هرچہزمٰانمیگذرد🕝
مردمافسردهترمیشوند:(🔕
این
خاصیتدلبستنبهزمانهاست!💟🔗
خوشابحالآنڪہ↯
بهجایزمان🌍بھ
" صاحبِالزمـان-ﷻ- "
دلمیبندد . . . : )🌱
- آقا؎نیامدھام-سلام-♡.•
#امامزمــانم 🌻
زندگی تنها به دست آوردن یک مجموعه تجربه است برای آخرت.💫
در پایان تمام ابزار تجربه را به زمین می گذاری و می روی و فقط تجربه ها را با خود می بری.🌱
تجربیاتی مانند ایمان،قلب سلیم،محبت به خوبان،رفتارها و احساسات خوب.🌈❤️
این تجربه ها در آن عالم،سرمایه های تو برای یک حیات جاوید خواهند بود✨🍀
#استادپناهیان ✍🏻
#سخنبزرگان 🕊
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #سیزده
بدنم سُست و سنگین به زمین چسبیده و نگاه بی حالم تنها سقف بلند بالای سرم را میدید..
که گرمای انگشتانش را روی گونهام حس کردم و
لحن گرمترش را شنیدم
_نازنین!
درد از روی شانه تا گردنم میکشید،😣 به سختی سرم را چرخاندم..
و دیدم کنارم روی زمین کز کرده است.
به فاصله چند متر دورمان پرده ای کشیده شده و در این خلوت فقط من و او بودیم...
صدای مردانی را از پشت پرده میشنیدم و نمیفهمیدم کجا هستم که با نگاهم مات چشمان سعد شدم..
و پس از سیلی سنگینش باور نمیکردم حالا به حالم گریه کند...
ردّ خونم روی پیراهن سفیدش مانده و سفیدی چشمانش هم از گریه به سرخی میزد...
میدید رنگم چطور پریده و با یک دست دلش آرام نمیشد..
که با هر دو دستش صورتم را نوازش میکرد و زیر لب میگفت
_منو ببخش نازنین! من نباید تو رو با خودم میکشوندم اینجا!
او با همان لهجه عربی به نرمی فارسی صحبت میکرد و قیل و قال
مردانی که پشت پرده به عربی فریاد میزدند، سرم را پُر کرده بود..
که با نفسهایی بریده پرسیدم
_اینجا کجاس؟😣
با آستینش اشکش را پاک کرد و انگار خجالت میکشید پاسخم را بدهد..
که نگاهش مقابل چشمانم زانو زد و زیر
لب زمزمه کرد
_مجبور شدم بیارمت اینجا
صدای تکبیر امام جماعت را شنیدم..
و فهمیدم آخر کار خودش را کرده و مرا به🔥 مسجد عُمری🔥 آورده است..
و باورم نمیشد حتی به جراحتم رحمی نکرده باشد..
که قلب نگاهم شکست و او عاشقانه التماسم کرد
_نازنین باور کن نمیتونستم ببرمت بیمارستان، ممکن بود شناسایی بشی و دستگیرت کنن!
سپس با یک دست...
ادامه دارد....
🌹نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🕌 #کپی_فقط_باذکرنام_نویسنده
·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #چهارده
سپس با یک دست پرده اشک را از نگاهش کنار زد تا صورتم را بهتر ببیند..
و با مهربانی دلداری ام داد
_اینجام دست کمی از بیمارستان نداره! برا اینکه مجروحین رو نبرن بیمارستان، این قسمت مسجد رو بیمارستان کردن، دکتر و همه امکاناتی هم اوردن!
و نمیفهمید با هر کلمه حالم را بدتر میکند که لبخندی نمکین نشانم داد..
و مثل روزهای خوشیمان شیطنت کرد بلکه دلم را به دست آورد
_تو که میدونی من تو عمرم یه رکعت نماز #نخوندم! ولی این مسجد فرق میکنه، این مسجد نقطه شروع مبارزه مردم سوریه بوده و الان #نماد مخالفت با بشار اسد شده!
و او #بادروغ مرا به این جهنم کشانده بود که به جای خنده، چشمانم را از درد در هم کشیدم..
و مظلومانه ناله زدم
_تو که میدونستی اینجا چه خبره، چرا اومدی؟
با همه عاشقی از پرسش بی پاسخم کلافه شد..
که گرمای دستانش را از صورتم پس گرفت و با حالتی حق به جانب بهانه آورد
_هسته اولیه انقلاب تو #درعا تشکیل شده، باید خودمون رو میرسوندیم اینجا!
و من از اخبار بیخبر نبودم و میدیدم درعا با آمادگی کامل به سمت #جنگ میرود که با همه خونریزی و حال خرابم، با صدایی که به سختی شنیده میشد، بازخواستش کردم
_این چند ماه همه شهرهای سوریه تظاهرات بود! چرا بین اینهمه شهر، منو کشوندی وسط میدون جنگ درعا؟😣😒
حالت تهوع طوری به سینهام چنگ انداخت که حرفم نیمه ماند..
و او رنگ مرگ را در صورتم میدید که از جا پرید و اگر او نبود از ترس تنهایی جان میدادم..
که به التماس افتادم
_کجا میری 🔥سعد؟
کاسه صبرم از تحمل اینهمه وحشت در نصفه روز تَرک خورده و بی اختیار..
ادامه دارد....
🌹نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🕌 #کپی_فقط_باذکرنام_نویسنده
·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹
🕌رمـــــان #دمشـــق_شہرعشق
🕌قسمٺ #پانزده
و بیاختیار اشک از چشمانم چکید😢 و همین گریه بیشتر آتشش میزد که به سمت پرده رفت و یک جمله گفت
_میرم یه چیزی برات بگیرم بخوری!
و دیگر منتظر پاسخم نماند و اگر اشتباه نکنم از شرّ تماشای اینهمه شکستگی ام فرار کرد...
تازه عروسی که #گلوله خورده 😢و هزاران کیلومتر دورتر از وطنش در #غربتِ مسجدی رها شده،مبارزه ای که نمیدانستم کجای آن هستم...
و قدرتی که پرده را کنار زد..😈و بیاجازه داخل شد...
از دیدن صورت سیاهش در این بیکسی قلبم از جا کنده شد..
و او از خانه تا اینجا تعقیبم کرده بود تا کار این #رافضی را یکسره کند که بالای سرم خیمه زد،..
با دستش دهانم را محکم گرفت تا جیغم در گلو گم شود و زیر گوشم خرناس کشید
_برای کی جاسوسی میکنی ایرانی؟👿
دیگر درد شانه فراموشم شده که فک و دندان هایم زیر انگشتان درشتش خرد میشد.. 😰
و با چشمان وحشتزده ام دیدم خنجرش را به سمت صورتم میآورد..
که
نفسم از ترس بند آمد و شنیدم کسی نام اصلی ام را صدا میزند.. 😱
_زینب!
احساس میکردم فرشته مرگ به سراغم
آمده که در این غربت کده کسی نام مرا نمیدانست و نمیدانستم فرشته نجاتم سر رسیده..😱😰
که پرده را کشید و دوباره با مهربانی صدایم زد
_زینب!
قدی بلند و قامتی چهارشانه که خیره به این قتلگاه تنها نگاهمان میکرد و با یک گام بلند خودش را بالای سرم رساند..
و مچ این قاتل سنگدل را با یک دست قفل کرد...
دستان وحشیاش همچنان روی دهان و با خنجر مقابل صورتم مانده و حضور این غریبه کیش و ماتش کرده بود...
ادامه دارد....
🌹 نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد
🕌 #کپی_فقط_باذکرنام_نویسنده
·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
ٳلٰہِـے عَظُمَ الْبَلٰاء .mp3
9.12M
#قَـࢪارِمُونهَـرشَـب
سَاعَٺ⟮⁰⁰'⁰⁰⟯ قِـࢪَائَٺِ
دُعَاےِ ٳلٰہِـے عَظُمَ الْبَلٰاء
⟮أللَّھُـمَ؏ـَجِّـلْلِوَلیِڪْألْـفَـرَج⟯
حٌسِیۡـن....mp3
5.16M
#قَـࢪارِمُونهَـرشَـب
سَاعَٺ⟮⁰⁰'⁰⁰⟯ اَࢪۡبَعٖیـنۡ
حَسۡـرَٺِ نَـࢪَفتَـنِ ڪَرـبَلا
#اَللٰہُماَرزُقنٰاکَربَلاےِحٌسیـن
🌈✨بسم الله النور✨🌈
سلامٌ علَی الحسیݩ «علیهالسلام»
و سلامٌ علَی المهدے«عجلالله»
💠السَّلامُ عَلَیکَ يَا أَباعَبْدِاللّٰهِ،
صَلَّىاللّٰهُ عَلَيکَ يَا أَباعَبْدِاللّٰهِ،
رَحِمَکَ اللّٰهُ يَا أَباعَبْدِاللّٰهِ،
لَعَنَاللّٰهُ مَنْ قَتَلَکَ،
وَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ شَرِکَ فِي دَمِکَ،
وَلَعَنَ اللّٰهُ مَنْ بَلَغَهُ ذٰلِکَ فَرَضِيَ بِهِ،
أَنَا إِلَى اللّٰهِ مِنْ ذٰلِکَ بَرِيءٌ
💠السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا بَقِیَّةَ اللهِ فِی أَرْضِه
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا مِیثَاقَ اللهِ الَّذِی أَخَذَهُ وَ وَکَّدَهُ
السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا وَعْدَ اللهِ الَّذِی ضمنه
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج 💚
#حسیݩجــانم❣
@shahed_sticker۱۱۷۹.attheme
78.2K
#تـــم🌈
یا ࢪفیق من لا ڕفیق لـہ✨💖
بنفش طور💜
·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
حࢪف قشنگ🌼🌱
-حتےاگہتوچاههمباشۍ
بازیہتیڪھازآسمونسھمِتوعہ
نگراننباش . . !_ :)
#انگیزشے 💪🏻
هرڪیآرزوداشتہباشہ
خیلۍخدمتڪنہ ✨#شھیدمیشہ...!
یہگوشہدلـتپابـده،
شھدابغلـتمیڪنن...(: 💔
ـ مابہچشمدیدیماینارو...
ـ ازاینشھدامددبگیرید...
ـ مددگرفتنازشھدارسمہ...
دستبذارروخاڪقبرشھیدبگو...
حُسینعلیهالسلامبہحقاینشھید،
یہنگاهبہمابڪن...✋🏼💔
:
#شہیدانہ ♥️
·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
+امامِدلم
قلیلَمِنكَيَكفيني...
ولكنقليلکَلايُقاللَهُقَليل !
- اندڪیازتومراکِفایتمیڪند؛
امّااندڪتورانمیتواناندڪ
خواند!🌿
السَّلامُ عَلَیکَ
یٰا أبَاالجَواد یٰا عَلیِّابنِ مُوسَیالرِّضٰا
#امامِࢪئوف🕊
·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
#ثواب_یهویے 🎈
‹ ۵ تا صلوات برای خوشنودی امام زمان سهم شماست › 🌸✨
اللّٰھـُــم عجِّل لِوَلیڪَ الفَرَج
#الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج 💚
رفقاۍ گلم😍🌿
روز قشنگتوݩ🌦بخیر🌈
عزیزان این لینڪ نظرسنجی هست🌝🌻↯
EitaaBot.ir/poll/omr4
حتیالامکان همہ لطف کنند و شرکت کنند💐
برای رضایت بیشتر شما ☘🌹🌹
ماهـِ پنهان
رفقاۍ گلم😍🌿 روز قشنگتوݩ🌦بخیر🌈 عزیزان این لینڪ نظرسنجی هست🌝🌻↯ EitaaBot.ir/poll/omr4 حتیالامکان همہ ل
رفقا بسیار بسیار از اون۵نفر ڪہ شرکت کردن تشکر و معذرت میخوام😞🙃🙃🙃
لینک عوض شد🐣
لطفا دوباره شرکت کنید💜
(:"🖤•••
فکرکنبرے
گلزارشهدا...
روےقبراروبخونیےوبرسے
بہیہشہیدهمسنت (:
اونوقتہکہمیخواے
سربہتنتنباشہ !
-✎راستگفتنہ..؟
#شہیدانہ♥️
·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
#پیام_معنوے💌
#حدیث_روزانہ🍁
☘ پیامبر اکرم ﷺ|♥️ می فرمایند:
دعای مادر از موانع
اجابت دعا می گذرد....💞
♡•°مشکات الانوار ، صفحه ۲۷۲📚
·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
اگر خدا ما را در این جهان منظم و حساب شده تنها میگذاشت و ما بودیم و نتیجه ی اعمال و افکار ناصحیح خودمان،به سرعت نابود میشدیم.✖
ولی خدای مهربان به هزار بهانه ما را میبخشد و دائما از نتایج سوء رفتار ما جلوگیری میکند تا فرصت جبران پیدا کنیم:)
گویی کسی دائما برای ما دعا میکند.♡
#استادپناهیان ✍🏻
#خداےخوبم💛
·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·