eitaa logo
مَهـــدیــار
46.9هزار دنبال‌کننده
1.9هزار عکس
1.1هزار ویدیو
12 فایل
♦️رسانه مردمی مهدیار♦️ 🔷لینک نصب اپلیکیشن « آکادمی روح بخش»🔷 https://roohbakhshac.ir 🔶ارتباط با ادمین 🔶 @admiinmahdyyar به امید اینکه... مهدیار باشیم 🌿 مهدیار بمانیم💪🏻 تبلیغات نداریم ❌🙏🏻
مشاهده در ایتا
دانلود
❌❌دورهمی یزدی هااا❌❌ یزدی هاااا کجایین ؟ ثبت نام و رزرو صندلی شروع شد 😍😍 ظرفیت سالن فقط ۵۰۰ نفر و حتما قبلش ثبت نام بکنین که روز دورهمی حق دوستانی که ثبت نام کردن ضایع نشه ⭕️ راستی اگر با تعدادی از دوستان و یا خانواده می آیین حتما موقع ثبت نام به تعداد همراهاتون ثبت نام کنین که به همون تعداد صندلی براتون رزرو بشه این پست رو تو گروه های یزدی خودتون هم قرار بدین که نگن ای کاش میدونستیم😊 روی لینک زیر بزنید و ثبت نام کنین👇 Roohbakhshac.ir/seminar/yazd پشتیبان دورهمی یزد 👇 @App_support
خدایا شکرت که مسیر رسیدن به تو از جاده امن صالحین میگذره همون مسیری که از بچگی برام جذابیت های زیادی داشته 😌☺️ خدایا ممنونم❤️ 🔰 @mahdyar_59
🎮 🎮 🏃🏻‍♂مهدیار بدو 🔹«مهدیار» تو این بازی برای اولین بار، پا به دنیای 3 بعدی می‌ذاره و در یک رویداد ورزشی شرکت می‌کنه. 🔹این بازی به مدت چند ماه در فاز سافت لانچ قرار داشت تا تیم توسعه بازی بتونه مشکلات احتمالی بازی رو شناسایی و آن رو برطرف کنه. همچنین موارد جدیدی رو به بازی اضافه کردن. 🔹مهم‌ترین تغییر بازی، تغییر تم اون به یک بازی ورزشیه. حالا به جای این که خونه مهدیار رو آپگرید کنید، به سراغ گاراژش می‌رید. همینطور الان فقط دیگه سکه جمع نمی‌کنید، بلکه برای ارتقای گاراژ به مصالح اولیه مثل آجر و میخ و... نیاز دارید. 📌می‌تونید نسخه اولیه بازی «مهدیار بدو» رو از طریق کلیک روی لینک زیر از کافه بازار دانلود کنید. 🌐https://cafebazaar.ir/app/com.MahdiyarStudio.MahdiyarBodo 🔰 @mahdyar_59
❌❌❌ظرفیت یزد تکمیل شد ❌❌❌ کمتر از ۲۴ ساعت ظرفیت رو تکمیل کردین ممنون از استقبال خوبتون انشالله چهارشنبه می ترکونیم با هم 😎😎
تا دقایقی دیگر.....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مگه نمیگین « لااکراه فی الدین» پس چجوریه ما رو زور میکنین حجاب داشته باشن و قانون های دین رو رعایت کنیم⁉️ میگین اجبار نیست ولی همش زوره که😐 اگه میخوای به جواب این سوال توی ذهنت برسی امشبو از دست نده 🔰 @mahdyar_59
خدایا شکرت بخاطر طبیعت قشنگی که مارو یاد خودت میندازه 🌹✨ خدایا ممنونم❤️ 🔰 @mahdyar_59
راضى باش، تا به آسايش دست يابى‌. امام علی (ع) ♥️ @mahdyar_59
خدایا شکرت بخاطر اشتباهاتی که برام درس عبرت شد😇🦋 خدایا ممنونم❤️ 🔰 @mahdyar_59
Hamed Zamani - Zaboone Madari (128).mp3
5.54M
💢خادم خادمای قرآنم این همه افتخار نوکریمه اهل هر جاییم باشم قرآن انگاری به زبون مادریمه آهنگ زبون مادری _ حامدزمانی به مناسب روز جهانی زبون مادری بشنوید 👆 🔰 @mahdyar_59
میگن که بچه ها با گذشت زمان و شنیدن زیاد ، زبون مادریش رو یاد میگیره و شروع می‌کنه به صحبت با اون زبون👦 یکم علمی بخوابم بگیم حرف زدن ، همون فکرکردنِ صدا داره📣 (دیدی وقتی یکی بلندبلندهر چی تو ذهنشه میگه ، میگیم آروم فکر کن😁) ما وقتی فکر میکنیم با خودمون حرف می‌زنیم و بیصداست اما وقتی که حرف می‌زنیم داریم با صدا فکر میکنیم🙊 وقتی که به« زبون مادری » حرف می‌زنیم رابطه مستقیمی بین ذهن و زبون برقرار میشه ، یه رابطه تنگاتنگ به اصطلاح...🤓 چرا اینطور میگیم ⁉️ چون این صحبت ها تجربه ها و گذشته ما رو تداعی می‌کنه 🕰 یعنی چی❓ با هر واژه ای که میگیم حسرت میخوریم 😖 زندگی میکنیم 😇، خوشحال میشیم...😍 بخاطر اینه که زبون مادری مثل کلیدیه که دنیای درون ما رو❤️ باز می‌کنه و به نمایش می‌ذاره...👀 حالا اینجا میگه: «اهل هر جاییم باشم قرآن انگاری به زبون مادریمه...🙃» و چقدر قشنگه... 🔰 @mahdyar_59
صبح ها ک پسرم خوابه مشقامو مینویسم😁 داشتم احکام گوش میکردم دخترا اومدن نگاه کنن عکسشو شکار کردم😆 ماشاالله به اعضای دوره مهدیار شو 😎😍 مادرهای فعال و پای کار هم هستن توی دورمون✌️ 🔰 @mahdyar_59
35.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من یه دوستی دارم دلش میخواد با دوست من دوست بشه دوست داره با خونواده تو مأنوس بشه موندنی ترین رفیق من امام حسین ع ☘💫 نماهنگ عزیزم حسین ۲ بشنوید و لذت ببرید 🔰 @mahdyar_59
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
طرف میگه آقا من رفتم سرویس بهداشتی وضو بگیرم یه لحظه موقع مسح پام خورد رو زمین نجس شده یعنی ؟؟😓 شک کردن به نجس بودن یا نبودن خیلی مهمه و بعضا حتی نمیدونن احکامشو🫢 ولی توی این کلیپ خیلی لقمه ای و کوتاه بهت توضیح دادم☺️😉👆 🔰 @mahdyar_59
🛑ببینید و ببینانید🛑
دانش و پاداش 💎 روزی بود و روزگاری ، یک روز پیرزنی پرسان پرسان به دیدن بزرگمهر حکیم رفت و در حضور جمعی که آنجا بودند مسئله ای پرسید ⁉️ بزرگمهر فکری کرد و گفت : « نمی دانم . باید مطالعه کنم و فکر کنم و جواب مسئله را پیدا کنم . » پیرزن پرتوقع که خیال می کرد بزرگمهر همه چیز را می داند از این جواب ناراحت شد و گفت : « خیلی عجیب است ! وزیر انوشیروان هستی و نامت بزرگمهر حکیم است و همه تو را مردی دانشمند می دانند و از پادشاه چندین و چندان مزد و پاداش میگیری و وقتی هم پیرزنی مثل من از تو چیزی می پرسد ، می گویی نمی دانم ! پس این همه احترام را برای چه داری و آن همه پول را برای چه می گیری ؟ »🙄 بزرگمهر با مهربانی جواب داد : « من بعضی از چیزها را می دانم و بسیاری از چیزها را نمی دانم و هرگز ادعا نکرده ام که همه چیز را می دانم ؛ احترامی هم که دارم برای همان چیزهای اندکی است که می دانم ، می بینی که جواب مسئله تو را ندانستم و تو به من احترامی نکردی . هرچه هم پاداش میگیرم برای همان چیزهای کمی است که می دانم . اگر می خواستند برای آنچه نمی دانم به من مزد و پاداش بدهند ، اگر همه آنچه را که در دنیا هست به من می دادند ، بس نبود ؛ زیرا چیزهایی که نمی دانم خیلی زیاد است . یقین داشته باش پادشاه هم برای آنچه نمی دانم به من پاداش نمی دهد . اگر قبول نداری برو از پادشاه بپرس.😇 پیرزن شرمنده شد و گفت : « از آنچه گفتم پوزش می خواهم من پنجاه سال است مکتب دارم و مردم مرا دانا می شمارند و چیزهای بسیاری از من می پرسند . تا به یاد دارم هرگز نگفته ام نمی دانم . همیشه جوابی داده ام و مردم را از خود راضی نگه داشته ام . »😞 بزرگمهر در جواب گفت : « کسی که می خواهد همه را از خود راضی نگه دارد و به همه چیز جواب بدهد و هرگز نگوید نمی دانم ، ناچار بسیاری از جواب هایش نادرست خواهد بود . هر کسی چیزهایی می داند چیزهای بیشتری نمی داند ، همه چیز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده اند.»🙂 🔰 @mahdyar_59
خدایاشکرت بخاطر داشتن اراده ای که هر وقت بخوای میتونی !!💪 خدایا ممنونم ❤️ 🔰 @mahdyar_59
▪️جام بازی های رایانه ای تهران با حضور ۳ هزار نفر جوان و نوجوان یک برنامه قابل توجه برای به رسمیت شناختن گیمرها است رقابت همراه با شور و نشاط اجتماعی و مدیریت هیجان هزاران جوان و نوجوان نتیجه مثبت این حرکت فرهنگی است ✍نوید مستفیضی 🔰 @mahdyar_59
☘هر وقت ‌ميخواست‌ برایِ بچـه هـا‌ یادگارى بنویسه مینوشت: مَن کان لِله کانَ الله لَه هرکى با‌خدا‌ باشه خدا‌ با‌ اوست. 🕊 ♥️
تا دقیقه هایی دیگر....😓
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اسلام میگه هر مرد باید چهار زن بگیره؟😳😳 جدی؟! اصلا چرا اسلام باید چنین چیزی بگه؟👀 حق زن هم اینجا پایمال شده😡😡 توی کلیپ بالا جواب این سوالات رو دادم 🔰 @mahdyar_59
قصه امشبمون ۳ قسمته و طولانی ولی خیلیییی قشنگه اونقدر که دلم نیومد نذارم براتون 😍😊 امشب ۱ قسمت و ۲ قسمت دیگه رو شب های بعد می‌ذارم...منتظر بمونید چند روز😜👇👇
🔸پسر سبزی فروش روزی بود، روزگاری بود. مردی کاسب‌کار و میانه‌حال یک پسر داشت که خیلی دوستش می‌داشت. کار خودش سبزی‌فروشی بود و از کارش خسته و بیزار شده بود. با خود می‌گفت: «یک‌عمر سبزی‌فروشی کردم و تا آخرش همین است؛ اما باید پسرم را خوشبخت کنم و او را به کاری مشغول کنم که فردا بتواند بهتر از من زندگی کند. آیا چه‌کاری از همه بهتر است؟ بازرگانی، سرمایه و دارایی بزرگ می‌خواهد. کار دیوانی وابستگی و آشنایی می‌خواهد. ناچار تا خودم می‌توانم، زندگی را اداره کنم و به کارآموزی او کمک کنم. باید به پسرم صنعتی بیاموزم که عزتی در دنبال داشته باشد و او را به سعادتی برساند؛ اما آهنگری؟ بازار آهنگران پر از آهنگر است؛ اما زرگری؟ تا زری در میان نباشد همیشه در کارگری می‌ماند؛ اما نجاری، نه، اما بافندگی، نه، آن‌یکی هم نه، این‌یکی هم نه. باید با یک آدم باسواد و خوشبخت مشورت کنم. کسانی که رسیده‌اند بهتر می‌دانند که چگونه رفته‌اند.»👌 مرد کاسب همسایه‌ای داشت که زندگی آبرومندی داشت و در محله، عزیز و محترم بود؛ مردم می‌گفتند استاد یک مدرسۀ عالی است. گاهی او را دیده بود و اخلاق و رفتارش را پسندیده بود و اهل خانۀ استاد از دکان او سبزی می‌خریدند. با خود گفت: «این مرد هرکه هست سعادتمند و بخت یار است و عقلش از من بیشتر است. منظور خود را با او در میان می‌گذارم و هر چه گفت همان کار را می‌کنم.»😃 یک روز همسایه را دید و گفت: «ای عزیز، اگرچه ما باهم در یک ردیف نیستیم اما من به شما ارادت دارم. رفتار شما را خوب می‌بینم و نزدیکان شما را در میان مردم محبوب، فرزندان شما را باتربیت و دوستان شما را باسعادت. نمی‌دانم شغل شما چیست. ولی می‌بینم که شما توانسته‌اید خودتان را عزیز و خوشبخت بسازید و من در این دنیا یک پسر دارم که می‌خواهم خوشبخت باشد؛ به نظر شما او را دنبال چه‌کاری بفرستم که آینده‌اش خیلی خوب باشد؟»⁉️ استاد جواب داد: «خوب عزیزم، این‌همه مردم که دارند زندگی می‌کنند چکار می‌کنند؟ در دنیا هرکسی یک کاری دارد، مگر همین سبزی‌فروشی چه عیبی دارد؟»🤔 سبزی‌فروش گفت: «آنچه من می‌خواهم این سبزی‌فروشی و بقالی و چقالی نیست، یک کار خوب و یک خوشبختی کامل را برای پسرم آرزو می‌کنم.» استاد گفت: «بسیار خوب، اگر تو می‌توانی تا چند سال به کارآموزی او کمک کنی و به مزد روزانه‌اش فکر نمی‌کنی، من کلید مسئله را به تو می‌دهم و خودت می‌توانی تصمیم بگیری.» سبزی‌فروش گفت: «خیلی متشکرم، خداوند عزت و سعادت شما را زیاد کند. نه، به مزدش نظری ندارم. به آینده‌اش فکر می‌کنم.» استاد گفت: «خیلی خوب، آن کارخانۀ چینی‌سازی را که سر خیابان است می‌شناسی؟»🧐 سبزی‌فروشی گفت: «البته کارخانه را می‌دانم. ولی با صاحبش آشنا نیستم. می‌گویند یکی از ثروتمندان بزرگ شهر است، اهل خانه‌اش از من سبزی می‌خرند و مردم خوبی هستند. ولی من نمی‌خواهم پسرم را به کارخانۀ چینی‌سازی بفرستم. ما که سرمایه‌ای نداریم. تا آخر عمرش باید کارگر کارخانه باقی بماند.»😢 استاد گفت: «نه، نمی‌گویم او را به شاگردیِ کارخانۀ چینی‌سازی بفرستی. مقصودم چیز دیگری است. من صاحب این کارخانه را می‌شناسم، مردی است که در کار چینی‌سازی متخصص و کارشناس و خبره است. پدرش را هم می‌شناختم، پدرش یک کوزه‌گر بود که کارش را با شاگردی پیش یک کوزه‌گر دیگر یاد گرفته بود؛ مایۀ کار کوزه‌گر هم خاک است و آب است و آتش، کمی هم شیشه کمی هم‌رنگ، کمی هم چیزهای دیگر. پدر صاحب این کارخانه با همین چیزها کاسه و کوزه می‌ساخت و می‌فروخت و با زحمت نانی می‌خورد و مثل تو زندگی ساده‌ای داشت.»😇 سبزی‌فروش گفت: «بله کوزه‌گری هم مثل سبزی‌فروشی است، کار پرزحمتی است و آبرومند هم نیست. یک کوزه‌گر به‌هرحال یک کوزه‌گر است؛ اما شما می‌خواستید کلید آینده خوب را به من نشان بدهید.» استاد گفت: « آن بابای کوزه‌گر چند سالی پسرش را فرستاد مدرسه درس خواند و باسواد شد و بازهم درس خواند تا در رشتۀ خاک‌شناسی و رنگ‌شناسی و سنگ‌شناسی متخصص شد. پدرش انواع خاک‌ها را نمی‌شناخت، او می‌شناخت، پدر خاصیت همه سنگ‌ها و رنگ‌ها را نمی‌دانست ولی پسر آن‌ها را می‌دانست، پدر ساختن کوره را به شکل قدیمی یاد گرفته بود، پسر به شکل‌های تازه‌تر و پیشرفته‌تر یاد گرفت. چون پسر، درس‌خوانده و دانا بود از همان خاک و همان آب و همان آتش به‌جای کوزۀ سفالی و کاسۀ لعابی، چینی ساخت و چون علم داشت، چینی را از همه بهتر ساخت و از دیگر همکارانش پیش افتاد، مشتری بیشتر پیدا کرد، جنس بهتر عرضه کرد، کارش را توسعه داد و به‌جای آن کوزه‌گری قدیمی و ساده، این کارخانۀ چینی‌سازی را ساخت و حالا یکی از ثروتمندان بزرگ شهر است. خیال نکنی که همین سبزی‌فروشی کار کوچکی است، به نظر من سبزی‌فروشی و بقالی و چقالی و آهنگری و نجاری و بازرگانی و شغل من و شغل وزارت و خلافت، همه یکسان است. 🔰 @mahdyar_59