eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
10.9هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
7.6هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی آزاد» @mobham_027
مشاهده در ایتا
دانلود
●محسن خود را خادم و مدافع حرمین می دانست وهر زمان که میگفتم شماوظیفه خود را انجام داده اید، می گفت: «من متعلق به خودم نیستم، من متعلق به جهان اسلام هستم ونمی توانم مسئولیتم را زمین بگذارم و برگردم باید همه بدانند که هدف و راه تروریست هابا اسلام مرتبط نیست واین را با گزارش هایی که ضبط می کنم نشان دهم.» ●شهید خزایی هروقت به ایران می آمد نیازهایی راکه مردم سوریه داشتند، درحد توان ازجیب خود می خریدند ودربین آن ها تقسیم می کرد. ●وی سرانجام در ۲۳ آبان ۱۳۹۵ هنگام تهیه گزارش درحلب مورد اصابت ترکش خمپاره قرارگرفت و به درجه رفیع شهادت نائل آمد. ✍راوی:همسرشهید @mahman11
📌 شهید زین الدین خطاب به خودش: مهدی؛ تو هیچی نیستی! 🔷️ چشم‌شان که به مهدی افتاد؛ از خوشحالی بال در آوردند دوره‌اش کردند و شروع کردن به شعار دادن: فرمانده‌ی آزاده ، آماده‌ایم آماده ! » ◇ هرکسی هم که دستش به مهدی می‌رسید امان نمی‌داد، شروع می‌کرد به بوسیدن... مخمصه‌ای بود برای خودش! ◇ خلاصه به هر سختی‌ای که بود از چنگ بچه‌های بسیجی خلاص شد اما به جای اینکه از این همه ابراز محبت خوشحال باشد با چشمانی پر از اشک در گوشه ای به خودش نهیب می‌زد: « مهدی! خیال نکنی کسی شدی که اینا اینقدر بهت اهمیت میدن، تو هیچی نیستی، تو خاک پای این بسیجی‌هایی...!» @mahman11
📌 مهمات روی دوش، تیر به سرش خورد و شهید شد و فقط گفت"یاحسین" 🔹 تک پسـر بود. خانه‌ ی بزرگی فروختند پولش را ریختند به حساب مسعود تا دیگر جبــهه نرود‌. کارخـانه بزند و خودش مدیر شود. 🔸 بار آخـری که رفت؛ توی وسـایلش یک چک سفید امضـا گذاشته بود با یک نامـه؛ نوشتـه بود: «برگشـتی در کـار نیست! این چک روگذاشتم تا بعد از من برای استفاده از پولی که ریختین توی حسابم، به مشکل بر نخورید.» ◇ دوبـاره مهمـات را گذاشت روی شـانه‌اش‌. یکی از دوستانش، دل از دستش رفت؛ صدا زد: «مسعود بس است!»نگاهش کرد؛ اما سرش را که برگـرداند، تیــر خـورد تـوی ســرش. 🔻 فقط گفت: «یــا حســین ع» و همانجـا افتـاد و شهید شد. 📚 تک پسـر / نسیبه استکی @mahman11
📌 آیت الله حق شناس: آیت الله برودجردی ها حساب و کتاب دارند اما شهدا بی حساب و کتاب هستند 🔷️ حضرت آیت الله حق شناس، در مجلسی که بعد از شهادت احمدعلی داشتند بین دونماز، سخنرانی خودشان را به این شهید بزرگوار اختصاص داده و با آهی از حسرت که در فراق احمدعلی بود، بیان داشتند: 🔻 “این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم .از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود: تمام مطالبی که (از برزخ و…) می گویند حق است. از شب اول قبر و سوال و…اما من را بی حساب و کتاب بردند. ◇ رفقا! آیت الله بروجردی حساب و کتاب داشتند. اما من نمی دانم این جوان چه کرده بود؟ چه کرد که به اینجا رسید؟!” @mahman11
7.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 فقط ما می‌مانیم و اعمالمان ◇ سخنان تلنگرآمیز شهید علی چیت‌سازیان @mahman11
6.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸 🎥 اتفاقی نادر، پاشیدن نمک در چشم سردار ایرانی 🍃🌹🍃 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠زندگی نامه 🌷🌷 سیدمجتبی در یازدهم دیماه سال ۱۳۴۵ در شهرستان ساری چشم به جهان گشود. در سن ۱۷ سالگی به عضویت بسیج درآمد و برای گذراندن دوره آموزشی به پادگان منجیل رفت و پس از چندی با مسئولیت گروهان سلمان از گردان مسلم به کردستان، اهواز و هفت‌تپه منتقل شد.    سید با حضور در عملیات‌های کربلای ۱، کربلای ۵، کربلای ۸ و ۱۰، والفجر ۸ والفجر ۱۰ چندین بار مجروح شد. او در تاریخ ۱۷. ۴. ۱۳۶۶ ملبس به لباس مقدس سپاه شد و پس از پایان جنگ در واحد اطلاعات عملیات لشکر ۲۵ کربلای ساری مشغول خدمت شد. سیدمجتبی بیشتر عمرش را وقف مداحی کرد. او با عشق به امام حسین (ع) و امام زمان(عج) و ارادت به امام حسن مجتبی(ع) همیشه به ذکر مدح و مصیبت این بزرگواران می‌پرداخت.  او در طول دوران دفاع مقدس بر اثر مجروحیت‌های مختلف طحال، بخشی از روده خود را از دست داد و به دلیل میگرن عصبی و میکروبی که در گلویش وجود داشت، هرسال تقریباً از اوایل زمستان به شدت بیمار می‌شد. سرانجام سید مجتبی در اوایل دیماه سال ۱۳۷۸ به دلیل جراحات شیمیایی در قسمت «ایزوله» بیمارستان بستری شد و در تاریخ 11 بهمن 1378 هنگام اذان مغرب بعد از یک هفته بیهوشی کامل چشم گشود و شهادتین را زمزمه کرد و بعد به شهادت رسید.🥀😢💔 🌹 @mahman11
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 💠کرامات زمانی که مجتبی تازه شهید شده بود، پدر یکی از شهدا آمده بود و دنبال شهید علمدار می‌گشت. گفت: «من چند وقت پیش در خواب دیدم جنازه‌ای را دارند می‌برند. گفتم: این جنازه کیه؟ یکی از تشییع ‌کنندگان گفت: این شهید علمدار ساری است. یکی از دوازده سرباز آقا امام زمان(عج) بود. دوازده تا سرباز مخلص در مازندران داشت که یکی علمدار بود که شهید شد. یازده تای دیگرش هنوز هستند. گفت: اتفاقاً خود امام زمان هم تشریف آوردند که با دست خودشان شهید را داخل قبر بگذارند.» علاوه بر این چندین بیمار از طریق شهید شفا پیدا کرده‌اند. مثلاً دختر دانشجویی از تبریز خودش می‌گفت: من سرطان داشتم و دکترها ناامید شده بودند و ساعت مرگم را تعیین کردند. یکی از بچه‌های مازندران در خوابگاه دانشگاه تبریز بود. عکس شهید علمدار را داشت. به من گفت: این شهیدی است که جدش خیلی معجزه دارد. اگر توسل به جدش بگیری حتماً شفا می‌گیری. من آن شب و چند مدت بعد هم، پشت سر هم خواب شهید علمدار را دیدم که می‌گفت: من برای تو جور می‌کنم که با دانشجویان بیایی شلمچه. وقتی برگشتی، شفا می‌گیری و همین هم شد. خیلی از این موارد پیش آمد. یکی خانم تهرانی بود که سرطان داشت و دکترها هم جوابش کرده بودند. تعریف می‌کرد که من تازه از تهران به ساری آمده بودم. شوهرم کارمند یکی از ادارات بود. سر قبر شهید آمدم و به جدش توسل کردم. در خواب شهید را دیدم که گفت تو سه روز دیگر شفا می‌گیری و همین هم شد و او هم یکی از مریدهای خاص شهید علمدار شده و الآن هم پس از ۴ سال راحت زندگی می‌کند. مهم و به ائمه اطهار است. اصل ایمان به خداوند است که باعث می‌شود اتفاقاتی بیفتد که خارج از تفکر انسان است. 💠آیا تکه کلام به خصوصی داشتند؟ – همیشه « » می‌گفت. و البته عنایاتی هم نصیب ما می‌شد. مثلاً دو سه بار اتفاق افتاد که بی پول می‌شدیم؛ چون پسر بزرگ خانواده بود، همه از او انتظار داشتند، به همین خاطر به نزدیکانش هم کمک می‌کرد. از طرفی هم خودمان مستأجر بودیم و من هم دانشجو بودم. آنچنان توان مالی نداشتیم. یکبار گریه‌ام گرفته بود. می‌خواستم دانشگاه بروم، اما کرایه نداشتم. مانده بودم ۵ تا یک تومانی بیشتر توی جیبم نبود. توی جیب ایشان هم پول نبود. وقتی به اطاق دیگر رفتم، دیدم اسکناس های هزاری زیر طاقچه‌مان است. تعجب کردم، گفتم: آقا ما که یک ۵ تومانی هم نداشتیم، این هزاری ها از کجا آمد. گفت: این لطف آقا امام زمان است. تا من زنده هستم به کسی نگو. @mahman11