eitaa logo
مهدی ایزدی 🚩
182 دنبال‌کننده
165 عکس
35 ویدیو
45 فایل
بیایین تقسیم وظایف کنیم؛ "من می‌نویسم، شما بخونید" 📲 اندرونی: @mahdiizadi_pv 📱آدرس صفحه‌های توئیتر، اینستاگرام و کانال تلگرامم، همین آدرس هست⁦👇🏻⁩
مشاهده در ایتا
دانلود
﴿لا یَنْدَفِعُ مِنْها إلّا ما دَفَعْتَ، وَ لا یَنْکَشِفُ إلّا ما کَشَفْتَ﴾ (از این‌همه، جز آنچه که تو دور کنی، دور نمی‌شود، و جز آنچه که تو برداری، برداشته نمی‌شود) 📥 @sardareshgh313
قصه‌های خاورمیانه برای نخوابیدن است! 📥 @sardareshgh313
پیشنهاد می‌کنم کانال سیدامین رو تو لیست ایتاتون داشته باشین، ضرر نمی‌کنین😊 @beytolghazal
ظریفی می‌گفت: ولایت؛ علی را دوست داشتن نیست. علی را دوست داشتن است. 📥 @sardareshgh313
عیدتون مبارک🌹❤️😘 ولی خودمونیم، امشب روضه‌یِ زهرا به نیت علی گوش دادن، یه چیز دیگس... 📥 @sardareshgh313
[ ASHKE YAS-FATEMIEH 1441 ] 07.mp3
5.2M
🎵 خونمون این طرفه... 🎤 محمود کریمی 📥 @sardareshgh313
سلام😊 این چند روزی که از ننوشتم، حسابی درگیر بودم. ایشالله جبران می‌شه😊🌹
به خاک شهیدان راه تو.MP3
6.44M
🎵 به خاک شهیدان راه تو... 🎤 سید مجید بنی‌فاطمه 📥 @sardareshgh313
. "ح س ی ن" چندساعتی مانده به شروع مراسمات دهه‌ی اول محرم ۱۴۴۲ قمری! یک محرم ! حقیقتش ؛ ما عادت نداریم با گریه کنیم، فاصله‌ی ۱/۵ متری هم، در کَتِمان نمی‌رود! اصلاً روضه‌ی‌ با ماسک و فاصله از همدیگر به ما نمی‌چسبد، ما آن بودیم که زانوی پشت سری‌مان در کمرمان بود و زانوی ماهم در کمر جلویی. چسبیده به هم! آزاد داد می‌زدیم و نامت را صدا. و عشق می‌کردیم از این داد و ضجه‌هایمان... و سیری چند؟ حبه‌ قندهای خیس شده و دست خورده‌ی در قندان، طعم می‌داد به چای روضه‌ات! اینکه پیرهن مشکی‌مان از خیسی عرق کناری‌مان خیس شود عشق بود، با شالاب و شلوب سینه زدن کناری‌مان جان تازه می‌گرفتیم، در و و و هم، جفت هم بودیم و در عزای تو ماتم‌زده! نمی‌دانم با این وصله‌ی نچسبیده بر صورت و آن فاصله‌ی ۱/۵ متری می‌توانیم عشق کنیم یا نه! اما ! ما را با این‌ چیزها امتحان نکن! ما اگر در روضه‌ات سنگ ببارد هم سینه می‌زنیم، که دیگر برود سراغ خاله‌بازی‌اش! من می‌دانم یک روزی برایت روضه می‌گیریم، و ، جفت هم. در روضه‌ات چهارزانو می‌نشینیم و با سر زانویمان، کمر جلویی را سوراخ می‌کنیم! اصلاً همه‌اش تقصیر خودت است که این‌گونه بارمان آورده‌ای! مارا به ماسک و این چیزها عادت نداده بودی! به ما زار زدن روی دوش کنار دستی و اشک ریختن‌های گوله گوله را یاد داده‌ بودی، از آن دم حسین حسین گرفتن‌هایی که جانمان را جلا می‌داد... القصه؛ ما در غَمَت می‌دهیم حسین! ما در رَهَت می‌دهیم حسین! ۱۴۴۲ . پ.ن: اطاعت از مصوبات بر همگان واجب است. ⁦👆🏻⁩این، فرموده‌ی (روحی‌فداه) و نصب العینِ امسال ماست! . . | | 📥 @sardareshgh313
