eitaa logo
کشکول|محسن مهدیان
3.6هزار دنبال‌کننده
405 عکس
131 ویدیو
3 فایل
روزنامه‌نگار. ارتباط با ادمین @mohsen_mahdian
مشاهده در ایتا
دانلود
✅این جمله امام را خواندید؟! برای انقلابی ها... برای اصولگرا و نواصولگرا و اصلاح طلب.... حضرت امام در نامه ای به سیداحمدآقای خمینی، تعبیری درباره مردم دارند که شاید ندیده باشید. می نویسند: "...و ملت انقلابی ایران که جانم فدای یک یک آنها..." جان امام فدای یک یک مردم؟ امام که اهل غلو نیستند. "فقیه" و "عارف" و "ولی امت" که خدای نکرده حرف ذوقی نمی زنند؛ پس این جمله یعنی چی؟ جانم فدای تک تک؟ یعنی خلافکار و دزد و ضدانقلاب هم؟ رهبر انقلاب هم چنین تعبیری دارند: "... بنده به تک تک این ملت اعتماد دارم..." به تک تک شان؟ اصولگراها نسبت شان را با این شعارها دیده اند؟ اصولگرایی که تمام شد؛ انقلابی ها چطور؟ این جملات را متوجه نباشیم، نمی شود کار انقلابی در تراز امام و رهبری کرد. این جملات اشاره به حقیقت انسانی این مردم دارد که با انقلاب رشد کرده است. جان امام فدای "منِ" حقیقی مردم است. آن "من" ی که آغشته به فطرت الهی و مشحون از توحیدست. این "من" اشتباه نمی کند؛ این "من" میزان است. انقلاب این جان حقیقی مردم را رشد داده و متوجه فطرتش کرده است. انقلاب به مردم قدرت تفکر و عزت نفس و کرامت داده است؛ این مردم ولو اشتباه کنند بازهم در پازل نقشه خمینی اند. در زمین اسلام اند ولو با خطای در تشخیص. چرا؟ ✅بدترین اخبار سیاسی را با این نگاه تحلیل کنید. دی ماه خیلی تلخ بود. اما این مردم معترض چه کسانی بودند؟ مردمی که احساس می کردند باید برسرنوشت خود مسلط باشند؛ این یعنی احساس کرامت نفس. چنین مردمی در پازل انقلاب قرار ندارند؟ امام اول انقلاب فرمود "شما مردمی بودید که از یک پاسبان در بازار فراری بودید". اما امروز به مدد انقلاب، چنان عزتی دارند که برای سرنوشت خود می جنگند. کسی که یقین یافت سرنوشت اش دست خود اوست، اگر مصداق را درست تشخیص دهد قدرت قیام برای خدا دارد. واگرنه عابد منکوب مقابل طاغوت که خودش را مسلوب الاراده مقابل ظالم می بیند که قدری ندارد. این رشد عزت نفس با انقلاب نبود؟ عده ای امروز رهبری را نقد می کنند. ممکن است در نقدشان ادب هم نکنند. تندی هم داشته باشند. اما چه می گویند؟ رهبری را با چه محکی نقد می کنند؟ می گویند عدالت ندارد، مقابل آزادی است، با فساد مبارزه نمی کندو غیره... این مردم منتقد رهبری هم رشد کرده اند. هدف شان از نقد رهبری تعالی است؛ هرچند به جهت کم کاری امثال من در تشخیص مصداق دچار اشتباه اند. امام می گفت "این ها که انقلاب کردند روزگاری در کاباره ها بودند." این مردم همان ها بودند که سرخوشی شان دیدن شاه مملکت در جشن هنر شیراز بود. اما امروز ولی شان را با معیارهای اسلامی نقد می کنند؛ ولو با خطای دید. اینها نیز در پازل و نقشه انقلاب خمینی اند. نیستند؟ اگر با این معیار مردم را تحلیل کنیم و "من" واقعی این مردم را مخاطب اصلی بدانیم، خواهیم دید که دختر خیابان انقلاب نیز در پازل انقلاب است. تا اینجا حرف تمام است. روشن است که منکر خطاها نیستم. اما مهم است که خطا را به تشخیص مصداق ها حواله کنیم یا دل و قلب شان. اگر با امام و رهبری میان مردم رویم و دست مان در دست نظام اندیشه آنها باشد، جز روشنائی و پیشرفت مردم و حرکت معنوی انقلاب نخواهیم دید. آنوقت در کوران تلخی و سیاهی های ظاهری، افسردگی نمی گیریم... @mahdian_mohsen
فقط یک نگرانی می مونه... @mahdian_mohsen
