014-m-mehdipanah-www.ziaossalehin.ir-aramesh-zendegi.mp3
9.23M
#نماهنگ
سلام ای بهار دل السلطان
#السلامعليكياعلیبنموسی✋🏻
🕊❤️ساعت 8 به وقت عاشقی
امام هشتم علیه السلام❤️🕊
#السلام_علیک_یاامام_رئوف
#یاامام_رضاجانم
اللهّمَ صَلّ عَلے عَلے بنْ موسَے الرّضا المرتَضے الامامِ التّقے النّقے و حُجّّتڪَ عَلے مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثرے الصّدّیق الشَّهید صَلَوةَ ڪثیرَةً تامَةً زاڪیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَـہ ڪافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلے اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِک
❤️🕊قرار عاشقی❤️🕊
به نیابت از آقا امام زمان عج بخوانیم و ثوابش را هدیه کنیم به آقا جانمون علی بن موسی الرضا علیه السلام
هدیه به ساحت مقدس امام رضا ع هر کدوم سه صلوات عنایت بفرمایید
🕗•••|↫ #ساعـت_عاشــقۍ
🕗•••|↫ ##بيڪیامہدےعجل_الله
🎙#محمدحسین_مهدی_پناه
message-1729053888-19.mp3
3.3M
💢 حکایت تکان دهنده از حضرت امام رضا علیهالسلام🥺
🎙 حجتالاسلام شیخ احمد کافی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تئورسینهای نظریهی کودک_فاحشگی در اینستاگرام
❌️❌️❌️❌️❌️❌️❌️
📌ارسالی ازاعضای محترم کانال 🙏🏻😍
❌️❌️❌️❌️❌️❌️❌️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ حرمت پدر
سخنران استاد دانشمند
❌️❌️❌️❌️❌️❌️
📌ارسالی ازاعضای محترم کانال 🙏🏻😍
❌️❌️❌️❌️❌️❌️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
لحظاتی عارفانه با خمینی کبیر (ره)
تهذیب_نفس
جوانی
❌️❌️❌️❌️❌️❌️
📌ارسالی ازاعضای محترم کانال 🙏🏻😍
❌️❌️❌️❌️❌️❌️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فرضیه اول در خصوص آتش بس
🗣قیس قریشی-کارشناس مسائل سیاسی:
دو فرضیه در خصوص آتش بس مطرح می شود: اول اینکه تن ندادن اسرائیل به آتش بس با قطعنامه 1701 سال 2006 را واضح می بینم چرا که تن دادن اسرائیل به ان قطعنامه برای آنها سم مهلک است و به معنای قبول شکست می باشد.
❌️❌️❌️❌️❌️❌️❌️
📌ارسالی ازاعضای محترم کانال 🙏🏻😍
❌️❌️❌️❌️❌️❌️❌️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♻️📚کودک۲ساله؛حافظ کل قرآن!!
🌏🌍✍ در این عوالم؛ خیلی خبرهاست؛ که ما از آن ها بی خبریم!
📢📣امام صادق(علیه السلام):
أَلْعِلْمُ نُورٌ یقْذِفُهُ اللّه فِی قَلْبِ مَنْ یشآء (بحارالانوار، ج ۱، ص ۲۲۴)
علم، نوری است که خداوند به قلب هر کس که بخواهد می افکند.
❌️❌️❌️❌️❌️❌️❌️
📌ارسالی ازاعضای محترم کانال 🙏🏻😍
❌️❌️❌️❌️❌️❌️❌️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
استادعالی از تلاش دولت شهید رئیسی در جبران عقب ماندگیهای اساسی کشور میگوید.
❌️❌️❌️❌️❌️❌️❌️
📌ارسالی ازاعضای محترم کانال 🙏🏻😍
❌️❌️❌️❌️❌️❌️❌️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما بسوی میدان جنگ پرواز میکنیم!
✅ رجز طوفانی رهبر انقلاب | بمناسبت چهلمین روز شهادت سیدحسن نصرالله
◀️ عربی - فارسی
❌️❌️❌️❌️❌️❌️
📌ارسالی ازاعضای محترم کانال 🙏🏻😍
❌️❌️❌️❌️❌️❌️
بسم الله الرحمن الرحیم
هر روز را با یاد شهدا آغاز کنیم
🌷 بسیجی شهید امیر کوچکی
🌷 تولد ۱۲ فروردین ۱۳۴۳ رودسر استان گیلان
🌷 شهادت ۳ آذر ۱۳۶۶ ارتفاعات ماووت کردستان عراق
🌷 سن موقع شهادت ۲۳ سال
🌷 امروز سالگرد شهادت این شهید عزیز میباشد
✍ بخشهایی از وصیتنامه این شهید عزیز
✅ ای مردم و ای جوانان عزیز برخیزید که وقت تنگ است، چه خسران بزرگی است که انسان به زندگی انگل وار راضی بشود و آخرت را که در انتظار مجاهدان است به دنیا بفروشد و عزت و سرافرازی را که تنها به نیروی سلاح به دست می آید را با ذلت و خواری عوض کند
✅ تاریخ نشان می دهد که زبونی و تسلیم خطرناک است، نه جنگیدن در راه حق. اگر واقعاً در قبال خون شهیدان احساس مسئولیت می کنیم و اگر واقعاً معتقدیم که مسلمانیم پس اکنون نشستن در کنج خانه و فقط و فقط به درس خواندن اکتفا کنیم واجب نیست.
✅ خداوند از ما شکرگذاری می طلبد و خلافت خود را بر زمین را به ما می سپارد، فرصت ما محدود است پس باید به جهاد برخاست؛ تا بدین وسیله شکرگذاری خداوند را به جای آوریم و شایستگی خود را برای کسب خلافت او و نیل به بهشت نشان دهیم
✅ برادران از خط حزب الله خارج نشوید و سعی کنید تمام کارتان برای رضای خدا باشد و جهاد علیه کفر را فراموش نکنید
✅ به خواهرانم سفارش می کنم که حجاب خود را حفظ نمایند که با حفظ حجاب مشت محکمی بر دهان دشمنان انقلاب و اسلام خواهند زد.
🤲 هدیه به ارواح طیبه شهدا، امام شهدا و شهدایی که امروز سالگرد شهادتشان میباشد و این شهید عزیز فاتحه باصلوات
🤲 دعای این شهید عزیز بدرقه امروزتان ان شاء الله
❌️❌️
📌ارسالی ازاعضای محترم کانال 🙏🏻😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴حمله اتمی روسیه با سیستم «دست مرده» در صورت کشته شدن همه فرماندهان رده بالا و خود پوتین
🔹پ.ن: تنها راه نجات آمریکا و کشورهای متحدش اینه که از ظریف خواهش کنند یه توییت بزنه و از این جنگ جهانی نجاتشون بده :))
❌️❌️❌️❌️❌️❌️
📌ارسالی ازاعضای محترم کانال 🙏🏻😍
❌️❌️❌️❌️❌️❌️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 تاثیر بسیار عجیب نگهداری تربت سیدالشهدا(ع) در منزل
🏴#کانال _مهدویون🖤
══❈═₪❅🏴❅₪═❈══
✤|➟@mahdvioon✤
══❈═₪❅🏴❅₪═❈══
🤔 زن کیست...⁉️
( به مناسبت ایام فاطمیه )
🍃 اولین کسی که با دیکتاتوری عظیم فرعون دلیرانه به پا خاست یک زن بود....(بانو آسیه)
🍃 اولین کسی که از مبارکترین آب روی زمین (زمزم) نوشید یک زن بود...( بانو هاجر)
🍃 اولین کسی که خونش برای اسلام ریخته شد و شهید شد یک زن بود....(بانو سمیه)
🍃 اولین کسی که مالش را در راه اسلام داد یک زن بود....بانو خدیجه(س)
🍃 اولین کسی که سعی صفا و مروه را انجام داد یک زن بود.( بانو هاجر)
🍃 اکنون میلیونها حاجی باید حرکات آن زن ( هاجر ) را انجام دهند و گرنه حج آنها قبول نمی شود.....
🍃 کسی که با همه مخالفتهای بزرگان قوم خود وارد معبد اورشلیم شد یک زن بود. (بانو مریم)
🍃 تنها زنی که به حمایت از شوهر و امامش به پا خاست و شفیع شیعیان در روز قیامت است یک زن بود، او زهرا (س) بود ...
🍃 و اما بزرگ زنی که کاخ یزید را به لرزه درآورد یک زن بود، او زینب (س) بود ...
🏴#کانال _مهدویون🖤
══❈═₪❅🏴❅₪═❈══
✤|➟@mahdvioon✤
══❈═₪❅🏴❅₪═❈══
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 حال دلت رو اینجوری خوب کن
نشر حداکثری✨🍁
🏴#کانال _مهدویون🖤
══❈═₪❅🏴❅₪═❈══
✤|➟@mahdvioon✤
══❈═₪❅🏴❅₪═❈══
🌻«☆♡ܩܣܥویوܔ♡☆»🌻
#روایت دلدادگی #قسمت ۴۵ 🎬 : شکیب با سرگرم کردن خود ،وقت کشی می کرد تا اینکه نزدیک غروب شد، چون سربا
#روایت دلدادگی
#قسمت ۴۶ 🎬 :
صبح روز بعد ، آقا سید داخل کاروانسرای یاقوت یک چشم شد ، یاقوت که مانند هر روز روی حیاط خاکی کاروانسرا ایستاده بود و کارهای قلندر و دیگر شاگردان کاروانسرا را از نظر می گذراند تا چیزی کم و کسر نباشد ، متوجه آقا سید شد ، در حالیکه تسبیح به دست و ذکر گویان جلو می آمد .
یاقوت با حالتی دست پاچه ، به سمت آقا سید رفت و در حالیکه دستانش را از هم باز کرده بود گفت : سلام....بَه بَه چه سعادتی امروز نصیب ما شده ، امر می فرمودید خدمت میرسیدم جناب....
آقا سید همانطور که لبخندی چهره ی مهربانش را پوشیده بود گفت : علیک السلام ، چطوری یاقوت خان؟ چکار می کنی با زحمت های ما؟ راستش دیگر طاقت نیاوردم ،پیغام و پسغام بدهم ، بعد از واقعه ی دیروز ،چون می دانستم احتمالاً میهمان ما حالش مساعد نیست ، صلاح دانستم که خودم برای دیدارش به کارونسرا بیایم.
یاقوت خان که کاملا مشخص بود یکه خورده ،با مِن و مِن گفت : چوب کاری میفرمایید آقا....هر چه دیدیم نه زحمت بلکه رحمت بود ، در ضمن ، جناب سهراب خان ،که چند روز پیش خدمتتان عرض کردم، کاروانسرا را به مقصد مسابقه ترک کردند ، هنوز تشریف نیاوردند....
آقا سید که با شنیدن این حرف کمی مضطرب شده بود گفت : یعنی چه؟ اینجا نیامده است؟ پس کجاست؟ نکند...نکند از خراسان رفته؟!
یاقوت یک چشم ، آه کوتاهی کشید و گفت : دیروز قلندر را فرستادم میدان خراسان و به او سپردم که چه سهراب برنده میدان،چه بازنده ی آن شد ، او را به کاروانسرا بیاورد ، اما این بچه ی کم عقل ،دیده که سهراب با شتاب و خشم ، سوار بر اسب از میدان خارج شده ،اما آنقدر عقلش نکشیده که او را تعقیب کند ، البته با آن اسب تیزرویی که سهراب دارد ، تعقیب قلندر هم ،فایده ای نداشت، چون به هر حال به او نمی رسید ...
آقا سید با شنیدن این حرف به شتاب راه رفته را بازگشت و می خواست از کاروانسرا خارج شود که یاقوت یک چشم ،مانند کودکی در پی او میدوید گفت : کاش یک لحظه می آمدید و استکانی چای میل می کردید ، اما نگران نباشید ،طبق پرس و جویی که از دروازه بانان کردم ، سهراب از خراسان خارج نشده و همانطور که سید دورتر می شد ، یاقوت خان صدایش را بلند تر می برد و ادامه داد: مطمئن باشید او از خراسان خارج نشده ،چون با هنرنمایی که دیروز در میدان خراسان کرده ، کوچک و بزرگ این ولایت او را می شناسند ،پس اگر خارج شده بود ،حتما کسی میدید....
آقا سید همانطور که با عجله پیش میرفت ،زیر لب گفت : کاش آن طور باشد که تو می گویی...
در همین حین ،کالسکه ی سلطنتی از کنار آقا سید عبور کرد و او اینقدر در عالم خود غرق بود که متوجه نشد ، کالسکه ی زیبای دربار وارد کاروانسرای یاقوت یک چشم شد....
#ادامه دارد...
📝به قلم : ط_ حسینی
💦🌧💦🌧💦🌧
#روایت دلدادگی
#قسمت ۴۷ 🎬 :
یاقوت دستانش را پشت سرش به هم قفل کرد و همانطور که ذهنش درگیر سهراب بود ، قصد داشت به اتاقش برود و چاره ای برای پیدا کردن سهراب بیاندیشد ،یاقوت خوب می دانست که آقاسید مرد مال و منال دار و دست و دلبازیست و این جوان ،اینقدر برای او ارزش دارد که حاضر است سکه های طلای زیادی برای پیدا کردنش خرج کند ، چون یاقوت به چشم خود دیده بود وقتی خبر آمدن پسر کریم با مرام را بعد از گذشت سالهای سال ،به آقا سید داد ، علاوه بر کیسه ای پر از سکه های طلا ، ناهار و شام و ناشتایی رنگارنگ بود که به کاروانسرا می رسید و سهراب بیچاره خیال می کرد این دست و دلبازی ها کار اوست ، ولی تمام خرج و مخارج و برنامه ها زیر سر آقاسید بود ، درست است که یاقوت رابطه ی سهراب را با آقاسید نمی دانست اما خوب می فهمید که ارزش این پسر برای سید ،بیشتر از آنچه هست که فکرش را می کرد.
یاقوت نزدیک درب اتاق رسیده بود که با صدای چرخ های کالسکه ای که وارد کاروانسرا شد ، به خود آمد.
یاقوت به عقب برگشت و با دیدن کالسکه ی مجلل که مشخص بود از کالسکه های دربار است ، با دستپاچگی دستی به چشم بندش کشید و لباس هایش را کمی صاف کرد و با شتاب خود را به درب کالسکه ، که حالا در چند قدمی او ایستاده بود، رساند.
سربازی که کنار کالسکه چی نشسته بود ،با یک جست ،پایین پرید و جلوی کالسکه آمد و بی توجه به یاقوت ، درب کالسکه را باز کرد و خانمی با عبا و روبنده ی اعیونی و گرانقیمت ،پا روی پله ی کالسکه گذاشت .
یاقوت خان ،هاج و واج صحنه را نظاره می کرد ، با بیرون آمدن آن بانو ،کمی جلوتر رفت و همانطور که سرش پایین بود گفت : س...س..سلام، خوش آمدید...نمی دانم چه شده که امروز کاروانسرای یاقوت ، منور به وجود شما شده!!!
گلناز که کاملا متوجه هیجانی که در صدای این پیرمرد یک چشم ، موج میزد ،شده بود ، اندکی روبنده ی سفید حریرش را بالا زد و همانطور که سرتاپای یاقوت خان را از نظر می گذراند گفت : سلام آقا...احتمالا شما باید یاقوت خان باشید، درست است ؟
یاقوت همانطور که سرش را تند تند تکان می داد گفت : ب..ب...بله ، بنده چاکرتان یاقوت هستم ، قدمتان روی چشم ، درست است کاروانسرای یاقوت در حد شما نیست ،اما خوشحال می شوم ، میهمان زندگی ساده ما باشید و قدم رنجه فرمایید داخل کلبه ی محقر ما و با اشاره به اتاقش ، گلناز و همراهانش را به آن سمت راهنمایی کرد.
گلناز که عمری در قصر زندگی کرده بود ، با غروری که خاص قصر نشینان بود ،یکی از ابروهایش را بالا داد و گفت : نه...با شما کاری نداشتیم ، می خواستم جوانی را که گویا در اینجا اقامت کرده ،ببینم، نامش سهراب است از سیستان آمده...اگر می شود، حضور ما را به اطلاع ایشان برسانید ، با او کاری فوری داریم...
#ادامه دارد....
📝 به قلم : ط_حسینی
💦🌧💦🌧💦🌧