#ناحله
#قسمت_چهل_و_چهار
با خجالت گفتم
_دست شما درد نکنه خیلی زحمت کشیدین.
سرش سمت فرمون بود.
دیگه بهم نگا نمیکرد.
در ماشینو باز کردم پیاده شم که تو همون حالت گف
+خواهر حلال کنید منو !
خیلی شرمندم به قرآن.
حس کردم صداش لرزید ادامه داد.
به خدا از قصد نبود ...!
عجله داشتم ...
به هر حال من خیلی متاسفم!
دلم ریش شده بود .
چی به سرش اومد این پسر!!!
نگاش کردمو
_به قولِ خودتون چوب نزنید مارو!
حلال کردم.
از ماشین پیاده شدمو :
_خدانگهدار
+یاعلی
درو که بستم ماشین با سرعت جت از جاش کنده شد.
بنده خدا چقدر کار داشت مزاحمش شدم .
بقیه راهو پیاده رفتم.
کلید انداختمو وارد خونه شدم.
وقتی از نبودن بابا مطمئن شدم خیلی سریع رفتم تو اتاقم.
بعد چند دقیقه بابا هم رسید ...!!
__________
لباسامو عوض کردم و نشستم درس بخونم که بابا در زد .
چند ثانیه طولانی که نگاهم کرد گفت :
+ بیا نهار بخوریم
از همیشه نافذتر نگاهم میکرد
رفتم باهاش سر میز نشستم
یخورده که از گذشت گفت:
+از صبح خونه بودی؟
دلیلی نداشت دروغ بگم واسه همین جواب دادم :
_نه
+خب؟
_خونه ریحون اینا بودم .یه جزوه ای بود باید براش توضیح میدادم .
+چرا اون نیومد ؟
_شرایطش و نداشت
+عجب
به غذا خوردنش ادامه داد ولی فهمیدم توضیحات بیشتری میخواد برا همین اضافه کردم :
_اره دیگه .صبح با مامان رفتم یخورده موندم بعد خواستم آژانس بگیرم که برادرش منو رسوند
+چجور آدمایین؟
_خیلی خونگرم ومهربونن
دیگه ادامه ندادیم
بابا رفت سراغ پرونده هایی که ریخته بود رو میز
منم وقتی یه استکان چایی براش بردم رفتم تو اتاقم
این روزا با تمام وجود آرزو میکردم زودتر کنکور لعنتیمو بدم و نفس بکشم .
لذت زندگی کردن و از یاد برده بودم.
خیلی زور داشت خدایی نکرده با تمام اینا قبول نمیشدم.
طبق برنامه ریزی یکی از کتابامو برداشتمو مشغول شدم ۳ ساعت یه ریز سرم تو کتاب بودم انقدر خسته شدم که رو همون کتابا خوابم برد.
بایه حس بد که از خنکی یهویی روصورتم نشات میگرفت از خواب پریدم
تا بلند شدم آب از سر و روم چکه کرد
حیرت زده ب اطرافم خیره بودم که چشمم خورد ب دوتا چشم قهوه ای که با شیطنت نگام کرد
داد زدم :
_مامااااان
+کوفت و مامان
دختر من فکر کردم سکته کردی چرا بیدار نمیشیی دیرمون شدد.
گیج وبی حوصله گفتم کجا چیی ؟
+امشببب دیگههه باید بریم خونه آقا مصطفییی!!
_خب من نمیام درس دارم
+امکان نداره .هیچ جا نیومدی اینجام نمیخوای بیای؟ فقط یه ربع بهت وقت میدم حاضر شی .آماده نبودی همینطوری میبرمت
دلم میخواست جیغ بزنم .ای خدا چجوری نگاهای مضخرفشون و تحمل میکردم
به هزار زحمت بلند شدم
نمیخواستم تو انتخاب لباسم هیچ وسواسی ب خرج بدم
یکی از ساده ترین لباسامو برداشتم که همون زمان مامانم دوباره در و باز کرد و گفت :
+راستی اون پیراهن بلندت و بپوش
بدون اینکه ازم جوابی بخواد درو بست
اعصابم خورد شده بود.
یادمه یه زمان تمام شوقم این بود ک بفهمم میخوایم بریم خونشون یا اونا میخوان بیان اینجا!
چقدر تغییر کردم با گذر زمان.
سعی کردم نقاب مسخرمو بزنم و چند ساعتی و تحمل کنم
لباسام و پوشیدم .یه خورده کرم پودرم به صورتم زدم
رفتم بیرون.
تو هال نبودن حدس زدم شاید آشپزخونه باشن راهمو عوض کردم و رفتم سمت آشپزخونه .
مامان و بابا متوجه حضور من نشده بودن
پدر جدیم کنار مادرم کلا شخصیتش تغییر میکرد
هر وقت باهم بودن صدا خنده های بلندشون تو خونه میپیچید
شخصیتای متفاوتی داشتن ولی خیلی خوب باهم کنار میومدن
اینکه چطور کنارهم انقدر خوب بودن برام جالب بود
برای اینکه متوجه حضورم شن
رفتم و از کابینت یه شکلات ورداشتم
مامانم گفت:
+عه آماده شدی خب بریم پس .
بدون اینکه جوابی بدم کفشام و پوشیدم و از خونه بیرون رفتم.
تا وقتی برسیم یه آهنگ پلی کردم و
وقتی مامانم گفت فاطمه بیا پایین قطعش کردم و پیاده شدم .
حیاط شیک و سنگ کاری شدشون و گذروندیم و رفتیم داخل خونه
مثه همیشه همچی مرتب بود وخونشون به بهترین حالت دیزاین شده بود
عمو رضا اومد و با بابا روبوسی کرد و عید و تبریک گفت
بعدشم خانومش اومد و مامان و بغل کرد
تا چشماش ب من خورد ذوق زده بغلم کرد و محکم صورتم و بوسید
سعی کردم یه امشب و همچی و فراموش کنم و کاری نکنم که به خودمم بد بگذره
منم بوسش کردم و مثه قبل صمیمی عید و بهشون تبریک گفتم
مصطفی پیداش شد
مثل همیشه خوشتیپ بود و اتو کشیده.
با عمو رضا هم احوال پرسی کردیم
اونا رفتن داخل
مصطفی اومد نزدیک تر گفت :
+چ عجب بعد اینهمه مدت ما چشممون به جمال یار روشن شد
جواب پیام و زنگ و نمیدین ؟
رو برمیگردونین
اتفاقی افتاده احیانا؟
_اولا اینکه سلام
ثانیا عیدتون مبارک سال خوبی داشه باشین
حالام ممنون میشم اجازه بدین برم داخل دارن نگامون میکنن
+خو نگاه کنن مگه حرف زدن ما چیز بدیه ؟
شونه ام و بالا انداختم و....
#فاء_دال
#غین_میم
.
Ali Fani - Doaa Faraj-1.mp3
2.75M
⏰ به یاد مولا به رسم هر شب🕊
💔بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
🌟اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ
💔وَ بَرِحَ الْخَفآءُ
🌟وَ انْکَشَفَ الْغِطآء
💔وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ
🌟وَ ضاقَتِ الاَْرْض
💔وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ
🌟وَ اَنْتَ الْمُسْتَعان
💔وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی
🌟وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّ وَ الرَّخآءِ
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ
🌟یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ
💔اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ
🌟 وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِران
💔یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ
🌟الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ
💔اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی
🌟السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ
💔الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل
🌟یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
💔بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرین
https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔘✨نیایش شبانه
🔘✨پــــروردگـــارا🤲
🤍✨دست هایمان خالی ست
🔘✨توشه هایمان سبک
🤍✨و دل هایمان نا آرام ،
🔘✨ره توشه هایمان را افزون،
🤍✨دردهایمان را درمان
🔘✨و دل هایمان را آرام فرما🤲
🤍✨آمـــیـــن یــــا رَبَّ🤲
🔘✨شــب عید بندگی اسـت🤲
🤍✨در رحمت به روی بنده باز است
🔘✨بیایید سربه آغوش خدای خودگذاریم
🤍✨خداییکه کرامت داردوبنده نواز است
🔘✨شبتون پراز بارش رحمت الهی
#شبتون_مهدوی
❖▩═●••🍃🌺🍃••●▩═❖
https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
صبحِ شیرین و دلنشینِ حرم امام حسین(ع) رو دیده بودید؟😍💛🌱
🎵 صداشو بلند کنید
حال دلتون امام حسینی باشه 🤲
💔و من....
یقین دارم که آخر
روزی....
دوست داشتن تو
عاقبت بخیرم میکند
یا حسین (علیه السلام)
🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿
#اللهم_ارزقنا_کربلا_بحق_الحسین_ع
#سلام_ارباب_خوبم❤️✋
•••┈✾࿐༅💗༅࿐✾┈•••
https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10
•••┈✾࿐༅💗༅࿐✾┈•••
🌸🌸🌸🌸ادعیه صبحگاهی🌸🌸🌸🌸
خلاصه همه دعاهااززبان مولا امیرالمومنین
https://eitaa.com/mojezah_tabihat/79
تسبیحات مولا امیر المومنین علی علیه السلام
https://eitaa.com/mojezah_tabihat/113
نحوه خواندن نماز امام زمان عج
https://eitaa.com/mojezah_tabihat/112
متن دعای عهد
https://eitaa.com/mojezah_tabihat/102
صوت دعای عهد
https://eitaa.com/mojezah_tabihat/78
صوت سوره ی یس
https://eitaa.com/mojezah_tabihat/25
صوت زیارت آل یاسین
https://eitaa.com/mojezah_tabihat/55
آثار برکات خواندن سوره یس
https://eitaa.com/mojezah_tabihat/57
صوت دعای فرج
https://eitaa.com/mojezah_tabihat/34
زیارت عاشورا
https://eitaa.com/mojezah_tabihat/44
متن زیارت عاشورا
https://eitaa.com/mojezah_tabihat/117
متن زیارت آل یاسین
https://eitaa.com/mojezah_tabihat/116
سوره هایی که خوندنشون دراول صبح سفارش شده
https://eitaa.com/mojezah_tabihat/119
⚘﷽⚘
میدانے
یڪ عمر هم ڪہ انتظار کشیده باشے
این روزها و لحظہ هاے آخر
قدرِ تمــامِ آن یڪ عمر،
سخت و طولانے میگذرد...
میدانے
هر روز بہ آمدنت نزدیڪ میشویم
و این انتظار
این انتظارِ سخت و طولانے
بہ شیرینے دیدارِ تو
هزاران بار مےارزد.
کاش باشیم و روزگارِ وصل ات را ببینیم....😔
در افق آرزوهایم
تنها «أللَّھُمَ ؏َـجِّلْ لِوَلیِڪْ ألْفَرَج» را میبینم...
#آقـاےمهـربانغـزلهاےمـنسـلام✋
ـ ـ ـ٭ـــ٭ـــ٭ــــــــــــــــ٭ـــ٭ـــ٭ـ ـ ـ
#ظــهور_نــزدیکہ...
اَللّٰهُــمَّ عَجِّــلْ لِّوَلِیِــکَ الْفَــرَجـــ بِحَــقِّ حَضرَتِ زِیْنَـبِ کُبْــریٰ سَــلٰامُ الله عَلَیْهٰـــا🤲🍃
🍁با ما همراه باشید در👇
محفل منتظران ظهور ✨👇
https://eitaa.com/joinchat/2144338117C2436764f10
____🌺🌺🌺🌺🌺____