندگی است. دولت اعتدال بروز مجدد و تمام عیار نفس اماره است که بعد از انحراف اعتقادی در اصلاحات و انانیت در دوره مهرورزی مجدد دامن گیر انقلاب شد.
اما جامعه در این دوره با شکل گیری بلایای طبیعی شبیه برجام و شبه برجام ، متنبه و خودآگاه شد و قدرت ایستادگی و مقاومت مقابل نفس اماره و فراتر از آن شیطان بیرونی پیدا کرد.
این خودآگاهی شرایط توبه و انابه را فراهم ساخت.
📍گام دوم
بیانیه گام دوم، نشانه ای از دوره بازگشت است؛ بازگشت به جوانی. جوان به تعبیر امام کسی است که به عرش و ملکوت نزدیک تر است و اخلاص و انرژی و انگیزه و معرفت انقلابی برای برداشتن گام های بلند انقلاب دارد. پس دوره جوانی، دوران توبه است. بازگشت به 57.
انتخابات آینده می تواند بستر شکل گیری این صیرورت اجتماعی و سلوک سیاسی و معرفتی باشد؛ اگر همت و حمیت لازم شکل بگیرد.
@mahdian_mohsen
☑️به توصیه دوستان
یادداشتی از من منتشر شده است که از دستاوردهای برجام و تیم مذاکره دفاع کردم. منتشر کننده تلاش کرده است نشان دهد متناقض رفتار کرده ام.
به توصیه برخی دوستان دلسوز چند جمله مختصر پاسخ می دهم برای مخاطبان خیرخواه.
☑️یکم. هر متنی در هر تاریخی در واکنش به فکت های خبری همان زمان است. یادداشت مذکور مربوط به ابتدای مذاکرات و در واکنش به اخباری است که تیم دیپلماتیک از توفیقات مذاکرات اعلام می کرد. اشکال چیست؟ اگر کسی بر اساس اطلاعات مسئولین تحلیل کرد و بعد مشخص شد اطلاعات غلط بوده است مقصر است؟ اصلا چه کسی گفته تحلیل نباید تغییر کند؟
☑️دوم. کسانی که معتقدند هرگونه تمجید از دیپلمات ها خطاست همان ها هستند که از ابتدا می گفتند تیم مذاکره کننده خائن است و البته بارها از سوی رهبری تذکر علنی گرفتند. چه آنکه تعابیر رهبری درباره تیم مذاکره کننده که فرمودند اینها شجاع و امین و غیور و متدین هستند در اعتراض به همین طرز فکر بود.
☑️سوم. نقشه راهبردی رهبری، فراهسته ای و معطوف به رشد اعتقادی و تجربه سیاسی اجتماعی بود. خائن دانستن تیم مذاکره، بر هم زدن بازی راهبردی رهبری محسوب می شد. حمایت کلی امثال من از تیم مذاکره، لوازم یک تجربه واقعی و طبیعی بود.
عده ای که نتوانستند نقشه کلان و راهبردی رهبری را تحلیل کنند، در خفا و علن زبان به طعنه و گلایه علیه رهبرانقلاب گشودند. طبیعی بود که باید مقابل این جریان نیز روشنگری صورت می گرفت. چه آنکه به جهت تاریخی نمونه های مشابه بسیاری داشتیم. تاریخ فراموش نمی کند که چطور برخی اهل ظاهر به جهت اینکه تصور می کردند عدالت را از ولایت بیشتر می فهمند، علیه امام حسن شعار یامذل المومنین سر دادند.
@mahdian_mohsen
درباره انتصاب چند ریش سفید
گفت: چرا رهبری، یک ریش سفید را برای کمیته امداد انتخاب کردند؟ گفتم اشکالش چیست؟ گفت با روح بیانیه گام دوم همخوانی ندارد. گفتم در متن حکم مسئولیت آمده است "به پیشنهاد هیات امنا." گفت: خب نمی پذیرفتند. گفتم: شاید رهبری هم اجمالا موافق بودند. گفت: همین دیگه/
واقعا برخی تصور می کنند بیانیه گام دوم یعنی حذف ریش سفیدها. این درحالی است که همان که بیانیه گام دوم را صادر کرده است چندی بعد فرمودند: "تاکید اینجانب بر جوانگرایی به معنی پیرزدایی نیست."
اما چرا باید این شبهه ایجاد شود؟
این شبهه ناشی از فهم غلط از بیانیه گام دوم است. هدف غایی و نهایی گام دوم تغییر ترکیب مدیران اجرایی در کوتاه مدت نیست. چه بسا این مهم نیاز به بیانیه نداشت و با یک دستور و قانون و الزام حکومتی حل و فصل می شد و اساسا بجای اینکه جوان را خطاب قرار دهند، ارکان حکومت را مخاطب می گرفتند.
بیانیه گام دوم می گوید جوان انقلابی باید ماموریتش را در مرحله سوم تمدن سازی و در دوره دولت سازی، ورود به قدرت بداند. یعنی رهبری متناسب با شرایط تاریخی در 40 سالگی انقلاب، ماموریت جوان مومن و انقلابی را از "آتش به اختیاری" به "مدیریت در قدرت" ارتقا دادند. پیام این تعبیر بیش از آنکه معطوف به تغییر مدیران در کوتاه مدت باشد، تغییر ماموریت برای جوانان است. تغییر ماموریت در کوتاه مدت اتفاق نمی افتد. جوان ما اگر تکلیف خودش را دولت سازی بداند باید خود را مهیای این ماموریت سازد و البته که ورود به قدرت سازوکار اجتماعی دارد. به تعبیر دیگر جوان امروز باید با سازوکار مردمسالاری دینی وارد قدرت شود نه با نسخه های دستوری.
البته روشنست که این مهم نیازمند ریل گذاری قانونی و مدیریتی است، اما تاکید اصلی اینجاست که جوانانه ساختن قدرت، محصول یک پروسه تدریجی است نه یک پروژه دستوری.
بااین توضیح پروسه جوان سازی حکومت، نه تنها به ریش سفیدزدایی منجر نمی شود بلکه ریش سفیدی را یک ضرورت برای انتقال تجربه در مسیر جوانگرایی می داند. پروژه جوان سازی دارای عقلانیتی است که اجازه نمی دهد بصورت هیجانی، پروژه پیرزدایی رقم بخورد و کشور را با حذف باتجربه ها دچار شوک ناکارآمدی کند.
خلاصه اینکه در پروسه گام دوم، گام نخست خودآگاهی جوان و مهیا ساختن جهت ورود به قدرت است. مرحله دوم اتکا به فرآیندهای مردم سالاری برای ورود به قدرت است نه رانت های انتصابی. سوم نیز فرآیند تدریجی با تاکید بر انتقال تجربه از سوی ریش سفیدهاست.
بنابراین می شود در این پروسه تدریجی، یک نهاداجرایی را دست یک ریش سفید سپرد و از او انتظار داشت سازوکار قدرت گرفتن جوان ها را فراهم سازد.
@mahdian_mohsen
✅از خیابان ایران تا شهرک شهید محلاتی
پرسید نظرت درباره "شهرک شهید محلاتی" چیست؟ گفتم من "خیابان ایران" را می پسندم.
گفتم مهمترین ویژگی خیابان ایران این است که در دل یک "فرآیند طبیعی" شکل گرفت و جهانی شد. امام به محض ورود به ایران در مدرسه علوی و رفاه سکونت کرد. و هنوز عکس های آنروزها در کوچه پس کوچه های این محله در آرشیو رسانه هاخارجی باقیست. بام مدرسه رفاه هنوز به محل اعدام نصیری و هویدا معروف است. دیدار با همافران اینجا بود. اینجا محله شهید رجایی و آیت الله خامنه ای و اهل معرفتی چون آیت الله حق شناس و اهل علمی چون دکتر قریب و دکتر سنگ است.
مذهبی شدن خیابان ایران در دل محلات غیر مذهبی، محصول یک فرآیند طبیعی بود. خیابان ایران زمانی محل تجمع جامعه متدین تهران شد که پیش از آن با نام عین الدوله، تفرجگاه بچه پولدارهای تهران محسوب میشد. یعنی محله مذهبی تهران در دل زندگی روزمره مردم تشکیل شد.
نهادهای برآمده از این محله نیز طبیعی و خودساخته بود. از خیریه ها و حسینیه ها تا کبابی حاج عبدالله که نمادی از پرهیز از کافی شاپ های مدرن و مال و پاساژ های پر زرق و برق محسوب میشد.
✅پرسید یعنی شهرک محلاتی خوب نیست؟
گفتم من از شهرک شهید محلاتی یک "نماد" می فهمم. نمادی از تشکل های مردم مذهبی و انقلابی؛ مثل رستوران چادری ها و سینمای انقلابی ها و مدرسه حزب اللهی ها و غیره.
