🔴ماجرای جالب تصادف خودروی سردار سلیمانی
🔹️راننده حاجی بیان میکرد در مسیر فرودگاه امام خمینی(ره) بودیم. پرایدی منحرف شد و با ما تصادف کرد. پراید صد درصد مقصر بود. بعد از برخورد پیاده شدم و خواستم به پلیس زنگ بزنم اما حاجی به شدت با من برخورد کرد و با جذبه گفت مقصر تو هستی! راننده میگوید: پراید مقصر است، اما سردار اصرار میکند که مقصر توئی و باید خسارت راننده پراید را پرداخت کنیم. راننده پراید که خودش هم متحیر شده بود، خوشحال از این اتفاق و مهربانی، خسارت را گرفت و رفت. به حاج قاسم گفتم چرا گفتی من مقصرم؟ مقصر راننده پراید بود و شما دارید به من ظلم میکنید!
🔹️شهید سلیمانی جواب داد: «عزیز من! ما الان کجا میرویم؟ به سوریه میرویم. به دل آتش. اما این راننده پراید نانآور خانواده است و با همین ماشین رزق خانوادهاش را تأمین میکند.» ما مبلغ خسارت را به او پرداخت کردیم و او را خوشحال کردیم و خوشحالی او برای ما خیر است و صدقه راه است. تازه اگر ما در سوریه کشته شویم معلوم نیست در زمره شهدا قرار بگیریم. باید گذشت کنیم و به خاطر عمل مان خداوند به ما عنایتی کند.
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹نماهنگ یاران شهید
🔰خواننده:علیرضا افتخاری
@mahman11
#خاطرات_شهید
● وقتی اومد خواستگاریم مادرم شدیداً مخالفت کرد و پدرم گفت: فرشته من نه با وضعیت مالیش مشکل دارم، نه با انقلابی بودنش، ولی فرشته این مرد زندگی نیست هااااا! گفتم: یعنی مرد بدیه؟
● گفت: نه، زیادی خوبه!این آدم زمینی نیست، فکر نکن برات می مونه، زندگی باهاش خیلی سختی داره، اگر رفتی حق نداری ناله و اعتراض کنی هااا. گفتم:خب من هم همیت زندگی رو می خوام. خلاصه هر طور بود راضی شدن و ما عقد کردیم.
● اولین غذایی که بعدازعروسیمان درست کردم استانبولی بود.از مادرم تلفنی پرسیدم .شد سوپ.. آبش زیاد شده بود ... منوچهر میخورد و به به و چه چه میکرد. روز دوم گوشت قلقلی درست کردم .. شده بود عین قلوه سنگ تا من سفره را آماده کنم منوچهر چیده بودشان روی میز و با آنها تیله بازی میکرد قاه قاه میخندید و میگفت : چشمم کور دندم نرم تا خانم آشپزی یاد بگیرن هر چه درست کنن میخوریم حتی قلوه سنگ...
#شهید_منوچهر_مدق🌷
#سالروز_شهادت
@mahman11
🔸نفسهای ما به شکل دم و بازدم است ولی نفسهای روزهای آخر منوچهر دم_خون بود. وقتی دستانم را زیر دهانش میبردم که این خونها روی لباسش نریزد، دستانم میلرزید و میدیدم که دیگر دستانم طاقت ندارد که زیر دهان منوچهر گرفته شود.
🔹وقتی داخل بیمارستان دکتر به من گفت که: «اینها خون نیست و تکه تکه ریههایش کنده و خارج میشود» من از منوچهر خیلی خجالت کشیدم و دیدم چه التماسی به خدا میکردم که منوچهر بیشتر بماند و منوچهر صدایش در نمیآمد.
🔸خجالت کشیدم چون هیچ وقت نمیخواستم جلوی منوچهر گریه کنم، اما اشک از چشمانم سرازیر شد. منوچهر که حال من را دید، گفت: «فرشته جان میشود از من دل بکنی؟ من دیگر بروم، خستهام.»
