eitaa logo
بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج) شهرستان اندیمشک
192 دنبال‌کننده
6.5هزار عکس
2.9هزار ویدیو
243 فایل
انتقاد، پیشنهاد، تبادل 👇🏻 @Khadem_hasan_2 🌹کپی مطالب کانال با ذکر یک صلوات مجاز می‌باشد🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
#فایل -صوتی👇🏻👇🏻 🖤زنان عاشورائی 🎤با کلام :حجت الاسلام والمسلمین مهدوی ✨🏴✨🏴✨🏴 بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج ) اندیمشک
شب پنجم 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 حجت الاسلام یعقوب فاطمی صدر 🕊بسم الله الرحمن الرحیم🕊 🕊🥀ملائکه برات گریۀ مدام می کنند 🕊🥀برایِ روضه خوانیِ تو اهتمام می کنند   🕊🥀چقدر لقمه حلال وقف روضه می شود 🕊🥀چقدر خرج این محرم الحرام می کنند   🕊🥀چه مشکل است روضه ها برایِ یازده امام 🕊🥀چه آه و ناله ها برایِ یک امام می کنند  🕊🥀چه حیف عده ای برایِ جز تو گریه می کنند 🕊🥀چه حیف اشکهایِ خویش را حرام می کنند 💔 *گریه گرچه غم است ، اما گریۀ برا حسین همه غم های عالمُ از دل برمیداره .. *💔😭   🕊🥀اساس روضه های تو حسین وحدت آور است 🕊🥀مذاهب جهان همه به تو سلام می کنند   🕊🥀در آن زمان اگر کسی به یاریت به پا نخواست 🕊🥀در این زمان تمام مسلمین قیام می کنند   🕊🥀اگر تو را نداشتم که محترم نمی شدم 🕊🥀به احترام تو به من هم احترام می کنند   🕊🥀حسین جان ، به قدر لحظه ای مرا رها نکن 🕊🥀اگر مرا رها کنی همه رهام می کنند   🕊🥀خوشا به حال عده ای که از دو ماه قبل ازین 🕊🥀برای اربعین حسین ثبت نام می کنند   🕊🥀سخاوتت به گوشِ قاتلان تو رسیده است 🕊🥀که در کنار قتلگاه ازدحام می کنند😭   🕊🥀هنوز چشم تو به سوی خیمه هاست ای حسین💔 🕊🥀مقابل تو رو به جانب خیام می کنند💔  🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 بعضیا شب اولشونه ان شالله پیرمرد بشیم دَرِ خونۀ حسین .. الحمدلله دونه دونه موهامون داره در خونۀ تو سفید میشه .. بچه هامون دارن یواش یواش قد می کشن .. الحمدلله در خونه تو بودیم باباها نون حلال دادن برا بساط حسین .. آی جوونا اگه خوب گریه می کنی مرد باش برو خونه دست و پای مادرتُ ببوس .. آخه امام صادق فرمود اگه حسین شنیدی گریه ت گرفت بدون مادرت به اندازۀ یه نگاهم خطا نکرده .. امشب بگو حسین جان به حق مادرت منم راه بده تو این قافله .. منم می خوام فداییت بشم .. منم میخوام شهید راه تو بشم آقا .. اجازه بدین من بی مقدمه روضه بخونم .. آخه روضۀ عبدالله بن الحسن یه جایی میره من همش می ترسم بگم .. اکثرا جوونن حتی بزرگترا که الان در مجلس حضور دارن، بعضی موقعها شاید بگن بابا اینا جوونن اذیت میشن تو روضه .. آی خواهر ، برادر نگاه نکن ببین با چه شکلی داره میاد تو جلسه ، ببین برا کی اومده .. وهب نصرانی بود اما حسین نگاهش کرد وقتی اومد پیش امام حسین دیگه حسینی شد ..  😭😭😭😭 وقتی وداع کرد ابی عبدالله ، تو اون گرما ، در اون اضطراب .. عباسشُ کشتن، علی اکبرشُ جلو چشمش قطعه قطعه کردن .. به شیرخوارشم رحم نکردن .. اومد وداع کنه همه بچه هارو به زینب سپرد گفت زینب تازه کارت شروع می شه .. اما فقط یه نفرو دستشُ گرفت تو دست زینب گذاشت اونم عبدالله بود .. گفت خواهرم این تنها یادگارِ حسنِ منه .. این پسرِ شیر جملِ .. این بچه ، خونِ حسن تو رگاش جریان داره .. این بچه از شمشیر و خنجر باکی نداره .. دستش تو دست زینب بود ، همچین که شنید و از دور می دید عموشُ دوره کردند ..  