⚠️پاسخ به چند سوال درباره سرک کشیدن به زندگی خصوصی افراد
در ادامه یادداشت فراتر از سیسمونی:
https://eitaa.com/mahdian_mohsen/667
1⃣سوال اول:
اگر افشاگری در خصوص زندگی شخصی غلط است چرا جمهوری اسلامی در زندگی شخصی مردم سرک می کشد؟
خب این سوال فرضش یک ادعاست. ابتدا باید ادعا را اثبات کرد و بعد پاسخ داد. یعنی مدعی اول باید بگوید منظور از سرک کشیدن جمهوری اسلامی در زندگی مردم چیست؟
چون حکومت وارد زندگی شخصی افراد نمیشود مگر در جایی که پای صیانت از جمع مطرح باشد. مثل نظارت بر تراکنش های بانکی که صیانت از نظام مالی در کشور است. ضمن اینکه اتفاقا از بسیاری از کشورهای دیگر عقب هستیم و بخش عمده ای از اقتصاد ایران غیررسمی است که دلیلش همین عدم اشراف است.
2⃣سوال دوم.
اگر افشاگری و سرک کشیدن به زندگی شخصی بد است چرا امیرالمومنین آبروی ابن هرمه را ریخت؟
پاسخ در خود سوال است. اول اینکه خطا نه تنها اجتماعی، بلکه مربوط به مسوولیت کارگزار بوده است. اتفاقا حضرت تاکید دارد بر نظارت های مخفی و علنی بر کارگزارانش. اما نظارت بر چه؟ بر عملکرد. نه سرک کشیدن به زندگی شخصی.
دوم و مهمتر اینکه اینجا افشاکننده خود قاضی است. حاکم شرع است. حکومت است. نه هرکس و ناکسی که بدون علم هرچه دید را سر دست بگیرد و بخواهد نقش حکومت را بازی کند. راست و دروغ ببافد بنام افشاگری. همه بحث سر اینست که قضاوت کردن و حکم دادن کار قاضی است و وظیفه ما در نظارت عمومی در چنین مواردی مطلع کردن نهادنظارتی است.
3⃣سوال سوم
اگر سرک کشیدن بد است چرا قالیباف در مناظرات به ماجرای واردات سیسمونی دختر وزیر اشاره کرد؟
اولا کار بد، بد است و ربطی به این و آن ندارد. اینکار خطاست از هرکس هم سر بزند خطاست.
ولی آن ماجرا ربطی به سرک کشیدن نداشت. دختر وزیر برای خودش سیسمونی نیاورده بود. اساسا کسب وکارش قاچاق سیسمونی کودک بوده و آنرا هم قالیباف سرک نکشیده که بفهمد، سخنگوی قوه قضائیه پیشتر اعلام کرده بود.
4⃣سوال چهارم.
اگر سرک کشیدن بد است چرا خبرگزاری فارس حساب پیرمردی که دروغ گفته بود را چک و منتشر کرد؟
بازهم خطا از هرکس باشد خطاست. ولی اتفاقا ماجرای پیرمرد تایید این ملاحظه است.
در ماجرای پیرمرد، روشنست که خبرنگار امکان و دسترسی به حساب بانکی کسی را ندارد که بخواهد منتشر کند و این درخواست نهادنظارتی و مسوول و قانونی بود که منتشر شود. طبیعی است که خبرنگار صحت ماجرا را با اتکا به منبع خبر سنجیده و منتشر کرده است. وظیفه ذاتی خبرنگار. ولی همین هم وقتی مدیران خبرگزاری متوجه شدند به قاعده همین اصولی که گفته شد، خبر را از خروجی حذف کردند. اتفاقا این ماجرا، تایید آنچه گفته شد است.
5⃣سوال پنجم.
خطای خانواده آقای قالیباف علنی بود نه خفی؟
این سوال ناشی از اینست که فرد فکر می کند چون ماجرا در فرودگاه بوده پس علنی است. خیر. روشنست که اگر هرکدام از ما آنجا بودیم اساسا همسر و فرزند و داماد قالیباف را نمیشناختیم چه رسد به اینکه تشخیص دهیم الان این چند قلم سیسمونی است و از کجا آمده و یا چه و چه. این اطلاعات جز با سرک کشیدن بدست نمی آید. به همین دلیل با دروغ ها و ادعاهای خلاف ممزوج شد. مثل اینکه اصلا برای خرید سیسمونی رفتند. اضافه بار داشتند و ۲۰ چمدان و ملک در ترکیه و وچه و چه که همگی تکذیب شد.
6⃣سوال ششم.
آیا مردم حق ندارند بر زندگی مسوول نظارت کنند؟
حتمن حق دارند. اما اولا مسوول نه فرزند و همسر . علت هم روشن است برای نوشتن خطای خانواده بر فرد ، خیلی جزییات باید بررسی شود که اساسا چنین قضاوتی را ناممکن می کند.
دوم نظارت باید بر عملکرد باشد و هرانچه از زندگی مسوول در علن است و جلوی چشم مردم است. از عملکرد گرفته تا آندسته از اموری که بر عملکرد تاثیر دارد مثل نوع ماشینی که رفت و امد می کند که جلوه اشرافی گری نباشد.
7⃣سوال هفتم. اگر سرک کشیدن بد است پس ماجرای حقوق های نجومی چیست؟
دقت کنیم بحث حقوق های نجومی بیش از انکه مربوط به کسی باشد که گرفته، مربوط به سازمانی است که پرداخت کرده است.
به تعبیری مشکل از نهاد پرداخت کننده است و افشاگری در اصل بیان یک تخلف سازمانی بود و این مورد ثبت شده و مورد نظارت سازمان بازرسی و دیوان محاسبات و دیگر نهادهای نظارتی است. ضمن اینکه اساسا برای شفافیت درامد، قانون داریم.
8⃣سوال هشتم.
اگر سرک کشیدن بد است پس چرا درباره زندگی احمد خمینی عده ای اعتراض کردند؟
خیلی روشن است. به زندگی خصوصی احمد خمینی کسی ورود نکرد. بلکه عکس هایی که خود او منتشر ساخته بود، باعث قضاوت و تحلیل شد. آنهم اشرافی گری سیداحمد را کسی به پای پدر و پدربزرگ نگذاشت.
@mahdian_mohsen
⛔️9 مخرج مشترک ویرانگر
رهبر انقلاب در دیدار با دانشجویان فرمودند که برای مطالبه گری مراقبت کنید با دشمن مخرج مشترک پیدا نکنید. اما در مراقبت از این مخرج مشترک شوم چه باید کرد؟
✅این 9 مورد را مرور کنیم:
1⃣یکم. مطالبه گری بی مبنا
شعار عدالتخواهی را چه کسی در این عصر به بروز و ظهور کشاند؟ امام خمینی با شکل گیری انقلاب. پس پی گیری چنین ارزشی را هم باید از مکتب امام گرفت. با این توضیح لازمست پیش از مطالبه گری، نظام اندیشه و مبانی انقلابی مان را تقویت کنیم. نسبت ولایت با عدالتخواهی. نسبت قانون با عدالتخواهی. نسبت مصلحت با عدالت خواهی و ...
