شهید محمدحسین شعبانزاده: خواهرم! حجاب سیاه تو کوبندهتر از خون سرخ من است
📌محمدحسين در تاريخ ۱ فروردین ۱۳۴۵ در خانواده ای مذهبی در نصرآباد از توابع شهرستان آران و بيدگل متولد شد.
🔸 در هفت سالگی به مدرسه رفت و تا سال دوم راهنمايی تحصيل كرد و پس از آن برای كمك به خانواده اش مشغول كار و تلاش شد. هنگامی كه انقلاب اسلامی به پيروزی رسيد و بسيج تشكيل شد يكی از افراد فعال در پايگاه بسيج بود .
🔹 با شروع جنگ تحميلی عراق عليه ايران، آموزش نظامی لازم را گذراند و به جبهه هاي نبرد حق عليه باطل اعزام گرديد. محمدحسين تا هنگام شهادت سه مرتبه به جبهه اعزام شد. سرانجام در ۱۳ آبان ۱۳۶۲ در عملیات والفجر ۴ به لقاي يار رسيد و روحش به ملكوت اعلا پيوست.
فرازی از وصیت نامه شهید محمدحسین شعبانزاده
▪️برادران حزب اللهی! دست از روحانیّت پیرو خط امام برندارید که اینان بازوان امام و ولایت فقیه و محور اصلی انقلاب هستند.
▫️پایگاههای بسیج را خالی نگذارید از هرزهگوییها و یاوهگوییهای منافقین نهراسید؛ زیرا آنها مانند تار عنکبوت هستند که به محض این که دست به آنها بزنید، خودشان خراب میشوند، فقط آنها چیزی که دارند زبانشان است و هیچ عملی در آنها وجود ندارد.
🔻خواهرم! حجاب سیاه تو کوبندهتر از خون سرخ من است. دعای کمیل را حتماً در گلزار شهدا برقرار نمایید.
#شهید_محمدحسین_شعبانزاده
#شهادت
@mahman11
🌷مادر بهنام در بیان خاطره ای از این شهید میگوید:
🍃هنگام آغاز جنگ تحمیلی بهنام سیزده سال و هشت ماه داشت...
نخستین فرزندم بود...
او در دوازده سالگی به من میگفت:
میخواهم طوری باشم که در آینده سراسر ایران مرا به خوبی یاد کنند و یک قهرمان ملی باشم...✨
┄
@mahman11
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سید محمد رضی و سید رضا جاوید موسوی ، دوشهیدی که حاجت میدهند🤲
🎙 سردار حسنی سعدی : هرچه
خواستیم از این دو شهید گرفتیم
✍🏻آدرس مزار مطهر شهید سید رضا
وسید رضی جاوید موسوی گلزار شهدای
کرمان قطعه ۱ ردیف ۶ شماره ۴۲ و۴۳...
پیشنهاد👈یکمرتبه سوره یس+۱۰۰۰مرتبه
صلوات هدیه به این دو برادر شهید کنید
وازشون حاجت بخواهید💌
@mahman11
🦋
#شهید_چمران:
«بین سعادت و شقاوت
یک قدم بیشتر فاصله نیست
و آن قدمی ست که
بر هوای نفس گذاشته شود!»
#شهدا
@mahman11
.
وای بر آنکس که در صحرای محشر سر از خاک بر دارد و نشانه ای از جهاد در بدن نداشته باشد...
#شهید_آوینی
@mahman11
.
هرچه سینه زدن های محرم
داغ دل را کم میکنند و مردانه اند
سینه زدن های #فاطمیه
رمق میگیرند و مـادرانه اند ؛
همین که دست بالا برود
#بازو و #سینه تیر میکشد..!
#لشکر۳۱_عاشورا
#گردان_امامحسینعلیهالسلام
@mahman11
❤️
#سردارشهید_سلیمانی:
باشهدا بودن سخت نیست
باشهدا ماندن سخته
مثل شهدا بودن سخت نیست
مثل شهدا ماندن سخته
🍃 راه #شهدا یعنی...
نگه داشتن آتش در دستانت
@mahman11
.
شاگرد مغازهی کتاب فروشی بودم. حاج آقا گفت: "میخوایم بریم سفر. تو شب بیا خونهمون بخواب." بد زمستونی بود. سرد بود. زود خوابیدم.
ساعت حدود دو بود که در زدن. فکر کردم خیالاتی شدم. در رو که باز کردم، دیدم آقا مهدی و چند تا از دوستانش از جبهه اومدن. آنقدر خسته بودن که نرسیده خوابشون برد.
هوا هنوز تاریک بود که باز صدایی شنیدم. انگار کسی ناله میکرد. از پنجره که نگاه کردم، دیدم آقا مهدی توی اون سرمای دمِ صبح، سجاده انداخته توی ایوان و رفته به سجده...
#شهید_مهدی_زینالدین
@mahman11
#شهید_دکتر_مصطفی_چمران:
خون خود را بر زمین میزنم تا مگر #وجدانی بیدار شود، ولی افسوس که #منافع_مادی و #حب_حیات همه را به زنجیر کشیده است...🥀
#شبتون_شهدایی❤️
@mahman11
#سلام_امام_زمانم ✋🌼
#صبحت_بخیر_امام_زمانم 💚🌺
بامهدی باش و ببین عِشق چه مَعنا دارد
یاعشق چیست و عاشق چه تَمنّا دارد🌼
بامهدی زِندہ چوگشتی آن زمان میفَهمی
صدهِزار بار به رَهَش جان بدهی جا دارد🌼
✋سلام بر قطب عالم امکان
تعجیل در ظهور و سلامتی مولامون حضرت امام مهدی(عج) پنج #صلوات 🌸🍃
🥀 تا نیایی گره از کار بشر وا نشود
درد ما جز به ظهور تو مداوا نشود 🥀
۱۷۸.mp3
8.24M
|تلاوت ترتیل قرآن کریم به همراه ترجمه
صفحه : ۱۷۸
سوره : انفال
آیات : ۹ تا ۱۶
#قرآن_کریم
@mahman11
#امام_علی_(ع):
هر شخص بر دین #رفیق خود است؛
پس خوب دقت کن با چه کسی #رفیق میشوی...
#رفاقت_به_سبک_شهدا
@mahman11
#سردار_شهید_احمد_کاظمی:
هیچ وقت دین #خدا را، دستور خدا را وظایف #شرعیتون را با هیچ چیزی معامله نکنید.
@mahman11
📸 سنگ مزار دانش آموز ۱۳ ساله
با فرازی از وصیتنامه تاریخی شهید:
"در تشییع جنازه من پرچم آمریکا را
به آتـش بکشید تا مـردم بداننـد مـن
ضدآمریکایی و تابع ولایت فقیه هستم"
#ولایت_پذیری
#استکبار_ستیزی
#محمدرسول_رضایی
#روحش_شاد_باصلوات
@mahman11
🕊🌷
شاهد خداست !
و تنهــــا او میداند
ڪہ جــوانی ِشان را ،
وقف ِ نجابت کشورشان ڪـــردند ...
┄
@mahman11
🕊🌷
هر کدام یک گوشهی سنگر نشسته بودند
کاغذ به دست ، یکی خاطره می نوشت ؛
یکی وصیتنامه، او ولی معادلههای مثلثاتی
کتابش را حل میکرد...!!
┄
@mahman11