. "حرارةً فی قلوب" چند شبی از مراسمات دهه اول ۱۴۴۲ می‌گذرد! هنوز‌‌ به گریه‌ی با عادت نکردیم! هنوز‌ فاصله‌ی ۱/۵ با بغل دستی‌ها، برایمان عادی نشده! جماعت را غربت خاصی فرا گرفته و این چفت هم نَشِستَن، روضه‌ایست برای خودش! ما ندیدیم اما می‌گویند باد آمده‌ی تهران هم از نصب پرچم و علم عزا کوتاهی کرده! (حقیقتاً شهرداری تهران، کوچک‌شده‌ی همان هیئت عقب مانده‌ست) اما امسال ورق برگشته! در هیئت‌های امسال پروتکل‌های شاید نامنصفانه به سختی رعایت می‌شود؛ آن‌قدر سخت که شاید در خود هم این‌گونه رعایت نشود. حاج محمود هم فجازی را تسخیر و محله‌های را جارو می‌کند. طرح هم، مداحان شهیر را به کوی و برزن‌های چند متری جنوب شهر کشانده، با جمعیتی زیر ۲۰ نفر! همه و همه در تکاپو‌ اند که امسال را بلندتر فریاد بزنند! هرچقدر هم که‌ ماسک لیبرال‌ها و بی‌انصاف‌ها جلوی این دهان را گرفته باشد، یارای در مقابل فریاد مارا ندارد! و این یعنی همان: ﴿إنَّ لِقَتْلِ الْحُسَیْنِ علیه السّلام الْمُؤمنینَ، لا تَبْرُدُ اَبَداً﴾ یک نکته‌ی جالب هم بگویم؛ محرم امسال باهمه‌ی غربت خاص‌ش، به‌نظرم زیباتر و باشکوه‌تر از سال‌های قبل درحال برگزاری‌ست، مذهبی‌ها و هیئتی‌ها و حزب‌اللهی‌ها درحال نهادینه کردن و از در کشور هستند. فرهنگی که آن و بزرگوار و آن عزیز ماسک نزده و آن شمال رفته‌ی بی‌دلیل، خیلی وقت است کمتر به آن پایبند شده‌اند؛ فرهنگ قانون‌مداری! ۱۴۴۲ . . | | | | | | | | 📥 @sardareshgh313
مهدی ایزدی 🚩
#عکس_پست #اینستاگرام 📥 @sardareshgh313
. "آشِ پناهیان" همین اول سیاهه کنم که نه دلداده و نه شیفته و نه دشمن جناب پناهیان نیستم! اورا سخنرانی حرفه‌ای، قوی، کمی علمی و آشنا به و و و می‌دانم، بارها شده که هم در مقام تعریف و هم در مقام (نه ) وی سخن رانده باشم! فقط چون از او مطالبی را آموخته‌ام، بر گردن خود می‌دانم که در له و علیه ایشان سیاهه کنم! در گوگل سرچ کردم آ.پناهیان تا یک عکس خوب برای این کپشن پیدا کنم، اما با تعجب دیدم سرچ دوم و پنجم گوکلِ با آن عظمت، شده ترکیب و . این آش، دستپخت عدالت‌خواهانی‌ست که تقوا را پیشه نمی‌کنند و تهمت را مثل نقلی شیرین، بر دهانِ توئیترشان می‌رانند! خیلی وقت است که جناب و امثالهم قطع امید کردم، چراکه این تهمت‌ها قبل از اینکه تهمت بشود و بر سکوهای قهرمانی سرچ گوگل بایستد، می‌توانست به‌صورت شخصی و خصوصی از استاد پناهیان مطالبه شود، اما اینکه یک‌دفعه و با این حجم از تخریب و تهمت در