در غیر این صورت عدالتخواهی شبه مارکسیستی یا عدالتخواهی خوارجی و متحجرانه، در دامن مخرج مشترک با دشمن خواهد نشست.
2⃣دوم.مطالبه گری غیراخلاقی
مطالبه گری که در آن اخلاق رعایت نشود بدون تردید همسفره با شیطان است؛ ولو با نیت های خیرخواهانه و انقلابی باشد. روح و معنای مطالبه گری انقلابی همین اخلاق و شریعت است. کسی که بی اعتنا به اخلاق باشد، عدالتخواهی اش ظالمانه است.
3⃣سوم. مطالبه گری کور
مطالبه گری که به علت های عمیق و اصلی توجه نمی کند و تنها مصادیق را فریاد می کند، مطالبه اش کور است. این مدل مطالبه گری چون علت ها را نمی بیند قدرت فهم اصل و فرع را ندارد و فرع را جای اصل و برعکس فریاد می کند. چنین مطالبه گری تنها به یک داد زن تقلیل می یابد.
4⃣چهارم. مطالبه گری خیال انگیز
مطالبه گری خیال انگیز، آرمانگرایی بدون واقع بینی است. کسانی که بی اعتنا به واقعیت ها برای رسیدن به آرمان ها، فریاد می کشند سهم بالایی در ناامیدی خود و دیگران دارند. این دسته کمک می کنند غرض دشمن محقق شود و آنهم ناامیدی از اصلاح و حرکت است.
5⃣پنجم. مطالبه گری در بن بست
مطالبه گری که در آن هیچ راه حل معقول و متکی بر واقعیت و کارشناسی ارائه نمی شود، مطالبه گری در بن بست است. مدلی که هیچ روزنه روشن و شفافی از امکان اصلاح نشان نمی دهد.
6⃣ششم. مطالبه گری کاریکاتوری
این مدل مطالبه گری فقط سیاهی ها را می بیند و قدرت دیدن سیاهی در کنار زیبایی ها و دارایی ها را ندارد. از منظر این مطالبه گری آدم ها یا صفرند یا یک و با هر خطا شمر می شوند و در نتیجه جز معصوم کسی در دایره جبهه حق نمی ماند.
7⃣هفتم. مطالبه گری شتابزده
مطالبه گری که هرچی دید و هرچه دستش رسید را سر دست می گیرد و پیش از آنکه نسبت به درستی آن علم پیدا و تحقیق کند دست به افشاگری می زند.
8⃣هشتم. مطالبه گری سوپرمنی
مطلبه گری که هدفش تنها و تنها شهرت و لایک و فیو و ممبر است. این نوع مطالبه گری هدف نهایی اش اینست که بت من و سوپرمن شود و برای این راه تلاش می کند همه نهادهای نظارتی و قضائی را تعطیل معرفی کند تا از خود یک قهرمان دست ساز بسازد.
9⃣نهم. مطالبه گری فریبنده
این نوع مطالبه گری یک فریب بزرگ برای ایجاد خطای ادراکی است چرا که با ساخت تعمیم های ناروا، یک جز و مصداق را گرفته و به کل تعمیم می دهد. این مدل مطالبه گری روش اصلی خناسان و رسانه های شیطانی است که با کنار هم قرار دادن چند مصداق تلاش می کنند همه چیز را سیاه تصویر کنند.
✅و در نهایت؛ اگر قرار باشد این 9 خطای فاحش را در یک گزاره خلاصه کنم چنین خواهد بود:
اگر نقطه پایان یک مطالبه را گذاشتیم و در نهایت مخاطب از گذشته و آینده انقلاب ناامید شد بدانیم که به اسم عدالت و عدالتخواهی، بزرگترین ظلم را رقم زده ایم. فرقی هم نمی کند نیت مان عدالتخواهی یا انقلابی گری یا اصولگرایی یا اصلاح طلبی است؛ هرچه باشد مخرج مشترکش، طاغوت است ولاغیر.
@mahdian_mohsen
🔴خبری از فتنه نیست....
فرمان صادر شد؛ بدون هرگونه ظاهرسازی دروغین. از همان ساعات اول؛ حمله به پایگاه بسیج، تخریب ساختمان سازمان تبلیغات، آتش زدن اموال عمومی، کتک زدن مامور ناجا، آدم کشتن با سلاح گرم و....
سازمان رسانه ای شیطاین از همان ابتدا و بلافاصله پس از واقعی سازی قیمت ها، پرچم تجزیه طلبی و آشوب و آتش و تخریب را بالا برد و بی محابا فرمان اغتشاش را بدون هرگونه رنگ ولعابی صادر کرد.
پرده ها افتاده و مرزبندی ها روشن است؛ این مهم را دست کم نگیرید. اینها ثمره جامعه رشد یافته است. جامعه ای که در آن دشمن از مرحله نفاق گذشته است و بی پرده دشمنی می کند، جامعه ای بلوغ یافته است.
گذشت تیر 78 وخرداد 88 و دی ماه 96 که لازم بود عمارها بایستند و روشنگری کنند تا غبار فتنه بنشیند و مرز حق و باطل روشن شود تا نامردم از صف مردم جدا و بی حیثیت شود.
امروز میداندار اصلی مردمند. عمار نه از میان مردم که نماد این مردم است. امروز اغتشاش هست اما فتنه نیست. آتش هست اما غبار نیست. دشمن هست اما نفاق نیست. فیلم های رسانه های آشوب را رصد کنید. آشوبگر در حلقه بی اعتنایی مردم رسواست و همه چیز شفاف و عیان.
وقتی مردم رشد یابند جریان خصمانه نفاق تبدیل به جریان دشمنی آشکار می شود؛ خالص سازی جبهه حق منجر به خالص سازی جبهه باطل میشود.
ثمره آگاهی مردم، یارگیری دشمن از ارذل و اوباش است. وقتی مردم نباشند، ناچار باید آدم اجیر کنند و مزدور به خدمت بگیرند. چنین مردمی فخر دارند و قیمتی اند.
اما مردم معترضند. معترضند به تصمیم هایی که نمی توانند پیشبینی کنند و به وعده هایی که نمی دانند چقدر وفا می شود. حق هم دارند؛ حق دارند نگران باشند.
این نگرانی شان بی حساب نیست. هنوز خاطرشان نرفته است که بارها و بارها مدیران وقت چشم در چشم مردم دوختند و همه چیز کتمان کردند و اما شبانه قیمت ها را بالا بردند. یادشان نرفته که وقتی عصبی شدند در پاسخ شنیدند "من هم صبح جمعه فهمیدم". تلخی آن پنهانکاری و تکبر دیوان سالارانه همچنان باقیست.
باید حافظه تاریخی مردم را ترمیم کرد. راز و رمزش نیز در شفافیت صادقانه با مردم است. در گفت وگو و پاسخگوئی صمیمانه است. باید اقناع کرد. باید هر روز مقابل دوربین نشست و با مردم سخن گفت. هیچ شبهه و نگرانی نباید بدون پاسخ بماند.
و البته نظمیه باید میدان دار باشد و عدلیه جریان سوداگر و فرصت طلب را افشا و محاکمه و بی آبرو کند. همان که رئیس جمهور محترم گفت و اقدام کرد...این اراده امتداد میخواهد و استمرار.
همشهری
@mahdian_mohsen
برای تحلیل یک اثر به ثمره اش توجه کنیم.
کلا اثر یک اثر مهمتر از خود اثر است.
خاصه وقتی اثرش در میانه میدان جنگ حق وباطل است.
چه برای سلام فرمانده و چه هرچه.
حتا توییت و یا متن و کامنت خودتان را هم با این روش محاسبه کنید....حتا یک لایک تان.
اینکه ثمره نهایی اش در جنگ حق و باطل چیست.
ابعاد محاسبات تان را تغییر می دهد
اینطور در تحلیل یک اثر موفق، از متن اثر به فرامتن و حتا بالاتر،
از دست صاحب اثر به منشا اثر میرسیم
@mahdian_mohsen
❤️قصه خیابان مجاهدین...
قدیمی ها بخاطر دارند؛ سر کوچه و پس کوچه های شهر جمعیتی هرزه و الوات بودند که صبح و شام کارشان کفتری نشستن و رخ کشیدن و زنجیر چرخاندن و لغز خواندن وسبیل تاب دادن بود. اهل محل هم از این قماش جاهل امنیت نداشتند و نوامیس شان در معرض تعرض بود. شهر نیز طاعون زده از طاغوت بود و تهی از نظمیه و عدلیه. اما در مقابل جمعی بودند مدافع اهل محل که شهرت شان بود به مرام ولوتی گری..
گذشت و گذشت تا اینکه خمینی آمد.
خمینی لوتی های قلندر محله را جمع و برای شان مرشدی کرد و یاد داد که اوباش اصلی از قماش جاهلان سبیل چرب کرده نیست. سرحلقه اوباش، جائری است مستبد که باید حیثیت اش را به خاک کشید. همین هم شد.. هرچند بدین جا نیز ختم نشد. هرچقدر این بچه ها بزرگتر شدند، خمینی هم عمیق تر از این مبارزه جانانه وتاریخی گفت....
اینبار توضیح داد که شرق و غرب عالم هرچه غیر خداست طاغوت است و این همه مقابل طینت بی آرایش و بی آلایش توده های مردم صف کشیده اند.
خمینی یاد داد که خدایگان شرارت ابلیس است و ظهور ابلیس روی زمین شیاطینی اند که سرسلسله اوباشند و برای ایستادن مقابل این جبهه سراسر پلیدی و پلشتی باید مجاهد بود. مجاهدی که از زنجیرهای درون رهیده و بر سیاهی بیرون تاخته است؛ و با این عبور و مرور بود که خیابان مجاهدین شکل گرفت.
خمینی از قلندارن لوتی شهر، جوانمردان پهلوان ساخته بود و به همان میزان که بچه های خیابان مجاهدین بیشتر و بیشتر شدند، شرارت اوباش هم توسعه یافت. اما مقصد همان بود. همان تعرض . همان پرده دری. همان ظلم و ستم و چپاول....تاجایی که اوباش اغتشاش محله ها و اراذل تروریست شهر نیز اجیر و مزدور اول اوباش عالم شدند.
همان ها که رسانه تحریف می زدند و قلب واقع می کنند، آدم می کشند و خون میرزند و شهر را به آتش می کشند و برای تحریم سفره مردم، کاسه لیسان را اجیر می کنند....
تروریست های دیروز خیابان مجاهدین تهران غریبه نیستند و حلقه تکمیلی همان تروریست های رسانه ای و سیاسی اند که شب و روز در دسیسه برای ذهن وقلب مردم اند.
حاج حسن مدافع حرم بود؛ همان حرمی که فرمود جمهوری اسلامی است و البته جمهوری اسلامی جز مردم ایمانی نیست. اینان نیز مردم را نشانه گرفتند.
اما قصه بچه های خیابان مجاهدین، قصه شاگردان خمینی است که وسعت آن نه به ایران انقلابی که به وسعت انقلاب در تاریخ است. عصر خمینی شکل گرفته است و امتداد خیابان مجاهدین به ابدیت است.انشالله.
همشهری
@mahdian_mohsen
❤️یک حیرت؛ فاصله ما و رهبری
حرف باقی مانده از سلام فرمانده یک اعتراف است؛ اعترافی از جنس حیرت. با موج سلام فرمانده خیلی ها حیرت زده شدیم. گوئی باور نداشتیم و شگفت زده شدیم. همه چیز مثل یک فیلم سریع از جلوی چشممان گذشت. انگشت به لب سوال کردیم واقعا چنین فرزندانی داریم؟ برخی نیز که ماجرای این روزها با محاسبات ذهنی شان فاصله داشت به معجزه پناه بردند و گفتند و نوشتند که حتما معجزه ای رخ داده است.
قبول کنیم که از جامعه نوجوانی تصویری کج و معوج ساختیم. تصویری که در یک جنگ ذهنی-تروریستی، رسانه های شیطانی برای مان ساختند؛ ناخواسته باور کردیم.
این شگفتی یک فرصت است؛ فرصتی برای تغییر و اصلاح نگاه ها. همین زاویه نگاه بدبینانه است که در سطوح مختلف از نظام تصمیم گیری سیاسی تا برنامه ریزی تربیتی باعث شده است روی این جامعه پرشور نوجوانی حساب نکنیم. گوئی دوره ای است که تنها باید گذاشت و گذر کرد.
در گوشمان گفتند و در چشممان کردند که نوجوان امروز با ساسی مانکن پیوند خورده است و هویتش را تتلیست ها شکل دادند. در ظاهر ماندیم و چشممان سوی عمیق دیدن ندارد.
البته اولین بار نیست شگفت زده ایم؛ با علی لندی هم حیرت زده شدیم. نوجوانی که قصه اساطیر این مرز و بوم را جابجا کرد. و صدالبته بی خبر از اطرافیم؛ واگرنه هر روز باید بهت زده باشیم و سرگشته.
اما این حیرت فاصله ماست با رهبری. آنچه او می بیند و ما تلاش نکردیم ببینیم. وقتی سالها پیش درس دادند و فرمودند: " جوان دهه_هشتادی که نه جنگ را،نه امام را،نه انقلاب را دیده اما همان مفاهیم را با همان روشن بینی، با همان اقتدار که در ابتدای انقلاب یک جوان فهمیده ای دنبال میکرد،امروز این#نوجوان ما دارد دنبال میکند."
و از این بالاتر فرمود: "#نوجوان امروزی که در سن شانزده هفده سالگی است،در موارد بسیاری،از آن زمانِ دوران جوانیِ امثال این حقیر تا بیست و پنج،بیست و شش سالگی و شاید بعد از آن،امروز مسائل را بهتر میفهمد."
و این همه به برکت خوان معنوی انقلاب خمینی است که انسان ساز است. همین.
@mahdian_mohsen
⭕️ماجرای اصلی عنکبوت مقدس
ماجرا فراتر از خانم امیرابراهیمی است. او در حالی از صاحبان جشنواره مدال می گیرد که فیلم عنکبوت مقدس پائین ترین امتیاز را در میان مخاطبین جشنواره کسب می کند. این تعارض یعنی ماجرا تنها هنر بازیگری نیست.
هرچند عجیب است؛ خانم امیرابراهیمی به خاطر دارد که در آن روزهای تلخ، بیشترین کسانی که در شکستن زنجیره انتشار نامردی و ظلم سهم داشتند جامعه مومنین بودند. طبیعی هم بود؛ حکم شرع و اخلاق و مروت و رافت همین بود. به همین دلیل است که انتقام امروز او از صاحب و حقیقت رافت عجیب و دردناک است. او مدال گرفت اما نه برای هنر بازی کردن که بازهم برای هنر بازی خوردن.
اما عنکبوت مقدس دقیقا چه ماموریتی دارد؟
این فیلم درباره سعید حنایی قاتل زنجیره ای زنان مشهد در اواخر دهه 70 است. پیشتر فیلم سینمایی عنکبوت به کارگردانی ایرج زاد به این سوژه پرداخت. اما تفاوت ایندو چیست؟ رویا کریمی مجد خبرنگار فراری که سالها پیش با سعید حنایی در زندان وکیل آباد مشهد مصاحبه کرده است درباره تفاوت ایندو می گوید که مهمترین نکته ای که در فیلم عنکبوت ساخته ایرج زاد سانسورشده است نقش دین و مذهب و شهر مقدس مشهد است.
با این مقدمه مساله روشن است.
ماجرا پروژه اصلی رسانه های ضدایرانی در بهره گیری از خطای تعمیم است؛ به همین دلیل است که بی اندازه مورد تشویق ایران اینترنشنال و بی بی سی و مسیح علی نژاد قرار می گیرد. چون اینبار خط شکنی در خطای تعمیم رسانه ای به ساحت اعتقادات است. سیاست راهبردی رسانه های شیطانی این روزها صرفا انتشار اخبار دروغ نیست. بلکه تمرکز و تاکید وتکرار یک خبر تلخ و تعمیم آن از جز به کل است. پروژه اصلی اینست که سعید حنائی را خروجی هویت دینی مردم ایران معرفی کنند.
تا امروز امثال فرهادی تلاش کردند با تمرکز بر خطاها، ظلم حکومت را نتیجه بگیرند و البته هربار هم از این مزدوی صله گرفته اند. بعدها با این قاعده از حکومت فراتر و بر مردم ایران تاختند و از وطن فروشی دکان ساختند. ولی اینبار این تعمیم را به دامن هویت حقیقی مردم کشاندند و برای لکه دار کردن اعتقادات و ایمان مردم به اهل بیت مدال گرفتند و حال آنکه خاک بر چهره درخشان خورشید می پاشند.
@mahdian_mohsen
❤️راز دوگانه های مکتب خمینی
رهبرانقلاب در سالگرد ارتحال امام چند تعبیر روشن از مکتب خمینی داشتند که هرچند ظاهرا از هم جدا هستند اما همه در یک نخ تسبیح با هم متصلند.
1⃣یکم. فرمود امام میدان دار زمین مبارزه بود. در عرصه های مختلف زمین مبارزه را تعیین و مردم را در این مبارزه هدایت می کردند. حالا این میدان یک روز جهاد نظامی بود و یک روز جهاد علمی و اقتصادی و غیره.
🔸اینرا داشته باشید.
2⃣دوم. فرمود امام ما در تاریخ بی نظیر بود. چرا؟ توضیح رهبری شنیدنی است. فرمودند چون سراغ نداریم این میزان خصائل و خصیصه یک جا در یک نفر جمع شده باشد. فرمودند امام جامع حماسه و عرفان بود.
🔸دومی را هم یک گوشه ذهن نگه دارید.
3⃣و اما سومی؛
فرمودند خمینی کبیر، دوگانه های به ظاهر متعارض را کنار هم جمع کرد. سپس چند نمونه را اشاره کردند. مثل دوگانه معنویت و رای مردم/ دوگانه اجرای احکام الهی و مصلحت سنجی/ دوگانه تولید ثروت و رعایت عدالت/ دوگانه تعهد و تخصص
اولا بیائید این دوگانه ها را توسعه دهیم. شما چند دوگانه دیگر از مکتب خمینی به ذهن تان میرسد؟
دوگانه آرمان و واقعیت. امام نشان داد می توان آرمانخواه بود و البته بی اعتنا هم به واقعیت نبود.
دوگانه ظاهر و باطن. نشان داد ظاهر از باطن جدا نیست و اهل علم و عمل را از ظاهر عبور داد و حقیقت و شریعت و طریقت را کنار هم توضیح داد.
دوگانه سجاده و شمشیر. حضرت روح الله عبادت را از سرسجاده و تسبیح تا میدان مبارزه و جنگ امتداد بخشید.
از همه مهمتر دوگانه دنیا و آخرت که منظومه اتم و اکمل آنرا مکتب خمینی هم در تئوری ترسیم کرد و هم در عمل سردست گرفت و نشان داد.
دیگر اینکه دوگانه خواص و توده ها/ دوگانه رای مردم و رای خدا/ دوگانه قانون و ولایت/ دوگانه احکام الهی و مقتضای زمان و غیره.
و اما نخ نسبیح این سه در کنارهم؛
راز جمع کردن این دوگانه ها در کنار هم چیست؟ همان خصلت بی نظیر امام که فرمود: خمینی جامع حماسه و عرفان بود. هم نهایت شجاعت و هم مشحون از احساسات. هم اهل محاسبه و هم اوج توکل. هم کوه عاطفه بود و هم سرشار از بغض دشمن.
راز جمع کردن این دوگانه ها در جامعیت علمی و عملی مکتب خمینی است و ثمره این جامعیت در ایجاد همان میدان های متنوع مبارزه؛ یک روز جنگ در نبرد نظامی و روز دیگر در رسانه و اقتصاد و علم و غیره. و این یعنی هرکس هرجا و هرزمان مکلف است به مبارزه و قیام.
❤️مکتب خمینی؛ مکتب انسان کامل است. مکتب جامعیت. مکتب اسم الله.
