eitaa logo
کشکول|محسن مهدیان
3.6هزار دنبال‌کننده
404 عکس
131 ویدیو
3 فایل
روزنامه‌نگار. ارتباط با ادمین @mohsen_mahdian
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️عاشقانه های جاهلی در سیاست این متن سیاسی است. اصلا انتخاباتی است. حالا که انتخابات گذشت باید حرف های جدی تر زد. شاید هم سوادرسانه ایست. اما ابتدا یک مقدمه کوتاه؛ ما خیلی وقت ها با جهل مان زندگی می کنیم. چه بسا از آگاهی و علم فرار کنیم و به دامان جهل پناه ببریم. این چه زمانی است؟ زمانیکه دانستن هزینه دارد. حالا هر هزینه ای. حداقل هزینه، انرژی صرف کردن است. حداکثرش هم فهمیدن چیزی که داشته های قبلی ما رو نفی کند. صبح ها چشم در چشم گربه سیاه شوید تا شب بد می بینید. صدای دسته کلاغ ها یعنی خبر بد. عدد سیزده یعنی بدشانسی. همین سه تا کافیست. حالا فرض کنید یکی بخواهد با استدلال توضیح دهد که این گزاره های ذهن شما باورهای خرافی است. اهمیت می دهید؟ اصلا گوش می دهید؟ اگر هم گوش دهید یعنی از فردا با صدای قارقار دسته کلاغ ها دیگر استرس نمی گیرید؟ این مثال های ساده و دم دستی چیست که می زنیم؟ پس اجازه دهید یک مثال عمیق تر والبته بامزه بزنم. به دوستی گفتم مطابق پژوهش های پزشکی قلیان باعث میشود عمر کم شود. فورا گفت خوشی هم باعث میشود عمر زیاد شود. این به آن در و پک بعدی را به قلیان زد. اینجا که پای مرگ و زندگی در میان بود. مساله ای مهمتر از حیات؟ چرا به ساحت علم پزشکی بی اعتنا بود؟ چون پذیرفتن نتایج علمی برایش هزینه داشت. هزینه عبور از لذت و بالاتر از آن تغییر عادت. سالها پیش دوستی می خواست ماشین بخرد. آگهی 206 را در همشهری خرید و زنگ زد. قیمت بالاتر از عرف بود. اما الحق زیبا بود. فروشنده خودرو را اسپرت کرده بود. یکی پیشنهاد کرد قبل از خرید به کارشناس هم نشان دهد. ابتدا نپذیرفت اما در نهایت با اصرار قبول کرد. کارشناس آمد و گفت این خودرو تصادفی است. چپ کرده است. نصف قیمت می ارزد. اما نپذیرفت و خرید. چرا؟ چشمش را گرفته بود. فهمید. دانست. اما عبور کرد. چرا؟ حس خوش خودروی اسپرت. ما در زندگی همینیم. در تصمیمات مهم نیز. بخشی از آمار طلاق از همین جنبه است. خیلی وقت ها چشم و ابرو و جیب یک نفر دلمان را می برد و تلاش می کنیم و اصرار داریم درباره شخصیت و هویتش ندانیم. بدانیم هم عبور می کنیم. گوئی چشم و ابرو بر سبک زندگی و فرهنگش می چربد، بی آنکه بفهمیم از دانستن فرار می کنیم.  حالا این کلاغ و گربه و قلیان و 206 و چشم و ابرو چه ربطی به سیاست و انتخابات داشت؟ آنجا هم خیلی ها همینیم. ما در رسانه و در سیاست و پای صندوق رای به سمت چیزی می رویم که ما را تائید کند. به سمت دانسته های قبلی مان. از اینرو هر آنچه ولو به اسم علم و آگاهی مارا نفی کند علیه ماست. ضدهویت ماست. با او دشمنی می کنیم ولو پیک حقیقت باشد.  ما دو نوع جهل داریم. یا نمی دانیم. یا تصمیم می گیریم ندانیم. تلاش می کنیم توجه نکنیم. غرض این متن دومی است. بی میلی به ندانستن بدتر از ندانستن است. اینجاست که از علم به جهل پناه می بریم. ترجیح می دهیم با جهل مان عاشقانه های سیاسی داشته باشیم تا با حقایق جدید با هویت قبلی مان کلنجار رویم.   اینجاست که یکی برای مان فرشته می شود و دیگری عین اهریمن. هر چه از شیطانی اهریمن بگویند باور می کنیم ولو خناس ها و مکاران و کاسبان ببافند و هرچه از ملاحت و لطافت پرنیان سیاسی مان کم کند مقابلش بی تابی می کنیم و کینه اش را به دل می گیریم.  اینجاست که در سیاست به سمت کسانی می رویم که درباره آنها کمتر بدانیم. هر میزان کمتر بدانیم بیشتر می توانیم خیال ببافیم و قصه بسازیم و به او عشق بورزیم. ما بیشتر دوست داریم تا ندانیم تا جاهای خالی ذهن را خودمان پر کنیم. هندوانه های دربسته سیاست، خوش ترین خوراک این جماعت است. خدا هم نکند در حلقه کسانی قرار گیریم که مثل ما فکر می کنند. اینجاست که فرقه مان کامل می شود. اینجاست که خوشی عشق ورزی و دشمنی با رقیب مضاعف می شود.    اینجاست که توجه به حقیقت سراسر هزینه است. هزینه جدا شدن از فرقه و منکوب شدن و تحقیر شدن و اقلیت شدن و رهاشدن از هویت گذشته مان. اینجاست که تا پای مرگ حاضریم جاهل بمانیم اما لایک رفیقانه های قبیله مان را از کف ندهیم. خودمان را مرور کنیم. اینطور نیست؟ اگر اینطور نیست هوشیاریم. اگر در مباحثه های مجازی مقابل انتقاد دیگران، بجز عصبانیت و کلافگی حس خوش فهمیدن و رشد آگاهی داشتیم یعنی آمدیم تا با چشم باز انتخاب کنیم. چنین کاربری گوهرست. باید در اینباره بیشتر نوشت. برای مطالعه بیشتر چهار کتاب "توهم آگاهی" و "تفکر بی درنگ و بادرنگ" و "اشتیاق به جهل" و "تفکر جانبی" را پیشنهاد می کنم. همشهری @mahdian_mohsen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج قاسم: دوصدایی مقابل دشمن خیانت است فرقی هم نمی کند اصلاح طلبی که آمریکا را تبرئه کند یا با خوش خیالی بگوید خواستند مانع مذاکره شوند یا به اسم انقلابی سیستم امنیتی را تحقیر کند یا باخفت حادثه اردیبهشت را به تروریستها نسبت دهد یا خیال کند هنوز دوران رقابت است و پزشکیان را بزند @mahdian_mohsen
🔻تفاوت عین الاسد و وعده صادق 1⃣یکم. رهبرانقلاب ضربه موثر نظامی در عین الاسد را یوم الله دانستند. برای اینکه روشن شود این عنوان چه میزان اهمیت دارد توجه کنیم حضرت امام خمینی 12 فروردین را یوم الله دانستند. اما چرا؟ رهبری انقلاب توضیح دادند که ضربه عین الاسد بروز هویت و اراده ملی مردم بود. همین تعبیر را نیز بلافاصله بعد از وعده صادق داشتند. 2⃣دوم. کاریل فون کلاوزِویتس به عنوان استراتژیست نظامی و نظریه پرداز جنگ‌های نوین معتقد است ما با سه ضلع در جنگ های امروز مواجهیم. نقش دولت ها و نقش ارتش ها و نقش مردم. وی در توضیح ضلع سوم معتقد است این مردم و افکار عمومی است که برنده و بازنده جنگ را تعیین می کنند. این ضلع سوم متکی به جنگ های شناختی و شبکه ای است که نه تنها در خدمت جنگ نظامی قرار می گیرد بلکه فراتر از آن بر جنگ های نظامی سایه انداخته و آنرا به خدمت می گیرند. با این توضیح نسل جدید جنگ ها نمادین و در بافت فرهنگی-اجتماعی پنهان است. 🔻سخن نهایی از مقدمه اول؛ مهمتر از نقش ادوات نظامی، اراده مردم است. اگر اراده نهائی مردم بر مقابله با قدرتهای ظالم جهانی باشد در نهایت شکست نخواهیم داشت و پیروزیم. 🔻سخن نهائی از مقدمه دوم؛ مردم در جنگ های نسل جدید سهم دارند. سهم مردم جنگ در ساحت روایت هاست. به همین دلیل جنگ ها نمادین می شوند تا در خدمت جنگ روایت ها قرار گیرند. ترور اسماعیل هنیه در قلب تهران نماد می شود در خدمت جنگ روایت ها. 🔻با این مقدمه بین عین الاسد و وعده صادق تفاوت است. چه تفاوتی؟ عملیات وعده صادق نسبت به عملیات عین الاسد در ساحت جنگ روایت ها جلوتر بود؛ به چند دلیل. این دلائل مرور می شود تا در خونخواهی مقدس تقویت شود. 1⃣یکم. روایت جنگ یک روایت فانتزی وجود دارد که صحنه را نادرست می فهمد. گوئی جمهوری اسلامی بی اعتنا به ظلم جهانی به کار خود مشغول بوده است و رژیم جعلی اسرائیل به دلیل عدم بازدارندگی موثر تعرض کرده و رفته است. اما ماجرا اینطور نیست. روایت دقیق صحنه اینست: ما با رژیم صهیونیستی از سالها قبل 7 اکتبر در جنگیم. اسرائیل به جهت راهبردی از جمهوری اسلامی پیاپی ضربه دیده است. یک نمونه اش قدرت کمی و کیفی جبهه مقاومت. حالا در مسیر این جنگ سابقه دار به ایران تعرض کرده است که البته باید پاسخش را ببینید. اگر این روایت درست تبیین نشود مخاطب از خشونت های جنایتکارانه دچار انفعال می شود و حس شکست می کند نه حس مبارزه. روایت جنگ راهبردی و قدرت نرم ایران کمک کند که اقدام ذلیلانه دشمن منفعلانه و واکنشی و در نهایت دقیق فهم شود. 2⃣دوم. روایت مسوولین در عملیات وعده صادق با دولتی مواجه بودیم که اعتماد مردم بدان ها بیش از اعتماد به دولت در زمان عملیات عین الاسد بود. حال آنکه اساسا جنگ در این ابعاد و ساحت فراتر از نقش دولت هاست. با این حال اعتماد به مسوولین منجر به باورپذیری روایت پیروزی می شود. با این توضیح و مختصرا هر نوع روایتی از صحنه که منجر به سلب اعتماد از مسوولین نظامی و امنیتی و اطلاعاتی و حتی اجرایی شود باعث شکست در روایت واقع بینانه از صحنه می شود. 3⃣سوم. روایت مردم عملیات عین الاسد قرین با حادثه هواپیمای اوکراینی بود که بطور طبیعی گرفتار یک پریشانی اجتماعی بودیم و همین مساله نوعی تفرق اجتماعی ایجاد کرده بود. این حال اجتماعی در عملیات وعده صادق به یک وفاق اجتماعی تبدیل شد. همین حس اجتماعی که امروز در خونخواهی شاهد آن هستیم. صیانت از این وحدت اجتماعی بسیار بااهمیت است. چپ و راست و انقلابی و غیرانقلابی امروز خونخواه مهمان عزیزی چون اسماعیل هنیه اند. از این وفاق اجتماعی باید صیانت کرد. 🔻حرف تمام است و اما؛ خلاصه اینکه روایت جنگ از اصل جنگ مهمتر است. جنگ روایت ها نیز منحصر به رسانه های مرجع نیست. مبدا جنگ روایت ها نیز برخلاف جنگ نظامی از لحظه شلیک نیست و از همین ساعت است. همه مردم نیز در آن سهم و نقش دارند؛ روایتی جبهه ای و شبکه ای. خلاصه اینکه برای خونخواهی همگی آرایش جنگی بگیریم. همشهری @mahdian_mohsen
هدایت شده از همشهری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 تحلیل فانتزی خودتحقیرهای داخلی تکمیل کننده پروژه ترور است 🆔 @hamshahrinews
🔻دست مریزاد به رئیس جمهور 1⃣یکم. بین مناظره ها یک صحنه بود که حال پزشکیان تغییر کرد و به شکل حیرت آوری عصبانی شد. آنجاکه نامزد رقیب از رفتار حزبی پزشکیان گفت. اینجا بود که رئیس جمهور منتخب از کوره در رفت و مکرر اظهار گلایه کرد. پاسخ قانع کننده ای نداشت. فقط می گفت چرا اتهام حزبی زدید؟ آن زمان به این فکر می کردم این میزان دلخوری برای چیست؟ آنچنان هم اتهام سختی نیست که این واکنش را داشته باشد. تا اینکه کار به اسم دولت رسید. 2⃣دوم. پزشکیان نام دولتش را وفاق گذاشت. معاون اول را هم فردی انتخاب کرد که علیرغم انتساب حزبی به یک جریان خاص اما در بین مخالفین و منتقدینش به انصاف شهره است. اما هنوز از ترکیب کابینه خبری نیست. هرچه هست گمانه زنی است. درباره برخی انتصابات رئیس جمهور البته انتقادهایی شکل گرفته که طبیعی است. عمدتا بخاطر سن وسال منصوبین است تا گرایش های حزبی. تا اینجا آنچه گذشت. 3⃣اما سوم. پزشکیان در نشست با خبرنگاران گفت در جلسه تنفیذ و تحلیف برای من نوشته بودند که وضع موجود کشور را نقد کنم. اما صلاح ندانستم مقابل خارجی ها چنین کنم و ادامه داد که باید از پیشرفت ها گفت. دیگر اینکه تصریح کرد "امروز باید ترویج دهنده وحدت، انسجام و یک‌دلی باشیم. اگر قرار باشد دولت‌های پیشین را نقد کنیم جز نفاق چیز دیگری برداشت نخواهیم کرد." روح شهید رئیسی شاد. آن عزیز هم همین خط را برخلاف روسای جمهور گذشته رفت. 🔻این اقدام پزشکیان قابل تقدیر است. مقاومت مقابل کسانی که دنبال فرصت اند با نام رئیس جمهور حاشیه بسازند و بهانه دست غیر دهند حتما امتیاز محسوب میشود. رئیس جمهور منتخب نشان داد شروع وفاق آمیزی داشته است. به تعبیر رهبری انقلاب پزشکیان "صادق" است و انشالله این صداقت می تواند دولت را عاقبت به خیر کند. همشهری @mahdian_mohsen
✅آقای رئیس جمهور؛ همین راه... لیست پیشنهادی وزرای دولت برای عبور از سد رای اعتماد بهارستان منتشر شد و بلافاصله موجی از انتقادات از سوی جریانی تندروی سیاسی شکل گرفت. واقعیت اینست که لیست اقای رئیس جمهور خیلی ها را غافلگیر کرد. در نهایت آقای ظریف استعفا داد و علت استعفا را کسری در اثرگذاری بر روند تصمیمات دولت دانست. همین نیز بهانه جدیدی بود تا عده ای به ظاهر طرفدار رئیس جمهور دوگانه عارف-ظریف را راه اندازی کنند و به این دوگانه بدمند. این متن به مناقشات رسانه ای و سیاسی درباره لیست پیشنهادی کابینه کار ندارد. بالاخره عده ای موافق و عده ای مخالفند. اما غرض فرصت مناسبی است برای گفتن برخی نکات مهم و راهبردی که زمینه طرحش این روزها ایجاد شده است. 1⃣یکم. کسانی که به دوگانه عارف-ظریف می دمند عملا تندروی و افراط را پشت نقاب این دوگانه پنهان کردند. اتفاقا از ظریف هم نماد ساختند. ظریف هم با همه نقدهایی که ممکن است به او و عملکرد و جهت گیری بینشی اش وارد باشد عامل و زمینه تندروی و افراط این جریان نخواهد شد. اما این جریان از سر ناچاری از ظریف نماد افراط ساختند. 2⃣دوم. راه اندازی دوگانه عارف-ظریف با توجه به استعفای ظریف و تخریب بی امان عارف، نشان می دهد که عده ای عبور زودهنگام از این دولت را کلید زدند. این اتفاق قابل پیش بینی بود اما نه به این سرعت. 3⃣سوم. لیست پیشنهادی کابیه صدای کسانی را درآورده است که از این دولت برای کاسبی سیاسی جیب دوخته بودند. همراه با این جریان امثال اینترنشنال و بی بی سی هم صدای شان درآمده است. خلاصه اینکه آقای پزشکیان که به درستی شعار وفاق را مطرح کرده است با سرو صداهایی که بلند شده نشان می دهد مسیر درستی را انتخاب کرده است. مسیری که خلاف تندروی و افراط است و می تواند منشا اثر برای وفاق ملی باشد. امروز به لیست آقای رئیس جمهور می توان از حیث کارآمدی انتقاد وارد کرد و احتمالا مجلس شورای اسلامی از همین حیث ارزیابی و تصمیم می گیرد اما نکته مهم اینست که این لیست مناقشه برانگیز و جنجال برانگیز نیست. همه کسانی که معرفی شدند فارغ از توانمندی و کارآمدی میتوانند منشا کار و تلاش بی حاشیه باشند. نسبتا از همه جریان ها نیز در کابینه پیشنهادی حضور دارند. اگر آقای رئیس جمهور همین خط را ادامه دهد می تواند بارهای بزرگی از روی دوش کشور و مردم بردارد. نباید فراموش کرد که رای قابل توجهی از رئیس جمهور منتخب از سوی کسانی است که پیشتر به نامزد جریان مقابل رای داده بودند. خلاصه وامداری رئیس جمهور به یک جریان خاص نیز خطاست و غیرواقعی. آقای رئیس جمهور حتما می داند و خوب است بداند تا زمانی که به شعارهای خود مثل وفاق و پایبندی به اسنادبالادستی انقلاب پایبند است، رقبایش که دل در گروی خدمت برای مردم و انقلاب دارند، به او وفادارتر خواهند بود تا برخی از همراهان ظاهری. 🔹همشهری @mahdian_mohsen
🔻نسل جدید گروه فشار و پدیده پروژه بگیرها 🔻با یک پدیده نوظهور مواجهیم که نظام تصمیم گیری در کشور را مختل کرده است؛ نسل جدیدی از گروه های فشار که برخلاف گذشته در فضای مجازی مستقر است. این پدیده نوظهور طی سالهای اخیر به شکل عجیب و پیشبینی نشده ای روی تصمیمات مسوولین تاثیر داشته است. 🔻اما ویژگی این گروه های فشار چیست؟ پیش از اینکه ویژگی این گروه ها را تحلیل کنیم باید به یک خطای عمیق شناختی در میان مسوولین اشاره کنیم که باعث رونق این جریان شده است. این خطای عمیق شناختی، اجمالا همان خطای هاله ای یا نقطه مقابل آن خطای اثر شاخ شناخته می شود. خطائی که باعث میشود مسوول محترم یک جزء را به کل نسبت دهد. خطائی که باعث میشود یک مسوول صدای بلند را صدای عمومی مردم بداند و عربده کشی اقلیتی را از نجوای آرام توده و اکثریت تشخیص ندهد. این خطا در بدنه حاکمیتی باعث شده است نظام تصمیم گیری کند و مختل و دچار لکنت در اقدام شود. از همه مهمتر در نقطه مقابل آن همین خطا در زیستگاه پنهان و خاکستری فضای مجازی باعث شده است پدیده شومی بنام پروژه بگیرها شکل بگیرد که کارشان شبیه حلقه جاهلان قدیم گودهای تهران، فحش و ناسزا دادن و هتاکی برای جیب کندن است. 🔻اما این جریان چه شاخص هایی دارد؟ 1⃣اولا اغلب جاهل اند. پدیده احمق های بدردبخور برآمده از این گروه است. کسانی که نادانسته نقش مبلغ را بازی می کنند. حالا یا اجیر می شوند یا بی مزد و مواجب کار می کنند اما اغلب از اهداف لایه های بالاتر بی اطلاع اند. 2⃣دوم اینکه صبح ها به یک راه اند و شب ها مسیر دیگر. هیچ مبنای مشخصی ندارند. این افراد بسیار چند رنگ اند هرچند تلاش می کنند مذبذب بودنشان را با ژست حریت پنهان کنند. 3⃣سوم اینکه ابدا استدلال و منطق ندارند. فقط هیجان و تحریک احساسات. هنر این افراد در اینست که حس برانگیختگی در مخاطب ایجاد کنند. به همین دلیل مسابقه بی امانی در تولید طنزهای توهین آمیز یا انتشار اطلاعات غلط و در نهایت هتک حرمت ها دارند. 4⃣چهارم اینکه شبکه ای عمل می کنند. این افراد برای اینکه صدای شان به جایی برسد به هر طریق شده عده ای را با خود همراه می کنند. اگر انسان رسانه هم نشد سراغ ربات ها می روند. 5⃣پنجم اینکه سر ندارند. این جریان کاملا بدون رهبر است و رهبرش کسی است که بیشتر پول دهد. در این پدیده کارفرماست که ایدئولوگ است. 6⃣ششم این پدیده به بخش هایی از حاکمیت متصل است و از همان نقطه تامین می شود. اتصال حاکمیتی این جریان ضروری است تا بجز قدرت مردمی، قدرت سیاسی نیز پیدا کند. درز اطلاعات درست و غلط عمدتا ناشی از همین پیوند بیمارگونه است. بخشی از جریان بی اخلاق افشاگری و عدالتخواهی های سرطانی ناشی از همین بیماری است. 7⃣هفتم زیرآستانه اقدامات ضد امنیتی و قضائی عمل می کند تا قهریه را حساس نکند. معمولا قهریه با تاخیر بسیار زیاد با این گروه ها برخورد می کند چون دستش خالی است و بهانه ندارد و دیر حساس می شود. 8⃣هشتم کارویژه اصلی این جریان حذف خواص است. چون تخریب 360 درجه دارند هیچ کس از گزند این جریان در امان نیست و بالاخره یک روز تخریب می شوند. خروجی این جریان، جامعه ای توده ای و غیرنخبگانی است که هیچ اعتباری برای اعتماد هیچ کس باقی نمی گذارد. 