فضای رسانه‌ای مطرح شد، و از سوی و ، روی آن کار شد، نمی‌توان برایش جز دست‌های پشت پرده چیزی متصور شد! اندکی قبل، استاد پناهیان انتقاداتی را به جریان خام و نپخته‌ی فعلی مطرح کردند و در پشت آن، بی‌کفایت و بادآورده‌یِ از بی‌لیاقتیِ استان را تشر زدند! پس یقیناً به مزاج جریانی که استاندارِ سوگولی‌شان به شماتت کشیده شده و عدالت‌خواهانیِ فعلی که اسم قشنگی دارد، خوش نمی‌آید که آ.پناهیان بر پر مخاطب و رسانه‌ای‌اش بنشیند و راحت نقد کند! پس باید چاره‌ای کرد! باید سوالی را که در خصوصی می‌شد مطرح شود را، علناّ تهمت کرد! باید اورا سیبل تیرهای اتهام ساخت! و چه کسی جز معاند سود می‌کند که اتهامات اثبات نشده‌ی یک منبری و واعظ را ترند سرچ‌ش بکند تا ۱۰۰ سرچ، را ۱۰۰ هزار سرچ نشان گوگل‌کنندگان دهد. *و صد البته به اینکه آ.پناهیان از منبر عمومی برای دفاع شخصی استفاده کرد انتقاد دارم و به‌نظرم نباید از تریبون عمومی برای مقاصد شخصی بهره برد! | | 📥 @sardareshgh313
رد کنی یا نکنی جای دِگر مَرا... ❤️ 📥 @sardareshgh313
. "هرگز" نقل است که روز عاشورا، (غلام سیاه‌پوست و أبی‌عبدالله)، از اذن میدان خواست؛ اربابِ ما جُون رو از میدان رفتن بازداشت، جُون هر جوری که شد، اذن میدان را از اربابِ ما گرفت! به میدان رفت و جنگید و بر زمین افتاد، اربابِ ما خود را بر بالینش رساند و لحظه‌ی عروجش، سرش به دامان اربابِ ما بود...! . ماهمه در روضه‌ شنیدیم که روضه‌خوان‌ها می‌گویند: اربابِ ما در روز عاشورا بین عرب و عجم فرقی نگذاشت و بر بالین غلامِ عجم هم حاضر شد! اما اربابِ ما؛ سید و مولای ما؛ چندصباحی‌ست که در رسانه‌ها، خبر می‌دهند که امسال اربعین، بی‌ اربعین! اربابِ ما، کاری با این و آن ندارم! مگر تو همانی نیستی که غلام عجم را در آغوش کشیدی؟ واقعاً نمی‌خواهی امسال، ما عجم‌ها شش‌گوشه‌ات را به آغوش بکشیم؟؟ می‌دانیم که بد کردیم، می‌دانیم که معروف به معصیت و آلوده به گناهیم! اما توکه خریدار هر خَس و خاشاک هستی چرا؟ تو که تک‌خریدار جنس‌های بُنجُل و بی‌ارزش هستی چرا؟ نمی‌گویی نوکرت امسال ، حرمت را از شیشه‌ی سرد و بی‌روح تلویزیون، زائر باشد دق می‌کند؟ نمی‌گویی نوکرت طاقت فراق ندارد؟ نمی‌گویی نوکرت دلتنگ شای‌عراقی و آب‌معدنی‌های یک‌نفره هست؟ نمی‌گویی همه‌ی عشق نوکرت، پاهای تاول زده و کوله‌های خسته‌اش است؟ اصلاً نمی‌گویی امسال، برای که بزنند؟ خلاصه آقا، اربعین امسال هم مثل سال‌های قبل، با خودت و بس! مارا در آتش دوری از خودت، نسوزان! ما ذغال خوبی برای این آتش نیستیم! ما و از تو، خدا نکند، ! ۱۴۴۲ . پ.ن: شما را نمی‌دانم، اما من کارهای پاسپورت و سفرم را کرده‌ام، ‍ـیـن را چه دیدی؟ شاید منتظر است که ببیند ما آماده‌ایم یا نه...! آماده‌ای یا نه؟! . . | | 📥 @sardareshgh313
