eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
10هزار دنبال‌کننده
19.2هزار عکس
7.1هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی آزاد» @mobham_027
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 | 🌟شهید سیدمحمد سعید جعفری:《پدر عزیز تو کسی هستی که در کودکی دستم را گرفتی و به مسجد بردی . تو کسی هستی که من بارها حمد و سوره را پیش تو خواندم و غلط هایم را اصلاح کردی. تو کسی هستی که با تشویق های فراوان مرا با مکتب روح بخش جدم آشنا نمودی و بالاخره تو کسی هستی که با عشق و ارادت تو به خواندن ولایت سلام الله علیهم اجمعین مرا چنان در طریق الهی و سبیل مستقیم هدایت کردی که شاید کمتر مسلمانی وجود دارد چنین حق پدری را ادا کند.ای شیعه! تو خوب درک کرده ای که باید فرزندت را در راه خدا فدا کنی. به ذات پروردگار فدا کردن فرزند در راه صاحب الزمان در این عصر شبیه فدا کردن ابراهیم اسماعیل را. بارها از تو شنیده ام : من تو را در راه خدا داده ام آری! بار دیگر اقرار می کنم اگر عشقی به مولا صاحب الزمان در وجود من هست همه مدیون وجود تو است.》
🍃🌷🕊✨🍃🌷 🕊✨🍃 🌷 ✨ ماجرای عجیب شهید🌷 بسیار به کبوتر و پرورش آنها علاقه داشت و به آنها عشق می ورزید . خواهر این شهید بزرگوار میگوید وقتی حسن دو دستش را باز میکرد کبوتران یک به یک روی دستانش می نشستند و وقتی شهید قرار بود به جبهه اعزام گردد این کبوتران تا بالای اتوبوسی که سید حسن با آن روانه میشد رفته و برگشتند ظاهرا فهمیده بودند حسن قرار است شهید شود.🌷 بعد از خبر شهادت سید حسن به خانواده اش مادرش اصرار کرد دو کبوترش 🕊 را با خود برای تحویل پیکر شهید ببریم و می گفت پسرم خیلی این کبوترها را دوست داشت. بنابراین خانواده شهید وقتی داشتند برای تحویل پیکر شهید روانه بنیاد شهید شهرستان آمل میشدند دو کبوتر این شهید را هم با خود بردند یک کبوتر سفید و یک کبوتر مشکی… وقتی آنها به بنیاد شهید رسیدند و موقع تحویل جنازه رسید مادرش دو کبوتر را بر روی سینه شهید قرار داد و کبوتر سفید به محض دیدن پیکر بی جان شهید در دم جان داد و با شهید همراه گشت… این است معجزات شهدا …🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۹اردیبهشت ماه ، گرامی باد. 🥀 آقا جواد خانواده اش را دوست داشت،اما تکلیف را مهمتر از خانواده می دانست (همسر شهید)
💢وقتی يادِ من افتادی، برای دعا کن! ذکر و ياد امام مهدی در رفتارهای او تاثير فوق العاده‌ای داشت. دعای فرج و دعا برای سلامتی امام عصر، هميشه وِرد زبانش بود. امکان نداشت بدون دعای فرج، شروع به خواندن دعا، قرآن يا زيارت عاشورا کند؛ انگار احساس می‌کرد که بدون دعای فرج، اعمالش مقبول نيست. ❤️دعا برای تعجيل فرج، در رأس همه حاجات و دعاهايش بود. هر وقت قرار بود کسي به زيارت برود، يا در التماس دعا گفتن‌های مرسوم، می‌گفت: «برای خيلی دعا کنيد!» 