اگر فیلتر نشه؛ بدون تردید با یک پروژه پیچیده امنیتی مواجهیم. بهتر ازین نمیشد جبهه انقلاب را در یک نزاع نفسگیر خلع سلاح کرد. برای رئیس جمهور هم نقش تعریف کردند. #پروژه_نفوذ @mahdian_mohsen
زبان بیگانه میان مردم و حاکمیت قدیم ها وقتی می خواستند جوان متعرض به ناموس مردم را نصیحت کنند می گفتند: " مگه خودت خواهر و مادر نداری؟" این جمله ساده چه نقشی داشت؟ یک اصل دینی به نام ظلم را برای جوان درونی و محسوس می کرد. وظیفه این تعبیر عامیانه، مبدل و ترجمه ای برای یک مفهوم دینی و اخلاقی بود. مشکل امروز ما نبود همین جنس مبدل است. پیام بین "حاکمیت" و "مردم" بدرستی منتقل نمی شوند. با یک بیگانگی دوسویه مواجهیم. هر دو طرف هم ممکن است سهمی از حق داشته باشند، اما این بیگانگی زبانی باعث "نارضایتی" و "عصبیت سیاسی" می شود. مردم احساس می کنند حاکمیت حرف زور می زند و حاکمیت هم از زبان مردم، برداشت موهوم دارد. به همین ماجرای تلگرام توجه کنید. دوطرف ماجرا برای هم رجز می خوانند و فقط اعلام موضع می کنند. اساسا حرفی بین مردم و حاکمیت رد و بدل نمی شود، چون بنای انتقال پیام نیست. نه اینکه هیچ حرفی رد و بدل نمی شود؛ بلکه حرفی از جنس فهم و مطالبه طرفین رد و بدل نمی شود. یکسو می گوید پیام رسان شما کارآمد نیست و دیگری می گوید امنیت دارد. ازین مثال ها بسیارست. مثلا مردم علت حضور فعال ما در سوریه را متوجه نمی شدند؛ تاوقتی رهبری می گویند "اگر با داعش در سوریه نجنگیم باید اینجا بجنگیم" و ماجرا از یک "نزاع ایدئولوژیک" به یک "تدبیررفاهی و امنیتی" تبدیل می شود. دقت شود این "تنزل" ماجرا نیست؛ "تنزیل" است. پیام تنزیل یافته، همچنان "خواص پسند"، ولی "عوام فهم" است.  دهها مثال ازین جهت وجود دارد. کم کاری از کیست؟ از گوش مسئولین؟ از زبان مردم؟ از فهم طرفین؟ اشکال در حلقه های واسط رسانه ایست که وظیفه مبدلی را بدرستی انجام نمی دهند. رسانه انقلاب وظیفه دارد مسائل حاکمیتی را به "زبان محسوس" مردم ترجمه کند نه اینکه صرفا "جارچی" طرفین باشد. ما به یک مبدل نیاز داریم که حتا بحث های پیچیده نظامی را هم تا سر سفره مردم امتداد دهد. تا توفیقات نظام را به زبان محسوسات و سبک زندگی مردم تبدیل کند. ما مترجم نیاز داریم. مترجم هایی که هم زبان "تصدی گرایانه حاکمیتی" بداند و هم ادبیات "مطالبه گرایانه مردم" را متوجه شوند. تا چنین مبدل و مترجم هایی شکل نگیرد این بیگانگی زبانی مانع تحقق اعتماد می شود. @mahdian_mohsen
رهبری: جای شما بودم یقه پاره می کردم فاصله اقتصاد مقاومتی با اقتصادمتعارف در همین جمله است. وزیر کار راه را درست رفته است، اما بازهم از رهبری تذکر می گیرد. @mahdian_mohsen
تصمیم هوشمندانه خروج آمریکا از برجام را باید بفال نیک گرفت. کشوری که از ابتدا در اجرای برجام مانع تراشی می کرد امروز امضایش را هم برداشت؛ این اتفاق سرجمع مثبت است. اما واکنش نظام نیز به این تصمیم به چند جهت هوشمندانه بود. یکم. تاخیر در بهم زدن بازی برجام، باعث می شود اجماع جهانی علیه آمریکا در این موضوع شکسته نشود. این اجماع آثار مهمی دارد که از جمله آنها شکست جبهه واحد جهانی در تقابل با پروژه موشکی ایران است. دوم. از بهار چینش و میوه وحدت داخلی علیه آمریکا و تجربه آمریکاشناسی بهره می برد و اجازه دو دستگی وبازی سازی مرعوبین نظام سلطه را نمی دهد. سوم. جای پای آمریکا در هزینه سازی اقتصادی در داخل و نظام بین الملل را پاک نمی کند و موجب آدرس های غلط نمی شود. چهارم. قدرت چانه زنی جمهوری اسلامی را از طرف اروپائی برجام افزایش می دهد. اروپائی ها از امروز مجبورند برای حفظ ابروی برجام که آبروی آنهاست، همراهی