eitaa logo
کانال شهدایی 《 ماهِ من 》
10.9هزار دنبال‌کننده
20.9هزار عکس
7.6هزار ویدیو
235 فایل
http://eitaa.com/joinchat/235732993Ccf74aef49e گروه مرتبط با کانال http://eitaa.com/joinchat/2080702475Cc7d18b84c1 بالاتر از نگاه منے آه "ماه مـــن " دستم نمےرسد بہ بلنداے چیدنتـــ اے شہید ... ڪاش باتو همراه شوم دمے ...لحظہ اے «کپی آزاد» @mobham_027
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد از سونوگرافی بهش زنگ زدن و گفتن بچه ت ... خندید و گفت : خدارو شکر که سالمه گفتن شوخی کردیم بچه ت .. باذوق چند بار پرسید جدی میگین؟ واقعاً دختره؟ از خوشحالی سر از پا نمی شناخت از قبل انتخاب کرده بود ♥️ زینب خانم نازدانه ی شهید
دو تا توی خونه داشتیم... رفتم اسم بنویسم... گفتند: سنّ ات کم است... کمی فکر کردم .... آمدم خانه؛ شناسنامه خواهرم رو برداشتم؛ "ه" سعیده روپاک کردم شد سعید... این بار ایراد نگرفتند... از آن به بعد دو تا سعید توی خونه داشتیم...
جبهه فقط جنگ نبود! زندگی جریان داشت به معنای واقعی ...
یه‌رفیق‌گیر‌بیارید که‌باهاش‌خودسازی‌ڪنید ترك‌گناه کنید درس‌بخونید‌و‌مباحثہ‌کنید(: هرچندخیلۍڪم‌گیرمیاد ولی‌اگه‌پیدا‌کردید ولش‌نکنیدتاشھادت‌🌷••
گفتم: اگر جنگ تمام شد آرزوی شما به عنوان یک فرمانده چیست؟ گفت: تنها آرزوی من این است که یک مرکز فرهنگی داشته باشم و روی بچه‌های جوان کار کنم و بتوانم مسائـل مربوط به دوران دفاع مقدس را به نسل جوان منتقل کنم. 🌷
باهࢪڪسۍࢪفیق‌بشوۍ، شڪل‌وفࢪم‌آن‌ࢪامیگیࢪۍ فڪࢪش‌ࢪابڪن... اگࢪباشھداࢪفیق‌شَوۍ چه‌زیبا‌شڪل‌میگیࢪۍ🌿 💔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
~🌷✨🌱 پدر شهید عباس دانشگر میگفت او بہ خداوند اعتقادےحقیقےپیدا ڪرده بود به نماز اول وقت بسیار مقید بود و در نوشتہ هایش هم بہ آن تاڪید میڪرد،در سررسیدے ڪہ برنامہ هایش را در آن نوشتہ است نماز اول وقت اولویت برنامہ اش بوده است و دعاےڪمیل و ندبہ اش هم تعطیل نمیشد😍
تکان دهنده‌ی به مادرش😔🥀
🕊 💔 به خدای کعبه قسم ... 🌿
در فیروزه‌ نگاهشان هنوز آوازِ سبز زندگی جاری است دست‌هایشان بسته شد امّا دل‌هایشان تا آخرین قطره خون نامِ بلند ایثار را فریاد زد ...
همیشه سر وقت نمازهایش را می خواند. و من و پسرم به او اقتدا می کردیم گاهی مواقع محمد مهدی بر دوش وی سوار میشد و ایشان با اینکه ترکش های زیادی در بدن داشتتند از اول تا آخر نماز او را بر دوش خود نگه می داشتند. علاقه زیادی به خانواده داشتند و اجازه نمی دادند محمد مهدی قبل از من وارد یا خارج شوند و به او می گفت: چون مامان چادر برسر دارد به حرمت چادرش که هدیه حضرت زهرا(ع) است باید اول او برود. ۹۴