🍃اگر قرار بود دوستی به زيارت برود، نشانه‌ای می داد تا به ياد او بيفتد و بعد تأکيد می‌کرد: «وقتی ياد من افتادی، برای امام زمان دعا کن!» هيچ وقت نشنيدم که برای خودش دعايی بخواهد. 🕊بعد از شهادتش، يکی از دوستان، صحنه‌ ی عاشورا را در خواب ديده بود و اينکه شهدای وطنمان نيز، در ميدان جنگ در حال ياری امام حسين بودند. آن بنده‌ ی خدا در بين شهدا، آقا جواد را ديده بود که جلو آمده و به او گفته بود: «ما در حال ياری کردن هستيم، خيلی کار داريم. شما هم بايد براي ظهور آماده شويد. چندان دور نيست. خودتان را برای آماده کنيد تا بتوانيد امام را ياری کنيد. 💠سيره مهدوی از زبان همسرش
⭐شهید جواد الله کرم به خواب یکی از دوستانش میآید و میگه من مثل حضرت مسلم شهید شده ام... بعدها که پیدایش می کنند معلوم می شود که ابتدا این شهید سه تا تیر خورده و با حالت زخمی خودش را تا نزدیک یک پرتگاه که حدود ۲۰ متر ارتفاع داشت میرساند که داعشی ها میرسند آنها ابتدا سر از بدن این شهید جدا می کنند و سپس او را همانند حضرت مسلم پرت می کنند به پایین و همانجا ۴ سال مفقود و گمنام می ماند.که بعدها پس از ۴ سال پیکر مطهرش را کشف می کنند و برای تشیع و تدفین به بهشت زهرا به تهران آوردند...( راوی: جواد تاجیک) ⭐بعد از گذشت 4 سال، خبر پیدا شدن پیکر مطهر یکی از فرماندهان مقاومت در سوریه منتشر شد. شهید جواد الله کرم که سال 95 خبر شهادتش در عین ناباوری حماسه عظیم او را تا ابد ماندگار کرد. پیکر مطهر این فرمانده شهید در کربلای در جریان پیکر شهدا کشف شده و هویت او از طریق آزمایش DNA شناسایی شد. پیکر این فرمانده شهید به کشور بازگشت...
دست مرا بگیر که باغِ نگاه تــو ؛ چندان شکوفه ریخت که هـوش از سرم رُبود ...
🤔 ازش پرسیدن حالا چرا گریه می‌کنی⁉️ می‌گفت موقع اجرا، حضور امام زمان(عج) را احساس می‌کردم 😢😢 👌 غیور و درصحنه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ 🚨 حضرت آقا در عرض ۲ دقیقه تمام نقشه‌های دشمن را بیان و وظیفه ما را هم مشخص می کنند.... با دقت گوش کنیم ،پاسخ تمام کلیپ‌ها و متن‌هایی‌ست که بر علیه عملکرد نظام جمهوری اسلامی ایران در فضای مجازی پخش می‌گردد.
🌴🥀🌹🕊🌹🥀🌴 عملیات کربلای ١٠ بعد از عملیات کربلای ٨ بود که در کردستان عراق انجام گرفت، من در گردان صاحب‌ الزمان (عج) بودم، ما جایگزین نیروهای گردان مسلم شده بودیم، بیشتر ما را آورده بودند تا به پاتک‌ های دشمن پاسخ بدهیم. در طول ٩ روزی که در آنجا بودیم تعدادی طلبه و روحانی را دیدم که برای تبلیغ آمده بودند ولی وقتی دیدند ما نیرو کم داریم، لباس رزم به تن کردند و در کنار بقیه نیروها جنگیدند. تو دلم می‌ گفتم: پشت جبهه به روحانیت چه می‌ گویند؟! و من اینجا چه می‌ بینم! دلم برای مظلومیت آنها سوخت. یکی از ابتکاراتی که در آنجا ما انجام دادیم، این بود که با سکه دو تومانی برای خود سنگر کندیم، وقتی دیدیم از بیل