کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊 🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم
🔴زن با زن خیلی فرق دارد
🔹اگر معلم باشی ،مادر باشی، سالها سر کلاس درس ادب داده باشی ،سالها سختی های زندگی با مرد امنیت را بر جان کشیده باشی ،با هر خبر شهادت تمام تنت لرزیده باشد ،و آخر سرهم ،دو فرزند معصومت را بی مادر وپدر گذاشته و به خون خود غلتیده باشی ،برای اهالی زن زندگی مهم نیست که به خون خواهیت برخیزند.
🔹اینجا باید کومله باشی ،دروغ بگویی ،جوانان را تحقیر وتحمیق کنی ،به دشمنی با احکام خدا بر خیزی ،تا سلبریت ها با مرگطبیعی ات هم احساس غم وغصه داشته باشند و کشور را به هم بریزند.
🔹دنیای عجیبی است مگر میشود این زن با آن زن اینقدر متفاوت باشد .ما که توقعی از این آدمها نداریم اما لااقل خودشان در گرامیداشت آیین دین انسانی خودشان ،کمی انسانی تر عمل کنند.
شهیده نرجس صیاد زنی که کنار همسر بزرگوارش شهید شهرکی به شهادت رسید
به گمانم این معلم عزیز، هم شهید وفاداری بود .
#شهیده_نرجس_صیاد
✍عالیه سادات
@mahman11
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
۱۵ اردیبهشت ماه ، #سالروز_شهادت سردار رشید سپاه اسلام #شهید_حسین_قجه_ای گرامی باد . 🥀 @mahman11
🔰زندگینامه سردار شهید حسین قجه ای
🌺🍃صبح عاشورای سال ۱۳۳۷ حسینعلی در زرین شهر اصفهان در دستان خسته پدر کشاورزش جای گرفت و در سایه تربیت عالمانه پدر رشد نمود. در سن ۷ سالگی به مدرسه رفت و تا اخذ مدرک دیپلم تحصیل نمود.
🌼از کودکی علاقه زیادی به ورزش کشتی داشت و به عنوان قهرمان اول شهرستان و استان اصفهان برای چند سال متوالی معرفی گشت و به مسابقات انتخابی تیم ملی راه یافت.
سال ۱۳۵۳ وارد فعالیتهای سیاسی شد. سال ۱۳۵۶ به قم مهاجرت کرد و توسط مأموران ساواک دستگیر شد. چند مرتبه نیز به منظور فعالیتهای سیاسی به شیراز و قم سفر کرد.
با پیروزی انقلاب به استخدام کمیته درآمد، چندی بعد به همراه دوستانش سپاه پاسداران زرینشهر را بنیان نهاد و خود نیز سبزپوش این نهاد مقدس گردید.
🌾قجهای سپس به عنوان مسئول یک گروه به سنندج رفت و چهار ماه در این شهر خالصانه خدمت کرد. در بازگشت به زادگاهش مسئولیت عملیات سپاه پاسداران زرین شهر را به او سپردند.
☘برای مدتی نیز مسؤولیت توپخانه سپاه مریوان و دزلی را پذیرفت. هنوز مدتی نگذشته بود که به عنوان مسؤول عملیات سپاه مریوان و دزلی معرفی گردید. حسین ماهها با ضدانقلاب جنگید و در عملیات محمد رسول الله(ص) با سمت فرمانده عملیات حاضر شد.
🌺بعد از شرکت در عملیات فتح المبین با سمت فرمانده گردان سلمان فارسی در عملیات بیتالمقدس شرکت کرد
و سرانجام در جاده اهواز – خرمشهر در تاریخ ۱۳۶۱/۲/۱۵ در سن ۲۴ سالگی شربت شهادت را نوشید و بر اثر اصابت گلوله به سرش به دیدار حق شتافت.
@mahman11
دفترچه ی آبی رنگ
سردار شهید حاج حسین همدانی :
بعد از شهادت مظلومانه اش ، خبر دار شدیم بچه های واحد تعاون تیپ ، موقع جمع آوری وسایل شخصی به جامانده از او در چادر فرماندهی، دفترچه کوچکی با جلد آبی رنگ را داخل ساک برزنتی اش پیدا کرده اند . در صفحات این دفترچه ، حسین ضمن نوشتن رخدادهای روزمره و نکات مربوط به شرح وظایف اش در گردان ، برای هر روز صفحه ای را به ظرایف رفتاری خودش اختصاص داده بود . این که مثلا امروز در جمعی نشستم و به مدت نیم ساعت وقت من به بطالت و یا گوش دادن به حرف هایی گذشت که هیچ بار اخلاقی و معرفتی یی نداشت.بعد هم بابت این قضیه خودش را سرزنش کرده بود . به درگاه خدا استغفار می کرد.حسین در خلوت فردی و با خودش این طور صریح و بی تعارف برخورد می کرد . از نعمتی برخوردار بود که این روزها به آن می گویند ( خود انضباطی ) . نه فقط در رفتارهای جمعی ، بلکه حتی در سلوک فردی و معنوی .
#سردار_شهید_حسین_قجه_ای
#خود_انضباطی
#برنامه_ی_خود_سازی
@mahman11
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
۱۵ اردیبهشت ماه ، #سالروز_شهادت سردار رشید سپاه اسلام #شهید_حسین_قجه_ای گرامی باد . 🥀 @mahman11
🔴خاطراتی از سردار شهید حسین قجه ای به روایت خانواده و همرزمانش از کتاب «الان وقت استراحت نیست»
🌹روز عاشورا به دنیا آمد
بحث سر نامگذاری بچه بود؛ اعضای خانواده هر کدام اسمی را پیشنهاد دادند، حاج جواد سرش را انداخت پایین تا کسی اشکهایش را نبیند و گفت: «به جز حسین چه اسمی میشه گذاشت، اسم دیگری برازنده این روز و این بچه نیست؛ آخر امروز عاشوراست، روز آقام حسینه».
حاج جواد بعد از خواندن اذان در گوش بچه و نامیدن او؛ پسرش را به سینهاش چسباند و آهسته تو گوشش گفت: «حسینم، میخوام نوکر خوبی برای حسین زهرا(س) باشی، باباجون میخوام پیش سیدالشهدا(ع) روسفیدم کنی».
🌹میگفت: «خداوند به واسطه مریضی ما را آزمایش میکند»
شهید حسین قجهای خواهر مریض و معلولی در خانه داشت، از مدرسه که میآمد اول سراغ این خواهر میرفت و او را نوازش میکرد؛ برای مسابقات کشتی هم که به مسافرت میرفت به همه اهل خانه سفارش خواهر مریضش را میکرد، از همه بیشتر به او اهمیت میداد و میگفت: «مواظب باشید خداوند به واسطه این بچه ما را آزمایش میکند».
🌹غیبت کردنش هم بر اساس وظیفه شرعی بود
از غیبت کردن به شدت پرهیز میکرد، حتی پشت سر دشمنانش؛ هنگامی هم که مجبور شده بود به قول خودش غیبتی کند در دفترچه محاسباتش اینگونه مینوشت:
روز پنجشنبه؛ بنابر وظیفه شرعی لازم دانستم برای شناساندن بعضی از منافقان پشت سرشان حرف بزنم. روز جمعه؛ روز رأی گیری بود مجبور شدم برای افشای بعضی چهرهها غیبت کنم.
🌹 تقلب ممنوع!
سازماندهی تظاهرات مردم زرین شهر اصفهان بر ضد سلطنت پهلوی در عهده حسین بود به همین دلیل، کمتر به درس و مدرسه میرسید. امتحان فیزیک بود، متوجه شدم که چیزی ننوشتهاست، جواب چند سؤال را نوشتم و به سختی برایش فرستادم، اهمیتی نداد، فکر کردم که متوجه نشده، اشاره کردم، باز هم اهمیتی نداد. پس از پایان جلسه امتحان با عتاب به من گفت: «دیگر از این کارها برای من نکن، هرچه بلد بودم مینویسم، نمره و قبولی با تقلب به درد نمیخورد»
🌹نیروهایی تربیت کرد که از فرماندهان جنگ شدند
پس از پیروزی انقلاب، حسین به عدهای از جوانان پرشور و انقلابی آموزش مختصری داد تا باهم به نگهبانی از مراکز نظامی و صنایع اطراف شهر بپردازند. پس از دستور تشکیل سپاه پاسداران، به همت حسین، سپاه پاسداران زرینشهر شکل گرفت، در همان مدت کوتاهی که در سپاه زرینشهر بود آن چنان عمل کرد که رفتارش الگو و سرمشق همه مدیرها بود؛ او نیروهایی تربیت کرد که اکثراً از فرماندهان جنگ شدند.
🌹سهم غذای خود را به بچههای کُرد میداد
سلحشوری، ایمان و توکل حسین از همان اوایل انقلاب او را به کردستان کشاند؛ حسین روستا به روستا و شهر به شهر برای آزادسازی کردستان جنگید و سرانجام به دزلی رسید؛ روستای سوقالجیشی که پس از چندین مرتبه ناکامی نیروهای اسلامی با رشادتهای بی بدیل او آزاد و شد مقر فرماندهی حسین قجهای. مدتی که در پادگان سنندج محاصره بودیم، پس از چند روز برای هر دو نفر یک قوطی کنسرو آوردند؛ حسین گفت: «هر کس میتواند سهم کنسروش را نخورد با من شریک شود، من میخواهم سهمم را به بچههای کُرد در اطراف پادگان بدهم».
🌹کار سختتر، اجرش بیشتر
هیچجای کردستان امنیت نبود، فقط چند ساعت در روز امکان تردد در جادهها وجود داشت، شبها هم منطقه دست ضد انقلاب بود؛ پس از چند روز با سختی بسیار به دزلی و پیش حسین رسیدم، گفتم: «اینجا کجاست که انتخاب کردی و آمدهای؟» با لبخند همیشگی گفت: «مگر نخواندهای و نمیدانی که هر چه کار سختتر باشد اجر و ثوابش هم بیشتر است؟!». کردستان هنوز ناآرام بود اما حسین با سلاح در شهر حرکت نمیکرد و میگفت: «من نیامدهام با این مردم بجنگم و برای آنها قدرتنمایی کنم؛ اینها تشنه محبت هستند، باید با آنها برادری کرد تا اوضاع آرام شود» الحق هم که شهر و منطقه را با همین مرام و منش، آرام و قلوب مردم کُرد را تسخیر کرد.
🌹از پدر خواست تا در جبهه کردستان بماند
هفت ماه میشد که از حسین یک سره در کردستان بود؛ یک روز هم نتوانست منطقه را ترک کند؛ از تلفن و نامه هم خبری نبود؛ بالاخره حاج جواد ـ پدر شهید ـ کشاورزی را رها کرد و برای کسب اطلاع از او راهی دیار آشوبزده کردستان شد. پدر به سختی خودش را به دزلی رساند؛ وقتی حسین پدر را دید، گفت: «حاجی! خوب شد اومدی، اینجا شدیداً به نیرو احتیاج داریم». حاج جواد ۹ ماه بدون مرخصی در کردستان ماند.
✨ ادامه👇
@mahman11
🌹حتی نباید در عرصه ورزش صحنه را خالی کرد
حسین مجروح بود، آمده بود مرخصی، متوجه شد که مدتی است برای تمرین کشتی به باشگاه نمیروم، ناراحت شد، خودش ساکم را بست و روانه باشگاهم کرد؛ او میگفت: «الآن زمانی نیست که صحنه را خالی کنیم، هرکسی هرکجایی که میتواند و نفوذ دارد باید برای انقلاب کار کند» و بعد هم جمله امام خمینی (ره) را تکرار کرد: «هرکس به اندازه توانش و حیطه نفوذش باید در خدمت اسلام باشد».
🌹با اموال من چه کنید؟
حسین فرصت ازدواج پیدا نکرد ولی همه را توصیه به انجام این سنت رسولالله(ص) میکرد؛ حقوقش را به عنوان قرضالحسنه با اقساط طولانی مدت به کسانی میداد که یا قصد ازدواج داشتند یا میخواستند فرزندانشان را به خانه بخت بفرستند. در دستنوشته این شهید هم آمده است: «از مال دنیا اگر چیزی از من باقی ماند به کسانی بدهید که میخواهند ازدواج کنند ولی بضاعت مالی ندارند».
🌹پسری که مراد پدرش بود
دفعه آخر که حسین به مرخصی آمد، قبل از عملیات «الی بیتالمقدس» بود؛ با همه خداحافظی کرد؛ از دست بعضی مسئولین و اختلافات آنها به شدت دلگیر و ناراحت بود و میگفت: «اگر برگشتم سر و سامانی به وضع این شهر خواهم داد» اما افسوس که پیکر غرق در خونش به شهر بازگشت. زمانی که پیکر حسین به شهر آمد، حاججواد برای وداع بالای سر جنازه سردار شهیدش آمد؛ او میگفت: «باباجون، حسین پهلوانم، میدانی چقدر دوستت داشتم، چون به تو ایمان داشتم، همه چیزم را فدای راهی که رفتی کردم. باباجون من پدر تو اما تو مراد من بودی، همهجا عاشقانه دنبالت بودم؛ پسرم دلکندن از تو سخت است اما دلخوشم که پیش امام حسین(ع) روسفیدم کردی. عزیز دلم میخواهم برای وداع آخر صورت مردانهات را ببوسم اما چه کنم که برایت سر و صورتی نمانده.» دست آخر پدر شهید زانو بر زمین زد و گلوی حسینش را بوسید.
