eitaa logo
غنچه های 🌸هیئت🌸
156 دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
870 ویدیو
44 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم...⁦🌱 واحد کودک هیئت انصار الائمه (ع) یزد مهدالائمه (ع)🌹 . . 👈📥ارسال آثار،نظرات، پیشنهادات،انتقادات @MPour1
مشاهده در ایتا
دانلود
1⃣ شهادت جناب مسلم (علیه‌السلام) 🕰 در زمان های خیلی دور، مردم شهر کوفه، از دست حاکمان زورگو و ستمگر رنج می بردند. 😥 اونها می دونستند اگه امام حسین(علیه السلام) به یاری اونها بیان، همه بدبختی ها و رنج هاشون تموم میشه. برای همین هم برای ایشون نامه نوشتن📜 دو نفر به نمایندگی از بقیه نامه ها رو خدمت امام مهربون آوردن. امام که نامه ها رو خوندن، پسر عمو و یار با وفاشون، جناب مسلم رو به کوفه فرستادند تا ببینند که مردم واقعا از این ظلم و ستم خسته شدند یا نه⁉️ جناب مسلم بن عقیل به کوفه رفت 🐎 مردم کوفه خیلی خوشحال شدند و به استقبال جناب مسلم رفتند🤗 چند روزی گذشت. تعداد زیادی از مردم کوفه با جناب مسلم همراه شدند و گفتند ما می خواهیم امام حسین پیشوا و رهبر ما باشند💚 جناب مسلم هم با خوشحالی به امام حسین (علیه‌السلام) نامه نوشت که مانعی ندارد که شما به کوفه بیایید.📜 @MahdolaemmehYazd
2⃣ شهادت جناب مسلم (علیه السلام) 👂جاسوسان یزید این خبر را به یزید بدجنس رساندند . یزید (که لعنت خدا بر او باد)، سریع ابن زیاد که یکی از بی رحم ترین دشمنان بود را حاکم کوفه کرد👺 ابن زیادِ ظالم به مردم گفت که اگر جناب مسلم را تنها بگذارند، به آنها خانه و پول و زمین و... می دهد. 🏠💰 آن مردم بی وفا، فریب حرف های ابن زیاد را خوردند و جناب مسلم را تنها گذاشتند. سپس ابن زیاد سربازانش را به سراغ جناب مسلم فرستاد😔 جناب مسلم که بسیار شجاع و قدرتمند بود، به تنهایی با آن سربازان مبارزه کرد🏹 به طوری که همه آن سربازها می ترسیدند نزدیک جناب مسلم شوند😰 تا اینکه همه با هم هجوم بردند و ایشان را دستگیر کردند. بعد به دستور ابن زياد، جناب مسلم را با دست و پاى بسته⛓ از بالاى ديوار بلندى به پايين انداختند و به شهادت رساندند😢 @MahdolaemmehYazd
2⃣ قسمت دوم: ورود کاروان امام حسین(ع) به کربلا❤️ سلام😊🖐 در قسمت قبل باهم خوندیم که پسر عموی امام حسین(ع) یعنی حضرت مسلم بن عقیل (ع) توسط سربازان اون حاکم ستمگر که یزید انتخابش کرده بود، به شهادت رسید😭🖤 اما امام حسین (علیه السلام) که خبری از شهادت پسر عمویشان نداشتند به همراه یارانشون راهی شهر کوفه شده بودند. امام حسین(ع) در راه کوفه بودند که حر را دیدند. حر از طرف حاکم ستمگر یعنی یزید👹✉️ نامه ای داشت. در آن نامه نوشته بود امام حسین علیه السلام و کاروان شان را در مکانی بد آب و هوا نگه دارین😡 زهیر که یکی از یاران مهربان امام حسین علیه السلام بود به ایشان گفت: ما الان می‌توانیم جنگ را شروع کنیم و در این جنگ پیروز باشیم ولی امام حسین علیه السلام قبول نکردند😳 چرا بچه ها؟! چون امام حسین (علیه السلام) یه آدم خیییییلی خوب و مهربون بودند ودوست نداشتند که جنگ و بدی رو شروع کنند😌💞 بچه‌ها... حر به حرف یزید گوش کرد و امام حسین (ع) و کاروانشان را در مکانی که نزدیک رود فرات بود متوقف کرد.⛔✋ امام علیه السلام فرمودند: نام این مکان چیست؟ حر گفت: کربلا....😔🥀 @Mahdolaemmehyazd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 داستان حضرت رقیه (س) سلام😊🖐 بچه های عزیز! وقتی امام حسین(ع) و خانوادشون به کربلا رسیدند، آدم بدها😡 جلوی امام و خانوادشون رو گرفتند. اونها میخواستند به امام حسین(ع) و یارانشون حمله کنند⚔👹 اما بچه ها! امام حسین(ع) و هفتاد و دو یارشون خیلی خوب دفاع کردن💚💪 در مورد بچه هایی که در کربلا بودن چیزی میدونید؟! رقیه (س) دختر سه ساله امام حسین(ع) بود که به همراه خانواده اش به کربلا اومده بود تا در کنار پدر و خانواده اش باشه.🙂💝 ایشون پدرشون امام حسین علیه‏السلام رو خیلی خیلی دوست داشتن و بالاخره هم درهمون سن کم، در سرزمین شام به شهادت رسیدند. 🖤🥀 در واقعه کربلا، رقیه (س) سه سال داشت. امام حسین(ع) دختر سه ساله خودشون رو خیلی دوست داشتند. رقیه کوچولو هم پدرشون رو خیلی دوست داشتند.😌👌 لحظه آخر که امام حسین(ع) داشتند به میدان جنگ میرفتند، رقیه (س) را روی پای خود نشاندند و برسر و موی او دست کشیدند و او را برای آخرین بار بوسیدند و با او خداحافظی کردند...😭✋ ✍ بعد از واقعه عاشورا، دشمن تمام کسایی رو که زنده مونده بودن، اسیر کرد. میون این اسرا، یه دختر کوچولو هم دیده می‏شد. این دختر کوچولو رقیه (س) بود. رقیه(س) دختر امام حسین (ع) که حالا بعد از شهادت پدرش به همراه عمه‏ اش حضرت زینب (س) و اسرای دیگه به طرف شام می‏رفت.🍂😔 می‏بینید بچه‏ ها، حضرت رقیه (س) با اون سن و سال کم چقدر سختی کشیده؟اون دشمنان👹 اون قدر بی‏رحم بودن که حتی این دختر کوچولو رو هم آزار می‏دادن. 🤲📿 پس همه دست‏هامون رو به آسمون بلند می‏کنیم و از خدا می‏خوایم که تمام دشمنای دین خدا و دشمن های اهل بیت نابود بشن ان شاءالله. ✍ و اما ادامه قصه... دشمنا اسرا رو به شام بردن. توی خرابه ‏های شام، صدای یه کودک به گوش می‏رسید. 👂🎶 همه اونایی که در میون اسرا بودن، می‏دونستن که این صدای رقیه (س)، دختر کوچک امام حسین (ع) هست. اون حالا از خواب بیدار شده بود و سراغ پدرش رو می‏گرفت. آخه حضرت رقیه (س) خواب پدرش رو دیده بود.😞🌾 @Mahdolaemmehyazd
💠 داستان جناب حر (ع) سلام😊🖐 بچه ها! یادتونه از یه آدمی صحبت کردیم که اسمشون "حر" بود؟ گفتیم که اون زمانی که امام حسین (ع)با خانوادشون داشتند به شهر کوفه میرفتند، یزید به یه مردی که اسمش "حر" بود نامه نوشت📜. "حر" اون زمان جزو آدم بدها بود و توی سپاه یزید👹بود . حر به چیزهایی که یزید توی نامه گفته بود گوش کرد و جلوی امام حسین(ع)رو گرفت✋ اما حر فکر نمیکرد که یزید بخواد به امام حسین(ع) حمله کنه. آخه حر همیشه به خودش میگفت: امام حسین(ع) پسر حضرت فاطــ❤️ــمه(س) هستند و کسی نباید با ایشون بجنگه...😢 اما بچه ها.... وقتی حر فهمید که یزید👹بدجنس میخواد با امام حسین(ع) بجنگه خیلی ناراحت شد. اون خانواده پیامبر (ص) رو دوست داشت. حر با خودش گفت: من تا حالا جزو آدم بدها بودم ولی الان باید آدم خوبی بشم🙂💪 من خیلی امام حسین(ع)رو اذیت کردم 😓من نباید مثل یزید👹 با امام حسین(ع) بجنگم! بچه ها حر(ع) تصمیم گرفت آدم خوبی بشه از سپاه آدم بدها❌ بیرون رفت و اومد پیش سپاه امام حسین(ع) ✅ حر (ع) وقتی امام حسین(ع) رو دید از امام حسین(ع) عذرخواهی کرد و گفت امام حسین(ع) من رو ببخش😓 و امام حسین (ع) هم حر (ع) رو بغل کرد و اونو بخشید😇🤝 حر (ع) خیلی خوشحال شد و تصمیم گرفت بره و با آدم بدها بجنگه✊ تا از امام حسین(ع)دفاع کنه. بچه ها آدم بد ها حر(ع) رو زخمی کردند و امام حسین(ع) حر رو بغل کردند و حر در آغوش ایشون به شهادت رسید😔🖤 بچه ها جون ... ماهم اگه یه زمانی کار بدی کردیم میتونیم مثل حر (ع) بریم و عذر خواهی کنیم و از اون به بعد آدم خوبی بشیم 😍👌 @Mahdolaemmehyazd
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
داستان حضرت علی اکبر🖤🌾 @MahdolaemmehYazd
قشنگ ترین سلام ها✋ می خوای بگم کدامه؟ سلامی از ته دل🖤 به سومین امامه خیلی خوبه که باشیم💐 همیشه یاد حسین همیشه در شب و روز بگیم🌤🌔 سلام بر حسین مثل امام زمان☀️ که مهربان و دلسوز به جد مظلومشان🌱 سلام میده شب و روز بچه‌ها امروز روز عاشوراست. امام زمانمون خیلی غصه دارن امروز. ما بچه شیعه ها هم عزادار امام عزیزمون هستیم🏴🕯 امروز کمتر آب میخوریم، به یاد تشنگی بچه‌ها توی کربلا. و هربار که آب میخوریم به امام حسین و یارانشون سلام میدیم.✋ @MahdolaemmehYazd
مانده در “بقیع”✨ جسم پاک او داده بر زمین🌍 اشک و آبرو روی ماه او رفته زیر خاک رفته رهبری مهربان و پاک❤️ شد شهیدو شد🥀 روح او جدا یادگار آن شاه کربلا دشمنش به او داده زهر و سم شد دلم پر از درد و رنج و غم شد چهارمین رهبرم شهید مثل مجتبی✨ رفت و پر کشید🥀 @MahdolaemmehYazd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نامه های ماریه📜🌱 🔸(قسمت اول) 💠 ماریه یک دختربچه کوچک و هم‌بازی حضرت رقیه سلام‌الله‌ علیها در کاروان عاشوراست؛ آن‌ها چند روزی‌است از مکه راهی کوفه شده‌اند، در این سفر ماریه برای ما نامه می‌نویسد و آن‌ها را با کمک کبوترش «گندم» به دستمان می‌رساند. نامه‌هایی از یک سفر پرحادثه🕊 @MahdolaemmehYazd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نامه های ماریه📜🌱 🔸(قسمت دوم) 💠 ماریه یک دختربچه کوچک و هم‌بازی حضرت رقیه سلام‌الله‌ علیها در کاروان عاشوراست؛ آن‌ها چند روزی‌است از مکه راهی کوفه شده‌اند، در این سفر ماریه برای ما نامه می‌نویسد و آن‌ها را با کمک کبوترش «گندم» به دستمان می‌رساند. نامه‌هایی از یک سفر پرحادثه🕊 @MahdolaemmehYazd
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نامه های ماریه📜🌱 🔸(قسمت سوم) 💠 ماریه یک دختربچه کوچک و هم‌بازی حضرت رقیه سلام‌الله‌ علیها در کاروان عاشوراست؛ آن‌ها چند روزی‌است از مکه راهی کوفه شده‌اند، در این سفر ماریه برای ما نامه می‌نویسد و آن‌ها را با کمک کبوترش «گندم» به دستمان می‌رساند. نامه‌هایی از یک سفر پرحادثه🕊 @MahdolaemmehYazd
🌸سلام به عمه ی سادات🌸 یک سلام دلنشین کنیم به عمه زینب مهربان🌱 همگی دست ها روی قلب ها با هم بگیم یک صدا:❤️ سلام بر کسی که بود شاهد دلاوری های خورشید دشت کربلا✨ سلام به بانوی صبور و غیور کربلا✨ سلام به پرستار دل های شکسته✨ ✋السَّلامُ علیک یا زینب کبری( سلام الله علیها) @MahdolaemmehYazd
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نامه های ماریه📜🌱 🔸(قسمت چهارم) 💠 ماریه یک دختربچه کوچک و هم‌بازی حضرت رقیه سلام‌الله‌ علیها در کاروان عاشوراست؛ آن‌ها چند روزی‌است از مکه راهی کوفه شده‌اند، در این سفر ماریه برای ما نامه می‌نویسد و آن‌ها را با کمک کبوترش «گندم» به دستمان می‌رساند. نامه‌هایی از یک سفر پرحادثه🕊 @MahdolaemmehYazd