🔹منوچهر از تحمل دردها خسته نبود، شاید دل او گرفته بود از اینکه هیچ کس دیگر یادش نمیآید که روز جانباز درب خانه او را بزند. هیچکس یادش نمیآید که این آدمها که بودند و چه کار کردهاند. منوچهر گفت: «من خستهام، من یک شهادت راحت نمیخواستم که یک تیر به من بخورد و شهید شوم، من آنقدر عاشق خدا بودم که میخواهم بروم و تا دم شهادت درد بکشم و بگویم خدا آنقدر دوستت دارم که میخواهم به عشق تو دوباره برگردم و این دردها را بکشم.»
🔸ولی آن روز در بیمارستان منوچهر به من گفت:«من خستهام و دل بکن.» من رسم دل کندن بلد نبودم، من فقط بلد بودم دل ببندم. دائم دستانم بالا میرفت و میافتاد. یک دفعه منوچهر گفت: «تو را جان عزیز زهرا دل بکن.» من چه کسی باشم که اسم حضرت زهرا(س) بیاید و من نخواهم گوش دهم؟
🔹گفتم: خدایا آنچه که راحتی و آرامش است برای منوچهر روزی قرار بده و میدانم که قسمتش در این دنیا نمیشود. بعد گفتم: «به یک شرط دل میکنم، منوچهر اگر یک دعا برای دنیایت بخواهی بکنی چی هست؟» گفت: «من هیچ دعایی برای دنیای خودم ندارم.» گفتم: «یک دعا» گفت:«کاش میتوانستم ده دقیقه راحت بخوابم.» نشد. گفتم:«خدایا پس آنچه که راحتی او است، روزیاش قرار ده.»
🔸بعد به من گفت: «میشود فرشته جان من غسل شهادت کنم؟» گفتم:«منوچهر داخل بیمارستان؟ بعد همه میگویند این بچه حزباللهیها همه کارهایشان عجیب و غریب است حالا با این همه وسیلهای که به تو وصل است؟» گفت: «نه نمیخواهم یک لیوان آب بده» و من خوشحال بودم از این که منوچهر میخواهد آب بخورد. لب تخت نشست و گفت:«خدایا به عشق تو در این مسیر قدم برداشتم، به عشق تو برای دفاع از مردمم رفتم، به عشق تو زندگی کردم، به عشق تو تمام این دردها را کشیدم، به عشق تو یک آخ را حرام نکردم و به عشق تو و دیدار تو غسل شهادت میکنم» و آب را روی سرش ریخت.
✍به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_منوچهر_مدق🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۳۵/۳/۳۱ تهران
●شهادت : ۱۳۷۹/۹/۲ عوارض ناشی از مجروحیت و شیمیایی ، بیمارستان ساسان تهران
@mahman11
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
💠زندگی نامه میترا یا زینب از زبان مادرش💠
دخترم هشتم خرداد ماه 1346 در آبادان به دنیا آمد. پدرش به نامهای ایرانی علاقه داشت و مادربزرگش نام میترا را برایش انتخاب کرد. اما دخترم از نامش ناراضی بود و به همه میگفت من را زینب صدا کنید. بچههایم همه سر به راه و درسخوان بودند، اما زینب علاوه بر درس خواندن خیلی مؤمن بود. عاشق دین و خدا و پیغمبر بود و بیشتر از اینکه دنبال لباس و خوردن و بازی باشد دنبال نماز و روزه و قرآن بود. از کودکی کنار مادربزرگش مینشست و قصههای قرآنی و اهلبیت(ع) را با دقت گوش میکرد و لذت میبرد. مادرم خیلی قصه و داستان و حکایت بلد بود. هر وقت مادرم به خانه ما میآمد، زینب دور و برش میچرخید تا حرفهای او را خوب گوش کند.