و بیلچه خبری نیست، بیکار ننشستیم و با سکه ‌های یک تومانی و دو تومانی برای خود سنگر کندیم، چون قله ‌ای که روی آن مستقر بودیم سنگی بود، چند ساعت طول می‌ کشید تا دور یک سنگ را از خاک خالی کنیم. بعد با گرفتن سنگ، حفره‌ ای در زمین ایجاد می‌ کردیم، نمی ‌دانم از بد شانسى و یا خوش‌ شانسی ما بود که محل استقرارمان بیشتر به کمین می‌ ماند تا خط مقدم؛ برای همین مواظب بودیم تا دشمن پی به سنگرسازی‌ مان نبرد. راوی : یوسف حسین ‌نژاد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✔️شهید شیرودی در کنار هیلکوپتر جنگی اش ایستاده بود و خبرنگاران هر کدام به نوبت از او سوال می‌کردند. ♦️خبرنگار ژاپنی پرسید: شما تا چه هنگام حاضرید بجنگید؟ شهید شیرودی خندید. سرش را بالا گرفت و گفت: ما برای خاک نمی جنگیم ما برای اسلام می جنگیم. تا هر زمان که اسلام در خطر باشد. این را گفت و به راه افتاد. خبرنگاران حیران ایستادند. شهید شیرودی آستینهایش را بالا زد. چند نفر به زبانهای مختلف از هم پرسیدند: کجا؟ خلبان کجا می‌رود؟ هنوز مصاحبه تمام نشده! 🌷شهید شیرودی همانطور که می رفت برگشت. لبخندی زد و بلند گفت: نماز! صدای اذان می آید وقت نماز است.
💌 🌹‌شهـــید بهشتی: در زندگی به دنبال کسانی حرکت کنید که هرچه به جنبه‌های خصوصیتر زندگی ایشان نزدیک میشوید تجلی ایمان را بیشتر ببینید ...
یاد سردار چنگوله بخیر ... می‌گفت: " می‌روم تا امام زنده بماند و همچنان جلودار کاروان باشد میروم تا قلب خود را از عشق خدا پُر کنم و با ياد او روحم را آرامش دهم." فرمانده‌ای که امام سرش را بوسید 📌 انتشار به مناسبت
بچہ محــل بودیم . حالا هم توی خیبـــر شده بودیم همرزم. صبح عملیـــات دیدمش؛ شده بود خــــــــون، دوتا دستاش قطــــع شده بود... همہ بدنش پر بود از تیــــر و ترکش. وصیـــت نامہ اش توی جیبش بود. همون اول نوشـــــتہ بود؛ "خدایا دوسـت دارم همون طور کہ اسمم رو گذاشتند ابوالفـــــضل، مثل حضرت ابوالفضل 'ع' شهــــــید شم" دوتا دستاش قطــــــع شده بود...
🎖لوح | مدال افتخار 🔻 رهبر انقلاب: افتخار است. آن بازوها و پنجه‌های توانا که چرخ کارخانه‌ها را به کارمی‌اندازند؛ اگر نباشند، آن چرخها به کار نخواهد افتاد.
14010219_42704_16k.mp3
4.67M
🎙 بشنوید | صوت کامل بیانات رهبر انقلاب در
📸 | رهبر انقلاب انگشتر خود را به یکی از کارگران حاضر در دیدار امروز هدیه کردند
خاکهای نرم کوشک ۳۴.m4a
6.61M
📔کتاب : خاکهای نرم کوشک🌹 ❇️ سرگذشت . زندگی نامه و خاطرات شهید عبدالحسین برونسی🌹 🖌 نویسنده : سعید عاکف🌹 قسمت : سی و چهارم 🌹 @mahman11✨🌙
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷 🌱من مورم و عطای سلیمانم آرزوست. 🌱دل‌خسته‌ام، باغ گلستانم آرزوست. 🌱باشد ظهور یوسف زهرا، بهشت من! 🌱دیدار مهدی صاحب زمانم آرزوست 🤲✨ 💚
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا