eitaa logo
🌻«☆♡ܩܣܥ‌‌ویوܔ♡☆»🌻
1.4هزار دنبال‌کننده
13.4هزار عکس
19.9هزار ویدیو
137 فایل
کانال ܩܣܥ‌‌ویوܔ عشــاق پســـر فاطمــه(سلام الله)❣️ درخدمتتونیــم با کلی مطالب فوق جذاب دلنــوشــته🤞 پروفایـل🎀 منبرهای مفید👌🏻 کلیپ های آخرالزمانی🌹 پست های انگیزشی🌴 نمازهای مستحبی ارتباط با خادم کانال ادمین فعال کانال @Mitra_nori
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من رای میدهم 😍😍😍 وعده ما فردا صبح ساعت ۸ ✅️ اللهم عجل لولیک الفرج 🤲🏼💚 _﴿♥️﴾_________________ 🌼˹➜˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  @mahdvioon کانال ܩܣܥ‌‌ویوܔ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔔 ناقوس ها به صدا در می آیند. (۱۳) کشیش گفت : « دیشب اتفاقی عجیبی افتاد و مشغول تعریف کردن ماجرا شد. پروفسور گفت: « من آدم مذهبی نیستم ، اما مذهب همیشه برای من چیز جالبی بوده است. من از اتفاقات خارق العاده خوشم می آید و آن را باور دارم ، بنابراین می پذیرم که شما عیسی بن مریم را دیده باشی ؛ به خصوص که معجزهٔ او را روی میزتان می بینم. » بعد سرش را تکان داد و گفت : خیلی جالب است، همه چیز دارد رویایی می شود این را به فال نیک بگیرید... کشیش تبسّمی کرد و گفت : « من دربارهٔ معجزات الهی کتاب های بسیاری خوانده و مطالب فراوانی شنیده ام. به آن اعتقاد راسخ دارم ، اما نمیدانم چه رازی در این کتاب نهفته است و رابطهٔ آن با عیسی مسیح چیست؟ پروفسور گفت: « حتما رازش را بعد از مطالعهٔ کتاب به دست خواهی آورد . کشیش از کلیسا خارج شد و به آپارتمانش رفت و تا وقتی ایرینا در را به روی او گشود و گرمای مطبوع و بوی سوپ به مشامش رسید ، همچنان نگران بود و می ترسید که آن دو جوان مشکوک دیروزی به سراغش بیایند و کتاب را از چنگش درآورند. پس از ناهار به بانک رفت ، دو هزار دلار از حسابش برداشت و به کلیسا برگشت تا ساعت پنج که مرد جوان تاجیک می آمد، با پرداخت پول کتاب ، کار را به خوبی و خوشی به پایان برساند. اما نه آن روز و نه روزهای دیگر ، از مرد تاجیک خبری نشد و غیبت ناگهانی او ، معمّای دیگری شد که کشیش نمی توانست آن را حل کند. ادامه دارد.. اللهم عجل لولیک الفرج 🤲🏼💚 _﴿♥️﴾_________________ 🌼˹➜˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@mahdvioon کانال ܩܣܥ‌‌ویوܔ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷امشبم را به نام تو متبرک میکنم 🌷 میهمان امشب 👇👇 شهید والا مقام 🌷مسعود شعر بافچی🌷 🌷حمد و توحید و ۱۴ صلوات 🌷 اللهم عجل لولیک الفرج 🤲🏼💚 _﴿♥️﴾_________________ 🌼˹➜˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @Nasim_oboodiat ⫷ نـَسیمِ عُبودیَتْ ⫸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✿‍✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿‍ هـر شــ🌙ــب 🍃🍂داستــــان‌هـــای                    پنـــــدآمــــــوز🍃🍂 ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ 🔹یادش بخیر به بهانه خانه تکانی همه دور هم جمع می‌شدیم یک دل سیر می‌خندیدیم دل‌هایمان نیز از کینه و کدورت پاک می‌شد 🔸این روزها عجیب دلتنگ شده‌ام برای آن فرشی که وسط حیاط خانه مادربزرگ پهن می‌کردیم و یک کاسه در دست می‌گرفتم و به بهانه شستن فرش دو زانو بر روی فرش خیس شده و پر از کف می‌نشستم و در جهت خواب فرش کاسه را هل می‌دادم 🔹و یادش بخیر آب بازی آخر فرش شستن با بچه‌ها و بزرگترها حتی یادش بخیر فریادهای مادر سرما میخوری بچه من برات لباس نیاوردم 🔸وقتی ماشین قالی شوئی از جلوی خانه مان رد می‌شود اصلاً چقدر دلم می‌خواهد دوباره سرما بخورم اما فرش‌ها را خودمان در کنار فامیل هایمان با یک دنیا شادی بشوریم لااقل فرش‌های مادربزرگ را 🔹وقتی که دیگر بجای جمع شدن‌ها در کنار یکدیگر برای خانه تکانی خانه مادربزرگ سراغ کارگر می‌روند نمی‌دانم آن نگاه غمگین مادربزرگ را کدام کارگر می‌تواند بتکاند آن دل خسته پدربزرگ را چه کسی می‌تواند گردگیری کند 🔸دلم تنگ شده است اندکی برای تمام مادربزرگ‌ها و پدربزرگ‌هائی که دیگر در کنار ما نیستند و بیشتر برای آنها که هستند اما دلشان از غم دوری نالان است 👌بگذار بهتر بگویم دلم یک شادی تکانی می‌خواهد😔🥺 اللهم عجل لولیک الفرج 🤲🏼💚 _﴿♥️﴾_________________ 🌼˹➜˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌  @mahdvioon کانال ܩܣܥ‌‌ویوܔ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا