142976_560.mp3
3.84M
💠 تلاوت تحدیر (تندخوانی)
💐 #جزء_14 #قرآن_کریم
🌷هدیه به حضرت صاحب الزمان(عج)
⏱ «در۳۰ دقیقه یک جزء تلاوت کنید»
💌 به دوستان خود هدیه دهید.
💟هرروز ماه مبارک رمضان در کانال:
@ranggarang
داستان«ماه آفتاب سوخته»
#قسمت_بیستم🎬:
زنها و بچه ها بر کجاوه نشستند و کاروان حسین با سرعت به پیش میرفت.
رباب، سکینه و رقیه را در کنار خود گرفت، حالا علی اصغر شش ماهه شده بود و عجیب دلبری می کرد، با هر حرکت علی اصغر، خنده بر لبهای رقیهٔ سه ساله می نشست.
شتر شتابان گام برمی داشت و هراز گاهی بچه ها به طرفی خم می شدند و این خود گویی بازیی بود برایشان..
و اما رباب خوب می دانست که دلیل این شتاب چیست، او از زبان حجت خدا شنیده بود که یزید نقشه ها دارد، اولین نقشه اش کشتن پنهانی حسین در حریم بیت الله الحرام بود، او گفته بود اگر این نقشه نگرفت، حسین مجبور است راه خروج از مکه را در پیش گیرد و بی شک اهل و عیالش را همراه نخواهد برد، نقشه دوم اسارت وگروگان گیری، اهل بیت حسین بود و سپس مجبور کردن حسین با این حربه تا بیعت کند یا کشته شود و اما حال که این دونقشه نگرفته بود، والی جدید مکه که از خروج حسین علیه السلام آگاه شده بود، جنگاوران سپاه یزید را در گروهی جمع کرده بود و در تعقیب این کاروان کوچک اما تاثیر گذار فرستاده بود، پس حسین باید به شتاب میرفت تا از کمند سربازان یزید رهاشود.
روز به نیمه رسیده که سوارانی با اسب های تیزرو و شمشیر و تازیانه به دست کاروان را دوره می کنند.
صدای همهمهٔ بیرون کجاوه بچه ها را از عالم بازی بیرون میکشد، رباب پرده کجاوه را کمی کنار میزند، سکینه با نگرانی می گوید: چه شده مادر؟!
رباب آهی می کشد و می گوید: گمانم سربازان یزید ما را محاصره کرده اند و حتما قصد دارند، ما را به مکه بازگردانند و...
رباب خاموش میشود و سکینه در خود فرو میرود، ناگهان صدای ناز و کودکانهٔ رقیه در کجاوه می پیچد: تا عمویم عباس هست، آنها نمی توانند کاری کنند آخر عمو عباس یل عرب است و هیچ کس توان مبارزه با او را ندارد، صدای خنده علی اصغر بلند می شود و گویی او هم با حرکتش، حرف رقیه را تایید می کند، رقیه دستی به گونه نرم علی اصغر می کشد و رو به رباب می گوید: علی اصغر بزرگ شود هم مثل عمو عباس پهلوانی شجاع میشود و جنگاوری می کند.
رباب لبخندی میزند و بوسه ای از گونه این دخترک شیرین زبان میگیرد و می گوید: آری براستی که چنین است، من نذر کرده ام خداوند فرزند پسری به من دهد تا برای پدرش سربازی کند.
در همین حین صدای یل ام البنین، قمر بنی هاشم است که گویا هل من مبارز میطلبد و بنیان زمین را می لرزاند: آهای سپاهیان یزید، منم عباس بن علی، فرزند ابوتراب، شمشیر زنی را از مادرم که شمشیری زنی قهار در عرب بود فرا گرفتم و در رکاب پدرم علی، مشق سربازی و جنگ کرده ام، من خون حیدر کرار در رگ دارم، همان کس که پهلوانان کفار را با یک اشاره ذوالفقار به دونیم کرده، همان کس که با یک ضربه درب قلعهٔ خیبر از جا کند، اگر مرد این میدان هستید جلو بیایید، بدانید تا من هستم محال است بگذارم چشم زخمی به مولایم حسین برسد.
سواران یزید از برق نگاه عباس و رجز خوانی این شیر بیشهٔ حسین، لرزه بر اندامشان افتاد و راه آمده را بازگشتند.
رباب که شاهد ماجرا بود، دستی به سر رقیه کشید و گفت: همانطور شد که تو گفتی، تا عباس هست هیچ کس جرات آن را ندارد که نگاهی چپ به ما کند، خوشا به حال حسین و زینب که چنین برادری دارند و خوشا به حال شما که اینچنین عمویی دارید و خوشا به حال ما که در جوار قمر بنی هاشم هستیم.
وکاروان دوباره حرکت کرد.
ادامه دارد..
📝به قلم:ط_حسینی
@mahman11
هدایت شده از رنگارنگ 🌸
مداحی آنلاین - شبی که من دوسش دارمه امشب - سیدمجید بنی فاطمه.mp3
8.83M
🌸 #میلاد_امام_حسن_مجتبی(ع)
💐شبی که من دوسش دارمه امشب
💐میشنیم سر سفرش همه امشب
🎙 #سید_مجید_بنی_فاطمه
@ranggarang
هدایت شده از رنگارنگ 🌸
💖 #یا_امام_حسن_ع 💫
🌺روحم پرید، سوے تو و یا ڪریم شد
🌟در زیر سایہے ڪَرم تو مقیم شد
🌺ماه صیام،یڪ رمضان بود و بس،ولے
🌟تو آمدے در آن ، رمضان الڪریم شد
#ڪریم_اهل_بیٺ💚
#میلاد_امام_حسن_مجتبی💖
#مبارڪباد🎊
@ranggarang
هدایت شده از رنگارنگ 🌸
مداحی_آنلاین_غرق_است_در_صدای_تو_انفاس_قدیسه_میرداماد.mp3
2.45M
🌺 #میلاد_امام_حسن_مجتبی(ع)
💐غرق است در صدای تو انفاس قدیسه
💐ای نفس مطمئنه زهرای مرضیه
🎙 #سید_مهدی_میرداماد
@ranggarang
هدایت شده از رنگارنگ 🌸
هدایت شده از رنگارنگ 🌸
مداحی_آنلاین_روایتی_زیبا_از_امام_حسن_استاد_انصاریان.mp3
968.9K
🌺 #میلاد_امام_حسن_مجتبی(ع)
♨️روایتی زیبا و شنیدنی از امام حسن مجتبی(ع)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎙حجت الاسلام #انصاریان
@ranggarang
🌸لبخند بزن
خنده ی تو
عید من است...
#خوزستان ، سال ۱۳۶۱، منطقه
عملیاتی بیت المقدس، محور لشکر امام حسین(ع)،
#عکاس : محمد رضا شریف الدین
#شهید
#شهادت
#نخل_ناخدا
#شهید_و_شهدا
#شهدای_نخل_ناخدا
#عاشقان_شهید_و_شهدا
@mahman11
🍃 #برگی_از_زندگی_شهدا 🍃
🌹 شهید مدافع حرم علی سیفی علی بلاغی در سال ۷۰ در روستای علی بلاغی متولد شدند. شهید سیفی از پاسداران سبزپوش ولایت در دفاع از حرم اهل بیت (ع) که در ماموریت مستشاری و در مصاف با تکفیریهای داعش در سوریه به مقام شهادت نائل آمده، هشتمین شهید مدافع حرم اردبیل است.
👤 ایشان از کارکنان سپاه حفاظت فرودگاه اردبیل بود که در ماه رمضان و مصادف با ۱۶ خرداد و با زبان روزه در شهر «حماء» سوریه به شهادت رسید. پیکر شهید علی سیفی روز سه شنبه مورخ سیزدهم تیرماه سال ۹۶ وارد استان اردبیل و در روز چهارشنبه از مقابل مصلای شهر اردبیل تشییع شد.
#شهید_علی_سیفی_علی_بلاغی
@mahman11
یک جرعه ؛
از آن آب حیاتم آرزوست
حیاتی که عِندَ رَبْ است و اَبدی..!
#شهید_حاج_ابراهیم_همت
#لحظات_سبز_افطار
#التماس_دعا
@mahman11
#خاطرات_شهید
💠 به معنای واقعی کلمه به مال دنیا بیاعتنا بود. تعدادی از دوستان حاج حمید از او تقاضا کرده بودند یک شرکت مالی اقتصادی تأسیس کرده و بهطور شراکتی در آن فعالیت کنند و حاج حمید هم مدیریت آن را بر عهده بگیرد. او بارها به بهانههای مختلف از زیر این کار شانه خالی کرده بود، اما سرانجام که با اصرارهای فراوان دوستان روبهرو شد، به ناچار پذیرفت.
💠 او به دلیل مشغله کاری و تمایل نداشتن زیاد به اینگونه افکار و فعالیتهای مالی، زیاد در جلسات مداوم و منظم حضور نمییافت، اما بهطور مداوم دوستان تماس گرفته و خواهان حضور او بودند تا اینکه بالاخره حاج حمید در جلسهایی که درباره موارد مالی گروه بود شرکت کرد.
💠 هنگامی که شب به خانه برگشت، به خواب رفته بود که ناگهان با فریاد از خواب پرید. همه ما نگران شدیم و حالش را جویا شدیم. او گفت که خیلی حالش بد است و مدام خوابهای آشفته میبیند و دلیل این خوابها را رفتن به همین جلسات مالی و امور دنیایی میدانست. وقتی از حاج حمید پرسیدیم چه خوابی دیده؟
💠 گفت : دائماً خواب میدیدم که در جلسه هستم و عقربهای بزرگ دور و بر میزم هستند. حاج حمید خیلی ناراحت بود و آن شب تا صبح نخوابید و خود را سرزنش میکرد که این مجلسهای امور دنیایی به من نیامده است. من کجا و بحث بر سر مال دنیا کجا؟
✍به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_سیدحمید_تقویفر🌷
#سالروز_ولادت
●ولادت : ۱۳۳۸/۱/۶ اهواز
●شهادت : ۱۳۹۴/۱۰/۶ سامرا ، عراق
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
▫️ اگر کسی سرسوزنی نسبت به ولایت، شک و شبهه ای دارد، راضی نیستم، زیر تابوت من بیاید...
▫️ اینها که صاحبان اصلی انقلاب هستند و طلبکاران نظامند، خودشان را بدهکار انقلاب می دانند، ولی اینهایی که از صدقه سری این نظام به خیلی جاها رسیدند، الان طلبکارانه حرف می زنند.
#دفاعازولایت
@mahman11
🛑#سیره_شهدا
🌕شهید مدافعحرم حبیب الله قنبری
♨️دیدهبان لشکر ویژه ۲۵ کربلا
🌻همرزم شهید نقل میکند: شهید قنبری از دیدهبانهای ماهر در سوریه بود و علیرغم اینکه دیدهبانی میکرد، معلم اخلاق برای دیگر رزمندگان بود و آنها را نیز آموزش میداد. بسیار اصول شرعی را رعایت میکرد و تمام گلولههایی را که شلیک میشد، از نزدیک بررسی میکرد که به هدف برخورد کرده باشد؛ چون میگفت هدایتکننده تمام تیرها خداست و کار ما برای رضا خدا بوده و خرج و هزینه گلولهها نیز بالاست و حتما باید گلولهها به هدف اصابت کند.
🌻همیشه میگفت اگر کارهای ما برای رضای خدا نباشد، ارزشی ندارد. او بسیار صبور بود و هر کلامی که از زبانش خارج میشد، برای رضای خدا بود. هر گلولهی او با "الله اکبر" و "یا زینب" با یاد خدا و برای خدا به سمت دشمن فرستاده میشد. همین ویژگیهای اخلاقی، شوخطبعی و نحوه برخوردش بود که رزمندگان تیپ فاطمیون را مجذوب خود کرده بود و آنها ارادت خاصی نسبت به شهید قنبری داشتند.
@mahman11
🌹سردار شهید علی اکبر پورقاسم ( ساری) شهادت ۱۳۶۲/۱۲/۱۶ جزیره مجنون :
.
▪️پس از اتمام مأموریت سه ماهه اش در جوان رود همانجا به عضویت سپاه غرب درمی آید و با تأسیس پدافند سپاه و طی آموزش دوره ی تخصصی به اتفاق چند تن دیگر از برادران بسیج یک قبضه توپ 23 میلیمتری را تحویل و به ارتفاعات "ریجاب" و" دالاهو" می رود.
▪️کمتر از یک ماه در آنجا مانده که به تپه های مشرف به "گیلانغرب" نقل مکان می کنند و به همراه همرزمانش به مدت 8 ماه در این منطقه انجام وظیفه نموده در طی این مدت در یکی از روزها دو هواپیمای عراقی با تجاوز به حریم هوائی جمهوری اسلامی قصد تخریب را داشتند که او با توسل به خدای بزرگ و ائمة اطهار با آخرین گلوله های ضد هوایی موفق به شکار یکی از آن دو می شود .
خلبانی که به اعتراف خودش 12 بار مأموریت موفق آمیز در ایران داشت اسیر و به دست رزمندگان اسلام می افتاد ،در این ارتباط برایش جایزه در نظر گرفته شد ولی او معتقد بود جایزه را باید از خدا گرفت .
@mahman11