eitaa logo
💦بُغضِ عشق💦
818 دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
434 ویدیو
21 فایل
❁﷽❁ ♥️ عــــاشقانه مـــذهــبے ♥️ ✾ ✒نوشــــــته هایے کہ از دل مـــی آید.. ✾ ارتباط بامدیر: @Aghaghiya 💚 ❥ مُحَــبَّـتـاتـون ❥ @mohbbatatoon 🍃 تبلیغـــات وتبادل ادمینے: @tablighateboghzeeshgh 🌼
مشاهده در ایتا
دانلود
ســوزانـــــــ🔥ـــــد هســـتِ دلــــم... باآتـــــــشِ نگاهـــــش،،، چون یک جـــــــــ⚡️ــرقّه یِ تنـــــــد، بر خرمـــــــ🌾ــنِ کشـــاورز... (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۱۴۲_
شبِ جمعه بِطلب بُغضِ مرا،،، مثلِ پروازِ کبوتر، حَرَمت؛ روضه ای با نم باران و کُمیل،،، پُر کُنم کاسه یِ دل از کَرَمت؛ (مهدیه_گودرزی) @madiyegoodarzi ۱۴۳-
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دانـــــــ📆ـم به آخر مے رســد تقویــــــمِ انتظـــــار،،،،🌾 وقتــــے که در قبـــــرم، کفــــن پوسیــــــ🍁ــده مے شود....😔 🕊 (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۱۴۴_
😔 شنبه های_امام_زمانی🌸 نگوکه بیخبری درد هر دوای من است که زَهر بی خبری درد پُر بلای من است نگو برای من ازمرگ و روزگارفراق بلای اعظمِ من ، غیبتت برای من است (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۱۴۵
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
از ماتمت دل ها پریشان گشته غربت را چشیدند؛ نقشی زِ یک گنبد_حرم...بر قابِ جان هاشان کشیدند... گویا عطش رخساره ات را کرده چون سبزِ یمانی، خون تکّه هایت از لبت چون دُرِّ یشمانی چکیدند... پهلو گرفتی هم چو مادر پیش خواهر، گریه کردی، درطشتِ خونت چون که دیدی از برادر سر بریدند... از بی وفایی،از پلیدی، ازجهالت، هرچه را بود، از پیروانت اندکی هم زیر تابوتت رسیدند... زهری که نوشیدی جوابی بر سخاوت هایتان بود، کز مهر بی اندازه، از الطافتان چیزی ندیدند... باران گُل وقتی که باریدن گرفت بر پیکرت،،،آه؛؛؛ درچشمِ خواهر نقشِ زیبا از برادر آفریدند... (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۱۴۶
نه در شانشان میشود قافیه ساخت، نه در وصفشان واژه ای هم ردیف ست... نگنجد مقامش زبان بشر را، برایش سکوتت کلامی شریف است... (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۱۴۷
هدایت شده از 💦بُغضِ عشق💦
هرسینه شمعی میشود امشب برایِ تو سوزد ز غربت...از عطش...از تب... برایِ تو با غم شود هرشیعه زائر° صحنِ دل را هم ناله با غم نامه از زینب برای تو (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۱۰۵
"در خراباتِ مغان نور خدا میبینم" اشکِ یک مادرِ افتاده زِ پا میبینم.. کنجِ متروکِ همان کوچه یِ غربت زده...آه، کودکی از نفس افتاده، رها میبینم... ☆☆☆☆☆☆☆☆ یک گدا، یک در ویک شاهِ کریمانِ جهان، کاسه ای پر شده از جود و سخا میبینم... (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۱۴۸
سرِ انگشتِ نبی کرده قمر را به دو نیم،،، تو ببین ملتمسانش چه جوابی بدهد؟؟ (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۱۴۹
عالم از غصّه تکان خورد، ندیدید مگر؛ مادری زخمِ زبان خورد، ندیدید مگر؛ پشتِ در یاسِ جوانی زِ نجابت پژمرد،،، کمرش نقشِ کمان خورد، ندیدید مگر؛ کودکی خُرد به دنبالِ پدر گریه کنان،،، پدری زخمِ گران خورد، ندیدید مگر... چشمِ کم سویِ زنی...مشت ولگد از هر سو،،، خون به هر کوچه نشان خورد، ندیدید مگر... پدری رفت و جهان رختِ سیاهی پوشید، فتنه ها شامِ جهان خورد، ندیدید مگر... (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۱۵۰
