درسته هرکسی برای خوشنویسی ساخته نشده قرارم نیست همه خطاط بشن اما خوشخطی برای همه الزامه در ضمن خوانا بودن خط با خوشخط بودن متفاوته بعدم اینجا کانال خوشنویسیه توقع ندارین که تبلیغ گلدوزی کنم که😄

گیرم دنیا برای تو بماند توبرای آن نمی مانی... #حدیث @mahdipouraskari

خط معلی با خودکار🧡

. به طور کلی وقتی شما یه خط اصیل و پرقاعده مثل نسخ یا نستعلیق رو یاد بگیرین دیگه بقیه خطها یا فونت ها رو خودتون براحتی میتونین یاد بگیرید👌 .

اگه با این عزیز موافقین یه 🌴 بفرستین برام👇 @mahdi_pouraskari

چشم چشم😂 دستم به یه کار بنده اونو بنویسم میذارم کانال بعد میام از خودم براتون میگم🌴

وقتی برای یه عکس روی میز جنگل درست میکنم😂🌱

همش دعایی نیست دوایی هم هست. #کلام_علما @mahdipouraskari

صرف بیوگرافی من مهم نیست فقط برای این میگم تا شاید برای خیلیا انگیزه بشه ❤️😊

خب من متولد آذر ۱۳۷۷ هستم دبیرستان بخاطر یه سری افکار غلط تجربی میخوندم و بعد از دوبار کنکور رفتم دنبال علاقه‌م و سال ۹۷وارد حوزه شدم. (برداشت نکنید که هرکس تجربی میخونه اشتباه میکنه نه...من مسیر زندگی دانشگاه و تجربی نبود...اینو بعد از دوسال کنکور متوجه شدم...البته محیط هم بی تاثیر نبود) پ.ن:عکس برای سال ۹۵ هست

حوزه چون درسها سنگین بود خیلی تمرکز نداشتم برای خوشنویسی و گهگاهی از روی مشق اساتید تمرین میکردم

با یه گوشی سامسونگ j1 بی کیفیت از کارام عکس میگرفتم و منتشر میکردم... هیچی نداشتما فقط چنتا خودکار و مداد رنگی...همین روال ادامه داشت تاااا سال ۹۸ و شروع کرونا

وقتی برگشتم شهرمون که شهرستان بافق،استان یزد بود شروع کردم فعالیتمو بیشتر کردن و گوشیمو با قرض و قوله یکم پیشرفته ترش کردم که بتومم کارای باکیفیت تری تولید کنم... و این یا رقیه اولین کار من بعد از تعطیلی های کرونا بود

بابام تو کاناله و میخونه😂 اما میگم اینو وقتی برگشتم بافق بابام میخواست بفرسته منو بنایی که بیکار نباشم منم بشدت از این کار بدم میومد این یارقیه رو نشونش دادم گفتم اگه صب تا غروب برم بنایی جون بکنم فقط ۹۰ تومن بهم میدن اما این قاب رو ۴ ساعته میزنم و ۱۵۰ میفروشم این بصرفه تره و اینگونه اجازه داد من خطاطی رو ادامه بدم🤣😂 دیگه حالا بهش نگفتم که اصلا مخاطب و مشتریشو ندارم که بفروشم😂😂😂

کم کم مخاطبام بیشتر شد و از بس درخواستها زیاد شد شروع کردم به آموزش خط نسخ با این پایه بی نظیر و حرفه ای که میبینین😂

با درامد های اولیه م که خیلی کم بود رفتم اتاق نیمه ساز بالای خونه مونو تکمیل کردم و لوازم شروع کار خریدم و رفتم بالا و شد کارگاه من... درسهای حوزه هم مجازی بود که میخوندم

خط با قلم هم شروع کردم و با سفارشات و اموزشهایی که خیلی کم میفروختم ابزار کار‌میخریدم فقط... چقد داغون بود خطم☹️

خلاصه هی مخاطبانم بیشتر میشد و منم حرفه ای تر کار میکردم و تمرین میکردم آموزش میدیدم و آموزشهامو حرفه ای تر میکردم و اتاق شد اینی که میبینین چیزی که فقط تو خواب میدیدم😄

دیگه سفارش نمیتونستم قبول کنم و خیلی سرم شلوغ بود هرروز تولید محتوا میکردم و از صداسیما و نهادها میومدن مصاحبه ازم... پ.ن:دقیقا نمیدونم فازم چی بود این عکس رو گرفتم😂

از اون جایی که دیگه کامل مستقل شده بودم و تا آرنج دستم تو جیب خودم بود😂 تصمیم گرفتم ازدواج کنم پدر جان که قبلش تا میگفتم ازدواج با گفتن یک "بشین تا بهت زن بدن" به استقبالم میومد...وقتی میدید هی پولامو خرج ابزار های خوشنویسی میکنم قبول کرد ازدواج کنم و گفت حداقل پولاتو اینجوری خرج زن و بچه و زندگی میکنی😂 پ.ن:ترفند خوبیه پسرا زیاد ولخرجی کنین بعد باباتون غصه اون پولارو میخوره و براتون میره خواستگاری😂