🌹7کیلومتر پیاده روی با اسیر🌹
📝』.. بچه ها سنگر گرفتند و به سمت جیپ عراقی شلیک کردند. بعد از لحظاتی به سمت خودروی عراقی حرکت کردیم. یک افسر عراقی و راننده کشته شده بودند و بی سیم چی مجروح روی زمین افتاده بود... یکی از بچه ها اسلحه اش را مسلح کرد و به سمت بی سیم چی رفت. ابراهیم داد زد: می خوای چه کار کنی؟ گفت: هیچی، می خوام راحتش کنم. ابراهیم گفت: رفیق تا وقتی تیراندازی می کردیم دشمن ما بود اما حالا اسیر ماست. بعد هم به سمت بی سیم چی آمد و او را از زمین برداشت. روی کولش گذاشت و حرکت کرد. همه با تعجب به رفتار ابراهیم نگاه می کردیم. یکی گفت: از این جا تا مواضع خودی 13کیلومتر باید توی کوه راه برویم. ابراهیم جواب داد: این بدن قوی رو خدا برای همین روزها گذاشته ... بعد از هفت ساعت کوهپیمایی، به خط مقدم نبرد رسیدیم. در راه ابراهیم با اسیر عراقی حرف می زد... موقع اذان صبح در یک محل مناسب نماز جماعت خواندیم. اسیر عراقی هم با ما نمازش را به جماعت خواند ...
فرج ا... مرادیان، جلد اول، ص112
『#شهید_ابراهیم_هادی』
🌷 یــاد شــهدا بــا صــلــوات🌷
@mahman11
#کلام_شهید
هرگز فراموش نڪنید،
تا خود را نسازیم و تغییر ندهیم،
جامعه ساخته نمی شود.
#هادی_دلها
#شهید_ابراهیم_هادی
🌷
@mahman11
📝』ابراهیم همیشه به دوستانش میگفت: قبل از اینکه آدم محتاج به شما رو بیاندازد و دستش را دراز کند. شما مشکلش را بر طرف کنید. او هر یک از رفقا که گرفتاری داشت، یا هر کسی را حدس میزد مشکل مالی داشته باشد کمک میکرد. آن هم مخفیانه، قبل از اینکه طرف مقابل حرفی بزند. بعد میگفت: من فعلاً احتیاجی ندارم. این را هم به شما قرض میدهم. هر وقت داشتی برگردان. این پول قرضالحسنه است. ابراهیم هیچ حسابی روی این پولها نمیکرد. او در این کمکها به آبروی افراد خیلی توجه میکرد. همیشه طوری برخورد میکرد که طرف مقابل شرمنده نشود.
📚』برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم
『#شهید_ابراهیم_هادی』
@mahman11
13.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
~♡~
سبکبالان سفر کردند و رفتند
مدا بیچاره نامیدند و رفتند🕊
#شهید_ابراهیم_هادی🍀
@mahman11
#شهید_ابراهیم_هادی
نيتتان را خالص و #اعمالتان را از شرک ريا حسادت پاک نماييد تا آنچه می خواهید باشيد. بدانید تا خود را نسازيد جامعه ساخته نمیشود.
@mahman11
شهید ابراهیم هادی:
شهید" ابراهیم هادی"
روضه خوان هیئت بود
روضه های حضرت زهرایش
خیلی جانسوز بود
همه فکر و ذکرش مزار بی نشان
حضرت زهرا(س) بود و علاقه خاصی
به شهدای جاویدالاثر داشت
خودش هم دوست داشت
بی نشان بماند
آخرش همین هم شد ..
#شهید_ابراهیم_هادی
@mahman11
از آشنایی با تو دانستم؛
در مسیر دلدادگی
باید #عبد باشی تا #امیر شوی
تو دنبال رضایت او باش،
او دنیا و خلقش را عاشقت میکند
خالص باش، عزیزت میکند...
#سلام_بر_ابراهیم
#قرار_دلهای_بیقرار
#شهید_ابراهیم_هادی
@mahman11
🌱نام مادر سادات را که به زبان می آورد، بلافاصله می گفت “سلام الله علیها”
یادم هست یکبار در ایام فاطمیه در زورخانه، مرشد شروع به خواندن اشعاری در مصیبت حضرت زهرا سلام الله علیها نمود
ابراهیم همینطور که شنا میرفت، با صدای بلند شروع به گریه کرد ، لحظاتی بعد صدای او بلند تر شد و به هق هق افتاد طوری که برای دقایقی ورزش مختل شد و مرشد شعرش را عوض کرد.
#شهید_ابراهیم_هادی
@mahman11
هرکس برای #دیده شدن ڪار نکند
خدا برای دیده شدنش کار میکند...
میزان،دیــده #شدن نیست
میزان #مفیــد بودن است!
#شهید_ابراهیم_هادی
#شبتون_شهدایی❤️
@mahman11
🌱
آقا ابراهيم مثال قشنگي ميزد و مي گفت:
نماز اول وقت مثل ميوه اي است كه وقت
رسيدنش شده. اگه ميوه رو نچيني، خراب
ميشه و مــزه اوليه رو نداره، هميشه سعي
كـن نــمازهــات در هــر شرايـطـي اول وقــت
باشه. خــدا هم تو كارهاي زنــدگي، قبــل از
اينكه حرفي بزني كارت رو رديف مي كنه😍
👤#شهید_ابراهیم_هادی•.
@mahman11
🌱 ابراهیم هر وقت اسم مادر سادات به زبان می آورد بلافاصله میگفت: سلام الله علیها.
یکبار در زورخانه مرشد بخاطر ایام فاطمیه شروع به خواندن اشعاری در مصیبت حضرت زهرا کرد.
ابراهیم همینطور که شنا میرفت باصدای بلند گریه می کرد و آنقدر گریه کرد که مرشد مجبور شد شعرش را تغییر دهد. روزی که از بیمارستان مرخص شد حدود ۸ نفر از رفقایش حضور داشتند ابراهیم گفت وسط اتاق پرده بزنید تا خانم ها نیز بتوانند بیایید می خواهم روضه حضرت زهرا بخوانم.
#شهید_ابراهیم_هادی❤️
@mahman11
تو هنوز
با همان اورکت خاکی و شلوار کردی،
با موهای تراشیده،سوار بر موتور
در کوچه های شهر می گردی ؛
به دنبال گره گشایی از دل های مردم...
🍃🕊
#شهید_ابراهیم_هادی
@mahman11