eitaa logo
محفل شهدا(مدافعین حرم)
114 دنبال‌کننده
435 عکس
22 ویدیو
1 فایل
#کانـال_شهـدارو_خالے_نـزاریـد 📿 ختـم قرآن 😂طنزجبهه 📚زندگےنامه شهـدا کلیپ وصوت شهـدایی 🎤خبرهاےمدافعـین 📃وصیت نامہ شهـدا 👁حجاب وسبک زندگی 💔اگریک نفررابه اووصل کردی برای سپاهش تو سرداریاری💞 همه درکانـال زیـر👇 @mahfelshohadayharam
مشاهده در ایتا
دانلود
🌺 ایده‌ی جالب شهید ردانی پور که انجام آن برکات زیادی دارد بی‌خبر رفتم تویِ اتاقش. سرش رو از سجده بلند کرد. چشماش سرخ بود و خیسِ اشک. رنگش هم پریده بود. نگران شدم. گفتم: مصطفی! خبری شده؟ سـرش رو انداخت پایین . زل زد به مُهـرش و گفت: ساعت ۱۱ تا ۱۲ هر روز رو فقط برایِ خدا گذاشته‌ام؛ برمی‌گردم کارهام رو نگاه می‌کنم و از خودم می‌پرسم کارهایی که کردم برای خدا بوده یا برایِ دلِ خودم؟ 🌹خاطره‌ای از زندگی روحانی شهید مصطفی ردانی‌پور 📚منبع: یادگاران۸ «کتاب شهید ردانی‌پور» @mahfelshohadayharam
🕊 هنــرمنـــد شـهیــد 🕊 🍃 ولادت : ۱۳۲۶ - شهررے 🍂 شهادت : ۱۳۷۲/۱/۲۰ - فڪه 🍃آرامگاه : تهران - گلزار شهدا یاران شتاب کنید😳... گویند قافله ای در راه است...😃🌺 که گنهکاران را در آن راهی نیست😢 آری گنهکاران را راهی نیست....😞 اما پشیمانان را می پذیرند.☺️🤲 🌸 اَللّٰهُمَّ فَاقْبَلْ عُذْرِی ... 🌸 👉join👇 @mahfelshohadayharam
یک پرده از زندگی شهید صیاد شیرازی در روز دوشنبه سوم مرداد ۱۳۶۷، منافقین در محور قصرشیرین کرمانشاه در یک ستون منظم و منسجم حمله خود را برای تصرف کرند و اسلام‌آباد و سپس حرکت به سوی کرمانشاه آغاز کردند. شهید سپهبد علی صیادشیرازی که در آن زمان مسئولیت نمایندگی حضرت امام (ره) در شورای عالی دفاع را به عهده داشت، به درخواست تیمسار دریادار علی شمخانی، معاون اطلاعات و عملیات ستاد فرماندهی کل قوا، به کرمانشاه رفت و با یک فروند بالگرد ۲۱۴ که دو فروند بالگرد هجومی کبرا آن را اسکورت می‌کردند، برای شناسایی دشمن روی محور کرمانشاه قصرشیرین پرواز کرد. او در خاطرات خود در این مورد می‌گوید: «به گردنه چارزبر (تنگه مرصاد) که رسیدیم، دیدم خاکریزی در جاده زده شده بود که یک طرف آن نیروهای مردمی اندکی، دلیرانه مقاومت می‌کردند و در طرف دیگر تانک پشت سر تانک به طول ۳ تا ۴ کیلومتر صف کشیده بود و دختران و پسرانی که به فارسی تکلم می‌کردند، در تانک‌ها مستقر بودند. بلاشک دانستم که منافقین هستند. برابر طرحی که خلبان‌ها را توجیه کردم، آنچنان به جان اینها افتادند که دمار از روزگارشان درآوردند. متعاقب آن، بالگردهای هجومی دیگری را که خبر کرده بودیم از راه سررسیدند و با یگان‌های زمینی کوچک و بزرگی که از ارتش، سپاه و مردم جمع و جور کردیم، در قالب یک طرح هماهنگ‌شده به منافقین حمله برده و فوج‌فوج آنها را به درک واصل کردند.» @mahfelshohadayharam
🌺 مسئولِ باشرافت مانندِ این شهید عمل می‌کند... بیکار بودم. برادرم با توجه به مسئولیتی‌ که داشت، می‌توانست ما رو ببره سرِکار و برامون کار جور کنه، اما این‌کار رو نکرد ، و هرگز چنین چیزی رو برامون نخواست... کلاً آقـا محمد اجـازه نمی‌داد کسی از موقعیتش سوء استفاده کنه. در برخورد با غریبه و آشنا یک‌جور رفتار می‌کرد. کاری هم نداشت کسی از این رفتارش دلخور میشه یا نه؟ 🌹خاطره‌ای از زندگی شهید محمد رواقی 📚منبع: خبرگزاری دفاع مقدس @mahfelshohadayharam
وصیت نامه شهید هادی؛ بسم رب الشهداء و الصديقين اگر چه خود را بيشتر از هر كس محتاج وصيت و پند و اندرز مي‌دانم، قبل از آغاز سخن از خداوند منان تمنّا مي‌كنم قدرتي به بيان من عطا فرمايد كه بتوانم از زبان يك شهيد‌، دست به قلم ببرم چرا كه جملات من اگر لياقي پيدا شد و مورد عفو رحمت الهي قرار گرفتم و توفيق و سعادت شهادت را پيدا كردم، به عنوان پرافتخارآفرين وصياي شهيد خوانده مي‌شود.  خدايا تو را گواه مي‌گيرم كه در طول اين مدت از شروع انقلاب تاكنون هر چه كردم براي رضاي تو بوده و سعي داشتم هميشه خود را مورد آزمايش و آموزش در مقابل آزمايش‌ها قرار دهم.  اميدوارم اين جان ناقابل را در راه اسلام عزيز و پيروزي مستضعفين بر متكبرين بپذيري. خدايا هر چند از شكستگي‌هاي متعدد استخوان‌هايم رنج مي‌برم،‌ ولي اهميتي نمي‌دادم؛ به خاطر اين‌كه من در اين مدت چه نشانه‌هايي از لطف و رحمت تو نسبت به آن‌هايي كه خالصانه و در اين راه گام نهاده‌اند، ديده‌ام.  خدايا،‌ اي معبودم و معشوقم و همه كس و كارم، نمي‌دانم در برابر عظمت تو چگونه ستايش كنم ولي همين قدر مي‌دانم كه هر كس تو را شناخت، عاشقت شد و هر كس عاشقت شد، دست از همه چيز شسته و به سوي تو مي‌شتابد و اين را به خوبي در خود احساس كردم و مي‌كنم.  خدايا عشق به انقلاب اسلامي و رهبر كبير انقلاب چنان در وجودم شعله‌ور است كه اگر تكه‌تكه‌ام كنند و يا زير سخت‌ترين شكنجه‌ها قرار گيرم، او را تنها نخواهم گذاشت.  و به عنوان يك فردي از آحاد ملت مسلمان به تمامي ملت خصوصاً مسئولين امر تذكر مي‌دهم كه هميشه در جهت اسلام و قرآن بوده باشيد و هيچ مسئله و روشي شما را از هدف و جهتي كه داريد، منحرف ننمايد.  ديگر اين كه سعي كنيد در كارهايتان نيت خود را خالص نموده و اعمالتان را از هر شرك و ريا، حسادت و بغض پاك نماييد تا هم اجر خود را ببريد و هم بتوانيد مسئوليت خود را آن‌چنان كه خداوند، اسلام و امام مي‌خواهند، انجام داده باشيد اين را هرگز فراموش نكنيد تا خود را نسازيم و تغيير ندهيم، جامعه ساخته نمي‌شود.  والسلام و عليكم و رحمه الله و بركاته ابراهيم هادي‌پور @mahfelshohadayharam
♥️ خدا نڪند ڪه حرف زدن و نگاه ڪردن به نامحرم برایتان عادی شود ! پناه می‌برم به خدا از روزی ڪه گناه ، فرهنگ و عادت مردمم شود ! شهید مدافع حرم 🌹 @mahfelshohadayharam
💌 🔅شـــــہید عـــــماد مغنیـــــہ🔅 ♦️ مـــــا فرزنـــــدان مدرسہ اے هـــــستیم ڪـــــه در آنـــــجا یـــــاد گرفتـــــیم آزاد زندگے ڪـــــنیم. ما امنیتــــــــــ را از دشـــــمن التـــــماس و گدایـــــے نمےڪـــــنیم. مـــــا حـــــق خـــــود را بـــــا خـــــون‌هایـــــمان ڪـــــه بـــــراے ســـــربلندے نـــــذر شـــــده و بـــــر آزادگے ایـــــستاده استــــــــــ بـــــاز پـــــس مےگیـــــریم. از دشمن گدایی کنیم @mahfelshohadayharam
‏شلخته ‌تر از سرباز ها ندیده‌ام پس از جنگ یکی را یکی را یکی را و حواس پرت‌ترین آنها را جا میگذارد... ‏فیلم مربوط به خلبان شهید علی اقبالی می باشد .که صدام ملعون دستورداده بود وی را بصورت چهاردست وپا به دو خودروی جیپ نظامی بسته و تن مبارک وی را قطعه قطعه نموده که اینطور وی را شهید کردند. روحش شاد @mahfelshohadayharam 🌹محفل شهدا🌹
🍃 درنبرد‌ سخت ‌باداعش‌ بودند اومد پیشش وگفت : فرمانده ، تانکر آب ‌به ‌سمت‌ داعشیا ‌میره اگه ‌منفجرش‌نکنیم داعش ‌نفس‌تازه ‌میکنه ‌و نبرد‌ ما سخت‌تر میشه در جواب‌ گفت : امام‌حسین ‌در کربلا ‌اسبان ‌سپاه عمر سعد هم ‌سیراب کرد. @mahfelshohadayharam 🌹محفل شهدا🌹
گلپوش pdf.pdf
1.58M
📚 معرفی کتاب 📕 کتاب گلپوش کتابی بسیار خوب و جالب برای اونهایی که کلی شبهه توی ذهنشون دارن و فکر میکنن حق با اوناست که شل حجابن پیشنهاد میکنیم حتما این کتاب رو بخونید و به دوستانتون معرفی کنید.
18.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گــــــلپوش کتابی که خیلی هاتون می شناسید و موفقیتش تو پاسخ منطقی به سوالات حیطه ی عفاف و حجاب، محرز شده میگید نه؟کلیپ و ببینید
🌷🌷🌷 داستان کوتاه کارت بانكيم رو به فروشنده دادم و با خيال راحت منتظر شدم تا كارت بكشه، ولى در كمال تعجب، دستگاه پيام داد: "موجودى كافى نمي‌باشد! " امكان نداشت، خودم می‌دونستم كه اقلا سه برابر مبلغى كه خريد كردم در كارتم پول دارم.!! با بی‌حوصلگى از فروشنده خواستم كه دوباره كارت بكشه و اين بار پيام آمد: "رمز نامعتبر است." اين بار فروشنده با بی‌حوصلگى گفت: آقا لطفا نقداً پرداخت كنيد، پول نقد همراهتون هست؟! فكر كنم كارتتون رو پيش موبايلتون گذاشتين كلاً سوخته... در راه برگشت به خانه مرتب اين جمله‌ى فروشنده در سرم صدا ميكرد؛ "پول نقد همراهتون هست"؟ ""خدايا... ما در كارت اعمالمان كارهاى بسيارى داريم كه به اميد آنها هستيم مثلا عبادت‌هايى كه كرديم، دستگيرى‌ها و انفاق‌هايى كه انجام داديم و... نكند در روز حساب و كتاب بگويند موجودى كافى نيست و ما متعجبانه بگوييم: مگر می‌شود؟ اين همه اعمالى كه فكر می‌كرديم نيك هستند و انجام داديم چه شد؟! و جواب بدهند: اعمالتان را در كنار چيزهايى قرار داديد كه كلاً سوخت و از بين رفت...!"" ""كنار «بخل» كنار «حسد» كنار « ريا» كنار «بى‌اعتمادى به خدا»، كنار «دنيا دوستى» و ... نكند از ما بپرسند: نقد با خودت چه آورده‌اى؟ و ما كيسه‌هایمان تهى باشد و دستانمان خالى..."" * خدايا! از تمام چيزهايى كه باعث از بين رفتن اعمال نيكمان مي‌شود به تو پناه می‌بریم.🙏 *