بیشتری نشان دهند. اما این تصمیم در این نقطه نباید متوقف شود. اول اینکه از امروز تلاش برای سامان دادن به اقتصاد داخلی باید ده چندان شود. ثبات بازار ارز و تکیه برتوان اقتصاد داخلی و تقویت فعالان این حوزه و پرهیز از حاشیه سازی های فرصت سوز، باید آثار این عهدشکنی را کم کند. دیگر اینکه خروج از برجام بشکل یک گزینه جدی مقابل اروپائی ها و در دستور کار باشد و دولت با رصد رفتار و تصمیم آنها، مردم را در جریان تحولات قرار دهد و افکارعمومی را مهیای تصمیم نهایی سازد. و اما؛ حرف تمام نشده است. این تصمیم هرچند هوشمندانه و گزیرناپذیر؛ اما ناتمام است. سوال اینست که با شکست غرور ملی چه می توان کرد؟ بدون تردید این واکنش جبران این ضایعه نیست. این ضایعه بزرگ اقدام تلافی جویان می خواهد نه دیپلماتیک. @mahdian_mohsen
چنین است سرنوشت غربزدگی از #کدخدا به #موجود_مزاحم رسیدند... @mahdian_mohsen
چرا رهبری برجام را آتش نزدند؟ از دیشب تا حالا یک سوال ساده ذهن من و شما را درگیر کرده است: مگر نه اینکه رهبری فرمودند اگر آمریکا برجام را پاره کرد ما آنرا آتش می زنیم؟ پس چرا چنین نشد؟ چرا از برجام خارج نشدیم؟ چرا باید مذاکره مجدد با اروپائی ها را تجربه کنیم؟ ابتدا یک پاسخ ساده و مقدماتی: اگر آتش بر برجام با فاصله یک یا چند ماهه صورت گیرد، نظام به وعده اش عمل نکرده است؟ پاسخ مثبت است. خروج آمریکا از برجام به معنی پایان برجام است. اساسا برجامی نیست که بمانیم. اما اعلام خروج می تواند با امتیازات و دستاوردهای بیشتری همراه باشد. چرا؟ اول اینکه پیام شعله بر برجام چیست؟ به نمایش بردن عزت ملی. با چنین هدفی اگر عقب انداختن این زبانه آتش، ملت و کشور ما را عزیزتر کند نباید ازین فرصت استفاده کرد؟ احتمالن تائید می کنید. برگردیم به سوال اصلی؛ مگر آورده توقف در برجام چیست؟ چرا رهبری باید حاضر شوند زمان دهند؟ پاسخ به این سوال دو دسته جواب دارد. دسته اول را گذرا مرور کنیم.  آمریکا با خروج از برجام به اجماع جهانی محکوم شده است. این محکومیت تاریخی برای جمهوری اسلامی یک فرصت است. فرصتی است تا حقانیت این نظام و مردم را به نمایش گذارد. سه کشور اروپائی به روشنی نسبت به این رفتار آمریکا موضع گرفتند. اعلام خروج فوری این فرصت را از ما می گرفت و اجماع ضدآمریکایی را به حاشیه می برد. دسته دوم اما مهمترست. امروز فصل چیدن میوه برجام است. بهار برجام برای ملت ماست. برای این روزها چه هزینه ها که ندادیم. قدرت هسته ای مان تضعیف شد تا این روزها به بار نشیند. اگر صدها ساعت سخنرانی و هزاران فیلم و کتاب و غیره، تولید می شد، نمی توانست فهم مردم از نظام سلطه را در این سطح رشد و تعالی بخشد. این رشد آگاهی ها را نباید دست کم گرفت. نیروی محرکه انقلاب در ذهن ها و اراده مردمست. همین اقتصاد مقاومتی نیز معطل مجاهدت مردمی است. مردم ابتدا باید به جهت انگیزشی تقویت شوند. رهبری "مَدرس آمریکاشناسی در برجام" را به یک "منبر تاریخی" تبدیل کردند. حلقه نهایی همین پروژه، غرب شناسی است. رهبری فرمودند به اروپا هم اعتماد ندارم؛ اما خواستند شناخت جامعه نسبت به غرب در یک فرآیند طبیعی تکمیل شود. آخرین تلاش دولت برای تضمین گرفتن از غرب، واپسین حلقه غربشناسی برای ملت است. رهبری روزگاری فرمودند به آینده مذاکرات هم بدبینم. اما همان مذاکرات را به نام نرمش قهرمانانه کلید زدند تا جامعه رشد کند؛ چنین هم شد. نه تنها ملت که مسئولین هم عبرت گرفتند. در یک دوره چند ساله، آنان که به "کدخدایی آمریکا" باور ایدئولوژیک داشتند ادبیات شان تغییر کرده است و تعبیر امروزشان "موجود مزاحم" است. دست غربی ها نیز در این ژست ضدآمریکائی بزودی رو می شود و همگان متوجه می شوند که نقشه نظام سلطه علیه ایران، تنها در یک تقسیم کار سیاسی بین اروپا و آمریکا است.   