@mahdian_mohsen
🔻مثلث توصیه های رهبرانقلاب
یک ایرادی میان امثال ماست که معیارمان برای توجه به توصیه های رهبری تنها آخرین سخنرانی است. گوئی با هر سخنرانی ضرورت و اهمیت موارد قبلی کمتر می شود.
مثلا رهبری انقلاب در سخنرانی سالگرد ارتحال امام 7 توصیه اساسی را خطاب به جوانان مطرح کردند و حالا سوال اینست که تکلیف توصیه های پیشین چه می شود؟ مثلا جهاد تبیین یا تقویت مبانی در مطالبه گری یا امیدآفرینی و یا اخلاق نقد و جهادمهربانی و یا غیره.
به نظر میرسد مجموعه توصیه های رهبری در این سالها، درون یک مثلث معرفتی محصور است که هر بار به یک زبان مطرح می شود. توجه دادن به این مثلث معرفتی و راهبردی یک ثمره مهم دارد و آن اینکه نه تنها توصیه های قبلی فراموش نمی شود و نخ تسبیح مجموع سفارشات تعیین تکلیف می شود، بلکه مهمتر اینست که خود من و شما می توانیم به فهرست آنها اضافه کنیم و هرکس متناسب با جایگاه خود برای خودش میدان مبارزه ببینید و تکلیف بسازد.
🔻از کدام مثلث حرف می زنیم؟
1⃣یکم.
ضلع اول توجه به مبانی معرفتی انقلاب است. دفاع از انقلاب باید در دفاع از مبانی معرفتی و نظام اندیشه آن باشد. انقلاب را باید با آرمانها و ارزش هایش شناخت و اگرنه خطا و اشکال و آسیب برای دوران دولت سازی است و اجتناب ناپذیر.
اینکه فرمود از هویت انقلاب دفاع کنید یا اینکه نگذارید نام امام در جامعه کمرنگ شود از همین حیث است. فرمود خمینی روح انقلاب است.
2⃣دوم.
ضلع دوم مبارزه است. کلا هرجا حبی بود مقابلش بغضی است. اگر حب فضائل بدون بغض رذائل باشد گرفتار یک کاریکاتور زشت می شویم. طرفداران دین رحمانی از این دسته اند. جهاد تبیین اینجاست. دشمن واقعی را ببینیم و میدان امروزین مبارزه را تشخیص دهیم و متناسب با آن جهاد روایت وتبیین داشته باشیم. اینکه فرمود عملیات روانی دشمن را افشا کنید در این دسته است. مراقبت از جریان ارتجاع نیز. جالب اینکه رهبری در سخنرانی اخیرشان تعریف متفاوتی از ارتجاع دادند و غربزدگی و غربگرایی را هم برخلاف تصور رایج ارتجاع دانستند چون بازگشت به گذشته مردم ایران است. دوران طاغوت. با این توضیح انقلاب در حال حرکت است و هرچه مقابل اوست ارتجاع است و بازگشت به گذشته. حقا زیباست.
3⃣سوم.
ضلع سوم امید است. امید چطور میسر است؟ به دو روش. یکم توجه به راه طی شده و دارایی ها و دوم امید به حرکت امروز و اصلاح آینده. اینکه کشور گرفتار بن بست نیست و از مسوولین متعهد و باوجدان باید تقدیر کرد ذیل این عنوان است.
حالا با این مثلث معرفتی شما از تکالیف انقلابی خودتان فهرستی بسازید.
@mahdian_mohsen
🔴فراتر از خبر/ماجرای اخبار اخیر تهران
شهروندان تهرانی اخیرا با دو دسته خبر حاشیه ساز از مدیریت شهری مواجه شدند.
یکم. هک سامانه شهرداری تهران توسط منافقین
دوم. استعفای شهردار تهران توسط شایعه سازها
ماجرا فراتر از لایه سطحی خبر است. اجازه دهید موضوع را از منظر سواد رسانه ای تحلیل کنیم.
«خبر» برخلاف تصور رایج تنها کارکرد اطلاع رسانی وآگاهی بخشی ندارد. اساسا پیام رسانه ای سه کارکرد ویژه دارد.
یکم خبر به مثابه «نمایه». دوم خبر به مثابه «نشانه» و سوم خبر به مثابه «نماد».
نمایه چیست؟ خبری که قرار است تنها روایتی از واقعیت باشد. دلار ارزان شد؛ این خبر نمایه ای آگاهی بخش از یک رویداد است و تمام.
نشانه چیست؟ وقتی خبر حکایت از یک پیام نهفته و غیرمستقیم دارد. گوئی این خبر نشانه ای است از یک موضوع دیگر. مثلا در همان خبر دلار ارزان شد گوئی سردبیر، رونق اقتصادی را هدف گرفته است و این خبر نشانه است.
و اما نماد. اول مثال بزنیم: گفته می شود برج میلاد نشانه تهران است و برج آزادی نماد. برگ ریزان نشانه پائیز است و برگ زرد و قرمز روی زمین نماد پائیز. هر نمادی، نشانه است ولی هر نشانه ای نماد نیست.
حالا نماد چیست؟ وقتی خبر تبدیل به نماد یک موضوع می شود؛ چتری فراگیر از نشان و نشانه هاست. نماد نه تنها نشانه، بلکه پلی به اخبار گذشته و آینده است که از این پس مخاطب اخبار مشابه را در یک چارچوب واحد روایت کند.
مثال: آبان 98
یک بار حوادث آبان 98 را منتشر می کنند به عنوان «نمایه» یک رویداد. یکبار رسانه دشمن آبان 98 را به عنوان «نشانه» ای برای سرکوب اعتراضات روایت می کند. یکبار هم آبان می شود «نماد» تقابل مردم و حاکمیت تا هر وقت اسم آبان ۹۸ آمد ذهن ها سمت یک دروغ بزرگ منحرف شود.
بنابراین در چنین مواردی سوال اصلی اینست: رسانه دشمن در انتشار یک خبر یا پیام رسانه ای کدام کارکرد را هدف گرفته است؟ واکنش ها باید متناسب با همان کارکرد باشد.
بازگردیم به اخبار ابتدای متن.
غرض نهایی دشمن از هک و شایعه چیست؟ نمادسازی برای اختلال در مدیریت. برای او مهم نیست خبر تکذیب شود یا نشود؛ مهم اینست روایت از اختلال در تصمیم گیری سکه بازار شود. لذا یکبار با هک خبر میسازد و یکبار با شایعه.
هدف مجموعه ای از اخبار است که وقتی سلسله وار منتشر می شود، خبر نمایه را به خبرنماد تبدیل می کند. هدف اینست که نماد اختلال مدیریتی در ذهن مخاطب ایجاد شود.
حالا در ابعاد بالاتر ماجرا را ببینید.
مجموعه اخباری که علیه جمهوری اسلامی منتشر می شود هدفش اینست که حکمرانی را در ابعاد ملی با نماد ناکارآمدی معرفی کند. با این توضیح خبر آبادان و خبر آب گرفتگی و خبر تصادف چند خودرو و سهو لسان یک مدیر و غیره همه شان در کنار هم قرار است یک نماد بسازد: ناکارآمدی در حکمرانی. مهم نیست تکذیب شود یا نشود. مهم نیست خبرها هم وزن باشند یا نه. مهم نیست محلی باشند یا ملی و یا ناشی از خطای فرد باشد یا ساختار. حادثه باشد یا روال. مهم اینست که مخاطب درگیر پروژه نماد سازی شود. حتی اگر نمایه های خبری تکذیب شود با ایجاد حساسیت، پلی می شود برای نمادسازی با اخبار بعدی.
اگر خبری هم نباشد تا نماد بسازند، خبر می سازند. از هک پمپ بنزین تا راه اندازی اعتراض خیابانی تا آتش زدن سطل آشغال تا آدم کشی تا تحریم اقتصادی وهمه و همه رویدادسازی است برای تکثیر نمایه های خبری و تبدیل آن به نمادی علیه سرمایه اجتماعی انقلاب. خلاصه همه و همه در خدمت اند برای یک جنگ ذهنی تمام عیار؛ آنهم علیه مردم نه این و آن مدیر.
همشهری
@mahdian_mohsen
✅عاقبت بخیری جبهه اصلاحات
1⃣یکم. اخیرا آقای تاجزاده گفته است که طاغوت پهلوی را به جمهوری اسلامی ترجیح می دهد. این ادعا بیانگر عاقبت بخیری جبهه اصلاحات است. این گزاره، استدلال نیاز دارد. اجازه دهید با یک خاطره مرور کنیم.
2⃣دوم. سالها پیش در ایام فتنه 88، در دیداری که با جمعی از دوستان رسانه ای با آقای خاتمی داشتیم متوجه شدم که وی با ادعای تقلب مخالف است. در همان جلسه دلسوزانه پرسیدم چرا این موضع را عمومی نمی کنید؟ پاسخ وی این بود که گستره اصلاحات از ایثارگر است تا گوگوش و سروش. اعلام علنی این موضع باعث می شود پایگاه اجتماعی اصلاحات لطمه ببیند.
3⃣سوم. یکی از مهمترین توصیه های رهبرانقلاب به مسوولین و گروه های سیاسی در دهه های 70 و 80 این بود که نسبت تان را با خودی ها(جبهه انقلاب) و غیرخودی ها(دشمن) شفاف کنید.
سالها بعد نیز رهبرانقلاب در اواسط دهه 90 در سالگرد ارتحال حضرت امام با رد دوگانه های تصنعی سیاسی، مجدد بحث خودی و غیرخودی را تحت عنوان دوقطبی انقلاب و ضدانقلاب مطرح کردند و تاکید داشتند دوقطبی اصیل، صف بندی انقلابیون در مقابل جریانی است که مقابل انقلاب شمشیر کشیده است. حرف اصلی این بود که بجای تقابل باهم، مقابل دشمن حقیقی انقلاب جبهه بگیرید و از باطل اعلام برائت کنید.
4⃣چهارم. گذشت و گذشت. جریان اصلاحات در هیچ دوره ای دست به این شفافیت نزد و همواره نفع سیاسی اش را پنهانکاری و عدم مرزبندی صریح با دشمن می دانست. خیالشان این بود که این پنهان کاری رای ساز است. عادت کرده بودند با اتکا به آرای سیاه(اپوزیسیون) پیروز انتخابات ها شوند. آرائی که فکر می کردند اگر اصلاحات رای بیاورد می توانند به پایان حکومت دینی امیدوار شوند.
5⃣پنجم. و اما کار روی زمین مانده اصلاحات را رسانه های اجتماعی به پایان رساندند. امروز به مدد عصرشبکه همه چیز شفاف شده است. امروز ضدانقلاب در یک صف بندی روشن از همجنس بازان تا شیطان پرست ها تا سلطنت طلبان تا تروریست ها و تا مواجب بگیران رسانه ای شیطان صف خود را حتی از اصلاحات نیز جدا کرده است و مقابل انقلاب صف بندی دارند. در این میان جریان اصلاحات ناخواسته و به ناچار مجبور شده است موضع خود را شفاف کند چون آرای سیاه سفره شان را جدا کردند و دیگر دونبشی سیاسی دکانی نخواهد ساخت.
همین موضوع باعث شد تکلیف خیلی ها روشن شود؛ یا درون انقلاب یا مقابل آن. اینجاست که خیلی ها مثل تاج زاده ترجیح دادند در صف سلطنت طلب ها و منافقین و غیره قرار بگیرندو عده ای دیگر در طیف انقلاب؛ و این عاقبت بخیری است.
همشهری
@mahdian_mohsen
✅حواسمون بود یا رد شدیم؟
رهبری فرمود هرکس مردم را ناامید کند، بداند یا نداند در خدمت دشمن است. ۳۱/۳/۱۴۰۱
چند جمله دیگر را هم مرور کنیم.
✅فرمود: هیچ بهانه ای...
ناامیدی سمّ است.
هیچ بهانهای مجوّز ناامیدی نمیشود ۱۳۹۸/۰۵/۱۶
✅بدترین حادثه..
برای یک ملّت بدترین حادثه این است که امیدش به آینده را از دست بدهد۱۳۹۶/۱۰/۰۶
✅و اما راه حل اطمینان و امید...
فرمود: بیعت با خمینی
بیعت با انقلاب، بیعت با پیامبر است.
.
✅چرا!؟
فرمود:
شما وقتی با انقلاب بیعت میکنید...با پیغمبر بیعت کردید. آنکسی که امروز با امام خمینی بیعت میکند، با پیغمبر بیعت کرده ....با پیغمبر که بیعت کردید،...خدای متعال آرامش را به دلها خواهد داد. وقتی آرامش داشتید... در عرصه ی مقابله ی با دشمن دچار حیرت و ناامیدی نمیشوید.۱۳۹۴/۱۰/۱۹
@mahdian_mohsen
✅هفت پیشنهاد برای امید در دل سختی ها
رهبری فرمود ناامید کردن مردم دانسته یا نادانسته خدمت به دشمن است. یکی از مرتجعین سابقا انقلابی نوشت پس با این همه بلای اقتصادی چه کنیم؟
گوئی هرگونه مشقت و سختی مجوز ناامیدی و ترویج یاس است. سختی را باید در دل حرکت دید. اگر چنین شد هیچگاه یاس مسلط نمی شود.
از سیاست عبور کنیم. این نقص جدی را اگر درمان نکنیم زندگی فردی مان هم آسیب می بیند؛ زندگی سیاسی و اجتماعی مان که بماند.
✅پیشنهاد می کنم برای عبور امیدوارنه از دل سختی ها پای منبر پدربزرگ ها و مادربزرگ ها بنشینیم. در این زانوی ادب زدن، درس هاست برای این روزهای ما.
قدیمی ها حداقل با هفت ایمان و باور اکسیری، امید را در بلا و مشقت رها نمی کردند.
1⃣اول اینکه وقتی با بلا مواجه می شدند در کنارش پی نعمت بودند. مثلا می گفتند گرچه فلان مشقت رسید، اما خدا را شکر سقف به سر دارم و صحت به بدن. بلا را می دیدند؛ اما در دل حرکت.
2⃣دوم اینکه بلا را تجربه می دانستند. می گفتند رنج کشیدیم اما سبب شد تجربه کنیم. مثلا اگر گرفتار شریک بد می شدند، مال باختگی را درس آدم شناسی و رفیق گزینی می دانستند.
3⃣سوم اینکه اعتقاد داشتند اقتضای رحمت خدا چنین است که مشقت فزونتر از توان آنها نیست. لذا یقین داشتند راهی هست برای فائق شدن.
4⃣چهارم حکیمانه می دیدند. " تا نباشد میل حق برگی نیافتد از درخت". می گفتند در این بلا خیری است و می گشتند پی حکمتش. حکمت را هم اغلب در هدایت می دانستند. بلا برایشان امتحان بود. آنهم آزمونی برای رشد و رفتن و نه ماندن.
5⃣پنجم اینکه هر که در این بزم مقرب تر است/ جام بلا بیشترش می دهند. روشن است؛ با بلا فخر ایمانی داشتند.
6⃣ششم اینکه مشهور بود "پایان شب سیه سپید است". پیران منبردیده و حکمت چشیده برای نوه هایشان قصه یوسف می گفتند تا انجا که خبر تلخ بنیامین به جناب یعقوب رسید و غم ایشان فزون یافت؛ اینجا بود که گلو صاف می کردند و از زبان حضرت یعقوب امید می دادند که "ولاتیاسوا من روح الله" و این غم را پایانی است.
7⃣هفتم و آخر اینکه ورد زبان شان این بود: ان الله معنا. اینکه ورای همه چیز قدرت اوست. ایمان داشتند و کمتر از این را شرک می دانستند و از اینکه قدرت او برتر از همه اسباب عالم است آرامش می گرفتند. "چو تیر از شست او باشد خطا نیست..."
✅و در نهایت اینکه راز معنوی تر شدن ملت ایران در کنار حوادث تلخ در همین حکیمانه های روائی و عرفانی است...
همشهری
@mahdian_mohsen
⭕️سگهای ولگرد و خطای حکمرانی
ظرف 2 روز دو کودک 4 و 7 ساله در دامگاه قم توسط سگ های ولگرد از بین رفتند. عمیقا خبر تلخی است.
اما خبر تلخ تر اینجاست که مسوولین محلی وقتی اقدام به جمع آوری دیرهنگام سگ ها کردند از سوی مدعیان دفاع از حقوق سگ مورد اعتراض واقع شدند. اینکه عده ای حقوق سگ های هار را دیدند و حق کودک معصوم را ندیدند معمای آزار دهنده این روزهای ماست که ریشه اش در غرب لیسی های مجازی است.
اما ماجرای غم انگیز تنها اینجا نیست. این دو خبر در کنار هم بهانه ای است برای این پرسش جدی که چرا در جمع آوری سگ های ولگرد دچار بی تصمیمی هستیم؟
این بی ارادگی را کنار گزارش اخیر همشهری قرار دهید که در سال گذشته 90 درصد حیوان گزیدگی ها مربوط به سگ های ولگرد است و ایران در آسیب دیدن از سگ های هار مقام سوم را در دنیا داراست.
مساله اینجاست که مدیر ما در برآورد از واکنش افکار عمومی، دچار خطای تشخیص است و همین امر، مهمترین عامل در بی تصمیمی است. نمونه هایی از این دست بسیار است و تنها متوقف به سگ های ولگرد نیست.
مدیر در تحلیل واکنش جامعه به یک تصمیم، گرفتار رهزنی غلط انداز شبکه های اجتماعی است. اما چرا؟
اولا فعالان شبکه های اجتماعی نمایی گویا از همه جامعه نیستند.
دوم اینکه براورد موافق و مخالفان در شبکه های اجتماعی نیز همواره دقیق نیست.
و اما سوم و مهمتر اینکه با فرض صحت، باز هم این آمار قابل اتکا نیست چرا که واکنش های طبیعی در فضای مجازی الزاما به معنای اعتقاد حقیقی افراد نیست؛ چراکه واکنش ها در شبکه های اجتماعی، واکنش های ناشی از شبکه است.
با یک مثال مساله روشن می شود. اگر به همه کسانی که در دربی تهران دست به خرابکاری اتوبوس ها زدند، روز بعد بگوئید چرا اینکار را کردید حتما اظهار پشیمانی می کنند و خواهند گفت که مقهور فضای هیجانی جمع(شبکه) و دو قطبی استقلال و پرسپولیسی شدند.
اساسا واکنش ها در فضای مجازی گرفتار دوقطبی های موهوم و واکنش های نمایشی شبکه ای است. نمایش اینکه در اکثریت ایم. به همین دلیل است که به اعتقاد کارشناسان آماری، افکارسنجی در شبکه های اجتماعی تصویر دقیقی از اعتقاد مخاطبین نیست.
با این توضیح گرفتار یک خطای آزاردهنده در حکمرانی هستیم. خیلی از مسوولین تصمیم درست را تشخیص می دهند اما اراده شان را مقابل تخمین های غلط شهودی از دست می دهند و جامعه را گرفتار بی تصمیمی می کنند.
همشهری
@mahdian_mohsen
⛔️این بی حجابی آن بی حجابی نیست!
برداشتن روسری در خیابان معنی اش چیست؟ ماجرای کشف حجاب نسبت به گذشته تغییر کرده است. در ظاهر نمایند. از قضا با یک پدیده نوظهور مواجهیم.
ما پیشتر نیز با پدیده بیحجابی مواجه بودیم. اما..
بدحجابی در تاریخ جمهوری اسلامی اگرچه یک نقص محسوب می شود اما برآمده از بی حیایی و خدای ناکرده بی عفتی نیست. برآمده از غرب پسندی های عرفی گرایانه است. به همین دلیل است که رهبرانقلاب تاکید داشتند بدحجابی یک نقص است اما معیار نهایی برای قضاوت افراد نیست.
چه بسا دختران بدحجابی که هم انقلابی اند و هم اهل معنویت؛ هرچند گرفتار این خطا.
اما از این خطا تا آن خطا فاصله بسیار است. کدام خطا؟
ما با یک پروژه سیاسی مواجهیم. لذا نوع مواجهه با این خطای سیاسی از جنس آن خطای فرهنگی نیست. خطای سیاسی برخورد امنیتی می طلبد و خطای فرهنگی مواجهه آموزشی و فرهنگی.
از کدام خطای سیاسی حرف میزنیم؟
موضوع کشف حجاب را یکبار دقیق شویم.
معنی کشف حجاب یعنی ایستادن مقابل احکام؟ ازین هم بالاتر چون ممکن است برخی لامذهب یا شل مذهب باشند. یعنی ایستادن مقابل قانون؟ ازین هم بالاتر چون ممکن است کسی این قانون را قبول نداشته باشد.
برداشتن حجاب ایستادن مقابل دموکراسی و جمهوریت است. یعنی چی؟
اکثریت این کشور مسلمانند. اسلام دین غالب است. حجاب از احکام دینی است. پس به حکم دموکراسی باید به حقوق اکثریت احترام گذاشت. ممکن است بگوئید حجاب اختیاری است. بی حجاب و باحجاب باید آزاد باشند. این حرف ظاهر قشنگی دارد اما قرائت دیگری از تقابل خشن با دموکراسی است.
چون ایستادن مقابل قانون است. حجاب الزام قانونی است نه اجبار. اخیرا یک حرف جدیدی باب شده است که: " مگه زمان رضا خان قانون کشف حجاب نبود؟ پس چرا مقابله کردید؟" پاسخ خیلی روشن است. قانون حجاب با قانون کشف حجاب یک تفاوت عمیق و البته ساده دارد. قانون کشف حجاب قانون برامده از دیکتاتوری بود ولی قانون حجاب برآمده از اراده مردمست. رضا خان با دیکتاتوری مقابل دین مردم ایستاد، مردم هم مقابلش ایستادند.
برگردیم به بحث اصلی. با پدیده نوظهور مواجهیم. پدیده ای که هدف نهاییش ایستادن مقابل اکثریت مردم است. به همین دلیل گفته می شود کشف حجاب سیاسی است.
ظاهر یکیست. اما فاصله معنادار است. این بی حجابی آن بی حجابی نیست. ما با جمعیتی بسیار محدود مواجهیم که خواسته یا ناخواسته با کشف حجاب مقابل جمهور مردم ایستادند.
ماجرای کشف حجاب ابزار جدید تقابل با اکثریت مردم است. به همین دلیل است که یک خبرنگار فراری از ایران که این روزها کارمند مواجب بگیر سفارت آمریکا شده است با صراحت می گوید هدف از کشف حجاب براندازی است و لاغیر.
همشهری
@mahdian_mohsen
⭕️مخالفان گشت ارشاد هم موافقند...
⭕️یک گفت وگوی ساده
وقتی اسم گشت ارشاد میآید، چه تصویری در ذهنتان تداعی میشود؟ احتمالا چند برخورد خشن ناجا. حالا برای یکبار هم که شده اختیار ذهنتان را بهدست بگیرید و اجازه ندهید آنچه رسانهها برایتان ساختهاند تداعی شود. اینبار منطقا ضرورت گشت ارشاد را ارزیابی کنید. یقین دارم مخالفترینها نیز موافقند. اجازه دهید با آرامش استدلال کنیم.
🔹به عزیزی که بسیار از دست گشت ارشاد عصبانی بود گفتم اگر کسی برهنه به خیابان بیاید مشکلی ندارید؟ گفت حتما مشکل دارم. گفتم چرا؟ گفت بالاخره یک حدی وجود دارد. همه جای دنیا این حد را پذیرفتهاند. گفتم ممنون و پایان استدلال؛ پس تو هم با گشت ارشاد موافقی. همین که معتقدی از یک جا به بعد باید قهریه وارد شود پس گشت ارشاد ضروری است.
🔹این همانی است که برخی به غلط میگویند حجاب اجباری. حال آنکه الزام قانونی است که به قول شما در همه جای دنیا نیز وجود دارد.
🔹اما احتمالا سر اندازه آن اختلاف باشد. بهنظرت شما باید مرز حجاب را تعیین کنی یا من یا دین؟ گفت هیچکدام؛ عرف. گفتم عرف چیست؟ عرف کی؟ عرف کجا؟ مثلا عرف گاوپرستها خوبه یا عرف سکولارها یا عرف لاابالیها؟ گفت عرف مردم جامعه. گفتم قبول داری اکثریت مردم ما مسلمانند؟ گفت بله. گفتم قبول داری حجاب جزئی از دین است؟ تأیید کرد.
گفتم پس اگر قرار بر رجوع به عرف هم باشد، عرف دیندارها ملاک است. ضمن اینکه رجوع به عرف هم درون دین است و امضای فقیه میخواهد و اینطور نیست که هرکس بگوید عرف چنان و چنین است.
🔹گفت واقعا فکر میکنی گشت ارشاد در باحجاب کردن مردم مؤثر بوده است؟
گفتم سؤالت غلط است. این اشتباه رایجی درباره گشت ارشاد است. گشت ارشاد برای صیانت از قانون است نه ایجاد حجاب. مثل پلیسی که برای عبور از چراغ قرمز جریمه تعیین میکند. هدف اصلی حفظ نظم شهر است. واگرنه ممکن است یکی بگوید صرفا با زور جریمه که کسی منظم نمیشود.
🔹گفت یعنی تو با خشونت گشت ارشاد موافقی؟ گفتم حتما نیستم. ولی عملکرد گشت ارشاد را از دریچه چند فیلم تقطیع شده رسانههای مغرض نمیبینم. ضمن اینکه خطا را اصلاح میکنند نه اینکه منکر اصل ماجرا شوند.
🔹گفت حالا همهچیز این مملکت درست شده و فقط حجاب مانده است؟ گفتم من هم مثل تو معتقدم باید همه بخشها تقویت شود. ولی اگر دولت نتوانست تورم را کنترل کند پلیس هم باید از تخلفات راهنمایی و رانندگی بگذرد؟
🔹گفت با همه این حرفها حجاب اولویت نیست. گفتم این یکی را موافقم.
اما خواهش میکنم دقیق ببین. جریانی که تشویق به آتش زدن بانکها و شکستن شیشه ماشینها و بستن راه مردم میکرده است امروز به چوب بستن حجاب را تشویق میکند. چرا؟ ماجرا چیست؟ همانها که سالها برای کوچک شدن سفره مردم، راهزنهای قدارهکش جهانی را با سوت و کف همراهی میکردند و صله مزدوری و نشان بردگی جور میگرفتند، حالا برای برهنگی بیشتر جایزه تعیین کردند. روشن نیست که هدف اصلی حجاب نیست؟ بله حق داری. حجاب اولویت اول ما نیست؛ اما ظاهرا اولویت اول شیطان کثیف شده است.
🔸به همین دلیل معتقد به ارتقای گشت ارشادم. گشت ارشاد تا دیروز غفلتها را تذکر میداد اما اینبار باید جبهه جدیدی را هدف بگیرد. ما فراتر از گشت ارشاد فرهنگی، نیازمند گشت ارشاد امنیتی هستیم که برای بههم زدن نظم عمومی و شکستن قانون و اراده حداکثری مردم، آدم اجیر میکند تا چهارشنبههای سیاه را بسازد.
@mahdian_mohsen