#گمشده_مجنون ☘
«...نشست پشت تویوتا. خسته بود. به ساعتش نگاه کرد. یک ساعتی تا جلسهی قرارگاه مانده بود. آرام پیاده شد و نگاهی به چادر انداخت. همه خواب بودند. آرام و بیصدا ظرفها را جمع کرد و برد کنار منبع. شست، دسته کرد و گذاشت توی چادر. لباسهای کثیف گوشهی چادر را هم جمع کرد و ریخت توی تشت و برد کنار منبع؛ شست و آویزان کرد روی بند. وضویش را هم گرفت و رفت جلسهی قرارگاه.
وقتی شب برگشت، بچهها از خجالت سرشان پایین بود و رویشان نمیشد توی چشمهای محمدرضا نگاه کنند...»
( نفر اول از راست «شهید کارور»)
👈 برگرفته از کتاب ارزشمند و خواندنی «گمشده مجنون»، صفحهی ۲۸۶ با تخلیص و اختصار.
#شهید_کارور
#عشاق_الهی 🌷✨
چنین وصیت داشتند...
بچه ها!
سعي ڪنيد #عاشق باشيد
عاشق #خدمت_ڪردن.
منتظرنباشيدڪہ ڪسے بہ شمابگويد خداقوت، ڪسے ازتان تشڪر ڪند
و یا کسے قدر ڪار و تلاش و مشقتے را ڪہ ڪشیده اید بداند... 👌
🔻#تصاویر_ماندگار | من فرزند شهیدم، روی پدر ندیدم
🔹«خیلی دلش می خواست که تنها فرزندش را قبل از شهادت ببیند و برای دیدنش لحظه شماری می کرد، اما وقتی پای ناموس و شرف ملتش به میان آمد، آرزوهایش را فراموش کرد که اگر نمی کرد، امروزمان امروز نبود.
🔹وقت خداحافظی که فرا رسید، بعد از کلی سفارش کلامی، باز در میانه ی خون و باروت، نامه ای فرستاد که مراقبش باشم تا سربازی از سربازان امام زمان(عج) باشد.
🔹 هنوز نامه اش را کامل نخوانده بودم که اشکهایم از خبر عروجش بر صفحه ی کاغذ جاری شد و درست ۲ ماه بعد، نام ماندگارش در شناسنامه دختر دردانه اش به ثبت رسید. دردانه ای که هنوز هم زمزمه می کند: "من فرزند شهیدم، روی پدر ندیدم".»
🔹این خاطره ای ماندگار از همسر شهید "جلال ذوالقدر " است که تقدیم حضورتان می شود.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻#شهید در قبال خدا گذشت می کند...
┄═🌿🌹🌿═┄
💌 #شھـــــیدانه
🔹 رفته بود خوزستان ؛ جلسه تا ساعت یک نیمه شب طول کشیده بود. گفته بودند منزل ، هتل ...
خوابیده بود؛ همانجا در فرمانداری ، با عمامه زیر سر و رو انداز عبا ...
🔹غذای زندانش نان و آب بود. به شوخی و تمسخر می گفتند : خوش مزه است !
گفت: اگه بیرون هم از اینا خورده باشی بله ، خوش مزه است. بعد ها شد رئیس دیوان عالی کشور ، اغلب روزها غذایش نان و ماست بود !
🔹به قاضی دادگاه نامه زده بود که:
شنیدم وقتی به مأموریت میروی ساک خود را به همراهت میدهی. این نشانه تکبر است که حاضری دیگران را خفیف کنی... قاضی رو توبیخ کرده بود. حساس بود، مخصوصاً به رفتار قضات!
#شهید_بهشتی🌷
#مورچهها
🌷....مورچهها زخمهایمان را به درد میآورند. سعی میکردیم مورچهها را بکشیم، ولی تمامی نداشتند و از جایجای سلول بیرون میآمدند. حسین اصلاً حال خوبی نداشت. پیراهنش را بالا زد دیدم صدها مورچه به زخمهایش حمله کردهاند! در بدن حسین جای سالمی نبود. بعثیها ما را تا صبح با مورچهها در آن وضعیت تنها گذاشتند و تازه فهمیدم آن استخوانها و اسکلتها و خونهای خشکیده آنجا چه میکنند. خدا میداند کدام آزادمردی خوراک مورچهها شده بود.
🌷آن شب تا صبح نخوابیدم و صبح در یک دادگاه کاملاً کذایی حسین را محکوم به اعدام کردند و دوباره ما را به همان سلول برگرداندند و باز مورچهها به جانمان افتادند. حسین دیگر هیچ تلاشی برای دور کردن مورچهها نمیکرد. فردای آن روز یک دادگاه مضحک دیگر تشکیل دادند و حکم اعدام او به حبس ابد تقلیل یافت و بعد ما را از هم جدا کردند.
🌷....شالچی دوباره حالش بد شد و شروع به گریه کرد. یکی از بچهها پرسید: حالا حسین تا ابد در آن سلول میماند؟ شالچی که بغض خفهاش میکرد، گفت: نمیدانم. اگر قرار باشد در آنجا بماند در کمتر از یک هفته مورچهها او را میخورند. بعد از این ماجرا دیگر هیچ وقت نفهمیدیم بر سر حسین اللهوردی چه آمد.
راوی: آزاده جانباز سرافراز حسن چمرلو از تهران
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
8.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
❤️ نسخه عراقی #سلام_فرمانده در بصره با تصاویر سرداران شهید قاسم سلیمانی و ابومهدی المهندس به مناسبت هشتمین سالگرد تأسیس حشدالشعبی ✨
😏 دشمنان با دیدن بازی چند دختر در شیراز گفتند « سلام فرمانده » شکست خورد !
✊ تازه آغاز حماسه سرایی در کل جهان هست
💖 #امام_زمان (عج)