اذان.mp3
2.42M
✨خدایا در این #لحظات_نورانی مارا به کاروان
#نمازگزاران _اول_وقت که به امامت و پیشوایی
#مهدی_فاطمه_سلام الله علیهااز کوچه های شهرمان در گذر هست برسان
🌱 با صلوات بر محمدو آل محمد .....
✨اللّهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم✨
#اذان
#نماز_اول_وقت
-------------------------------------
eitaa: ایتا
🆔@mahdiyeh_garmsar
❀ ⃟⃟ ⃟ ⃟•✿•═══•🦋•═══•༻⃘⃕❀༅
مداحی_آنلاین_دعای_ماه_رجب_موسوی_قهار.mp3
605.5K
🌙دعای هر روز #ماه_رجب
🎙 #سید_قاسم_موسوی_قهار
🌻سید ابن طاووس از محمّد بن ذکران که معروف به سجّاد است، روایت کرده که گفت:
به امام صادق(علیهالسلام) عرض کردم: فدایت شوم، این ماه، ماه رجب است، مرا در این ماه دعایی بیاموز که حقتعالی مرا به آن سود بخشد، حضرت فرمود: بنویس «بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِیمِ» و در هرروز از رجب در صبح و شام پس از نمازهای روز و شب بگو:
💫بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحیمِ
يَا مَنْ أَرْجُوهُ لِكُلِّ خَيْرٍ، وَآمَنُ سَخَطَهُ عِنْدَ كُلِّ شَرٍّ، يَا مَنْ يُعْطِى الْكَثِيرَ بِالْقَلِيلِ، يَا مَنْ يُعْطِى مَنْ سَأَلَهُ، يَا مَنْ يُعْطِى مَنْ لَمْ يَسْأَلْهُ وَمَنْ لَمْ يَعْرِفْهُ تَحَنُّناً مِنْهُ وَرَحْمَةً، أَعْطِنِى بِمَسْأَلَتِى إِيَّاكَ جَمِيعَ خَيْرِ الدُّنْيا وَجَمِيعَ خَيْرِ الْآخِرَةِ، وَاصْرِفْ عَنِّى بِمَسْأَلَتِى إِيَّاكَ جَمِيعَ شَرِّ الدُّنْيا وَشَرِّ الْآخِرَةِ، فَإِنَّهُ غَيْرُ مَنْقُوصٍ مَا أَعْطَيْتَ، وَزِدْنِى مِنْ فَضْلِكَ يَا كَرِيمُ.
يَا ذَا الْجَلالِ وَالْإِكْرامِ، يَا ذَا النَّعْماءِ وَالْجُودِ، يَا ذَا الْمَنِّ وَالطَّوْلِ، حَرِّمْ شَيْبَتِي عَلَى النَّارِ💫
eitaa: ایتا
🆔@mahdiyeh_garmsar
❀ ⃟⃟ ⃟ ⃟•✿•═══•🦋•═══•༻⃘⃕❀༅
12.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نماهنگ 🎬 #جام_باقی
باصدای حاج حسین خلجی 🎤
شعری از سجاد محمدی
و تنظیم علی افسری
ما قطرهایم و حضرت دریا ابالفضل
فرمانروای عالمی و تحت امر
فرماندهی زینب کبری ابالفضل
eitaa: ایتا
🆔@mahdiyeh_garmsar
❀ ⃟⃟ ⃟ ⃟•✿•═══•🦋•═══•༻⃘⃕❀༅
#مهدیه_بزرگ_گرمسار
#نماز
*نماز جمعه
✍شرکت در نماز جمعه که از طرف دانشجویان کشورهای اسلامی در کشورهای اروپایی و غیر آنها برگزار میشود و بیشتر شرکت کنندگان در آن و هم چنین امام جمعه از برادران اهل سنت هستند، چه حکمی دارد؟ و در این صورت آیا خواندن نماز ظهر بعد از اقامه ی نماز جمعه واجب است؟
📚جواب: شرکت در آن برای حفظ وحدت و اتحاد مسلمانان اشکال ندارد و خواندن نماز ظهر واجب نیست.
✍شرکت نکردن در نماز جمعه که برای مکلف دروغگویی امام جمعه ی آن ثابت شده، چه حکمی دارد؟
📚جواب: صرف کشف خلاف چیزیکه امام جمعه گفته، دلیل بر دروغگویی او نیست، زیرا ممکن است گفته ی او از روی اشتباه یا خطا و یا توریه بوده باشد، و شایسته نیست انسان به مجرد خیال خروج امام جمعه از عدالت، خود را از برکات نماز جمعه محروم کند.
💢نشر بدون لینک مهدیه گرمسار، جایز نیست.
eitaa: ایتا
🆔@mahdiyeh_garmsar
6.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄┄┅┅┅❅🌹🍃🌹🍃🌹❅┅┅┅┄┄
🌷بیوگرافی شهید عالی رتبه محمد باقر صبوری 🌷
🍃نام : محمد باقر
🍃نام خانوادگی : صبوری
🍃نام پدر : محمد
🍃متولد : ۱۳۲۶/۰۹/۰۱
🍃نوع عضویت : بسیج
🍃تاریخ شهادت : ۱۳۵۹/۱۰/۲۱
🍃محل دفن : گلزار امامزاده علی اکبر _ یاتری علیا
┄┄┅┅┅❅🌹🍃🌹🍃🌹❅┅┅┅┄┄
┄┄┅┅┅❅🌹🍃🌹🍃🌹❅┅┅┅┄┄
🌷 زندگینامه شهید گرانقدر محمدباقر صبوری 🌷
بسم الله الرّحمن الرّحیم
شهید محمدباقر صبوری ، فرزند محمد ، اولِ آذر ماهِ سالِ هزار و سیصد و بیست و شش ، در روستای یاتری عُلیا آرادان به دنیا آمد .
دوران ابتدایی را در مدرسه شهید چمران عُلیا و راهنمایی را در داورآبادِ آرادان گذراند .
برای ادامه تحصیل به تهران رفت و در دبیرستان شبانه ثنایی در میدان امام حسین (ع) دیپلمش را گرفت و در کارخانه ملامین سازی مشغول به کار شد .
سالِ چهل و هشت ، ازدواج کرد . به استخدام ارتش شاهنشاهی در آمد . نمازش را به موقع می خواند و به سربازها هم سفارش می کرد اول نماز ، بعد غذا .
نوحه خوانی می کرد . برای روزهای محرم ، هفته ها قبل ، نگهبانی می ایستاد تا مرخصی بگیرد و بتواند برای عزاداری امام حسین (ع) به گرمسار برود و نوحه بخواند . علاوه بر نوحه ، هم شناگر بود و هم کارهای فنی انجام میداد .
خوش مسافرت و اهل مهمانداری و مهمانی رفتن .
آرزو داشت مکه برود . به همسرش هم گفته بود ، ولی شرایطش پیش نیامد .
چند ماه به انقلاب مانده بود که به فرمان امام پادگان نرفت . برایش پرونده ای تشکیل دادند که یک نظامی شاهنشاهی تخلف کرده ، ولی با پیروزی انقلاب پرونده بسته شد .
باشروع جنگ می خواست که به جبهه برود مخالفت کردند و اعزام نشد . معتقد بود جنگ تحمیل شده و باید دفاع کنیم .
می گفت : ما مسلمانیم و شیعه باید برود .
با پیگیری خودش با یک تیپ از نیروهای مشهد به گیلانغرب اعزام شد . کمتر از یک ماه آن جا ماند . فرمانده برگه ی مرخصی به او داد که برگردد ولی قبول نکرد .
سرانجام در بیست و یکمِ دی ماهِ سالِ هزار و سیصد و پنجاه و نُه ، درتنگه ی حاجیان منطقه ی گیلانغرب ، در یک عملیات پدافندی با انفجار مین خوشه ای و برخورد ترکش به کمر و پا مجروح شد . چون نتوانستند او را به عقب برگردانند ، بر اثر خونریزی شدید به شهادت رسید .
پیکر مطهّر ایشان را پس از تشییع ، طبق وصیتش در روستای امامزاده علی اکبر (ع) ، یاتری عُلیا به خاک سپردند .
┄┄┅┅┅❅🌹🍃🌹🍃🌹❅┅┅┅┄┄
┄┄┅┅┅❅🌹🍃🌹🍃🌹❅┅┅┅┄┄
🌷خاطراتی از زندگانی شهید گرانقدر محمدباقر صبوری 🌷
🍃خواهر شهید
ده سالش بود . پدرم ، محرم برای سیدالشهداء خرج میداد .
محمدباقر می گفت : خدا کنه من برم مثل حضرت امیرالمومنین (ع) یا حضرت سیدالشهداء (ع) شهید بشم و برم بهشت .
اشاره کردیم که جلوی مادرمان حرفی نزند .
محمدباقر می گفت : نه ! این که بدنیست آدم شهید بشه بره پیش آقا امیرالمومنین (ع) ، امام حسین (ع) و حضرت علی اکبر (ع) .
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
همه اصرار میکردند که به مکه بروم ؛ ولی دلم نمی آمد با سهمیه یا به واسطه ی خون برادر شهیدم مکه بروم .
آمد به خوابم و گفت : این جا خونه ی خداست ، برو زیارت کن !
بیست و سه سال بعد رفتم مکه . روحانی کاروان از ما خواست قبل از نزدیک شدن به کعبه ، سرمان را بالا نیاوریم و به آن نگاه نکنیم . نزدیکش رسیدم . وقتی نگاهم افتاد به کعبه ، اول محمدباقر را دیدم . همان جایی که توی خواب ، سال ها پیش همدیگر را دیدیم . اشک نگذاشت چیز دیگری ببینم .
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
اگر خانمی در اتوبوس بچه به بغل ایستاده بود ، محمدباقر بلند می شد و جایش را به او می داد ، اما اگر کسی نماز نمی خواند و روزه نمی گرفت ، رفت و آمدش را با او قطع می کرد .
میگفت : زمستون تموم میشه و روسیاهی برای زغال می مونه . همیشه باید شرمنده باشین ماه رمضون تموم می شه . خودش هم پای بند بود ، توی گرما به صحرا می رفت و پا به پای پدرم کار می کرد و روزه اش را می گرفت .
🍃همسرشهید
موقع رفتن گریه میکردم .
گفت : گریه نکن ، من از رفتن پشیمان نمیشم .
گفت : اون ها هم بچه دارن ، زن دارن با این حال میرن ، من هم باید برم .
گفت : مملکت مونه ، اگه نرم دفاع کنم فردا پیش خدا چه جوابی بدم ؟
گفتم : اگه دو تا پا و دو تا دست نداشته باشی ، من نگهت می دارم . این سه تا بچه رو هم نگه می دارم ، تو فقط بیا !
گفت : دوست دارم شهادت قسمتم بشه !
پشتم خالی شد . با این حرف ها محمدباقر رفتنی بود . من با سه تا بچه باید چه می کردم ؛ اما نمیتوانستم جلوی رفتش را هم بگیرم .
┄┄┅┅┅❅🌹🍃🌹🍃🌹❅┅┅┅┄┄
┄┄┅┅┅❅🌹🍃🌹🍃🌹❅┅┅┅┄┄
🌷قسمتی از نامه شهید گرامی به خانواده🌷
جای من بسیار خوب است و شما هیچ ناراحتی ، نداشته باشید . من بیمه ی امام زمان (عج) هستم . مرتب نماز بخوانید و دعا کنید !
گیلانغرب_بیست و ششمِ آذر ماهِ سالِ پنجاه و نُه
eitaa: ایتا
🆔@mahdiyeh_garmsar
┄┄┅┅┅❅🌹🍃🌹🍃🌹❅┅┅┅┄┄