eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
9.4هزار دنبال‌کننده
18.3هزار عکس
7هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی با صلوات آزاد»
مشاهده در ایتا
دانلود
"رمان 💞 زینب سادات ظرف غذا را در دست گرفت، در خانه را باز کرد و رو به زهرا خانم گفت: زود میام مامان زهرا! زهرا خانم غر زد: زود بیای ها! میخوایم شام بخوریم. زینب سادات خنده بی صدایی کرد: چشم مامان خانم! از پله ها پایین میرفت که صدای بازشدن در را شنید. با لبخند برگشت تا به زهرا خانم اطمینان بدهد که زود باز میگردد اما احسان را دم راه پله دید. لبخندش را جمع کرد و نگاه دزدید: سلام. بااجازه. از پله ها پایین رفت و احسان آرام پشت سرش رفت. زینب در خانه صدرا را زد و در انتظار باز شدن آن ماند. احسان با فاصله از او ایستاده بود. رها در را باز کرد و با لبخند از مهمانانش استتقبال کرد. زینب تعارفش را رد کرد و بعد از وارد شدن احسان به خانه رو به رها گفت: زود باید برم بالا برای شام. ایلیا داره سفره رو میچینه. این رو براتون آوردم. کاسه بزرگ آش را مقابل رها گرفت و ادامه داد: کلاس آشپزی امروز مامان زهرا! اینم سهم شما! انتقادی پیشنهادی اگه بود، بفرمایید استاد. رها آش را نفس کشید و گفت: عالیه! کاسه آش میان سفره قرار گرفت. احسان کمی برای خودش از آش در کاسه کوچکی که رها کنار بشقابش گذاشته بود، کشید و گفت: واقعا این آش رو زینب خانم پخته؟ رها کاسه کنار دست صدرا را برداشت و برایش آش ریخت: آره. دست پخت خوبی داشته همیشه. الانم که مامان زهرا اراده کرده از این دختر یک کدبانو بسازه مثل مادرش. صدرا کاسه را از رها گرفت و زیر لب تشکر کرد و بعد رو به احسان ادامه داد: زینب سادات تو خانومی تکه. خدابیامرزه مادرش رو، دختر نجیب و اهل زندگی تربیت کرده. بعد نگاهی به رها کرد و با تردید ادامه داد: خیلی دوست داشتم برای تو بریم خواستگاریش. رها مخالفت کرد: چی میگی صدرا؟ تو زینب سادات رو نمیشناسی؟ احسان و زینب اصلا به هم نمیخورن. احسان قاشق را از دهانش در ٱورد و گفت: چرا به هم نمیخوریم؟ رها اخم کرد و صدرا با لبخند گفت: زینب سادات خیلی مقید هستش. تو هم که ٱزادی اندیشه ای و در قید و بندهایی که اون هست نیستی! احسان جدی شده بود. قاشقش را درون بشقاب گذاشت و رو به صدرا و رها گفت: منم قید و بندهایی دارم. منم به بعضی چیزا معتقد هستم. شاید مثل شما نباشم اما دور از شما هم نیستم. نگاهش را به چشم رها دوخت: رهایی! از تو انتظار بیشتری داشتم. بعد به صدرا نگاه کرد: چند وقته ذهن خودم هم درگیره. از روزی که با مادرش اومد اینجا و نامزدیش به هم خورده بود، از اون روز ذهنم درگیره. خوب میدونم که خیلی تفاوت داریم. بخاطر همین تفاوته که تا حالاحرفی نزدم. اما حالا که حرفش شده، میگم که من دارم به این موضوع فکر میکنم و مایل به این اقدام هستم، لطفا خواستگار براش پیدا نکنید و کسی هم اومد منو در جریان بذارید. رها لبخند زد: اگه من به صدرا گفتم حرفی نزنه، بخاطر این بود که منتظر بودم خودت بگی. میدونستم، فکرت رو درگیر کرده، چون زینب اونقدرنجابت داره که فکر هر مرد نجیبی رو درگیر خودش کنه. نمیخواستم فکر کنی از طرف ما فشاری روی تو هست. صدرا گفت: حالاپسرها کجان؟ نمیان شام؟ رها به همسرش نگاه کرد: آقای حواس جمع! مهدی رفته پیش مامانش، زنگ زد گفت اگه اجازه بدیم، شب بمونه اونجا! منم دیدم خودش مایل به موندن هست، گفتم بمون. محسن هم دید مهدی نیست، رفت بالاپیش ایلیا! صدرا کاسه اش را دوباره پر کرد: پس کل این ظرف آش مال خودمون سه تا هست؟ رها بی صدا خندید: آره بخور شکمو. صدرا رو به احسان گفت: خوبه زنی‌بگیری که نه تنها آشپزیش خوب باشه، که آشپزی هم انجام بده! ببین من بعد ازدواج با رها جان چقدر شاداب شدم! بخاطر دست پخت خوبشه! اصلا بخاطر دست پختش گرفتمش! احسان بلند خندید: رهایی یک چیز دیگه است! خدا رحم کرد اون مادر فولادزره رو نگرفتی. صدرا زیر چشمی به رها نگاه کرد که سر به زیر غذایش را میخورد و به غمی در چشمانش موج میزد، اما صداقت بهتر است، پس گفت: دیروز اومده بود دفتر. قاشق رها از دستش رها شد و در ظرفش افتاد. صدرا فورا ادامه داد: بخدا چیزی نشده رها! میخواست طلاق بگیره، گفت وکیلش بشم، منم قبول نکردم. بخدا پنج دقیقه هم باهاش حرف نزدم. رها به سختی لبخند زد. جلوی احسان حرفی نزد اما صدرا از نگاه پر تلاطم اش میدید که نگران است.... در تمام طول صرف شام، احسان به زینب سادات و اعتقاداتش فکر میکرد، رها درگیر رویای قدیمی صدرا بود، صدرا در اندیشه وابستگی مهدی به معصومه. ادامه دارد... 🌷نویسنده:سنیه_منصوری ادامه‌ دارد..... ‎‎‌‌‎ @mahman11
🔰انسان یکی از سه زوایای غیرت را باید داشته باشد؛ یا غیرت دینی، یا غیرت انسانی، یا غیرت ملی. نمی‌شود کسی نام انسان برخود بگذارد فاقد این سه عنصر باشد. @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌🌸🌿سلام آقای جااااااااانم🌿🌸 ‌در رَگِ غیرَتِ مَن دَرد اگر جارے بود‌ گریہ‌هاے منِ دلتَنگ اَگر کارے بود‌ ‌صُبح برگشتنتان دیر نَباید مےشد‌ در قُنوت من اگر خواهِش بسیارے بود یـابـن‌الحسن🌿🌸 صبحت بخیر آرام جانم🌿🌸 خوش آن صبحی که با طلوع تو روشن شود🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🌞🌞🌞 🌿🌸 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهادت بہ خون و تیر و ترڪش نیست... آن روز ڪہ خدا را با همہ چیز و در همہ چیز دیدیم شهید شده ایم... 🌷 @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
●همسر شهید وحید نومی گلزار گفت: روز عاشورا به آقا وحید می‌گویند بیا به زیارت برویم که ایشان پاسخ می‌دهد اگر به گفته امام حسین(ع) بخواهم عمل کنم همین‌جا هم می‌توانم زیارتم را انجام دهم. وحید ظهر عاشورا بعد از خواندن نماز شهید شد و شهید ظهر عاشورا لقب گرفت. ●ولادت : ۱۳۶۱/۵/۵ تبریز ●شهادت : ۱۳۹۴/۸/۲ بیجی ، عراق @mahman11
○تو همدان شاید کمتر کسی باشه که اسم «علی چیت سازیان» به گوشش نخورده باشه!فرمانده اطلاعات و عملیات لشکر انصار الحسین آنقدر به زبان عربی مسلط بود که تو دل دشمن نفوذ می کرد. اصن محال بود بره شناسایی و دست خالی برگرده! فرمانده قرارگاه نجف پرسید: «جوان ریش خرمایی کیه؟» ●گفتیم: «مسئوول اطلاعات و عملیات، یه اعجوبه ایه توی کار اطلاعات.» و از او خواستم گزارش آخر رو بده. مقابل نقشه ایستاد و انگشت روی جاده ی زرباطیه به بدره گذاشت.و مفصل گفت: که فرمانده تیپ عراقی کی میاد و کی می ره و حتی اینکه تا کجا او نو با سواری می آرن و بقیه ی مسیر رو تا خط با جیپ و نفر بر فرماندهی . ●فرمانده قرارگاه باورش نمی شد که علی و بچه هاش ظرف یک ماه ، خطوط سه و چهار عراق را هم شناسایی کرده باشند! برا همین چیزا بود که صدام بهش لقب«عقرب زرد» رو داده بود! 📚زندگی به سبک شهدا، ص94-95 🌷 @mahman11