9⃣نهم تولید محتوای این جریان عمدتا حول منفی بافی و ناامیدسازی و ترس و نفرت پراکنی است. یک دلیل روشن هم بیشتر وجود ندارد چون محتوایی با احساس منفی بیشتر نظام توجهات مخاطب را درگیر می کند و دست به دست می شود. لذا این جریان سهم بالایی در ناامیدی جامعه دارد. 🔟دهم اتصال این جریان به سلبریتی ها و اینفلوئنسرها و شاخ های مجازی چشمگیر است. مهم نیست این افراد چه کسانی هستند. فقط باید پرفالور باشند تا زنجیره تبلیغی و توزیعی این جریان را تکمیل کند. به همین دلیل در این چرخه از حساب های ضدانقلاب تا سرگرمی و طنز مستقرند. 🔻خلاصه اینکه امروز زیست گاه گروه های فشار جدید، در بخش خاکستری شبکه های اجتماعی است که با انتشار انبوه روایت های جعلی و غلط و ناقص، دامن ادراکی همه مردم را گرفته است اما یک بخش مهم دیگر که از آن غفلت شده است معیوب سازی نظام شناختی و تصمیم گیری حاکمیت است. 🔻این پدیده هر روز یک جاست. هرجا کارفرما باشد یا احتمال دهد کارفرما به زودی حاضر می شود. از انتخابات تا چینش کابینه تا تصمیمات بزرگ حاکمیتی تا اقدامات خرد و سطح پائین مثل یک اصلاح شهری. چه باید کرد؟ گام اول اینست که سیستم حکمرانی نسبت به این پدیده و گروه های فشار جدید آشنا و مصونیت پیدا کند. ساده ترین و البته اولین راه حل اینست که مسوولین ما با چشم باز وارد دنیای واقعی مجازی شوند. با ارتقای هوش هیجانی و عاطفی و ادراکی. حرف بسیار است. بماند بعد. 🔹همشهری @mahdian_mohsen
🔻آتش سطل آشغال ها و غضب الهی 🔻یکم. خاطرتان هست روزهای اولیه اغتشاشات 1401 برخی چه حسی داشتند؟ هرکس در خانه نشسته و غرق اینستاگرام بود، از آتش سطل آشغال ها احساس می کرد نظام سقوط کرده است و اگر برای خرید نان و ماست بیرون نمی آمد باور نمی کرد خبری نیست و هرچه هست دود است. اما هدف از آتش کشیدن سطل آشغال چه بود؟ آتش، چشم ها را می گیرد. در میدان مردم را نداشتند و لازم بود با آتش و دود چشم ها را پر کنند. 🔻دوم. خاطرتان هست روزهای آخر اغتشاشات 1401 چه اتفاقی افتاد؟ وقتی همه چیز رو به پایان و آرامش بود؛ سلاخی شهید عجمیان برای این روزهاست. با آن جزئیات دردناک. اما هدف از آن جنایت چه بود؟ القای ادامه جنگ افروزی.... به همین دلیل به یک خبر جنایتکارانه نیاز داشتند تا پر سرو صدا باشد. خون، چشم ها را پر می کند. 🔻سوم. چرا اسماعیل هنیه را باید بزنند؟ یک شخصیت دیپلماتیک آنهم در میدان غیر جنگی؟ اساسا چرا باید اینهمه کودک و زن و مردم بی گناه را در غزه زیر آتش بکشند؟ مگر کشتار بچه ها نشانه قدرت نظامی است؟ هدف یک چیز است: جنگ میدان در خدمت جنگ اذهان. هدف پرکردن چشم هاست. چشم هایی که باید آتش و خشونت را ببیند تا ذهن منکوب و میخکوب و تخته بند شود. می خواستند یک انگاره را در ذهن ها جا بیاندازند. اینکه ما قدرت داریم و همه جا هستیم. هرچند عده ای در داخل نیز جاهلانه و از سر خودتحقیری همین پروژه را تکمیل کردند اما واقعیت این بود که عملیات تروریستی و جنایتکارانه در همه جای دنیا مذبوحانه و حقیرانه است و البته خیلی به پیچیدگی های عملیات نظامی نیاز ندارد. اما کارکردی فراتر از میدان دارد که اثرش بر اذهان است. 🔻چه تغییری در میدان نبرد افتاده است؟ ماجرا نسبت به گذشته متفاوت است. پیشتر ذهن ها در خدمت میدان بود. امروزه میدان در خدمت ذهن ها. دشمن به این سطح از هوشیاری رسیده است که قبض میدان در گروی بسط و تسلط بر اذهان است. پس آتش میدان برای خاکستر نشاندن بر اذهان است. آتش سطل آشغال ها را اینجا تحلیل کنید. همین دودها برای عده ای زوال عقلی می آورد. 🔻اصل حرف چیست؟ امروز برخلاف گذشته در این جنگ تمام عیار هیبریدی و ترکیبی، میدان در خدمت اذهان قرار گرفته است. جنگ در میدان ساخته می شود تا نبرد در ذهن ها را شکل دهد. ذهن چیست؟ فقط مغز نیست. ذهن روح و روان و هویت و جان انسان هاست. یعنی قوه اراده انسانی. یعنی نظام شناختی و تصمیمی گیری و در نهایت رفتار آدم ها. 🔻امروز دشمن، میدان را به خدمت گرفته است تا پروژه جنگ روانی و جنگ شناختی اش کامل شود. مهمترین ابزار جنگی در میدان نیز ایجاد ترس است. ترس ساختار ذهن را عوض می کند و سلول های مغزی را از بین می برد و موجب استیصال و زوال عقل می شود. دشمن در اغتشاشات 1401 همه ابزارها را بکار بست تا این تلقی را جا بیاندازد که آشوب، قدرت مسلط در خیابان هاست. اما کدام خیابان؟ کدام میدان؟ مردم که بی اعتنا بودند و تماشاگر؛ پس سطل آشغال آتش می زد تا به میدان ذهن ها راه یابد. سطل آشغال را نماد گرفتیم. واگرنه خون ریختن از شهدای مظلوم امنیت نیز کارکردش همین بود. ترس و خشونت ذهنی باید جای غیبت میدانی مردم را پر می کرد. حالا این اراذل و اوباش وقتی ابعاد جهانی می گیرند می شوند رژیم صهیونیستی. زدن زن و بچه در غزه حکمش همین است. شکست حماس میسر نشد و از سویی هر روز رژیم در عالم تحقیر شده است و از سرناچاری باید چشم ها را پر می کرد تا در سایه جنایت و خون، وحشت ایجاد کند. برخی هم باور می کنند. 🔻اما راه حل چیست؟ راه اول چشم باز و رصد کردن دشمن است. دقیق ببینیم .