🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💗رمان زهرابانو💗
قسمت95
سید
بعد از سوالاتی که استادم از خانم علوی پرسید و وقتی متوجه شد که نمی تواند به این سفر برود از شدت ناراحتی ایستادن را جایز ندانست و به بیرون رفت
نرگس هم برای همدردی به دنبالش...
دفتر را سکوتی فرا گرفته بود
که استاد این سکوت را شکست
- ما اکثر در این جور مواقع یکی از هم کاروانی ها را انتخاب می کنیم برای...
نگاه من و مادر خانم علوی به دهان استاد میخکوب شده بود که ادامه داد
- عقد موقت تا این مشکل پیش نیاید...
کسی چیزی نمی گفت
مادرخانم علوی شوکه و سردرگم سر پایین انداخته بود.
روبه استادم کردم و خواستم تا زمان بدهد
- خبر با خودتون...
اگر موافق بودید شخص مورد اعتمادی در کاروان حضور دارد معرفی می کنم واگر نه جایگزین کنیم.
بعد از خداحافظی به دنبال استاد رفتم
- استاد ببخشید...
شخص مورد اعتمادتان کی هست؟
با لبخندی گفت:
- شما رضایت خود خانم و خانواده اش را بگیرید من آدم با ایمان و مورد اعتمادم را معرفی می کنم.
یاعلی سید...
خدا نگهدارتون...
وارد دفتر شدم هنوز مادرخانم علوی نشسته بودکه آرام گفت:
- چه جوری بهش بگم...
- خانم علوی اگر صلاح بدونید با من و نرگس به خانه ی ما برویم تا بی بی این موضوع را برایش شرح دهد
تصمیم را بر عهده ی خودش بگذارید بهتر است...
🍁نویسنده_طـــﻟاﺑاﻧـــۆ🍁
♦️کپی_با_ذکر_نویسنده_جایز_میباشد♦️
کانال ܩܣܥویوܔ
@mahdvioon
۲۱ دی ۱۴۰۲
۲۱ دی ۱۴۰۲
7.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ | #استاد_شجاعی
√ مذهبیهایی که دشمن امام زمان علیه السلام هستن اما فکرش هم نمیکنند!
منبع : مبحث قرب به اهل بیت
کانال ܩܣܥویوܔ
@mahdvioon
۲۱ دی ۱۴۰۲
۲۱ دی ۱۴۰۲
.#قرار_شبانه💚
قرار شبانه مون یادمون نره 😍😍
خوندن سوره واقعه هر شب قبل از خواب ✅
قرار
وضو یادمون نره وقتی خواستیم بخوابیم☺️☺️☺️☺️☺️
همینطور که داری کارهای آخر شبت رو انجام میدی صوت رو بزار گوش بده 👌👌👌👌
#قرارشبانه
۲۱ دی ۱۴۰۲
۲۱ دی ۱۴۰۲
۲۱ دی ۱۴۰۲
۲۱ دی ۱۴۰۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اینگونه دعای فرج بخوانید 🤲🏻
🔺رهبر معظم انقلاب
🖤🖤 قرار شبانه
💎 امشب با سوز دل دعای فرج را بخوان و ظهور را بخواه💎
🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸
⚜️الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜️
💠دعــای ســلامتی امــام زمـــان(عج)💠
⚜️"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜️
⛅️اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ⛅️
🌱بِحِقِّ زینبڪبرۍ سلاماللهعلیها
کانال ܩܣܥویوܔ
@mahdvioon
۲۱ دی ۱۴۰۲
۲۱ دی ۱۴۰۲
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
هـر شــ🌙ــب
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✿✵✿✼═┅┄
پادشاهی میخواست نخست وزیرش را
انتخاب کند از این رو چهار اندیشمند
بزرگ کشور فراخوانده شدند
آنان را در اتاقی قرار دادند و پادشاه به آنان
گفت: در اتاق به روی شما بسته خواهد شد
و قفل اتاق قفلی معمولی نیست
و با یک جدول ریاضی باز خواهد شد
تا زمانی که آن جدول را حل نکنید
نخواهید توانست قفل را باز کنید
اگر بتوانید مسئله را حل کنید
میتوانید در را باز کنید و بیرون بیائید
پادشاه بیرون رفت و در را بست
سه تن از آن چهار مرد
بلافاصله شروع به کار کردند
اعدادی روی قفل نوشته شده بود
آنان اعداد را نوشتند و با آن اعداد
شروع به کار کردند
نفر چهارم فقط در گوشهای نشسته بود!
آن سه نفر فکر کردند که او دیوانه است
او با چشمان بسته در گوشهای نشسته بود
و کاری نمیکرد
پس از مدتی او برخاست به طرف در رفت
در را هل داد در باز شد و بیرون رفت!!!
آن سه تن پیوسته مشغول کار بودند
آنان حتی ندیدند که چه اتفاقی افتاد
که نفر چهارم از اتاق بیرون رفته
وقتی پادشاه با این شخص به اتاق بازگشت
گفت: کار را بس کنید آزمون پایان یافته
و من نخست وزیرم را انتخاب کردم
آنان نتوانستند باور کنند و پرسیدند:
چه اتفاقی افتاد؟ او کاری نمیکرد
او فقط در گوشهای نشسته بود
او چگونه توانست مسئله را حل کند؟
مرد گفت: مسئلهای در کار نبود
من فقط نشستم و نخستین سؤال
و نکته اساسی این بود
که آیا قفل بسته شده بود یا نه؟
لحظهای که این احساس را کردم
فقط در سکوت مراقبه کردم
کاملأ ساکت شدم و به خودم گفتم
که از کجا شروع کنم؟
نخستین چیزی که هر انسان هوشمندی
خواهد پرسید این است که
آیا واقعأ مسألهای وجود دارد؟
چگونه میتوان آن را حل کرد؟
اگر سعی کنی آن را حل کنی
تا بینهایت به قهقرا خواهی رفت
هرگز از آن بیرون نخواهی رفت
پس من فقط رفتم که ببینم آیا در
واقعاً قفل است یا نه و دیدم قفل باز است
پادشاه گفت: آری، کلک در همین بود
در قفل نبود، قفل باز بود
من منتظر بودم که یکی از شما
پرسش واقعی را بپرسد
و شما شروع به حل آن کردید
در همین جا نکته را از دست دادید
اگر تمام عمرتان هم روی آن کار میکردید
نمیتوانستید آن را حل کنید
این مرد میداند که چگونه
در یک موقعیت هشیار باشد
پرسش درست را او مطرح کرد
✧✾════✾✰✾════✾✧
🕊⃟🇮🇷 @mahdvioon •••❥⊰🥀↯
۲۱ دی ۱۴۰۲
۲۱ دی ۱۴۰۲