بازگردیم به همان آتش کشیدن برجام با زمان خریدن و اتمام حجت با طرف اروپائی، مردم ما متوجه می شوند که آتش بر برجام نه تنها پاسخ مقتدرانه به آمریکاست، بلکه منافع کشور در این زبانه آتش است. ماجرا یک اقدام هیجانی نیست، منافع "ملت ایران" و "امت اسلامی" ایجاب می کند که اگر برجام گوشه اش سائیده شد، تمامش خاکستر شود. این رشد آگاهی ها باعث می شود شراره ها، طبیعی و به اجماع ملی رقم بخورد نه اقدام حاکمیتی. و البته همه این حرفها به شرطی ست که دولت این مسیر را عزت مدارانه طی کند؛ انشالله. منبع: فارس @mahdian_mohsen
بازگشت دیکتاتور شاید تصورش هم سخت باشد؛ اما در روزگاری بسر می بریم که بخشی از مردم مطالبه شان بازگشت دیکتاتوری است.  شما هم در صف نان و داخل تاکسی و مترو از مردم شنیده اید که کشور یک رضاخان قلدر می خواهد. برخی البته خواص ترند و بجای لفظ دیکتاتور از یک رئیس جمهور نظامی می گویند. مثلا ابراهیم فیاض منجی مشکلات را یک دیکتاتور میداند. دیگران هم از ضرورت مدیریت تحکمی در اداره کشور گفته اند که نشانه نوعی گرایش به سمت دیکتاتوری نوین است. اما راز بازگشت به دیکتاتوری آنهم در شرایطی که پایه های مردم سالاری درحال توسعه و تقویت است چیست؟ کدام بخش دیکتاتوری است که برخی اصلاح را در گروی آن می دانند؟ بازگردیم به نجوای مردمی در کوچه پس کوچه ها. مردم وقتی از دیکتاتور می گویند چه تصویری در ذهن شان است؟ به خاطرات آنها وارد شویم؛ یک تلقی افسانه ای وجود دارد که رژیم گذشته در کنترل قیمت ها موفق بوده است و با چماق، بازار را  تثبیت می کرده است. مثلن ماجرای رضاشاه و نانوا و تنور و غیره. اما چه شد که به اینجا رسیدیم؟ به این فهم این تلقی نادرست در حال تحریض وتوسعه ست. اجرای کاریکاتور گونه از مردم سالاری که به حامی پروری و دموکراسی نمایشی منجر شده است، کارآمدی در حوزه اجرایی را به محاق برده و تباه ساخته است. مهمترین وظیفه دولت ها، تحقق کارآمدی است. اما این مهم اولویت اول مدیران اجرایی نیست و بیش از تحقق مطالبات معیشتی مردم، دغدغه اصلی شان حامی پروری است. چنین رویکرد فرمایشی و سوداگرانه از دموکراسی باعث شده است مردم خرابی های موجود را به پای مردم سالاری بگذارند و خواستار تغییر سبک تصمیم گیری و تحکم های اجرایی باشند. ظهور این سبک مدیریت را هم در مدل های دیکتاتوری می دانند. اما مطالبه مردم بیراه نیست. دیکتاتوری بیان عامیانه است؛ غرض شان تصمیم گیری مقتدرانه است. دولت اجرایی در تصمیم گیری باید باصلابت و اقتدار عمل کند و جانب قانون و حل مشکلات معیشتی مردم را بگیرد نه رفتار مزورانه و اغواگرانه انتخاباتی. بهترین مثال تعریف نادرست دولت از حریم خصوصی است. الفبای حکومت داری اتخاذ تصویر دقیق و کسب اطلاعات جامع از جامعه است. با همین مبنا بسیاری از کشورها قوانین پولشویی و نصب دوربین در اماکن عمومی یا مجهز کردن پلیس به دوربین های مخفی را ضروری دانسته اند. اما دولت ما به جهت دو گانه غلط کارآمدی و دموکراسی- بخوانید حامی پروری- حاضر نیست این قوانین را اجرا کند و همین منشا ناکارآمدی های گسترده است. سیاهه این ماجرا بسیار غم انگیز است؛ فهرستی که نشان می دهد دولت در مواجهه با دوگانه "میل" و "نیاز" مردم، به سمت امیال مردمی چرخیده اند نه زندگی و معیشت و نیازشان.   با این حجم ناکارامدی؛ نگران مطالبه دیکتاتور خواهی باشیم. @mahdian_mohsen
