#مهدیه_بزرگ_گرمسار
#نماز
*نماز جمعه
✍شرکت در نماز جمعه که از طرف دانشجویان کشورهای اسلامی در کشورهای اروپایی و غیر آنها برگزار میشود و بیشتر شرکت کنندگان در آن و هم چنین امام جمعه از برادران اهل سنت هستند، چه حکمی دارد؟ و در این صورت آیا خواندن نماز ظهر بعد از اقامه ی نماز جمعه واجب است؟
📚جواب: شرکت در آن برای حفظ وحدت و اتحاد مسلمانان اشکال ندارد و خواندن نماز ظهر واجب نیست.
✍شرکت نکردن در نماز جمعه که برای مکلف دروغگویی امام جمعه ی آن ثابت شده، چه حکمی دارد؟
📚جواب: صرف کشف خلاف چیزیکه امام جمعه گفته، دلیل بر دروغگویی او نیست، زیرا ممکن است گفته ی او از روی اشتباه یا خطا و یا توریه بوده باشد، و شایسته نیست انسان به مجرد خیال خروج امام جمعه از عدالت، خود را از برکات نماز جمعه محروم کند.
💢نشر بدون لینک مهدیه گرمسار، جایز نیست.
eitaa: ایتا
🆔@mahdiyeh_garmsar
6.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
┄┄┅┅┅❅🌹🍃🌹🍃🌹❅┅┅┅┄┄
🌷بیوگرافی شهید عالی رتبه محمد باقر صبوری 🌷
🍃نام : محمد باقر
🍃نام خانوادگی : صبوری
🍃نام پدر : محمد
🍃متولد : ۱۳۲۶/۰۹/۰۱
🍃نوع عضویت : بسیج
🍃تاریخ شهادت : ۱۳۵۹/۱۰/۲۱
🍃محل دفن : گلزار امامزاده علی اکبر _ یاتری علیا
┄┄┅┅┅❅🌹🍃🌹🍃🌹❅┅┅┅┄┄
┄┄┅┅┅❅🌹🍃🌹🍃🌹❅┅┅┅┄┄
🌷 زندگینامه شهید گرانقدر محمدباقر صبوری 🌷
بسم الله الرّحمن الرّحیم
شهید محمدباقر صبوری ، فرزند محمد ، اولِ آذر ماهِ سالِ هزار و سیصد و بیست و شش ، در روستای یاتری عُلیا آرادان به دنیا آمد .
دوران ابتدایی را در مدرسه شهید چمران عُلیا و راهنمایی را در داورآبادِ آرادان گذراند .
برای ادامه تحصیل به تهران رفت و در دبیرستان شبانه ثنایی در میدان امام حسین (ع) دیپلمش را گرفت و در کارخانه ملامین سازی مشغول به کار شد .
سالِ چهل و هشت ، ازدواج کرد . به استخدام ارتش شاهنشاهی در آمد . نمازش را به موقع می خواند و به سربازها هم سفارش می کرد اول نماز ، بعد غذا .
نوحه خوانی می کرد . برای روزهای محرم ، هفته ها قبل ، نگهبانی می ایستاد تا مرخصی بگیرد و بتواند برای عزاداری امام حسین (ع) به گرمسار برود و نوحه بخواند . علاوه بر نوحه ، هم شناگر بود و هم کارهای فنی انجام میداد .
خوش مسافرت و اهل مهمانداری و مهمانی رفتن .
آرزو داشت مکه برود . به همسرش هم گفته بود ، ولی شرایطش پیش نیامد .
چند ماه به انقلاب مانده بود که به فرمان امام پادگان نرفت . برایش پرونده ای تشکیل دادند که یک نظامی شاهنشاهی تخلف کرده ، ولی با پیروزی انقلاب پرونده بسته شد .
باشروع جنگ می خواست که به جبهه برود مخالفت کردند و اعزام نشد . معتقد بود جنگ تحمیل شده و باید دفاع کنیم .
می گفت : ما مسلمانیم و شیعه باید برود .
با پیگیری خودش با یک تیپ از نیروهای مشهد به گیلانغرب اعزام شد . کمتر از یک ماه آن جا ماند . فرمانده برگه ی مرخصی به او داد که برگردد ولی قبول نکرد .
سرانجام در بیست و یکمِ دی ماهِ سالِ هزار و سیصد و پنجاه و نُه ، درتنگه ی حاجیان منطقه ی گیلانغرب ، در یک عملیات پدافندی با انفجار مین خوشه ای و برخورد ترکش به کمر و پا مجروح شد . چون نتوانستند او را به عقب برگردانند ، بر اثر خونریزی شدید به شهادت رسید .
پیکر مطهّر ایشان را پس از تشییع ، طبق وصیتش در روستای امامزاده علی اکبر (ع) ، یاتری عُلیا به خاک سپردند .
┄┄┅┅┅❅🌹🍃🌹🍃🌹❅┅┅┅┄┄
┄┄┅┅┅❅🌹🍃🌹🍃🌹❅┅┅┅┄┄
🌷خاطراتی از زندگانی شهید گرانقدر محمدباقر صبوری 🌷
🍃خواهر شهید
ده سالش بود . پدرم ، محرم برای سیدالشهداء خرج میداد .
محمدباقر می گفت : خدا کنه من برم مثل حضرت امیرالمومنین (ع) یا حضرت سیدالشهداء (ع) شهید بشم و برم بهشت .
اشاره کردیم که جلوی مادرمان حرفی نزند .
محمدباقر می گفت : نه ! این که بدنیست آدم شهید بشه بره پیش آقا امیرالمومنین (ع) ، امام حسین (ع) و حضرت علی اکبر (ع) .
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
همه اصرار میکردند که به مکه بروم ؛ ولی دلم نمی آمد با سهمیه یا به واسطه ی خون برادر شهیدم مکه بروم .
آمد به خوابم و گفت : این جا خونه ی خداست ، برو زیارت کن !
بیست و سه سال بعد رفتم مکه . روحانی کاروان از ما خواست قبل از نزدیک شدن به کعبه ، سرمان را بالا نیاوریم و به آن نگاه نکنیم . نزدیکش رسیدم . وقتی نگاهم افتاد به کعبه ، اول محمدباقر را دیدم . همان جایی که توی خواب ، سال ها پیش همدیگر را دیدیم . اشک نگذاشت چیز دیگری ببینم .
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
اگر خانمی در اتوبوس بچه به بغل ایستاده بود ، محمدباقر بلند می شد و جایش را به او می داد ، اما اگر کسی نماز نمی خواند و روزه نمی گرفت ، رفت و آمدش را با او قطع می کرد .
میگفت : زمستون تموم میشه و روسیاهی برای زغال می مونه . همیشه باید شرمنده باشین ماه رمضون تموم می شه . خودش هم پای بند بود ، توی گرما به صحرا می رفت و پا به پای پدرم کار می کرد و روزه اش را می گرفت .
🍃همسرشهید
موقع رفتن گریه میکردم .
گفت : گریه نکن ، من از رفتن پشیمان نمیشم .
گفت : اون ها هم بچه دارن ، زن دارن با این حال میرن ، من هم باید برم .
گفت : مملکت مونه ، اگه نرم دفاع کنم فردا پیش خدا چه جوابی بدم ؟
گفتم : اگه دو تا پا و دو تا دست نداشته باشی ، من نگهت می دارم . این سه تا بچه رو هم نگه می دارم ، تو فقط بیا !
گفت : دوست دارم شهادت قسمتم بشه !
پشتم خالی شد . با این حرف ها محمدباقر رفتنی بود . من با سه تا بچه باید چه می کردم ؛ اما نمیتوانستم جلوی رفتش را هم بگیرم .
┄┄┅┅┅❅🌹🍃🌹🍃🌹❅┅┅┅┄┄
┄┄┅┅┅❅🌹🍃🌹🍃🌹❅┅┅┅┄┄
🌷قسمتی از نامه شهید گرامی به خانواده🌷
جای من بسیار خوب است و شما هیچ ناراحتی ، نداشته باشید . من بیمه ی امام زمان (عج) هستم . مرتب نماز بخوانید و دعا کنید !
گیلانغرب_بیست و ششمِ آذر ماهِ سالِ پنجاه و نُه
eitaa: ایتا
🆔@mahdiyeh_garmsar
┄┄┅┅┅❅🌹🍃🌹🍃🌹❅┅┅┅┄┄
اذان.mp3
2.42M
✨خدایا در این #لحظات_نورانی مارا به کاروان
#نمازگزاران _اول_وقت که به امامت و پیشوایی
#مهدی_فاطمه_سلام الله علیهااز کوچه های شهرمان در گذر هست برسان
🌱 با صلوات بر محمدو آل محمد .....
✨اللّهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِ مُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهم✨
#اذان
#نماز_اول_وقت
-------------------------------------
eitaa: ایتا
🆔@mahdiyeh_garmsar
❀ ⃟⃟ ⃟ ⃟•✿•═══•🦋•═══•༻⃘⃕❀༅
حاج منصور ارضی.mp3
50.53M
🤲 دعای کمیل
🎙 حاج منصور ارضی
eitaa: ایتا
🆔@mahdiyeh_garmsar
❀ ⃟⃟ ⃟ ⃟•✿•═══•🦋•═══•༻⃘⃕❀༅
بازی، لازمۀ شاداب ماندن روح کودک است. بدون بازی کودک نمیتواند تجربهای از شادی و نشاط داشته باشد
اگر شنیدید که کودکی بدون بازی، در اوج نشاط و شادابی است، باور نکنید.
#تربیت_فرزند
📎 eitaa: ایتا
🆔@mahdiyeh_garmsar
❀ ⃟⃟ ⃟ ⃟•✿•═══•🦋•═══•༻⃘⃕❀༅