عمیق ببینیم. شکست های دشمن را ببینیم. اما این کافی نیست. راه تکمیلی دیدن قله هاست. تماشای قله های مقاومت، کمک می کند دل ها قرص و محکم شود. جلوه راستین این قله های شجاعت و صلابت نیز شهدا هستند. تماشای چهره شهدا و خواندن وصیت نامه ها و سبک زندگی مجاهدانه آنها و تکریم و سردست گرفتن آنها، میانبر شناختی است. هم آرامش می دهد و هم انسان را آمده قیام می کند. 🔻و آنچه رهبرانقلاب گفت.... رهبرانقلاب در دیدار با مسوولین کنگره شهدا به این تذکر مهم توجه دادند. هم مردم را و هم مسوولین را. هم حوزه نظامی را و هم حوزه فرهنگی و سیاسی را. خلاصه کلام شان این بود: نکند در جنگ روانی دشمن بترسیم و از سر ترس دچار عقب نشینی غیرتاکتیکی شویم که آنروز، روز غصب الهی است......و حالا باید از این تذکر بترسیم. ترس حقیقی و از سر عقل اینست. ترس از غضب الهی. همشهری @mahdian_mohsen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واکنش فوری رهبرانقلاب بعد از تپق های رییس جمهور در مراسم تنفیذ را خاطرتان هست؟ درس اخلاق و معرفت بود. استهزا کننده انقلابی نیست. نقد و اشکال جای دیگریست. همان جا بایستیم. @mahdian_mohsen
🔻چند خبر خوب از جلسه رای اعتماد جلسه اول رای اعتماد به وزرای پیشنهادی دولت برگزار شد و چند نکته قابل اعتنا و البته خرسندساز داشت که برخلاف پیش بینی بدخواهان دولت-مجلس رقم خورد و می تواند شروع مناسبی برای تعامل قوا باشد. مرور می کنیم. 1⃣یکم. رفتار اخلاقی برخلاف فضای مجازی که متاسفانه برخی ادبیات رئیس جمهور محترم را به تمسخر گرفتند، مجلس در نهایت ادب و اخلاق با این مساله برخورد کرد. سهو لسان امری طبیعی است و برای هرکسی ممکن است اتفاق بیافتد. طبیعی است که اگر نقدی هم به عملکرد دولت و یا مجلس باشد در این نقاط نیست. رعایت نظم جلسه و عنایت به سخنان رئیس جمهور نیز از نکات برجسته جلسه عصر بود که برخی بی نظمی های جلسه صبح را هم جبران کرد. 2⃣دوم. برخورد غیرجناحی نوع واکنش مجلس به نامزدهای پیشنهادی دولت فارغ از هرگونه جهت گیری سیاسی و جناحی بود و این در تمام نطق ها چه موافق و چه مخالف مشهود بود. اگر نماینده ای نیز خارج از این منطق عمل می کرد با واکنش دیگه نماینده ها مواجه می شد. 3⃣سوم. نقدهای غیرحیثیتی نقدهای مخالفان به کابینه صرفا از منظر شاخص هایی بود که پیشتر خود دولت محترم بدان اشاره کرده بود مثل تناسب فرد با برنامه یا ترکیب سازنده نامزدها و غیره. نقد مخالفان اغلب از همین منظر و البته از جهت کارآمدی بود و اینطور وانمود نشد که بین مجلس و دولت تقابل راهبردی یا جبهه بندی ایدئولوژیک وجود دارد. 4⃣چهارم. حمایت از کلیات ویژگی دیگر جلسه رای اعتماد مجلس این بود که کلیات کابینه پیشنهادی مورد احترام و اعتنا بود. حتی برخی از مخالف ترین های سیاسی دولت نیز به عنوان موافق کابینه ثبت نام کرده بودند. این ویژگی نیز نشانه خوبی برای همدلی مجلس با دولت است. برخی نماینده ها نیز از اینکه تندروهای سیاسی در فهرست کابینه قرار نگرفتند از رئیس جمهور بابت کابینه وفاق تشکر کردند. 5⃣پنجم. برخورد صادقانه رئیس جمهور خیلی صادقانه با نماینده ها سخن گفت؛ بدون طعنه و یا خدای نکرده از موضع بالا و متکبرانه. پزشکیان تاکید کرد وزرای پیشنهادی را دوست و همراه خود بدنید و آنکه ایراد بیشتری دارد را بیشتر کمک کنید تا نقص های خود را برطرف سازد. همشهری @mahdian_mohsen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دلم برای جمهوری اسلامی سوخت. آقای ظفرقندی باید محاکمه شود نه معرفی برای وزارت. کسی که به کشورش چنین تهمت غیراخلاقی می زند و این میزان خسارت مالی و جانی میسازد، می تواند حافظ جان مردم باشد؟ @mahdian_mohsen
🔻تحلیل های تک خطی از ماجرای مجلس به این فهم ما گرفتار تحلیل های تک خطی و توئیتری هستیم. الزام اختصار کارکتری، باعث شده است فکر و قضاوت مان هم تک خطی باشد. کلا دچار یک عادت تحلیلی شدیم؛ بسیط انگاری حوادث. تحلیل تک خطی یک ویژگی اصلی دارد و ان اینکه باید بسیار ساده شود تا قابل جمع بندی باشد. برای همین در اکثر اوقات در تحلیل های توئیتری یک نتیجه بیشتر وجود ندارد. ماجرای یا سیاه است یا سفید. ادم های یا خائن می شوند یا خادم. طبیعی است که سرریز این تحلیل ها به دیگر رسانه های اجتماعی نیز همین سوگیری نادرست را ایجاد می کند. 🔻اما ابعادی که در تحلیل تک خطی نیست چیست؟ 🔻معتقدم اقای پزشکیان اشتباه کرد از رهبرانقلاب اسم آورد. دلائلش روشن است و عبور کنیم. به نظرم یک یا دو وزیر پیشنهادی باید به دلیل نسبت با اغتشاش و فتنه حذف می شدند. این نیز احتمالا روشن است. 🔻حالا این حرف ها چه تفاوتی با خطای تحلیل تک خطی دارد؟ ثمره نهایی خطای تحلیل های تک خطی اینست که افراد احساس شکست می کنند. احساس ناامیدی از آینده. احساس اینکه همه یا اکثرا خائنند. احساس اینکه تا همه را تکفیر نکنند دلشان خنک نمی شود. اما تحلیل چند وجهی ثمره اش اینست که اشکال را می بیند اما جامع تحلیل می کند و دچار مطلق انگاری نمی شود. ویژگی تحلیل جامع اینست که در نسبت با واقعیت شکل می گیرد. 🔻اما آنچه باید روشن شود چیست؟ حالا که ماجرا روشن شد بیائید کمی فکر کنیم. چرا؟ دقیقا چرا رهبرانقلاب با این لیست همراهی کردند؟ چه تفاوتی بین ما و رهبری وجود دارد که ایشان اجمالا تائید می کنند و ما برنمی تابیم و به خسارت محض میرسیم؟ دقت کنیم بالاخره رهبرانقلاب اجمالا این افراد را برای تصدی وزارت خانه ها تائید کردند. ممکن است بگوئیم از بین نامزدهای که پزشکیان آورده است رهبری تائید کردند. درست است. مجلس هم با همین استدلال حق داشت رد کند و بگوید دولت گزینه بهتری بیاورد. اما باز دقیق شویم. رهبری انقلاب همین گزینه را می توانستند رد کنند. اما نکردند. اگر انقدر مثل ما ماجرا را حیثیتی می دیدند باید رد می کردند. فرق تحلیل ما و ایشان چیست؟ به نظرم ریشه همه بحث ها اینجاست. 🔻بجز علت ها به حکمت ها هم فکر کنیم. چه بسا لازم بود خبر درز کند تا یک واقعیت را پیش روی ما قرار دهد. فرق تحلیل ما و رهبری انقلاب. چه بسا حکمتش اینجاست. 🔻این تفاوت ها کجاست؟ دقیق تر شویم. 🔻یکم. رهبرانقلاب پذیرفتند که مردم به یک جهت گیری سیاسی منسوب به غیرانقلابی رای دادند. احتمالا خیلی از ما ها هنوز در فضای انتخاباتیم و دوست داریم کابینه دلخواه ببندیم. پس گام اول پذیرفتن واقعیت است. حالا رهبرانقلاب با همین واقعیت می خواهند کشور را جلو ببرند. با خودمان مرور کنیم. ببینیم ما نیز در دل همین نیت داریم؟ چه بسا اگر نیت مان این بود همچنان در دعوای جلیلی ها و قالیبافی ها نمی ماندیم. 🔻دوم. رهبرانقلاب از دولت ها حمایت می کنند. حمایت حداکثری رهبری انقلاب دلیل روشن دارد آنهم صلاح مردم و کشور و انقلاب است. این دولت موفق شود موفقیت همه است. پس حمایت نیز شد یک اصل. در شعار نمانیم. اگر حمایت را پذیرفتیم لوازمی بر آن حاکم است. یعنی باید کمک کرد آنچه رئیس جمهور فکر می کند درست است، همان پیش رود تا بعدا نگویند نشد و نگذاشتید. نقد و اصلاح نیز در مسیر اجرا. 🔻سوم اینکه رهبرانقلاب آدم ها را صفر و یک نمی بینند. آدم ها به دو دسته خائن و خادم تقسیم نمی شوند. نگاه حذفی ندارند. شاخص ارزیابی تعیین می کنند اما می دانند که آدم ها را نمی توان از آسمان آورد. همین ها هستیم که هستیم. آدم ها نقطه قوت دارند و ضعف . باید جمع زد. شرایط آدم ها را می بینند. همه نمی توانند بصیرت انقلابی داشته باشند. یکی ممکن است یک جا اشتباه کندو بعدا پیشمان شود. راه بازگشت برای آدم ها می بینند. برای همین است با امثال لاریجانی و انصاری و احمدی نژاد و غیره هم کار می کند و حذف شان نمی کند. اساسا هنر رهبری انقلاب اینست که با همین افراد انقلاب را سمت قله برده است. 🔻چهارم. رهبرانقلاب پیچیدگی اجرا را می بیند. آرمان خواهی را بدون واقع نگری توهم می داند. می داند که اصل اول حرکت کشور است. توقف کشور به دلائل طبیعی طی پنج ماه اول سال خسارت بالایی به کشور زده است. باید کشور حرکت کند. باید وزرا تعیین شوند تا چرخ کشور بچرخد. اصلاح باید در حرکت صورت گیرد. کشورتاب و تحمل توقف بیش از این ندارد. 🔻خلاصه اینکه جامع ببینیم. تحلیل مان را به افق تحلیلی رهبری انقلاب نزدیک کنیم. امیدوار باشیم و صبوری کنیم. وظیفه و تکلیف ما این روزها چشم به چشم رهبری است که چه چیز را هدف گرفتند؛ هدف اصلی نیز فقط کمک به دولت است تا کارهای انقلاب و مردم پیش رود. @mahdian_mohsen
🔻توجه دادن به "معنا" در کلام اربعینی رهبرانقلاب 🔻در سخنان امروز رهبر انقلاب  تعبیری است که به این فهم نقطه کانونی سخنان ایشان در جمع عزاداران اربعین است : "معنا".... ضرورت  معنا بخشیدن به زندگی... . 🔻اما رهبرانقلاب این تعبیر را به چه بهانه ای بکار بردند؟ ابتدا به مفهوم "معنا" بپردازیم و مجدد برگردیم. معنا چیست؟ "معنا" عبور از ظاهر است اما فراتر از "معنی". معنی با معنا متفاوت است. معنی ترجمه یک لفظ یا جمله است. اما معنا توجه کردن به لفظ در نسبت با موضوعات دیگر است. معنا نگاه به لفظ در مجموعه وسیعتری از موضوعات است. معنا دادن به امور مثل روح بخشیدن بدانهاست نه صرفا ترجمه آنها. 🔻یک نمونه آشکار آن همین راه پیمایی اربعین است. "معنی لفظی" راه پیمایی، ابزار رسیدن است. "معنی معنوی" راه پیمایی اجر و ثواب بردن از قدم برداشتن در راه کربلای معلی است. اما ما از راه پیمایی اربعین همین می فهمیم؟ صرفا برای ثواب طی طریق می کنیم؟ خیر. ما از راه پیمایی اربعین، مانور شیعی و بلکه نهضت ازادی خواهان جهان می فهمیم. حماسه ای چشم پرکن که ناچارا و از سر انفعال رسانه های مستکبر دنیا آنرا سانسور می کنند. این پیام حماسی، معناست. 🔻ازین دست مثال ها زیاد است. چایی دادن در مجلس امام حسین و چایی دادن در مهمانی شخصی "هم معنی" است اما در "معنا" متفاوت. تفاوت ایندو در "روح حاکم" بر چای هیات است. این همان معنایی است که در نسبت امر قدسی مهمتری از معنی اش  پیشی می گیرد. 🔻برگردیم به سخنان رهبر انقلاب. سخنان کوتاه رهبرانقلاب چند تحذیر داشت که بسیار برای این روزهای ما کارگشاست. هم از جهت معنی و هم معنا.... بااین توضیح عبارت های رهبرانقلاب در جلسه اربعین را مرور کنیم. 🔻یکم. مبارزه جبهه حسینی و جبهه جور و باطل هم پیش از امام حسین بود و هم  هست و هم ادامه دارد. 🔻دوم. حرب لمن حاربکم همیشه به معنی اسلحه دست گرفتن نیست. به معنی درست فکر کردن و درست سخن گفتن و درست شناسایی کردن و درست به هدف زدن است. 🔻سوم. جنگ اشکال مختلف دارد. یک دوره شمشیر و یک دوره اینترنت و هوش مصنوعی... سپس توضیح می دهند که اگر اینطور فکر کردیم زندگی معنا پیدا می کند. اما این تعابیر می تواند "معنی" عبارت هم باشد. "معنا" از کجا می آید؟ آنجایی که در خطاب به جوانان متدین و امام حسینی می گویند. اینکه فرمودند جوانان قدر بدانید. میدان وسیعی در اختیار شماست. اقدامات ما یک وقت در محیط دانشگاه و محیط اجتماعی است. یک وقت در راه کربلا و فلسطین. فرمودند این مسیری است که انقلاب برای ما بازکردند و اگر استفاده نکنیم دچار خسران شدیم. 🔻معنا اینجاست... انقلاب به همه ابعاد زندگی شخصی و اجتماعی ما معنا و آنرا ارتقا داده است. امروز ثواب فردی یک راه پیمایی رنگ مانور حماسی شیعه می گیرد. اگر اینطور به مسائل نگاه کنیم در ظاهر امور نمی مانیم. بلکه این معنی و معنای امورست که تکلیف انقلابی مارا تعیین می کند و نه ظاهر آن. بااین مقدمه نقش تاریخی مان را نیز در هر میدانی دقیقتر می فهمیم. 🔻لب کلام... همچنان جنگ است. جنگ میان حسینیان و یزیدیان. هدف نیز نصرت امام زمان علیه السلام و یاران وفادارشان  است. تنها میدان مبارزه تغییر کرده است و البته ابزار جنگ تنها سلاح نظامی نیست. و نقش تاریخی من و شما نیز در همین معناست. اگر زندگی دنیایی را با این رنگ معنا بخشیدیم، هر قدم و نفس مان حماسه است و مجاهدت. همشهری @mahdian_mohsen
🔻«گناهکاران بی‌گناه» 🔻آیا حکم دو خطاکار در فتنه 88 در مقایسه با اغتشاش 1401 یکی است؟ 🔻پیشنهاد می‌کنم تا پایان متن همراه باشید. مهم‌ترین تفاوت فتنه 88 با اغتشاش 1401 در همین عنوان فتنه است. سال 88 به معنای واقعی کلمه فتنه بود. فتنه یعنی امتزاج حق و باطل. یعنی شرایط چنان غبارآلود بود که حق از باطل قابل تشخیص نبود. آنچه رهبرانقلاب در آن سالها به عنوان "این عمار" می‌فرمود به واسطه همین غبار سیاسی بود. نقش جناب عمار در جنگ صفین همین بود که شبهه را برای صحابه رفع کند تا حق از باطل نمایان شود. در آن سال دو دسته افراد داشتیم. یا اهل فتنه یا مفتون و فتنه‌زده‌ها. در آن شرایط عده ای حق داشتند دچار فتنه و خطا شوند اما خواص خیر. برای همین آنروزها روز آزمایش خواص بود. اما سال 1401 فتنه نبود. همه چیز عیان بود. از لحظه اول باطل از حق جدا شد. باطل در نمایان‌ترین حالت خودش جلوه کرد. پس ظاهرا خطا در این سال نابخشودنی‌تر است. اما واقعا چنین است؟ 🔻به این فهم آنکس که در سال 1401 دچار خطا شد نسبت به فتنه گر 88، گناهش قابل گذشت است. اما چرا؟ اگر سال 1401 ماجرا فتنه نبوده و همه چیز شفاف و آشکار بوده است چرا گناه خطاکاران آن سال کمتر است؟ 🔻دلیل را باید در جبر رسانه‌های اجتماعی دید. جبری که منجر به مسخ رفتاری آدم‌ها می‌شود؛ رفتار و نه علم. اساسا افراد در این جبر شناختی به درستی و غلطی امور توجه نمی‌کنند. اینجا اساسا عرصه حق و باطل نیست. زیستگاه شبکه‌های اجتماعی عرصه اقدام شبکه‌ای است. افراد بی آنکه بفهمند و بخواهند در یک تونل شبکه‌ای از افراد یک شکل و یک صدا، تبدیل به ربات می‌شوند. تبدیل به انسان مسلوب الاراده می‌شود که نمی‌فهمد چطور گرفتار خطای شناختی و حتی رفتاری می‌شود. 🔻این خطای شناختی ناشی از همگرایی و همگروهی و همرنگی، مختص نوجوان و جوانان کم سن و سال نیست. در این جماعت ضریب خطا بیشتر است چون زمان بیشتری در فضای مجازی‌اند. اما متاسفانه باید گفت که همه را در گیر می‌کند؛ حتی خواص. ولو افرادی که حق و باطل برای آنها روشن است. برای اینکه یک مثال نسبتا روشن بزنم به ادراک و رفتار یک پزشک که در جمع رفقا دست به سیگار یا قلیان می زند، توجه کنید. او حتما از عوارض دخانیات می‌داند. اما در جمع دوستان و فامیل که همه به او سیگار تعارف می‌کنند ممکن است دچار خطای جمع‌پذیری شود. یا فردی را تصور کنید که می‌داند مرده ترس ندارد چون علم دارد هیچ کاری از او ساخته نیست اما حاضر نیست کنارش باشد. این ترس غیر از علم اوست. دقت کنیم که خطای شناختی غیر از خطای علمی و اعتقادی است. بیشترش بماند. 🔻اغتشاش 1401 را از این منظر ببینید. سهم شبکه‌های اجتماعی و جبر ناخواسته در شکل‌گیری ذهنیت غلط و رفتار نادرست را دقیق اندازه‌گیری کنید. خواهید دید که ماجرا در این سال متفاوت از آشوب در همه دوره‌های گذشته است. برای همین است که اصلاح و قانونمند کردن فضای مجازی مهمتر از بگیر و ببند امنیتی و قضائی است. شاید علت اینکه رهبر انقلاب از روز اول اغتشاش 1401 با این ماجرا متفاوت از فتنه های گذشته رفتار کردند و متهمین این عرصه را مورد بخشش قرار دادند از همین جهت باشد. 🔻اینهمه را نوشتم تا همین یک جمله؛ اگر فکری برای حکمرانی مجازی نکنیم با "گناهکاران بی‌گناهی" مواجه می‌شویم که از نزدیک‌ترین‌ها و یا مورد اعتمادترین‌های ما هستند. وحشتناک است؛ نیست؟ همشهری @mahdian_mohsen
✅چطور دوقطبی می سازیم؟ چطور نسازیم؟ 🔸اخیرا یک سخنران مشهور در ذم دوقطبی نکاتی داشتند که محل اختلاف شده است. 🔸اختلاف سر چیست؟ یعنی عده ای موافق و عده‌ای مخالف دوقطبی اند؟ خیر؛ یعنی ظاهرا بله. ولی اساسا محل اختلاف اینجا نیست. اجازه دهید صریح بنویسم. خیلی بعید است کسی موافق دوقطبی باشد. در غیر اینصورت یا جاهل تودرتو است یا دارای خباثت درونی است. 🔸دوقطبی آنقدر شنیع است که شاید کمتر نهی و انذار سیاسی در کلام رهبرانقلاب این میزان بسامد داشته باشد. دوقطبی آنقدر زیانده است که حتا افزایش مشارکت انتخاباتی از طریق دوقطبی نیز مذموم است. 🔸پس اختلاف کجاست؟ اختلاف در مرز انتقاد و رقابت با دوقطبی سازی است. مصداق امروزش تعامل با دولت است. خیلی ها نمی دانند چطور می شود هم منتقد و مطالبه کننده از دولت باشیم و هم اهل وفاق و همدلی. مرز ایندو کجاست؟ 🔻اولا اجازه دهید این جمله را بنویسم. این اختلاف بین کسانی است که این روزها دغدغه انقلاب اسلامی دارند. چه آنکه فراموش نکردیم آنها که اهل کاسبی و مکر و دغلکاری بودند با دولت شهید رئیسی چه کردند و چه دل ها از این حقد و کینه ها سوزاندند. بگذریم. اما این اختلاف اصلش ارزش مند است. نشان می دهد در جبهه انقلاب هردو دغدغه وجود دارد هم نقد و هم وفاق. 🔸اما دوقطبی؛ اگر قدر و اندازه دوقطبی دقیق شود و از یک مفهوم کلی و بدون مرز خارج شود، بسیاری از مشکلات رفع می شود. ✅دوقطبی چه نیست؟ هر دوئی و دوگانه ای دوقطبی نیست. هر اختلاف و رقابتی هم. ✅دوقطبی چیست؟ دوقطبی زمانی شکل می گیرد که یک سوی ماجرا را حق مطلق و سوی دیگر را باطل محض بدانیم. چنین جبهه بندی رقابت را حیثیتی و یک تعصب ایدئولوژیک درست می کند. ✅کسی که دوقطبی میسازد دنبال چیست؟ پروژه اهریمن سازی برای قطب مقابل. به نحوی که کاملا حذف شود. رقابت نه؛ حذف. 🔸این تعاریف کافی نیست؟ بسیار خب. باید به نتیجه و ثمره دوقطبی نزدیک تر شویم تا روشن تر شود. ✅دوقطبی از کجا شناخته می شود؟ یکم نزاع ساز است. دوقطبی ها تا پائین ترین سطح نهاداجتماعی یعنی خانواده امتداد دارد. در میان شخصیت های سیاسی ورسانه ها متوقف نمی شود و تا سرسفره مردم کشیده می شود. دوم رخوت ساز است. افراد یا در نزاعند یا ساکت و گوشه نشین در سیاست. هرکس خود را در دوقطبی ها نبیند دچار مارپیچ سکوت شده و خود به خود حذف می شود. ✅با مخاطب چه می کند؟ ذهن دردوقطبی ها قالب بندی می شود بین این و آن. صفر یا یک.سیاه یا سفید. استقلال یا پرسپولیس. نتیجه اینکه ذهن نمی تواند طیفی تحلیل کند. مخاطب هرنوع فرد یا فکری را تنها در این دو دسته تحلیل می کند. یا با منی یا با او. یا اهل جنگ یا سازش. یا وفاق یا نفاق. یا مرگ یا زندگی. یا اصلاح طلب یا اصولگرا. در نهایت اینکه ذهن هیچ کس و هیچ موضوعی را بدون برچسب نمیتواند تحلیل کند.کوررنگی تحلیلی ایجاد می شود. در نهایت اینکه قضاوت ها حدی و هیجانی می شود و اراده و رفتارها و واکنش ها عصبی و نابخردانه میشود. ❇️تا حدی اثر دوقطبی روشن شد. حالا یک قاعده؛ هرکس به اثر کلام و نقد و مطالبه و کامنت و توئیت و متنش توجه کند. اگر نقطه پایان را گذاشتیم و بجای رشد قوه تحلیلی و استدلالی مخاطب، عصبیت او را بیشتر کردیم یعنی خطا رفتیم. 🔻روشنتر؟ اگر در پایان متن، مخاطب نتوانست گزاره های ظاهرا متعارض را باهم جمع کند یعنی خطا کردیم، ولو با هر نیتی. مثلا بین نقد و وفاق. بین همدلی و مطالبه گری. بین رقابت با دوستی. بین آرمان با واقعیت. بین اصلاح طلبی با اصولگرایی. بین جلیلی با قالیباف. بین اخلاق و عقلانیت با مصلحت. بین عدالت با قانون واخلاق. بین دفاع از ارزش ها با مدارای تربیتی و .... 🔸یک نکته هم در انتها؛ ✅آیا دوقطبی مقدس هم داریم؟ بله. به تعبیر رهبرانقلاب تنها دوقطبی واقعی، دوقطبی انقلابی و ضدانقلابی است. این دوقطبی مقدس در داخل وحدت می سازد و کل جامعه را با همه اختلافات رنگین کمانی مقابل دشمن به وحدت می برد. ✅چه باید کرد؟ این 2 گزاره را به خاطر بسپاریم. یکم. هر کس با هر نوع گرایش در جبهه انقلاب تعریف می شود. قطب مقابل تنها و تنها ضدانقلاب است نه حتا غیرانقلابی. یعنی کسی که مقابل انقلاب شمشیر کشیده است. جبهه انقلاب طیف است. یک سویش مجاهدین ویک سو قاعدین. اما همه در سایه انقلابند. دوم. هیچ موضوع یا راه حلی حیثیتی نیست و قابل بحث و گفت وگو است. هر کس ممکن است یک موضوع را از زوایای مختلف ببیند. بنابراین رقیب نباید حذف شود. به روشنگری اندیشه نیاز داریم و نه حذف اندیشه. @mahdian_mohsen
🔻نگران برای وفاق جای نگرانیست؛ چرا؟ رئیس جمهور محترم به درستی از وفاق گفت. هرچند اهمیت وفاق برای امروز نیست. همیشه وفاق اصل است. در گذشته هم وفاق ضرورت داشت. اینکه عده ای توجه نکردند و با بداخلاقی و بی انصافی بر دولت مستقر تاختند، بماند؛ چه دل ها از این نامروتی سوخت. وفاق ضروری است. فرمود: "موفقیت دولت موفقیت همه ماست." هر کس به خودش رجوع کند و ببیند اگر در دل چنین باوری ندارد باید نگران خودش باشد. باید چاره ای کند و تدبیری سازد. اگر رئیس جمهور محترم از وفاق هم نمی گفت باید برای برقراری وفاق خون دل خورد و عرق ریخت. مگر بدون وفاق پیشرفت میسر است؟ 🔻وفاق چیست؟ وفاق تنازل است. یعنی بی آنکه کسی از اعتقاد و گرایش خود عدول کند برای هدف مشترک از موضعش تنازل کند. متن ساده است هرچند عمل بدان به سادگی متن نیست. 🔻حال نگرانی برای چیست؟ اینکه عده ای به نام رئیس جمهور محترم، وفاق را نقاب سازند و اسم رمز عبور از وفاق. افرادی که در جریان فتنه 88 و 98 و اغتشاش 1401 سهم داشتند چطور ممکن است اهل وفاق شوند؟ چطور ممکن است شعار وفاق رئیس جمهور را پیش برند؟ چطور ممکن است دور آرمان رئیس جمهور حلقه شوند؟ یقین داریم دور از چشم آقای رئیس است. خلاصه نگرانی برای وفاق؛ دلسوزی برای صداقت رئیس جمهور است. 🔻از اینرو چند پیشنهاد به دولت محترم؛ 1⃣یکم. برای وفاق خط قرمز قائل باشیم. اینکه وفاق تا کجاست؟ خط قرمز اصل انقلاب است ولاغیر. اما این مرز را مرزبان باشیم. 2⃣دوم. برای وفاق عزیمت قرار دهیم. اینکه قرار است با وفاق چه هدف مشترکی را رقم زنیم. مساله مشترک خودش وحدت ساز است. 3⃣سوم. برای وفاق پیش از دیگران هزینه دهیم. پیشرو باشیم. الگو شویم. دیگران ببینند که پرچم وفاق را اهلش بلند کردند. 4⃣چهارم. برای وفاق متعصب باشیم. از وفاق صیانت کنیم. رعایت وفاق خودش خط قرمز است. اجازه ندهیم اصل وفاق آسیب ببیند. آنکه وفاق را شکسته است و به این نام شهره است نمی تواند وفاق ساز باشد و از وفاق بگوید. حرمت امام زاده را متولی باید نگه دارد. بر این نام و تحقق آن متعصب باشیم. 5⃣پنجم و دست آخر برای وفاق شاخص قرار دهیم. شاخص اثرگذاری وفاق زمانیست که رافت و همدلی و تعاون بین مردم بیش از گذشته احساس شود. وفاق حقیقی آنجاست؛ کف جامعه نه تصنعی در اتاق احزاب. ثمره وفاق را مردم باید بچشند و میان خود حس کنند. مردم صداقت را در این شعار ببینند، باور می کنند و جلوتر از بقیه خواهند بود. خلاصه اینکه باید برای وفاق نگران بود و از آن خالصانه صیانت کرد. همشهری @mahdian_mohsen