eitaa logo
ماهـ‌ِ پنهان
1.3هزار دنبال‌کننده
3.9هزار عکس
1.8هزار ویدیو
61 فایل
﷽ تِب فراق تو بیچارهـ کرد دنیـا را بدۅن تو به دل ما قرار بی‌معناسـت🌱💙 . . •شـروط:🌸 •| @Penhaan |• . . •پای مکتبِ حـاج قاسـم:)🌿 •| @deltange_o_o |•
مشاهده در ایتا
دانلود
مآ بـےٺوღ خسٺــہ‌ایم🍃 ټۅ بۍما چگۆنــہ‌ا؎؟؟:( 🌻 ·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
وقٺــ اذانہ✨🌤 نمازمون سرد نشــہ رفیق:)🌱🌈 دعا ڪنیم برای ظہور آقاے بہــار🌸🍃 +الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج 💚 بریم رفیق وایســیم پشٺــ سرِ امام زمانمـوݩ😍😍🌻 📿 🌸🌳🌸🌳🌸🌳🌸🌳🌸🌳🌸🌳🌸 بہ احٺرام اذان🦋تا یڪ ربع از گذاشتن پسټ معذوریم😇🕊 🤲🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌈 ❧ ❊ ❉❧ ❊ ❉❧ ❊ ❉❧ ❊ ❉ ·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
جورے تو فضای مجازی کارکنید‌ کھ دشمن‌مجبوربشھ‌ شمارو‌فیلترکنھ نھ‌ شما،اون‌ها‌رو . .🎈 ✍🏻
•|🍃🌼•• تاخداهست، کسے‌تنها‌نیست... اوهمینجاست! کنارِ‌من‌و‌تــو... •|🌼🍃•• 💛
دردِ‌من‌دردِ‌فراق‌‌ازحَرَم‌وگنبدِتوست.. دردِ‌من‌راسفرِ‌کربُ‌بلا‌درمان‌استـ..
اݪٺݦاނ دعا
رفقا حمایتشان کنید☺️☺️🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ما انسان ها مثل مداد رنگی هستیم🌈 شاید رنگ مورد علاقه ی یکدیگر نباشیم🌱 اما روزی برای کامل کردن نقاشی مان به یکدیگر نیاز خواهیم داشت💐✨ 💪🏻
مراقب افکارت باش که گفتارت می شود🗣 مراقب گفتارت باش که رفتارت می شود🚶🏻‍♂ مراقب رفتارت باش که عادت می شود🌱 مراقب عادتت باش که شخصیت می شود🌻 مراقب شخصیتت باش که سرنوشتت می شود👀 💡
:)))
هنگامی که زندگی به شما صد دلیل برای گریه کردن می دهد😭🥀 به زندگی نشان دهید که هزار دلیل برای لبخند زدن دارید😊🌸 💪🏻
- ڪاش‌میتوانستیم‌دنیا راازچشم‌هاےشهداببینیم(:🕊 |آمهدےباڪرے|ツ ♥️
☘بسم الله الرحمن الرحیم☘ 🌱 در منزل من، همه افراد، هرشب در حال مطالعه خوابشان مى‌برد 👈 همه خانواده‌هاى ايرانى بايد اين‌گونه باشند. 📝 رهبر انقلاب: من اين را مى‌خواهم عرض كنم كه در منزل خودِ من🤚، همه افراد، بدون استثنا، هرشب در حال مطالعه خوابشان مى‌برد. خود من هم همين‌طورم. نه اين‌كه حالا وسط مطالعه خوابم ببرد. مطالعه مى‌كنم؛ تا خوابم مى‌آيد،☺️ كتاب را مى‌گذارم و مى‌خوابم😴. همه افراد خانه ما، وقتى مى‌خواهند بخوابند حتماً يك كتاب كنار دستشان است🤩. من فكر مى‌كنم كه همه خانواده‌هاى ايرانى بايد اين‌گونه باشند. توقّع من، اين است.😊 📚بايد پدرها و مادرها، بچه‌ها را از اوّل با كتاب محشور و مأنوس كنند. حتّى بچه‌هاى كوچك بايد با كتاب اُنس پيدا كنند.📖 📚بايد خريدِ كتاب، يكى از مخارج اصلى خانواده محسوب شود. مردم بايد بيش از خريدن بعضى از وسايل تزييناتـ🥀ـى و تجمّلاتى😓 - مثل اين لوسترها🙄، ميزهاى گوناگون، مبلهاى مختلف و پرده و... -، به كتاب اهميّت بدهند. 📚اوّل كتاب را مثل نان و خوراكىو وسايل معيشتى لازم بخرند⚡️؛ بعد كه اين تأمين شد به زوايد بپردازند. 🍃۱۳۷۴/۰۲/۲۶🍃 📚 ✨🌸 ·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
+حضࢪت آقا: ازجمله کارهای مهم کتابخوان کردن زن هاست . •🌱🕊• ✨🌸
می گفت شب قبل از شهادتش تو مقر نشسته بودیم. صحبت از شهادت بود . یهو حاج عبدالله گفت : " من شهید شدم ، منو با همین لباس نظامی ام خاکم کنید. " بچه ها زدن زیر خنده و شروع کردن به تیکه انداختن . حالا تو شهید شو .. ! شهیدم بشی تهران بفرستنت باید کفن بشی . سعی میکنیم لباس نظامی ات رو بزاریم تو قبر .. ! تو خط مقدم بودیم که خبر شهادت رو شنیدیم . محاصره شده بودن ، امکان برگشتشون هم نبود . شهید شد و پیکرش هم موند دست . سر از تنش جدا کرده بودن و عکس هاش رو هم گذاشته بودن تو اینترنت . بحث تبادل اجساد رو مطرح کرده بودیم که تکفیری ها گفته بودن خاکش کردیم . چون پیکر سر نداره دیگه قابل شناسایی نیست ... حاج عبدالله به آرزوش رسید ... شهید حاج عبدالله اسکندری✨ 🌱💕 ♥ ·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
🌻 - ھرموقع‌احساس‌تنھایی‌میکنید ! تنھاچیزی‌که‌شمارا ؛ آرام‌می‌کند‌من‌هستم :) - امام‌زمان‌عجل‌الله🌱
وقتشه رفقا😍😍😍😍😍😍
پیامبرمِھربانی‌ها‌(ﷺ): برتَرین‌عبادت، اِنتظار‌فَرج‌است .🌿:) 📚-میزان‌الحکمھ-
ماهـ‌ِ پنهان
نآشناس🙃🚶🏻‍♀ https://harfeto.timefriend.net/8959450 🐢🐢🐢🐢🐢
میگم خدمتتون☺️☺️🌸🌳 ^-^✨ ㋡𖧷㋡𖧷㋡𖧷㋡𖧷㋡𖧷㋡𖧷㋡𖧷㋡ 🌵🧡
🌖 نحوه‌ خوندن 😍 🌿[نماز شب یازده ركعت می باشد] 🌿_چهار دو ركعت مانند نماز صبح. 🌿_دو ركعت نماز شفع كه در ركعت اول بعد از حمد (قل اعوذ برب الناس) و در ركعت دوم (قل اعوذو برب الفلق) و یا هر سوره ای كه بخواند. 🌿_و اما نماز وتر كه یك ركعت است بعد از حمد سه مرتبه سوره توحید، یک مرتبه فلق و ناس. 🌿_بعد دعای قنوت كه در آن چهل مؤمن را دعا نموده هركس كه می خواهد. پدر باشد یا مادر؛ دوست باشد یا برادر؛ زنده باشد یا مرده به این نحو (اللهم اغفر لِـ ... فلانی) و به جای فلانی نام مؤمن یا مؤمنه ای برده شود و اگر چهل مؤمن در نظر نیست بطور جمع دعا كند و چهل مرتبه بگوید: (اللهم اغفر للمؤمنین و المومنات) كه می توان با انگشتان خود بشمارد یا دست چپ را به صورت قنوت نگهدارد و با دست راست با تسبیح بشمارد و بعد از آن همان طور كه ایستاده هفتاد مرتبه بگوید: (استغفر الله ربی و اتوب الیه) و بعد هفت مرتبه بگوید: (هذا مقام العائذ بك من النار) این مقام پناه بردن به تو از آتش و معنی این دعا است. بعد سیصد مرتبه بگوید (العفو العفو) كه سه دور تسبیح می شود و گناهانش را به خاطر بیاورد و بعد اگر خواهد دعای دیگری در قنوت بخواند و گرنه به ركوع و بعد دو سجده را انجام دهد و سلام گوید. باماباش:) اینم آموزش خوندن نماز شب.☺️ هرچی به اذان صبح نزدیک‌تر بشه ثوابش بیشتره... ولی اگر میدونید که بیدار نمیشید، قبل خواب بخونید.🌷 دنیامی‌خوای‌نمازشب،آخرت‌می‌خوای‌نمازشب!
😃😂 تنها کسی که به حرف وزرات بهداشت گوش کرده و مونده تو خونش و هیچ کاری نمیکنه حسن روحانیه :/ +خنـدہ تلخ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌿`• چشمـاش خمـار بود! خمـار عشـق:) ما خودمون مست چشمای دیگه ای هستیـم... 🌙✨ ·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ و حالا مرا این خانه کرده و به درماندگی ام میخندید... دیگر خیالش راحت شده بود در این حیاط راه فراری ندارم که دستم را رها کرد.. و نمیفهمید چه زجری میکشم که با خنده خبر داد _به جبران بلایی که تو درعا سرمون اومد، 🔥ولید🔥 این ویلا رو برامون گرفت! و ولخرجی های ولید مستش کرده بود که دست به کمر مقابلم قدم میزد و در برابر چشمان خیسم😢 خیالبافی میکرد _البته این ویلا که مهم نیس! تو دولت آینده سوریه به کمتر از وزارت رضایت نمیدم! دیروزم هنوز روی پیراهنش مانده و حالا میدیدم 🌸خون مصطفی🌸 هم به آستینش ریخته.. و او روی همین خونها میخواست سهم مبارزه اش را به چنگ آورد.. که حالم از این و به هم خورد و او برای اولین بار انتهای قصه را صادقانه نشانم داد _فکر کردی برا چی خودمو و تو رو اینجوری آواره کردم؟ اگه تو صبر کنی، تهش به همه چی میرسیم! دیگر رمق از قدم هایم رفته بود، بدنم هر لحظه سست تر میشد..😣😞 و او میدید نگاهم دزدانه به طرف در میدود که به سمتم آمد و دوباره با انگشتانش به مچم دستبند زد. از سردی دستانم فهمید اینهمه ترس و درد و خونریزی جانم را گرفته و پای فراری برایم نمانده.. که با دست دیگرش شانه ام را گرفت تا زمین نخورم... 😖😣😞 بدنم را به سمت ساختمان میکشید و حتی دیدن این حال خرابم رؤیای فتح سوریه را از یادش نمی برد که نبوغ جنگی رفقایش🔥😈 را به رخم کشید _البته ولید اینجا رو فقط به خاطر آب و هواش انتخاب نکرده! اگه بتونیم داریا رو از چنگ بشار اسد دربیاریم، نصف راه رو رفتیم! هم رو جاده دمشق درعا مسلط میشیم،..... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد 🕌 ·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ _.... هم رو جاده دمشق درعا مسلط میشیم، هم جاده دمشق امان، هم جاده دمشق بیروت! کل دمشق و کاخ ریاست جمهوری و فرودگاه نظامی دمشق هم میره زیر آتیش ما و نفس حکومت رو میگیریم! دیگر از درد و ضعف به سختی نفس میکشیدم.. و او به اشکهایم شک کرده😢 و میخواست زیر پای اعتقاداتم را بکشد که با نیشخندی😏 دلم را محک زد _از اینجا با یه خمپاره میشه 💚 رو زد! اونوقت قیافه و دیدنیه!😈💣 شبی که در تهران به بهانه مبارزه با دیکتاتوری با بنزین بازی میکرد، در ذهنش چه آتشی بوده...😰😱 که مردم سوریه هنوز در تظاهرات و او در خیال خمپاره بود.😈💣 به در ساختمان رسیدیم،.. با لگدی در فلزی را باز کرد و میدید نام زینبیه دوباره دلم را زیر و رو کرده💚😢 که مستانه خندید و را به تمسخر گرفت _چرا راه دور بریم؟ شیعه ها تو همین شهر سُنی نشین داریا هم یه حرم دارن، اونو میکوبیم!😏😈 نمیفهمیدم از کدام حرم حرف میزند،.. دیگر نفسی برایم نمانده بود که حتی کلماتش را به درستی نمیشنیدم و میان دستانش تمام تنم از ضعف میلرزید...😥😣 وارد خانه که شدیم، روی کاناپه اتاق نشیمن از پا افتادم و نمیدانستم این اتاق من خواهد بود که از همان لحظه داریا بهشت سعد و جهنم من شد... را به رویم قفل کرد،..😥😐 میترسید آدم فروشی کنم که موبایلم را و روی اینهمه خشونت، از عشق کشید _نازنین من هر کاری میکنم برای مراقبت از تو میکنم! اینجا به زودی جنگ میشه، من نمیخوام تو این جنگ به تو صدمه ای بخوره، پس به من کن!😏😈 طعم عشقش را... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد 🕌 ·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·
🌹🕊بسم الله القاصمـ الجبارین🕊🌹 🕌رمـــــان 🕌قسمٺ طعم عشقش را قبلاً چشیده.. و میدیدم از آن عشق جز آتشی🔥 باقی نمانده که دلم را میسوزاند.. دیگر برای من هم جز و هیچ حسی نمانده و ، وحشی گری اش شده بودم..😥😥 که میدانستم دست از پا خطا کنم🌸 مثل مصطفی🌸 مرا هم خواهد کشت.😢😰 شش ماه زندانی این خانه شدم.. و از دنیا، تنها 🔥سعد🔥 را میدیدم و حرفی برای گفتن نمانده بود که او فقط از نقشه جنگ میگفت.. و من از غصه در این غربت ذره ذره آب میشدم...😥😢 اجازه نمیداد حتی با همراهی اش از خانه خارج شوم،.. تماشای مناظر سبز داریا با حضور در کنار پنجره 😐😒ممکن بود و بیشتر بودم که مرا تنها برای خود میطلبید.. و حتی اگر با شکایت میکردم دیوانه وار با هر چه به دستش میرسید، تنبیهم میکرد😭 مبادا با سردی چشمانم کامش را تلخ کنم.😞😭 داریا هر جمعه ضد حکومت اسدتظاهرات میشد،.. سعد تا نیمه شب به خانه برنمیگشت.. و و این خانه قاتل جانم شده بود که هر جمعه تا شب با تمام در و پنجره ها میجنگیدم.. بلکه راه فراری پیدا کنم.. و آخر حریف آهن و میله های مفتولی نمیشدم.. که دوباره در گرداب گریه😞😭 فرو میرفتم... دلم دامن مادرم را میخواست،..😢 صبوری پدر..😢 و مهربانی بی منت برادرم که همیشه حمایتم میکردند..😢 و خبر نداشتند هزاران کیلومتر دورتر در چه بلایی دست و پا میزند.. و من هم سعد برایم چه خوابی دیده...😞😞 که آخرین جمعه پریشان به خانه برگشت... اولین باران☔️🍂 پاییز خیسش کرده.. و بیش از سرما تنش را لرزانده بود.. که در کاناپه فرو رفت و با لحنی گرفته صدایم زد... ادامه دارد.... 🌹نام نویسنده؛ خانم فاطمه ولی نژاد 🕌 ·٠•●@Mahepenhanamm●•٠·