😭 آن‌چنان زخم روی زخم آمد که، عَدو هم حساب را گم کرد... 📥 @sardareshgh313
. "شیخنا الأستاذ" این‌که کسی باشد که زندگی‌ات را به دو قسم قبل او و بعد او تبدیل کنی؛ ! این‌که کسی باشد به تو یاد بدهد چرا باید فکر کنی و چگونه، چرا باید نقد کنی و چگونه، چرا بابد حرف بزنی و چگونه، چرا باید موضع بگیری و چگونه، چرا باید سکوت کنی و چگونه؛ ! این‌که کسی باشد به تو یاد بدهد برای هر نگاه و رفتار و گفتار و سکوت و لایک و کامنت و حضور و غیاب و لبخند و اخمی، دلیل داشته باشی؛ ! این‌که کسی باشد به تو جلوه‌ای جدید اما محکم و سدید از دین را نشان بدهد؛ ! این‌که کسی باشد تا در جایش، سَرت داد بزند و در جایش، دست پدری‌اش تورا هدایت کند؛ ! این‌که کسی باشد تا هرجا گیر کردی، هرجا در مخمصه افتادی، تلفن را برداری و شماره‌اش را بگیری و با صدای مهربانش راهنمایی‌ات کند؛ ! این‌که کسی باشد که اورا پیش از استاد بودن، رفیق بدانی؛ ! این‌که کسی باشد که ایدئولوژی تورا از بنیان خراب کند و بیل و کلنگ و سیمان و ماسه را به دستت بدهد و بگوید: خودت از نو بسازش؛ ! نمی‌دانم آمدن دکتر به زندگی من، پاسخ به کدام کار خوبِ نکرده‌ام بوده! اما؛ می‌دانم که شاگرد نالایق و بی‌سوادی برای‌شان هستم! می‌دانم که گوهرشناسی از این گوهرِ انقلاب، از من بر نمی‌آید! می‌دانم که تا عُمر من تبدیل به خونی نشده تا به زمین شُرّه کند، مدیون‌شان هستم! . پ.ن: امروز سال‌روز تولد است، استاد . استادی که تعریف و تمجید‌های شما فالووران در استوری‌ها و پست‌هایم به سبب آن‌چیزی‌ست که او به من یاد داده! و من، دعایی زیباتر از سرخیِ خونِ ، برای استادم نمی‌بینم! . . | | 📥 @sardareshgh313
. "تَصَدُّقِتان" حالا که آمدید این پست را بخوانید، همراهِ دلِ آشوبِ نویسنده‌یِ پُر تلاطمی شده‌اید که از روز عاشورا، فکر و ذهنش اربعین ! چون اصلاً باورش نمی‌شد که زنده باشد و سهمش از اربعین، شیشه‌ی سرد تلویزیون باشد! به او حق بدهید که تا همین الآن هم امیدوار باشد که کسی، از جایی، تلفنش را خطاب کند که: آقا ما معطّل شماییم، چرا نمیایید؟ دیر می شودها! به نویسنده حق بدهید که خوش‌خیال باشد؛ چراکه اربابی دارد که جهانی، در اربعینش به حیرت، انگشت به دهان مانده‌اند! اربابی که نوکر عراقی را میزبان نوکر ایرانی‌اش می‌کند! میزبانی که از جان و مال و خانواده‌اش در کم نگذاشته! میزبانی که دخل یک‌سالش و آذوقه‌ی خانواده‌اش را برای هفتاد پشت غریبه کنار می‌گذارد! بُنجُلِ سال را به خورد بچه‌هایش و برنج دانه بلند و خوش عطر