✅هنوز دنبال یک پاسخ صریح بود. تشکل گعده ای و کالبدی انقلابیون خوب است یا بد؟
هم خوب است و هم هم بد. بستگی دارد از چه منظری ببینیم. اگر "شهرک شهید محلاتی" و "سینمای عمار" و "رستوران طلائیه" برای "فرار" از مردم و «تاسیس جمهوری اسلامی در جمهوری اسلامی» باشد، حتما سزاوار نیست و بهترین تعبیر برای آن "سکولاریزم حزب اللهی" است. همه نهادها و اماکن و کالبد شهر متعلق به "جبهه حق" است و جبهه حق یک "متن مردمی" دارد که طیف های رنگین کمانی مردم را در بر می گیرد. انقلاب همه زیبایی اش به مردمی بودن آن است. پس باید در دل این متن ماند و تلاش کرد و جامعه را ارتقا داد.
و اما خوب و لازمست اگر با چشم باز انتخاب شود. تشکل یافتن جریان انقلاب چه به جهت کالبدی و چه جهات دیگر یک "ضرورت" است. ساخت یک "حلقه سخت" برای "اقدام اجتماعی" است.
متشکل شدن به این معنا مراقبت از خود است؛ اما نه از سر "خودخواهی" که از سر "خودسازی". نه برای فرار که آمادگیست برای قرار. متشکل شدن به این معنا، حلقه سختی است برای نصرت جامعه نه تنفر و طبقاتی شدن.
✅بااین خودآگاهی، مرز هست؛ اما محسوس نیست....
@mahdian_mohsen
✅برداشت سیاسی از دیدار رهبری با جهادی ها
پنج شنبه گذشته رهبرانقلاب با تعدادی از گروه های جهادی دیدار داشتند. یک نکته حائز اهمیت از این دیدار گزارش شد که به جهت سیاسی اهمیت دارد.
1⃣نکته اول که الحق نیز مایه مباهات است انتقاد صریح یکی از جوانان جهادگر از رهبری است: " شما که خودتان بحث جوانگرایی را مطرح کردید چرا برخی از انتصاب های تان جوانانه نیست؟"
اصل این انتقاد را نباید دست کم گرفت.
از دو جهت این انتقاد ارزشمند است. اول اینکه رهبری انقلاب، آغوشی باز برای شنیدن نقدها دارد. بله جدید نیست، اما تکرارش نیز به جهت شکر دارایی یک انقلاب شیرین است.
اما موضوع مهمتر نقدی است که از زبان یک جوان جهادگر و انقلابی مطرح می شود. این نیز رشد است. روزگاری بود که جریان انقلابی ما تصور می کرد ولایت مداری یعنی اینکه هر چه رهبری گفت، باید چشم بسته پذیرفت. ایندست افراد اگرچه ظاهر انقلابی تری دارند اما کمک شان فراتر از تکرار سخنان رهبری نیست. اما امروز جوان مومن ما به چنان بلوغی رسیده است که ولایت مداری را در مدار عقلانیت می فهمد. چنین جوانی ممکن است ابتدا چند و چون بیاورد اما وقتی مساله برایش بجهت منطقی روشن شد، دهها برابر برای فهمیدن و فهماندن ولایت، موثرتر عمل می کند.
در این باره حرف بسیار است. بگذریم.
2⃣اما موضوع دوم پاسخ رهبری به این انتقاد است. پاسخ ایشان دو بخش دارد. بخش اول اشاره ایشان به آقای فتاح است و می گویند "ایشان نه پیر است و نه جوان. اما آیا به مصلحت است که کنار گذاشته شوند؟" و در جای دیگر می گویند "بهترین راه حل برای جوان گرایی اینست که یک رئیس جمهور جوان سرکار بیاید."
به این فهم دو برداشت کلیدی از این تعابیر می شود.
یکم. مساله اینست که ما در 40 سالگی انقلاب افرادی داریم که گرچه جوان و یا پیر نیستند، اما کوله بار تجربه اند. یک انقلاب برای اینها سپری و هزینه ها شده است تا تجربه کسب کردند. سوال اینست که آیا می توان و منطقی است که کنار گذاشته شوند؟ آیا ضرورت جوانگرایی به معنی حذف تجربه گرایی است؟
اما دوم و مهمتر اینکه رهبری توضیح می دهند مسیر جوانگرایی از حذف دستوری باتجربه ها نمی گذرد. لذا می فرماید برای رسیدن به جوانگرایی باید یک جوان دولت بعدی را به اختیار بگیرد. این تعبیر یعنی برای تحقق گام دوم و جوانگرایی نباید منتظر انتصاب و دستور و نسخه های بالا به پایین ماند. جوانگرایی یک پروسه در درون مردم سالاری است.یعنی بجای چشم دوختن به مسئولین باید چشم به مردم دوخت. با این گزاره، یعنی گام دوم را باید به سبک دیگری تحلیل کنیم؛ تحلیلی مردمی نه حکومتی.
@mahdian_mohsen
✅دوره های بامزه جهادی...
اردوی جهادی برای من 5 دوره تحول داشته است وجالب اینکه در هر دوره احساس می کردم با فهمی بلوغ یافته از جهادی مواجه ام.
✅دوره قهرمانی
اولین سالی که جهادی رفتم سال 80 یا 81 بود. آن ایام فکر می کردم مهمترین ماموریت جهادگر دستگیری از محرومین است. برای همین حس و حال قهرمانی را داشتم که باید به کمک مردم شتاب کند. تماشای آنروزها برایم خنده دار است.
✅دوره درویشی
گذشت تا همان سفر اول متوجه شدم محروم مائیم و این مردم گنجینه ای از دارایی اند که عمری باید دو زانو نشست و بر آن غبطه خورد. پابرهنگی، انسان هایی ساخته است به غایت معنوی و رشدیافته که در اوج گرفتاری با مناعت طبع زرق و برق دنیا را تحقیر می کردند.
از سال بعد سپر انداختم. اینبار احساس کردم که اردوی جهادی، سفری خودسازی است. یک سفر معنوی برای سلوک شخصی. این روزها نیز بر آن روزها می خندم. نتیجه این تلقی از جهادی فاصله از مردم بود. گوئی سفر زیارتی آمده ایم. چند صباحی بیل می زدیم و بی ارتباط با مردم برمی گشتیم.
از سفر که برگشتم احساس کردم همچنان دستم خالی است. لذت معنوی اردو را چشیده بودم اما کسری ها داشت. پیش خود گفتم اگر قرار بر بی نسبی از مردم است، چرا سفر کربلا و مشهد و یا حتا اردوی جنوب نروم؟
✅دوره خادمی
دوره سوم جهادی از زمانی آغاز شد که متوجه شدم خودسازی ما در خدمت به مردم است. اساسا سبک سفرمان تغییر کرد. تمام محاسبات اردویی مان در نسبت با مردم تعریف شد. معنویت را هم در دل خادمی دیدیم. گوئی بلند شدن این و آن در خاک شدن برای محرومین بود. اردو ارتقا یافته بود.
خوب بود اما نه به کفایت. گوئی همچنان کم داشت.
گوئی اصل برای ما معنویت است و خدمت رسانی طفیلی. همین باعث می شد خدمت ما، نیاز اصلی مردم نباشد. مثلا ساخت مسجدی که شاید نیاز اولیه مردم نبود.
✅دوره مهندسی
گذشت تا دوره چهارم که خیزمان، فهمیدن نیازاصلی منطقه بود. اما واقعا نیاز اصلی چه بود؟ مدرسه بجای مسجد؟ خوابگاه بجای مدرسه؟ بندآب بجای مدرسه؟ اشتغالزایی بجای عمران؟...
تا مدتها نیز در میان نیازهای رنگارنگ منطقه غوطه خوردیم. از این نیاز به آن نیاز. حتا سراغ ساخت نقشه جامع راهبردی برای منطقه رفتیم و...
✅واپسین دوره
بعدها در لابه لای نیازها فهمیدیم نیاز اصلی محرومیت بلند شدن خود مردم است و راهبرد جهادی را ساخت گروهی جهادی از جوانان منطقه قرار دادیم. جوانانی که آستین بالا بزنند و برای روستا و منطقه شان برنامه ریزی و نیازسنجی کنند. ما نیز کنار آنها خادمی کنیم و بیل بزنیم و مسیر این قیام باشیم.
رحمت و برکت در تمام دوره ها یافت می شود اما ارتقای جهادی را اینطور یافتم؛...در نسبت با "گام دوم."
@mahdian_mohsen
⭕️چرا رهبری با خبرنگارها دیدار نمی کنند؟
رهبرانقلاب با بسیاری از صنوف دیدار عمومی دارند. صنعت کارها و تجار و بازاری ها و هنرمندان و شاعران و مداحان و دانشجوها و غیره. اما چرا طی سالهای گذشته با خبرنگاران دیدار عمومی نداشته اند؟
من برداشت شخصی ام را می نویسم؛ برداشتی شاید سخت گیرانه. شما هم حق دارید نپذیرید.
رهبری با خبرنگاران دیدار نمی کنند چون ما را خبرنگار نمی دانند. خبرنگار کیست؟ کسی که "خبر" می دهد. کسی که از "واقع" خبر می دهد. کسی که نقش "چشم مردم" را بازی می کند تا حاق واقع را ادراک کنند.
اما ما "واقع" را "خبر" نمی دهیم. پس خبرنگار نیستیم.
چرا خبرنگار نیستیم؟ با کدام دلیل و حجت؟ رهبری از کجا می داند ما خبرنگار نیستیم؟ ساده است؛ از اثر خبر ما.
مختصری تامل فرمائید. نسبت خبری که من و شما از "صحنه" می دهیم با آنچه رهبری می بیند چگونه است؟ رهبری واقع را چطور می بیند و روایت می کند که روایت او "امیدوارانه" است و نتیجه گزارش ما سیاهی محض و ناامیدی است؟ چه کسی اشتباه می کند؟ ما یا رهبری؟ اگر معتقدید سخنان رهبری انقلاب درباره پیشرفت و امیدواری به آینده و توفیق انقلاب به جهت اینست که ایشان وظیفه دارند مردم را، ولو واهی امیدوار کنند، این مطلب به کارتان نمی آید. ولایت را نفهمیدیم. هدایت امت با نگه داشتن آنها در جهل میسر نیست.
اما اگر فهم درست درباره ولایت فقیه و عدالت رهبری دارید صادقانه و در خلوت تان به این سوال جواب دهید: "چرا رهبری امیدوار است و بخشی از جامعه نه؟" دیگر اینکه: "رهبری صحنه واقع را چطور می بیند که عده ای نمی بینند؟"
مردم آنچه را می بینند که رسانه ها می سازند. مردم با چشم خبرنگاران می بینند. امید و ناامیدی مردم وابسته به روایت ما از صحنه است. اگر جامعه، امروز را تلخ و سیاه می بیند، مقصر مائیم.
روایت رهبری از واقعیت های امروز ملت ایران، با روایت رسانه ای ما نمی خواند. پس ما هر چه هستیم، خبرنگار نیستیم چون از واقع خبر نمی دهیم.
اما رهبری همین واقع را میبیند و امید دارد و پیش بینی می کند و نویدش محقق می شود.
روز خبرنگار را باید تبریک گفت. اما مبارک، روزی است که ارتقا یابیم. بیائید صحنه را درست روایت کنیم. نمی بینیم آنچه باید ببینیم. تنها ارزش خبری و عنصر جذابیت در استثنا نیست که متوقف به تلخی و سیاهی شدیم.
دارائی های انقلاب را نبینیم و روایت نکنیم، نه تنها "خبر"نگار نیستیم که سیاهه رسانه ای خناسان را مشق کردیم. عرض اعتذار اگر تند بود. ...
شاید هم دلیل این نیست؛ اصراری ندارم.شاید هم روزی دیدار برقرار شد. انشالله
@mahdian_mohsen
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📺برنامه نسل امروز با موضوع "سیاهنمایی"
🔹(نگاهی به معضل سیاهنمایی در فضای برخی رسانهها، #فضای_مجازی و تبعات آن)
🔶مهمان ويژه: «سید علی میرفتاح»، سردبیر روزنامه اعتماد.
🔸مهمان نسل امروزی: «محسن مهدیان»، معاون خبرگزاری فارس.
🔸مهمان نسل ديروزی:«محمدحسین صفارهرندی»، عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام.
🕥هر جمعه ۱۰:۲۰ شبکه ۵ سیما، بازپخش برنامه: ٠٠:٤٠ بامداد ۲شنبهها
@todaysgen_tv
@Farsna
#مسلمیه
⬛️مسلمیه شهر ری و چهارپایه سیاسی پیرغلام ها
◾️سالها پیش که توفیق شد و برای اولین بار در مراسم مسلیمه شرکت کردم، با یک هیات قدیمی تهران وارد گذر "حضرتی" شدیم و بعد از چهارپایه خوانی و بعد هم شور دیباچه و ورودی صحن، داخل حرم شدم. گوشه حرم جمعی از عزاداران گعده کرده و ذکر می گفتند.
◾️پیرمرد مه سیمایی که از ابتدا میان دسته حرکت می کرد و آرام به سینه می زد، وسط جمع مشغول روضه خوانی بود. نزدیک شدم.... "ادب روضه خوانی" و معرفت و "نفس پر حرارت" و "حال جانانه "و "لطافت طبع" و تسلط و "صدای حزینش"، اولین حضورم در مسلیمه را خاطره انگیز کرد.
◾️سال بعد که ایام مسلیمه شد بی درنگ شال و کلاه کردم و راهی شدم. در بین راه قدم هایم، شوق دیدار همان پیرغلام صاحب سبک داشت. گویی عزم مسلیمه ام دیدار تازه با همین "آیتِ خوش لحن و نگارِ اهل بیت" بود.
ابتدای بازار چشم انداختم و سر چرخاندم. دسته دسته می رفتند و پی صدای گرمش بودم... خبری نبود. بی اختیار و با ازدحام دسته های عزاداری وارد بازار و کنار چارپایه متوقف شدم. در جستجوی خلوتی بودم که چشمم به آذینِ میانهِ بازار و طاقِ سرِ چارچایه کشیده شد.عکس همه "زال های خوش نفس" و پیرغلام ها و مداحان قدیمی طهران "زینتِ رواق" بود.
◾️حاج احمد صالح. شاه حسین بهاری. ماشالله چاووش. مرشد باقر و حاج اکبرناظم. حاج احمد دلجو و حاج احمد شمشیری و حاج مرزوق و دیگران....
آهم سرد و سینه ام سنگین شد.... لابه لای این عکس ها گمشده خودم را پیدا کردم. روحش شاد...
روح همه پیرغلام های صاحب نفس تهران شاد و همه شان مهمان ابدی بر خوان کرم.
⬛️اما برای من از "آیئن کهنه مسلمیه"، جمله ای ناب از یک پیرغلام یادگارست که یک "منبرِ سیاسی" معرفت دارد.
تعبیری که از جان و قلب همه قدیمی های مسلیمه می جوشد؛ و آن اینکه "آغاز محرم و عزای ما از مسلمیه است."
چه آنکه آن مرشد ریش سفید با صدایی رسا، "ذکر مسلمیه" گرفته بود و "حزن عمیق" روز "عاشورا" را روی چهارپایه یادآور میكرد:
▪️كوفهنیا حسین جان كوفه وفا ندارد....
▪️كوفی بیمروت شرم حیا ندارد...
◼️اما راز این عزای زودهنگام چیست؟ چه بر قلب "صاحب نفسانِ مصیبت خوان" گذشته است که از مسلمیه، محزونِ عاشورا شدند؟
◼️گوئی بین این امام زاده لازم الاتکریم که زیارتش هم طراز زیارت کربلا شرف یافته است، با "سفیری" حضرت مسلم و این مناسک آئینی در شهر ما رابطه ای است.
⬛️حق همین است؛ اهل حقیقت، از روزی عزادار سالار شهیدان می شوند که بدعهدی و دنیا گرائی مردم کوفه در تاریخ رقم خورده است. روزی که مردم عافیت اندیش شوند و به دنیا گرائی بیافتند و به وعده و عهدشان با امام شان پشت کنند و "سفیرش" را یاری نرسانند، باید منتظر بود "خون خدا" ریخته شود و ذره ذره عالم به عزای این "مصیبتِ اعظم" بنشیند.
◾️شمر یک فرد نبود، یک حرکت انحرافی در بستر تاریخ بود که در یک نقطه جمع و شمر شد. شمر جلوه وظهور بدعهدی و پشت کردن مردم کوفه به "سفیرِ امام" است.
◾️عاشورای طهرانی های اصیل و با هویت و اهل راز، از روز شهادت حضرت مسلم است....عجب فهمی داشتند قدما و اجداد ما.
هرکه را اندازه ظرفیتش می میدهند
هرکه شد پیرخراباتی شرابش بیشتر...
🔳درسی که از پیرغلام چهارپایه خوان مسلمیه گرفتم، تا ابدیت قدردانم.
✅مسلمیه شب های منتهی به عرفه است. غنیمت شمارید..
@mahdian_mohsen
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥«محسن مهدیان»، معاون خبرگزاری فارس: برای جلوگیری از ناامیدی باید نگاه کلان به خطاهای مصداقی داشت/فهم نقشه کلان دشمن یک ضرورت برای کار رسانه ای است.
👉 fna.ir/dbe0uo
@Farsna