eitaa logo
مهدی ایزدی 🚩🏴
210 دنبال‌کننده
236 عکس
56 ویدیو
45 فایل
بیایین تقسیم وظایف کنیم؛ "من می‌نویسم، شما بخونید" 🔰اینجا از: ✔️ تربیت ✔️ سیاست ✔️ جامعه ✔️ و دین صحبت می‌کنیم. 📲 اندرونی: @mahdiizadi_pv 📱آدرس صفحه‌های توئیتر، اینستاگرام و کانال تلگرامم، همین آدرس هست⁦👇🏻⁩
مشاهده در ایتا
دانلود
. "ما و همت" این متن نمی‌خواهد به قربان چشم‌های برود، نمی‌خواهد با او درددل کند، نمی‌خواهد برایش عُقده بگشاید؛ می‌خواهد مَنِش و سیره‌ی او را بازخوانی کند تا از همت، فقط اتوبانی باقی‌ نماند در پایتختِ غبارگرفته‌یِ ایران‌مان! مثل من و شما نبود. اهل نق زدن و غر زدن نبود. گوشه‌ی خانه‌‌ی گرمش لم‌ نمی‌داد و دست به نمی‌شد برای انتقاد و‌ اعتراض! او در این جامعه‌ی ۸۰ میلیونی، فقط دنبال گلیم خود و خانواده‌اش نبود. او اصلاً اهل خود و خانه‌ی خود نبود! او اهل میدان بود، در میدان بود، می‌جنگید. بر علیه دشمن، بر علیه خود. و جور ناکارآمدی‌ها را می‌کِشید؛ چراکه دل می‌سوزاند برای و ایرانی؛ او یک واقعی بود. رئیس‌جمهورش هم بود؛ یک خائن که نه به جبهه‌ها می‌رسید، نه به . اما همت تسبیح به دست نمی‌گرفت تا در و و خانه و خیابان، بنی‌صدر را به فحش‌های کاف‌دار (مثل کثیف و کثافت) بِکِشد! او می‌دانست اهل کار نیست(مثل ما)، پس خودش دست به کار شد(برخلاف ما)؛ در حیطه‌ی خود، ناکارآمدی‌ها را رفع می‌کرد نه اینکه غر بزند و خواهر و مادر همه‌ی را یکی کند. همه‌ی ما یک همتِ درون می‌خواهیم که در بخش و تخصص‌مان، عین نق‌ نقوها اَبرو درهم نکِشَیم و غر نزنیم. یک همتِ درون می‌خواهیم که هرچه فشلی و تنبلی است را در انباری خانه، انبار کنیم و در کوچه و خیابان و محل خود، بنشینیم پای دردِ مردم. درد مردم که است، است، تبعیض و گاهی است. هرکس از ما اگر یک جو همت داشته باشیم، ریشه‌ی و گاهی فساد را به اندازه‌ی دو دست خود قطع می‌کنیم. فقط یک جو همت می‌خواهد. آریایی؛ کمی حواس‌مان به فکر و شکم ایران و ایرانی باشد. برایش تبیین کنیم که فشل امروز، حاصل رأی خراب دیروز خودش بوده. برایش توضیح دهیم که همه‌ی مشکلات حل می‌شود اگر همت کنیم. ما دفاع مقدس را با آن صدام‌یزیدکافر و آن‌همه حامی‌ش شکست دادیم. دیگر مهارِ افسارِ اسبِ سرکشِ اقتصاد که کاری ندارد. عیب ما این است که از ، فقط اسم و عکس‌شان را آموخته‌ایم و ایدئولوژیِ جهادی و انقلابی‌شان را ناکارآمد و‌ آرمان‌گرایانه می‌پنداریم! القصه؛ ما همت نداریم وگرنه همت‌ می‌شدیم! . . | | 📥 @sardareshgh313
. "سید ابراهیم" به اذعان دوست و دشمن، خودی و ناخودی، با تکیه زدن "سید ابراهیم" بر مسند عدلیه، جانی تازه و خونی نو، در رگ‌های ترازوی عدلیه دمیده شد. دستگیری و برخورد با نزدیکانِ مسئولین، جلوگیری از ویژه‌خواری‌ها، رانت‌ها، آقازاده بازی‌ها، زمین و کوه و ساحل‌خواری‌ها، و از همه مهم‌تر، شروع مقابله با فساد از درون عدلیه، سبب شد امید به چرخه‌ی اعتماد عمومی بازگردد! اساساً تغییراتی که در سیاست‌های کلان رخ می‌دهد، زمان می‌خواهد تا به بدنه‌ی جامعه و مردمِ کوچه و خیابان برسد و تغییرات، حسّ و لمس شود؛ اما به‌خاطر در چارچوبِ قرار نگرفتنِ شخصیت سید ابراهیم و روحیه‌ی او، این تغییرات با سرعت بیش‌تر و محسوس‌تری به بدنه‌ی جامعه منتقل شد و خبرهای درون عدلیه حاکی از آن است که این روحیه دارد به مویرگ‌های قوه هم نفوذ می‌کند و بِعَون‌الله شاهد کارآمدتر شدن این قوه خواهیم بود. اما چرا سید ابراهیم نباید برای ۱۴۰۰ کاندیدا شود؟! بخش اعظمی از این مرثیه‌ها و مدحیه‌ها که سراییدم به خاطر شخصیت فردی و روحیه‌ی شخصیتی سید ابراهیم است که در فقدان او، تغییرات (اگر تغییراتی باشد) آن‌قدر بین ادارات و نامه‌ها و‌ پاراف‌های عدلیه می‌چرخد که نخ‌نما می‌شود و بی‌اثر، و جز اسمی از آن نخواهند شنید! از طرفی، عزم و شجاعت سید ابراهیم در برخورد با دانه درشت‌ها (با همه‌ی انتقاد‌هایی که وارد است) نمونه‌ای کم‌نظیر بوده و این مهم، جز به حضور مستمر و ادامه‌دار شخصِ سید ابراهیم ادامه پیدا نخواهد کرد. به همین سبب، لازمه‌ی حضور سید ابراهیم در این قبایِ خطیر، مهم و ضروری جلوه می‌دهد! و از طرفی، سند تحول عدلیه که از طرف سید ابراهیم تنظیم شده، جز به حضور شخص وی پیگیری و به جریان نخواهد افتاد و مثمر ثمر نخواهد بود. چراکه به نقل شنیده‌ها (که نه تأیید می‌شود نه رد) هم تأیید این سندِ تحول را منوط به حضور شخص سید ابراهیم در کسوت عدلیه کرده‌اند. در نتیجه آن‌که: در شرایط کنونی که اعتماد مردم به خاطر عده‌ای دنیازده و جانماز آب کشیده، دارد به یغما می‌رود، مقابله‌ی شجاعانه، بابرنامه و مستمر با این فسادها و رانت‌ها و قانون‌گریزی‌ها بسیار بسیار بااهمیت‌تر از ریاست جمهوری است! چرا که تجربه‌ نشان داده اگر اعتماد مردم به سدید شود، مردم سختی‌‌هایی را که به خاطر آرمان‌هایِ مقدس‌شان به ایشان تحمیل شده به جان می‌خرند و بعد، نوبت مسئولینِ لایق است که از سختی‌ها بکاهند! اما اولویت، اعتماد مردم است! | | | ۱۴۰۰ | 📥 @sardareshgh313
. "هیچ" دم غروبی که داشتم برای کلاس‌م مطالعه می‌کردم؛ رسیدم به این روایت شریف که: ﴿إنّما سُمِّیَ رمضان، لِإنَّهُ یَرمَضُ الذُنوبَ﴾* ترجمه‌ی خودمانی‌ش یعنی: ماه رمضان، به خاطر اینکه درش گناهان سوزانده می‌شود، رمضان نامیده شده! طلبگی‌م گُل کرد که چرا بخشیدنِ گناهان نه؟! چرا حتماً سوختنِ گناهان؟! با چرتکه‌ی ناقص و‌ سواد نَم کشیده‌ام دودوتا چهارتا کردم که وقتی بخواهی کاغذی را بسوزانی، به ثانیه نکشیده آتش، تمام کاغذ را یک‌جا در آغوش می‌کِشد و‌‌ جز خاکستری که آن هم با یک فوت رخت می‌بندد، چیزی باقی نمی‌ماند! در واقع "هیچ" باقی می‌ماند! شاید اینجا سوختن را کنایه زدند، تا بدانیم که لطف الهی در رمضان، کوه گناهان‌مان را به کم‌تر پلک‌زدن، تبدیل به تَلی از خاکستر می‌کند و سپس با کمتر از فوتی، از آن‌همه کوه، هیچ می‌گذارد در پرونده‌ی بی‌عمل‌مان! هیچ! *ریاض السالکین، ج۶، ص۱۱ ۱۴۴۲ . پ.ن: خودمانیم، خدایی که آتش رمضان‌ش این‌گونه می‌کند با گناهان‌مان، آتش عشق‌ش چه می‌کند با خودمان؟! الهی که بسوزیم در آتش‌ش و هیچ شویم در خودش! . . | | 📥 @sardareshgh313
