هر روز بیشتر از دیروز میل به فرار در من رشد میکنه . میل به رفتن به جایی که هیچکس دیگه من رو نشناسه ، یه خونه داشته باشم که هیچکس ندونه کجام و شروع یک داستان جدید بدون هیچ تعلقی به گذشته...
دقایقی در زندگی هست که دلت برای کسی آنقدر تنگ میشود که میخواهی او را از رویاهایت بیرون بکشی و در دنیای واقعی بغلش کنی✨
صد سال تنهایی - گابریل گارسیا مارکز
ولی ؛ وقتی یه نفر درونش ، قلبش ،
و حتی ترتیب نفساش ، بهم ریخته باشه ، همه چیزش بهم ریخته میشه ،
کاراش ، برنامه هاش ، اتاقش ، حرفاش ، فکراش ، رفتارش ..
- دختره گوشهی دفترش نوشته بود :
به وقتِ اولین روز از زمستان بدونِ تو . .
کاملا فراموش شدهای و در خاطرم نیستی ؛
فقط امروز اتفاقی مداد رنگی دیدم ! و به یاد آوردم ،
‹ چقدر آبی دوست داشتی :)!💙'🐬 ›
"مهدیا"
____
-ارزشمند ترین آدم زندگیم کیه؟!
+اونیکه وقتی غمگینم و احساس
میکنم تو تاریک ترین نقاط زندگی ام،
تلاش میکنه منو از اون منجلاب نجات
بده، ساعت ها باهام صحبت میکنه
و بودنش میشه همون معجزهی
روزهای تاریک🖤
اگر پیش کسی گریه کردی و باز هم تو را آدم قویای دانست ، اگر پیش کسی لحظهای خشمگین شدی و باز هم تو را آدم مهربانی دانست ؛ رهایش نکن✨🤍
تو برای من اون نوری هستی که وقتی به هیچی امید ندارم تو زندگیم میتابه. تو برای من اون گل خشک لای کتابی که هر وقت ببینمش لبخند میزنم. تو برای من اون آهنگی که بارها و بارها بهش گوش میدم و ازش خسته نمیشم. تو برای من اون فکر قشنگی که وقتی میاد تو سرم همه متوجه لبخندم میشن. تو به همه چیز معنی میدی؛ مثل واژه به شعر، مثل قلب به جسم، مثل ماه به شب، مثل خودت به زندگیم....!