حجاب و بندگی خدا
در همسایگیمان در آبادان، خانواده مؤمنی زندگی میکردند. دختر بزرگ این خانواده برای دخترهای محل کلاس قرآن و احکام گذاشته بود و زینب به این کلاسها میرفت و خیلی تحت تأثیر دخترهای آن خانواده قرار داشت. کم کم به حجاب علاقهمند شد. همان سالی که به تکلیف رسید، باحجاب شد و روزههایش را شروع کرد. خیلی لاغر و نحیف بود ولی در آن گرمای طاقت فرسا روزههایش را میگرفت. نماز شبش ترک نمیشد. از تجملات زندگی دوری میکرد. خانه ساده و بیآلایش را دوست میداشت. از هیچ چیز ایراد نمیگرفت. هر غذایی را میخورد و کمتر پیش میآمد که از مادرش چیزی بخواهد. از بچگی به مادر در کارهای خانه کمک میکرد. حجاب زینب خیلی کامل بود. به او میگفتند: چرا اینقدر رویت را میگیری؟ میگفت: آدم کاری را که میخواهد انجام دهد باید کامل انجام دهد.
عشق به امام خمینی
زینب عاشق امام خمینی(ره) بود. مبارزات و فعالیتهای انقلابیاش را در مدرسه راهنمایی شهرزاد آبادان شروع کرد. روزنامهدیواری مینوشت، سر صف قرآن، شعر انقلابی و دکلمه میخواند. با کمونیستها و مجاهدین خلق جرّ و بحث میکرد. چند بار با دخترهای گروهکی مدرسه (مخالف انقلاب) درگیر شده بود و حتی کتکش زده بودند. دخترم سعی میکرد دوستان مدرسهایاش را تا آنجا که میتواند ارشاد کند. معتقد بود انسانها همه خوبند و این جامعه و محیط است که افراد را از فطرت خداییشان دور میکند. زینب روحیه شادی داشت. اکثراً با دخترانی که همتیپ خودش نبودند، دوست میشد و میگفت میخواهم آنها را هدایت کنم.
ملاقات جانبازان با پول توجیبی
من هر ماه پولی بابت کرایه ماشین به او میدادم که با تاکسی رفت و آمد کند، اما زینب پیاده به مدرسه میرفت و با پولش گل و کتاب میخرید و به ملاقات مجروحان جنگی میرفت. در زمینههای مختلف، به ویژه حجاب و حمایت از امامخمینی(ره) با آنها مصاحبه میکرد و در صبحگاه مدرسه یا در روزنامه دیواری مدرسهشان، سخنان مجروحان را برای دانشآموزان بازگو میکرد. زینب بعد از انقلاب، تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به حوزه علمیه برود و طلبه بشود. او میگفت: «ما باید دینمان را خوب بشناسیم تا بتوانیم از آن دفاع کنیم.» در آن زمان زینب 12 سال داشت و نمیتوانست حوزه علمیه برود. قرار شد وقتی اول دبیرستان را تمام کرد، به حوزه علمیه قم برود.
هجرت
با شروع جنگ تحمیلی زینب و خواهرش به مسجد قدس و جامعه معلمان آبادان میرفتند و هر کاری از دستشان برمیآمد انجام میدادند. بعد از یک ماه که بدون برق و آب شهری و با سختی و خطر فراوان در آبادان زندگی کردیم، با اصرار ما حاضر شد شهر را ترک کند. ما اول به ماهشهر رفتیم و بعد دوباره به آبادان برگشتیم. بعد از حدود سه ماه به دستگرد اصفهان رفتیم. بعد از سه ماه هم در شاهینشهر اصفهان ساکن شدیم. در شاهین شهر گروهکهای ضد انقلاب، بهخصوص منافقین، خیلی فعالیت میکردند. زینب در شاهینشهر هم فعالیتهایش را از سر گرفت. در مدرسه از همان ماه اول یک گروه سرود و تئاتر تشکیل داد به نام: «گروه سرود زینب» و «گروه تئاتر زینب».
@mahman11
🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀
🍃زینب کمایی در کنار خانواده🍃
میترا بسیار پختهتر از سن و سالش فکر و عمل میکرد و رشد شخصیتی او به لحاظ دینی هم متفاوت از همسن و سالانش بود. میترا کمایی به خواست و علاقه قلبی خودش، نامش را به زینب تغییر داد و از همه میخواست او را با اسم زینب خطاب کنند.