. "باباعلی" شام غریبان باباعلی‌ست! البته از امشب شده "باباعلی"‌. تا امشب، همه او را «آن مَرد با نان آمد» می‌شناختند! امشب که راز آن مَرد برملا شده و نقش باباعلی لو رفته، کار حَسَنین شده آرام کردن یتیمان باباعلی! لَختی بعد، طبیب که از بیت الحسن بیرون آمد، قد و نیم‌قد‌های باباعلی دوره‌اش کردند که دردِ باباعلی را چه درمان است!؟ زخمش را کدام مرهم دوا می‌بخشد؟ طبیب، چشم در چشمِ ، سَری به استرجاع تکان داد. حسن بن علی بغضش را قورت داد و با لبخند کم رنگی، ندا داد که جانِ دل‌هایِ باباعلی، حضرتِ طبیب می‌گویند که شیر! شیرِ سفید می‌تواند مرهم شود بر زخمِ عمیقِ باباعلی! تا لفظ شیر از دهان بن علی چکید، یتیمان، چون مورچه‌های دنبال غذا، کوفه‌ی خراب‌شده را به تمنای کاسه‌ی شیری بالا و پائین کردند. طبیب، بن علی را کناره کشید که فدایتان، شیر چیست؟! زخم باباعلی کاریست! رنگ رخساره را ندیدی که باخبر از سِرّ درونش شوی؟! بن علی، لبخند کم رنگش را کم رمق کرد و گفت: طبیب؛ باباعلی، از دوشنبه‌ی آن کوچه، دیگر رنگ به رخسارش نیست! بن‌مُلجَم مباشر بود! سبب، قنفذ بود و قلافِ دربه‌درش! این یتیمان را هم فرستادم پِی حبه‌ای سیاه، تا هنگامه‌یِ یتیمی خود را نظاره‌گر نباشند! نمی‌دانی طبیب که چه دردی دارد یتیم، یتیمی خود را نظاره‌گر باشد! ما می‌دانیم! ما که دوشنبه‌ی نحس را دیدیم، می‌دانیم! بد دردیست! . پ.ن: متن، حاصل ذائقه‌ی جان نویسنده است نه حاصل جوهرهای کتب تاریخی! . . | 💔 | 📥 @sardareshgh313
. "خیال باطل" از اسفند ۹۸ که یازدهمین دوره‌ی با ۴۲/۵۷ درصدِ آراء تشکیل شد و صندلی‌های نمایندگی و اکثر قریب به اتفاق استان‌ها از اصلاحات‌چی‌ها خالی شد، همان ایام بود که بادکنکی تو خالی اما صدادار را باد و بادتر کردند. آن‌قدر که حتی خودشان هم باورشان شد که مشارکت حداکثری = رأی آوری اصلاحات! و این آش آن‌قدر شور می‌شود که از انقلابی‌ها و حزب‌اللهی‌هاهم، می‌بینیم نخبگانی را که این بادکنکِ توخالی را باور کرده‌اند و حتی در ۱۴۰۰ عده‌ای انقلابی، امید داشتند به حضور حداقلی، تا کاندیداهای انقلابی پیروز انتخابات باشند! اصلاحات‌چی‌ها به لطف زبان‌های همیشه طلبکار و روزنامه‌های مملوء از سیاهی اما حرفه‌ای‌شان، طوری وانمود می‌کنند که انگار ملت ایران، جملگی اصلاح طلب‌اند و مجلسِ انقلابیِ یازدهم، خالی از است. چرا؟ چون خالی از اصلاح طلبان است! طبق گفته‌ی خود اصلاح طلبان، دولتِ ششم و هفتم، دولت نبود؛ پس نمی‌توانند به پیروزی آقای استناد کنند. می‌ماند یک دولت آقای که رکورد دور اولش (۸۰ درصد) را، دور دوم (۸۵ درصد) شکست و یک دولت که رکوردش را انتخابات امسال باید دید چه می‌کند! و وقتی در مقابل این بادکنک تو خالی، آمار مشارکت در دولت‌های نهم (مرحله اول و دوم) و دهم را که با آرای بالا ( به ترتیب ۶۲ و ۵۹ و ۸۵ درصد) پیروز شدند، برایشان یادآور می‌شوی دم از استثناء می‌زنند. چه استثنائی؟! استثناء، یک‌بار اتفاق می‌افتد نه دوبار و آن‌هم با مشارکت ۸۵ درصدی به نفع غیر اصلاح طلبان! مجلس سیزدهم هم که اصلاحات با افتخار از شکستِ در آن یاد می‌کنند؛ به برکت دولت فخیمه‌ی پرزیدنت روحانی و نگرانی از به ۴۲ درصد رسید؛ نه عدم حضور ایشان! پس این "خیالِ باطل" را یک‌بار برای همیشه فراموش کنید که مشارکت حداکثری = رأی‌آوری اصلاحات! راستی حتماً این روزها شنیده‌اید که جبهه‌ی اصلاحات به‌خاطر اعتراض به عدم احراز صلاحیت‌های ، از کاندیدایی حمایت نمی‌کند! این‌ها با این تیر، دو هدف دارند: اول آن‌که اگر مشارکت پائین بود (که دلیلش گرانی و تورم و دولت فخیمه است) آن‌ها بیش‌تر به بادکنک ۹۸ بدمند و جماعت بیش‌تری را گول بزنند! دوم اگر مشارکت بالا بود و کاندیداهای انقلابی پیروز بودند، ادعا کنند که ما اصلاً در انتخابات نبودیم و رقابتی نکردیم که بخواهیم شکست بخوریم! القصه آن‌که با جماعتی پُررو و همیشه طلبکار طرفیم که هم مسبب وضع موجود است و هم شاکی وضع موجود! . . | ۱۴۰۰ | 📥 @sardareshgh313
. "۱۴ مرداد" آفتِ اول از دو آفتی که دولت منتخب با آن مواجهه خواهد شد و من قصد دارم درباره‌شان برای‌تان سیاهه کنم، آن است که ما را سوپرمَنِ کشور پنداریم... یک نگاه غلطی درباره‌ی ۱۴ مردادماه وجود دارد که ما تصور می‌کنیم از لحظه‌ی تنفیذ برای آقای رئیسی، کانال به ۱ هزارتومان سقوط و شاخص به سوی افق صعود می‌کند. کالاهای اولیه، ارزان و گرانی و سهمیه‌ای دادنِ کالاها محو می‌شود و صبح ۱۴ مرداد، شرکت‌های برند و مطرح، درخواست جذب همه‌ی فرزندانِ بیکار در خانه را برای پست‌های مدیریتی، آن‌هم با حقوق و مزایای عالی دارند! تصور آن‌ست که از ۱۴ مرداد، می‌شود ۵ تومان و کارت ملی همه می‌آید :) برای خواهران مکرمه، سواری بر اسب سفید، با خانه و ماشین و شغل ایده‌آل و برای برادران معزز، بانویی ذی‌جهیزیه و دارای پدری مولتی میلیاردر یافت می‌شود! ، صفر می‌شود و کوله‌برها، بیزینس‌من خواهند شد! خلاصه‌ آن‌که تصور می‌شود جهنمِ ، از ۱۴ مرداد، سرد می‌شود؛ چون گلستانی برای ابراهیم! اما ما نه در رؤیا زندگی می‌کنیم و نه در توهمات! ما در واقعیت زندگی می‌کنیم! جراحیِ زخمی عمیق که بخش اعظم آن توسط بر پیکره‌ی ایران‌مان وارد شده، شاید چندین سال طول بکشد؛ چراکه این زخم، به اندازه‌ی ۸ سال سله بسته است و چرک و کثافت، زخم را محکم در آغوش کشیده! جنابتان برآورد کند که از ۱۴ مرداد، چه بسا که برای مدتی، اوضاع شاید بدتر هم بشود. چراکه جراحیِ یک زخمِ ۸ ساله که خونش با چرک در آمیخته، خون‌ریزی کمی ندارد! به احتمال قوی باید خون زیادی از دست برود تا خون سالم و بدون چرک، جایگزین شود و زخم، مرهم یابد! حواستان و حواسمان جمع باشد که رئیسی باید زخم این هشت سال را جراحی کند. باید از مخروبه‌ای هشت‌ساله، آوار برداری کند و هشت‌پاهای مافیایِ درهم تنیده و رانت‌ها و ویژه‌خواری‌هارا یک به یک قطع کند! پس امکان خون‌ریزی زیاد هست. خیلی هم زیاد! چراکه اهل مافیا و زر و زور، اگر منافع‌شان را در خطر ببینید، آرام نمی‌شنینند و دست به خنجر خواهند برد! پس در این ایامِ باقی‌مانده تا ۱۴ مردادماه، اولاً عزیز را باید توجیه کنیم که جهنمِ روحانی، یک‌ شبه تبدیل به گلستانِ ابراهیم نخواهد شد و‌ باید حواس‌شان به خون‌های کثیفی که از زخم خارج می‌شود باشد و ناامید؛ هرگز! . پ.ن: این بند آخر، هم بر عهده‌ی من و شماست و هم برعهده‌س تیم رسانه‌ای آقای منتخب! به امید تشکیل ! . . | | 📥 @sardareshgh313
. "قفلِ جهنم‌آفرین" و اما دومین آفتی که می‌تواند مزرعه‌ی پربار و امیدوار کننده‌ی دولت منتخب را از بین ببرد، آن است که رنگ قِداست به روی منتخب بپاشیم! بر طبق فلسفه‌ی تشکیل ، به جهت انتساب حکومت، به ، تمام اجزاء حکومت و کارگزاران ریز و درشت‌ش مقدس‌اند! این تقدس هم به جهت انتساب‌ و اتصال‌شان (هر دو باهم) به آب کُرّی به نام اسلام ناب است که طاهر است و مطهِّر! طبق تصریح ، در این حکومتِ مقدس و جزاء مقدس‌ش، هرکه در جهت پیش‌رفت حکومت (که منجر به عزت می‌شود) قدم بردارد، حسنه انجام می‌دهد و هر که در جهت تضعیف حکومت (که منجر به ذلت دین می‌شود) قدم بردارد، سیئه مرتکب شده! اما اشتباه نشود! این تقدس، مانع از ایراد انتقاد و پیشنهاد و شکایات از آن نمی‌شود. چراکه حکومت و اجزائش، تمام و کمال مقدس نیستند تا عاری از عیب و نقص باشند؛ بلکه متصل به مقدس هستند! پس ما، که به انتقاد و شکایت می‌کنیم، به این خاطر است که آن را مقدس و متصل به مقدس می‌دانیم و نمی‌خواهیم از مسیر اتصال به قداست خارج شود! اگر انتقاد و پیشنهاد را به ، ، ، ، ، و بقیه‌ی ارکان و ارگان‌های نظام هم وارد می‌کنیم، به همین خاطر است که این‌هارا مقدس و متصل به اسلام می‌دانیم و قصد‌مان اصلاح است نه تخریب و هوچی‌گری! اما اگر روزی، اعتقادمان به تقدسِ یک فرد، قفلی شد بر دهان‌مان که مانع از انتقاد به آن فرد شود، باید احساس خطر کنیم از این "قفلِ جهنم‌آفرین"! اگر و ، متدیّن و مخلِص، معتقد و کارآمد هستند، باید به آن‌ها انتقاد کنیم تا متدیّن و مخلِص، معتقد و کارآمد باقی بمانند. نه اینکه به خاطر جانبازیِ جلیلی و خادم الرضا بودنِ رئیسی، بابِ انتقاد و پیشنهاد را ببندیم و منتقدین را مشتی ضد و ضد دین، خطاب کنیم! القصه آن‌که ما اهل حق‌ هستیم! و اهل حق، در راه حق، با عزیزترین‌هایشان هم تعارف ندارند، چه برسد به مع الغیر.... والسلام ۱۴۰۰ . پ.ن: علینا و علیکم به انتقاد کردن و انتقادپذیرفتن! . . | | 📥 @sardareshgh313
. "پُلِ شورای اسلامی" امام راحل، به حق و به جا فرمود که: مجلس در رأس امور است! نگفت در رأس امور است! نگفت در رأس امور است نگفت در رأس امور است!و نگفت در رأس امور است! بلکه فرمود مجلس! مجلس شورای اسلامی! مجلسی که بنا نهاده شد تا چشم‌های مستقیمِ مردم باشد بر سر گفتار و رفتار مسئولین! مجلسی که بنا نهاده شد تا صدای مستقیمِ مردم باشد در مقابل قدرت و نفوذ مسئولین! مجلسی که بنا نهاده شد تا خواسته‌های مشروع و به حق مردم را تبدیل به قانون و برای مسئولین لازم الاجرا کند! به همین دلایل، مجلس، در رأس امور است! اما ظاهراً مجلس شورای اسلامی، شده پُل شورای اسلامی! پُلی برای عده‌ای از مردم عادی که با نمایندگی، وارد عرصه‌ی قدرت شوند و با مسئولین آشنا، تا در وزارت و مدیریت‌های اجرایی و کلانِ دیگر ارگان‌ها و نهاد‌ها مشغول شوند! قرار انقلاب‌مان آن نبود که نماینده، به هزار یک حجت و بهانه و تکلیف و وظیفه، کرسیِ نمایندگی را با کرسی مدیریت و ریاستِ اجرایی عوض کنند! قرار انقلاب‌مان آن بود که نمایندگان، آن‌قدر جایگاه خود را مهم بدانند و قوانین دقیق و نظارت قوی اعمال کنند که نه فساد به شهرداری بچسبد تا نماینده به آن‌جا برود برای رفع فساد، و نه قوه‌ی مجریه دچار فسادسازی شود تا رئیس قوه‌قضائیه، عدلیه را به ناچار با مجریه عوض کند تا گلوگاه فساد را چنگ بزند و خفه کند! القِصه و الغُصه؛ کاری که برادر زاکانیِ عزیز انجام داد، اشتباه بود، چرا که (منهای آن‌که تخصص و تحصیلات و سابقه‌‌ی مرتبط با مدیریت شهری ندارد) به این پُل بودنِ شورای اسلامی جدیت می‌بخشد! و وقتی آش آن‌قدر شور می‌شود که طبق اخبار، دو نماینده‌ی دیگر قم هم برای گرفتن کرسی در ریاست‌جمهوری حاضر می‌شوند! اشتباه نشود؛ این متن فقط ناظر به برادر زاکانی نیست! بلکه ناظر به همه‌ی نمایندگان ادوار سابق، فعلی و آینده است که هرجایی در این مملکت را مهم‌تر از نمایندگی مجلس می‌دانند! این را هم بگویم که تقوا، اخلاص و وظیفه‌شناسیِ برادر زاکانی نه تنها مورد شبهه نبوده، بلکه قابل خدشه هم نیست! انتقاد ما به تشخیص ایشان است که گمان کرده شهرداری مهم‌تر از نمایندگی‌ست! ۱۴۰۰ . . | | | | | | 📥 @sardareshgh313
. "فخر از این بالاتر؟" اگر بخواهید از سیدالشهداء بدانید، به گمانِ ناقص و عقلِ ناقص‌ترم همین یک حدیثی که از صادق الائمه به ما رسیده، یک عُمرِ مارا کفایت می‌کند: ﴿...إنَّهُ لَیَنْظُرُ إِلَى مَنْ یَبْکِیهِ فَیَسْتَغْفِرُ لَهُ...﴾* (سیدالشهداء، بر گریه‌کنانش نظر می‌کند و برایش استغفار می‌طلبد!) تصورش را بکنید! سیدالشهداء؛ همان که عالَمی برایش عزادار و ماتم‌زده‌اند، به گریه‌کنانش، تک‌به‌تک نظر می‌کند و به حال‌شان استغفار. خوشابه‌حال ما که ابن فاطمه، برایمان استغفار می‌کند. استففار نه؛ خوشابه‌حالمان که اباعبدالله فقط به ما نگاه می‌کند. فخر از این بالاتر؟! مگر ما چه کرده‌ایم که لایق این نگاهِ کریمانه و آن استغفارِ رحیمانه شده‌ایم؟! جز آن‌که بال مگسی اشک، در چشمان‌مان حلقه زد و چکید بر صورت‌ِ رو سیَه‌ِمان؟! ۱۴۰۰ . *وسائل الشیعة، ج۱۴، ص۵۰۸ . . | | 📥 @sardareshgh313
. "نعمت پخش زنده" یکی از هزاران نعمت الهی که در خدمت آدمی قرار گرفته، "نعمت پخش زنده" است! نعمتی که به هزار مصلحتِ نامعلوم و ترس و نگرانی، خود را از آن محروم کرده! نعمتی که هم باعث می‌شود مردم به صداوسیما و ارکان کشور اعتماد کنند و هم جلوی خیلی از پشت‌پرده‌ها گرفته شود! نمونه‌اش را در این چند روز، در روند بررسی صلاحیت وزرای پیشنهادی شاهد هستیم که ، تمام جلساتِ بررسی صلاحیت‌ها را به صورت زنده پخش می‌کند و هر هرچه در کوزه‌ش است را به بیرون می‌تَراوانَد. اگر دنبال‌کننده‌ی این پخش زنده بوده‌اید، حتماً عیار نماینده‌تان دست‌تان آمده و بر وزن سیاسی و سوادِ تخصصی‌ش آگاهی پیدا کرده‌اید! حتی می‌توان این پخش زنده را آن‌قدر گسترش داد و این نعمت را آن‌قدر همگانی کرد که در صداوسیما، شبکه‌ای به نام مجلس نام‌گذاری شود تا جلسات علنی مجلس را پوشش دهد و به اخبار و حواشی آن بپردازد! این‌گونه نه اجنبی می‌تواند نماینده‌ی سفید را سیاه کند و نه احزاب و جناح‌ها می‌توانند نماینده‌ی سیاه را سفید! اصلاً مگر حلقه‌ی وصل بین حاکمیت و مردم، غیر از مجلس است؟ مجلسی که تشکیل شده تا صدای مردم باشد در برابر مسئولین! پس چه بهتر که مردم، بی‌واسطه و با دو چشم و گوش‌های خود، نظاره‌گرِ اعمال، رفتار، نطق، سکوت، و حتی حضور و غیاب و تأخیر نماینده‌ی خود باشند! و کم‌ترین ثمره‌ی این شبکه‌ی مجلس را هم این می‌توان این نامید که مردم، هر دوره عیار انتخاب خود را می‌سنجد و در انتخاب بعدیِ خود، حساسیت‌های جدی‌تری به خرج می‌دهد! و اگر چنین شد و هر فرد، با علم و آگاهی و تحقیق، نماینده‌اش را انتخاب کند؛ مجلس به رأس امور باز می‌گردد و آن وقت است که نمایندگان ملت، دیگر نمی‌توانند در مقابل دیدگان ملت، شعر بچه‌گانه بخوانند و دفاع‌های آبکی یا اعتراض‌های دبستانی نطق کنند! آن وقت است که نمایندگان، می‌دانند که در محضر مردم، دائماً در حال قضاوت شدن هستند و به جای باندبازی‌های احتمالی، همیشه در فکر حوزه‌ی انتخابیه‌ی خود هستند! هرچند این آرزو، بعید است؛ چراکه این مهم نه از صداوسیمایِ مصلحت‌اندیش بر می‌آید و نه از مجلسی که خود را هم تصویب نکرده! اما آرزو بر جوانان عیب نیست و ما امیدواریم! امیدوار به تحقق ؛ ان‌شاءالله! ۱۴۰۰ . . | | 📥 @sardareshgh313
. "خالی‌ست" به عنوان یک طلبه‌ی علوم دینی می‌نویسم؛ من به عنوان یک طلبه‌ی علوم دینی، با میل و رغبت به نمی‌روم؛ برای ادای تکلیف شرعی، آن‌هم گاهی، به مصلی قامت جمعه می‌بندم! نه از روی شوق و میل و خواسته درونی. چرا که نماز جمعه را بعضی اهل جمعه، از رسمیت انداخته‌اند. نماز جمعه‌ای که خالی‌ست از درد. خالی‌ست از حل مشکل کف جامعه. خالی‌ست از بیان مُحکمات انقلاب و تبیین شبهات. خالی‌ست از تربیت نسلی دغدغه‌مند برای و و و حتی ! کدام نماز جمعه؟! نمازجمعه‌ای که بنا بود پایگاه انقلاب باشد و مردم، حالا شده تربیون بیان مسائل شرعی و تذکر لسانی به تقوا و کمی تحلیلِ سطحیِ سیاسی که در کانال‌های تلگرامی بهترش هم یافت می‌شود! نماز جمعه‌ای که بنا بود ایدئولوژی حکومت اسلامی و حکم‌رانی دین بر دنیا و آخرت مردم را تبیین کند و اراده‌ها را پولادین و قلب‌هارا همراه کند، حال شده محل تجمع جوانان سابق و خالی از جوانان و نوجوانان فعلی ! تعارف که نداریم! وقتی تربیون را از بگیری و را کنار بگذاری، باید هم نوجوان دهه‌هشتادی (با احترام به همه‌ی عزیزانِ دغدغه‌مندِ دهه‌هشتادی) با یک کلیپ ۶۰ ثانیه‌ای توهم تبیین ایدئولوژی انقلاب بردارد و آن عزیزِ جان هم کارگاه تربیت سرباز جنگ نرم راه بیاندازد... صدای تربیت افسر و سرباز و دغدغه‌مندِ انقلاب باید از تریبون نمازجمعه بلند شود نه صفحات چند K ! حقیقتاً هر موقع (بلا استثناء) به نماز جمعه رفتم، همه‌ی کارهایی را که امام جمعه می‌تواند انجام دهد تا درد مردم کم‌تر شود و جمعیت مأمومین نماز هم بیش‌تر، با خودم مرور کردم. آخرش هم یک آه کشیدم از این‌همه ترک فعل! ترک فعلی که باید جواب‌گویش باشند و باشیم! جواب‌گوی آن قدرت و امکانات و نفوذ برای حل مشکلات مردم و دعوت همان مردم به دین! اما حیف که خالی‌ست... ۱۴۰۰ . پ.ن: رجوع کنید به بیانات امام و در مقام و منزلت و وظیفه‌ی تربیون نمازجمعه تا مثل من، آه بکشید! . . | | 📥 @sardareshgh313
مهدی ایزدی 🚩🏴
#عکس_پست @MAHDIIZADI_IR
. "وفاق واقعی" . تقریباً ایام مناظرات بود که عبارت شد کلیدواژه‌ی آقای . برخلاف ایشان، اطرافیان ایشان علاقه‌ای به وفاق نداشته و حتی در علن و به تصریح نیز بر خلاف آن قلم می‌رانند و این مشی را کارا نمی‌دانند. آقای پزشکیان که را به سختی و با اختلاف کمی پیروز شد و دولتش را تشکیل داد، برخی از وزرای دولت را با ترکیبی از اعضایِ دولت آقای و چندی جدیدالورود در دولت خودش وزیر کرد و وفاق را به همین تعبیر. نگرانی ما این بود که ایشان وفاق را همین بداند که طیف‌های مختلفِ سیاسی گرد یک میز جمع باشند و به‌صرف چای و شیرینی از خودشان پذیرایی کنند که از قضا همین نیز شد. گذشت و دست تقدیر آن‌گونه رقم خورد که دشمن اسرائیلی بر مقاومت، فشار روانی را مضاعف کرد و مقامات را ضمن ، مورد هجمه‌های رسانه‌ای و فکریِ شدید قرار داد. زین سبب حکیم که همواره حلّال معضلات بوده و سبب جمع احزابِ مختلف سیاسی کشور، دست به اقدامی بدیع و کارا زدند. اقدامی که واقعاً وفاق را معنا بخشید و آن معنای تُهی شده را از بین برد. آن اقدام، اعزام سه فرد تأثیرگذار، باسابقه و دارای وجه‌ی بین‌المللی به عنوان نماینده ویژه و حامل پیام شخص اول مملکت به کشورهای مقاومت بود. اما این اوصاف، معنای وفاق نیست. معنای وفاق این است که این سه نفر، در عین این‌که در این اوصاف با یکدیگر مشترک‌اند، اما از سه مکتب مختلف و دارای زوایایِ جدی بایکدیگر هستند. افرادی که در عین تفاوتِ دیدگاه و اختلاف در مکتب فکری، جان‌فدایِ خط قرمز (یعنی جبهه مقاومت) شدند و در اوضاع انبارباروتِ و ، به این کشورها سفر کردند و زیر چشمان چرکین ، حمایت دائمی، خونی و دینی را از نشان دادند. از شجاعت در فرودگاه و همراهیِ جان آن عزیز، تا رشادت در هدایت شخصی و بازدید از ضاحیه‌ی زخم‌دیده تا سیاست در دیدارهای با مقامات لبنان و تصاویر خاص و منحصربه‌فرد وی و مصاحبه‌ی کاریش در این مسئله. همگی ذیل تدبیر دقیقِ رهبری معظم تعبیر می‌شود که ما با هر تفاوت سلیقه و اختلاف دیدگاهی، در حمایت از خطوط قرمز نظام و مقاومت، یک‌صدا و یک‌رنگ و یک‌نگاه، جان‌فدا هستیم و خواهیم ماند و این معنای واقعی وفاق است. همان معنایی که وقتی آن را دریافتیم، باید بدان افتخار کنیم؛ نه بانگ تفرقه سر دهیم. . . | | @MAHDIIZADI_IR