توتال، تلاش ما برای تضمین گرفتن از اروپا را به سخره گرفت. @mahdian_mohsen
تا امام جمعه کازرون ساده زیستی و خوش سخنی، سطح سواد و قدرت تحلیل سیاسی و غیره همه برای یک امام جمعه ضروری است، اما از همه مهمتر مردمداری است. مردمداری هم به شعار نیست؛ کسی نیست بگوید من مردمدار نیستم. راستی آزمائی این شعار در بزنگاه هاست. امام جمعه کازرون از روز اول تجمعات با اینکه با حضور غیرقانونی در خیابان ها مخالف بود، اما به میان مردم رفت. در تجمعات و تحصن ها کنار مردم بود و همان جا قول داد مساله را پیگیری کند. حضور در میان معترضین هزینه های سنگینی برایش داشت؛ تهمت ها شنید اما با همراهی و شنیدن صدای مردم، آرامش و طمانینه اعتراضات شد. اقدامات بعدی او نیز قابل اعتناست. در اولین نماز جمعه از مردم خواست که به این تجمعات پایان دهند و در قبال این تقاضا قول داد به تهران رفته و مساله را از طریق قانونی پی گیری کند. تضمین هم داد؛" اگر تا یک هفته مساله حل نشد استعفا می دهم." انتقادش به مسئولین هم بجا و دقیق بود. می گفت اگر با مردم صداقت داشتید حرف تان را گوش می دادند. تاکید داشت چرا خواستید محرمانه و بدور از شفافیت و پشت درهای بسته این طرح را اجرا کنید؟ به مسئولین استانی گفته بود زبان شما را مردم نمی فهمند. مشکل شما اینست که حرفتان به مردم نمی رسد. برای این کسری فکری کنید. چنین امام جمعه ای می خواهیم که "منبر نماز" را فراتر از "مصلا" و مخاطبینش را گسترده تر از "مامومین ظهر جمعه" ببیند.   @mahdian_mohsen
آخه با کدوم‌مبنا دختر کارشناسی ارشد بگیره و ۵ سال بیمه شغلی داشته باشه میشه رشیده و اذن پدر برای ازدواج نمی خواد؟ @mahdian_mohsen
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹این فیلم را ببینید. امیدواری در ساحت ایمان و حرکت رقم می خورد. برکت هم اینجاست 🔸علیرضا و واکس صلواتی 🔹تشکر از خبرنگار محترم خانم اکبری @mahdian_mohsen
جلسه شنبه ها و از نان شب مهمتر این روزها... یک نظرسنجی معتبر نشان می دهد که بخش قابل اعتنائی از مردم همچنان ادامه راه را دربرجام اروپائی می دانند. علت چیست؟ به اروپا اعتماد دارند؟ از بدعهدی آمریکائی ها تجربه نگرفتند؟ مکر بازی مشترک اروپا-آمریکا را نمی بینند؟ مردم ما باهوشند و تحلیل دقیقی از صحنه دارند. اما چرا اعتماد می کنند؟ اعتماد مردم ناشی از تصمیم شان در در چارچوب یک دوقطبی غیرواقعی است که دیگران برای آنها ساختند؛ دوقطبی جنگ و برجام. آنسوی برجام اروپائی را جنگ می دانند و قهرن از جنگ فرار کنند. مشکل از انتخاب مردم نیست، مشکل دوگانه غیررسمی ماست که بر تصمیم مردم اثرگذاشته است. واقعن یا برجام یا جنگ؟ نان شب این روزهای ما اینجاست. آقای روحانی گفتند کشور را بابرجام یا بدون آن به خوبی اداره می کنند؛ سلمنا، الحمدالله. واقعیت هم همین است. اما چرا توضیح نمی دهند که چطور و چگونه. طرح دولت برای عبور از برجام چیست؟ آقای وزیر اقتصاد این روزها کجاهستند؟ رئیس کل بانک مرکزی چطور؟ اتاق فکر اقتصادی دولت چرا ساکت است؟ تیم مشاوره آقای نیلی چرا از بسته پس از برجام رونمائی نمی کند؟ رهبرانقلاب در آخرین سخنان به یک جلسه اقتصادی باحضور مسئولین اشاره کردند. چرا جلسه روزهای شنبه را رهبرانقلاب باید خبری کنند؟ چرا خوددولتی ها برای مردم توضیح نمی دهند که چه برنامه ای برای اداره کشور بدون برجام دارند؟ چرا نمی گویند در این جلسه با حضور ژنرال های اقتصادی دولت و اقتصاددانان و با حضور رهبرانقلاب چه تصمیماتی گرفته می شود؟ آرامش دادن به مردم به وعده های دست نیافتنی و خارج از تدبیر و آنسوی مرزها نیست، باید این دوقطبی موهوم را شکست. راه سوم چیست؟ فراتر از شعار باید روی زمین و عینی توضیح داد که برای ارز چه می کنند، طرح شان برای کالاهای اساسی چیست؟ برای تولید چه فکری کردند؟ فروش نفت چطور و غیره. این دوگانه شوم، باعث می شود مردم از راه طی شده نیز عبرت نگیرند. اساسا اجازه فکر کردن را به مردم نمی دهد. ترس و حیرت، قدرت فکر را می گیرد. ترس از جنگ، نتیجه اش فرار بسوی دشمن است. هرچند بجز دولت این انتقاد به مجلس هم واردست. چرا سکوت کردند؟ نه نامه ای، نه پیشنهادی، نه طرحی نه تذکری. مجلس این روزها باید فعالتر از گذشته و موتور محرکه تصمیم گیری ها باشد. بسته مجلس برای خروج از برجام چیست؟ نان شب این روزهای ما حرف زدن و صداقت و شفافیت با مردم است. بدون نگرانی باید با مردم سخن گفت. واقعیت ها را گفت، دشواری های ادامه برجام را صمیمانه با مردم در میان گذاشت و البته بی واهمه و امیدوار به آینده راه های جایگزین را توضیح داد. تردید نکنیم مردم همراهند. منبع: فارس @mahdian_mohsen
یک جوری ژست می گیرند که انگار آموزش مسائل جنسی به کودکان را اول بار #سند۲۰۳۰ برای ما به ارمغان آورده @mahdian_mohsen
نگران کننده است... ورود دادستان به شکایت از عملکرد سلبریتی ها و برخی فعالان شبکه های اجتماعی درباره هزینه کرد کمک های مردمی @mahdian_mohsen
بازگشت لاریجانی و ولایتی و ... یکم. آقای لاریجانی بعد از انتخابات اخیر هیات رئیسه مجلس، احتمالن به این سطح از خودآگاهی رسیده است که ادامه حیات سیاسی اش صرفا در تعامل با اصولگراها است و نوسان بین خطوط سیاسی دیگر بی ثمر است. او با حمایت اصولگراها به سختی توانست از سد اصلاح طلب ها عبور کند. نتایج این انتخابات نشان داد که برخلاف پیش بینی ها، آقای لاریجانی نمی تواند برای انتخابات ریاست جمهوری بغیر پایگاه و سازمان رای اصولگرائی فکر کند. دوم. آقای ولایتی اخیرا مواضع سیاسی رادیکالی نسبت به برجام داشته است. سابقه آقای ولایتی در نسبت با برجام روشن است و نیازی به مرور مجدد نیست. این چرخش سیاسی برای خیلی ها سوال برانگیز است. اما آقای ولایتی مدتی است در دانشگاه آزاد نیز از مشی محافظه کارانه تکنوکراتی فاصله گرفته و بدنه مدیریتی و رسانه ای دانشگاه آزاد را با جهت گیری های اصولگرایی ترتیب داده است. با این چند گزاره خبری، دو سبک تحلیل وجود دارد. یکی چرخش سیاسی به جهت جبر قدرت و دیگری به جهت جبر روزگار. نگاه اول و جبر قدرت؛ تغییرات سیاسی را صرفا ناشی از چرخش های تاکتیکی افراد با هدف دست یابی به قدرت تحلیل می کند. این نگاه شاید درست باشد شاید هم غلط؛  اما ما ابزاری برای سنجش نیت ها نداریم. اما گزاره تحلیلی دوم مهمترست؛ ما با یک جبر تاریخی مواجهیم. جبری که دوگانه های موهوم اصلاح طلبی و اصول گرایی را بهم ریخته است. لاریجانی ها و ولایتی ها و غیره بین دو گزینه اصلاح طلبی و اصولگرائی قرار نگرفتند؛ دوگانه مسلط این روزها، دوگانه انقلابی و ضدانقلابی است. این دوگانه مرز اصلاح طلبی و اصولگرایی را هم بهم ریخته است. اصولگرائی باید و ناگزیر است از اصلاح طلبی خالص شود. حتا خود اصلاحات نیز ازین فرآیند خالص سازی خارج نیست. اصلاح طلبی ناگزیر و ناچارست از براندازی فاصله بگیرد. اصلاح طلبی امروز نمی تواند مثل گذشته پایگاه آرای سبز و بنفش و حتا سیاه را رهبری کند. آرای سیاه و براندازها مدتهاست با شکل گیری رسانه های نوین و نسل جدید شبکه های اجتماعی از بدنه اصلاحات جدا شده اند. با دوران جدیدی از جبهه بندی های سیاسی مواجهیم. دورانی که به مدد رسانه های نوین و رشد آگاهی مردم، چهره نفاق شکسته است و آدم ها ناچارند نسبت خودشان را با حق و باطل روشن کنند. رویداد بزرگی است. یک جهش در انقلاب اسلامی است. در این حرکت رو به جلو، افراد یا کامل از قطار انقلاب پیاده می شوند یا خودشان را تطبیق می دهند. باید قدر دانست. @mahdian_mohsen