را برای زائر مشایة کنار می‌گذارد! آن هم که چیزی در سفره‌اش نداشته باشد، از لیوان آبی دریغ نمی‌کند! همان آبی که کوفیان، از حسینِ دریغ کردند... . ارباب ما! ! ما حرم لازمیم! با هر قانون و قاعده‌ای حساب کنی، ما امسال زائرت نیستیم! اما تو که با قانون و قاعده‌ی ما، با ما رفتار نمی‌کنی که اگر می‌کردی، حالمان زار و عاقبت‌مان خار بود... فدایتان شوم! ۶ سال است که این شب‌ها، در موکب‌های برادران عراقی‌مان، زیر پتوهای رنگارنگ و هزار بو، لم می‌دادیم و برنامه‌ی پیاده‌روی فردای‌مان را می‌ریختیم! اما امسال، سهم ما از آن همه لذت، حسرت است و حسرت است و حسرت... القصه؛ ما که دل کَندیم! دل کندیم از ستاد کرونا و مرز و عراق و ایران؛ دل کندیم! اما دل بستیم به اربعین نرفته‌یِ سه‌ساله‌تان؛ بلکه فرجی شود و راهی باز شود تا خود شش‌گوشه‌ات، ضریحت را در آغوش فراق چنگ زنیم و زار! زار... ۱۴۴۲ . پ.ن: سیاهه کردم که شماهم چند خطی را سیاهه کنید زیر این سیاهه؛ بلکه به واسطه‌ی سیاهه‌ی شما، سیاهه‌ی ماهم یابد! . . | | 📥 @sardareshgh313
سلام! اگر حال امشب‌تون از حرم، بارونی شد و دلتون هم پای زائرا رسید به ستون سلام کربلا، ما جاماندگان از قافله‌ی رو هم یاد کنید... دمتون امام حسینی🌹 یاعلی
الان که این متن را می‌نویسم، ساعت ۰۰:۵۶ است، دو روز از اربعین گذشته و ما امسال در فراق حرم و ، آتش گرفتیم، خاکستر شدیم، خاموش شدیم... من معمولاً به رسم ادب و عزا، ۴۰ روز و شب اربابم! هرسال هم از اربعین که بر می‌گشتم پیرهن مشکی را به دست کمد می‌دادم تا شهادت نورِ بعدی! به رسم هرساله، امشب بدون پیرهن مشکی مسجد رفتم؛ اما این‌بار نه مشایة‌ای در کار بود و نه حرمی! دلم گرفت! برای پیرهن مشکی‌ام، دلم گرفت؛ بیچاره شاید آرزو داشت که با هزار پیرهن مشکی دیگر، در موج دور ضریح حرم ارباب، طواف کند اما ! نشد! نشد! 📥 @sardareshgh313
عجب شبی‌ست امشب... خدا رحم کند!
، جز به اهل درد نمی‌دهند... 📥 @sardareshgh313
این ساعت‌ها، ساعت‌های غریبانه‌ای برای است... نه کف و سوت و هم‌خوانی‌هایِ ضدکروناییِ در مقابل بیمارستان، او را در قبرش یارا خواهد بود، و نه فحش و لعنت و نفرین عده‌ای حزب‌اللهی‌نما او را عذاب خواهد کرد! نمی‌دانم؛ شاید همین ساعات باشد که از نماز و روزه و خمس و زکات و حج و اهل‌بیت و قرآن و حلال و حرام، از او سوال می‌کنند! و او باید پاسخ‌گو باشد! و باید پاسخ‌گو باشیم! ماهم قبری داریم و قیامتی! و در آن روز، تعداد فالوورها و تعداد لایک و کامنت‌ها اگر دردی بر دردهایمان نشوند، درمانی ! 📥 @sardareshgh313
4_5771429683446942045.mp3
4.77M
ای کاش عشق سر به سر ما نمی‌گذاشت @Rozekhon