🌹وداع حاج احمد با حسین
حاجاحمد متوسلیان پس از تشییع پیکر این شهید، به زرین شهر آمد و خود را به مزار حسین رساند؛ دیگر کسی جلودارش نبود؛ خودش را روی قبر انداخت، پس از آن که خوب گریه کردگفت:
«چرا قبر حسین این قدر غریب است؟»
چند نفر از مسئولان شهر که به همراهش بودند، دستپاچه توجیه کردند
و گفتند: «به زودی مرتب میکنیم» حاج احمد گفت:
«لازم نکرده» بعد هم دست توی جیبش کرد و پول درآورد و داد به یک نفر و گفت:
«تا ۲ ساعت دیگر که من توی این شهرم باید این قبر درست بشه» .
کار که تمام شد یک نگاه به عکس داخل حجله انداخت و گفت: «حسینم چرا تو شهر خودت غریب و مظلومی».
@mahman11
#روز_چهل_و_یکم
✨ بسم رب الشهدا والصدیقین ✨
ختم #نهج_البلاغه در ۱۹۲ روز تقدیم به روح پاک و مطهر شهید ، حاج قاسم سلیمانی و شهید ابومهدی المهندس .
🌹 #سهم_امروز نهج البلاغه :
🔻 از حکمت ۳۷۸ تا حکمت ۳۸۹ 🔻
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
#روزی_10_دقیقه_با_نهج_البلاغه
@mahman11
🌹 سهم امروز نهج البلاغه از حکمت ۳۷۸ تا حکمت ۳۸۹
┄┄┅┅✿❀🍃🌺🍃❀✿┅┅┄┄
💠 بخل ورزيدن كانون تمام عيب ها ، و مهاری است كه انسان را به سوی هر بدی می كشاند.
📒 #حکمت378
┄┄┅┅✿❀🍃🌺🍃❀✿┅┅┄┄
💠 ای فرزند آدم ! رزق و روزی دو گونه است، روزیی كه تو آن را جویی، و روزیی كه تو را می جويد ، كه اگر به سراغش نروی به سوی تو آيد ، پس اندوه سال خود را بر اندوه امروزت مَنِه، كه برطرف كردن اندوه هر روز از عمر تو را كافی است، پس اگر سال آينده، در شمار عمر تو باشد همانا خدای بزرگ در هر روز سهم تو را خواهد داد، و اگر از شمار عمرت نباشد تو را با اندوه آن چه كار است؟ كه هرگز جوينده ای در گرفتن سهم روزی تو بر تو پيشی نگيرد، و چيره شونده ای بر تو چيره نگردد، و آن چه برای تو مقدّر گشته بی كم و كاست به تو خواهد رسيد.
📒 #حکمت379
┄┄┅┅✿❀🍃🌺🍃❀✿┅┅┄┄
💠 چه بسيار كسانی كه در آغاز روز بودند و به شامگاه نرسيدند، و چه بسيار كسانی كه در آغاز شب بر او حسد می بردند و در پايان شب عزاداران به سوگشان نشستند.
📒 #حکمت380
┄┄┅┅✿❀🍃🌺🍃❀✿┅┅┄┄
💠 سخن در بند توست، تا آن را نگفته باشی، و چون گفتی، تو در بند آنی ، پس زبانت را نگهدار چنان كه درهم و دينار را نگه میداری، زيرا چه بسا سخنی ، كه نعمتی را طرد يا نعمتی را جلب کرد.
📒 #حکمت381
┄┄┅┅✿❀🍃🌺🍃❀✿┅┅┄┄
💠 آنچه نمی دانی مگو ، بلكه همه آنچه را كه می دانی نيز مگو، زيرا خداوند بزرگ بر اعضاء بدنت چيزهایی را واجب كرده كه از آنها در روز قيامت بر تو حجت آورد.
📒 #حکمت382
┄┄┅┅✿❀🍃🌺🍃❀✿┅┅┄┄
💠 بترس كه خداوند تو را به هنگام گناهان بنگرد، و در طاعت خويش نيابد، پس آنگاه از زيانكارانی، هرگاه نيرومند شدی توانت را در طاعت پروردگار به كار گير و هرگاه ناتوان گشتی، ناتوانی را در نافرمانی خدا قرار ده.
📒 #حکمت383
┄┄┅┅✿❀🍃🌺🍃❀✿┅┅┄┄
💠 به دنيا آرامش یافتن در حالی كه ناپايداری آن مشاهده می گردد، از نادانی است، و كوتاهی در اعمال نيكو با وجود يقين به پاداش آن، زيانكاری است، و قبل از آزمودن اشخاص، اطمينان پيدا كردن از عجز و ناتوانی است.
📒 #حکمت384
┄┄┅┅✿❀🍃🌺🍃❀✿┅┅┄┄
💠 از خواری دنيا نزد خدا همان بس كه جز در دنيا، نافرمانی خدا نكنند، و جز با رها كردن دنيا به پاداش الهی نتوان رسيد.
📒 #حکمت385
┄┄┅┅✿❀🍃🌺🍃❀✿┅┅┄┄
💠 جوينده چيزی يا به آن يا به برخی از آن، خواهد رسيد.
📒 #حکمت386
┄┄┅┅✿❀🍃🌺🍃❀✿┅┅┄┄
💠 خيری كه در پی آن آتش باشد، خير نخواهد بود، و شری كه در پی آن بهشت است شر نخواهد بود، و هر نعمتی بی بهشت ناچيز است، و هر بلایی بی جهنم، عافيت است.
📒 #حکمت387
┄┄┅┅✿❀🍃🌺🍃❀✿┅┅┄┄
💠 آگاه باشيد كه فقر نوعی بلاست، و سخت تر از تنگدستی بيماری تن، و سخت تر از بيماری تن، بيماری قلب است، آگاه باشيد كه همانا عامل تندرستی ، تقوای دل است.
📒 #حکمت388
┄┄┅┅✿❀🍃🌺🍃❀✿┅┅┄┄
💠 آن كس كه كردارش او را به جایی نرساند، بزرگی خاندانش، او را به پيش نخواهد راند.
(در نقل ديگری آمده ) آن كس كه ارزش خويش از دست بدهد، بزرگی خاندانش او را سودی نخواهد رساند.
📒 #حکمت389
┄┄┅┅✿❀🍃🌺🍃❀✿┅┅┄┄
#نهج_البلاغه
#نهضت_جهانی_نهج_البلاغه_خوانی
#روزی_10_دقیقه_با_نهج_البلاغه
@mahman11
سلام علیکم و رحمة الله. احتراماً به استحضار میرساند: با مشیّت الهی در غروب روز جمعه ۱۵ اردیبهشت ماه ۱۴۰۲ هجری شمسی، خسوف ( یا ماه گرفتگی ) رخ داده که برای نیمی از کره زمین خصوصاً ساکنان قارّه آسیا قابل رصد است؛ لکن این خسوف از نوع نیم سایهای ( و به عبارت دیگر، خسوفِ نجومی ) است و لذا وجوب خواندن نماز آیات را در پی ندارد. در این نوع خسوفها، هیچ قسمتی از ماه گرفته و تاریک نمیشود، بلکه فقط از نور و درخشندگی ماه، اندکی کاسته میشود که این امر برای عموم بینندگان محترم قابل تشخیص نیست.
طبق نظر مراجع تقلید در خسوف نیم سایه
نماز آیات واجب نمیشود
📚 ماه گرفتی نیم سایه
❓سوال: آیا برای ماه گرفتگی نیم سایه، نماز آیات واجب میشود؟
✅ جواب:
🔹 #مقام_معظم_رهبری: در مواردی که به آن نیم سایه می گویند، ماه گرفتگی عرفی نیست و نماز آیات واجب نمی شود.
🔹 آیت الله #مکارم:در صورتی که مشاهده تاریکی مذکور دشوار باشد نماز آیات واجب نیست.
🔹 آیت الله #سیستانی: اگر این چنین است نماز آیات واجب نیست. و نماز ایات زمانی واجب می شود که نور بخشی یا کل قرص ماه مخفی شود
#نماز
#نماز_آیات
#ماه_گرفتگی
@mahman11
درسےازشهدا 💌
👌بنده ی خدا بودن
🍃همیشهبرایخدابندهباشید!
ڪهاگراینچنینشدبدانیدعاقبتهمهےِشمابهخیرختممےشود
#شهید_محسن_حججی🌷
#شبتون_شهدایی
@mahman11
🍃🔸️🍃
❣#سلام_امام_زمانم❣
🍃السَّلامُ عَلَيْكَ يا عَوْنَ الْمَظْلُومينَ...✋
🔸️سلام بر تو ای امید دل های غمدیده؛
سلام بر تو و بر روزی که حقّ مظلومان تاریخ را از ظالمان خواهی ستاند.
📚 صحیفه مهدیه، زیارت حضرت بقیة الله ارواحنا فداه در سختیها، ص578.
🍃🔸️🍃
#امام_زمان (عج)
@mahman11
🕊زیارتنامه ی شهدا🕊
🌹🌱🌹🌱اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم🌹🌱🌹🌱
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#شادی_روح_شهدا_صلوات
@mahman11