🔸پشتیبانی نظری حجاریان ازین روزهای دولت... این روزها یک تلقی رایج وجود دارد و ان اینکه خواست مردم ما مقاومت نیست و دولت تکلیفی ندارد جز اینکه عمل به امر مردم کند. فارغ از این تصور نادرست از جامعه، اما این نگاه دارای یک مبانی غلط است که شاید در مقاله امروز حجاریان مستقیم یا غیرمستقیم اشاره شده است.   سعید حجاریان  به مناسبت سالگرد ارتحال حضرت امام، در مقاله ای با عنوان"صدای جمهور، صدای معصوم" در روزنامه سازندگی، به رابطه "دولت مدرن" و "جمهوریت" اشاره کرده و می نویسد:"اهل تسنن قرن ها پیش از شیعه به این نتیجه رسیدند که باید امامت را در راستای جمهوری مردم متجلی دید." حجاریان توضیح می دهد که اهل سنت روایت شیعیان درباره "من مات و لم یعرف امام زمانه..." را بجای امام زمان، "سواد اعظم" می دانند که همان صدای جمهوریت است. یعنی "هرکس از جمهور مردم کناره گیری کند به مرگ جاهلیت مرده است" او سپس با همین مبنا به اهمیت و جایگاه مصلحت مردم در تدبیر سیاسی حکومت می پردازد. اما ابهامی وجود دارد؛ آیا صدای "جمهوریت" صدای "امامت" است یا "صدای امامت" صرفا تحققش در "صدای جمهوریت" است؟ ایندو بسیار فرق دارد. تفاوت روشن است؛ اما توضیح بیشتر اینکه یکبار صدای جمهوریت را صدای حق می دانیم و طبیعی است که از دل آن می تواند سقیفه هم خارج شود. یکبار "تحقق" صدای امامت را در دل جمهوریت می دانیم و نتیجه این می شود که گرچه مشروعیت حق و امامت بیرون از صدای جمهوریت است اما تحقق یافتن آن به عبور از دل جمهوریت و مردم است؛ مثل رفراندوم ابتدای انقلاب و یا همه انتخابات ها در جمهوری اسلامی. بنابراین برخلاف برداشت آقای حجاریان نگاه اهل سنت و شیعه در نسبت جمهوریت و امامت کاملا متفاوت است. اما اثر این بحث برای این روزهای ما چیست؟ نگاهی که معتقد است صدای جمهوریت صدای امامت است، وظیفه حکومت و ولایت را صرفا پشت مردم حرکت کردن و عمل به هوا و خواهش جامعه دانسته و رعایت مصلحت عامه را صرفا به کرنش کردن مقابل مطالبه مردمی می داند. اما نگاه دوم معتقد است حکومت تشکیل می شود که اسلام محقق شود. البته تحقق اسلام در خواستن مردم است. پس باید تلاش کرد مردم همراه شوند تا اسلام نصرت یابد و محقق شود. یک دنیا تفاوت بین ایندوست. روشنتر شویم؛ مردم اگر نخواستند مقابل ظلم و استکبار بایستند، اینصدا صدای امامت نیست؛ اما اگر صدای حق، مقابله با استکبار است باید مردم را برای ایستادن و مقاومت رشد و آگاهی بخشید که تحقق چنین قیامی همراهی مردمست. اولی پشت سر مردم حرکت کردن است و دومی جلوتر رفتن و مردم را همراه کردن. از اولی نشستن در می آید و از دومی بیدار کردن. اولی به اسلام سکولار می رسد و دین عرفی و پوسته ای و دومی به اجتهاد پویا و تحقق حقیقت دینداری در حکومت اسلامی. شاید مبانی غربگرایی این روزهای برخی مسئولین ریشه در همین اعتقاد نادرست داشته باشد...والله اعلم. فارس @mahdian_mohsen