رفیق شفیق که میگن همین‌ها هستند.! بامعرفت‌ هایی که رفیقِ نیمه‌ راه نبودند... @mahman11
📌 شهید صحراگرد پایش را در سوسنگرد جا گذاشت 🔷️ شهید تقی صحراگرد در روستای میمه اصفهان در یک خانواده ی مذهبی به دنیا آمد. ◇ عشق عجیبی به جنگیدن در برابر دشمن و محافظت از مرزهای ایران را داشت. ◇ در جبهه حتی با وجود کمبود آذوقه و وسایل گرمازا، شهید همیشه از این شرایط با کمال رضایت سخن میگفت و خانواده را به خوب بودن شرایط راضی میگرداند ◇ درجایی که در آن زمان بنا به قول دوستانش آنها را هفت شبانه روز در تپه های «الله اکبر» آماده باش نگه داشته بودند و هیچ وقت اعتراض نمی‌کرد. 🔻 درسوسنگرد از ناحیه‌ی پای راست مجروح شد و به دلیل مجروحیت زیاد و ترکشهایی که شهید در بدن داشت و با وجود از دست دادن پایش باز روحیه به خانواده میداد و میگفت حالم خوب است و بعد از بیست و هفت روز تحمل درد سرانجام در۲۴ مهرماه ۱۳۶۹ به درجه ی رفیع شهادت نایل آمد. @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹رزمندگانی که کمتر دیده شدند .. همسران صبور شهدا ... ☝️همسر شهید مسعود تقی زاده با پیکر تفحص شده همسرش پس از ۱۲ سال فراق . شهید مسعود تقی زاده شهادت: آبان ۱۳۶۲ عملیات والفجر ۴ در کانی مانگا بازگشت پیکر: ۱۲ سال بعد، آبان 1374 @mahman11
🌹بشکند قلمی که ننویسد بر بسیجیان خمینی چه گذشت ... @mahman11
🌹 زرنگی در وقت نماز !! ✍️آن روز، به مسجد نرسيده بود. برای نماز به خانه آمد و رفت توی اتاقش. داشتم يواشکی نماز خواندنش را تماشا می‌کردم. حالت عجيبی داشت. انگار خدا، در مقابلش ايستاده بود. طوری حمد و سوره می‌خواند مثل اين که خدا را می‌بيند؛ ذکرها را دقيق و شمرده ادا می‌کرد. بعدها در مورد نحوه‌ نماز خواندنش ازش پرسيدم، گفت: «اشکال کار ما اينه که برای همه وقت می‌ذاريم، جز برای خدا! نمازمون رو سريع می‌خونيم و فکر می‌کنيم زرنگی کرديم؛ اما يادمون ميره اونی که به وقت‌‌ها برکت می‌ده، فقط خود خداست». 📚مسافر کربلا، ص ٣٢، شهيد علی ‌رضا کريم @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📌 بازگشت پس از ۴۰سال... 🔹 پیکر شهید جاویدالاثر جواد ایزدی پس از ۴۰سال شناسایی شد و مادر شهید در حرم رضوی در روز مادر با فرزندش دیدار کرد @mahman11
📌 سالگردشهادت امیران نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران 🔷️ هواپیمای جت استار نیروی هوایی در روز 15 دی 1373 در فاصله 64 کیلومتری فرودگاه در جاده نائین- یزد دچار سانحه شد و شهید ستاری فرمانده نیروی هوایی ارتش و همراهانش را به عروج برد. ◇ همراهان شهید ستاری در این پرواز شهید خلبان مصطفی اردستانی(معاونت عملیات نیروی هوایی)، شهید خلبان سید علیرضا یاسینی (معاون هماهنگ کننده و رئیس ستاد نیروی هوایی)- شهید احمد شجاعی- شهید حسن رزاقی- شهید شریفی(مسئول دفتر شهید ستاری)- شهید خلبان جمشیدی (خلبان پرواز)، شهید خلبان جم منش( کمک خلبان)، شهید سنایی ( مهندس پرواز)، شهید پورزاری(افسر و محافظ همراه)، شهید محتشمی (افسر و محافظ همراه) و شهید محسنی (افسر و محافظ همراه) بودند که یادشان برای همیشه در تاریخ حماسه و ایثار گرامی، روح شان شاد و راهشان پر رهرو باد. @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 نماهنگ | کار بزرگ شهید ستاری روایت رهبر انقلاب از کار بزرگ شهید ستاری در والفجر۸ که دنیا را تکان داد 🌷 سالروز شهادت شهید منصور ستاری @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 صدای شهیده مریم سلطانی‌نژاد در حال خواندن مهمترین سفارش و وصیت‌نامه حاج قاسم... 🔹 بدانید [باید] به دور از هرگونه اختلاف، برای نجات اسلام را رها نکنید. ◇ خیمه، خیمهی رسول الله است. اساس دشمنی جهان با جمهوری اسلامی، آتش زدن و ویران کردن این خیمه است. دور آن بچرخید. ◇ والله والله والله این خیمه اگر آسیب دید، بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله و نجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمیماند؛ قرآن آسیب میبیند. @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🩸 جاری شده باز در حرم خون شهیدان 🇮🇷 حاج قاسم سلیمانی : امروز قرارگاه حسین‌بن‌علی، ایران است. بدانید جمهوری اسلامی حرم است و این حرم اگر ماند، دیگر حرم‌ها می مانند @mahman11
128 👌 اما نکته مهمی که درباره شب قدر باید بگم این هست که امشب و این ایام ، همانطور که به خاطر شهادت امیرالمومنین (ع) ، مختص ایشان هست، از طرفی اختصاص به امام زمان (عج) هم داره این نکته مهم کمتر گفته شده 👈 شما اگر امشب که شب قدر هست ، نگاهی به سخنرانی های پخش شده از تلویریون کنید ، می بینید که خیلی کم سخنران های محترم به امام زمان (عج) اشاره می کنند ، در حالیکه امشب شب ایشون هست حالا شاید سوال کنید چطور؟ 🔰 نگاه کنین بزرگواران، ما طبق عقائد خودمون باور داریم که در این شب عزیز ، تقدیرات یک ساله ما نوشته میشه، البته باید بگم این به معنی جبر نیست، این به این معنا نیست که ما تا سال بعد هیچ اختیاری نداریم و هرچی دعا بکنیم بی فایده هست و... نه ، اصلا به این معنا نیست در هر زمانی از زندگی ، هر فردی با هر گرایش و مذهبی ، قصد تلاش داشته باشه و تلاش و کوشش کنه برای رسیدن به هدفش ، قطعا بهش میرسه، این وعده قرآن هست که خدا می فرماید " انسان چیزی جز سعی و تلاشش نیست" در این آیه خدا می فرماید ، انسان نمیگه مومن یا مسلمان یا... بلکه کلا هر انسانی ، اگر تلاش کنه ، به موفقیت میرسه ❇️ اینکه گاهی بعضی از شما مومنین سوال می کنین فلان فرد که اصلا دینی نداره ، چرا موفق شده ، دلیلش همین هست چون تلاش کرده ، و خدا تلاش هیچکسی رو بی جواب نمیگذاره 👈 پس یادتون باشه ، درسته که تقدیرات اعمال یکساله ما امشب نوشته میشه، اما ما در طول سال این اختیار رو داریم که هر زمانی که بخواهیم ، با تلاش و کوشش خودمون ، سرنوشت خودمون رو تغییر بدیم 👈 ما انسان ها ، قدر خودمون رو نمی دونیم بی استعداد ترین افراد با تلاش و کوشش به همه جا رسیدن، هر کسی به موفقیت های علمی یا شغلی یا... رسید ، لزوما آدم با استعدادی نبود، بلکه تلاشش زیاد بود شما اگر مصاحبه افراد برتر کنکور و مسابقات علمی رو هم بخونین، متوجه میشین که همه اونها این طور نبود که دارای نبوغ ویژه ای باشن ، نه خیلی از اونها حتی در مدارس استعداد درخشان هم نبودن، اما با تلاش و کوشش به این جایگاه رسیدن این از این مطلب 🔰 اما درباره امام زمان (عج)... ادامه دارد... ✍️ احسان عبادی @mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا