🌺امام محمّدباقر علیهالسلام هم فرمود؛ خدا با کسی خویشاوندی ندارد!
خدا با هیچ کس رفیق نیست،مگر با عملکرد فرد!
🌺و امام باقر علیهالسلام به خُصیمه فرمود، به شیعیان ما برسان که؛
"ما چیزی را از خدا بی نیاز نمیکنیم. یعنی با اعتماد بر ما،از عمل باز نمانند!.."
یعنی، اینکه شما به ما اعتقاد دارید، جبران نمیکند که مثلاً نماز نخوانید! روزه نگیرید! گناه بکنید!...
یا طرف میگوید،من برای امام حسین سینه زدم،پس بهشتیام! گریه کردم، بهشتی ام!..
میدانید بعد از شهادت سیدالشهدا در کربلا،چقدر این کوفیها گریه کردند؟! آیا بهشتیاند؟!.. حضرت زینب آنها را نفرین کرد! فرمود،اشکهایتان خشک نشود!..
اینها شوخی نیستها! الآن هم ما به خون سیدالشهدا بدهکاریم! هنوز سبب خونِ سیدالشهدا محقق نشد! که همان "حاکمیت صالحین" بر زمین است! تا ظهور اتفاق نیفتد،ما به سیدالشهدا بدهکاریم!
خدایا،ما اقرار میکنیم که کمکاریم!..😔 از ما ببخش!..به کمِ ما با چشمِ تفضّل نگاه کن!...🤲
🍃عجیب است! خدا بهترین بندگان خودش را بدهد،توقّع نداشته باشد؟! شما برای یک نفر خیلی هزینه کردید،آیا از او توقّعی ندارید؟!
خدا توقّعش برای خودش هم نیست! بلکه برای ماهاست،که هدایت پیدا کنیم!..
🌺حضرت امیرعلیهالسلام میفرماید؛
(ارشادالقلوب،ج۱،صفحه۱۸۳)
"أَيُّهَا اَلنَّاسُ دِينَكُمْ دِينَكُمْ دِينَكُمْ"؛ اي مردم مراقب دینتان باشید.
"فَإِنَّ اَلسَّيِّئَةَ فِيهِ خَيْرٌ مِنَ اَلْحَسَنَةِ فِي غَيْرِهِ"؛ کسی که دین داشته باشد و گناه کند،بهتر از کسی است که دین نداشته باشد و کار خوب کند...
(دین یعنی اعتقاد به ولایت!)
"لِأَنَّ اَلسَّيِّئَةَ فِيهِ تُغْفَرُ"؛ اگر دین و اعتقاد داشته باشید،بخشیده میشوید...
"وَ اَلْحَسَنَةَ فِي غَيْرِهِ لاَ تُقْبَلُ"؛ حسنه و کار نیک،بدون ولایت قابل قبول نيست.
🍃عمل بدون ولایت،رنگ الهی ندارد! "ولایت" پشتوانهی اعمال ماست.
🌹نکته؛
"ولایت" شرطِ قبولیِ اعمال است، نه جای اعمال!
لذا ولایت،جای فعل و عمل را نمیگیرد!
هدایت شده از موسسه فرهنگی ولی عصر"عج". شهرستان بابل.تاسیس۱۴۰۱
ولایت، راه مسلمان ماندن
این حدیث شریفی که در کافی با چندین عبارت نقل شده است در کتاب الحجة، باب «من دان الله عزوجل بغیر امام من الله»، میفرماید از قول امام علیه السلام و امام از قول خدا که خدای متعال فرموده: «قَالَ الله تَبَارَکَ وَ تَعَالَی لَأُعَذِّبَنَّ کُلَّ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَایَةِ کُلِّ إِمَامٍ جَائِرٍ لَیْسَ مِنَ الله وَ إِنْ کَانَتِ الرَّعِیَّةُ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِیَّةً وَ لَأَعْفُوَنَّ عَنْ کُلِّ رَعِیَّةٍ فِی الْإِسْلَامِ دَانَتْ بِوَلَایَةِ کُلِّ إِمَامٍ عَادِلٍ مِنَ الله وَ إِنْ کَانَتِ الرَّعِیَّةُ فِی أَنْفُسِهَا ظَالِمَةً مُسِیئَةً». عجیب حدیثی است این؛ این حدیث میگوید: آن مردمی که تحت ولایت ولی الله زندگی میکنند، اهل نجات هستند؛ اگر چه در کارهای شخصی و خصوصی گناههایی هم گاهی داشته باشند و آن مردمی که در تحت ولایت شیطان و طاغوت زندگی میکنند، اهل بدبختی و عذابند؛ اگر چه در کارهای شخصی در اعمال خصوصی، اهل نیکوکاری و کارهای خوب هم باشد. این خیلی عجیب است."ادامه"👇
هدایت شده از موسسه فرهنگی ولی عصر"عج". شهرستان بابل.تاسیس۱۴۰۱
من تشبیه میکردم همیشه این حدیث را، میگفتم مثل اینکه ماشینی شما سوار شدید، به قصد مثلاً فلان نقطه ی معین، به قصد نیشابور. اگر چنانچه این ماشین به طرف نیشابور دارد میرود مثلاً طرف سرخس، طرف قوچان، خوب مسلم است که، شما به هدف نمیرسید. حالا در آن ماشینی که دارد میرود به طرف نیشابور و شما را به هدف میرساند، اگر در ماشین، مردم با ادب، با مهربانی، با رفتار خوب، با آداب انسانی با هم معاشرت کردند، چه بهتر، اگر هم با آداب انسانی و انسانیت و نیکی و احسان با هم معاشرت نکردند، بالاخره به نیشابور میرسند؛ به هدف میرسند؛ اگر چه در بین راه یک قدری بدی کرده باشند - آن بدیها هم البتّه یک اقتضاهایی خواهد داشت، یک آثاری، یک نتایجی خواهد داشت، آن نتایج را هم مجبورند متحمّل بشوند- امّا به هدف میرسند؛ برخلاف آن ماشینی که باید شما را به نیشابور برساند، دارد به نقطه ی مقابل نیشابور میرود. اگر چنانچه در این ماشین، همه ی افراد، مؤدّب، بانزاکت، بااحترام به همدیگر رفتار کنند؛ با خوشرویی با همدیگر
عمل کنند و میبینند این ماشین به جای نیشابور، میرود به طرف قوچان؛ در مقابل این حادثه و این پدیده، هیچ عکس العملی نشان نمیدهند، اینها خیلی آدمهای خوبی هستند، خیلی مهربانند باهم، امّا آیا به هدف خواهند رسید یا نه؟ پیداست که نه. در مثال اوّل، راننده، یک راننده ی امین بود؛ یک راننده ی راه بلد بود؛ «امامٌ عادل مِنَ الله» بود؛ آنها را رساند به هدف؛ اگر چه بداخلاق بودند؛ «و إِنْ کانَتْ فِی أَعْمَالِهَا ظَالِمَةً مُسِیئَةً». در مثال دوّم، راننده راه بلدی نبود، راننده ی امینی نبود؛ راننده ی هوا پرستی بود؛ مست بود؛ راه را گم کرده بود؛ در سرخس و قوچان کاری داشت. کار خودش را بر خواسته ی مردم مقدّم کرده بود. داشت میرفت آنجا اینها مسلّم به هدف نخواهند رسید؛ هر چند که اینها در داخل ماشین، با هم خیلی مهربان و خوش اخلاق بودند؛ «و انْ کانَتْ فِی أَعْمَالِهَا بَرَّةً تَقِیةً»؛ امّا بالا خره «لأعذبن»؛ به عذاب خدا دچار خواهند شد؛ به هدف نخواهند رسید. بنابراین یک جامعهای که با ولایت طاغوت اداره میشود، مثل همان ماشینی که با رانندگی آدم غیر امین و غیر بلد دارد رهبری میشود، انسانها به هدف نخواهند رسید؛ نمیتوانند مسلمان بمانند. [۱]
----------
[۱]: . ولایت و حکومت، ص ۱۴۷-۱۴۸.