چند سوال از رهبرانقلاب رهبرانقلاب باور عمیقی به نصرت حق دارند و همواره بر این سنت الهی تاکید داشتند. اما این روزها که کشور در آزمون سخت تری قرار گرفته است بیش از گذشته بر این جهان بینی توحیدی تصریح داشتند. آخرین اشاره شان به سبک مبارزاتی حضرت امام در 14 خرداد است که تاکید داشتند امام باور حقیقی بر احدی الحسنیین داشتند. این جهان بینی توحیدی راز اطمینان و سکینه یک موحد است. چنین نگاهی به عالم، پیروزی حق را قطعی می داند. طبیعی است که این اعتقاد نیازمند باور و یقین و فراتر از علم و دانش است. حقیقتا باید نسبت به سنت الهی در نصرت جبهه حق باور داشت. با این مقدمه چند سوال وجود دارد. پاسخ به این سوالات به شکل گیری این باور کمک می کند. سوال اول اینست که نصرت برای چه کسی است؟ دوم اینکه پیروزی و نصرت به چه معنی است؟ آیا نصرت مادی است یا تنها به سعادت اخروی منصوریم؟ سوم اینکه اگر پیروزی جبهه حق محتوم است، پس شکست های مختلف در جبهه حق چطور توجیه می شود؟ اگر ما کم کاری کنیم پیروزی حق چطور محتوم است؟ پاسخ هر سوال را می توان از بیانات خود رهبری دنبال کرد. این باور کلیدی ترین متغیر موثر بر تحلیل این روزهاست. حسن ظن به حضرت حق، نه تنها درون انسان را تسکین می دهد، بلکه خارج از انسان را هم متناسب با باور انسان شکل می دهد. این موارد سنت های قهری و محتوم عالم است؛ سنت الهی یعنی روش خدا در تدبیر عالم. اما پاسخ به سوال اول؛ نصرت حق برای کسانی است که ناصر دین حق باشند. اراده حق بر این است که باطل در این عالم ماندگار نباشد و حق پیروز نهایی باشد. اما اراده الهی بر اراده انسان قرار می گیرد تا کاری انجام شود. اراده و قدرت الهی به کاری که ما اختیار می کنیم تعلق می گیرد.هرکاری بخواهد انجام شود اول باید علت تامه اش که در انسان است موجود شود. با این مقدمه رهبری تاکید دارند کسانی پیروزند که اولا به این سنت الهی باور داشته باشند. بعد ازین "حرکت" کنند و "صبر" داشته باشند.باقی ماجرا قطعن پیروزی است. رهبری در جائی می فرمایند که "لینصرن" یعنی خدا حتما و قطعا نصرت می کند. ۱۳۹۱/۱۰/۱۹ و اما سوال دوم؛ این پیروزی چه نوع فرجامی است؟ برخی خیال می کنند اینکه گفته می شود مومنین همیشه پیروز اند یعنی در آخرت اجر عمل شان را دریافت می کنند. چنین نیست. آخرت هم بجای خود؛ در همین دنیا پیروزند. رهبری تصریح دارند که : ("انا لننصر رسلنا و الذین آمنوا" لام ننصر برای حتمیت و تحقق است. و تاکید "انا" هم به همین معناست. ما به طور حتم و بدون تردید یاری می کنیم. آیا فقط رسلنا را؟ خیر . در ادامه می فرماید: و الذین آمنوا. کجا یاری شان می کنیم؟ "فی الحیات الدنیا" در همین زندگی دنیا.") منبع:کتاب طرح کلی اندیشه در قرآن نکته مهم اینجاست که مومن هر قدمش در عالم پیش برنده جبهه حق است و این برکتی است که ازسوی سنت الهی شامل حرکت می شود؛ ولو اینکه خودش نیز کشته شود. بازهم به جهت مادی حرکت ساخته و جبهه حق را پیش برده است. خون هیچ شهیدی به جهت مادی بی اثر نیست. باور بدین نکته بسیار کلیدی است. و در نهایت سوال سوم؛ حالا اگر مومنین کوتاهی کنند چه اتفاقی میافتد؟ اگر باور داریم جبهه حق پیروز نهایی است اگر مومنین نخواهند چه می شود؟ پاسخ ساده است. شکست برای ماست؛ جبهه حق پیش می رود و قهرمان این میدان بعد از ما و دیگران هستند. هرچند کسالت و کوتاهی ما سرعت حرکت را کند کرده است. مراجعه کنیم به پاسخ رهبری: "من و شما کاره ‌ای نیستیم؛ دست قدرت الهی است. ما وسائلی هستیم که اگر عقل به کار گیریم و اختیار خودمان را به کار بیندازیم و وارد میدان شویم، از ما برای حصول این هدف استفاده خواهد شد و افتخار و شرفش برای ما می ماند. اما اگر ما هم نباشیم: «فسوف یأتی اللَّه بقوم یحبّهم و یحبّونه». اینگونه نیست، بار خدا بر زمین نمی ماند، پیش خواهد رفت؛ این یک حرکت طبیعی است، ناموس طبیعت و تاریخ است.۱۳۸۸/۰۶/۱۶ فارس @mahdian_mohsen