😭😭 🕊🥀بلند مرتبه شاهی زصدر زین افتاد 🕊🥀اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد   تیر به قلب حسین زدن .. صورتشُ با سنگ متلاشی کردن .. تو گودال داره غلت می خوره .. صدای اهل خیمه بلند شد یه وقت دیدن این بچه نگاه کرد گفت عمه ، عمویِ منه! 💔 دستشُ از دست عمه جدا کرد .. دوید سمت گودال .. دید عمو رو زمین افتاده .. نانجیب شمشیرُ بلند کرد ، این بچه خودشُ انداخت رو بغلِ عمو .. دستشُ آورد جلو به عمو نخوره .. یه وقت دیدن دست به پوست آویزان شده .. 😭😭😭 (روضه بگم؟) یه تیراندازِ ماهر اگه صد تا تیر هم داشته باشه، تیرِ آخری رو خوب دقت می کنه .. سه تا تیرِ سه شعبه آورده با خودش کربلا .. یه دونه شُ به چشمایِ عباس زد .. یه دونه شو به گلویِ علی اصغر .. تیر آخرِ .. حسین عبدالله رو تو سینه بغل گرفته .. (ابی عبدالله دو تا بچه تو بغلش بال بال زدند .. یکی علی اصغر بود ..) حرمله نشست .. یه نقطه رو نشونه گرفت. گفتن حتماً میخواد بزنه به حسین .. چنان تیر به سینۀ عبدالله .. این بچه به حسین دوخته شد ..  حسین...😭😭😭😭 🕊🥀عمو جونم تویِ گودال دیدم افتادی جون دادی 🕊🥀میونِ این همه نیزه منم رو سینه ت افتادم ..   🕊🥀سپر میشم برا جسمت جدا شد از تنم دستم 🕊🥀حلالم کن اگه راهِ نفس هایِ تو رو بستم .. 😭😭😭😭  🕊🥀چه گودالی،😭 چه جنجالی،😭چرا عمامه تو بردن؟ 🕊🥀خودت که داری جون میدی، برا چی خنجر آوردن؟💔   حسین ... بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج )شهرستان اندیشمک
🍀🍃اللهم انی اسئلک الیسر بعد العسر🍃🍀: 💫✨بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ✨💫 *🤚اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت مقدس امام عصروالزمان حضرت صاحب الزمان"عج"* السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا ابا صالحَ المهدیّ یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القرآن یا امامَ الاِنسِ والجانِّ سیِّدی و مولایَ ! الاَمان الاَمان... __________    👈  تهیّــــــه شـــــده در:: بنیادفرهنگی حضرت مهدی موعود عج اندیمشک    ┈════🌹🍃════┈ ℡✆ با ما در این مسیرهمراه شوید ┈═══🌹🍃════┈ @mahdimoud99
بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج )شهرستان اندیمشک
#فایل -صوتی👇🏻👇🏻 🖤اجتماع قلوب 🎤با کلام :حجت الاسلام والمسلمین مهدوی 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃 بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج ) اندیمشک
-شب-ششم-محرم مداح :حجت الاسلام یعقوب فاطمی صدر 🖤🍃من برایت پدرم پس تو برایم پسری 🖤🍃چه مبارک پسری و چه مبارک پدری   🖤🍃یاد شبهایِ مناجاتِ حسن می افتم 🖤🍃می وزد از سرِ زلفِ تو نسیم سحری   🖤🍃همه گشتیم ولی نیست به اندازۀ تو 🖤🍃نه کلاه خودیُ ، نه یک زرهی ، نه سپری   🖤🍃من از آن جا که به موسی ایَت ایمان دارم 🖤🍃می فرستم به سوی قوم تو را یک نفری   🖤🍃بی سبب نیست حرم پشت سرت راه افتاد 🖤🍃نیست ممکن بروی و دلِ ما را نبری   🖤🍃قاسمم را به رویِ زین بگذار عباسم 🖤🍃قمری را به رویِ دست گرفته قمری   🖤🍃تو خودت قاسمی و صد ذره شدی 🖤🍃دو هجا بودی و حالا دو هجا بیشتری   🖤🍃بند بند تو که پاشید خودم فهمیدم 🖤🍃از روی قامت تو رد شده هر گذری   🖤🍃جابجا می شود این دنده تکانت بدهم 🖤🍃وای عجب درد سری وای عجب دردسری  🕊️🖤🕊️🖤🕊️🖤🕊️🖤 *هی مادرش به قد و بالاش نگاه می کرد .. قاسمم .. عوضِ بابات برو میدان شمشیر بزن .. فرستادن تو خیمه ، خواستن لباسِ رزم تنش کنن ، عاقبت نشد .. کفن تنش کردن .. همه کمک کردن تا قاسم سوار مرکب بشه .. خیلی اصرار کرد گفت عموجان اجازه بده منم مثل علی اکبر برم میدان .. ابی عبدالله بهش اجازه نمی داد . 🖤🕊 🕊️🖤🕊️🖤🕊️🖤🕊️🖤 رفت گوشه خیمه زانویِ غم بغل گرفته بود. مادرش اومد گفت عزیزم چی شده؟ گفت مادر رفتم عمو اجازه نداد برم میدان .. گفت صبر کن یه کاری می کنم الان دیگه نتونه عمو نه بیاره .. دیدن از تو یه بقچه ای یه نامه ای رو درآورد گفت اینو بابات داده گفته یه روزی کربلا قاسمم خواست بره این نامه رو بده دست برادرم ابی عبدالله ..  🕊️🖤🕊️🖤🕊️🖤🕊️🖤🖤🕊🖤🕊🖤🕊🖤🕊 همچین که نامه رو گرفت خوشحال اومد خدمت عموجان .. (عزیز دلم قربونت برم، تو یادگار برادر منی ، تو عزیز منی، تو بمون با این زن و بچه برگرد مدینه ) گفت عموجان این نامۀ بابامه .. تا اسم باباشُ آورد ابی عبدالله زد زیر گریه .. نامه رو باز کرد دید دست خط داداش حسنِ .. هی نامه رو ، رو چشمش می کشید میگفت حسن جان کجایی ببینی حسینتُ غریب گیر آوردن ..  🕊️🖤🕊️🖤🕊️🖤🕊️🖤🕊🖤🕊🖤🕊🖤🕊 تو نامه نوشته حسین جان من نیستم کربلا ، اما قاسمم عوض من میدان بره .. ابی عبدالله راضی شد فرمود عزیزمُ آماده کنید . اومد بره سید جعفر شوشتری رحمه الله علیه میگه انقدر ابی عبدالله عاشقِ قاسم بود ، همدیگرو بغل گرفتن انقدر گریه کردن تا دیدن ابی عبدالله غش کرد .. حالا قاسم رفت وسط میدان .. عمه زینب داره براش دعا می کنه ، زنهای خیمه همه دارن براش دعا می کنن .. ابی عبدالله هی میگه ان شالله داغتُ نبینم .. نگاه کن ببین چقدر قشنگ شمشیر می زنه .. مثل داداش حسنم تو دل دشمن می زنه .. اما این خوشحالی زیاد طول نکشید .. یه وقت یه صدایی به گوش ارباب رسید ، یه ناله ای بلند شد عمو! عمو بیا قاسمتُ کشتن .. (راحت تر روضه بگم؟) عمو استخونایِ بدنم ..  🕊️🖤🕊️🖤🕊️🖤🕊️🖤🕊🖤🕊🖤🕊🖤🕊 پسری که پاهاش به رکاب اسب نمی رسید ، شیخ جعفر میگه تا ابی عبدالله اومد بالا سرش دید بچه بدنش زیرِ سم اسبا .. قاسمُ بغل گرفت .. اومد بیاد سمت خیمه ها ، یه وقت دیدن پاهایِ قاسم رو زمین کشیده میشه .. شیخ جعفر میگه دو تا دلیل داره ، یا انقدر مصیبت سنگین بوده ابی عبدالله قاسمُ خمیده آورد .. یا انقدر بدن قاسم زیر سم اسبان ...   ای حسین ... 🍃🏴🍃🏴🍃🏴🍃🏴 بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج )شهرستان اندیمشک
💫✨بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ✨💫 *🤚اولین سلام صبحگاهی تقدیم به ساحت مقدس امام عصروالزمان حضرت صاحب الزمان"عج"* السَّلامُ علیکَ یا بقیَّةَ اللهِ یا ابا صالحَ المهدیّ یا خلیفةَالرَّحمنُ و یا شریکَ القرآن یا امامَ الاِنسِ والجانِّ سیِّدی و مولایَ ! الاَمان الاَمان... ______    👈  تهیّــــــه شـــــده در:: بنیادفرهنگی حضرت مهدی موعود عج اندیمشک    ┈════🌹🍃════┈ ℡✆ با ما در این مسیرهمراه شوید ┈═══🌹🍃════┈ @mahdimoud99
#حدیث- روز☀️ ما-ملت -امام -حسینیم🏴 بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود(عج )شهرستان اندیمشک 🍃🖤🍃🖤🍃🖤🍃🖤🍃
اصحاب عاشورا به مرگ من العسل 🎤حجت الاسلام والمسلمین 🏴🏴🏴 بنیاد فرهنگی حضرت مهدی موعود (عج )شهرستان اندیمشک