او همیشه در اعتراض به نامی که برایش انتخاب کرده بودند، میگفت: «مادربزرگ، این هم اسم بود برای من انتخاب کردی؟ اگر در آن دنیا از شما بپرسند که چرا اسم مرا میترا گذاشتهاید، چه جوابی میدهید؟ من دوست دارم اسمم زینب باشد. من میخواهم مثل زینب(س) باشم».
از اقدامات جالب زینب کمایی🌹 داشتن برنامهی خودسازی است که از کوچکترین تا بزرگترین اعمال و افعالش را کنترل میکرد؛ از ورزش صبگاحی و کمخوردن صبحانه و ناهار و شام گرفته تا خواندن نماز اول وقت، نماز شب، نماز غفیله، نماز نافله و…
🥀#شهادت_زینب_کمایی🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
زینب کمایی در جریان شکلگیری راهپیمایی درخصوص اعتراض به بدحجابی و بیحجابی در آخرین نفسهای سال ۱۳۶۰ و نزدیک به سال نو، بعنوان یکی از سردمداران راهپیمایی حضور داشت و شناسایی شد. چند روز بعد از این جریان، در اولین شب فروردین سال ۱۳۶۱، زینب کمایی در مسیر بازگشت از مسجد به خانه، توسط منافقین ربوده شده و با گره زدن چادرش او را به شهادت رسید. پیکر شهیده کمایی ۳ روز بعد در نزدیکی منزل ایشان کشف و همزمان با تشیع پیکر ۳۶۰ شهید عملیات فتحالمبین در اصفهان تشیع و به خاک سپرده شد.
#روحشان_شاد_یاد_شهدا_باصلوات🌹🌹
@mahman11
🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀🥀
#وصیتنامه_زینب_کمایی
خدایا نگذار نقاب نفاق و بیطرفی بر چهرهمان افتد و در این هنگامه جنگ، حسین را تنها گذاریم. اینها از یزید بدترند و جایگاهشان اسفل السافلین است و بس.
«ماذا وجدک من فقدک و ماذا فقد من وجدک» چه یافت آن کسی که تو را گم کرد و چه گم کرد آن کس که تو را یافت. (قسمتی از مناجات امام حسین علیه السلام)
از شما عاشقان شهادت میخواهم که راه این شهیدان به خون خفته را ادامه دهید. هیچگاه از پشتیبانی امام سرد نشوید. همیشه سخن ولی فقیه را به گوش جان بشنوید و به کار ببندید . چون هرکس روزی به سوی خدا باز خواهد گشت.
همیشه به یاد مرگ باشید تا کبر و غرور و دیگر گناهان شما را فرا نگیرد . نمازهایتان را فراموش نکنید و برای سلامتی اماممان همیشه دعا کنید و در انتظار ظهور مهدی (عج) باشید.
مادرجان می دانم که برای رساندن من به این مرحله از زندگی زحمات بسیار کشیده ای و به همین دلیل تو را به رنجهای حضرت زینب سلام الله علیها قسم میدهم مرا حلال کن و مرا دعای خیر بفرما.
در آخر از همه شما خواهران و برادران عزیزم و تمام دوستانم تقاضا میکنم که مرا حلال کنند و اگر من باعث ناراحتی شدهام ،مرا ببخشید.
#روحشان_شاد🕊
@mahman11
تا اَبد زینب ها
پایِ دینشان هستند
جانشان را فدا میکنند
حجابشان را نه ...
"شهیده زینب کمایی"
منافقین چادرش را دور گردنش گره زدن
و آنقدر گره را کشیدند تا به شهادت رسید.
@mahman11
#رمان_محمد_مهدی 133
🌀 روز 24 #ماه_مبارک_رمضان فرا رسید و آخرین جمعه هم اومد ، یعنی #روز_قدس
👈 ساسان و #محمد_مهدی داشتن می رفتن به سمت راهپیمایی #روز_قدس ، دوست داشتن زودتر از بقیه برن ، لذت دیگه ای داشت این راهپیمایی براشون ، چون تو اولین سال تکلیف خودشون بود که تو این مراسم شرکت می کردن.
❇️ محمد مهدی : چی شده ساسان ؟ انگار میخوای یه چیزی به من بگی و سختت هست ، ما که تعارف نداریم ، بگو
🔰 ساسان : آره ، تعارف که نداریم ، راستش دیشب که تلویزیون داشت نماهنگ های تبلیغاتی برای #روز_قدس پخش می کرد، پدرم با نیش و کنایه میگفت مردم ما خیلی هاشون فقیر و ندار هستند ، اونوقت اینها دارن پول رو می ریزن تو حلقوم این فلسطینی ها که تازه سنی هم هستند و اصلا شیعه ها رو قبول ندارن و سری قبل هم می گفتن که خون شیعه ها نجس هست و خون های اهدایی هلال احمر ما رو قبول نکردن!
بعد ایران هنوز داره سنگ فلسطین رو به سینه میزنه !
👈 من یه لحظه خشکم زد ، اصلا جوابی برای حرفهای پدرم نداشتم ، میشه کمکم کنی تا امروز رفتم خونه جوابش رو بدم؟
❇️ محمد مهدی : ای بابا ، اینها که شبهات قدیمی هست ، کاری نداره
1️⃣ اولا فلسطینی ها سنی هستند ، وهابی که نیستن با شیعه دشمن باشن، هیچوقت هم خون شیعه رو پس نزدن و این قضیه از اساس دروغ هست و هیچ سند و مدرکی هم براش نیست ، به پدرت بگو هر کس چنین ادعایی کرده ، سند و مدرکش رو هم بیاره
وگرنه حرف و حدیث و شایعه که ارزشی نداره
2️⃣ اما اینکه چرا ما به فلسطین کمک می کنیم، به پدرت بگو فقط ایران نیست، خیلی از کشورهای دیگه هم به فلسطین کمک می کنن ، کشورهایی که اصلا مسلمان نیستن ،
درضمن کمک به فلسطین در حقیقت کمک به خود ماست،
واقعا رژیم صهیونیستی ، دنبال گرفتن و نابودی فلسطین هست؟ هدفش فقط همین هست؟
معلومه که نه
👈 اونها تفکر نیل تا فرات رو دارن، اصلا اونها خودشون رو قوم برتر می دونن و اعتقاد دارن که باید بر همه جهان ، آقایی کنن
👈 بزرگ ترین سد در برابر اونها اسلام هست ، پس تمام تلاش خودشون رو می کنن برای نابودی اسلام ،
👈 به پدرت بگو هدف اول اونها فلسطین هست، اما بعد اون میان سراغ سوریه و لبنان و عراق و بعدش هم ایران
💠 مگه داعش رو ندیدی که تا نزدیک 50 کیلومتری مرز ایران اومده بود؟
50 کیلومتر مگر چقدر هست؟؟؟
نیم ساعته میشه با ماشین طی کرد.
👈 پس عاقلانه ترین کار این هست که ما به فلسطین و لبنان و سوریه کمک کنیم تا اونها با دشمن بجنگن و دشمن رو در همون حد نگه داریم و دشمن نزدیک به مرزهای ما نشه ،
اگه دشمن وارد خاک ما بشه که خیلی خساراتش بیشتر هست، هم خسارت جانی و کشته شدن مردم ما و هم خسارت به تاسیسات و کارخانه جات و راه ها و...
👌 اینها رو به پدرت بگو حتما ، درضمن در خود فلسطین هم مسجد هایی هست به نام امام علی (ع) و امام حسن(ع) و امام حسین (ع) و حضرت زهرا (س) ، پس چطور اونها با شیعه دشمن هستند؟
اگه چهار تا آدم فلسطینی چنین فکری دارن که نباید اون رو به پای همه اونها نوشت.
🔰 ساسان : واقعا ممنونم محمد مهدی، واقعا ممنونم ، خیلی کمکم کردی، حالا خیالم راحت شده و می تونم جوابی برای این شبهه داشته باشم.
❇️ محمد مهدی : خواهش می کنم داداش، متاسفانه این شبهه ها همه جا پخش هست و ذهن خیلی ها رو درگیر کرده ،ان شالله بتونیم جواب بدیم،
مثل اینکه راهپیمایی داره شروع میشه، بریم تا جا نمونیم...
#رمان_محمد_مهدی 134
🔰 شب عید فطر شد و مردم بعد از افطاری خوردن اومدن مسجد ، هم شادی بابت عید قطر و هم ناراحتی بابت پایان ماه مبارک رمضان
🌀حاج اقا عسکری بعد نماز منبر رفتند و بعد از صحبت های اولیه به این نکته مهم اشاره کردند که :
👈👈مردم عزیز
امشب شب عزیزی هست،
متاسفانه خیلی ها اعمال امشب رو انجام نمیدن ،
با اونکه شب عید فطر یک شب بسیار مهمی هست که اعمال فوق العاده مهمی هم داره که خیلی از اونها در مفاتیح الجنان هست و حتما رجوع کنین و استفاده کنید.
💠 خود روز عید فطر هم علاوه بر نماز معروف عید ، اعمال مهم دیگه هم داره که در مفاتیح هست اما توجه کنیم که هدف از به جا آوردن این همه اعمال چی هست؟
👈 واقعا فقط ثواب؟
فقط برای ثواب بردن میخواهیم این اعمال را انجام بدیم یا هدف بالاتر باید در کار باشه؟
❇️این رو بدونیم که شرط قبولی اعمال ، تقوا هست ، این رو خدا صراحتا در قرآن می فرمایند که " خدا فقط از با تقوایان قبول می کند "
👈پس اگر این اعمال ما رو به خدا نزدیک نکنه و همون باشیم که قبلا بودیم و ذره ای تغییر در ما ایجاد نکنه ،
باید یک تجدید نظر در معنویات خودمون و اخلاق و رفتار خودمون داشته باشیم.
👈سرباز امام زمان (عج) باید همه جوره جلوه یک نیروی مهدوی باشه ، یک وقت زیادی نماز و روزه ما رو گول نزنه
اینکه چند شب بلند شدیم و نماز شب خوندیم، ما رو گول نزنه
اینکه در بین دعاها گریه می کنیم و حال خوشی به ما دست میده ، ما رو گول نزنه
👈خوارج هم قاری قرآن بودند ، اهل نماز های زیاد بودند ، اما فهم امام شناسی نداشتن ، فهم خدا شناسی نداشتن ، فهم قرآن شناسی نداشتن
مردم عزیز
ماه مبارک رمضان تمام شد و هزاران حیف و افسوس که این ماه تمام شد ، اما...
ادامه دارد....
@mahman11
👌 22 دی ماه سالروز دستگیری تفنگداران آمریکایی متجاوز به خاک میهن در خلیج فارس مبارکباد
@mahman11
🔴سناتورجان مک کین رئیس وقت نیروهای مسلح سنای آمریکا بااشاره به اهدای نشان افتخار از دست امام خامنه ای به نیروهای سپاه برای دستگیری تفنگداران متجاوز به آبهای ایران گفت:آیت الله خامنه ای تحقیرمان کرد
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴یادآوری /گریه وعذرخواهی تفنگداران آمریکایی بعد از دستگیری توسط نیروی دریایی سپاه پاسداران
@mahman11
🌹22 دی سالروز شهادت شهید علیمحمدی
♦️همسر شهید علیمحمدی :ملتی که الگویی مثل امام حسین (علیه السلام) دارد از مرگ نمیترسد/ بمب روز حادثه میتوانست 300 نفر را به شهادت برساند
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌شما عالی عمل کردید
♦️امام خامنه ای: وقتی یک كاری تاخير افتاد،ديگر فایدهای ندارد؛ شما به لحظه عمل كرديد
♦️سالروز بازداشت نظامیان آمریکایی متجاوز به خلیج فارس
@mahman11
🔴عضو ارشد انصارالله: جنگ شدیدی در راه است
♦️علی القحوم، از اعضای ارشد انصارالله یمن در نخستین واکنش به بمباران اهدافی در کشورش توسط ائتلاف آمریکایی و انگلیسی اعلام کرد: جنگ شدید در دریای سرخ و هدف قرار دادن پایگاههای نظامی آمریکا و انگلیس و اقدامات بزرگتر علیه متجاوزان در راه است.
@mahman11