[ما منتظریم : خورشید مهدویت در منظومه فکری امام خامنه ای - گفتار دوّم. جایگاه امامت و ولایت و منزلت امام - صفحه ۸۷]
هدایت شده از کلاس معارف مهدویت
[ما منتظریم : خورشید مهدویت در منظومه فکری امام خامنه ای - گفتار دوّم. جایگاه امامت و ولایت و منزلت امام - صفحه ۸۸]
آیا نمیتوان در ولایت طاغوت بود و مسلمان بود؟ آیا نمیشود ما فرض کنیم یک مسلمانی را که تحت ولایت شیطان زندگی بکند، امّا بنده ی رحمان باشد؟ چنین چیزی میشود یا نه؟ آیا ممکن است در جایی که بر سراسر آفاق و مناطق زندگی انسان، یک عامل غیر الهی مشغول فرمانروایی است و جسم انسان را یک عامل غیر الهی اداره میکند، فکر انسانها را یک عامل غیر الهی اداره میکند، روحیه وعواطف و احساسات افراد جامعه را همان عامل به این سو و آن سو میکشاند در حالی که انسان در قبضه ی قدرت این چنین عوامل طاغوت و شیطانی زندگی میکند، در عین حال میتواند بنده ی خدا باشد، مسلمان باشد، آیا چنین چیزی ممکن است یا ممکن نیست؟... یک سئوال است که از دو جزء ترکیب یافته است و ما باید این دو جزء را درست تجزیه کنیم و ببینیم که معنایش چیست. جزء اوّل این است که کسی تحت ولایت شیطان باشد، یعنی چه تحت ولایت شیطان باشد؟ ولایت مگر یعنی چه؟ آن معنایی را که ما برای ولایت از آیات قرآن استفاده کردیم اگر... بگذاریم در کنار این جمله، «ولایت شیطان». آن وقت معلوم میشود که ولایت شیطان یعنی چه؟ ولایت شیطان معنایش این است که - شیطان به همان معنای کلّی شیطان که بارها گفته ام - به تمام نیروها، استعدادها، ابتکارها و کارها در وجود آدمی مسلّط بشود؛ آنچه انسان انجام میدهد، در آن خطّی
باشد که شیطان معین کردهاست، آنچه میاندیشد در آن راهی باشد که شیطان میخواهد، یا ترسیم میکند."ادامه👇"
همچون آدمی که در جریان یک رودخانه ی تندی که در بستر سیلی که از کوهسار پایین میآید، قرار گرفته باشد؛ البتّه مایل نیست که به صخرههای تنومند و تناور اصابت بکند و سرش بشکند، البتّه مایل نیست که با این آب برود و توی باتلاق بیافتد، البتّه مایل نیست که در لابه لای امواج این آب خفه بشود، امّا با آنکه مایل نیست، این جریان تند آب بی اختیار او را میبرد، دست و پا هم میزند، خود را به این طرف و آن طرف هم میچسباند، به هر خار و خسی متشبّث هم میشود، امّا جریان آب، جریان تندی است؛ بی اختیار او را میبرد. ولایت طاغوت و ولایت شیطان یک چنین چیزی است. لذا آیه ی قرآن میفرماید: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً یدْعُونَ إِلَی النَّارِ»؛ پیشوایان و رهبرانی وجود دارند که پیروان و افراد تحت فرمان خود را به طرف آتش دوزخ و بدبختی میکشانند.
🌺 مدارِ سعادت و شقاوت، اطاعت و تمرّد از حضرت حقّ است!
و راهِ سعادت هم با "قلبِ سلیم" شناخته میشود!