عشقش به دلم هم چو غزل ریشه زده...لیک، چون شعله به دامانِ حبابی به پناه ست؛؛ چشمش شده یک پنجره یِ رو به زمستان! او سرد ترین حالتِ تعبیرِ نگاه ست؛؛ (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۱۵۱-
با عبا وقتی گذشت از کوچه ها، افتاد او... هر قدم تا حجره از ره ماند یا افتاد او... گاه بر دیوار و در...گاهی به زانو می نشست، تکیه اش هرگز نشد دستی چرا؟...افتاد او... گاه دستی بر جگر...گاهی بگفتا مادرم، من شمردم در رهش پنجاه جا افتاد او... تا که بنهادند پا بر حجره پرسیدند از، شام و احوالِ کنیزان...بی هوا افتاد او... هم چنان از درد می پیچید، گوییا که نیست، سمِّ در جانِ رضایم(ع) را دوا..افتاد او... هم چو جدَّش خاک را از عطرِ خود خوشبو نمود، ضعفِ جسمانی که قالب شد ز پا افتاد او... من نفهمیدم جوادش (ع) کی به بالینش رسید، در برش دیدم که شد بالش رها... افتاد او... (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۱۵۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😔 خواهرم معصومه از داغم پریشان ست...کسی،،، گویدش مهمانِ من در شبِ آخر عمّه بود... (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarz ۱۵۳
هر که خواهد بهرِ شخصی اشک ریزد "ابن شبیب"، بر حسینم(ع) اشکِ غم ریزد که او ارجح ترست... (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۱۵۴
نو عروسانی نوغانی مَهرِ خود بخشیده اند،،، تا که چون اجدادِ خود غربت نبیند بولحسن(ع)... (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۱۵۵
🌸 نوکری در عاشقی شرط ست بر دل...لیک عقل، نوکری را شرطِ بر منطق کند در عشقِ او... (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۱۵۶-
ای یارِ غائب از نظر شالِ عزا از سر بکش؛ آمد بهاران جانِ من نقشی ز خود بر در بکش؛ روشن نما آبانِ دل با نورِ خورشیدِ رُخت، پاییزِ غیبت خورده را رنگی بهاری تر بکش؛ (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۱۵۷
دیوانه ترینم به تو، دیوانه که انکار ندارد... با منطقِ دیوانه یِ عاشق که کسی کار ندارد... با خاطره هایت زده ام هر شبِ این کوچه قدم ها، گویی که جهانی ست شبِ کوچه که دیوار ندارد... تصویرِ تو هردم به دلِ پنجره ها نقش ببندد، افسوس دگر پنجره ای ساعتِ دیدار ندارد... پژواکِ صدایت شده آوار به این خانه،بگو چیست؟؟ هذیانِ کسی را که نشان از تبِ بیمار ندارد... باز آ و شبی دست بگیر از دلِ سرگشته یِ عشقت، سرگشته یِ شوریده یِ ویران شده آزار ندارد... هر مکتبِ عشقی به وفا،صلح و قداست، شده محکوم، جانا دلِ من با خمِ ابرویِ تو پیکار ندارد... یک روز ز آغوش زمینی که گرفتار تو گردید، با خود ببرم چهره یِ آن ماه که زنگار ندارد... بارانِ بهاری!...چه بباری چه نباری زتو یک دم، دل سیر نگردد...عطش از عشقِ تو مقدار ندارد... من شعر شدم،شعر دلی کز بدِ این حادثه انگار، درکنج نگاهش نه که رونق که طرفدار ندارد... (مهدیه_گودرزی) @mahdiyegoodarzi ۱۵۸-
❤️🥀 🌼بخدا سخت ترین مساله اے... حل شدنت📐 ممکن نیست،،، 🌼یا به رسوا شدن از عشق کشد یا که به غم، 🎭چشمانت.... (مهدیـه_گودرزے) @mahdiyegoodarzi ۱۵۹_
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا