May 11
به دست لفظ به معنا شدن نمیگنجم
سکوت آهم و در صد سخن نمیگنجم
مدام در سفر از خویشتن به خویشتنم
هزار روحم و در یک بدن نمیگنجم
ضمیر مشترکم، آنچنان که «خود» پیداست
که در حصار تو و ما و من نمیگنجم
تن است شیشه و جان عطر و عمر شیشهی عطر
چو عمر در قفس جان و تن نمی گنجم
ز شوق با تو یکی بودن آنچنان مستم
که در کنار تو در پیرهن نمیگنجم
به سر هوای تو میپرورم که مثل حباب
اگرچه هیچم، در خویشتن نمیگنجم
✍ #فاضل_نظری
🌱 @parvaz_90
چون بدیدم صبح رویت در زمان برخیستم
گرم در کار آمدم موقوف مطرب نیستم
همچو سایه در طوافم گرد نور آفتاب
گه سجودش می کنم گاهی به سر می ایستم...
✍ #مولانا
🌱 @parvaz_90
با عشق #علی دلت صفا خواهد کرد
از غصه و غم تو را جدا خواهد کرد
تو یک #صلوات نذر #حیدر بفرست
بعدش به تو #فاطمه دعا خواهد کرد
✍ #روح_الله_قناعتیان
#عید_غدیر 🌺
#من_غدیری_ام 🌸
#پروفایل
🌱 @parvaz_90
صد نامه فرستادم
و صد راه نشان دادم
یا راه نمی دانی
یا نامه نمی خوانی...
✍ #مولانا
🌱 @parvaz_90
بَهرِ امتحان ای دوست ،
گر طلب کنی جان را
آنچنان برافشانم، کز طلب خجل مانی...
✍ #شیخ_بهایی
🌱 @parvaz_90
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را
که به ماسوا فکندی همه سایهٔ هما را
دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم من به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمهٔ بقا را
مگر ای سحاب رحمت تو بباری ارنه دوزخ
به شرار قهر سوزد همه جان ماسوا را
برو ای گدای مسکین در خانهٔ علی زن
که نگین پادشاهی دهد از کرم گدا را
بهجز از علی که گوید به پسر که قاتل من
چو اسیر توست اکنون به اسیر کن مدارا
بهجز از علی که آرد پسری ابوالعجائب
که علم کند به عالم شهدای کربلا را
چو به دوست عهد بندد ز میان پاکبازان
چو علی که میتواند که بهسر برد وفا را
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را
به دو چشم خونفشانم هله ای نسیم رحمت
که ز کوی او غباری به من آر توتیا را
به امید آن که شاید برسد به خاک پایت
چه پیامها سپردم همه سوز دل صبا را
چو تویی قضایگردان به دعای مستمندان
که ز جان ما بگردان ره آفت قضا را
چه زنم چو نای هردم، ز نوای شوق او دم
که لسان غیب خوشتر بنوازد این نوا را
«همه شب در این امیدم که نسیم صبحگاهی
به پیام آشنایی بنوازد آشنا را»
ز نوای مرغ یا حق بشنو که در دل شب
غم دل به دوست گفتن چه خوش است شهریارا
✍ #شهریار
🌱 @parvaz_90
ما قصه ی دل جز به بر یار نبردیم
وز یار شکایت سوی اغیار نبردیم
معلوم نشد صدق دل و سر محبت
تا این سر سودازده بر دار نبردیم
ما را چه غم سود و زیان است که هرگز
سودای تو را بر سر بازار نبردیم
✍ #هوشنگ_ابتهاج
🌱 @parvaz_90
بر جامعه و پیام نورش #صلوات
بر هادی و بر شب حضورش صلوات
او را ست نبیرهای نهان از دیده
بفرست به تعجیل ظهورش صلوات
✍ #میثم_مومنی_نژاد
🌱 @parvaz_90